تاریخ انتشار۲۶ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۵۷
کد مطلب : 289134
اندیشمند هندی در گفتگو با خبرنگار تقریب:

"تشیع انگلیسی" عامل دشمن است/دین مبین اسلام برای پیروان خود تمدن ساز و اقتدار آفرین است

تنا - استان قم
اگر مردم رسالت دین، رسالت علماء، وظیفه دین و دینداران در عرصه سیاست و اجتماع را خوب متوجه شوند و اگر یک بینش صحیح سیاسی پیدا کنند "تشیع انگلیسی" جمع می شود.
"تشیع انگلیسی" عامل دشمن است/دین مبین اسلام برای پیروان خود تمدن ساز و اقتدار آفرین است
بررسی مخاطراتی که امروز  گریبان گیر جهان اسلام شده مستلزم آن است که هر بار با نگاهی متفاوت به آن نگریسته شود به همین منظور هم کلام شدیم با حجت الاسلام غلام شبیر مهدی خان از اندیشمندان  و طلاب جوان کشور هند که علاوه بر تحصیل علوم دینی به پژوهش در زمینه جهان اسلام مشغول است ،  مشروح گفتگو در ادامه خواهد آمد :
 
بعد پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) شاهد استقبال بسیاری از کشور های منطقه از این حرکت اسلامی بودیم اما در چند سال اخیر کشورهای اسلامی منطقه به نوعی درگیر جنگ های تحمیلی و نزاع های داخلی شده اند ، به نظر شما آیا می توانیم دوباره شاهد ثبات و آرامش در جهان اسلام باشیم ؟

۱. دین مبین اسلام در طول تاریخ حامل افتخارات و دستآوردهای بی نظیری بوده که این در هیچ کدام از ادیان و مکاتب دیگر گذشته و حال پیدا نمی شود. مثل خورشید  درخشنده بر همه کل جهان متمدن آن روز - از اروپا تا ایران و هندوستان آن روز- درخشید و همه آنها را تحت تاثیر خود قرار داد و با دست آورد های فراوان خود دنیا را مقهور و مرعوب خود کرد. این بلا تردید در تاریخ سابقه ندارد. خلاصه این که اسلام یک همچون قدرتی را دارد که با بزرگترین تمدن ها تعامل کند و روی آنها مؤثر باشد.
۲. بعد از رنسانس و تحولاتی که در مغرب زمین اتفاق افتاد و سایه آنها بر سر زمین اسلام افکنده شد و تسلط تدریجی که بر مسلمین حاصل کردند، مسلمانها با عقب ماندگی روبرو شدند و به طرف انحطاط سیاسی، فرهنگی و اقتصادی شدند. جنگهای داخلی به دلایل مختلف بین مسلمین که در بیشترین آنها دست استعمار انگلیس با روشنی مشاهده می شود، تنزل علمی و اخلاقی و ناامیدی در بین مسلمین، که این وضع تا سال ۱۹۷۹ میلادی بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تحت رهبری حضرت امام خمینی (قدس سره) در سال ۱۹۷۹ میلادی این سیر نزولی تبدیل شد به یک سیر صعودی، حرکت انحرافی به یک حرکت جهت دار و به سوی آرمان های والای اسلام شروع شد، یک موج امید در بین مسلمین فراگیر شد و هنوز در حال گسترش است.
۳. انقلاب اسلامی و رهبران حقیقی آن در واقع یک الگویی هستند برای همه جهان اسلام. و این ادعا از بدیهیات است که شواهد و دلایل آن آشکار و روشن است. این انقلاب به اثبات رسانده که اسلام در این زمان هم پاسخ گوی همه ی مشکلات بشر است و در این زمان هم  این توانایی را دارد که یک تمدن عظیم را به دنیا عرضه کند و موانعی که در میان می آید را بردارد و همه ی جهان را متوجه خود کند و کل جهان را تحت سیطره خود قرار دهد.
 
جهان اسلام شرایط حساسی را پشت سر می گذارد و امروز بیش از هر زمان به تقریب عملی و وحدت احتیاج داریم ؛ با توجه به اینکه شما کار پژوهشی در چند کشور را تجربه کرده اید ، چه راهکاری را برای رسیدن به وحدت و تقریب عملی پیشنهاد می کنید ؟

برای رسیدن به وحدت در دو فاز  علمی و عملی  می توانیم کارهای تاثیرگذار انجام بدهیم ؛
۱. فاز علمی ؛  مکتب تشیع سرمایه های فراوانی دارد و بعضی از آنها مشترک با مذاهب اسلامی دیگر اند .ما قرآن داریم، سنت پیامبر و سایر معصومین داریم، فلسفه ما غنی و عمیق است، کلام ما مستدل و بر اساس براهین یقینی است، فقه و اصول ما کذلک. بر اساس این منابع گران قدری که در اختیار ما است، ما می توانیم استلالهای معقول و قابل پذیرش بر نظریات و اعتقادات ما به مذاهب دیگر عرضه کنیم. مثلا ما می توانین دلایلی از قران و روایات و دیگر منابع بر اعتقاد ما به ولایت و امامت، شفاعت، مساله نص و... بیاوریم که مخاطب را قانع کند.
با توجه به این که در تحقق بخشی وحدت در بین مسلمین  بزرگترین وظیفه را روحانیت ، علماء و حوزویان بردوش دارند ما باید انسانهای فاضل و فقیه و ملا و دین شناس را در حوزه تربیت بکنیم تا بعد از تجهیز شدن با علم کافی بتوانند در زبان های مختلف رساله های علمی قوی و پر محتوی را بنویسند و در اختیار حق جویان قرار بدهند. با علمای مذاهب دیگر باب مذاکره و مباحثه را باز بگذارند. وقتی منطق ما قوی باشد و استدلال ما درست و بدون مغالطه باشد مخاطب حتما در مقابل حرفهای ما تواضع و خشوع خواهد کرد. کم نداریم در تاریخ، علمایی بودند در شیعه که دارای عالیترین منسب ها و مقامات در دربار های سلاطین اهل سنت بوده اند که به آنها احترام می گذاشتند و در تصمیم گیری های مهم از نظریات آنها استفاده می شد. این بخاطر کمال و قوت علمیشان بود که این نفوذ را پیدا کرده بودند. پس اولین قدم تربیت افراد اسلام شناس واقعی. در کنار قوت علمی، حکمت عملی و بصیرت هم لازم است.
۲. فاز عملی ؛ ما می توانیم راه کار های عملی کوتاه مدت و بلند مدت داشته باشیم.
کوتاه مدت مثل برگزاری کنفرانس وحدت در جای جای عالم اسلام، انتشار کتاب های و گفتگوهای طرفین از جمله راه کار های کوتاه مدت هستند.
و راه کار های بلند مدت این است که، در تحقق بخشی وحدت در جامعه اسلامی علما و روحانیت در صف اول باید قرار بگیرند و چون روحانیت در حوزه پرورش می یابد  اساسی ترین کار از حوزه های علمیه شروع می شود .
طلابی که از سراسر جهان به حوزه می آیند از بین آنها افراد شایسته و لایق شناسایی شوند و روی آنها سرمایه گذاری بشود. برای آنها برنامه های درسی جهت دار محیا شود و موانع آنها را برای رسیدن به هدف مطلوب برداشته شود.
راهکار طولانی مدت دیگر این می تواند باشد که ما محتوای خوبی را تولید کنیم در این زمینه و به زبانهای مختلف آنها را ترجمه کنیم و در اختیار طالبان حق قرار دهیم.
راهکار دیگر این هم است که علماء سطح فکری مردم و بصبرت و درک سیاسی آنها را بالا ببرند و آنها را سیاسی بار بیاورند تا مردم هم در کنار روحانیت در این امر مهم شریک باشند. وقتی در یک جامعه همچون موج آگاهی و بصیرت صورت بگیرد حتما در جوامع دیگر سرایت خواهد کرد. ما امروز در این دنیا  ابزار بسیاری داریم برای رساندن پیام  به دورترین نقاط عالم فقط کافی است افراد شایسته تربیت شوند و دست به کار بشوند.
 
وحدت جهان اسلام همواره مورد تائید بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران  امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری قرار داشته و هر گونه ایجاد اختلاف از جانب ایشان نهی شده است . از طرفی مقام معظم رهبری به کرات در سخنرانی ها و فرمایشات خود از تشیع انگلیسی یاد کرده اند و در مورد آن هشدار داده اند ؛ به نظر جنابعالی چگونه می توان به تبیین « تشیع انگلیسی » پرداخت ؟

به نظر من دشمنان اسلام، از جمله انگلیس و آمریکا منطقشان منطق ضعیفی است. آنها نمی توانند بر اساس منطق شان با جهان معامله کنند. هر جا سعی بکنند بر اساس منطق شان جلو بروند کم می آورند. منطق اسلام منطق قدرتمندی است. بنابراین، برای این که بر جهان اسلام تسلط بیابند تنها راهی که برای آنها باقی می ماند استضعاف ملتهای دیگر است. استضعاف سیاسی، اقتصادی، فکری، علمی. هر جایی که رفتند از طرق گوناگون این را انجام دادند گاهی با کشت و کشتار مردم بی دفاع مثلا در آمریکا و سرنوشتی که سرخپوستان آمریکا دچار آن شدند و گاهی با حیل مختلف ملتها را تضعیف کردند.
وقتی با ملتهای اسلام و مسلمین برخورد کردند احساسشان این بوده که اینجا زور بازو کمک نخواهد کرد. در مقابل عظمت اسلام خاضع می شدند و احساس ضعف می کردند، شدیدا از مسلمانها می هراسیدند. راهکار های دیگر باید به خرج می دادند تا نتیجه مطلوب بگیرند. بنابراین شروع کردند به نقشه کشیدن. از بهترین راههایی که به آن رسیدند این بوده که مسلمانان را از داخل ضعیف کنند. در همین راستا یکی از ابزار تاثیر گذار همان "ایجاد تفرقه" بوده. تفرقه را می اندازند تا مسلمین از هم بپاشند و در نتیجه ضعیف شوند و دشمنان به راحتی بتوانند بر آنها حکومت کنند.
مسلمانها نسبت به دین خود، اعقادات خود، احکام شرعی خود یک تعصب دارند که البته این حسن باید با عقلانیت همراه باشد . وقتی کسی خلاف اعتقادات شان به دین شان حرفی بزند به غیرتشان بر می خورد و این را دشمنان خوب درک می کنند. لذا هم در بین اهل سنت و هم در بین تشیع افرادی را آماده کردند که به مذهب، اعتقادات، مقدسات یک دیگر توهین کنند. در بین اهل تسنن فرقه وهابیت را به وجود آوردند و در بین شیعه امروز این جریان "تشیع انگلیسی" را ایجاد کردند با همان هدف ایجاد تفرقه.
ما صراحتا اعلام می کنیم که ما اینها را عوامل دشمن می دانیم و مقابله با اینها را با روش های مناسب واجب می دانیم. یکی از روشهای مناسب روشن گری بین مردم است. به مردم باید با استدلالهای درست و صادقانه در مورد اینها گفته بشود. اگر مردم رسالت دین، رسالت علماء، وظیفه دین و دینداران در عرصه سیاست و اجتماع را خوب متوجه شوند و اگر یک بینش صحیح سیاسی پیدا کنند "تشیع انگلیسی" جمع می شود. در حقیقت این به سبب نادانی و بی بصیرتی بعضی از مردم و حتی خواص است که "تشیع انگلیسی" در جامعه ما رشد یافت و الا منطق شان طوری نیست که بتوانند در مقابل جبهه حق ایستادگی کنند.
هر مقدار روحانیت و حوزویان از جهت قدرت علمی، معنوی، بصیرت و مجاهدت قوی شوند وضع مطلوب جامعه اسلامی نزدیک تر و زودرس خواهد بود و بساط همه این عوامل دشمن جمع می شوند.
 
متاسفانه شاهد نسل کشی مسلمانان در کشور میانمار هستیم ؛ و علی رغم هشدار و محکومیت تعدادی از کشور های اسلامی این فجایع همچنان ادامه دارد . به نظر شما کشور های اسلامی و علمای جهان اسلام هر کدام چه وظیفه ای برای توقف این فاجعه در میانمار به عهده دارند ؟

یکی از عجائب این دوران، فاجعه میانمار است. آنچه که دارد اتفاق می افتد برای همه روشن است و نیاز به توضیح و تبیین ندارد. کاملا مساله سیاسی است طبق فرمایشات حضرت امام خامنه ای (مد ظله العالی).
آنچه که تأسف بار تر است موضع ملتهای اسلامی است نسبت به این فاجعه. فقه ما به ما می گوید که اگر یک روستایی یا شهری یا ملتی از مسلمین مورد تهاجم از طرف دشمن قرار گیرد، وظیفه همه مسلمین دیگر است که برای دفاع از آنها قیام کنند و عکس العمل کافی نشان بدهند. ولی امروز ما شاهد هستیم که سنگ به سنگ نمی خورد.
ملتهای مسلمان غرق در مادیات، شهوت پرستی، وطن پرستی (منفی)، قوم پرستی هستند و از مصالح سایر مسلمین غافل -البته بنده انقلاب اسلامی و جریان انقلاب در منطقه را از این استثنا می دانم-.
وضع مسلمین چه در میانمار و قبل از آن چه در فلسطین و سایر نقاط در حقیقت معلول غفلت ها و انحرافات مسلمانها است.
و تنها راه خروج از این اوضاع بیداری ملتها است. که نمونه کوچک آن را چند سال پیش در بعضی از کشورهای اسلامی منطقه مشاهده کردیم. هر وقت ملتها و مخصوصا مردم بیدار شوند البته با رهبری سالم، تحول مثبت در پیش خواهند داشت.
همچنین حضرت امام خامنه ای (مد ظله العالی) در سخنرانی سال گذشته شان درمیان میهمانان کنفرانس وحدت تاکید داشتند نمی توان به سیاسیون خیلی اعتماد داشت و بعد فرمودند که امیدشان به علماء اسلام است. ما هم بالتبع می گوییم، اولین کسانی که نسبت به ملت مظلوم میانمار و سایر امور مسلمین وظیفه دارند علماء اسلام هستند. وقتی که دستگاه حاکم ناکارامد باشد و در اکثر مواقع در ظلم شریک باشد علماء باید دست به کار بشوند برای مردم خودشان تبیین کنند و به دولتها فشار بیاورند تا از دفاع ملت مظلوم میانمار بر آیند. اگر ملتها و دولت های اسلامی یک تصمیم قاطعانه بگیرند نه فقط دولت میانمار بلکه حتی ابر قدرتهای جهان در مقابل مسلمین زانو خواهند زد.
هر چه قدر گفتمان انقلابی در بین مسلمین راسخ تر شود این راهکار عملی تر و قابل اجراء تر به چشم می آید و موجب عقب نشینی و ترس دستگاه حاکم می گردد.
بنابراین، ما باید گفتمان انقلابی را گسترش بدهیم و این وظیفه حوزه علمیه و روحانیت است در مرتبه اول و بعد حکومت اسلامی هم وظیفه دارد به نوبه خود کارهای لازم را انجام  بدهد که می دهد. و دیگر علماء اسلام بعد از این که چراغ هدایت را از حوزه علمیه بیابند دست به عمل بزنند تا نتیجه مطلوبی بدهد.
لازم می دانم در پایان کلام چند کلمه عرض بکنم. دین مبین اسلام برای پیروان خود تمدن ساز و اقتدار آفرین است ، حماسه ساز است، تأمین کننده برای همه ابعاد زندگی بشر است چه مادی و دنیوی و چه معنوی و روحی و قطعا می تواند موانع در راه را برطرف کند.
ما با تکیه به وعده ها و سنتهای الهی میتوانیم گامهایی برداریم و به قله ها برسیم و آن اقتداری که حق ما است را دوباره بدست بیاوریم "هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی دین کله و لو کره المشرکون". و نه فقط خود را بلکه کل جهان را نجات بدهیم. و شرط آن داشتن معرفت و فهم درست نسبت به تعلیمات دین و عمل به آن است. قران مجید می فرماید "ان ینصرکم الله فلا غالب لکم" و در جای دیگر می فرماید راه دست یابی نصرت الهی نصرت به خدا است "إن تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم". اگر خدا ما را نصرت کند هیچ کسی نمی تواند بر ما غالب بشود. این را آن روح خدا و نشانی حقیقی الله و مجاهد اسلام حضرت امام خمینی (قدس سره) با ایمان خود و با عمل خود به ما تعلیم داد و خلیفه صالح او حضرت امام خامنه ای (مد ظله العالی) همان راه را با قدرت و عزم راسخ ادامه می دهد.
 
گفتگو و تنظیم : حسن باقری
 
https://taghribnews.com/vdcexo8wejh8vzi.b9bj.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی