تاریخ انتشار۲ تير ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۱۷
کد مطلب : 195582

رويكردهاي مختلف به بزرگنمایی داعش در آسياي مركزي

حضور نيروهاي همراه با داعش در يك سال گذشته در آسياي مركزي بيشتر شده و آنها در عراق سوريه حضور يافته اند.
رويكردهاي مختلف به بزرگنمایی داعش در آسياي مركزي

سيد رسول موسوي سفیر پیشین ایران تاجیکستان درگفتگو با موسسه آینده پژوهی جهان اسلام درباره افزایش تمایلات جوانان در آسیای مرکزی به پیوستن به داعش سخن گفت . وی افزود حضور نيروهاي همراه با داعش در يك سال گذشته در آسياي مركزي بيشتر شده و آنها در عراق سوريه حضور يافته اند.
در اين گفتگو وضعيت نيروهاي هوادار داعش در اين منطقه تشریح شده است .
 
سوال : تا چه حدي بسترهاي حضور داعش در آسياي مركزي فراهم شده است؟

باید اول از همه دقت کرد که داعش چه پدیده ای است. اگر نتوانیم این موضوع را دقیق تجزیه و تحلیل کنیم، در لحظه متوجه می شویم گروهی که تا دیروز اسمی از آن نبوده ناگهان از شاخ آفریقا تا آسیای مرکزی تا اندونزی و مالزی از آن اسم برده می شود. چه اتفاقی افتاده است؟ آیا واقعا یک گروه در این مدت کوتاه توانسته این همه وضع گیری بکند که ما بتوانیم به داعش در این نقطه از جهان یا در آن نقطه از جهان اشاره کنیم؟ این خود سوال بزرگی است. این را باید در این ارتباط ببینیم که در هر نقطه ای از جهان اتفاقات و جریاناتی وجود دارد که اینها مانند شاخه های مختلف، به دلایلی، به هم متصل شده و از ظرفیتهای همدیگر استفاده می کنند. به عنوان مثال در شمال آفریقا کشوری به نام لیبی ناگهان به جهت مداخله کشورهای خارجی و ناتو از هم مضمحل می شود و خلا قدرت به وجود می آید و گروههای افراطی شکل می گیرد و اینها خود شان را بعد از مدتی به جریاناتی منتسب می کنند، به عنوان مثال ادعا می کنند با داعش بیعت کرده اند. در واقع داعش آنها را عضوگیری نکرده بلکه در یک جریانی آنها می خواهند از ظرفیتهای همدیگر استفاده کنند.
باتوجه به همین نکته حضور داعش در آسیای مرکزی به این معنا نیست که داعش حرکتی کرده و در آسیای مرکزی عضوگیری کرده بلکه در آسیای مرکزی وضعیت، شرایط، امکانات و مشکلاتی  وجود دارد که آنها از ظرفیتهای موجود خودشان را به همدیگر معرفی می کنند.

واقعیت مطلب این است که در آسیای مرکزی ما با پدیده ای به نام اسلام گرایی بعد از فروپاشی شوروی به صورت واقعی مواجه هستیم و حتی اگر دقت کنیم در دوران شوروی، به رغم همه سیاستهای ضد دینی که در دوران شوروی بوده، مردم اسلام خود را حفظ کردند و بعد از فروپاشی شوروی این جریانات خود را در قالب روندهای مختلفی به نام احیای اسلام نشان دادند.
در نزدیکی فروپاشی شوروی حتی یک حزب نهضت اسلامی سراسری شکل گرفت که بعد از فروپاشی این حزب به احزاب کوچکتر در کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز تقسیم شد که از این دست جریانات چچن ها و جریانات حزب نهضت اسلامی تاجیکستان و حرکت اسلامی ازبکستان و دیگر جریانات است که ریشه در دوران قبل از شوروی هم دارند. منتها در یک مقاطعی که ما بعد از فروپاشی شوروی در آسیای مرکزی شاهد بودیم، حزبی مثل حزب نهضت اسلامی توانست جریان قالب یک مبارزه اپوزیسیون شود که توانست احزاب مختلف را هم متحد کند و بعدها در یک روند صلح با دولت تاجیکستان خود را شریک صلح تاجیکستان کرده و به قدرت هم برسد.

اگر ما این گذشته را ندانیم اشتباه می کنیم. اگر کسی نداند که حرکت اسلامی ازبکستان از کجا شکل گرفته نمی تواند بگوید چگونه به داعش پیوست. حرکت اسلامی ازبکستان اکنون می خواهد از ظرفیت داعش استفاده کند. پس داعش به آسیای مرکزی نرفته تا یک حرکت و یک جریان برای خودش درست کند. این جریانات وجود دارند و چون به این جریانات رسیدگی نمی شود و رویکرد غلطی با آنها وجود دارد، آنها خود را به داعش متصل می کنند. حساس ترین نکته درک حرکت داعش در آسیای مرکزی است.

سوال : اصولا چه متغیرها و عوامل داخلی و منطقه ای به این  حضور و نفوذ نیرو های هوادار داعش در آسیای مرکزی کمک می کند؟

      اینها هوادار داعش نیستند بلکه اینها، مانند حزب نهضت اسلامی تاجیکستان، حرکت اسلامی تاجیکستان یا ازبکستان، حرکتهایی
بوده اند که در یک مقطعی شکل گرفتند. منتها رویکردهایی که با اینها شکل گرفته حرکت اسلامی ازبکستان را ابتدا به سمت طالبان و سپس به سمت داعش سوق داد. اتفاقی که اکنون در آسیای مرکزی و در تاجیکستان می افتد این است که به جهت غلط برخورد کردن دستگاه های اطلاعاتی با جریاناتی به نام حزب نهضت اسلامی و حزب قانونی نهضت اسلامی متاسفانه جریانات مختلف چاره ای ندارند به سمت داعش گرایش پیدا می کنند.
عده ای هم در دستگاههای اطلاعاتی این کشور ها ترجیح می دهند هر حرکت اسلامی را به داعش منتسب و سرکوب کنند. هر جریانی که حرف از اسلام بزند و حرف از عدالت بزند به نام داعش سرکوب می شود. جریان داعش بزرگنمایی می شود نه به این جهت که در آسیای مرکزی داعش بزرگ شده است بلکه به آن دامن زده می شود تا سایر جریانات اسلامی سرکوب شود و این اتفاقی است که در آسیای مرکزی جریان دارد.

سوال: اگر بخواهیم به وضعیت کنونی نگاه کنیم اصولا تا چه حدی نیروهای فرامنطقه ای یا جریان های سازمان های اطلاعاتی منطقه و فرامنطقه ای به تقویت جریان داعش در منطقه تاثیر می گذارد؟

بعضی گمان می کنند که داعش در آسیای مرکزی تقویت می شود، اما من فکر می کنم که داعش اساسا جریانی مربوط به عراق است. به نام آن نگاه کنید: دولت اسلامی شام و عراق. اینکه می گویند داعش در افغانستان یا داعش در آسیای مرکزی، جای تامل دارد.
جریانات افراطی در این منطقه وجود دارند و این جریانات افراطی سعی می کنند به هم وصل شوند. اما حضور داعش در گوشه ای از عراق و سوریه به این معنی نیست که آن در آسیای مرکزی حرکت تشکیلاتی می کند. اینها جریانات اسلامی افراطی یا معتدل خود آسیای مرکزی هستند. منتها از ظرفیتهای داعش استفاده می کنند و به سوریه نيرو می فرستند تا تربیت شوند و به این منطقه برمی گردند.
اشتباهی که در آسیای مرکزی دولتهای موجود مرتکب می شوند این است که جریانات معتدل اسلامی منطقه را مخصوصا به سمت داعش سوق می دهند که بتوانند آنها را سرکوب کنند. تفاوت دیدگاه من با بقیه این است که عده ای تصور می کنند که دستگاههای جاسوسی، داعش را مانند چترباز وارد این منطقه می کنند، اما من معتقدم در این منطقه جریانات و حرکتهای اسلامی افراطی یا معتدل وجود دارد. منتها به جهت برخورد غلط صورت گرفته با اینها، چاره ای جز گرایش به سمت داعش ندارند.

موسسه آينده پژوهي جهان اسلام: نگاهی به بازیگران منطقه در شرایط موجود بیاندازیم کشورهایی مانند ترکیه، هند، پاکستان، عربستان ،روسیه،چین و آمریکا چه نگاهی به این پدیده دارند؟

هر کدام از این کشورها حرکت خودشان را دارند. واقعیت مطلب این است که ما نمی توانیم بگوییم که این پدیده ای یکسان است. یک پدیده در یک کشور به یک شکل استفاده می شود و همین پدیده در یک کشور و دولت دیگر به شکلی دیگر. عربستان با داعش در عراق به شکلی ظاهری می جنگد، ولی با داعش در یمن همکاری می کند. این اتفاق براي ترکیه یا هر کشور دیگری هم می افتد. در آسیای مرکزی فعلا امریکایی ها ترجیح می دهند که روسیه را در جبهه ی شرقی خود درگیرکنند. با توجه به اتفاقاتی که در اوکراین وجود دارد و اوکراین به یک بن بست رسیده، اگر غربی ها بخواهند بیشتر حرکت دهند در اوکراین با روسیه مستقیما درگیر می شوند. بنابراین ترجیح می دهند جبهه  دیگری را در شرق روسیه بازکنند و آن مسائل آسیای مرکزی است. بنابراین آمریکا، ناتو و جبهه ی غربی ترجیح می دهند تحت هر عنوانی مانند حرکتهای اسلامی یا هر موضوع دیگری ، روسیه را در این جریان سرگرم کنند. پس سرویسهای غربی از دامن زدن به این موضوع استقبال می کنند. اما سرویس های دولتهاي منطقه ترجیح می دهند مخالفان خودشان را در قالب داعش از بین ببرند و سرکوب کنند پس یکی از دلایلی که سرویس های این کشورهای آسیای مرکزی به سمت همکاری با سرویس های غربی می روند دقیقا فصل مشترک و منابع مشترکی است که دارند و ترجیح می دهند این جریانات به داعش منتسب شود.

سوال: نگاه چین و پاکستان به این امر چیست؟

باوجود متحد بودن چین و پاکستان،آن ها باهم درموضوعی به نام روند استفاده از اسلام گرایی تفاوت دارند. چینی ها به جهت گرفتاری هایی که در سین کیانگ و با مسلمانان اویغورستان و ترکستان شرقی دارند ،روندهای تربیت اسلامگرایی و مسلمانها را برای خودشان تهدید امنیت سرزمینی می دانند. بنابراین برخورد چینی ها با جریانات اسلامی در آسیای مرکزی حمایت از تشکل های شبیه شانگهای و اتحاد سرویس های منطقه برای سرکوب این جریانات است.
اما پاکستانی ها به جهت ظرفیتی که احساس می کنند درجریانات اسلامی می توانند داشته باشند (که می تواند پای آنها را به آسیای مرکزی بازکند) در این زمینه تقویت این جریانات را ترجیح می دهند و سرویس های عربستان هم به جهت پولی که دارند از این زمینه حمایت می کنند.

 
https://taghribnews.com/vdch6mnzi23nwmd.tft2.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی