تاریخ انتشار۲۲ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۱۹:۵۰
کد مطلب : 288328

ارکان سیاسی اندیشه های داعش؛ از امامت تا تکفیر و جهاد

منصور براتی، دانشجوی دکتری اندیشه سیاسی دانشگاه تهران
در این مقاله نویسنده تلاش می کند تا بر مهمترین ابعاد رازآلود فکری داعش، براساس منابع این گروه، پرتوی بیفکند. در این راستا، مفاهیم «امامت»، «بیعت»، «وطن»، «تکفیر»، «هجرت» و «جهاد» که اصلی ترین مقوم های افعال گروه تکفیری و تروریستی داعش هستند مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
ارکان سیاسی اندیشه های داعش؛ از امامت تا تکفیر و جهاد
اگرچه دولت اسلامی یا داعش مدت هاست در صدر اخبار و مطبوعات جهان قرار دارد، اما بسیاری از ابعاد این گروه همچنان رازآلود و نامکشوف باقی مانده است. فرمانده عملیات ویژه ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا «مایکل ناگتا»، در اواخر سپتامبر ۲۰۱۴ اعتراف کرد که ائتلاف ضدداعش هنوز که هنوز است از درک این جنبش سلفی عاجز مانده و البته شکست دادن داعش، در گروه شناختن کامل آن است. وی همچنین درباره ایدئولوژی داعش افزود: «به هیچ عنوان نمی توان گفت ایده مرکزی این گروه را شکست داده ایم، ما حتی آن را درست متوجه نشده ایم.» نوشتار حاضر سعی دارد بر ایدئولوژی دولت اسلامی پرتو جدیدی بیفکند. تاکنون پژوهشگران و اندیشمندان مختلفی از زوایا و با اتخاذ رویکردهای گوناگونی به این پدیده پرداخته اند؛ در هنگام بررسی بسیاری از پژوهش‌های انجام شده پیرامون دولت اسلامی این گروه، نخست، یک اندیشه و ایده نوین نسبت به دیگر گروه های اسلامگرا است، اما برخی دیگر از منابع داعش را یک جنبش اجتماعی با اهدافی ویژه دانسته اند و سرانجام برخی متفکران با اشاره به ساختارمندی دولت اسلامی وجوه دولت مند آن را برجسته ساخته اند؛ در نوشتار حاضر سعی خواهیم کرد که بر مهمترین ابعاد رازآلود فکری داعش، براساس منابع این گروه، پرتوی بیفکنیم. در این راستا، مفاهیم «امامت»، «بیعت»، «وطن»، «تکفیر»، «هجرت» و «جهاد» که اصلی ترین مقوم های افعال گروه تکفیری و تروریستی داعش هستند مورد بررسی قرار خواهند گرفت.

به نظر می رسد عمده ترین دلیل رازآلود باقی ماندن دولت اسلامی، نادیده گرفتن گذشته آن است؛ شناخت کامل و بسنده این جنبش بیش و پیش از هر چیز در گرو شناختن تبار آن است. این گروه در سال ۲۰۰۶ تأسیس شد، اما چند سال بعد در خلال سال های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ که فتوحات این جنبش به اوج رسید، جهان در بهت و حیرت شدیدی فرو رفت و به نظر می رسید داعش به یک بار به صورت یک مجموعه تروریستی کامل از آسمان بر زمین افتاده است. جهان از گذشته این گروه اطلاع چندانی نداشت. تنها وقتی در آوریل ۲۰۱۳ جامعه توحید و جهاد به «دولت اسلامی عراق» تغییر نام داد توجه های بین المللی بیش از پیش به آن جلب شد؛ جهان دریافت که دولت اسلامی عراق چیزی بیشتر از صرف شعبه عراقی القاعده است. سپس موسم سیطره بر سوریه فرارسید و دولت اسلامی عراق ضمن معرفی خود به عنوان دولت اسلامی عراق و شام وجوه دیگری بر هویت خود افزود. در مرحله بعدی این گروه با افزایش نیروهای و منابع خود به فعالیت هایش در عراق شدت بیشتری بخشید و تا ژوئن ۲۰۱۴ بر بیشتر مناطق سنی نشین شمال عراق را به مسلط شد و در نهایت نیز اعلام کرد که خلافت عظمای اسلامی را احیا کرده است؛ به این ترتیب عراق و شام نقطه عزیمت جاه طلبی های مرزی داعش بود.

در شماره نخست نشریه دابق به یکی از مفاهیم اساسی در اندیشه سیاسی گروه دولت اسلامی پرداخته‌شده که در سنت اندیشه سیاسی اهل سنت دارای مابه ازایی قابل‌توجه است. مفهوم امامت در حالی در اندیشه سیاسی شیعی به معنای خاص سیادت و پیشوایی خاص دینی – سیاسی  منصوص در خصوص ائمه شیعی است که در اندیشه سیاسی سُنی حدود و ثغور آن به‌صرف پیشوایی سیاسی محدود می‌شود. البته گفتنی است مفهوم «امام» در این مجموعه بارها برای فقها و بزرگانی که مورد احترام گروه دولت اسلامی هستند به‌کاررفته است؛ احمد ابن حنبل، تقی الدین ابن تیمیه، ابوالاعلی مودودی، محمد ابن عبدالوهاب، ابوبکر البغدادی و بسیاری دیگر متصف به صفت امام شده اند، چه اینکه مفهوم امام در فقه اهل سنت به معنای پیشوای دینی و علما نیز بارها و بارها به‌کاررفته است، اما حالت مصدری این مفهوم، یعنی امامت به معنای ضابطه‌مند‌تری به کار می‌رود و پیشوایی توامان سیاسی را تداعی می‌کند.

امامت
در این شماره از فصلنامه دابق اما در مقاله‌ای با عنوان «امامت از آن ملت ابراهیم است» سعی شده از دو مفهوم مهم «امامت» و «ملت ابراهیم» به‌عنوان زیربنای فقهی و سیاسی برای اثبات لزوم حرکات داعش به نحوی پسینی استفاده شود. از یک‌سو مفهوم امامت از میان مسلمانان رخت بر بسته و از سوی دیگر مفهوم ملت ابراهیم تحت تأثیر حاکمیت دولت‌های ملی و ناسیونالیسم کاذب به فراموشی سپرده‌شده است. دابق در این مقاله با اشاره به استعاره مسئولیت چوپان در قبال دسته خود، امام سیاسی را نیز به همان صورت در برابر دسته و ملت خود مسئول می‌داند: «عبدالله ابن عمر از پیامبر (ص) نقل می‌کند که هر کس همچون چوپان است و هر چوپانی در برابر دسته خود مسئول است. امام نیز همچون چوپان و در برابر دسته خود مسئول». این حدیث بی‌درنگ یادآور این حدیث نبوی است: «کُلُّکُمْ راعٍ وَ کُلُّکُم مَسئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ، فَالأمیرُ الَّذی عَلَی النّاسِ راعٍ وَ هُوَ مَسئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ وَ الرَّجُلُ راعٍ عَلی اَهل بَیْتِهِ وَ هُوَ مَسئُولٌ عَنْهُمْ وَ المَرْأهُ راعِیَهٌ عَلی بَیْتِ بَعْلِها وَ وَلَدِها وَ هِیَ مَسْئُولَهُ عَنْهُمْ وَ الْعَبدُ راعٍ عَلی مالِ سَیِّدِهِ وَ هُوَ مَسئُولٌ عَنْهُ، اَلا کُلُّکُمْ راعٍ وَ کُلُّکُم مَسئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ ...؛ همه شما نگهبان و مسئول [عملکرد و رفتار] یکدیگر هستید. حاکمان نگهبان مردم و [نسبت به عملکرد مدیریتی خود و رفتارهای مردم] مسئول اند. مرد نگهبان [خانواده اش] و [نسبت به رسیدگی امور زندگی خانواده [مسئول است. و زن نگهبان [اموال زندگی] منزل همسر و [مراقب تربیت] فرزندانش است و [نسبت به رسیدگی به امور خانه و شوهرداری و تربیت فرزندان] مسئول است. و غلام (خدمتکار) نگهبان اموال صاحب و مولایش و [نسبت به حفظ و مصرف صحیح آن] مسئول است. پس آگاه باشید همه شما نگهبان و [نسبت به رفتارهای مدیریتی خود و عملکرد] کسانی که تحت نظر شما هستند مسئولید».

طبق این روایت مسئولیت هر راعی نسبت به رعیتش مطلق است. یعنی هم خداوند در قیامت از عملکرد او نسبت به رعیتش سؤال می‌کند و هم رعیت باید از راعی سؤال کند و مطالبات خویش را مطرح سازد. به‌این‌ترتیب حدیث نقل‌شده از عبدالله ابن عمر، درواقع تهمید کننده مقدمه‌ای برای روشن ساختن اهمیت امامت و التزام به امام در جامعه اسلامی است. سپس به این نکته اشاره می‌شود که امروزه نه دیگر مسلمانان پیرو امامی کمربسته به اجرای شریعت هستند و نه مفهوم ملت ابراهیم در زندگی مسلمین نقشی دارد: «ملت ابراهیم به مفهومی تزئینی مبدل شده و برای از میان برداشتن این شرایط لازم است مسلمانان به امامی واحد اقتدا کنند و پیرامون یک محور گرد آیند تا قانون خدا در زمین جاری شود. تضعیف مفهوم امامت نیز در روی آوردن به ایده گمراه‌کننده سکولاریسم ریشه‌دارد.»

سپس در فرازی کوتاه دستوراتی که خداوند به حضرت ابراهیم (ع) در مورد رسالت وی و هدایت مردم اشاره‌ شده است. با توجه به مضامین استفاده‌شده در این فراز و نیز اشاره‌ای که پس‌ازآن در خصوص مصداق امامت اصیل شده، این حس به خواننده منتقل می‌شود که نویسنده مقاله کلیه موارد تشریح شده به‌عنوان وظایف حضرت ابراهیم را به دولت اسلامی هم تسری می‌دهد؛ در پایان این مقاله نتیجه‌گیری می‌شود: «همان‌طور که از متن آیه مشخص است، امامت از آن ملت ابراهیم (ع) است و اینکه هرکس از این امامت روی‌گردانی کند، از بخشی از این ملت بزرگ روی‌گردانی کرده است و بر هر دانشمند و فقیهی که از ملت ابراهیم تبعیت می‌کند، واجب است علیه امامت دولت اسلامی سخن نگوید و در پی تضعیف یا نابودی آن نباشد و بر آنهاست که بدانند دولت اسلامی – که خداوند به آن وعده فتح و اتحاد و استقرار مذهب بر روی زمین را داده است – امامت بی‌چون‌وچرا برعهده دارد. بنابراین، هرکس در قلمرو آن از اقتدارش سرپیچی کند مرتد شناخته می‌شود و می‌توان پس از اتمام حجت با وی جنگید.»

بیعت
در شماره پنجم فصلنامه دابق که در محرم 1436.ق منتشر شده نیز برای دومین بار این مفهوم به‌کاررفته است. اصلی ترین مقاله این شماره که طرح روی جلد را نیز به خود اختصاص داده با عنوان «حفظ و توسعه» سعی می‌کند با اشاره به بیعت تعداد زیادی از عشیره‌های جزیره العرب، سینای مصر، یمن، لیبی و الجزایر، گروه دولت اسلامی را در آستانه گسترش و تثبیت خود نشان دهد. سپس نامه مفصلی که این گروه برای خلیفه ارسال داشته اند آورده شده است. در این نامه با استناد به دیدگاه ابن حزم اندلسی، به نقد ایده لزوم برخورداری از رأی موافق سراسر بلاد اسلامی برای انعقاد امامت گفته‌شده که: «در پاسخ به کسانی که می‌گویند امامت بدون رضایت اشراف و عقلای امت معتبر نیست، باید گفت چنین عقیده‌ای باطل است؛ زیرا گذشته از اینکه دسترسی به چنین اشخاصی اصولاً غیرممکن و در توان هیچ کس نیست، هزینه غیرقابل محاسبه‌ای هم دارد. در حالی که خداوند منان راضی نیست که هیچ کس متحمل هزینه‌ای شود که در توانش نیست. چه اینکه الله می‌گوید: وَ ما جَعَلَ عَلَيْکُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبيکُمْ إِبْراهيمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمينَ.

به‌این‌ترتیب با اتخاذ یک تفسیر حداقلی و کم‌پهنا از مکانیزم های انعقاد امامت، ضمن اینکه بر رسیدن بیعت‌نامه‌های مختلف از مناطق مختلف اسلامی تأکید می‌کند تا نشان دهد دولت اسلامی از مشروعیت گسترده‌ای برخوردار است، این بیعت را شرط لازم برای انعقاد امامت نمی‌داند و آن را نه دلیلی بر مشروعیت خلیفه بلکه دقیقاً در راستای این قاعده ارزیابی می‌کند که وقتی یک امام جامع‌الشرایط برای خلافت مسلمین باانگیزه‌های فراگیر ندا در می‌دهد، دیگر امرا و نیز مسلمانان سراسر جهان باید با او بیعت کرده و پیرامونش جمع شوند. 

همچنین در شماره سیزدهم دابق که در ربیع‌الآخر 1437 منتشر شده است می‌توانیم برای آخرین بار واژه امامت را ببینیم. این شماره بیشتر به شیعیان که در ادبیات دولت اسلامی «رافضه» خوانده می‌شوند می‌پردازد. در سرمقاله این شماره با عنوان «رافضه از ابن سبأ تا دجال» به نقد و تخطئه تشیع پرداخته می‌شود و بارها به اندرزهایی که ابن تیمه داده بود ارجاع می‌شود. در یک قسمت این مقاله شیعیان با یهودی‌ها مقایسه می‌شوند: «رافضه در شدت خیانت ورزی به اسلام به یهود پهلو می‌زند. همچنان که یهودیان امامت را تنها شایسته داود و خاندانش می‌دانند، رافضه نیز امامت را به علی (رضی الله عنه) و آل او محدود می‌کنند». همچنین در صفحه بعدی این فصلنامه گفته می‌شود که لفظ رافضه نخستین بار برای پیروان «زید ابن علی ابن حسین ابن علی ابن ابی‌طالب» به کار رفت که امامت ابوبکر، عمر و عثمان را انکار می‌کردند.

بنابراین در مجموع به نظر می‌رسد مقایسه نظام معنایی اهل سنت کلاسیک در باب «امامت» در مقایسه با شبکه معنایی موردنظر دولت اسلامی تا حدودی متفاوت است؛ که این تفاوت‌ها از یکسو برآیند محظورات و مقدورات زمانه و از سوی دیگر نتیجه احتجاجات فقهی است. در حالی که نظام معنایی کلاسیک اهل سنت در باب امامت (قطع‌نظر از رجولیت و شرایط تبصره گونه ی محدود به شرایط خاص)، تحت تأثیر مفاهیم 8 گانه «خلافت»، «کتاب»، «شورا»، «حل و عقد»، «تغلب»، «حاکم»، «بیعت» و «قریش» است. اندیشه دولت اسلامی در خصوص امامت را 8 مفهوم «ملت ابراهیم»، «ادعای امامت»، «ظهور و بروز»، «فراگیری و عمومیت»، «بیعت محدود»، «تغلب»، «حاکم» و «نسب قریشی» محدود می‌سازد.

دارالاسلام و دارالکفر
بیشتر گروه‌ها و فرقه های ریشه‌دار در سنت اندیشه و فقه اسلامی، مناسبت وثیقی با مفاهیم مدرن وطن ندارند و عمدتاً تقیسم بندی دوگانه دارالاسلام – دارالکفر را مطمح نظر قرار می‌دهند. اما در نمونه‌های مهمی از اندیشمندان و سیاستمداران اسلامگرا را نیز می‌توان یافت که اندیشه خود را بر مدار برداشت جدید از وطن استوار کرده اند. در شماره اول فصلنامه دابق به مسلمانان جهان آغاز دوره‌ای جدید از عزت و سروری مسلمانان بشارت با اعلام احیای خلافت در رمضان 1435 داده می‌شود و سپس سخنانی از ابوبکر البغدادی برای طرح مسائلی جدید آورده شده است: «ای مسلمین امروز جهان به دو اردوگاه تقسیم‌شده و اردوگاه سومی وجود ندارد. یک‌سو اردوی اسلام و ایمان و سوی دیگر کفر و تزویر. درواقع اردوگاه مسلمانان و مجاهدان سراسر جهان در برابر یهود و صلیبیون و متحدان آنان و نیز دیگر ملل و نحل کفرآلود، که همگی توسط آمریکا و روسیه رهبری شده و توسط یهودیان بسیج می‌شوند». 

به‌عبارت‌دیگر دولت اسلامی درباره مفهوم دارالاسلام به همان سنت رایج اسلامی متوسل می‌شود که هر جا دولتی با حاکمیت مسلمانان برقرار باشد را دارالاسلام خوانده و هر جا زیر نگین غیرمسلمانان است دارالکفر نامیده می‌شود. البته در سنت اسلامی لزوم اجرای طابق و نعل به نعل شریعت توسط حکومت برای اینکه یک سرزمین‌ دارالاسلام خوانده شود و یا دارالکفر چندان موضوعیت نداشت و معیار تعیین‌کننده مسلمان بودن حکام و قاطبه مردم ساکن بود، اما در نظر دولت اسلامی، معیار دارالاسلامی بودن بسیار تنگ پهنا می‌شود و از مفهوم موسع دولت مسلمانان به «دولت خلافت و کارگزاران مستقیم آن» دگرگون می‌شود. از سوی دیگر همچنان که پیشتر در توضیح مفهوم هجرت گفته شد حرکت جغرافیایی مستتر در برداشت داعشی از این مفهوم تصوری از نوعی ملیت جدید را ایجاد می‌کند که در آن ملیت (به معنای مدرن کلمه) منظور نشده، نژاد، تبار، قومیت و اتنیک رنگ می بازد و تنها و تنها تبعیت از دولت اسلامی و قرار گرفتن و زندگی در مرزهای آن وطنیت آن را شکل می‌دهد.

هجرت و جهاد و تکفیر
در حالی که هریک از مفاهیم جهاد، هجرت و تکفیر تاریخ و پیشینه مخصوص به خود را در طول حیات اسلام و اسلام سیاسی داشته اند، اما در فقه دولت اسلامی به‌عنوان نماینده نسل چهارم سلفیه این مفاهیم دارای جایگاهی ویژه هستند و در کنار یکدیگر معنایی کامل‌تر به دست می‌دهند؛ دولت اسلامی از این سه گانه برای تبلیغ، کسب مشروعیت و مقبولیت و نیز توجیه خشونت‌های خود استفاده می‌کند. باور گروه دولت اسلامی درباره قاعده «جهاد – هجرت – تکفیر» تا حدود زیادی مشابه دیدگاه وهابیون است. البته گفتنی است در دیدگاه گروه‌هایی از سلفی ها پیشتر هجرت و تکفیر به یکدیگر گره‌خورده بود و نظام معنایی مرتبطی را تشکیل می‌داد منتهی در ادبیات سلفی های وهابی و نیز دولت اسلامی این عنصر سومی (جهاد) نیز به آن افزوده‌شده و ضلع جدیدی پیدا می‌کند.

اگرچه گروه‌های سلفی بیش از هر کس دیگری در باب مفهوم جهاد تحت تأثیر بازخوانی و تفسیر سید قطب از مواضع ابن تیمیه هستند، دیگربار ابن تیمیه نخستین کسی است که در رهگیری مفهوم جهاد به دیدگاه‌های او برمی‌خوریم. از سوی دیگر ابن تیمیه در کنار سید قطب و محمد ابن عبدالوهاب یکی از سه فردی است که بیشترین میزان استناد در نشریات داعش را به خود اختصاص داده است. وی دریکی از آثار خود با اشاره به آیه 216 سوره بقره (کُتِبَ عَلَيْکُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَسي‏ آن تَکْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَکُمْ وَ عَسي‏ آن تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ) به این نتیجه می‌رسد که جهاد عملی، بر نماز، روزه و حج نیز تقدم دارد. از نظر وی ویژگی واقعی یک انسان نه در ریاضت و تقوای فردی بلکه در جهاد بروز پیدا می‌کند. ابن تیمیه به سه دلیل جهاد را سودمند می‌داند و معتقد است که باید به آن عمل کرد:

اول این‌که جهاد نه‌تنها به شخص شرکت کننده در جهاد (مجاهد) بلکه به سایرین نیز چه ازنظر مذهبی و چه ازنظر احساسی فایده می‌رساند. دوم این‌که جهاد از همه عبادت‌ها برتر است. جهاد بیشتر از هر عمل دیگری عشق و پرستش بندگان نسبت به خداوند را نشان می‌دهد. کسانی نیز که در جهاد شرکت می‌کنند درهرصورتی پیروزی را به دست می آورند؛ یا پیروز می‌شوند و یا به شهادت رسیده و به بهشت می‌روند که خود پیروزی بزرگ‌تری است، سوم این‌که همه موجودت باید زندگی کرده و در نهایت بمیرند و جهاد وسیله‌ای است که انسان‌ها می‌توانند با استفاده از آن به بهترین وجهی بمیرند و سعادت هر دوجهان خود را به دست آورند. علاوه بر این شهادت آسان ترین راه مردن است.

از سوی دیگر اما دو مفهوم هجرت و تکفیر در ادبیات برخی گروه‌های سلفی جدید در حدفاصل یکدیگر قرارگرفته و در ارتباط با یکدیگر دارای معنی هستند. به‌گونه‌ای که در آثار سید قطب دو مرحله برای جهاد برشمرده می‌شود؛ مرحله نخست که شامل ترک دیار و فراهم کردن زمینه‌ها و مقدمات پیروزی بر حاکم جور و طاغوت است «استضعاف» یا «یثرب المعاصر» نامیده می‌شود. مرحله دوم اما تمکن مجاهد مورد ارزیابی است و لذا «تمکین» نامیده می‌شود شامل بازگشت مجاهد به جامعه خود و تلاش برای اصلاح و تغییر جامعه است. درواقع سیره پیامبر (ص) منظور نظر است که در مرحله نخست جامعه خود را ترک کرده و راه هجرت به‌سوی یثرب را در پیش گرفت. آنچه مستفاد می‌گردد اینکه مطمح نظر سلفیون دست پایین‌تر پیامبر به هنگام مواجه اولیه با کفار در مکه است که در مفهوم استضعاف متبلور می‌شود. از سوی دیگر مفهوم تمکین نیز بازنمایاننده تغییری است که به‌واسطه هجرت، در ظرفیت‌ها و توانمندی‌های مجاهد به وجود می‌آید و او را واجد و برخوردار از لوازم اجرای جهاد و اصلاح جامعه مألوفش می‌کند.

همچنین تکفیر درواقع انکار قطعیات و مسلمات دین، کفر است. که در اندیشه و سیره برخی اندیشمندان و گروه‌های سلفی به ملزومات مبارزه و جهاد برای تثبیت توحید به‌حساب می‌آید. در این میان اما مورد خاص سازمان التکفیر و الهجره در مصر این دو مفهوم را به‌طور نظام‌مند و منقحی در کنار یکدیگر به کار گرفت. این سازمآن‌که جماعت المسلمین نیز نامیده می‌شد، توسط «شکری احمد مصطفی» پایه‌گذاری شد هجرت را لازمه هر فرد مسلمان و مقدمه جهاد می‌دانست، از سوی دیگر نیز مرحله بعدی هجرت را برای اصلاح جامعه، تکفیر طاغوت معرفی کرد. ازاین‌رو می‌توان گفت در همه این ادوار اگرچه دو مفهوم هجرت و تکفیر همپوشانی بیشتری داشته اند، اما توسط مفهوم جهاد به یکدیگر پیوند خورده اند. درواقع هدف اصلی از هجرت و تکفیر، قیام به جهاد است. به‌این‌ترتیب اگرچه مفهوم دو مفهوم «هجرت» و «تکفیر» ارتباط بیشتر و روشن‌تری دارند اما به‌زعم نگارنده میانجیگری مفهوم جهاد نیز در این میان قابل استنباط است و جالب آنکه بیش از همه گروه‌های دیگر دولت اسلامی (که مورد علاقه پژوهش حاضر است) این پیوند را از حالت پنهانی و ضمنی به‌صورت تصریحی و الزامی درمی‌آید.

پیش از دولت اسلامی اما، وهابیت مفاهیم جهاد، هجرت و تکفیر را در کنار هم به کار گرفت و از هریک به‌طور جداگانه و نیز مجتمع با یکدیگر کارکردهای جالب‌توجهی برای فرمانبردار ساختن اتباع خود استفاده کرد. علمای وهابیت رسمی در قرن بیستم، از سازوکارهای سه گانه فوق برای تحکیم قلمرو سیاسی بهره گرفتند. هجرت، تکفیر و جهاد مفاهیم مذهبی اند که سرسپردگی جمعیت و کنترل کامل حوزه عمومی را تضمین می‌کردند. جالب است که همین مفاهیم قدیمی که دولت را تقویت کرده اند، در سال های اخیر برای محکوم کردن و حتی برانداختن دولت به کار گرفته‌شده اند.


منابع:

1- Dabiq, Issue 1, Ramadan 1435
2- Dabiq, Issue 3, Shawal 1435
3- Dabiq, Issue 4, 1435
4- Dabiq, Issue 5, Muharram 1436
5- Dabiq, Issue 8, Jamadi Al-Akhir 1436
6- Dabiq, Issue 10, Ramadan 1436
7- Dabiq, Issue 13, Rabi Al-Aval 1437


 
https://taghribnews.com/vdcirvarvt1avp2.cbct.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی