تاریخ انتشار۲۲ فروردين ۱۳۹۴ ساعت ۷:۴۰
کد مطلب : 188246

نگاهی به موقعیت فکری و فرهنگی مغرب در جهان عرب(بخش دوم)

اخلاق مغربی، دارای چند ویژگی ممتاز است که با سلفی گری خاص آن دیارهم عجین شده و در فضای کنونی جهان عرب، این مدل از سلفی گری آمیخته با اخلاق و تصوف، میتواند راهگشا بوده و بعنوان تلطیف کننده فضای سلفی گری متصلب برخی سرزمینهای عربی عمل کند.
نگاهی به موقعیت فکری و فرهنگی مغرب در جهان عرب(بخش دوم)
نگاهی به موقعیت فکری و فرهنگی مغرب در جهان عرب(بخش دوم)
    ترجمه و انتشار برخی از آثار و کتب اندیشمندان مغربی درایران و بهره برداری از آنها به عنوان کتاب های درسی دانشگاهی، به معنی آغاز تبادلاتی جدید بین دانشگاه ها و مراکز علمی ایران و مغرب است که، می تواند به معنای فراهم شدن زمینه ها و ایجاد راه هایی برای تقریب مذاهب نیز باشد و باب تازه ای را برای حرکت جوامع اسلامی به سوی وحدت بگشاید. براین اساس،  مطالعه وبررسی شاخصه های جریان فکری وفرهنگی در مغرب  و شناخت موقعیت این جریان در جهان عرب، از جمله ضروریات بشمار می رود. نوشته ذیل، بخش دوم  از مقاله ای با عنوان نگاهی به موقعیت فکری و فرهنگی مغرب در جهان عرب است که به بررسی وتشریح یکی دیگر از ریشه های پیدایش فضای فکری موجود می پردازد
******
در بخش اول به پیشتازی کنونی مغرب در مباحث روشنفکری و تولید نظری در جهان عرب اشاره شد. در این بخش به یکی از برجستگی های تاریخی این سرزمین که ریشه ی بخشی از فضای پویای کنونی این کشور بوده  واتفاقا میتواند به بهبود وضعیت کنونی جهان اسلام کمک کند، می پردازیم و در بخش سوم به ارزیابی موقعیت فکری  این کشور در فضای کنونی جهان عرب خواهیم پرداخت.
*******
    امروزه جهان عرب به عنوان بخش عظیمی از ظرفیت جهان اسلام به واحدهای سیاسی مختلفی تقسیم شده که هرکدام  بر اساس رویکرد خاصی اداره شده و برنامه های توسعه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مخصوصی برای خود انتخاب کرده اند. این پاره های مجزای سیاسی، همگی متاثر از فرهنگی هستند که میتوان آن را فرهنگ قرآن نامید؛ هرچند میزان این تاثیر پذیری در میان آنها میزان های متفاوتی دارد.
  برخی از کشورهایی که در مجموعه ی جهان اسلام قرار دارند، با اینکه به لحاظ تاریخی در درون سنت اسلامی رشد و نمو داشته اند، اما امروزه آن چنان به فرهنگ مدرن غرب نزدیک شده اند که به سختی میتوان شعائر و نمادهای اسلامی را درمناسبات اجتماعی و سیاسی آنها یافت. به لحاظ تاریخی هم، برخی از سرزمین های اسلامی ریشه دارتر، تاثیرگذارتر و عمیق تر با معارف اسلامی برخورد می کردند و نقش پیشگام را داشتند و برخی دیگر به عنوان مصرف کننده و تاثیر پذیر عمل می کردند. برای مثال ایران، لبنان، مصر، عراق و مجموعه مغرب اسلامی( که مشتمل بر تونس ،الجزایر، مراکش و برخی از سرزمینهای اطراف می شود ) به لحاظ تولیدات  فکری و فقهی، در مقایسه باسایر بلاد اسلامی برجسته تر بنظر می رسند. مغرب کنونی که بخش عظیمی از مغرب اسلامی قدیم را شکل میدهد، یکی از آن سرزمینهاست که  در بخش های خاصی از معارف و مواجهات اسلامی پیشتاز بوده و این پیشتازی را به انحاء مختلف و در برهه های گوناگون تا دوران  کنونی حفظ نموده است.
 یکی از برجستگی های مغرب در جهان عرب اخلاق گرایی صوفیانه این دیار است. در نوشته های تاریخی و برخی کتب معاصر اشاره شده که وقتی «ایوبیان»  بر مصر سیطره یافتند و فاطمیان را برانداختند، به منظور  تثبیت پایه های حکومت خود و تجهیز معنوی افراد برای مواجهه با تبشیری های مسیحی، به علمای اخلاق مغرب متمسک شدند و لذا برخی از آنها را به سرزمین خود دعوت کرده و به نحوی ایشان را مسئول اخلاقمند کردن جامعه  نمودند.  البته در اینجا نباید از نیت های سیاسی و اهداف دنیوی «ایوبیان» غفلت کرد،  ولی مهم آن است که این صفت اخلاقی و زهد چنان در اهل مغرب ریشه دار بوده و مشتهر به آن بوده اند که امر دعوت از علمای اخلاق و زهاد مغربی به مصر تا دوران معاصر هم ادامه داشته است .طه عبدالرحمن در کتاب «سوال الاخلاق» فهرستی از علمای اخلاق مغرب که در طول تاریخ و بطور مداوم اخلاقی سازی مردمان سرزمین کنانه(مصر) را برعهده داشته اند را بیان میکند که در خور تامل و تحسین است.
اخلاق مغربی که تا حدود زیادی ریشه در بافت اجتماعی- تاریخی اهل مغرب و آمیختگی عقیدتی آنان با مذهب امام «مالک بن انس» دارد، دارای چند ویژگی ممتاز است که با سلفی گری خاص آن دیارهم عجین شده و در فضای کنونی جهان عرب، این مدل از سلفی گری آمیخته با اخلاق و تصوف، میتواند راهگشا بوده و بعنوان تلطیف کننده فضای سلفی گری متصلب برخی سرزمینهای عربی عمل کند. قابل توجه اینکه  «علال الفاسی» یکی از شخصیتهای ممتاز و  معاصر مغربی است که سلفی گری این کشور با او، وارد فضای نوینی شد، بطوری که با «الفاسی» سلفی گری تعامل ایجابی و عالمانه با دنیای جدید را در پیش گرفت و از برخورد سلبی و ناآگاهانه سایر انواع سلفی گری که در برخی بلاد عربی وجود دارد، روی گردان شد و از این جهت قابل توجه بوده و راهگشاست.  و  اما آن چند  ویژگی مدل اخلاق مغربی:
1-عقیده، «اخلاق» و «تصوف» درقاموس فکری اهل مغرب از هم جدایی ندارند؛ به طوری که نه اخلاق بدون تصوف قابل تصور است و نه تصوف بدون اخلاق،  و باور بدون عمل و اخلاق هم مذموم است. اکثر اهل تصوف اساسا میانه خوبی با ظاهرگرایی و سطحی اندیشی  ندارند و به این لحاظ مدل اخلاق مغربی، با حرکت های خشونت بار و و اقدامات خراب کارانه ا ی که امروز در بخشی از جهان عرب وجود دارد، میانه ای ندارد.
2- مدل اخلاق  مغربی در بیشتر رویکردهایی که دارد، بدون  مراقبت بر رفتار یک مرشد متخلق که رفتارش با سند متصل به رسول خدا(ص) برسد ، قابل تصور نیست و رهرویی که در آغاز راه بوده  یا سلوک کاملی نداشته و استاد متخلقی وی را تائید نکرده، حق ندارد به اصلاح جامعه و افراد دیگر بپردازد و از این جهت  باب بسیاری از افراط گری ها که اکثرا توسط اشخاص خام  پدید می آیند را، می بندد.
3- این اخلاق و تصوف اجتماعی است و با تصوف فردگرا، میانه ای ندارد. بعد اجتماعی این مدل از اخلاق این است که فرد سالک نباید از دستگیری سایر افراد جامعه شانه خالی کند و این دستگیری نه با قهر و غلبه و شعار و وعظ،  بلکه با ملایمت و مهربانی صورت گرفته و چنان است که رهرو ضمن محبت یافتن به  رفتار عملی راهنما، مراتب فردی  و اجتماعی اخلاق  را با وی بپیماید...
 
https://taghribnews.com/vdcgt79q3ak97x4.rpra.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی