تاریخ انتشار۱۹ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۲۰:۵۱
کد مطلب : 154093

دوحه و ریاض؛ دوستان دشمن

عمیق‌تر شدن شکاف‌ها در شورای همکاری خلیج فارس، این فرصت را برای دیگر کشورهای منطقه فراهم می‌کند که از فضای ایجادشده برای مقابله با زیاده‌خواهی‌های منطقه‌ای عربستان استفاده نمایند و به عبارتی دیگر، در حیاط‌خلوت عربستان نفوذ کنند.
دوحه و ریاض؛ دوستان دشمن
عربستان سعودی و قطر روابط پیچیده‌ای با یکدیگر دارند؛ در برخی زمان‌ها، شاهد همکاری آن‌ها با یکدیگر هستیم و در زمان‌های دیگر نیز شاهد تعارض منافع آن‌ها. در سوریه ما همکاری این دو کشور در ارائه‌ی کمک‌های مالی، نظامی، سیاسی به  شورشیان سوری را می‌بینیم. همچنین هر دو کشور در ارتباط با کشورهای غربی خواهان سرنگونی بشار اسد هستند.

اما هم‌زمان، اختلافاتی اساسی در تحولات دو کشور مصر و یمن دارند. در سوریه نیز شاهد رقابت پنهان این دو کشور در به ریاست رساندن کاندیدای مورد حمایت خود در ائتلاف مخالفان سوری (به‌عنوان منسجم‌ترین گروه مخالف بشار اسد که از حمایت غرب نیز برخوردار است) هستیم.

در حال حاضر، اختلافات قطر و عربستان سعودی (به‌ویژه در مسئله‌ی مصر و حمایت قطر از محور اخوان‌المسلمین) به جایی رسیده است که در نشست اخیر وزیران امور خارجه‌ی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، شاهد گذار تنش‌ها بین این دو کشور از مرحله‌ی تهدیدات لفظی به مرحله‌ی تهدیدات عملی هستیم؛ به‌گونه‌ای که بلافاصله پس از این نشست و به دلیل اختلاف عمیق عربستان و کشورهای هم‌طیفش با قطر بر سر رویکرد مخالف قطر در جریان‌های منطقه‌ای، سه کشور عربستان، امارات متحده‌ی عربی و بحرین، سفرای خود را از قطر فراخواندند.

روابط سیاسی این دو کشور در بستری از اختلاف‌های تاریخی و رقابت‌های سیاسی در خاورمیانه شکل گرفته است. هر دو کشور دارای جامعه‌ای حامی تفسیر وهابیت از دین اسلام هستند و هر دو در به دست گرفتن کنترل جریان‌های به اصطلاح اسلامی جهان اسلام با یکدیگر رقابتی سخت دارند.

با وجود زمینه‌ی تاریخی اختلافات بین قطر و عربستان، ریشه‌ی رقابت‌های اخیر این دو کشور به سال‌های پس از دهه‌ی ۱۹۹۰ برمی‌گردد؛ دهه‌ای که با حمله‌ی صدام به کویت و حمله‌ی متقابل نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا برای بیرون راندن صدام از کویت آغاز شد و با کودتای شیخ حمد بن خلیفه آل‌ثانی در قطر علیه پدرش در سال ۱۹۹۵ ادامه یافت.

این دو واقعه، تبعات خاص خود را بر روابط قطر و عربستان سعودی برجای گذاشت؛ به‌گونه‌ای که می‌توان گفت رقابت مخرب این دو کشور در خیزش‌های عربی، به‌صورت مستقیم متأثر از تشدید رقابت‌های منطقه‌ای این دو کشور در پی تحولات دهه‌ی ۱۹۹۰ است.

آنچه در اختلافات این دو کشور از اهمیت بالایی برخوردار است، تشدید شکاف‌ها بین کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و ناکام ماندن تلاش‌های عربستان برای تبدیل این شورا به ابزاری در جهت پیشبرد اهداف منطقه‌ای‌اش است. عمیق‌تر شدن شکاف‌ها در شورای همکاری، این فرصت را برای دیگر کشورهای منطقه فراهم می‌کند که از فضای ایجادشده برای مقابله با زیاده‌خواهی‌های منطقه‌ای عربستان استفاده نمایند و به‌ عبارتی دیگر، در حیاط‌خلوت عربستان نفوذ کنند.

بر این اساس، در این مقاله سعی داریم ضمن نگاهی کوتاه به تفاوت تفسیر دو کشور از وهابیت به‌عنوان نقطه‌ی اولیه‌ی اختلافات قطر و عربستان و گذری کوتاه به تحولات دهه‌ی ۱۹۹۰، به بررسی اختلافات قطر و عربستان در پرتو تحولات اخیر جهان عرب بپردازیم.

وهابیت؛ ریشه‌ی تاریخی اختلافات
هسته‌ی اصلی رقابت منطقه‌ای عربستان و قطر در راهبردهای متفاوت آن‌ها در کسب منافعشان قرار دارد. در حالی که خانواده‌ی سلطنتی در هر دو کشور، به دنبال کسب حمایت از طریق تزریق کمک‌های اقتصادی به جامعه هستند، آل‌سعود به دنبال حفظ وضعیت تا حد ممکن و همچنین ایجاد بی‌اعتمادی شدید نسبت به جریان‌های رقیب وهابیت، مثل اخوان‌المسلمین در مصر و سوریه، هستند.

قطر اما به دنبال این است که خود را در نقشه‌ی سیاسی جهان، شاخص نشان دهد و با اعمال دیپلماسی نرم از طریق کسب میزبانی بازی‌های جام‌جهانی ۲۰۲۲، ایجاد موزه‌های هنری در سطح جهانی و تبدیل شدن به یک مرکز جهانی به‌وسیله‌ی توسعه‌ی یک بخش ورزشی جامع، به جاه‌طلبی منطقه‌ای خود جامه‌ی عمل بپوشاند.(۱)

نگاه متفاوت دو کشور در اتخاذ راهبرد، آن هم با هدف کسب منافع نیز به تفسیر متفاوت این دو کشور از وهابیت برمی‌گردد. قطر و عربستان هرچند هر دو پیرو مذهب وهابیت هستند، اما تفاوت‌هایی اساسی بین تفسیر آن‌ها از وهابیت و نوع نگاه آن‌ها به زندگی اجتماعی وجود دارد.

به‌عنوان مثال، در عربستان که متأثر از تفسیر بسته از وهابیت است، تفکیک مطلق جنسی برقرار است، نوشیدن الکل به هر شکل غیرقانونی است و مجازات سخت دارد و دیگر سبک‌های زندگی (سبک زندگی غربی) و مذاهب دیگر، جایی در جامعه‌ی عربستانی ندارد. این در حالی است که قطر تفسیری بازتر از وهابیت دارد، سعی دارد حضور زنان در عرصه‌های اجتماعی را پررنگ‌تر کند، نوشیدن الکل برای خارجیان مقیم قطر منعی ندارد و تمایل به سمت سبک زندگی غربی در این کشور مشاهده می‌شود.(۲)

ریشه‌ی اختلافات این دو کشور در تفسیر وهابیت نیز به قرن ۱۹ برمی‌گردد که حاکمان وقت قطر در تلاش برای کسب هویتی مجزا، سعی کردند وهابیت را با مؤلفه‌های تاریخی-جغرافیایی منطقه‌ی خود تطبیق دهند و تعریفی متفاوت نسبت به وهابیت در عربستان ارائه دهند. بنابراین شیخ‌نشین قطر که دارای مراودات تجاری از راه دریا با دیگر نقاط جهان بود، با نگاهی آزادانه‌تر وهابیت را تفسیر کرد. انعکاس این تفسیر در جامعه نیز به شکل تساهل مذهبی بیشتر (نسبت به عربستان سعودی) خود را نشان داد.

این تفاوت دیدگاه، ریشه‌های اولیه‌ی اختلافات دو کشور را در مراحل تاریخی بعدی به وجود آورد؛ اختلافاتی که با پیچیده‌تر شدن مراودات سیاسی و معادلات قدرت در خاورمیانه، عمق آن‌ها نیز بیشتر شد.

حوادث دهه‌ی ۱۹۹۰ میلادی و عمیق‌تر شدن اختلافات دو کشور
رقابت بین قطر و عربستان علاوه بر تفاسیر متفاوت دو کشور از وهابیت، به‌وسیله‌ی دو عامل دیگر در دهه‌ی ۱۹۹۰ میلادی تشدید شد: یکی حمله‌ی عراق به کویت و دوم کودتای آرام شیخ حمد علیه پدرش.(۳) در حمله‌ی عراق به کویت، قطر احساس کرد که برای تأمین امنیت خود نمی‌تواند به برادر بزرگ‌تر (عربستان) تکیه کند، بلکه باید در آغوش جامعه‌ی بین‌المللی و در رأس آن‌ها، ایالات متحده قرار گیرد و امنیت خود را از طریق اتحاد با این کشور تأمین کند.

این تغییر نگرش در تأمین امینت، هم‌زمان بود با مخالفت جامعه‌ی عربستان با حضور نیروهای ائتلاف غرب در عربستان و ایجاد موجی از نارضایتی‌های گروه‌های مذهبی از حضور این نیروها. در این فضا، قطر موقعیت بهتری در راهبرد تازه‌ی ایالات متحده‌ی آمریکا در خلیج فارس پیدا کرد و به یکی از پایگاه‌های اصلی ارتش آمریکا تبدیل شد.

رفتن به آغوش آمریکا و گره زدن چالش‌های امنیتی خود با این کشور، این قدرت مانور را به قطر داد که با خیالی آسوده‌تر به تأمین منافع منطقه‌ای خود بپردازد. این امر متقابلاً باعث تشنج روابط بین عربستان و قطر شد؛ چراکه قطر دیگر نیازی به برادر بزرگ‌تر نداشت و زمان تسویه‌ی اختلافات ارضی-مرزی با برادر بزرگ‌تر بود.

این فضای جدید با روی کار آمدن شیخ حمد، تحول بیشتری در سیاست خارجی قطر ایجاد کرد. با روی کار آمدن وی، قطر بلندپروازی‌های منطقه‌ای‌اش را آغاز کرد و نه تنها بحث چالش‌های سرزمینی خود با عربستان را به پیش کشید، بلکه به رقیبی برای سیاست منطقه‌ای عربستان سعودی نیز تبدیل شد.

سیاست‌های منطقه‌ای قطر دقیقاً در خلاف جهت سیاست‌های منطقه‌ای عربستان سعودی قرار دارد. قطر از اخوان‌المسلمین حمایت می‌کند، در حالی که عربستان به‌شدت با این گروه دشمنی دارد. قطر از تغییرات سیاسی-اجتماعی در راستای پیشبرد اهداف خود از طریق دیپلماسی نرم حمایت می‌کند، در حالی که عربستان خواهان وضع موجود است و بیشتر از تغییرات تدریجی، آن هم به‌صورت کاملاً کنترل‌شده، حمایت می‌کند.

خیزش‌های عربی و تشدید رقابت‌ها
جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای قطر (که با روی کار آمدن شیخ حمد شکل گرفت) همراه بود با تفسیر باز این کشور از وهابیسم؛ به‌گونه‌ای که می‌توان گفت تلاش دوحه در حمایت از وهابیسم بیشتر نوعی سیاست عمل‌گرایی است تا سیاست ایدئولوژیک و مذهبی. بر این اساس است که ما شاهدیم این کشور برخلاف نگاه ایستای عربستان به تحولات سیاسی-اجتماعی، نگاهی باز به چنین تحولاتی دارد و حتی از آن حمایت می‌کند.

در این چارچوب است که خیزش‌های جهان عرب بر اختلافات دو کشور می‌افزاید؛ چراکه یکی (عربستان) خواستار سرکوب خیزش‌های مردمی جهان عرب است و دیگری (قطر) سعی دارد از این خیزش‌ها به بهترین شکل ممکن در راستای کسب نفوذ در جهان عرب استفاده کند.

قطر از دو ابزار اصلی برای پیشبرد سیاست منطقه‌ای خود در جهان عرب بهره می‌برد: یکی شبکه‌ی الجزیره و دیگری پیوند ساختاری با شاخه‌های اخوان‌المسلمین در کشور‌های عربی. این سیاست قطر به تلاش این کشور مبنی بر به دست گرفتن کنترل سازمان‌های غیردولتی در جهان عرب برمی‌گردد.(۴)

در تحولات ناشی از خیزش‌های جهان عرب، قطر به‌خوبی توانست از این دو ابزار در راستای پیشبرد اهداف خود استفاده کند. در این تحولات، رقابت عربستان و قطر حول چند محور شکل گرفته است:

۱. اختلاف در نوع نگاه به خیزش‌های عربی

خیزش‌های عربی فضای جدیدی در جهان عرب ایجاد کرده است. پویایی‌های اجتماعی که سال‌ها به‌عنوان آتش زیر خاکستر توانسته بود تحرکات لازم را برای تغییرات عمیق اجتماعی در جهان عرب مهیا سازد، با جرقه‌ی خودسوزی یک جوان تونسی به مرحله‌ی انفجار رسید و خیزش‌های اجتماعی دومینووار جهان عرب را موجب شد.

از آنجایی که خواسته‌ی اجتماعی مردم در این تحولات، آزادی‌های سیاسی و عدالت اقتصادی-اجتماعی بود، عربستان سعودی که رویکردی به‌شدت محافظه‌کارانه نسبت به تغییرات اجتماعی دارد، از همان ابتدا به مقابله با این تغییرات برخاست و تا جایی پیش رفت که به زین‌الدین بن علی، رئیس‌جمهور مخلوع تونس، پناهندگی سیاسی داد و در مصر، بحرین و یمن تمام تلاش خود را به کار بست تا مانع از به موفقیت رسیدن انقلاب مردمی شود.

قطر برخلاف عربستان، نگاهی متفاوت به خیزش‌های جهان عرب داشته و دارد. این کشور در عوض اینکه این خیزش‌ها را خطری برای بقای حاکمیت خود بداند، آن را فرصتی در جهت تقویت نفوذ خود در منطقه می‌بیند و تمام تلاش خود را به کار برده تا از گروه‌های ناراضی، حمایت مالی، سیاسی و رسانه‌ای به عمل آورد. مهم‌ترین گروه مورد حمایت این کشور نیز اخوان‌المسلمین است که برای مدتی توانستند در مصر قدرت را به دست بگیرند.

۲. حمایت قطر از اخوان‌المسلمین

رابطه‌ی قطر با اخوان‌المسلمین نیز بیش از آنکه ناشی از نگاه ایدئولوژیک باشد، از سیاست عمل‌گرای این کشور در رقابت با عربستان سعودی ناشی می‌شود؛ امری که با تفسیر باز قطر از وهابیت امکان‌پذیر شده است.

اما برخلاف قطر، عربستان از فعالیت اخوان و تسلط آن در کشورهای اسلامی بسیار ترس دارد. آل‌سعود از دو جهت داخلی و خارجی، از گسترش نفوذ اخوان‌المسلمین واهمه دارد. در بُعد داخلی، به دلیل ساختار بسته‌ی سیاسی، از گروه‌های اسلامی که از توانایی سازمان‌دهی سیاسی برخوردار باشند، واهمه دارد و از آنجا که اخوان‌المسلمین سابقه‌ی فعالیت چندین دهه‌ای دارد و توانسته سازمان متشکلی برای خود ایجاد کند، ترس آل‌سعود را از به چالش کشیده شدن سلطه‌ی سیاسی‌شان توسط این گروه افزایش داده است.

در بُعد خارجی نیز ترس عربستان از اخوان‌المسلمین به این مسئله بازمی‌گردد که ایجاد دولتی اسلامی در هر کشور عربی دیگر می‌تواند رهبری عربستان در جهان اسلام را زیر سؤال برد؛ چراکه تفسیر اخوان‌المسلمین از اسلام، رقیبی برای تفسیر خشک و غیرمنعطف وهابیت از اسلام است و از جذابیت و مقبولیت بیشتری نسبت به وهابیت در جهان اسلام برخوردار است. همچنین اینکه ایدئولوژی اخوان‌المسلمین با دموکراسی و آزادی‌خواهی همخوانی‌هایی  دارد؛ امری که تهدیدی هویتی برای حکومت خاندان سعود به شمار می‌رود.

۳. اختلاف بر سر رهبری ائتلاف مخالفان سوری

یکی دیگر از نقاط اختلاف بین قطر و عربستان، به دست گرفتن زمام رهبری ائتلاف مخالفان سوری است. هر دو کشور تلاش دارند تا با در دست گرفتن هدایت گروه‌های مخالف، ابتکار عمل را در سوریه در دست بگیرند. بر این اساس، ما شاهد تلاش‌های هر دو کشور برای تأثیرگذاری بر روند تصمیم‌گیری در ائتلاف مخالفان سوری هستیم.

بر همین مبنا بود که در انتخابات دور قبل ریاست این گروه، اختلاف بین نمایندگان دو کشور شدت گرفت. انتخاب مجدد جربا به ریاست ائتلاف مخالفان با مخالفت برخی گروه‌ها، از جمله شورای مخالفان (به‌عنوان یکی از هسته‌های اصلی تشکیل‌دهنده‌ی ائتلاف مخالفان سوری) روبه‌رو شد. ادامه‌ی اختلاف‌ها بین طرفداران دو طرف باعث شد برخی از نیروهای وابسته به قطر، در اعتراض به آنچه دخالت عربستان می‌دانند، از شرکت در انتخابات خودداری کنند.(۵)

جمع‌بندی
وجود اختلافات ایدئولوژیک ناشی از تفسیرهای متفاوت عربستان و قطر از وهابیت و اختلافات ارضی-مرزی دو کشور، باعث رقابت این دو کشور حتی از زمانی که خاورمیانه به شکل معاصر آن شکل نگرفته بود، شده است. این اختلافات با حمله‌ی عراق به کویت و تکیه‌ی امنیتی قطر به ایالات متحده، همچنین کودتای شیخ حمد علیه پدرش در سال ۱۹۹۵ تشدید شد.

خیزش‌های جهان عرب نیز نمایانگر بُعد عریان رقابت منافع دو طرف در معادلات سیاسی جهان عرب بود و رقابت بین دو کشور را به جایی کشانده است که چندی قبل عربستان قطر را به دلیل سیاست‌های منطقه‌ای قطر و آنچه اقدامات تحریک‌آمیز این کشور در حمایت از اخوان‌المسلمین در عربستان می‌داند تهدید به بستن مرزهای زمینی و هوایی خود با این کشور کرد.

همچنین بلافاصله پس از نشست اخیر وزیران امور خارجه‌ی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، به دلیل عمق اختلافات طرفین، سه کشور عربستان، امارات متحده عربی و بحرین، سفرای خود را از قطر فراخواندند؛ امری که می‌تواند تمام برنامه‌های عربستان برای تبدیل شورای همکاری خلیج فارس به اتحادیه‌ی همکاری خلیج فارس را نقش بر آب کند و آینده‌ی شورای همکاری را نیز در هاله‌ای از ابهام فروبرد.

منابع:
۱-http://www.yourmiddleeast.com/columns/article/qatars-challenge-to-saudi-arabia-an-alternativ-view-of-wahhabism_۱۲۶۵۲
۲-ibid
۳- http://www.rsis.edu.sg/publications/WorkingPapers/WP۲۶۲.pdf
۴-ibid
۵-http://www.globalresearch.ca/saudi-arabia-qatar-and-the-struggle-for-influence-in-syria/۵۳۴۲۲۲۳

مهدی جوکار؛ کارشناس مسائل خاورمیانه
https://taghribnews.com/vdcjhxevtuqeiyz.fsfu.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی