بر سر تاریخ با هم دعوا نداریم، آینده امت اسلامی پیش روست/ سیاستهای هدم کعبه، از نیل تا فرات، تخریب مسجدالاقصی و دیگر سیاستهای استکبار جهانی، آنقدر جهان اسلام را تهدید میکند که نخواهیم بر سر اختلافات داخلی با هم نزاع کنیم/
حجتالاسلام والمسلمین رهبر:
هیچکس به اندازه علی(ع) برای وحدت امت هزینه نداد
6 تير 1389 ساعت 17:07
بر سر تاریخ با هم دعوا نداریم، آینده امت اسلامی پیش روست/ سیاستهای هدم کعبه، از نیل تا فرات، تخریب مسجدالاقصی و دیگر سیاستهای استکبار جهانی، آنقدر جهان اسلام را تهدید میکند که نخواهیم بر سر اختلافات داخلی با هم نزاع کنیم/
خبرگزاری تقریب- اشاره: مسلمین با داشتن اشتراکات فراوان، همچنان اندرخم کوچه «وحدت» ایستادهاند و به دنبال الگو، اسوه و راهنمایی برای پیمودن این راهاند، حال آنکه، با تورق صفحات کتاب قطور تاریخ، خواهیم دید «او» را که در همه این قرون، به عنوان محور اختلاف به آن نگریستهایم، بهترین و ممتازترین محور وحدت خواهد بود؛ چراکه خود بیش از همه برای حفظ وحدت در جهان اسلام هزینه داده و صبر پیشه کرده است. میلاد مولیالموحدین، علیبن ابیطالب(ع)، بهانهای شد تا با حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی رهبر، نماینده مجلس شورای اسلامی، امامجمعه موقت اصفهان و نویسنده کتاب «علی ابرمرد مظلوم» پیرامون موضوع «علی(ع)، محور وحدت» به گفتوگو بنشینیم:
س: وحدت امت اسلامی را از نگاه امیرالمؤمنین(ع) و کتاب گرانقدر نهجالبلاغه تبیین بفرمایید.
تمام مشکل امت اسلام از روز اول سنگ تفرقهای بود که بین مسلمانان انداختند و این درست برخلاف توصیه قرآن و دستور اکید خداوند مبنی بر «واعتصموا بحبلالله جمیعا ولاتفرقوا» انجام شد. و آنچه از نخستین لحظات پس از رحلت پیامبر(ص) رخ داد، متأسفانه آثاری داشته که همچنان در قرنها پس از خود، منشأ اثر مستقیم بوده است.
رسول خدا(ص) فرمودند"بنا بر قولی" که امت من ۷۲ فرقه میشوند، مثل بنیاسرائیل که بینشان تفرقه افتاد. از این میان یک فرقه ناجی است و بقیه گمراه هستند. آن یک فرقه بدون شک جریانی است که قائل به وحدت است و هرکس در هر یک از مذاهب و فرقهها تفرقه را سرلوحه عمل خود قرار دهد، بر سبیل گمراهی رفته است.
حضرت امیر(ع) این درد را از ابتدا به خوبی شناختند و برای درمان آن بسیار تلاش کرده و هزینههای سنگینی پرداختند.
نهجالبلاغه ایشان نیز کتابی است اعتقادی، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که هم در زمینه تهذیب نفس و خودسازی راهکار ارائه میدهد و هم در زمینه مسائل اجتماعی. در واقع نهج البلاغه در همه زمینهها راهکار دارد و امیرمؤمنان هیچ عرصهای را فروگذار نکردهاند، ایشان حتی معارف آسمانی و آنچه مربوط به غیب است را نیز از قلم نینداختهاند.
یکی از نامههای ایشان که در نهجالبلاغه آورده شده است، نامه به مالک اشتر است که در آن درسهای سیاسی و منشور سیاسی امت اسلام را بیان فرموده است. شیوه و روش امیرمؤمنان در همه جهات و در امر سیاست نیز همان راه و روشی است که قرآن کریم و پیامبر اکرم(ص) بر آن تأکید داشتند و ایشان همین شیوه را نیز چه در زمان خانهنشینی و چه در زمان خلافت پیاده کردند. اما متأسفانه تفرقهها کار را به جایی کشاند که بعد از رحلت پیامبر ۲۵ سال به آن کیفیت گذشت. بعد از اینکه از امیرالمؤمنین(ع) نیز به خلافت ظاهریه رسیدند و با بیعت و اصرار و ابرام مردمی، خلافت را پذیرفتند، باز همان جریان تفرقه، پا پیش گذاشت و در سه برهه مختلف، موانعی جدی بر سر راه امت اسلامی ایجاد کرد. یک عده با عنوان ناکثین بیعت را شکستند و جمل راه افتاد و برادرکشی آغاز شد. تأسف امیرالمؤمنین(ع) از این واقعه نامبارک به خوبی در تاریخ بیان شده است، ایشان وقتی شمشیر طلحه را بر خاک افتاده دیدند، فرمودند که چقدر این شمشیر به پیامبر و برای حفظ جان و آیین پیامبر(ص) خدمت کرد، اما به این روزگار کشیده شد. بعد از آن نیز فتنه معاویه با عنوان قاسطین آغاز شد. حرکت تفرقه انگیز معاویه از شام شکل گرفت. نامههایی که میان حضرت(ع) و معاویه رد و بدل شده و مطالبی که ایشان در این نامهها مطرح کردند، نیز بیانگر نوع نگاه ایشان به جریان تفرقه است. متأسفانه عدهای از مسلمانان در جنگ صفین کشته شدند و این نتیجه چیزی جز تفرقه نبود.
مارقین هم که از سپاه امیرالمؤمنین انشعاب کردند و رو در روی حضرت ایستادند. گفتند چرا به معاویه تسلیم نشدید و برای مقابله با علی(ع) قرآن به نیزه کردند.
در طول کمتر از پنج سال خلافت، امیرالمؤمنین(ع) دائما درگیر این مسائل بودند. بزرگترین بدبختی مسلمانان این است. امروز هم تفرقه سبب مصیبتهای جبران ناپذیری شده است. اربابان زر و زور و تزویر در کشورهای اسلامی خون مسلمانان را میریزند. از آن طرف در فلسطین، عراق، و همچنین در افغانستان و دیگر نقاط جهان اسلام؛ این در حالی است که مسلمانان امروز یک و نیم میلیارد نفر جمعیت دارند و در بهترین نقاط عالم همچون خاورمیانه که هم نفتخیز است و هم به دریاها دسترسی دارد، زندگی میکنند.
جمله «تفرقه بینداز و حکومت کن» همیشه ورد زبان گردنکشان بوده است. در عصر بنی اسرائیل، تفرقهافکنان، دستهدسته کردن را سرلوحه کار خود قرار دادند. گروهسازی و نیروها را روبه روی هم قرار دادن، شیوه همیشگی تفرقهافکنان بوده است و امیرمؤمنان(ع) این تهدیدها را به خوبی میشناختند و بارها نسبت به آن تذکر دادند.
امروز برای امت اسلامی، تفحص در تاریخ اسلام، سیره علی(ع) و غور در نهجالبلاغه بسیار ضروری و عبرتآموز است. باید این سؤال را از خود بپرسیم که تا چه زمانی قرار است با این اختلافات و ناهماهنگیها به استکبار و صهیونیسم مجال بدهیم. خطر به رگ گردن نزدیک شده است. امام خمینی(ره) فرمودند اگر هر مسلمان یک سطل آب بریزد، اسرائیل را سیل میبرد. حکام عرب باید از وقایع سالهای پس از رحلت پیامبر(ص) درس بگیرند. در جامعه ما هم که قطعا عامل پیروزی وحدت مردمی بوده است، نباید این امر تضعیف شود. از کید دشمنان غافل نباشیم.
س: همانطور که شما هم اشاره فرمودید، نقطه آغاز تفرق در امت اسلامی، مسئله خلافت رسولالله(ص) بود و ماجراهایی که در تاریخ ثبت است. در این زمینه، درایت و تدبیر علی بن ابیطالب(ع) به چه چیز حکم کرد و چرا؟
اسلام نوپا بود و تازه ریشه دوانده بود. در آن ایام، کسانی بودند از گوشه و کنار و بعضی از اقوام و ادیان و نفاقپیشگان که مترصد بودند جنگ داخلی بین مسلمین در بگیرد. کشور اسلامی در حال توسعه بود. آنها درصدد بودند که از فرصت پیش آمده یعنی رحلت پیامبر(ص) و مسئله جانشینی استفاده کنند.
در این میان، امیرالمؤمنین(ع) صبری تلخ را پیشه کردند آنجا که در خطبه شقشقیه فرمودند «صبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجی» یعنی صبر نمودم در مصايب نظير كسی كه خاری در چشم و استخوانی در گلو داشته باشد. در واقع تدبیر ایشان سکوت و تعامل برای مصلحت اسلام بود. سیاست علوی طبق نهجالبلاغه در همه سالهای پس از پیامبر، سکوت به خاطر اسلام بود. البته هرجا لازم بود تذکر میدادند و چیزی را که به نفع اسلام بود، یادآوری میکردند. سکوت به همراه مشورت دادن و تعامل با خلفا برای مصلحت اسلام، این تدبیر حضرت ایشان بود که از درایت خاص ایشان ناشی میشد.
اما ناگفته نماند که این سکوت، استخوان در گلو و خاشاک در چشم بود. در این مدت، درست است که به خلافت دیگران راضی نبودند اما در مقایسه میان «جنگ و برادرکشی» و «از دست رفتن حقشان»، صبر انقلابی پیشه کردند. این برای همه مسلمانان در هر زمانی درس است که همدیگر را تحمل کنند.
س: چرا «صبر»؟
اگر برمیخاستند و قیام میکردند، ریشه اسلام از میان میرفت. حضرت با این سکوت، ریشههای نهال نوپای اسلام را تقویت کردند. ایشان میدانستند که روزی مردمانی خواهند آمد که حقایق را درک کنند و تاریخ به قضاوت خواهد نشست. میدانستند که در آینده این نکته فهمیده خواهد شد که راهحل همه مشکلات جهان اسلام به خانه اهل بیت علیهمالسلام منتهی میشود.
س: برخی با نگاه به پنج ساله حکومت علی(ع) که شما نیز ذکری از آن کردید، اظهار میدارند که این شیوه، شیوه وحدتطلبانه نبوده است، در این زمینه پاسخ چیست؟
دشمن شاد کردن، روش ائمه ما نیست. علی(ع) اگر اهل جنگ با برادران بود، بیشک همان روزهای آغازین پس از رحلت میتوانست چنین کند. آنچه در ایام حکومت حضرت شاهد آن هستیم، فتنههایی بود که علیه ایشان و در واقع علیه امت اسلامی شکل گرفت. نگاهی به نوع تعامل ایشان با خلفای اول و دوم و سوم به خوبی این موضوع را تبیین میکند.
در دوران خلیفه اول، امیرالمؤمنین(ع) در عین حال که همراه با فاطمه زهرا(س)، از مظلومیت خود گفتند و هر دو به خانههای انصار و مهاجرین میرفتند تا وصیت پیامبر(ص) را یادآوری کنند، میدانستند که مأموریت بیش از این ندارند و از این رو، آنجا که دیدند این سخن به دلایلی امروز خریدار ندارد، وقت و انرژی خود را بیش از پیش برای آن صرف نکردند چراکه این برای شاگرد مکتب پیامبر(ص) موضوع دوم بود و امیرالمؤمنین(ع) در درجه اول میخواستند حافظ میراث نبوی و قرآن باشند. بر این مبنا، در دوره اول و دوم که ظواهر اسلام رعایت میشد تعاملات جدی با عمر و ابوبکر داشتند. بعدها نیز در زمان عثمان، در شرایطی که اشرافیت و دنیاگرایی نیز به مشکلات حکومت اسلامی اضافه شده، و تیرهها و طایفهگرایی زنده شده بود، باز امیرالمؤمنین بر سطح تعاملات خود با خلیفه افزودند. البته در آن شرایط هم باز حرفشان را بیان میکردند. یارانشان نیز سخن حق را با شجاعت تمام میگفتند. ایستادگی ابوذر و عمار و دیگر یاران امام علی(ع) در این دوران در تاریخ مضبوط و محفوظ است. اما با این همه، وقتی که علیه عثمان شورش شد، حضرت به شورش وارد نشدند و حتی همه توان خود را برای جلوگیری از آن به کار بستند. حسن(ع) و حسین(ع) را برای مراقبت از خانه عثمان فرستادند و آب به عثمان رساندند. همه این کارها برای حفظ اسلام و جلوگیری از تفرقه بود. تخم تفرقهای که حضرت میدیدند کاشته شده و در زمان خلافت ایشان مانع از آن شد که امت از ولایت فردی چون علی(ع) بهره کامل ببرد و جهان یک بار به واقع طعم حکومت و عدالت علوی را بچشد.
اینها برای مسلمین درس است. چند روز پیش، آقای طنطاوی، رئیس جامعه الازهر، گفته است که مذهب شیعه مذهبی رسمی است و مثل سایر مذاهب اسلامی باید به رسمیت شناخته شود در عین حال، یکی از سران مذهبی سعودی نیز گفته که شیعه مسلمان نیست و باید از میان برود. خوب اینها دو نوع منطق است که امروز در جهان اسلام وجود دارد؛ منطق وحدتگرا در مقابل منطق وهابی.
یکی مثل شیخ شلتوت جماعة التقریب بین المذاهب الاسلامیة را برای نزدیک کردن فکرها به هم راه میاندازد و یکی دیگر همه تلاش خود را برای تفرقه به کار میگیرد.
س: مسلما عظمت علی(ع) چیزی است که محل اعتراف اهل سنت نیز هست. در این زمینه مصادیقی را بفرمایید. اساسا دیدگاه بزرگان اهل سنت نسبت به مولیالموحدین چیست؟
قطعا، شخصیت کریم و بزرگوار امیرالمؤمنین(ع) مورد اعتراف و تصدیق خلفا نیز بوده است. ابوبکر میگفت هرگز واقعه و اقدامی را مبارک نمیدانم که ابوالحسن در آن حضور نداشته باشد و رأی و نظری را قبول ندارم که علی در آن تصمیمگیر نبوده باشد.
عمر نیز میگفت: «لولا علی لهلک عمر»؛ اگر علی نبود، عمر هلاک میشد. این روایت را هم شیعیان و هم اهل سنت ذکر کردهاند.
عظمت حضرت امیر(ع) چیزی نیست که تنها شیعیان به جهت پیروی از ایشان، مدعی آن باشند، بلکه این شکوه و عظمت را همه قبول داشتند. این بزرگی و شکوه به حدی است که حتی معاویه هم به آن اعتراف دارد. بنده در کتاب علی ابرمرد مظلوم همه این مطالب را به کلی آوردهام.
باید بگویم که امروز باید و میتوان حول همین شخصیت بزرگ جمع شد. آقای طنطاوی میگوید که شیعه «لااله الا الله» و «محمد رسولالله» را ایمان دارد.
اینها مشترکات بسیار مهمی است که علی(ع) به خاطرشان سکوت کرد. ما باید این مشترکات را مدنظر قرار دهیم.
س: بحث از ولایت حضرت امیر(ع)، با بحث وحدت امت اسلامی در تعارض نیست؟
خیر. معتقدات شیعه و سنی سرجای خودش باقی است. ما معتقدیم که امیرالمؤمنین علی(ع) جانشین به حق پیامبر بوده است و قضایای روز سقیفه نگذاشت که حضرت به موقع و در زمان خود برای وظیفه حاکمیت و رهبریت اقدام کند. اما باز معتقدیم که امامت معنوی ایشان بر امت برای شیعه از ابتدا محرز بوده است.
اهل سنت نیز اعتقادات خود را دارد. حتی در میان اهل سنت نیز چهار گروه هستند که بدون شک با هم اختلافاتی دارند؛ حنبلیها، مالکیها، حنفیها و شافعیها. اینها اگر با هم اختلافاتی نداشتند که چهار گروه نمیشدند. اما با این حال هر چهار گروه بر سر سفره اهل سنت مینشینند. میان شیعیان و اهل سنت هم همین رابطه برقرار است. ما همگی باید بر سر سفره اسلام با وحدت و همدلی بنشینیم.
امروز باید توجه داشت که سیاستهای هدم کعبه، سیاست از نیل تا فرات، تخریب مسجدالاقصی و دیگر سیاستهای استکبار جهانی، آنقدر جهان اسلام را تهدید میکند که نخواهیم بر سر اختلافات داخلی با هم به نزاع برخیزیم. آنچه در تاریخ است، گذشته است نباید بر سر آنها دعوا کرد؛ چراکه روزهای گذشته رفتهاند وآینده پیش روست و میتوان با عبرت از فتنههای گذشته، آینده امت اسلامی را به خوبی ساخت. امروز خطر بزرگ نابودی همه امت اسلامی ما را تهدید میکند و غفلت از این خطر، بیشک خیانت است.
س: با توجه به رفتار علیبن ابیطالب، آیا میتوان از محوریت ایشان برای وحدت اسلامی سخن گفت؟
اساسا، باید تأکید کنم که در این مسیر، رفتار علی(ع) میتواند بهترین محور وحدت امت اسلامی باشد. ما در عظمت و بزرگی علی(ع) با هم هیچ اختلافی نداریم، تنها در زمان خلافت با هم بحث داریم. اهل سنت ایشان را تکریم می کنند و در مقام خلیفه چهارم قبول دارند. شیعیان در این زمینه بر حق علی(ع) و موضوع غصب حق ایشان اشاره دارند؛ اما به هر حال هیچ یک از طرفین، مقام علی(ع) را انکار نمیکنند. امروز باید دعوا و نزاع را کنار گذاشته و مصالح مشترک جهان اسلام را ببینیم. خود امیرالمؤمنین(ع) در این زمینه بهترین میزان است. علی(ع) آنقدر در اندیشه جامعه اسلامی و همچنین آینده بشریت بود که وقتی پيرمرد نابينای يهودی را ديد كه گدايي میكند. درباره دليل گدایيش پرسيد، پيرمرد گفت: تا وقتی قدرت كار كردن داشتم، با كار و تلاش هزينه زندگی خود را تامين میكردم، ولی از زمانی كه توان كاركردن را از دست داده و نابينا شدهام، ديگر كسی به من كار نمیدهد. حضرت دستور داد تا از بيتالمال برای وی مستمری معين كنند. در لحظه شهادت نیز، تأکید دارند که از شیری که کودکان برای او آوردهاند، به ابن ملجم نیز داده شود و سفارش میکنند که قصاص ابن مجلم باید طبق موازین شرع باشد.
این بزرگ شاگرد مکتب پیامبر(ص)، در واقع بهترین الگو و سرمشق جهان اسلام میتواند باشد. برای الگوگیری از او باید در زندگی و شیوه و روش ایشان غور کرد و به جای طرح مسائل اختلافی، باید شیوه عالمانه و مدبرانه ایشان را در حفظ وحدت امت اسلامی در مهمترین برهههایی که امت به سمت شقهشقه شدن میرفت به جهان اسلام معرفی کنیم. در این راه نیز، کتاب نهجالبلاغه بهترین منبع معرفی این ابرمرد تاریخ خواهد بود.
کد مطلب: 19471