تاریخ انتشار۲۰ فروردين ۱۳۹۳ ساعت ۸:۴۱
کد مطلب : 156086

روابط آمریکا و عربستان

دو سال آینده سال های پر فراز و نشیبی در روابط آمریکا و عربستان خواهد بود. آمریکا تلاش خواهد کرد تا حدی ادبیات مدبرانه و مسالمت آمیزتری نسبت به دو سال گذشته در مورد عربستان سعودی در دستور کار قرار دهد.
روابط آمریکا و عربستان
عربستان سعودی طی حدود هشت دهه گذشته، از متحدان نزدیک ایالات متحده در منطقه خاورمیانه محسوب می ‌شده و دو طرف روابط بسیاری گرمی داشته اند. اما در ماه‌ های اخیر، بخش هایی از سیاست خارجی دولت باراک اوباما، به خصوص توافق مقدماتی با ایران بر سر حل و فصل پرونده هسته‌ای و عملکرد ایالات متحده در قبال بحران سوریه، ناخرسندی و نگرانی مقامات سعودی را در پی داشته و حتی برخی مقام های سعودی بیان داشتند که دولت اوباما، عربستان را از معادلات منطقه ‌ای کنار گذاشته و به خواسته‌ های ریاض وقعی نمی ‌نهد.

با این وجود، باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، اخیرا برای دیدار با ملک عبدالهد، پادشاه عربستان سعودی، راهی این کشور شد. نوشتار زیر در مورد محورهای دیدار دو ساعته اوباما و ملک عبدالله و آینده روابط دو کشور است.

اهداف مهم سفر اوباما به عربستان

اگر بخواهیم به مهمترین اهداف سفر اوباما به عربستان نگاه کنیم، در وهله نخست باید به بافت متن این سفر توجه کرد. بافت متن این سفر متوجه ایجاد روابط بهتر کاخ سفید و خاندان سعودی است. خیزش های چند سال منطقه، موجب ایجاد تنش هایی در سطح روابط عربستان و آمریکا شد.
سفر اخیر اوباما از این جهت مهم است و آن را از سفر قبلی اوباما و روسای جمهور قبلی متمایز می کند. در واقع روابط دو طرفه ریاض – واشنگتن، به دلیل پشتیبانی عربستان و جریان پرنفوذ مذهبی در داخل این کشور از گروه های افراطی اسلامی ایجاد شده پس از بیداری اسلامی و همچنین مقدمه سازی هایی که پس از آن رخ داد، آسیب دید.

به علاوه رویکرد آمریکا در بحران سوریه و مساله هسته ای ایران و واکنش هایی که عربستان در این حوزه انجام داد، سبب شد ایالات متحده آمریکا، ریاض را متهم به حمایت از تروریسم و افراط کاری (به عنوان ابزاری در سیاست خارجی) کند. لذا سفر اخیر اوباما به عربستان از اهمیت جدی تری نسبت به سفرهای قبلی رهبران آمریکایی برخوردار است.

گرچه بیان شد ایالات متحده آمریکا در مورد سوریه و ایران با عربستان توافق دارد، اما عدم صدور بیانیه مشترک در دیدار دو ساعته فهد و اوباما، تا حدودی این معنا را زیر سوال برد. یعنی نفس عدم صدور بیانه مشترک در این زمینه، نفی کننده امکان دست یابی به حل نسبی اختلافات بین عربستان سعودی و آمریکا در این دایره است.

در بعد دیگری، مهمترین هدف سفر اوباما به عربستان کاهش سطح تنش های موجود در بین روابط ریاض و واشنگتن است. در سایه این هدف اصلی، بررسی آنچه که موجب اختلاف نظر بین عربستان و آمریکا در مورد حمایت از نیروهای مخالف بشار اسد و همچنین توجیه تحرکات آمریکا در ارتباط با دیپلماسی هسته ای ایران مد نظر است.

در کنار این معنا، باید بپذیریم که اوباما، به عنوان رئیس جمهور آمریکا، هر از چند گاهی در مسیر تقویت جایگاه روابط آمریکا با کشورهای همراه و همسو با سیاست های خود، در مناطق جغرافیایی هدف این کشور، به کشورهای دوست سفر می کند تا با ایجاد فضای ارتباطی ملموس تر، زمینه های ایجاد هماهنگی، بین سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا با کشورهای همسو با خود را، فراهم سازد.

اختلافات عربستان و آمریکا
مهمترین موضوعات اختلافی در بعد منطقه ای برای آمریکا و عربستان، مساله سوریه، بحران هسته ای ایران و آنچه در قاهره می گذرد، است. این سه مقوله بسیار مهم است و عربستان سعودی آنرا به عنوان مهمترین مساله می بیند.

در بعد بین المللی، مهمترین مساله اختلاف بین عربستان سعودی و آمریکا، به ایده دموکراسی خواهی و نحوه برخورد آمریکا با مقوله دمکراسی خواهی، در دوران باراک حسین اوباما، است. آنچه که مسلم است و از منظر رسانه ای هم در ادبیات سیاسی حاکم بر ایران بدان توجه می شود، برخوردهای دوگانه و چندگانه آمریکا با دولت های مختلف، در مساله دموکراسی طلبی و مولفه هایی چون حقوق بشر است.

در دوران اوباما، ما با افزایش سطح تحرکات آمریکا، برای ایجاد فضای مثبت در جهت طرح جدید تر مقوله دموکراسی و حقوق بشر در کشورهایی که به عنوان کشورهای همسو دیده می شود، مواجه ایم. چنانچه یکی از نشانگان اصلی در سفر قبلی اوباما در سال ۲۰۰۹ به عربستان، کاربرد قدرت هوشمند از سوی باراک  اوباما بود.

زمانی که وی به عربستان (پس از دور اول ریاست جمهوری) مسافرت کرد، نشان داد که برای عربستان سعودی جایگاه ویژه ای قائل است؛ اما بر آن بود که در چارچوب گفتمان دموکراسی ارشادی، این رویکرد را در مورد عربستان سعودی فعال کند.

اما ورود جریان های انقلابی خاورمیانه ای و نگرانی ریاض از تسری این تحریکات به درون خاک عربستان، موجب شد خواست آمریکا برای بازگشایی فضای سیاسی، مد نظر قرار نگیرد ( منظور ایجاد دموکراسی هدایت شده در خاورمیانه است). یعنی ریاض در این مورد مقاومت هایی را از خود نشان داد.

با این حال، اوباما در حوزه گسترش دموکراسی، به نسبت دیگر روسای جمهور آمریکا، تحرکات قابل قبول تری را در عمل از خود نشان داده است. چنانچه سخنرانی اوباما در دانشگاه قاهره، پیش از شروع خیزش های سه سال گذشته، و آنچه هیلاری کلینتون در کنفرانس امنیتی خلیج فارس بیان کرد، همگی نشان دهنده این تحرک و موضع است.
از این رو ما شاهد آن هستیم که رژیم های نزدیک به آمریکا، چون تل آویو و ریاض، در دوران اوباما بیشترین واکنش را نسبت به دولت آمریکا نشان دادند.

ایران: یکی از مقولات بسیار مهم در اختلاف بین عربستان و ایالات متحده آمریکا پرونده هسته ای ایران است. سیاست آمریکا در قبال برنامه هسته ای ایران، نگرانی عربستان را برانگیخته است؛ به ویژه آن که عربستان درجریان جزئیات این سیاست نبوده است.

در این بین، با توجه به نگرانی مقامات آل سعود نسبت به ایران، اوباما برای جلب اطمینان پادشاه عربستان، در دیدار با وی گفت: به شما قول می دهم که ما به توافق بدی با ایران در مورد برنامه هسته ای نخواهیم رسید و می دانیم که نبودن توافق، از توافق بد بهتر است.

در واقع ایران، به عنوان قدرتمند ترین کشور منطقه ای در خاورمیانه، زمینه های ایجاد نوعی فرهنگ قوی و غنی در جهت گسترش فرهنگ منطقه ای را در خود حمل می کند. این امر همواره موجب نوعی همراهی و مقاومت از سوی تهران شده است.

رویکرد ایالات متحده آمریکا به ایران در چارچوب حل و فصل مساله هسته ای، موجب نگرانی هایی در ریاض شد. ریاض نگران ایجاد فضای مثبت در روابط ایران و آمریکا، و پیشرفت ایران در ابعاد گوناگون تعادل قدرت منطقه ای در منطقه خاورمیانه، بر ضد عربستان است.

این معنا نه تنها در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران، بلکه در مورد رژیم پهلوی هم تا حدودی مطرح بود. با وقوع انقلاب اسلامی و نگرانی های ناشی از قدرتمند شدن ایران در منطقه، و با توجه به نوع کنش ایران، کشورهای عربی منطقه در عمل سیاست هایی را اتخاذ کردند تا محدودیت های عملی برای ایران فراهم سازند.

یعنی بعد از چالش بین آمریکا و ایران پس از انقلاب، تا حد زیادی زمینه بهره برداری هایی از سوی برخی کشورها و دولت های منطقه ای فراهم شد. در این بین، هر گاه روابط ایران و ایالات متحده آمریکا براساس احترام متقابل و عمل به قواعد منطقی در روابط بین المللی بوده، این دولت ها بر آن بوده اند زمینه های چالش انگیزی در مورد ایران ایجاد کنند.

چنانچه با ورود دولت روحانی و آغاز دکترین تعامل سازنده در چارچوب کدگذاری شده نرمش قهرمانانه، شاهد آن بوده ایم که دو رژیم حاکم بر تل آویو و عربستان، نوعی هماهنگی نیمه آشکار و آشکار در برخورد با این مقوله را در نظر گرفتند.

در واقع رویکرد ایالات متحده آمریکا به ایران در چارچوب حل و فصل مساله هسته ای، موجب نگرانی هایی در ریاض شد. ریاض نگران ایجاد فضای مثبت در روابط ایران و آمریکا، و پیشرفت ایران در ابعاد گوناگون تعادل قدرت منطقه ای در منطقه خاورمیانه، بر ضد عربستان است.

در این حوزه، نزدیکی ایران و آمریکا، مسیری نگران کننده برای عربستان است. در این راستا، اوباما تلاش می کند در جهت رفع نگرانی های ملک عبدالله، زمینه ی ایجاد فضایی مثبت، تحت عنوان پیمان نامه و ارتباط خوب با ایران را معنا پذیر و توجیه کند.

در این میان، ایران هم می تواند در جهت ایجاد فضای گفتمانی مثبت در حوزه سیاست خارجی و نزدیکی با ریاض، زمینه رفع نگرانی ها را فراهم و تردید ها در مورد حل و فصل دیپلماتیک پرونده هسته ای را کاهش دهد. یعنی ادبیات مدبرانه دستگاه سیاست خارجی ایران می تواند زمینه برای رفع نگرانی در بعد منطقه ای و بین المللی را فراهم کند.

انرژی: یکی از نگرانی های سعودی، حرکت آمریکا به سوی خودکفایی نفت و گاز است. سال گذشته آمریکا با افزایش تولید نفت و گاز، از نظر تولید انرژی از عربستان پیشی گرفت. مقام ‌های سعودی بر این باورند که برای آمریکا، منطقه خاورمیانه و خلیج فارس اهمیت استراتژیک گذشته را ندارد.

در واقع آمریکا بر آن است که در سال ۲۰۲۰ ، خود به بزرگترین صادر کننده نفت و گاز جهان بدل شود. یعنی امروزه نفت به عنوان کالایی استراتژیک برای آمریکا نیست و نگاه آمریکا به خاورمیانه بر محوریت نفت شکل و محتوا نمی پذیرد، و در آینده بیشتر از اهمیت آن کاسته خواهد شد.

از این منظر، یکی از دل نگرانی های ملک عبدالله و حتی سردمداران کاخ کرملین، در ارتباط با نزدیکی ایران و آمریکا در آینده، نگرانی از رقابت ایران برای افزایش قدرت در مسیر گسست از وابستگی به نفت (به عنوان مهمترین کالای صادراتی خود) است. در واقع اکنون اقتصاد ایران وابسته به نفت است و در کنار اقتصاد عربستان و روسیه و برخی کشورهای دیگر، نوعی اصطکاک رقابت محور جدید را تجربه نکرده است.

با توجه به پیش بینی های موجود، شاهد کاهش وابستگی چهل و یا شصت درصدی به نفت خاورمیانه در نیم قرن آینده خواهیم بود. بنابراین در نگاه آینده پژوهانه و نگاه عمیق به نقش نفت و انرژی، آمریکا، با توجه به رفع نیاز به نفت خاورمیانه، خواهان ایجاد فضای مثبت در منطقه، برای گسترش دموکراسی هدایتی یا ارشادی، بر اساس دکترین نهم امنیتی این کشور (که متکی بر پارادایم قدرتمند هوشمند تر مریکا است)، خواهد بود.

لذا به نظر می رسد آمریکا زمینه های ایجاد تحرکات مثبت در زمینه جنبش دموکراتیک در عربستان را به وجود آورد. چنانچه این امر در فضای رسانه ای و در سفر اخیر اوباما به عربستان دیده شد و نهضت زنان راننده برجسته سازی شد.

در واقع این رویکردها همگی نشان از آن دارد که آمریکا آرام آرام زمینه های ایجاد فضای مثبت در جهت حمایت از تحولات دموکراسی خواهانه در کشوری چون عربستان را پیگیری می کند. این امر تا حدودی می تواند موجب مقاومت خاندان سعودی گردد.

مهمترین هدف سفر اوباما به عربستان کاهش سطح تنش های موجود در بین روابط ریاض و واشنگتن است. در سایه این هدف اصلی، بررسی آنچه که موجب اختلاف نظر بین عربستان و آمریکا در مورد حمایت از نیروهای مخالف بشار اسد و همچنین توجیه تحرکات آمریکا در ارتباط با دیپلماسی هسته ای ایران مد نظر است

این مقاومت می تواند موجب تحریک عربستان در جهت صرف هزینه های مالی بسیار هنگفت، برای ورود به اقتصاد کشورهای منطقه، اروپا و حتی آمریکا، جهت تقویت لابی عربستان در این کشورها و در موضع عمل انجام شده قرار دادن دولت آمریکا، شود.

مصر: اختلاف نظر آمریکا و عربستان سعودی در مصر، به میزان حمایت آمریکا از السیسی بر می گردد. عربستان سعودی متوقع است که آمریکا بسیار سخت تر و جدی تر سیاست های مورد نظر عربستان سعودی را در حمایت از السیسی دنبال کند؛ اما آمریکا تلاش می کند با وجود تحرکات قابل اتکا در مورد مدیریت مسائل مصر، چندان خود را در قاهره فعال نشان ندهد و بر دیوار السیسی یادگاری به جا نگذارد.

بحران سوریه: افزایش تنش میان عربستان و آمریکا از زمانی آغاز شد که آمریکا کمک های تسلیحاتی خود را به تروریست ها در سوریه محدود کرد و از طرفی باراک اوباما از تصمیم خود برای حمله هوایی به سوریه در شهریور ماه سال گذشته عقب نشینی کرد. در واقع اختلاف اصلی، به نحوه حمایت از گروه های مخالف با بشار اسد از سوی واشنگتن و ریاض برمی گردد. این اختلاف نظر تا حدی زیاد در سوریه دیده می شود.

فراموش نکنیم که عربستان انتظار داشت که آمریکا برخورد نظامی شدیدی ( نزدیک به برخورد به برخورد نظام با قذافی) با بشار داشته باشد. اما آمریکا گفتمان خاص خود را در این جهت دنبال کرد و بعد از پیروزی استراتژیکی در مورد خلع سلاح شیمیایی اسد و برهم زدن توازن قدرت در این زمینه به نفع تل آویو، تا حدی زیادی خود را از این ماجرا کنار کشید. در این زمینه هنوز اختلاف بین عربستان و آمریکا وجود داد.

آنچه مشخص است این است که گرچه در سفر اوباما به عربستان بیان شد ایالات متحده آمریکا در مورد سوریه و ایران با عربستان توافق دارد، اما عدم صدور بیانیه مشترک در دیدار دو ساعته فهد و اوباما، تا حدودی این معنا را زیر سوال برد. یعنی نفس عدم صدور بیانه مشترک در این زمینه، نفی کننده امکان دست یابی به حل نسبی اختلافات بین عربستان سعودی و آمریکا در این دایره است.

آینده روابط:
آنچه در آینده روابط بین عربستان و آمریکا باید بدن توجه کرد، به موقعیت باراک اوباما و نولیبرال های آمریکا در سال آینده بر می گردد. یعنی دموکرات ها در دو سال آینده در جهت در دست گرفتن کنگره و سپس پایدار ماندن در کاخ سفید تلاش خواهند کرد.

لذا دو سال آینده سال های پر فراز و نشیبی در روابط ایالات متحده آمریکا و عربستان خواهد بود. یعنی بررسی وضعیت موجود تا حد زیادی در دستور کار قرار خواهد گرفت و آمریکا تلاش خواهد کرد که تا حدی ادبیات مدبرانه و مسالمت آمیزی نسبت به دو سال گذشته در مورد عربستان سعودی در دستور کار قرار دهد.

در این بین دموکرات ها کوشش خواهند کرد که کبوتر قرمز خود را به صحنه انتخابات بفرستند. یعنی هیلاری کلینتون، به عنوان سنتزی در بین دموکرات ها و جمهوری خواهان (یا باز آبی یا کبوتر قرمز)، با ورود به صحنه رقابت ها، می تواند زمینه ایجاد فضای مثبتی را در روابط دولت آمریکا و عربستان سعودی فراهم کرده و اختلاف موجود را در فضای گفتمانی امیدوار کننده ای برای عربستان سعودی مدیریت کند.

یعنی نوع رفتارهای نامزد احتمالی دموکراتها، در بین نگرش تند جمهوری خواهان و نگرش آرام اوبامای دموکرات، قرار دارد. لذا بعد از انتخابات آتی ریاست جمهوری آمریکا، می توان به گونه کلی و دقیق به مسائل جزئی روابط آمریکا و عربستان و تحولات آن در ارتباط با آمریکا پرداخت.

در بعد دیگری، باید این نکته را پذیرا بود که عربستان سعودی یکی از مهمترین کشورهای هدف آمریکا است و جایگاه عربستان سعودی در بین کشورهای عربی نیز جایگاهی نیست که هر رئیس جمهوری در کاخ سفید بتواند آن را نادیده انگارد.

لذا سطح روابط آمریکا با عربستان سعودی، از سطح مشخصی برخودار است و حفظ خواهد شد. اما در آینده و با ورود احتمالی کلینتون، می توان گفت شاهد حفظ وضعیت موجود با گرایش به کاهش اختلافات و افزایش روابط نسبت به وضعیت کنونی باشیم.

دکتر مهدی مطهرنیا
https://taghribnews.com/vdcdj90f9yt0kz6.2a2y.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی