تاریخ انتشار۳۰ فروردين ۱۳۹۳ ساعت ۱۴:۰۵
کد مطلب : 156828

ارکان امت واحده و تمدن اسلامی از منظر حضرت امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب

تنا
ریشه و علت و سرآغاز همه بدی‌ها و کاستی‌ها، ترجیح خواسته خود بر خواسته خداست و این درد بزرگ بشر است که علت آن، نداشتن دین، یا دین‌داری ناقص و یا ضعف اخلاق و عقلانیت و علم است.
ارکان امت واحده و تمدن اسلامی از منظر حضرت امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب
چکیده

در سده اخیر، متفکران بزرگی را می‏توان یافت که برای تحقق آرمان تشکیل امت واحده و تمدن اسلامی زحمات و مشقات فراوانی را متحمل شدند. پرسش این تحقیق آن است که ارکان شکل‏گیری امت واحده اسلامی از نظر امام‌خمینی(ره) و مقام معظم رهبری به‌عنوان دو رهبر مهم‌ترین و بزرگ‏ترین انقلاب که پسوند «اسلامی» را هم به همراه دارد، چیست؟ برای پاسخ به این مسئله به سراغ آثار و مکتوبات امام و رهبری رفتیم و با چارچوب نظری برآمده از آثار حضرت امام به واکاوی اندیشه آنان پرداختیم. دین، عقلانیت، علم و اخلاق از دیدگاه امام و مقام معظم رهبری به‌عنوان ارکان چهارگانه تشکیل امت واحده و تمدن اسلامی هستند.

واژ‌گان کلیدی

ارکان امت واحده و تمدن اسلامی، امام خمینی(ره) ، مقام معظم رهبری، دین، عقلانیت، علم، اخلاق.

مقدمه

بیداری اسلامی در دنیای عرب، بشارت‌دهنده تجدید حیات اسلام و تفکر و تمدن اسلامی و عبور از نظم وستفالیایی عالم به نظمی جدید است که تفکر اسلامی، کانون شکل‌گیری و نضج آن است؛ نظمی که پیروزی انقلاب اسلامی در ایران آغاز آن بود و تحولات اخیر در دنیای عرب در امتداد آن قرار دارد. در این میان، سؤال این است که هدف نهایی این تحولات و جنبش‌های عظیم با محوریت تفکر اسلامی چیست و در نهایت به چه چیزی باید منجر شود؟

مقام معظم رهبری در اولین اجلاس بیداری اسلامی در شهریور ۱۳۹۰، به این سؤال چنین پاسخ دادند: «هدف نهایی را باید امت واحده اسلامی و ایجاد تمدن اسلامی جدید... قرار دارد». (بیانات: ۲۶/۶/۱۳۹۰) با توجه به این بیان، سؤال دیگری پیش می‌آید و آن اینکه ارکان شکل‌گیری این تمدن و امت واحده که قرار است با توجه به مبانی مشترک تمام مذاهب اسلامی، نه‌تنها در ایران شیعی، بلکه در دنیای اسلام شکل بگیرد، چه باید باشد؟ ایشان در ادامه سخنان خود، به این سؤال نیز پاسخ می‌دهند: «هدف نهایی را باید امت واحده اسلامی و ایجاد تمدن اسلامی جدید بر پایه دین و عقلانیت و علم و اخلاق، قرار داد». (همان)

اثر حاضر به‌دنبال آن است که این چهار مفهوم بنیادین را از منظر امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری بازشناسی کند. پیش‌فرض این اثر این است که مقام معظم رهبری، چارچوب و مبانی این پایه‌ها را از مبانی فکری امام خمینی(ره) گرفته‌اند؛ چنان‌که در مراسم اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى(ره) تصریح کرده‌اند: «راه ما همان راهى است که امام بزرگوارمان ترسیم کردند». (بیانات: ۱۴/۳/۱۳۶۹)

ایشان در عین حال، این مبانی را شکوفاتر و برجسته‌تر ساخته و گسترش داده و در برخی موارد تکمیل کرده‌اند. بنابراین، ما اصول را از مطالب امام نقل کرده و مطالب مقام معظم رهبری را در تأیید و بسط و تکمیل آنها مطرح می‌کنیم. چارچوب نظری تحقیق حاضر، برگرفته از مطالب مکتوب حضرت امام(ره) ذیل حدیث بیست‌وچهارم از کتاب «شرح چهل حدیث» ایشان است که در بخش بعدی خواهد آمد.

دین، بنیادی‌ترین عنصر امت و تمدن‌سازی

به نظر می‌رسد اولین و بنیادی‌ترین اصل تمدن‌ساز، «دین» است. دین قرائت‌های مختلف دارد و بیان تعریف واحدی از آن که اجماع عمومی بر آن باشد، کار مشکلی است؛ زیرا آنچه امروز دین نامیده می‌شود، از تنوع و گستردگی فراوانی برخوردار است. با توجه به گستره مفهوم دین و اینکه امروزه هر اعتقادی، اگرچه خاستگاه الهی و واقعی نداشته باشد، دین تلقی شده است، به‌طور عمومی نمی‌توان تعریفی مورد اتفاق از دین عرضه کرد.

برخی دین را شیوه و روش زندگی معنا کرده‌اند؛ طبق این تعریف، انسان کافر هم برای خودش دینی دارد. گروهی دیگر دین را تا حدی پایین آورده‌اند که تعلیمات آن، علی‌الاصول برای حیات اخروی جهت‌گیری شده و حداکثر دخالت دین در امور دنیوی از این جهت است که به زندگی اخروی بهتر کمک می‌کند. (سروش، ۱۳۷۶: ۱۴۴ ـ ۱۲۰)

گروه مذکور، قائل به تعاریف حداقل‌گرا در باب دین هستند و آن را یک باور صرفاً فردی می‌دانند که به رابطه انسان و خدا بازمی‌گردد. در این تعریف، دین برنامه بندگی انسان (سروش، ۱۳۷۲: ۱۲۴) و رازآلود و حیرت‌افکن است؛ همچنین ماهیت و رسالت اجتماعی ندارد. در این صورت، دیگر نمی‌توان انتظار سیاسی از دین داشت. در این تعریف، مهم‌ترین درس دین، درس بندگی و ایجاد رابطه‌ای شخصی با خداست. داشتن چنین تلقی از دین در دنیای معاصر، به سکولاریزاسیون می‌انجامد. در این روند که البته زمان زیادی به طول می‌انجامد و البته در غرب اتفاق افتاده و تجربه شده است، تعریف خاصی از دین، حاکم است و آن تعریف حداقل‌گرا و عصری از دین است. (Hrmet, ۱۹۹۴: ۲۵۹)

برای برون‌رفت از معضل تعریف دین، باید به عرف عقلای متدین و فرهنگ اسلامی مراجعه و دین را از این زاویه بررسی کرد:

الف) در فرهنگ اسلامی، دین مجموعه عقاید، قوانین و مقرراتی است که هم به اصول بینشی بشر نظر دارد و هم درباره اصول گرایشی وی سخن می‌گوید و هم اخلاق و شئون زندگی او را پوشش می‌دهد. به دیگر سخن، دین مجموعه عقاید، اخلاق و قوانین و مقرراتی است که برای اداره فرد و جامعه انسانی و پرورش انسان‌ها، از طریق وحی و عقل، در اختیار آنان قرار دارد. (جوادی آملی، ۱۳۸۰: ۲۷)

ب) دین، گزارش اراده تکوینی و تشریعی الهی است و ادیان الهی یا وحیانی، ادیانی هستند که در عالم غیب و ماوراءالطبیعه ریشه دارند و پایه و اساس آنها بر وحی و پیام الهی استوار است. اما ادیان بشری در نیازهای آدمی ریشه دارد و مصنوع و مخلوق بشر است. (واعظی، ۱۳۷۸: ۲۳)

ج) دین، مجموعه‌ای از گزاره‌های واقع‌نما درباره هستی، حیات، انسان و نیز مجموعه آموزه‌های دستوری و ارزشی است که خدا از طریق پیامبران نازل فرموده است یا با عقل سلیم دریافت می‌شود. (رشاد، ۱۳۸۰: ۷۳) در توضیح این تعریف، بیان این نکته لازم است که مقصود از عقل سلیم، عقل متکی بر وحی است؛ نه عقل به‌معنای اومانیستی آن.

مطابق این تعاریف، اسلام دینی خردگرا، جامع و جامعه‌گراست که آموزه‌های آن افزون بر روابط فردی و آن‌جهانی، بر مناسبات اجتماعی و زندگی این‌جهانی مردم نیز حاکم است و تمهیدات نظری مناسب برای شکل‌گیری و ظهور نظام‌های مردم‌گرا و دمکراتیک را فراهم آورده است. در اینجا رابطه اسلام به‌مثابه یک دین، با سیاست، آن‌قدر بدیهی است که حتی مخالفان چنین رابطه‌ای نیز به صراحت بدان اذعان و اعتراف کرده‌اند. (Hrmet, ۱۹۹۴: ۱۳۸-۱۳۹)

بنابراین، مهم‌ترین خصوصیت دین اسلام این است که به همه عوامل رشد انسانی، اعم از رشد معنوی و مادی توجه دارد. اسلام مکتبی جامع است که هم برای بُعد عقلی و اعتقادی، هم برای بعد روحی و اخلاقی و هم برای بعد جسمی و رفتاری و ظاهری انسان برنامه دارد. لذا اگر تمدنی فقط بر مبانی بعد مادی انسان و پیشرفت مادی بنا شد و از ارزش و رشد معنوی غفلت ورزید، گرفتار تباهی و فساد خواهد شد. به تعبیر دیگر، تمسک به دین و لوازم آن، به‌ویژه اخلاق، عقل و علم، تمدن‌ساز و وحدت‌افزا و عدالت‌آفرین است؛ فاصله‌گرفتن از یک بعد یا پرداختن به بعدی از ابعاد وجودی بشر نیز تمدن‌برافکن و فسادانگیز است. به همین دلیل، اگر امتی بخواهد قدرتمند و متحد باشد، زیر پرچم پرافتخار اسلام، آن را خواهد یافت.

درباره دین، نکاتی در فرمایشات امام(ره) و مقام معظم رهبری به چشم می‌خورد که نکته اول، نقش چارچوب نظری مقاله حاضر را هم ایفا می‌کند.

یک. دین از منظر امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری

امام خمینی(ره) معتقد بود که انسان به‌طور کلى داراى سه نشئه و صاحب سه مقام و عالم است:

اول: نشئه آخرت و عالم غیب و مقام روحانیت و عقل؛

دوم: نشئه برزخ و عالم متوسط بین‌العالمین و مقام خیال؛

سوم: نشئه دنیا و مقام ملک و عالم شهادت.

ایشان در ادامه تصریح می‌کند که هر یک از این مراتب، کمالی خاص و تربیتی مخصوص و عملى مناسب با نشئه و مقام خود دارد که انبیا(ع) ، متکفل دستور آن اَعمال هستند.

بنابراین، از منظر امام خمینی(ره) ، انسان دارای سه لایه عقلی، قلبی و ظاهری است که بُعد عقلی، نیازمند کمال؛ بُعد اخلاقی، نیازمند تربیت؛ و بُعد ظاهری او نیازمند عمل است. اما چه چیزی برای عقل، کمال و برای قلب، تربیت و برای جوارح حسی، عملی مناسب محسوب می‌شود؟ پاسخ امام خمینی(ره) دقیق و کوتاه است: دستورات انبیا(ع) (امام خمینی، ۱۳۷۷الف: ۳۸۷)

از این فرمایش امام(ره) در حدیث بیست‌وچهارم کتاب شریف «چهل حدیث»، چنین به‌دست می‌آید که نگاه ایشان به دین، کاملاً جامع و منطبق بر لایه‌های ساختاری وجود انسان و نیازهای بشر است. ازاین‌رو، ایشان هم به فلسفه و عرفان که به بُعد عقلی و روحی انسان مربوط است اهمیت می‌دهند، هم به اخلاق و تربیت که به بُعد میانی وجود انسان مربوط است و هم به فقه و ظواهر شرع و از هیچ‌کدام به‌نفع دیگری عقب نمی‌نشینند.

امام خمینی(ره) بر این باور بود که این مراتب سه‌گانه وجود انسان، به‌گونه‌ای به‌هم مرتبط هستند که آثار هر یک به دیگرى سرایت مى‌کند؛ چه در جانب کمال و چه در طرف نقص. مثلاً اگر کسى وظایف عبادی و مناسک ظاهری را مطابق دستورات انبیا انجام دهد، این قیام به وظایف عبودیت، تأثیراتى در قلب و روحش ایجاد می‌کند که اخلاقش نیکو می‌شود و عقایدش رو به کمال می‌رود. همین‌طور اگر کسى مواظب تهذیب خُلق باشد، این مراقبت، در دو نشئه دیگر وجود او تأثیر می‌گذارد؛ چنان‌که کمال ایمان و احکام عقاید در دو مقام دیگر تأثیر مى‌گذارد.

و این، از شدت ارتباطى است که بین مراتب یادشده وجود دارد. امام خمینی(ره) معتقد بود تعبیر به «ارتباط» در اینجا، از ضیق مجال و تنگى قافیه است و باید گفت یک حقیقت است که داراى مظاهر است. ایشان در ادامه می‌فرمایند:

وقتی اعمال قالبیه ناقص شد و مطابق دستورات انبیا نگردید، احتجاباتى در قلب و کدوراتى در روح حاصل مى‌شود که مانع از نور ایمان و یقین مى‌شود؛ و همین‌طور اگر اخلاق رذیله در قلب باشد، مانع از ورود نور ایمان است در آن.

بنابراین، طالب مسافرت آخرت و صراط مستقیم انسانیت، لازم است که در هر یک از مراتب ثلاثه با کمال دقت و مواظبت، توجه و مراقبت کرده و آنها را اصلاح کند و ارتیاض دهد، و هیچ‌یک از کمالات علمى و عملى را صرف‌نظر ننماید. گمان نکند که کفایت مى‌کند او را تهذیب خلق یا تحکیم عقاید یا موافقت ظاهر شریعت، چنانچه هر یک از این عقاید ثلاثه را بعضى از صاحبان علوم ثلاثه دارا هستند. (همان: ۲۸۵ به بعد)

اما موضع مقام معظم رهبری درباره این تبیین امام خمینی(ره) از دین، به‌طور مشخص، دقیق و مستند چیست؟ ایشان در عبارتی دقیق و عمیق می‌فرمایند:

بعثت نبی مکرم اسلام صلوات الله علیه و آله، درواقع دعوت مردم به تربیت عقلانی و تربیت اخلاقی و تربیت قانونی بود. اینها چیزهایى است که زندگىِ آسوده و رو به تکامل انسان به آنها نیازمند است. (بیانات: ۲۹/۴/۱۳۸۸)

در این فرمایش مقام معظم رهبری، هدف بعثت پیامبر اسلام، دعوت به سه امر دانسته شده است که ایشان در همین سخنرانی درباره آن مفصل بحث کرده‌اند:

اول: دعوت به تربیت عقلانی که مربوط به بُعد نخست وجود انسان است؛

دوم: تربیت اخلاقی که مهندسی بُعد میانی و قلبی وجود آدمی را به عهده دارد؛

سوم: تربیت قانونی که مربوط به بُعد جسمی و ظاهری و رفتاری انسان است و تنظیم رفتارهای فردی و اجتماعی بشر را بر دوش دارد.

بنابراین، رشد همه این ابعاد، هدف پیامبر اسلام و سایر انبیای الهی بوده و چنین دینی است که زندگی آسوده و رو به تکامل همراه با آسایش و آرامش را به بشر هدیه می‌دهد و می‌تواند تمدنی بانشاط و پویا خلق کند و پایه اصلی تشکیل امت واحده اسلامی شود. در ادامه، درباره عقل و اخلاق که دو پایه تفکیک‌ناپذیر تمدن اسلامی هستند، بیشتر بحث خواهد شد.

دو. سیاست، سَرِ دیانت

با توجه به دین‌شناسیِ منظومه‌ای و سیستمی امام خمینی(ره) که مورد تأیید و پذیرش مقام معظم رهبری هم هست، می‌توان گفت سیاست، مهندسی بُعد ظاهری زندگی انسان، یعنی لایه ظاهری وجود بشر را بر عهده دارد. بنابراین، سؤال از ارتباط میان دین و سیاست، در جایی که دین سه لایه دارد و کاربرد واژه ارتباط هم از ناچاری و تنگی قافیه است، اصلاً مطرح نمی‌شود. بر این اساس، اگر از توجه به یک بُعد از ابعاد وجودی انسان غفلت شود، نه‌تنها سیستم، کارآمدی و کارایی خود را از دست می‌دهد؛ که در بسیاری موارد، کارکرد منفی و مضر پیدا می‌کند.

لذا امام خمینی(ره) می‌فرمایند: کسی که می‌گوید «ما را چه به سیاست»، معنایش کنار گذاشتن اسلام است؛ (امام خمینی، ۱۳۸۵: ۳ / ۳۳۹) چون نفی یک جزء از سیستم، نفی کارایی تمام سیستم است. اما از نظر امام، اهمیت و جایگاه دقیق سیاست در دین اسلام چیست؟ ایشان می‌فرمایند:

متأسفانه اسلامى که الان دست ماست، به‌کلى از سیاست جدایش کردند؛ سرش را بریدند. آن چیزى که اصل مطلب است از آن بریدند و جدا کردند، و مابَقیش را دست ما دادند. همان، ما را به این روز نشانده است که ما سَرِ اسلام را نمى‌شناسیم. ما تا پیدا نکنیم اسلام را، تا همه مسلمین پیدا نکنند اسلام را، نمى‌توانند به مَجْد خودشان برسند. مَجد اسلام آن بود که در صدر اسلام بود. (همان: ۱۰ / ۴۴۹)

در اینجا امام خمینی(ره) اسلام را به یک انسان تشبیه می‌کنند و سپس بدون اینکه از مشبهٌ‌به اسمی بیاورند، با زبان استعاره می‌فرمایند: «سیاست، سرِ اسلام است». بنابراین، در دین‌شناسی امام، سیاست در رأس آن قرار دارد و «کسی که مى‌گوید دین از سیاست جداست، تکذیب خدا را کرده است، تکذیب رسول خدا را کرده است، تکذیب ائمه هدى را کرده است». (همان: ۲۰ / ۱۱۴)

موضع مقام معظم رهبری نیز دراین‌باره همچون موضع امام خمینی(ره) است. ایشان می‌فرمایند:

از بزرگ‌ترین مظاهر شرک در عصر حاضر، تفکیک دنیا از آخرت و زندگى مادى از عبادت و دین از سیاست است. (بیانات: ۲۹/۰۴/۱۳۸۸)

این فرمایش صریح ایشان به‌روشنی گویای نظام‌واره بودن اسلام و جدا نبودن و بلکه تفکیک‌پذیر نبودن امر زمینی از آسمانی و امر سیاسی از دینی و امر مادی از معنوی است.

سه. دیانت، سیاست و مسئله مهم جهان اسلام

در فراز پیشین گفته شد امام خمینی(ره) با رویکردی آسیب‌شناسانه می‌فرمایند:

متأسفانه اسلامى که الان دست ماست به‌کلى از سیاست جدایش کردند؛ سرش را بریدند ... ما سَرِ اسلام را نمى‌شناسیم. (امام خمینی، ۱۳۸۵: ۱۰ / ۴۴۹)

ایشان علت اصلی مشکلات مسلمانان را نشناختن سیاست به‌عنوان مهم‌ترین قسمت اسلام می‌دانند و معتقدند تا زمانی که آنها، اسلام را به‌عنوان سیستمی جامع که برای تمام ابعاد وجود انسان و جهان، در تمامی زمینه‌ها برنامه دارد، نشناسند، به مجد و عزت و عظمتشان که در صدر اسلام وجود داشت و مسلمانان در تمامی زمینه‌ها آقای جهان بودند، دست نخواهند یافت. اما آنها چگونه می‌توانند به عزت برسند؟ اسلام چه کارویژه‌ای دارد که مسلمانان با تمسک به آن می‌توانند به مجد و عظمت و عزت برسند؟

امام خمینی(ره) مبارزه را یکی از برنامه‌های انبیا می‌دانند و می‌فرمایند:

مسئلۀ جنگ مسلحانه با اشخاصى که آدم نمى‌شوند و مى‌خواهند ملت را تباه کنند، در رأس برنامه‌هاى انبیا بوده است. (همان: ۱۵ / ۲۱۴)

از اینجا روشن می‌شود ابزاری که مسلمانان برای کسب عزت در اختیار داشته و دارند، جهاد اکبر و اصغر و مبارزه و قیام در برابر شیطان درونی و هوای نفس و «اشخاصی است که آدم نمی‌شوند و می‌خواهند ملت را تباه کنند». (همان) از طرف دیگر، اسلامِ اهالی سکوت و تسلیم، و سازش در برابر سیاستمدارانی که آدم نیستند و به‌دنبال نابودی ملت‌ها هستند و دین را از سیاست جدا می‌دانند و خودشان را از هر مسلمانی مسلمان‌تر می‌دانند، اسلام آمریکایی است نه اسلام ناب محمدی که دورنمایی از آن را از منظر امام(ره) ملاحظه کردیم. بنابراین، راه‌حل جهان اسلام، «قیام لله» و نفی تمامی آلهه‌های حیوانی و شیطانی و طاغوتی و نفسانی است؛ قیامی که از درون انسان با جهاد اکبر آغاز و به جهاد اصغر منجر شده است.

همچنان‌که گفته شد، مقام معظم رهبری معتقدند که جدایی دیانت از سیاست، از مظاهر شرک است. ایشان تصریح می‌فرمایند:

و این، همان شرکى است که امروز مسلمانان باید با اعلام برائت، دامن خود و اسلام را از آن تطهیر کنند. (بیانات: ۲۹/۰۴/۱۳۸۸)

گویی از منظر ایشان، تا مسلمانان به اسلام با تمام ابعاد آن، که سیاست هم یک بُعد بسیار مهم آن است، ایمان نیاورند و سیاست و دیانتشان را عین هم و تفکیک‌نشدنی ندانند، وارد اسلام نشده‌اند. بنابراین، مقدمه تشکیل امت واحده اسلامی، درک صحیح از اسلام و پذیرفتن سیاست به‌عنوان اسلام است. می‌توان گفت، تعابیری مثل اسلام سیاسی که از آن چنین برداشت می‌شود اسلامی وجود دارد که در عین اینکه اسلام است، سیاسی نیست، دقیق نمی‌باشد و به‌حتم، اسلام لائیک هم، مردود و مطرود است.

چهار. تفاوت دین اسلام با سایر مکاتب

امام خمینی(ره) مکاتب غربی را از دو بُعد عملی و علمی نقد می‌کنند و اسلام را سرآمد تمامی مکاتب جهان می‌دانند.

۱. بُعد عملی

امام خمینی(ره) معتقد بودند تمامی مکاتبی که در دنیا وجود دارند، تک‌بعدی هستند و فقط به ظواهر و بُعد مادی وجود انسان پرداخته‌اند؛ درواقع، انسان را حیوانی تصور کرده‌اند که کارش، خوردن و خوابیدن است؛ اما بهترخوردن و بهترخوابیدن. (امام خمینی، ۱۳۸۵: ۴ / ۹)

ایشان می‌فرمایند اسلام برخلاف این مکاتب، برای تربیت بُعد حیوانی انسان نیامده است. البته اسلام به نیازهای مادی انسان به‌عنوان یک بُعد وجودی او توجه دارد، ضمن آنکه از ابعاد دیگر وجود وی غفلت نکرده است؛ چون اسلام براى تربیت انسان آمده است و می‌خواهد او را در همه ابعاد تربیت کند. (همان: ۱۱) بنابراین:

باید هر چیزى سر جاى خودش عمل بشود؛ یعنى انسانْ رشد طبیعى داشته باشد به هر مقدار که ممکن است؛ حظّ طبیعى داشته باشد به هر مقدار که سالم است؛ البته روى موازین عفت و سلامت، و این مرتبه را رشد که پیدا کرد، مرتبه بعدش هم رشد داشته باشد، مرتبه بعدش هم رشد داشته باشد و همه ابعادش بسیج بشود تا یک انسان بشود. (همان: ۱۰)

انسان، یک موجود جامع است نه یک موجود یک‌بُعدى یا دوبُعدى. موجودات دیگر، بعضى‌شان یک‌بُعدى‌اند، بعضى دو‌بُعدى‌اند، بعضى چند‌بُعدى‌اند، لکن همه ابعاد وجود در سایر موجودات نیست. فقط انسان است در بین همه موجودات که یک موجود چندین‌بُعدى است که براى رشد هر بُعد، احتیاجات دارد. (همان: ۸)

۲. بُعد علمی

امام خمینی(ره) در این بخش، دو اشکال را متوجه مکاتب مادی می‌دانند؛ یکی اینکه چون آنها انسان را در ردیف سایر حیوانات قرار داده‌اند، تمامی کمالات و رشدهای وی را هم با ترازوی ماده وزن می‌کنند و می‌سنجند. نقص دوم هم این است که آنها تنها به ادراکات مادی که اسم آن را «امور عینى» گذاشته‌اند اهمیت می‌دهند و خیال مى‌کنند امر عینى یعنی فقط همین عالم طبیعت؛ در صورتی که عوالم دیگرى هم هست که این افراد آن را ادراک نکرده‌اند؛ ضمن آنکه آن عوالم از عینیت بیشتری نسبت به عالم طبیعت برخوردارند. (همان: ۹)

پنج. دین، رکن تشکیل امت واحده

امام خمینی(ره) تفرقه را در تمامی سطوح آن، از مهم‌ترین مشکلات جهان اسلام می‌دانند. ایشان، تفرقه میان دولت‌های اسلامی را عاملی مهم در نابسامانی جهان اسلام ذکر می‌کنند. (همان: ۵۴۷) مشکل بعدی که امام خمینی(ره) بر آن انگشت می‌گذارند، تفرقه میان دولت‌ها با ملت‌هاست. ایشان متذکر می‌شوند که دولت‌ها با ملت‌ها به‌گونه‌ای رفتار کرده‌اند که ملت‌ها پشتیبان آنها نیستند و اگر ملت‌ها به مشکلات دولت‌ها دامن نزنند، حداقل به برطرف کردن آنها بى‌اعتنا هستند. حال آنکه مشکلاتى که براى دولت‌ها پیدا مى‌شود، باید به دست ملت‌ها حل شود؛ اما چون تفاهمى بین آنها نیست، این اتفاق رخ نمی‌دهد. (همان)

شکل دیگری از تفرقه که امام(ره) در سطح ملت‌ها به آن اشاره کرده‌اند، برجسته‌کردن اختلافات شیعه و سنى، با نقشه استعمارگران است. (همان: ۱ / ۳۷۴) دشمنان اسلام می‌کوشند میان مسلمانان و غیرمسلمانان هم تفرقه و شکاف و درگیری ایجاد کنند تا راحت‌تر بتوانند ثروت شرق را غارت کنند. ایشان مطلبی را با این مضمون نقل می‌کنند که گفته مى‌شود در هندوستان، تعداد زیادی گاو را به قیمت ارزان در روز عید قربان به مسلمانان می‌فروشند تا قربانی کنند، بعد به هندوها مى‌گویند کجایید که مسلمان‌ها گاوهاى مقدس شما را ذبح کردند. (همان)

بدین‌ترتیب، روشن می‌شود که امام خمینی(ره) شکاف و تفرقه را در همه اَشکال آن از مشکلات جهان اسلام می‌دانند؛ چه تفرقه میان دولت‌ها، چه تفرقه میان ملت‌ها و دولت‌ها، چه تفرقه بین مسلمانان با هم و چه تفرقه میان مسلمانان و غیرمسلمانان. البته این تفرقه را استعمارگران و جهان‌خواران و مستکبران بین‌المللی سازماندهی کرده‌اند.

چه باید کرد؟ دین جامع اسلام می‌تواند تمامی شکاف‌ها، اختلافات و گسست‌ها را به اتحاد و انسجام و پیوستگی مبدل کند. نکاتی که درباره دین جامع اسلام مطرح شد و در ادامه بُعد عقلانیت و اخلاق، آن را بیشتر بسط خواهیم داد، به‌خوبی نشان می‌دهد که اگر مسلمانان به این ریسمان الهی چنگ بزنند، به‌راحتی و آسانی باهم متحد می‌شوند و بر طبل تفرقه نمی‌کوبند.

دین، ناسیونالیسم و نژادپرستی را نفی و روح امید و خودباوری و اتکا به خداوند و تقوای الهی را در دل‌ها زنده می‌کند. می‌توان از دین به‌عنوان اصلی‌ترین و مهم‌ترین راهبرد جهان اسلام نام برد که در قرآن کریم، احادیث و روایات، سخنان امام خمینی(ره) ، مقام معظم رهبری و سایر متفکران و اندیشمندان مسلمان، بارها بر اهمیت و نقش و جایگاه مهم آن تأکید شده است. بنابراین، روشن شد که وحدت، مبنا می‌خواهد و دین یکی از مبانی آن است و همان‌قدر که وجود آن مهم است، نبودنش مضر و مخرب است. ازاین‌رو، دین از پایه‌های مهم تشکیل امت واحده اسلامی به‌شمار می‌رود که اسلام تکفیری را به‌رسمیت نمی‌شناسد و آن را طرد می‌کند و همه مسلمانان را گرد شمع وجود خویش، جمع می‌کند.

منابع و مآخذ
قرآن کریم.
ابن‌سینا، ۱۴۰۴ ه‍ .ق‌، الشفاء، بخش منطق، ج ۱، قم، مکتبة آیت‌الله المرعشى.
اردبیلی عبدالغنی، ۱۳۸۱، تقریرات فلسفه امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
امام خمینی، سیدروح‌الله،‌ ۱۳۷۷الف، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
ــــــــــــــ ، ۱۳۷۷ ب، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ و نشر عروج.
ــــــــــــــ ، ۱۳۸۵، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چ چهارم.
جوادی آملی، عبدالله، ۱۳۸۰، دین‌شناسی، قم، مرکز نشر اسراء.
حرانی، حسن بن شعبه، ۱۴۰۴ ق، تحف العقول، قم، انتشارات جامعه مدرسین قم.
رشاد، علی‌اکبر، ۱۳۸۰، «دین و دموکراسی»، مجله قبسات، تابستان و پاییز ۱۳۸۰، ش ۲۰ ـ ۲۱.
سروش، عبدالکریم، ۱۳۷۲، فربه‌تر از ایدئولوژی، تهران، نشر صراط، چ ششم.
ـــــــــــــــــ ، ۱۳۷۶، مدارا و مدیریت، تهران، مؤسسه فرهنگی صراط، چ اول.
طباطبایی، سید محمد‌حسین، بی‌تا، نهایة الحکمه، قم، مؤسسة النشر الاسلامی.
کلینی، محمد بن ‌یعقوب ۱۳۸۷، الکافی، قم، مؤسسة دارالحدیث العلمیة الثقافیة.
معینی‌پور، مسعود، ۱۳۸۹، «مؤلفه‌ها و شاخص‌های توسعه سیاسی از دیدگاه امام خمینی»، فصلنامه علمی ـ پژوهشی متین، پاییز ۱۳۸۹، شماره ۴۹.
نرم‌افزار حدیث ولایت (مجموعه رهنمودهای مقام معظم رهبری)، بی‌تا، قم، تهیه‌شده در مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی و دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای.
نرم‌افزار مجموعه آثار امام خمینی، بی‌تا، قم، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی و مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
واعظی، احمد، ۱۳۷۸، حکومت دینی، تأملی بر اندیشه سیاسی اسلام، قم، مرصاد.
https://taghribnews.com/vdchi-nz623nm6d.tft2.html
مرجع : فصلنامه مطالعات انقلاب
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی