تاریخ انتشار۲۳ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۲۱:۴۲
کد مطلب : 288800

پیوستن و گسستن از داعش: دو روی یک سکه

سید مجید مهاجرانی، دانشجوی دکتری روابط بین‌الملل دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات تهران
امروزه با افرادی مواجه هستیم که از سرتاسر جهان به سرزمین‌های داعش سرازیر شده‌اند، تازه مسلمانانی که برای بسیاری از آنها بهشت موعود توسط تبلیغات داعش تحت خلافت ابوبکر البغدادی در ذهنشان ساخته شده بود. این گروه از افراد را بر اساس قرارگیری در صفوف داعش می‌توان به چند دسته تقسیم کرد: افرادی که در خط مقدم و در عملیات نظامی و انتحاری حضور داشته و دارند، افرادی که به واسطه عقد نکاح با افراد داعش زندگی می‌کردند و سوم افرادی که به واسطه مهاجرت والدینشان به اراضی خلافت داعش وارد این سرزمین‌ها شده‌ یا در آنها به دنیا آمده‌اند. برای هر یک از این گروه‌ها سرنوشتی‌متفاوت رقم خورده است.
پیوستن و گسستن از داعش: دو روی یک سکه
با شناخته‌تر شدن شورش‌های جهانی به واسطه پدیده القاعده، جهان بار دیگر به پدیده‌ی جنگجویان خارجی در منازعات محلی و منطقه‌ای مواجه شد. جنگجویانی که به دلایل مختلف به یک سازمان شورشی می‌پیوندند. در آن دوران جنگجویان خارجی خصوصا اعرابی  که در صف مجاهدان در برابر کافران ارتش سرخ شوروی در جبهه افغانستان به جهاد می‌پرداختند به نام عرب افغان شناخته شدند. چرا که بیشتر این افراد اعراب باورمندی بودند که از کشورهای خود برای جهاد مهاجرت کرده ‌بودند. اما امروزه با افرادی مواجه هستیم که از سرتاسر جهان به سرزمین‌های داعش سرازیر شده‌اند، تازه مسلمانانی که برای بسیاری از آنها بهشت موعود توسط تبلیغات داعش تحت خلافت ابوبکر البغدادی در ذهنشان ساخته شده بود. این گروه از افراد را بر اساس قرارگیری در صفوف داعش می‌توان به چند دسته تقسیم کرد: افرادی که در خط مقدم و در عملیات نظامی و انتحاری حضور داشته و دارند، افرادی که به واسطه عقد نکاح با افراد داعش زندگی می‌کردند و سوم افرادی که به واسطه مهاجرت والدینشان به اراضی خلافت داعش وارد این سرزمین‌ها شده‌ یا در آنها به دنیا آمده‌اند. برای هر یک از این گروه‌ها سرنوشتی‌متفاوت رقم خورده است.
 
پیوستن به داعش

برای بررسی چرایی پیوستن افراد از کشورهای مختلف به داعش، می‌توان از تقسیم بندی دیگر نیز استفاده نمود، از این منظر کشور محل تولد و کشور محل رشد این افراد مد نظر قرار می‌گیرد. با استفاده از معیار جغرافیا، می‌توانیم به نکات جالبی پی‌ببریم. به عنوان مثال این که بیشترین نیروهایی که در میان سربازان و فرماندهان داعش قرار دارند، دارای تابعیت سعودی هستند. که این امر به واسطه نزدیکی فکری نظام ایدئولوژیک و آموزشی عربستان سعودی با آموزه‌هایی است که داعش به آنها باور دارد.
 
در ابتدای ظهور قدرتمند داعش، تحلیل‌های بسیاری از سوی افراد با سمت‌ها و جایگاه‌های اجتماعی مختلف مطرح شد، این تحلیل‌ها از دولت‌ساخته‌بودن داعش تا چرایی پیوستن جوانان اروپایی به داعش را پاسخ می‌داد. گروهی در زمان توسعه روزافزون داعش در عراق و سوریه، آزادی‌های جنسی ناشی از جهاد نکاح و احیای برده‌داری را به عنوان مهم‌ترین دلیل پیوستن پسران جوان به داعش مطرح می‌کردند، گروهی دیگر هیجان حضور در میدان جنگ، احساس قدرت ناشی از اسلحه به دست گرفتن و در نهایت ارضای روانی ناشی از علاقه پسران جوان و نوجوان به اسلحه را دلیل اصلی این پدیده می‌دانستند. گروهی دیگر در ابتدا باور داشتند که شورش داعش، شورشی منطقه است و در واقع جنگی است بین مسلمانان و اروپاییان مسیحی باید خود را از این جنگ داخلی در خانه رقیب خود را دور نگهدارند. به تدریج این تحلیل‌ها رنگ باخت.
 
این نظریات هیچ یک نمی‌توانستند حضور جلادی را که به زبان انگلیسی و لهجه بریتانیایی سخن می‌گفت و یا حضور جوانی فرانسوی را در یکی از فیلم‌هایی تبلیغاتی داعش به عنوان عبدالرحمن الفرنسی توجیه نماید. چرا که مهم‌ترین عنصری که به شکل‌گیری علم در این مورد کمک می‌کرد همانا دائمی انگاشتن روند رو به رشد و گسترش داعش بوده است. به تدریج با شروع شکست‌های داعش و از دست دادن اراضی تحت کنترل این گروه، روند صعودی جذب نیرو معکوس شده است. به عبارت دیگر، نیروهای کمتری از کشورهای خود خطر ورود غیرقانونی به عراق یا سوریه را برای پیوستن به داعش متحمل می‌شوند. اما آیا می‌توان این شرایط را پایان کار جنگجویان خارجی در عراق و سوریه دانست؟ به نظر می‌رسد به دلیلی ماهیت شورشی داعش، افزایش عملیات گرگ‌های تنهایی که خود را وابسته به داعش دانسته و بر اساس آموزش‌هایی که از طریق اینترنت دریافت کرده‌اند دست به عملیات می‌زنند، این روند تنها ظاهراً کاهش یافته باشد. از سوی دیگر با موجی از بازگشت این نیروها به کشورهایشان مواجه هستیم، نیروهایی که در این مدت در میدان‌های نبرد عراق و سوریه به خوبی آموزش دیده‌اند و می‌توانند دست به جذب نیروهای جدید بزنند.
 
براساس معیارهایی که در ابتدا به آنها اشاره شد، افرادی خارجی که به داعش می پیوندند را می‌توان به دو دسته کلی نیروهای رزمی و غیررزمی  تقسیم کرد. با نگاه به زندگی برخی از این افراد می‌توان دریافت که اولین راه ارتباطی آنان با داعش و طریقه اصلی جذب آنان رسانه‌های اجتماعی از قبیل فیس بوک، توییتر و ... بوده است. در برخی از موارد این جهادگران تازه مسلمان، که در سوابق کیفری و قضاییشان جرائمی مانند خرده فروشی موادمخدر، سرقت و دیگر جرائم خرد از این قبیل است، فضایی که مبلغان اینترنتی داعش برای این افراد فراهم می‌کنند فضایی است که فرد از گذشته خود احساس گناه کرده و سپس راه نجات و جبران مافات گذشته را در جهاد برای رضای خدا و بیعت با خلیفه مسلمین نشان می‌دهند، راهی که ورود به آن برخورداری از نعمت‌هایی چون بهره‌مندی از ملک یمین در این جهان و وعده بهشت و غفران الهی در آن جهان را در پی دارد.
 
با نگاه به آمار در مورد ملیت جنگجویان اروپایی داعش، می‌توان دریافت که این افراد از کشورهایی مهاجرپذیرآمده، کشورهایی مانند فرانسه، انگلستان، آلمان و ... . کشورهایی که در آنجا، این افراد به دلیل مسلمان بودن، رشد کردن در یک خانواده مهاجر و در بعضی کشورها، در گتوهای مهاجران یا محلاتی که با تفکیک هویتی بنا شده‌اند زیسته‌اند. این مجاهدین جوان اروپایی، بنا به شرایط جغرافیایی محیط رشد خود به داعش پیوسته‌اند. اینان نسل دوم مهاجران مسلمانی هستند که در موطنشان همچنان به چشم مهاجر و غریبه به  آنان نگریسته می‌شود و از تبعیضاتی که در لایه‌های زیرین فرهنگی موطن جدید وجود دارد رنج می‌برند. این گروه از افراد برای انتقام از کافران و زیستن در جایی که امکان جذب از نظر فرهنگی و اجتماعی برای آنان وجود دارد به سوی سرزمین‌های خلافت داعش حرکت می‌کنند.
 
گروه دیگری از جنگجویان اروپایی داعش افرادی از جمهوری‌های روسیه مانند چچن و اینگوش، و دیگر جمهوری‌های قفقاز هستند. این افراد به دلیل تجربیات بسیار خود در شورش‌ و جنگ‌های شهری معمولاً در میان نیروهای ویژه داعش حضور می‌یابند.جدای از این که بسیاری از این افراد به مجاهدان حرفه‌ای بدل شده‌اند باید به خاطر داشت که در شورش‌های چچن در برابر نیروهای روسیه مبارزه کرده و آبدیده شده‌اند.
 
گروه دیگر از افرادی که داعش سعی در جذب آنان دارد، دختران و زنان جوان است. در میان این گروه افرادی یافت می‌شوند که به دلیل قابلیت‌های نظامی خود از اهداف جذب هر گروه شورشی قرار می‌گیرند، اما داعش به صورت کلی به دنبال جذب زنان جوان به منظور تربیت نسلی از شورشیان است که در ادبیات داعش از آنها با عنوان «شیربچه‌های خلافت» یاد می‌شود. کودکانی که با طیب خاطر والدین خود به صف داعش می‌پیوندند و هنجارها و ارزش‌های مورد نظر داعش طی فرایند جامعه‌پذیر و درخانواده برای آنها به صورت ملکه درآمده است.
 
بسیاری از افرادی که به داعش پیوسته‌اند قربانیان جنگ اطلاعاتی[1] این گروه هستند. این گروه شورشی تلاش می‌کند تا در فضای اتمیزه‌ شده روابط اجتماعی در جهان، به افراد احساس انتمائی را بدهد که بدان نیاز دارد و به او امکان ارضا و تامین نیازهای روحی و روانی خود را می‌دهد. این احساس انتماء فرد را از حالت ایزوله‌ای که در ذهن خود شکل می‌دهد خارج کرده و فضایی جدید را برای او ایجاد می‌کند. فضایی که در آن فرد مومن و تابع خلیفه دیگر در میان کافران تنها نبوده و ارتباط خود را با جامعه مومنان به آیین خلیفه حفظ کرده است. در این حالت شخص اعمال خود را اگر چه به صورت فردی صورت می‌پذیرد در چارچوب اقدامات جمعی می‌بیند. به عبارت دیگر از نظر این افراد آنچه که در ادبیات امروز به عنوان «گرگ تنها» شناخته می‌شود مفهومی عاری از معناست چرا که آنان از هیچ گاه از دایره جمع مومنان خارج نشده‌اند.
 
درباره چرایی پیوستن افرادی با تابعیت‌های اروپایی به داعش می‌توان به صورت خلاصه گفت: این افراد گاه به سبب کینه توزی نسبت به جامعه‌ای که در آن زندگی‌کرده و رشد یافته‌اند، گاه به سبب نیاز به خروج از انزوا و احساس انتماء، گاه دلیل فریب ناشی از ایجاد تصاویر ذهنی مثبت از زیستن تحت حکومت خلیفه و تصاویر منفی از زیستن در میان کافران و روافض، فریب ازدواج، زیستن در فضای تنعم الهی تحت حکومت خلیفه و ... داوطلبانه در میان صفوف داعش قرار گرفته‌اند.
 
گسستن از داعش

روی دیگر سکه پیوستن به داعش در مورد این افراد، گسستن از این سازمان است. همانطور که داعش از طریق عملیات روانی، صنعت توهم سازی را گسترش می‌دهد و به واسطه جنگ اطلاعاتی خود به جذب نیروهای جدید می‌پردازد، افراد پس مدتی زیستن در میان داعش و قوانین آن با واقعیاتی مواجه می‌شوند که با توهم و برداشت‌های ذهنی‌شان ممکن است در تعارض شدید قرار داشته باشد. بنابراین بسیاری از این افراد درگیر روند توهم‌زدایی شده و به تدریج نسبت به این سازمان مایوس می‌گردند و درصدد خروج از حاکمیت داعش و بازگشت به میهن خود برمی‌آیند.

با آغاز شکست های پی‌درپی داعش در عراق و سوریه، به تدریج روند مهاجرت به سرزمین‌های تحت سیطره خلیفه داعشی روند معکوس به خود گرفته‌است به گونه‌ای که بر اساس برخی از گزارش‌های موجود، بیش از 30% جنگجویان اروپایی طی یک سال گذشته و با آغاز شکست‌های داعش در عراق و سوریه به میهن خود بازگشته‌اند.[2] این گروه را می‌توان به سه قسمت تقسیم کرد: گروهی که از پس از ناامید شدن از وعده‌های داعش و شکست‌های پیاپی به مجاهدان حرفه‌ای بدل می‌شوند چنانچه از ورود این افراد به کشورشان جلو‌گیری شود بدل به مجاهدین بی‌وطنی‌ می‌شوند که از یک جبهه جهادی به جبهه دیگر رفته و یا در دیگر منازعات مسلحانه در دیگر گوشه‌های جهان از دانش و تجربیاتشان بهره‌خواهند گرفت.
 
گروه دیگری شامل کسانی می‌شود که بر اساس استراتژی انتقال جنگ به درون مرزهای کفر و در پی گسترش شبکه‌های خود به کشورهایشان باز می‌گردند، این افراد پس از بازگشت به یکی از تهدیدات امنیتی قطعی بدل شده و درصد برخواهند آمد تا نسبت به انجام عملیات تروریستی، جمع آوری منابع مالی از طرق مختلف، جذب و آموزش عقیدتی نیرو‌های جدید اقدام کنند. با توجه به این که سرویس‌های امنیتی و اطلاعاتی بسیاری از کشورها امکان ردگیری افرادی را که به هر دلیل مدتی در سرزمین‌های اشغالی داعش زیسته‌اند را ندارند، فضایی برای نیروهای عملیاتی داعش فراهم می‌آید تا گاه در پوشش اسامی و مدارک شناسایی جعلی و گاه با نام و مدارک شناسایی اصلی خود به کشورهایشان دیگر کشورهای اروپایی وارد شده و شروع به گسترش شبکه‌های خود بنمایند. این افراد همراه با انجام این ماموریت، تلاش می‌کنند تا با جمع‌آوری اطلاعات از مراکز مهم تجمع و دیگر اهداف سیاسی-اقتصادی، اهداف جدیدی را انتخاب و پس از تائید فرماندهان خود به طراحی و اجرای عملیات تروریستی دست بزنند.  موج پناجویانی که از عراق و سوریه به سوی اروپا حرکت کرد موقعیت مناسبی برای اختفای این افراد و رسیدن به محل ماموریتشان ایجاد کرده و شناسایی آنان را دشوار نمود.
 
 
گروه سوم از این افراد کسانی هستند که علی‌رغم جداشدن از سازمان داعش نسبت به ایدئولوژی آن توهم‌زدایی نشده‌اند، آنان به دلایل متعددی مانند ازدواج، خستگی، آسیب دیدگی یا دلتنگی برای خانواده‌شان تمایل دارند تا به کشورشان بازگردند، جدایی این افراد از سازمان داعش به معنای پایان وابستگی ایدئولوژیک آنها نیست و ممکن است در صورت رفع عوامل جدایی مجددا به یکی از سازمان‌های شورشی جهادی یا خود داعش بپیوندند.
 
گروه آخر، کسانی هستند که نه تنها از دوران عضویت و حضور در صف داعش آزرده شده و رنج کشیده‌اند و در این دوران نسبت به این سازمان و ایدئولوژی آن توهم زدایی شد‌ه‌اند که به تدریج به قربانیان این سازمان بدل می‌شوند. معمولا بسیاری از زنان و دخترانی که با فریب و خدعه نیروهای داعش به ترکیه رفته و سپس از آنجا به داخل عراق یا سوریه قاچاق می‌شدند از جمله این قربانیان هستند.
 
افرادی که در کارگاه صنعت توهم‌سازی داعش گرفتار شده و به هر نحو در کنار صفوف داعش قرار‌گرفته‌اند و دست به جنایاتی چون نسل کشی علیه شیعیان، مسیحیان و ایزدیان زده و مرتکب جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت شده‌اند، در وهله نخست خود قربانی جنایتی فراتر از جنایت علیه بشریت هستند، جنایتی که در آن انسان از درون تهی شده و با تنفر از انسان مملو می‌شود. در نهایت باید به این نکته اشاره کرد که مطالعه چرایی پیوستن و گسستن افراد به سازمان‌های شورشی جهانی مانند داعش نه تنها به شناخت روش‌های توهم‌زدایی و مبارزه با صنعت توهم‌سازی آنها کمک می‌کند بلکه، در نهایت به شناخت شیوه‌های پیچیده‌ای که نسل‌های بعدی این‌گونه سازمان‌های جهانی به کارخواهند برد نیز کمک خواهد کرد.

پی نوشت:

[1] Information warfare
[2] http://foreignfighters.csis.org/fallout_foreign_fighter_project.pdf

 
https://taghribnews.com/vdcdzj0xzyt0jj6.2a2y.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی