تاریخ انتشار۸ تير ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۵۴
کد مطلب : 555450
//مقاله//

نقش بيداری اسلامی در تعاملات جهانی

 این مقاله، نخست ریشه های تاریخی این خیزشها را بر می کاود، آرایش و نظم جهانی را در قرون اسلامی ترسیم می نماید و پس از آن خاستگاه آرایش جدید را رونمائی می کند و در پایان نقش اسلام و بیداری اسلامی را در تعاملات جهانی تبیین خواهد کرد.
نقش بيداری اسلامی در تعاملات جهانی
به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری تقریب، در بیست و پنجمین كنفرانس بین المللی وحدت اسلامی تحت عنوان «ارزیابی عملکر بیست ساله مجمع تقریب و نشست بیداری اسلامی» مقالاتی پیرامون محورهای کنفرانس وحدت به دبیرخانه این کنفرانس تحویل شد که در ادامه یکی از این مقالات منتخب را مشاهده می کنید:


چکیده

تبارشنارسی و تفسیر تغییرات مهم جوامع اسلامی در قرن حاضر که از نقطه ای استراتژیک در شمال آفریقا و از کشور خردورز تونس آغاز شد، بدوگونه، خودنمائی نموده است. عده ای به تبعیت از زعیم بزرگ مسلمانان جهان آیت الله خامنه ای مدّظله العالی آن را بیداری اسلامی می نامند و برخی بدون بررسی ریشه های تاریخی این تحول نام بهار عربی را برای آن برگزیده اند یا به شکلی در هویت دینی و اعتقادی این نهضت ها تردید می کنند.

 این مقاله، نخست ریشه های تاریخی این خیزشها را بر می کاود، آرایش و نظم جهانی را در قرون اسلامی ترسیم می نماید و پس از آن خاستگاه آرایش جدید را رونمائی می کند و در پایان نقش اسلام و بیداری اسلامی را در تعاملات جهانی تبیین خواهدنمود.

طرح مسئله

نهضتها ئی که درسالهای اخیر بافاصله بسیارکم به پیروزی رسیده اند، دارای چه هویت وریشه تاریخی اند؟ ملتهای بپاخواسته ازچه چیز رنج برده اند ومطالبه آنها چیست ؟ چه دولتهائی پشت سر وچه حکومتهائی دربرابر آنها قرار دارند؟ چه نظامهائی ازاین حرکتها ضرردیده وبه وحشت افتاده اند؟فصل مشترک وتشابه این خیزش هاچیست؟ودرنهایت این انقلابها چه تغییراتی رادرپازل قدرت درجهان رقم زده اند.وچه نفسهائی رابه شماره انداخته اند؟فرضیه ای که دراین مقاله به اثبات می رسد این است نبرد جاری ادامه درگیری هابیلیان وقابیلیان ومنازعه حق وباطل است که درزمان بعثت پیامبر اکرم "ص" درقالب کینه قوم یهود باآن حضرت صف آرائی کرد . وازیکصدسال پیش، طائفه سیاسی صهیونیسم  را درفکرجهانی سازی سلطه خود وتسلط بربلاد مسلمین وحکومت برنیل تافرات افکند. اینک این  خشم فروخفته مسلمین وسائرعدالت خواهان جهان است که، مجال بروز وسرباز کردن پیدانموده ودرحال پایان دادن به عمر ظالمان ومستکبران می باشد.! 

معادلات قدرت درعصربعثت

در میان اقوام و احزاب مختلفی که از ابتدای بعثت پیامبر گرامی اسلام در جبهه مخالف پیامبر اعظم و رسول مکرّم صف آرائی کردند، یهودیت، بیشترین دشمنی را با پیامبر امین (ص) اعمال می نمودند. خداوند متعال می فرماید:«لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَكُوا ۖ وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُم مَّوَدَّةً لِّلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَىٰ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا یَسْتَكْبِرُونَ»[2] با آنکه یهودان همواره با تحریک نمودن سایر اقوام خصوصاً مشرکان در فکر حادثه آفرینی بودند. اما پیامبر اکرم اکرم چندین پیمان همزیستی مسالمت آمیز با طوائف مختلف انان منعقد نمود که معمولاً توسط آنان نقض شد. جنگهای بنی قریظه، بنی قینقاع، بنی النضیر و خیبر بدنبال نقض این پیمانها، بوجود آمد. در آیه مذکور، دلیل این خصومت و صف آرائی مورد اشاره قرار گرفته است و تلویحاً به وجود خوی مسالمت و همزیستی در قوم مسیح و روحیه استکبار و سلطه جوئی در قوم یهود، اشاره گردیده است. در رفتار عمومی و تعهدات اجتماعی قوم مسیحی تعهدپذیری ودرفرهنگ یهودی بطورغالب بی تعهدی ثبت گردیده است. قرآن کریم می فرماید: «وَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِینَارٍ لَّا یُؤَدِّهِ إِلَیْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَیْهِ قَائِمًا ۗ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَیْسَ عَلَیْنَا فِی الْأُمِّیِّینَ سَبِیلٌ وَیَقُولُونَ عَلَى اللَّـهِ الْكَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ»[3] به گفته قرطبی مراد از متعهدان از اهل کتاب در این آیه عبدالله بن سلام مسیحی و مراد از غیر متعهدان فنحاص بن عازوراء یهودی است[4] مفسران شیعه این رفتار متفاوت را خصیصه عموم مسیحیان و یهودیان می شمرند[5] حدود بیست آیه در قرآن به بررسی خصوصیات رفتاری و روانی قوم یهود اختصاص یافته و حداقل دوازده آسیب اخلاقی برای آنان در قرآن ذکر شده است.

با این حال هیچگاه اسلام از دعوت آنان به صلح و همزیستی مسالمت آمیزدست برنداشته است«قُلْ یَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّـهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَیْئًا وَلَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّـهِ »[6] و پرهیز از خوی سلطه جوئی وزروگوئی را به عنوان اصل مشترک و عمود زندگی مسالمت امیز مورد تأکید قرار می دهد. که بصورت روشن ریشه عداوتها بین اتباع ادیان آسمانی را سلطه طلبی برخی از انان معرفی می کند. و گرنه با توجه به دو اصل مشترک پیش گفته یعنی توحید و نفی شرک جائی برای خصومت و درگیری باقی نمی ماند. بازهم اسلام حسن نیت یک جانبه را ادامه می دهد و به یهود به عنوان اتباع ادیان و کتب آسمانی در میان احکام حقوقی و فقهی خود جایگاه ویژه می بخشد.

امّا به نقل جمعی از مورخان مسلمان خصومت یهودان با پیامبر به حیات نبی مکرم اسلام پایان داد.«قالت عائشه کان النبی صلی الله علیه وآله وسلم یقول فی مرضه الذی مات فیه یا عائشه ما ازال اجدالم الطعام الذی اکلت بخیبر فهذا اوان وجدت انقطاع ابهری من ذلک السّم»[7]

یهود پس از رحلت پیامبر اکرم (ص)

طبیعی است، قومی که تمام توان خود را برای نابودی مکتب و اعتقادی به کار گرفته اند پس از رحلت یا شهادت بانی این کتب احساس رضایت و موفقیت و امیدواری بیشتری داشته باشند و تلاش های خود را مضاعف نمایند. علیرغم آنکه اعتراف مورخان بی طرف اثبات می نماید که پس از پیامبر اکرم (ص) پیروان یهودیت در سرزمینهای تحت حامیت اسلام از ازادی مذهبی بهتری نسبت به همکیشان خود در امپراطوری بیزانس (روم شرقی) که مسیحیت دین رسمی آنان بود برخوردار بودند. و یهودیان در دوره قدرت مسیحیت در اروپا یکی از سیاهترین دوران زندگی خود را تجربه کردند. و مسیحیان برخوردهای خشونت رفتاری نسبت به یهودیان اعمال نمودند که ماجرای افسانه ای هلوکاست نیز ناشی از این خشونتهاست. مسلمانان نیز از این خشونتها بی نصیب نبودند و زیر تیغ مسیحیان اندلس به امپراطوری عثمانی پناهنده شدند وعده ای از یهودیان را نیز بهمراه خود به پناهگاه بردند. باآنکه در طول تاریخ هیچگاه یهودیت سابقه مثبتی در میان اقوام از خود باقی نگذاشته بودند و شاید قسمتی از خشونتهائی که علیه آنان اعمال می گردید ناشی از سوابق و ذهنیهای تاریخی بود که از خود باقی نهاده بودند.

یهودیان در بلاد اسلامی می کوشیدند چنان مشابهت بین خود و مسلمانان در لباس و عمامه و زبان و آداب ورسوم ایجاد نمایند که تشخیص یهودی از مسلمانان دشوار بود وبدینگونه ازامنیت مخصوص مسلمین استفاده می کردند و در دربار شاهان مسلمانان نیز به عنوان طبیب و متخصص نفوذ پیدا کرده بودند . بااین حال مترصد فرصتی برای خدعه وسلطه بودند.اما مسیحیت، بالنسبه روی به مسالمت داشتند و بزرگان آنان خصوصاً پاپها اهل تساهل بیشتر بودند.

به هر صورت طی جنگهای صلیبی و بدست مسیحیان عده ای زیادی از یهودیان در کشورهائی مثل آلمان یا کشته و یا مجبور به مهاجرت گردیدند. مهاجرین، اکثراً اورشلیم را به عنوان مقصد مهاجرت خود تعیین کردند. جائیکه اعراب مسلمان ازقرنها پیش درآن سکونت داشتند..

رقابت قدرتهای جهانی در تملک جهان و نقش یهود

پس از جنگهای صلیبی قدرتهای بزرگ در فکر تنظیم آرایش قدرت در جهان به نفع خود شدند. درهم شکستن قدرت دولت بزرگ و مستحکم عثمانی و یافتن جای پای مستحکم در خاورمیانه از مؤلفه مهم این آرایش تلقی می شد. لذا هریک از دولتهای اروپائی در جستجوی دسته ای پیشقراول برای تحکیم شوکت و عزت خود دراین منطقه بودندبودند . برای دستیابی به این هدف، نخستین بار ناپلئون بناپارت (امپراتور فرانسه) به جلب همکاری یهودیان علیه امپراتوری عثمانی دست زد که البته در این کار توفیقی به دست نیاورد. سپس بیسمارک (صدر اعظم اسبق آلمان) برای پاسداری از خط راه آهنی که قرار بود از برن - در آلمان - به بغداد کشیده شود به جذب و به کارگیری یهودیان پرداخت[8]  امّا سرانجام، این انگلیس بود که به آرزوی دیرینه اش یعنی خلق اندیشه صهیونیسم و ترغیب یهودیان اروپای شرقی، روسیه و غرب برای مهاجرت به فلسطین و تشکیل یک دولت یهودی که حافظ منافع آن کشور باشد، دست یافت[9].

دلایل بسیار در تأیید نقش قدرت های بزرگ استعماری به ویژه انگلیس، در پدید آمدن صهیونیسم و رژیم اشغالگر قدس در دست است، به عنوان مثال، درسال 1840 روزنامه تایمز لندن اعتراف کرد که پیشنهاد استقرار یهودیان در سرزمین فلسطین مورد حمایت پنج قدرت بزرگ جهانی است. سپس تئودور هرتسل که به علت نقش برجسته ای که در زایش صهیونیسم ایفا نمود به پدر و بنیانگذار صهیونیسم شهرت یافته، فاش کرد: «بازگشت به سرزمین پدران مان... از بزرگ ترین مسائل سیاسی مورد علاقه قدرت هایی است که در آسیا چیزی می جویند اما همان گونه که گذشت انگلیس گوی سبقت را از قدرت های دیگر اروپایی ربود و با ابداع اندیشه صهیونیسم[10]  زمینه تأسیس رژیم غاصب اسرائیل را فراهم آورد. به بیان دیگر، پس از یک منازعه طولانی میان صهیونیست ها سرانجام صهیونیست های انگلوفیل[11] ، جناح وابسته به وایزمن - یکی از رهبران نخستین صهیونیسم - موفق به تثبیت فلسطین - مکان مورد نظر انگلیس - به عنوان جایگاه نهایی یا ارض موعود یهودیان گشتند. [12]

یهودیان تنها نامزد تشکیل دولتی حافظ منافع غرب در منطقه حساس و استراتژیک خاورمیانه بودند؛ زیرا به عقیده لرد ارل شافتسبُری هفتم[13]  که از رجال سیاسی بریتانیا و نیز یک صهیونیست مسیحی بود، اسکان یهودیان در فلسطین نه تنها برای انگلستان که برای سراسر دنیای متمدن( غرب) سودمند می توانست باشد . هرتسل نیز بر آن بود که یهودیان می توانند حلال مشکل غرب در خاورمیانه باشند.ماکس نوردو از صهیونیست های معروف معتقد بود که "ما فرهنگ اروپایی رادراراضی اشغالی... همچنان حفظ خواهیم کرد... ما به این فکر که باید آسیایی شویم می خندیم." پیش تر از او نیز یک کشیش مسیحی پیشنهاد کرده بود که برای حفاظت از هندوستان زیر سلطه انگلیس، لازم است یهودیان در فلسطین ساکن شوند. به هر حال، صهیونیست ها خود را مشعل دار تمدن غرب می دانند که در تلاش است دموکراسی غربی را در خاورمیانه و قلب آن حاکم کند[14].

نتیجه این که نیازهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی غرب به ویژه انگلیس درمعادلات قدرت، موجب پدید آمدن جریان فکری صهیونیسم،اسکان یهودیان در فلسطین ،تشکیل و تداوم اسرائیل گردید؛ جریانی که با غیر دینی کردن (یعنی سیاسی کردن) یهودیت، ماموریت حفظ منافع استعمار در خاورمیانه راپذیرفت[15].

انگلستان بازایش دولت یهودو استفاده از فرصت های به دست آمده، خود را جایگزین اسپانیا و پرتقال کرد و سرزمین های کشف شده توسط آنها (مثل امریکا) را به نفع خود مصادره کرد و روزی رسید که خورشید دیگر در امپراطوری انگلستان غروب نمی کرد.

اندیشه صهیونیسم در بستر عواملی چون:بزرگ نمایی یهودآزاری،قدرت مالی یهودیان، حمایت قدرت های اروپایی، پشتیبانی سرمایه داران یهود،ایده برگزیدگی قوم یهود و وعده های مذهبی و نیز، برخی حوادث تاریخی، در کنفرانس بال سوئیس در سال1898 به رهبری هرتسل زاده شد . پس از آن، تلاش وسیعی از سوی صهیونیست ها، برای برپایی یک دولت یهودی در ارض موعود، سرزمینی که به باورصهیونیست ها تورات وعده استقرار همیشگی یهودیان را در آن داده، شکل گرفته وروزبه روز مستحکم ترشد.

همیشه این سوال وجود داشته که آیا انگلستان یا بریتانیای کبیر که به عنوان استعمار پیر معروف بوده ، صهیونیسم را به خدمت خود گرفته یا این صهیونیسم جهانی بوده است که از امپراطوری بریتانیا استفاده خود را برده است و به عبارتی حتی آن را تحت سلطه خود درآورده و زیر پرچم و با آن نقاب انگلیس به استعمار ممالک و سرزمین های دیگر پرداخته است ؟ آیا اینکه در تمام طول تاریخ استعمار پیش از ظهور امپریالیسم آمریکا ، همواره هر توطئه جهانی با نام انگلیس همراه بوده ، هنوزهم حقیقت تاریخ است ؟ به نظر می آید برای پاسخ گویی صحیح به این سوالات بایستی به بازخوانی تاریخ دو قرن اخیر پرداخت!. وبایداعتراف کرد اگرچه ابتداء این انگلیس بود که صهیونیسم را زاد امااین طفل سلطه جو به محض قدرت یافتن مادرخودرا بلعید ودرخدمت مطامع خودگرفت.

جنگ جهانی اوّل فرصتی طلایی[16]  برای جنبش صهیونیسم وتعبیر رویاهای او بود؛ زیرا امپراتوری عثمانی یعنی مهم ترین مانع تأسیس دولت یهودی، فرو پاشید. [17]  در مقابل، انگلیس پرحرارت تر از گذشته به حمایت از خواسته های نهضت صهیونیسمپرداخت. [18] 

در مه 1916 دولت های انگلیس و فرانسه، با انعقاد پیمان سرّی «سایکس پیکو» نقشه تقسیم بلاد عربی و منطقه آسیایی دولت عثمانی را ترسیم کردند در این نقشه، فلسطین تحت سرپرستی یک گروه بین المللی قرار می گرفت. یک ماه بعد، شورش ضد عثمانی اعراب به فرماندهی فیصل فرزند شریف حسین، با تیر اندازی، محاصره، اشغال پادگان های نظامی و تصرف شهرهای مکه، طائف و جده وارد مرحله جدید و حسّاس شد. [19]

در نوامبر 1917 اعلامیه شصت و هفت کلمه ای بالفور مبنی بر تصمیم دولت انگلیس برای ایجاد یک دولت یهودی در فلسطین صادر گردید.این دولت جعلی که باژست مظلومیت وتظلم طلبی ، ابتداء تحت قیمومت انگلیس تشکیل شد وپس ازآن پدرخواندگی سازمان ملل راپذیرفت،ازاین پس درمرکز معادلات قدرت قرارگرفت. ومرموزانه پنجه اختاپوسی خودرا درتمامی پیوندهای قدرت، پنهان ساخت. با صدور اعلامیه بالفور در 2 نوامبر 1917 انگلیس به طور رسمی در خدمت سیاست های سازمان جهانی صهیونیسم قرار گرفت و اجرای بعضی از بندهای اصلی پروتکل های حکمای صهیون در دستور کار سیاستمداران انگلیسی که خود نیز اغلب وابسته به کانون های صهیونیستی بودند ، واقع گردید.

از آن زمان ، عوامل مختلف وابسته به جریان جهانی صهیونیسم در ارکان مختلف سیاست های استعماری بریتانیا قرار گرفتند به طوری که در زمان کودتای 1299 لابی صهیونیستی در بریتانیا در اوج اقتدار خویش قرار داشت وسلطه آن بر سیاست و اقتصاد انگلیس در حدی بود که "ویلفرید اسکاون بلونت" آزادیخواه نامدار انگلیسی و دوست سید جمال الدین اسد آبادی در نامه خود به دکتر سید محمد هندی به تاریخ 28 جولای 1913 از سیطره آن به عنوان" مرگ انگلستان به عنوان یک ملت" یاد می کند . بلونت می نویسد:

"امروزه امپراتوری بریتانیا ،  نه به وسیله انگلیسیان و طبق اصول انگلیسی یا حتی به خاطر منافع انگلیسی، بلکه به وسیله یک دارودسته اشرار بین المللی اداره می شود که تمامی حیات اجتماعی ما را به فساد کشیدند و پول ، تنها خدای آنان است . انگلستان به عنوان یک ملت، با تمامی آرمان های کهن آن و به سان سایرملتهای مسیحی، دیگر مرده است..."....

دیوید لویدجرج ، کسی که اعلامیه معروف بالفور ( 2 نوامبر 1917 ) را به سود صهیونیست ها صادرکردبه خاندان یهودی ساموئل تعلق داشت . و یکی از فاسدترین و فرومایه ترین دولت های تاریخ بریتانیا را بنیان نهاد که به تعبیر بلونت مانند راهزنی عمل می کرد که خود را به بالاترین پیشنهاددهنده می فروشد.از دیگر سیاستمداران وابسته به کانون های صهیونیستی انگلیس ، بایستی به نام سر وینستون چرچیل اشاره کردکه ثروت واقتدارخودرااز طریق زدوبند باپیمانکاران نظامی یهودی و به ویژه سِر سلیمان مدینا به دست آورد.

   درکنارحمایت های پیراستعمارازاسرائیل،قدرت دیگری که بظاهر درقواره ابرقدرت جهانی دردویست ساله اخیررخ نموده ولی به حق، باید اورالایه دوم حصه مرکزی اسرائیل پس ازانگلیس دانست درقداره، کشی به نفع اسرائیل ازهیچ کوششی دریغ نکرد،دولت امریکاست. حدود هشتاد درصد ثروت و بیشتر مشاغل كلیدی كشورامریکا در اختیار صهیونیستهاست، شركت ثروتمند استاندارد اویل ، دانشگاه مشهور شیكاگو ، بانك های مشهور چیز مانهاتان Chase Manhatan مورگان استانلی ، لهمان برودرس ، فایرست بوستون ، كور پوریش و برادران لازارد Lazar d Brothers به صهیونیست های آمریكایی تعلق دارد. در واقع آمریکا به یهودیان ، که سازمان یافته ترین گروه اقلیت مذهبی آن کشورند و از هر ده نفر آنان ، هفت نفر ، ریاست بیش از یک سازمان و گروه اجتماعی را برعهده دارند و از قدرت مالی و نفوذ سیاسی موثر بهره مندند ، نیازمند است. بنابراین ، آنان که آمریکا را مستعمره صهیونیسم خوانده اند ، سخن به گزاف نگفته اند[20] (1) .

گروه کوچک صهیونیزم بااستفاده ازکرسی حکومت انگلیس و سابقه ونبوغ دولت   پیراستعمار و حمایت های بی دریغ امریکا ، منویات سلطه جویانه خودرا درقالب پروتکلها ونقشه های یکصدساله برای به سلطه کشیدن ملتهای مسلمان وگماردن فرزندان خوددرکرسیها وکادرحکومتی کشورهای مسلمان اعلام نموده وباستم ونسل کشی، نسبت به قطعه ای عزیز وگرانقدر از پیکره قلمرو مسلمانان خصومت اسطوره خود را با پیامبر اسلام و مسلمین جهان روزبروز آشکارتر نمودند.آنان سرزمین مقدس فلسطین را ارض موعود خود خواندند.وابتداء وعده ازنیل تافرات رابه خودمی دادند و سپس باطرح نظم نوین جهانی وخواب نمائی خاورمیانه بزرگ ،برآن بودند که سیادت برتمامی کره زمین را ازآن خودسازند. که ناگاه صاعقه هائی ازراه رسیدوبهار امیداسرائیل را، هرروزباخزانی سهمگین تر مواجه کرد.

 بیداری اسلامی پایان رویاهای اسرائیل

 از آغاز سال 2010خشم وخروش مسلمانان،درکشورهای اسلامی از ستمگری دست نشاندگان این قدرت سراسرخباثت وقساوت،  شکل تازه ای به خود گرفت وکابوس

 های نحس ونگون بختی راجایگزین رویاهای ازنیل تافرات کرد. ازاین پس باید دغدغه اصلی اسرائیل حفظ شهرکهای یهودی نشین باشد وفراتر ازکرانه باختری فکر سلطه وپیروزی نداشته باشد. درهمین راستا "ایهود باراک" در اظهاراتی به رادیو رژیم صهیونیستی می گوید: "با وجود آشتی تشکیلات خودگردان با جنبش حماس باید کمک‌های مالی به این تشکیلات را ادامه دهیم زیرا این پول‌ها صرف دستگاه‌های امنیتی می‌شود که به نفع ما فعالیت می‌کنند. ما به امنیت و ثبات در کرانه باختری نیاز داریم و به تداوم این آرامش که ثمره همکاری ارتش ،شاباک و تلاش‌های دستگاه‌های امنیتی در کرانه باختری است، اهتمام داریم. بنابراین اهتمام ما بر این است که حمایت مالی از تشکیلات خودگردان به منظور حمایت از شهرک‌نشینان باید ادامه داشته باشد و از سوی دیگر اینگونه نباشد که جنبش حماس به تنهایی در صحنه فلسطین دستاوردهایی را به دست بیاورد." وی درباره بیداری اسلامی نیز تصریح کرد: "به طور کلی از انقلاب‌های عربی که در حال حاضر در برخی کشورهای عربی در جریان است، می‌ترسم زیرا این انقلاب‌ها رژیم‌های سابق را به رژیم‌های اسلامی تغییر داده‌اند و این به نفع ما نیست."

آری فاتح جنگ 6روزه که دربرابرگروهی ازکشورهای باصطلاح متحد عربی می جنگید اینک وبعدازآنکه جشن پنجاه سالگی خودرابرگزار نموده، باذلت وشکستی روبروشده که نه یک ارتش منظم وکلاسیک بلکه یک گروه شبه نظامی ومردمی بامشت وسنگ، خواب او راآشفته ساخته اند. حزب الله ناوچه‌ی مدرن «ساغر 5» اسراییل را در 12 مایلی آب‌های بیروت غرق کرد. 9 تانک «مرکاوا» در جنگ منهدم شد که 26 نفر در درون آن‌ها سوختند. مجله‌ی تخصصی «دیفنس نیوز»در مورد تانک‌های معروف اسراییلی نوشت: «پس از 33 روز جنگ بر ضد حزب‌ الله که به شایستگی از موشک‌های ضد تانک برای جلوگیری از نفوذ زمینی اسراییل استفاده کرد، ژنرال «گنتز» و دیگر فرماندهان نظامی اسراییل تصمیم گرفتند درباره‌ی جنگ تانک‌ها تجدید نظر کنند. رزمندگان حزب الله قادر بودند با یک سلاح معمولی ضد تانک به راحتی یک تانک بسیار گران قیمت را منهدم کنند؛ در حالی که در گذشته این تانک‌ها در جنگ‌ها جولان می‌دادند.»

رژیم اسراییل خود را با کسانی مواجه می‌بیند که دیگر از وی ترسی ندارند و بسیاری از روش‌های جنگی مقابله را بصورت پارتیزانی آموخته‌اند. جنگ با چند کشور قدرتمند در گذشته برای این رژیم،فقط به 6 روز زمان نیاز داشت تابه پیروزی قطعی بینجامد در حالی که جنگ با یک گروه شبه نظامی پس از 33 روز تلاش، بی‌نتیجه رها می‌شود. این تنها مصیبت وارد شده بر رژیم اسراییل نیست. در جنگ 22 روزه که بر ضد منطقه‌ی محدود و کاملاً تحت محاصره‌ی غزه روی داد نیز هدف‌های نابودی «حماس» و قطع موشک باران؛ محقق نشدند. حال می‌توان فهمید که چرا سران این رژیم به فکر تجدید نظر در شعار از نیل تا فرات برآمده‌اند به طوری که حفظ سرزمین‌های کنونی نیز برای آن‌ها به وضعیتی مطلوب تبدیل شده است!

بیداری اسلامی منطقه را در برگرفته و علی‌رغم تلاش غرب و مزدورانش در کشورهای اسلامی برای به انحراف کشاندن انقلاب‌ها، در نهایت مردم زمام حکومت‌ها را به دست خواهند گرفت. آنی‌ترین نتیجه‌ی این تغییرات تولد حکومت‌هایی اسلامی هستند که موجودیت رژیم اسراییل را تحمل نخواهند کرد. کابوس نابودی اسراییل برای صهیونیسم جهانی در حال تبدیل شدن به واقعیت است.

افول طالع اسرائیل نزد همپیمانان

   صهیونیست ها هیچ گاه پیش بینی چنین روزهایی را نكرده بودند به ویژه آنكه اكنون این رژیم با بحران شدیدی در داخل و خارج روبه رو شده است. درخارج، درخواست برای قطع رابطه با این رژیم به یكی از مطالبات اصلی ملتها تبدیل شده است.

رژیم صهیونیستی نه تنها درمنطقه خاورمیانه بلكه در میان كشورهای هم پیمان و دوست غربی و آمریكایی خود نیز روز به روز منزوی تر می شود.انزوای رژیم صهیونیستی در اظهارات مقامات اروپایی و آمریكایی به خوبی نمایان می شود. به عنوان مثال «آنگلامركل» صدراعظم آلمان ضمن انتقاد از سیاست های رژیم صهیونیستی می گوید: «شما فاقد حداقل درك و فهم از سیاست های توسعه طلبانه خود در قبال فلسطینیان هستید.»نیكلاساركوزی رئیس جمهور فرانسه نیز درگفت وگو با باراك اوباما همتای آمریكایی خود درحاشیه اجلاس گروه 20 درشهر كن فرانسه می گوید: بنیامین نتانیاهو انسان بسیار دروغگویی است و من نمی توانم تحملش كنم.اوباما نیز دراین گفت وگو در پاسخ به ساركوزی، گفت چه كنم كه باید هر روز با وی ارتباط داشته باشم!

عضویت كامل فلسطین درسازمان علمی، آموزشی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسكو) با اجماع آرا و برافراشته شدن پرچم آن در این سازمان به عنوان یك كشور مستقل كه درآن ، اكثر قریب به اتفاق كشورهای اروپایی رای مثبت دادند نشان دهنده این حقیقت است كه سیاست اتحادیه اروپا و اعضای آن دیگر مانند سابق درباره اسرائیل هماهنگ و یكپارچه نیست و این رژیم در میان كشورهای غربی نیز منزوی شده است.

بسیاری از كشورهای اروپایی و حتی آمریكا به این باور رسیده اند كه دیگر نباید آبروی خود را خرج رژیمی كنند كه بقای آن مشخص نیست و گام های سرنگونی و فروپاشی را سریع طی می كند.كشورهای شمال و غرب اروپا نیز مانند ایسلند، فنلاند، نروژ، سوئد و دانمارك از دست اسرائیل و سیاست های ظالمانه آن به تنگ آمده اند و به شدت از كابینه حاكم براین رژیم انتقاد می كنند.این احساس تنفر و انزجار از تظاهرات ضد اسرائیلی كه دركشورهای اروپایی به مناسبت های مختلف برگزار می شود به خوبی مشهود است.بسیاری از این كشورها، فلسطین را البته درچارچوب مرزهای سال 1967 به رسمیت شناخته اند و از رژیم صهیونیستی به عنوان یك رژیم اشغالگر نام می برند.

رژیم صهیونیستی كه 63 سال درگیر جنگ با اعراب بوده اكنون شاهد فروپاشی اجتماعی است.اعتراض یهودیان ساكن سرزمین های اشغالی نسبت به وضعیت بد معیشتی و سختی زندگی در این مناطق كه از اواخرسال 2010 آغاز شده و تاكنون ادامه دارد رژیم صهیونیستی را از درون فلج كرده و راهكارهای سیاسی و اقتصادی برای حل بحران داخلی تاكنون نتیجه ای نداشته است. دولت اسرائیل منابع درآمدی زیادی ندارد و كمك های آمریكا، شركت های چندملیتی صهیونیستی ، تجاربزرگ یهودی و كشورهای اروپایی كه خود را وامدار این رژیم می دانند ستون اصلی بقای این رژیم است.

نابرابری های اجتماعی اعتراض های اجتماعی فراوانی را به دنبال داشته است.تظاهرات چندصدهزار نفری برای رژیمی كه تنها هفت میلیون و 400 هزار نفر جمعیت دارد رقم بسیار بالایی است. «تزیبی لیونی» وزیر خارجه سابق اسرائیل و رهبر حزب كادیما كه از مخالفان اصلی بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی است معتقد است كه سیاست های وی به ویژه نحوه تعامل با فلسطینی ها باعث سقوط دولت نتانیاهو خواهد شد و نتانیاهو كه رهبر حزب راستگرای لیكود است معتقد است برای حفظ دولت باید در سیاست هایش تجدیدنظر كند. دیگر احزاب میانه رو مانند حزب كار یا حزب شاس نیز معتقدند كه نتانیاهو باید سیاست هایش را تعدیل كند تا شانس بیشتری برای بقا داشته باشد. مجموعه این عوامل دولت نتانیاهو را در تنگنا قرار داده و نمی داند چه گزینه ای را انتخاب كند. خواسته معترضین را در نظر بگیرد یا به خواسته های احزاب و گروه ها توجه كند.

به هر حال با بالاگرفتن اعتراضات امكان سقوط دولت وجود دارد. باراك اعتراضات صهیونیست ها را ترسناك، شوك آور و اهانت به ارزش های یهودی توصیف می كند.همزمان با پایان سال 2011 بررسی ها نشان می دهد كه جامعه صهیونیستی از درون در حال پوسیدن است و دست و پا زدن های دولت های صهیونیستی نمی تواند این روند روبه رشد را متوقف سازد.

هویت بیداری

با این تبار شناسی و نگاه اجمالی به تاریخ گذشته رابطه یهود و اسلام و سیاست موجود جهانی، این نتیجه گیری بسیار منطقی است که نهضتهای حاضر هویت ضداسرائیلی و ضدانگلیسی و ضدآمریکائی دارند. عدالت خواه و ستم گریزند و این تقابل همان تقابل تاریخی بین حق و باطل، اسلام و یهود و در نهایت میان مستضعفین و مستکبرین است. شعارهای انقلابیون و مردان نهضتهای اخیر بهترین گواه بر این معرفی و ما نیفیست اعتقادی و زیربنائی است. غیر از شعار الله اکبر و هیهات مناالذله که فصل مشترک شعارهای تمامی انقلابیون مصری، تونسی یمنی، بحرینی و لیبیائی و غیرآنان است، در این بخش پایانی برخی از شعارهای عمده ملت های بپاخواسته یادآوری می شود:

ارحل ارحل سلیمان                                بلاشرف و لاایمان

الفقر و الفساد و المظالِم                           حسنی مبارك هكذا یحاكَم

 الشرق الاوسط لنا                                  موت الصهاینة دنی

  والتین و الزیتون و طور سینین         قد قام شعب مصر ضد المستسلمین

 الغرب و الیهود / ثلاثة عقود                  امریكا لاتسود / فرعون لن یعود

 لنا خیار وحید                                               فقط طریق الشهید

یا عملاء اسرائیل                                  ستغرق فرعون فی النیل

بروجك المشیده                                              علیه نار مؤصدة

 عمیل البیت الابیض                                    علا وطغی فی الارض

 عملاء البیت الابیض                                        اثاقلتم الی الارض

 تبت یدا اسرائیل                                      قام مجاهدوالنیل

 اوباما كلینتون                                    خائفون علی الفرعون

 نستحی منک عبدالناصر                    أن یحكمنا هذا الفاجر

یا مبارك یا فرعون                                ارحل الی واشنطن

نتیجه

خداوند منان وعده فرموده است که مستضعفین جهان را بر مستکبرین پیروز و انان را زمامدار جوامع قرار دهد« وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ»[21]و در آیات متعدد می فرماید « وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ»[22] و در جای دیگر می فرماید«یُرِیدُونَ أَن یُطْفِئُوا نُورَ اللَّـهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَى اللَّـهُ إِلَّا أَن یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ»[23]واین وعده درحال تحقق است وبیداری اسلامی قدرت آن رایافته که معادلات قدرت رانه تنها درخاورمیانه بل که درتمام عالم به نفع مستضعفین تغییردهد.این روند برگشت ناپذیر وغیرقابل کنترل است وبرای قدرتهای میداندار درنیم قرن اخیر باوری نکردنی ومرگ آفرین است.

این همان پیش بینی وراهبردامام خمینی"ره"است که فرمو:داسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود.ورهنمود وهدایتی است که جانشین ایشان امام خامنه ای"مدظله العالی"برای دسترسی به این هدف فرمودند: قدس باید نجات پیدا بكند و اسرائیل را براند. دوَل عربى باید با هم اجتماع كنند و اسرائیل را از زمینهاى خودشان برانند و دست مستعمرین را كوتاه كنند.  

«اللهم اشغل الظالمین بالظالمین واجعلنا من بینهم سالمین غانمین آمین رب العالمین»

منابع:

دانشگاه تهران – بهمن 1390
 
[1]. دانشیار گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران

[2]- مائده / 82

[3]- آل عمران / 75

[4]- تفسیر القرطبی / 4/115

[5]- مجمع البیان / 2/325

[6] -آل عمران/64

[7]- صحیح بخاری ج 5 ص137

[8]- پیش از جنگ جهانی اول، صهیونیست ها به آلمان دل بسته بودند، ولی با مشاهده شکست قریب الوقوع آلمان و پیروزی انگلیس، به آن روی آوردند.

[9]- صهیونیسم، یوری ایوانف،ص 54 و 48 و 45 و 13.

[10]- به عقیده ماکس نوردو Max Nordau). یکی از رهبران صهیونیست ها در قرن بیستم میلادی، صهیونیسم اختراع انگلیس است. ر.ک: صهیونیسم، ایوانف، ص 51.

[11]- انگوفیل به افراد و گروه هایی می گویند که گرایش و وابستگی شدید به انگلیس دارند.

[12]- صهیونیسم، ایوانف، ص 47.

[13]- Seventh Eart shafes bury.

[14]- صهیونیسم، عبدالوهاب المسیری، ص 8 و صهیونیسم، ایوانف، ص 69..

[15]- صهیونیسم،المسیری، ص 29.

[16]- اسرائیل و عرب، ماکسیم رودنسون، ترجمه ابراهیم دانایی، ص 24. ریشه های بحران در خاورمیانه، حمید احمدی ، ص 63.

[17]- به رغم انعطاف ترکان در برابر صهیونیسم، آنان به حفظ یکپارچگی امپراتوری عثمانی می اندیشیدندو نیز مخالف جدا شدن فلسطین از پیکره امپراتوری بودند. ر.ک: تاریخ نوین فلسطین، عبدالوهاب کیالی،ترجمه محمد جواهرکلام، ص 96-99.

[18]- پیش از جنگ جهانی اوّل و حتی در سال های آغازین آن، صهیونیست ها به آلمان دل بسته بودند، ولی با مشاهده شکست قریب الوقوع آن کشور و جدّیت انگلیس در حمایت از صهیونیست ها،به بریتانیا روی آوردند. ر.ک: ریشه های بحران در خاورمیانه، احمدی، ص 62.

[19]- حسین بن علی در 1287ش / 1908م از سوی ترکان به عنوان شریف مکه (شریف حسین. منصوب شد. از آن پس وی از حمایت مادّی و معنوی همه اعراب قلمرو امپراتوری عثمانی بهره مند بود. ر.ک: همان، ص137.

[20]- جهان زیر سلطه صهیونیسم ، صفحه 9 الی 14 / سازمان های یهودیان آمریکا و اسرائیل ، لی اوبرین ، ع.ناصری ، صفحه 16 الی 18.

[21] - قصص / 5

[22] - قصص / 83

[23]- توبه / 32


به قلم: دکتر محمد رضوان طلب



انتهای پیام/
https://taghribnews.com/vdcbssbsgrhbsap.uiur.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی