//برگرفته از بیست و ششمین كنفرانس بین المللی وحدت اسلامی//
نقش رسانه ها در گسترش فرهنگ وحدت(بخش دوم)
به قلم: توفیق علی وهبه / رئیس مرکز عربی مطالعات و پژوهش ها/
برهیچکس پوشیده نیست که امت اسلامی، از پشتوانه بسیار بزرگی از ارزشهای هدفمندی که میتواند از آنها به سود بشریت بهرهبرداری کند، برخوردار است که در اینجا ما ضمن اشاره به نمودهای اسلامی، بر نکات زیر انگشت میگذاریم:
اشتراک گذاری :
یکم: گشودگی فرهنگی به معنای تحمیل تجربیات و نمونههای وارداتی از کشورها و تمدنهای معین نیست؛ انتقال تجربیات و نشر مفاهیم برخاسته از روند حرکت تاریخی و اجتماعی معین و صادر کردن برنامهها، تنها در پرتو روندی دوسویه و دیدگاههای متقابل با احترام به ویژگیهای یکدیگر و خصوصیات تمدنی و فرهنگی ملل مختلف، امکانپذیر است و امکان موفقیت دارد. زیرا ارزشهای دموکراسی و حقوق بشری که امروزه تمدن غربی بر آن انگشت میگذارد، در سیاستها و برنامههای ما انعکاس گسترده و باایمان عمیق روبرو شده است ولی ما چندان برخوردی با آن نداریم و جز در سیاق خصوصیات و تجربیات امت اسلامی، در پی آن برنمیآییم و در این راستا از خاستگاه ارزشهای تمدن اسلامی و شیوههای آن در پرورش و تربیت برخاسته از آن و از اصول حقوق بشری که شریعت اسلامی به ارث برده و مدت پانزده قرن از تمامی دنیا در آن پیشی گرفته است، عمل میکنیم.
در این چارچوب بر اهمیت همپیوندی انسانی تأکید میکنیم و روند پاره پاره کردن مفاهیم و بستهبندی ارزشها و دیکته کردن تجربیات را ردّ میکنیم.
دوم: مفهوم و برداشت مسلمانان از گشودگی جدای از بعد اخلاقی ارزشهای فرهنگی و دینی نیست. فرهنگ اخلاقی مسلمانان به لحاظ تاریخی برگرفته از منظومه ارزشی است که همچنان بخشی از پشتوانه تمدنی امت بشمار میرود. منظومهای که بافت اجتماعی امت را با سلولهای گوناگون آن متمایز میسازد. برجستهسازی بعد اخلاقی این گشودگی، برخاسته از احساسات و نگرانیهای مسلمانان نسبت به آنچه وجود تمدنی آنها را تهدید میکند، آنهم به علت انحرافاتی است که رقابت وحشیانهای که اینک تبدیل به تهدیدی برای جامعه شده و شرایط زمانه آنها را برجسته ساخته است.
سوم: اینکه ضروری است که تلاشها برای حمایت از حرکت معرفی فرهنگ مسلمانان، مضاعف گردد.
تحقق گشودگی نسبت به جوامع دیگر مستلزم تداوم کوششها و تلاشهاست زیرا این تلاشها در معرض تهدید برخی خطرات و لغزشگاههاست. گشودگی، در امان از تنش و بحران و رکود و راههای پرسنگلاخ نیست.
گشودگی، روند دوجانبهای است که نمیتوان آنرا تحمیل یا کنسرویزه کرد ولی مهم آگاهی و پذیرش این نکته است که دشواریها و شکستهای امت، امری مرحلهای و عادی است و قاعدتاً باید مسلمانان را به تلاش بیشتر بخاطر اصول پیشگفته و با حمایت نهادهای جامعه مدنی، وادار کند.
گشودگی حقیقی نسبت به تمدنها از برجستهترین چالشهایی است که جهان امروز با آن روبرو و شرایط اساسی همزیستی مسالمتآمیز میان ملتهاست.
ما برآنیم که تمدن اسلامی در پرتو تحولات بینالمللی و چالشهای نوپدید و به یاری پشتوانه تاریخی و فرهنگی و تجربیات پربار خود، قادر به ایفای نقش سازندهای در تعمیق نهضت و وحدت امت اسلامی و تعمیق اصول گشودگی میان ملتها و خلقها و تحقق مفاهیم تفاهم و صلح جهانی در راستای پیشگامی تمدن اسلامی در جامعه نوین جهانی است.
سوم: نقش رسانهها در تثبیت فرهنگ وحدت و مبارزه با شبیخون فرهنگی و رسانهای
مسئله شبیخون فرهنگی و رسانهای یکی از مهمترین مسایلی است که امت اسلامی و بویژه جهان عرب با آن روبروست. اینک کشورهای بزرگ غربی متوجه خطری شدهاند که قدرت و تداوم سلطه آنان بر جهان را تهدید میکند. و این چیزی است که هرگز نمیپسندند و عیشش را منغصّ میسازند لذا اقدام به بسیج کلیه امکانات خود برای ایستادگی در برابر این تهدید کردند و در این میان راههای سادهتر و سریعتر را در پیش گرفت و با رسانههایی که خود ساخته بودند به مقابله با مسلمانان پرداختند و کوشیدند تا آنها را غربزده کند و آنانرا اسیر دیدهها و مشاهداتشان [از تمدن غرب] سازند.
تردیدی نیست که همه انواع و تکنیکهای رسانههای گروهی، پیشرفتهای چشمگیری در همه زمینهها پیدا کرده است. رسانههای گروهی یکی از نیرومندترین ابزارهای اقناع در پیروی از شیوههای آرام و متین گفتگو بدون توسل به خشونت است ولی در عین حال تأثیری بیش از هر سلاح دیگری بر دلها و جانها میگذارد زیرا دارای ظاهری فاخر و منظری جذاب و شکل و شمایلی گیراست و علاوه بر همه اینها دارای مجموعهای از جذابیتها و کششهای غریزی و اطلاعات فراوان و بیانتهایی از تصویر و نورپردازی و موارد مشابه است بنابراین حتماً دارای تأثیر فعّال و اثرگذاری در عمق وجود مخاطب به گونهای سریع و مستقیم است و غرب در این میان، ید طولایی دارد و در این رشته پیشرفتهای بسیار زیادی کرده است.
ولی آیا باید تمامی آنچه را رسانههای غربی در مورد اسلام و مسلمانان میگویند و اینکه حاصل برخورد تمدنهایی است که اندیشمندان و سیاستمداران بدان فرامیخوانند و حاصل یورشهای رسانهای پیاپی است که تقریباً هیچ کشور مسلمانی از آن در امان نیست و تنها یکی از وجوه اهانت و تحریف و تشویهی است که کشورهای غربی به عنوان سلاح برّایی در درگیریهای خود بکار گرفتهاند، باید باور کنیم؟ قدرت رسانههای گروهی قدرت سترگی است که همه پنج قاره را پوشش میدهد تا همان تصویر و ذهنیتی را که در پی آنست در اذهان خلقها بکارد و در تحلیل و بررسی و ارایه اخبار جهان تنها چیزی که برایش مهم است منافع خود و رساندن موفقیتآمیز پیامهای موردنظر است. ارتباطات در این میان نقش بسزایی در موفقیت این رسانهها ایفا کردهاند و از آن قدرتی فراتر از قدرت سلاح ساختهاند. در گذشته نیز یک روزنامه از گستره کشوری که در آن چاپ و توزیع میشد فراتر نمیرفت ولی وسایل ارتباطی نوین از جمله ماهوارهها و اینترنت، مرزهای کشورها را درنوردیده و اطلاعات را به مخاطب خود در هرکجای زمین قرار داشته باشد، میرسانند؛ خلقهای جهان غالباً جز با آنچه از سوی رسانههای غربی همراه با بسیاری تحریف و گمراهسازی و توهین میشنوند و دریافت میکنند، چیزی راجع به اسلام و مسایل آن نمیدانند؛ مطالعات و آمارهای علمی جدید نشان میدهند که برنامههای کانالهای ماهوارهای عربی تنها منحصر به برنامههای سرگرمی و فیلمهای جنایی و خشونت و ترس و وحشت و یا جنسی است و به عبارت دیگر فرهنگ تصویر، وجه غالب آنست و علاوه بر اینها دارای بسیاری از پدیدههای منفی است که شامل غربزدگی،احساس نگرانی، برانگیختن غریزههای فردی، خصومتگرایی و انگیزههای انحرافی است که همه و همه در ذهن و اندیشه جوانان و رفتار و کردار آنها جای میگیرد و از تصاویر صرفاً ذهنی تبدیل به فعالیتهای عملی از راه تقلید و خوگیری اجتماعی، میگردد. کودکان و نوجوانان و جوانان نیز تحت تأثیر پیامدهای همین فرهنگ رسانهای قرارمیگیرند و احتمال دارد که برنامههای ماهوارهای عربی، به تنشهای اجتماعی و عدم ثبات در روابط عمومی اجتماعی و رشد خردگرایی و روحیه مصرفگرایی و فرار از برخورد واقعگرایانه با زندگی و تسلیم در برابر آن و شیفتگی نسبت به نمونههای بیگانه به زیان هویت فرهنگی خود و کم رنگ شدن وابستگی به هویت خویش و افزایش نومیدی و ناکامی، بینجامد.
مسئله به همین جا ختم نمیشود چه اینک متوجه شدهایم که چه بسا دارای گرایشهای سیاسی و فکری زهرآگینی است که واقعیت اسلامی و فرهنگ جامعه مسلمان و ارزشهای آنرا نشانه میگیرد. همچنین مسئله شبیخون فرهنگی به جامعه اسلامی نیز در شمار مهمترین مسایلی است که بیشترین توجه پژوهشگران را بخود اختصاص داده است زیرا تأثیر کاملاً آشکاری در کشورهای عربی و اسلامی داشته و نهادها و سازمانها و مراکز متعدد صهیونیستی و استکبار جهانی به سرکردگی ایالات متحده آمریکا و بیشتر مسیحی و استعمار جدید و ایدئولوژیهای دشمن اسلام از جمله : دموکراسی و لیبرالیسم و کمونیسم و ناسیونالیسم و دیگر فلسفههای ویرانگر به نشر و تبلیغ و ترویج آن پرداختهاند. بر اثر خیزش اسلامی معاصر خصومت با اسلام از سوی دشمنان بالا گرفته و از آنجا تلاشها و کوششهای آنان برای گسترش برداشتهای نادرستی از اسلام در اذهان غربیها ـ هم به منظور ترساندن کسانی که بدنبال گرایش به اسلامند و هم در راستای افزایش عملیات شبیخون فرهنگی علیه مسلمانان و دور ساختن آنها از دینشان، دو چندان گشته است.
یکی از مهمترین اشکال و شیوههای این شبیخون فرهنگی، شگردی است که غرب در جنگ خود علیه مسلمانان بکار میگیرد و در آن به تفاوتهای فاحش میان وضع واقعی مسلمانان از یک سو و شهروندان غربی در همه جنبهها از سوی دیگر میپردازد؛ آنها غربیان را در حالتی از رفاه و آسایش و وضعیت بسیار خوبی تصویر میکنند که مسلمانان به دشواری قادر به رسیدن به آنند. غرب را دارای آزادیها و آسایش و آزادی کار و سخن و اظهار عقیده تصویر میکنند و در کنار آن مسلمانان را سرکوب شده و زیر فشاری به تصویر میکشند که قادر نیستند آزادانه سخن گویند!! آنها سعی میکنند این عقبماندگی را برگرفته از پایبندی مسلمانان به اسلام بدانند و در اذهان چنین القا میکنند که اسلام، علت اصلی عقب ماندگی مسلمانان است. پس از آنکه دشمنان اسلام این مفاهیم را در اذهان مسلمانان رسوخ دادند و آنها را به عنوان واقعیتی نشان دادند که راهی برای تغییر آنها نیست به پخش شعارهای مغرضانه میپردازند. اجازهدهید اعتراف کنیم که این مفاهیم غلط در میان بسیاری از افراد نسل معاصر شکل گرفته و توانسته نقش دین را در زندگی آنها کاملاً محدود سازد و شعار معروف جدایی دین از زندگی را مطرح سازد و نقش دین را از زندگی لغو کند؛ بدین ترتیب این برداشت هیچ ربطی به واقعیتی که بدنبال قدرت و پیشرفت و حرکت رو به جلو است ندارد و به عنوان عامل ضعف و جمود و عقب ماندگی به آن نگاه میشود درست همانگونه که شعارهای دروغینی چون: «دین افیون تودههاست.» و «دین ضد علم است.» را مطرح میساختند!!
میتوان کوششهای زیر را نیز در شمار شیوههای شبیخون فرهنگی قلمداد کرد:
۱ـ بکارگرفتن سینما و تلویزیون؛ صدها فیلم سینمایی غربی میکوشند تصویر اعراب و مسلمانان را خدشهدار سازند؛ این فیلمهای سینمایی همه روزه از کانالهای ماهوارهای و طی دهها سریال تلویزیونی پخش میشوند و ایده عقب ماندگی را در آنان تثبیت میکنند.
۲ـ بهرهگیری از بسیاری از نویسندگان و مؤلفان برای نوشتن مطالبی در تشویه چهره اسلام و با شیوهای بسیار هوشمندانه بگونهای که به ظرافت وارد اندیشه و ذهن ما گردد.
۳ـ تشویق اختلافهای مذهبی میان مسلمانان و تعمیق این اختلافها و سپس مطرح ساختن آنها از طریق رسانههای گروهی باصطلاح اسلامی.
در کتاب: "المنظورالاسلامی للثقافة و التربیة" (دیدگاه اسلامی فرهنگ و تربیت) نوشته "دکتر محمد عبدالعلیم مرسی"، نویسنده به مفهوم شبیخون فرهنگی و تأثیر آن بر جوامع عربی میپردازد و آنرا به عنوان یکی از اشکال استعمار نو قلمداد میکند و صلیبیگری جدیدش مینامد؛ صلیبیگری که در پی مسیحی کردن جهانیان و کوشش برای تحمیل غربزدگی بر برخی کشورها با استفاده از نخبههای حاکم و روشنفکران شیفته تمدن غرب است.
نویسنده اشاره میکند که نهادهای رسانهای در برخی کشورهای عربی و اسلامی هرآنچه سطحی و بیمایه است از موادّ رسانهای غربی میگیرند و آنرا به رغم تضادی که با اصول دین اسلام دارد، تقدیم مخاطبان عرب میکنند.
شبیخون فرهنگی کار را به بیتوجهی کامل به زبان عربی در دانشکدههای علمی و مشخصاً در دانشکدههای پزشکی و داروسازی و مهندسی رسانده است؛ در این دانشکدهها با این ادّعا که فهم زبان انگلیسی در این رشتهها سادهتر است، تدریس به زبان انگلیسی صورت میگیرد ولی این حقیقت ندارد و منظور غرب زده کردن فرزندان امت و دور ساختن آنان از زبان قرآن و از آنجا دور ساختنشان از دین خویش است.
شبیخون فرهنگی دارای جنبههای متعددی از جمله کاستن از حجم علوم شرعی و کتابهای درسی هویت اسلامی در مدارس و دانشگاهها و گسترش مدارس خارجی مسیحی در کشورهای اسلامی است. در اینجاست که اهمیت فرهنگ به عنوان عاملی برای همبستگی اجتماعی درون جوامع و تحقق اطمینان و آرامش برای فرد و جامعه و اشباع نیاز وی به امنیت و پاسداری از میراث گذشته جامعه، مطرح می گردد.
از دیگر نمونه های شبیحخون فرهنگی همکاری های مشترک فزاینده میان آمریکا در عرصه های پژوهشهای علمی و مباحث مشترک از ابتدای قرن بیستم میلادی در منطقه است. در این راستا مدارس غربی و دانشگاه های خارجی متعددی در شماری از کشورهای اسلامی تأسیس یافته اند که جملگی به فرهنگ غرب و زبان آن کشور توجه دارند و مواد درسی دینی و زبان عربی را به فراموشی سپرده اند. ایالات متحده آمریکا در آن زمان چندین پروژه در قالب مبادلات آموزشی طی ده سال نخست (۱۹۵۲ تا ۱۹۶۲ م) ارایه داد و تعداد ۳۰ میلیون جلد کتاب در جهت سلطه فرهنگی آمریکا بر فرهنگ اسلامی و زبان عربی، تقدیم کرد و خواننده عرب را وادار به مقایسه فرهنگ آمریکایی ـ که این کتاب ها مروج آن بودند ـ با فرهنگ اسلامی که آنرا عقب مانده و دور از واقعیت توصیف می کرد، نمود.
طی هشتاد و پنج سال، دانشگاه آمریکایی در مصر علناً از نظام های اجتماعی غربی حمایت کرد همچنانکه بخش اعظم دست اندرکاران تدریس تاریخ اسلام در این دانشگاه نیز اساتیدی مسیحی و بیگانه ای هستند که اقدام به تدریس تاریخ خاورمیانه و جنبش های معاصر اسلامی می کنند و حتی در مورد زنان مدرّس مسلمان نیز آندسته که دشمنی ویژه ای با اسلام دارند، گزینش می شوند.
نقش رسانه ها و نهادهای تربیتی در مبارزه با شبیحخون فرهنگی:
این نقش در موارد زیر خلاصه می گردد:
- اقدام علما در کشف و افشای اهداف مدارس خارجی تأسیس یافته در کشورهای اسلامی و ردّ برنامه های درسی و فعالیت های آموزشی آنها و توضیح خطراتی که برای امّت در بر دارند. و نیز پیشنهاد برنامه ها و کتب درسی جایگزین و مطالعه پیامدهای فارغ التحصیلان این مدارس بر جوامع محلی که به آن وابسته اند و در نهادهای آنها مشغول بکار شده اند.
- اینکه برنامه ها و مواد رسانه ای وارداتی از خارج زیر نظر کمیته های تخصصی شامل اساتید علوم تربیتی و رسانه مورد مطالعه و بررسی قرارگیرند تا این کمیته پیش از ارایه آنها به جامعه، نظر خود را درباره آنها اعلام کنند.
- تهیه کادرهایی برای کار رسانه ای در مرحله آموزش های دانشگاهی و توجه به بعد تربیتی این روند. اقتضای این امر مشارکت اساتید تعلیم و تربیت درتدوین برنامه های درسی برای دانشکده های رسانه است.
- اقدام خطبا و مبلغان و علمای اسلامی در روشنگری مردم نسبت به خطرات شبیخون فرهنگی و افشای شیوه های عمل مؤسسات و نهادهای دست اندرکار شبیخون فرهنگی و توجه به مستند کردن هرگونه افشاگری و روشنگری در این موضوع.
به همین دلیل برآنیم که رسانه ها و شبیخون فرهنگی بیگانه اینک به بزرگترین تهدید برای فرهنگ عربی و اسلامی تبدیل گشته اند زیرا کادرهایی طرفدار و هوادار تمدن غرب و از آنجا پاک کردن هر گونه اثری از فرهنگ و تمدن خلق ها را تدارک میبیند و تربیت می کنند و این همان چیزی است که با تمام قدرت در جهت تکمیل سلطه آنان بر جهان، در پی آن هستند.
پاورقی ها و منابع:
ß پژوهشی از دوست ما "دکتر احمدالسایح" با عنوان: "آفاق ثقافة الامة" (چشم اندازهای فرهنگ امت).
(۱) "فاروق حسان"، مقاله ای در مجله الخفجی، آوریل ۱۹۹۰ م، سال بیستم، شماره ؟، صفحه ۱۲، عربستان سعودی.
(۲) "محمود محمد شاکر"، "المتنبّی"، "رسالة فی الطریق الی ثقافتنا"، صفحه ۱۸، چاپ مکتبة الخانجی" در قاهره، سال ۱۴۰۷ ﻫ.ق / ۱۹۸۷ م.
(۳) "ابن منظور" (لسان العرب) ماده "ثقف" و فیروز آبادی، القاموس المحیط و المعجم الوسیط لمجمع اللغة العربیة، قاهره.
(۴) "دکتور محفوظ علی عزّام". "نظرات فی الثقافة الاسلامیة"، صفحه ۱۱، چاپ داراللواء ریاض ـ عربستان سعودی، سال ۱۴۰۴ ﻫ.ق / ۱۹۸۷ م.
(۵) "عمر عودة الخطیب". "لمحات فی الثقافة الاسلامیة"، صفحه ۲۳، چاپ مؤسسه الرسالة، بیروت، سال ۱۴۰۱ ﻫ.ق.
(۶) "ابن عطیة الاندسی"، المحرّر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، جلد ۲، صفحه ۱۴۰، چاپ قطر، سال ۱۴۰۱ ﻫ.ق.
(۷) "ابن عطیة الاندسی"، المحرّر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، جلد ۴، سال ۱۹۶۸ م، چاپ قطر، سال ۱۴۰۲ ﻫ.ق.
(۸) همان منبع، جلد ۶، صفحه ۳۴۶، سال ۱۴۰۴ ﻫ.ق.
(۹) "عز الدین الخطیب التمیمی" و دیگران، "نظرات فی الثقافة الاسلامیة"، صفحه ۳، دارالفرقان، عمان ـ اردن، سال ۱۴۰۴ ﻫ.ق / ۱۹۸۴ م.
(۱۰) "عز الدین الخطیب التمیمی" و دیگران، "نظرات فی الثقافة الاسلامیة"، صفحه ۳، دارالفرقان، عمان ـ اردن، سال ۱۴۰۴ ﻫ.ق / ۱۹۸۴ م.
(۱۱) "سمیح عاطف الزین"، "الثقافة الاسلامیة"، صفحه ۴۱، دارالکتاب اللبنانی، بیروت، سال ۱۴۰۳ ﻫ.ق / ۱۹۸۳ م.
(۱۲) "عمر عودة الخطیب"، "لمحات فی الثقافة الاسلامیة"، صفحه ۱۱.
(۱۳) همان منبع، صفحه ۱۲.
(۱۴) "عمر عودة الخطیب"، " لمحات فی الثقافة الاسلامیة"، صفحات ۵۴ـ۵۳.
(۱۵) همان منبع، صفحه ۵۴.
(۱۶) "محمد الرابع الحسنی الندوی"، "الثفاقة الاسلامیة و الواقع المعاصر"، صفحه ۵۷، چاپ دارالحصورة، قاهره ـ سال ۱۴۱۰ ﻫ.ق.
(۱۷) "عمر عودة الخطیب"، "لمحات فی الثقافة الاسلامیة"، صفحه ۵۴.
(۱۸) حدیث را "بخاری" و مسلم" روایت کرده اند.
(۱۹) "سمیح عاطف الزین"، " الاسلام و ثقافة الانسان"، صفحه ۳۸، چاپ بیروت، سال ۱۹۸۳ م.
(۲۰) نگاه کنید به "دکتر احمد السایح". "المعرفة فی الاسلام بین الاصالة و المعاصرة"، صفحه ۶۰، چاپ دارالطباعة المحمدیة ـ قاهره ـ مصر.
(۲۱) نگاه کنید به :"دکتر عباس الجراری" ؛ "الاسلام و النظام العالمی" صفحه ۱۳.
(۲۲) نگاه کنید به : "دکتر حامد الرفاعی" ؛ "الاسلام و النظام العالمی الجدید"، صفحات : ۱۳۱-۱۳۰.