تاریخ انتشار۳ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۲۰:۳۰
کد مطلب : 202756

راهبردهای تقریب مذاهب در سیره امام رضا (ع)

معصومه صابری
بحث تقریب مذاهب به معنای همزیستی مسالمت آمیز میان مذاهب با حفظ عقاید هر مذهب توأم با احترام به مذهب دیگر براساس تکیه بر اشتراکات از همان ابتدای ظهور اسلام مطرح بوده است چنان چه مناظرات و همسایگی مسلمانان با یهود و نصارا را از صدراسلام شاهد هستیم.
راهبردهای تقریب مذاهب در سیره امام رضا (ع)
چکیده
مقاله راهبردهای تقریب مذاهب در سیره امام رضا (ع) از سه فصل متشکل شده است که به مفهوم شناسی، اهمیت و ضرورت، پیشینه علمی تقریب مذاهب می پردازد و با گذری بر عقاید و مذاهب عصر امام رضا(ع) در سه گفتار: با موضوع عقاید و فرهنگ یونانی، یهودی و مسیحی، پیروان سایر مکاتب و ادیان به بحث و بررسی پرداخته است.

بررسی راهبردهای تقریب مذاهب در سیره امام رضا (ع) به واسطه نقش الگویی و مقبولیت فرهنگی و علمی شان در نزد تمام مذاهب، ثمر بخش و راهگشاست. ویژگی های عصر ایشان که در تعامل با پیروان سایر ادیان، همزمانی با نهضت ترجمه و ورود افکار یونانی و مسیحی و یهودی قرار دارند، رایج شدن نزاع های کلامی معتزله و اهل حدیث و همین طور، مکتب واقفیه در انحراف فرق زیر مجموعه شیعه نیز عصر حضرت را متمایز می سازد.

زیرا این عصر، دوره ای سراسر نزاع فکری و فرهنگی و کشمکش های مذهبی است و باید با بررسی و توجه در افکار و عملکردهای امام و پیروان و شاگردان شان به اصل هایی در سیره های ایشان برسیم و نصب العین زندگی امروز مسلمانان قرار دهیم.

بحث تقریب مذاهب به معنای همزیستی مسالمت آمیز میان مذاهب با حفظ عقاید هر مذهب توأم با احترام به مذهب دیگر براساس تکیه بر اشتراکات از همان ابتدای ظهور اسلام مطرح بوده است چنان چه مناظرات و همسایگی مسلمانان با یهود و نصارا را از صدراسلام شاهد هستیم.

امّا در عصر فعلی، با توجه به تعدد مذاهب کلامی و فقهی و نزدیکی جغرافیای پیروان آنان با یکدیگر، مسئولیت و وظیفه عالمان دینی بسیار سنگین تر و محسوس تراست. زیرا باید از یک جهت، حافظ اصالت مذهب خود با تمام عقاید و شعائر باشند و از جهت دیگر، در مسیری حرکت کنند که باعث ایجاد کینه و دشمنی در سایه بی احترامی به مذهب دیگر نگردد.

امام رضا (ع) در عصر خود، با سه جریان فکری یونان و مسحیت و یهودیت،واقفیه و اعتزال مواجهه داشتند و روش هایی در قبال آن اتخاذ نمودندکه در این موارد نیز بررسی هایی خواهیم داشت.

1.مقدمه
راهبردهای تقریب مذاهب در سیره امام رضا (ع) مطلبی نه چندان نو است اما به جهت پراکندگی کتب سیره حضرت و البته، مهم تر از آن حرکت و نیل کتب تاریخی در بحث زندگی ایشان به مامون شناسی و پرداختن بسیار به دوران هارون و مامون و اقدامات ایشان و رفتارهای آنان با جریان های سیاسی و مذهبی عصرشان گاه تا بدان جا پیش رفته است که سیره و عملکرد امام(ع) در قبال آن محو شده است و به گونه ای مجزا و جداگانه به آن پرداخته نشده است.

هدف از نگارش آن، حرکتی هر چند اندک در جهت آگاهی یافتن و آگاهی دادن نسبت به نقش الگوی حضرت در جهت تقریب مذاهب و تطبیق و سنجش آن با اوضاع و شرایط کنونی جوامع اسلامی برای به دست آوردن یک راهبرد و راهکار عملی بوده است.

2.کلیات بحث
برای ورود به هر مبحث و تالیفی ابتدا باید کلیت و نمادی ازآن ارائه شود تا نگاه نگارنده به مطلب و رویکرد او در مسئله آشکار شده و از آن حیث، هدف وغایت کار او سنجیده شود.

اهداف، ضرورت و اهمیت، پیشنیه علمی و فرهنگی کار و دانستن برداشت در مفاهیم و درک اصطلاحی او از مفهوم در جهت فهم بهتر مطلب موثر و ضروری به نظر می رسد از این جهت، در کلیات این مطالب ارائه می شود.

1.2 .مفهوم شناسی
راهبرد: واژه ای مرکب از راه به معنای مسیر و جهت و روش می باشد. (عمید، تحت واژه ) و برد به معنای سودو نفع و تیررس و مسافتی که گلوله طی می کند.(همان ) ذکر شده است. در اینجا، مراد معنای اصطلاحی آن، یعنی: روش، برنامه و آنچه از عملکردها و سیره حضرت در جهت بهره گیری روش مند برداشت می شود است.
سیره: واژه سیره در زبان عربی در اصل از ماده سیر به معنای حرکت و راه رفتن بوده و به معنای سبک و شیوه راه رفتن به کار می رود. مانند جلوس و جلسه که اولی به معنای نشستن و دومی به معنای سبک نشستن است.

معنای اصطلاحی آن، شناخت نوع زندگی و سبک رفتار اجتماعی اهل بیت (ع) و سلوک آن بزرگواران و چگونگی موضع گیری اجتماعی، سیاسی و شیوه فعالیت های اجتماعی، فرهنگی آن هاست. (راغب اصفهانی)

تقریب مذاهب: تقریب، مصدر وزن تفعیل از قرب به معنای نزدیک شدن، نزدیکی و خلاف بعد است و معنای مصدری آن، نزدیک کردن، نزدیک گردانیدن و نزدیک بودن است.(راغب اصفهانی)

مذاهب: جمع مذهب به معنای رای و عقیده می باشد و در اصطلاح، به معنای رای و عقیده ای است که گروهی در عقیده دینی برگزیده اند و از این جهت، تعبیراتی چون مذهب تشیع، مذهب تسنن و .... به کار می رود.(غرویان،29)

3.اهمیت و ضرورت بررسی راهبردهای تقریب درسیره امام رضا (ع)

1.3 . مقام و جایگاه الگویی امام رضا (ع)
حضرت امام رضا (ع) در نزد شیعیان امامیه به عنوان امام و پیشوای معصوم شناخته شده و واجب الاطاعه هستند و در نزد سایر فرق شیعی، فرزند امام و قابل احترام و تکریم می باشند و از سوی دیگر، از نظر اهل تسنن نیز به عنوان فرزندان خلیفه چهارم و نوادگان نبی اکرم و افرادی پرهیزگار و صادق شناخته می شوند.
در عصر حاضر که در کشمکش اندیشه های سیاسی، کلامی و اجتماعی متفاوت بشر به واسطه عصر غیبت به منبع و سرچشمه دینی خویش دسترسی مستقیم نداریم، مسلماً تبعیت از سیره و عمل الگوهای مسلم، بهترین و شایسته ترین راه برای حصول به نجات و رهایی از سرگردانی است.
ائمه معصومین و صلحای دین و علمای آگاه و فقیه، راهبران و راهنمایان بشر به سوی هدایت و صلاح هستند و تبعیت از آنان با مبنای عقلایی و دینی پذیرفتنی است.

2.3 .ضرورت بحث و بررسی پیرامون تقریب مذاهب
امروز مذهب شیعه و سنی و حتی فرق زیرمجموعه هر یک از این دو مذهب در اسلام دارای تفاوت های کلامی و فقهی می باشند که هر یک خود را در راه اصلاح و رستگاری می شمارد. این مذاهب، در یک اقلیم و محیط جغرافیایی در کنار یکدیگر قرار گرفته اند و کشورها نیز در همسایگی یکدیگر در ادیان متفاوت و با عقاید گوناگون همزیست هستند. راه این همزیستی، پذیرش و اتکا به مشترکات ادیان است. باید با مسلمانان بر اساس اصل اسلام و مسلمانی ارتباط برقرارکنیم و با سایر ادیان براساس خصلت های انسانی و کمال دوستی در تعامل باشیم و درعین حال، استدلال ها و براهین دینی و مذهبی خود را اشاعه دهیم تا کسی جاهل قاصر و نا آگاه از حق نماند
و از طریق تعامل، جهاد فرهنگی را آغاز کنیم و با رفتار و کردار خود عمل دینی را به عرصه نمایش بکشیم و این همه میسر نمی گردد مگر با همت گماشتن در جهت تقریب مذاهب که باید توجه داشت تقریب مذاهب، یکی ساختن مذهب ها و کنار نهادن عقاید حقه مذهبی نیست بلکه تقریب مذاهب، اتکا بر اشتراکات در تعامل دینی و انسانی با سایر مذاهب واحترام به حقوق و عقاید آنان است.

1.2.3 .ضرورت بحث تقریب از دیدگاه امام رضا (ع)
زمانی که می خواهیم امری ضروری در عرصه اجتماع به منصه ظهور بنشیند، مطمئناً باید به منبعی محکم و الگویی جامع و متقن تکیه نماییم و امام رضا (ع) چنان چه بحث شد مورد پذیرش و الگو پذیری تمام مسلمانان می باشد و از هر حیث، مقبولیت شخصیتی، الگویی، فکری و علمی را دارا است و از سوی دیگر، ایشان در عصر خود در تعامل با افکار مسیحیت و یونان و روم که خارج از اسلام بود قرار داشتند و همزمان با معتزله که فرقه ای
کلامی از اهل تسنن است مباحثه علمی داشتند و البته از جهت دیگر، با واقفیه که فرقه ای نو ظهور از تشیع بود دارای مناظرات و مباحثات بودند.
بخشی از عصر امام رضا (ع)، عصر آزادی اندیشه و ظهورتفکرات به طور آشکارا و جدال عقاید متفاوت در حکومت مامون بوده است. پس، با بررسی سیره ایشان می توان راهبردها و روش های عملی حضرت (ع) را استخراج نموده و اصل عملی رفتار خویش در جهت تقریب و تعامل با سایر مذاهب قرار دهیم.

2.2.3 .پیشینه و اهمیت بحث تقریب مذاهب
یکی از مهم ترین پیشینه های تقریب را می توان صریح قرآن دانست که می فرماید: «وَلَن یَجْعَلَ الله  لِلْكَافِرِینَ عَلَى الْمؤْمِنِینَ سَبِیلا»(نساء، 111) و عزت مسلمانان و برتری  و تفوق آنان بر کفر جز با وحدت و همدلی و حل مسائل مذهبی به گونه ای درون دینی و درون مذهبی میسر و ممکن نیست و در همین جهت، پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) با کسانی که دارای افکاری در تعارض و حتی تقابل با اندیشه های اسلام و تشیع بودند، دوستانه و برادرانه به مناظره و مباحثه می پرداختند .
با آگاهی از این که در مباحث فکری و اعتقادی از خردورزی و نقد و تحلیل نظریه ها و آرا، گریزی نیست در مناظرات به نقد و نظر و تحلیل آراء یکدیگر پرداخته می شود اما دوره فترتی در این میان حاصل شد که با محدود شدن مناظرات کم تعداد در میان علما، عامه مردم از آن غافل ماندند و به تدریج، مذهب و عقیده آلت دست دولت ها شد و با تبلیغات و ترویجات غرض مند و با استفاده از عدم آگاهی مردم از سایر مذاهب و حتی عدم آگاهی جامع از مذهب خودش درگیر غرض های دول شده و با تعصبات کور کورانه و جاهلانه، روابط مذاهبی تیره و تار شده و به تکفیر یکدیگر پرداختندکه عقاید اهل تسنن در رافضی خواندن شیعه ، تحقیر و عقاید وهابیت درکافر شمردن شیعه و حکم به جواز قتل آنان و همچنین رواج علوی کشی دردوران خلافت بسیاری از حاکمان عباسی و اموی و البته، قبول نداشتن شیعه در مذاهب اسلامی تا قبل از فتوای شیخ شلتوت توسط اهل سنت را می توان از نمونه های آن برشمرد.
در عصر حاضر به برکت تعاملات عالمان دینی و تعدیل دیدگاه شیوخ الازهر و فتوای آگاهانه شیخ شلتوت مبنی برجواز پیروی ازتشیع به عنوان فرقه اسلامی (خبرنامه تقریب مذهب، جامعه مدرسین،22/29)تعامل میان شیعه و سنی رنگ علمی و فرهنگی یافت و از حالت طرد و نفی به طریقه تعامل و تحقیق و تفحص نیل یافت و اکنون گر چه نهادهایی تحت عنوان تقریب مذاهب فعالیت می کنند اما مسئولیت هر مسلمان و به خصوص ما مسلمانانی که در همسایگی، حتی دیوار به دیوار یکدیگر قرار داریم این است که خود در جهت تقریب مذاهب و تبلیغ فکری و فرهنگی مذهب خود و احترام نهادن به عقاید و افکار مذهب همسایه خود بدون تعصب کورکورانه و بدون نگاه مغرضانه کوشا باشیم تا در سایه این وحدت دینی سعی برآبادانی کشور و آسایش ملت خود و به خصوص آبادانی دنیا و آخرت خود داشته باشیم. چرا  زمانی و در حالی که امام علی (ع) کارگزارش را مأمور به تفقد و رسیدگی به یک مسیحی می سازند و در کوتاهی شان مواخذه می کنند چگونه ما که او را به عنوان امام و خلیفه قبول داریم با هم کیش خویش ستیز جاهلانه نماییم!

3.2.3 .گذری بر عقاید و مذاهب عصر امام رضا (ع)
در جهت درک و برداشت راهبردهای امام رضا (ع) باید ابتدا در جهت شناخت و آگاهی یافتن از این عقاید، فضای سیاسی، اجتماعی و علمی حاکم بر این مذاهب و عقاید و جایگاه آن در جامعه کوشید. زیرا نقد و تحلیل سیره امام ممکن نیست مگر اینکه در سایه تحلیل عقاید و شرایط هریک از مذاهب و بررسی نحوه تعامل آن بامذهب و سیره امام(ع) و اقدامات امام (ع) در راستای پاسخ گویی و اصلاح آن قرار گیرد.

1.3.2.3 .عقاید و فرهنگ یونانی و رومی
اسلام در عصر پیامبر (ص) از حجاز بیرون نرفت ولی به علت زیر بنای استوار آن بعد از رحلت پیامبر (ص) به سرعت گسترش یافت و درمدت کوتاهی در تمدن های پنج گانه عظیم آن روز روم، ایران، مصر، یمن و کلده و آشور منتشر شد. علم دوستی موکد در اسلام سبب شد تا به موازات پیشرفت های سیاسی و عقیدتی در کشورهای مختلف جهان علوم و دانش های آن کشورها نیز به جامعه اسلامی راه یابد و کتب علمی دیگر از یونان و مصر و هند و ایران و روم به عربی ترجمه شود.
ترجمه آثار علمی از زمان امویان آغاز شد و در عصر عباسیان به خصوص مامون و هارون به اوج خود رسید.البته این حرکت چیزی نبود که به واسطه آنان پایه گذاری شده باشد بلکه نتیجه مستقیم تعلیمات اسلام بود.
در تاریخ این ندیم ذکر شده است، مامون شبی فیلسوف یونانی، ارسطاطالیس را در خواب دید و از او مسائلی را پرسید و چون از خواب برخاست به فکر ترجمه کتاب های آن فیلسوف افتاد. نامه ای به پادشاه روم نوشت و به وی درخواست ارسال مجموعه ای از کتب علوم قدیم بلادروم را داد و آنان آنچه یافتند و پسندیدند برای مامون فرستادند و مامون دستور ترجمه آن کتب را داد.(ابن ندیم،353)
در زمان خلافت هارون، به واسطه رفت و آمد دانشمندان و پزشکان هندی، سریانی و ایرانی به بلاد عرب، افکار مردم و اذهان عمومی به علوم پیشینیان توسعه یافته بود. دانشمندان غیر مسلمان آگاه به عربی با مسلمانان معاشرت داشتند ولی هم چنان مسلمانان از ترجمه علوم بیگانه جز پزشکی بیم داشتند و آن را مخالف اسلام می دانستند. امّا همین اطبای علاقه مند به فلسفه و منطق و.... ارتباط و مجالست با خلفا و مردم داشتند. دراین همنشینی، حرکت در ترویج و تعامل این علوم نیز صورت می گرفت. در زمان هارون، کتاب اقلیدس و کتاب مجسطی ترجمه شد.(پیشوایی، 509)
عباسیان همه علوم یونانی و پارسی را از فلسفه، طب، نجوم، ریاضیات، تاریخ و سِی روحکم ... ترجمه کردند.
درباره حرکت ترجمه در این دوره ابن ندیم می گوید: فرزندان شاکر منجم هر ماهه به گروه مترجمانی که حنین بن اسحاق، جیش بن حسن و ثابت بین قره از آن جمله بودند قریب پانصد دینار مقرری می دادند. ترویج علم، خاص خلفا نبود بلکه وزیران و بزرگان دولت نیز به آن مبادرت می ورزیدند. مسعودی می نویسد: یحیی بن خالد برمکی به بحث و مناظره راغب بود و مجلسی داشت که متلکمان اسلام و ملل دیگر در آن فراهم              می شدند.(ابن ندیم،353 )
با وجود همه تلاش های علمی آنچه باعث نگرانی بود،حضور افراد متعصب و سر سخت از ادیان دیگر مانند زرتشتیان، صائبیان، نسطوریان، رومیان و برهمن های هند در میان مترجمان بود که آثار علمی را از زبان های یونانی، فارسی، سریانی، هندی و لاتین به عربی ترجمه می کردند. آنان از این فرصت استفاده کرده و به نشر عقاید خرافی و فاسد خود می پرداختند. به همین علت نیز عقاید خرافی غیر علمی و غیر اسلامی به جامعه
اسلامی راه یافت.(آیینه اسلام، 266)
در این شرایط خاص فکری و فرهنگی که نهضت ترجمه با شتاب و بدون وجود یک هیئت نیرومند و آگاه مسلمان و دلسوز برای نظارت پیش می رفت، حفظ جامعه از خطرات فرهنگی وظیفه سنگین امام(ع)بود و امام نیز به خوبی از این وضعیت آگاه بودند و انقلاب فکری عمیقی ایجاد نموده و اصالت عقیده و فرهنگ جامعه اسلامی را حفظ نمودند. پاسخ گویی متقن امام به سوالاتی که شاگردان و اصحاب از ایشان می پرسیدند و حضور ایشان در جلسات مناظرات با علما و پیروان سایر ادیان و مکاتب که بسیاری از شبهات و غموض را برای شنوندگان و مخاطبان آشکار می ساخت.
دو حرکت و عملکرد مهم امام رضا (ع) در جهت مبارزه فرهنگی با مکاتب یونانی و مسیحیت و یهودیت و حفظ اصالت اسلام را می توان در دو محور:
1- تشویق مردم به تعقل و بیان فضیلت عقل
2- بحث و استدلال از طریق مبادی عقلی نام برد.
شبهات خارج از اسلام را نمی توان با مبانی اسلامی پاسخ داد. زیرا ابتدا باید اسلام پذیرفته شود و سپس دلایلش اثبات شود. براساس این منظر، امام مردم را به تعقل و تدبر درعلوم بیگانه توصیه می کردند تا تسریع در پذیرش و قبول یا رد و انکار نداشته باشند. با تدبر، سره را از ناسره جدا سازند و خودشان نیز با مباحث عقلی به آنان پاسخ گو بودند. چنان چه می فرمایند:« لَیْسَ الْعِبَادَة كَثْرَةَ الِصّیَامِ وَ الصَّلَاةِ وَ إِنَّمَا الْعِبَادَة الْفِكْر فِي اِللَّّه تَعَالَى» و در موضع دیگری، می فرمایند: «رحم الله امرء احیی امرنا» «خدا رحمت کند کسی که امر ما را زنده کند» می پرسند: چگونه امرشما زنده می شود. امام(ع) می فرمایند:« قَالَ یَتَعَلَّم علومَنَا وَ  یعَِلّم هَا النَّاسَ فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِموا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَاتَّبَعونَا»کسی که علوم ما را فراگیرد و به دیگران بیاموزد، علوم ما را زنده کرده است. چون اگر مردم از زیبایی کلام ما آگاه گردند قطعاً از آن پیروی خواهندکرد (عطاردی، 3/1 ) .

چنان چه در بحث حادث بودن اراده خداوند می فرمایند:« الاتعلم ان ما لم یزل مفعولاً و حدیثاً و قدیماً فی حاله واحده» « آیا نمی دانی موجود ازلی و قدیم نمی توانند در یک لحظه هم مفعول باشد هم حادث و قدیم». مرادحضرت، امتناع جمع حدوث و قدوم است که با استفاده به عقل و فلسفه پاسخ داده شده است.(کلینی،32/1)

2.3.2.3 .پیروان سایر ادیان و مکاتب
سایر ادیان و مکاتب مانند مسیحیت و یهودیت برای مردم شناخته شده بودند و سال ها مردم با آنان در معاشرت بودند و از عقاید و سلوک آنان آگاه بودند.از این جهت، نیاز به شناساندن و دعوت به تدبر در عقاید آنان وجود نداشت و موضع گیری حضرت، پاسخ گویی به سوالات و شبهات برای هدایت آنان و رفع شبهه از اسلام بود.
اگر چه تعداد مناظرات حضرت بسیاراست ولی هفت مناظره از اهمیت بیشتر برخوردار است.شیخ صدوق در کتاب عیون الرضا (ع) مناظرات حضرت را گردآوردی نموده است. چهار مناظره مهم امام با پیشوایان سایر ادیان صورت می پذیرد:
1- مناظره با جاثلیق= رئیس اسقف ها و پیشوای عیسویان
2- مناظره با راس الجالوت= لقب دانشمند بزرگ یهودی
3- مناظره با هزبراکبر= لقب پیشوای بزرگ مذهب زردشتی
4- مناظره با عمران صائبی= بزرگ پیروان حضرت یحیی(ع). (شیخ صدوق،204/1)

امام، سوالات هر یک از اهل تورات را به تورات و اهل انجیل را به انجیل و اهل زبور را به زبور و در مقابل صائبین به زبانی عبری و در برابر موبدان به فارسی و در مقابل رومیان به رومی پاسخ گفت و دلیل هر گروه را جداگانه ابطال نمودند.

3.3.2.3 .حضرت امام رضا(ع) و واقفیه
پس از شهادت امام کاظم (ع)دو گرایش عمده به نام های قطعیه و واقفیه پدید آمد. قطعیه پس از رحلت امام کاظم (ع)، امامت امام رضا (ع)را پذیرفتند اما واقفیه به بهانه باور نداشتن درگذشت امام کاظم (ع)براعتقاد به امامت ایشان باقی ماندند. شهرستانی در«ملل و نحل» قطعیه را با اثنی عشری یکی دانسته است.(جعفریان، 429) 
باور به مهدویت یا قائمیت امام کاظم (ع) سبب پیدایش فرقه جدیدی در شیعه شد. این فرقه نیز سرگردانی و بدون امام شدن عده ای را به همراه داشت. سبب وقف و انکار رحلت امام کاظم (ع) را تبلیغ این مطلب توسط برخی از وکلای امام می دانند. زیرا در زمان زندانی بودن امام کاظم(ع) اموال شرعیه زیادی نزد آنان جمع شده بود. افرادی مانند زیاد بن مروان قندی و علی بن ابی حمزه که این اموال را صرف امور شخصی ساختند و در
مقابل مطالبه امام رضا (ع) به عنوان ولی و امام بعد از امام کاظم (ع)، رحلت امام کاظم (ع) را انکار و از استراد اموال شرعیه خودداری نمودند.
امام رضا (ع) واقفیه را به خاطر انحراف در اعتقاد به امامت رد می نمودند و در پاسخ یکی از شیعیان درباره واقف، می فرمایند:واقف، منحرف از حق است و بر گناه خودش باقی است و اگر مرد جایگاه او جهنم است و بد جایگاهی است.(علامه مجلسی،208/12)
و در پاسخ به اینکه آیا می شود و جایز است به آنان زکات داد نهی نموده و فرمودند: «  اینها کافر و مشرک و زندیق هستند».( علامه مجلسی، همان، 909)
محمد بن فضیل بر امام رضا (ع) وارد شده و می گوید: من ابن ابی حمزه و ابن مهران و ابن ابی سعید که از رهبران واقفیه بودند را در حالی ترک کردم که سخت ترین مردم در نشان دادن دشمنی خود نسبت به خدای متعال بودند.حضرت می فرمایند:
«کسی که گمراه شد به تو ضرری نمی زند وقتی که تو هدایت شده باشی. آن ها به رسول خدا و پدرانم دروغ بستند و من رسول خدا و پدرانم را الگو قرار می دهم».
محمد به امام خبر داد که دعای امام درباره ابن ابی مهران که او را نفرین کردندکه خدا نور قلبت را ببرد و فقر را در خانه ات قرار دهد، مستجاب شده و در بدبختی و فقر هستند.
امام نسبت به واقفیه سخت گیر بودند. زیرا آنان امامت حضرت را انکار نموده و انحراف و کجی در دین اسلام و شیعه وارد ساخته بودند و بر چیزی که علم و آگاهی داشتند انکار و جهد می ورزیدند.
البته، سخت گیری امام (ع) سبب خودداری از هدایت آنان نبود چنانچه وشاء را به واسطه کرامتشان متوجه مقام خویش ساخته و هدایت می سازد. (شریف قرشی، 312)
و در پاسخ به نامه حسین بن مهران نامه ای می نگارند و با استناد به دو آیه قرآن کریم بیان می کنند مکر و اقتراف هر کسی توسط خداوند به خود او باز گردانده می شود و در نصیحت و انذار او می کوشند. حضرت او را به ولایت خویش دعوت می نمایند و از آن جا که انحراف حاصل شده از مال اندوزی و حبس اموال شرعیه در عصر وکالت امام کاظم (ع) بود، امام هشدار می دهند این مال اندوزی ادامه ندارد و بهتر است راه خیر و صلاح خود را
برگزیند.
ابن سراج و ابن مکاری و حسین بن ابی سعید و علی بن ابی حمزه بطائنی مناظراتی با امام رضا (ع) درباره امامت ایشان دارند که کشی در رجال خود به نقل از محمد بن مسعودآورده است که اسماعیل بن سهل از یکی از اصحاب نقل می کرد: نزد امام رضا (ع) بودم که علی بن حمزه و ابن سراج و ابن مکاری برایشان وارد شدند و ابن ابی حمزه پرسید: پدرت چه شد؟ امام فرمود: او مرد. ابن ابی حمزه پرسید: بعد خود چه کسی را معین ساخت؟ امام فرمود: مرا جانشین خود ساخت. گفت: پس شما امام واجب الاطاعه از سوی خداوند هستید؟فرمود: آری.ابن سراج و ابن مکاری گفتند: پس خداوند تو را خلیفه قرار داده است؟
امام فرمود: من امام واجب الطاعه هستم و آنچه به شما گفتم تنها از  این جهت بود که شما در امر امامت اختلاف نظر دارید و دچار چند دستگی شده اید. این را در بغداد و نزد هارون نخواهم گفت و مبادا دشمنان بر آن آگاه گردند. ابن ابی حمزه گفت: تو از مطالبی سخن گفتی که هیچ یک از پدرانت آن را آشکار نمی کردند.
امام فرمود: بلکه بهترین پدران من درباره آن سخن گفته بود و ابتدای امر الهی در جمع چهل تن از خویشانش این امر را بیان نمود و گفت: من فرستاده خدا بر شمایم و آن کس که پیش از همه تکذیب کرد و دیگران را شوراند، عمویش ابو لهب بود و پیامبر فرمود: اگر او کم ترین آسیبی به من رسانید، من پیامبر نیستم و این، از نشانه های نبوت بود و من نیز همان گونه می گویم که اگر از جانب هارون به من آسیبی رسید من امام نیستم و این نشانه امامت را با شما درمیان می نهم. (کشی، 118)
حرکت و عمل امام نسبت به آنان از سه موضع :
1- ارشاد و نصیحت
2- سخت گیری و حذر از آنان
3- مناظرات و مباحثات
انجام می گرفت.
باید توجه داشت میان یاران امام کاظم (ع) کسانی رخنه کرده بودند و از حکام وقت دستور می گرفتند.آنان از دانش و شناخت برخوردار بودند و با شهادت امام کاظم(ع)در راستای ایجاد واقفیه همت گماشتن و گروهی نیز به طمع مال اندوزی و حبس اموال شرعی برای مصرف شخصی این حرکت را تسریع نمودند. جهل و ناآگاهی برخی از مردم نیز در ترویج آن مؤثر افتاد. هر یک از این گروه ها فراخورعمل، هدف و انگیزه خود رفتار و برخوردی مناسب می طلبید.(معروف الحسنی)

3.3.2.3 .امام رضا (ع) و معتزله
اعتزال به معنای نوعی کناره گیری است. در فرهنگ اسلامی دو گروه به این نام خوانده شدند. یک بار درمورد افراد کناره گیر از حمایت سیاسی و حضور فعال در خلافت امام علی (ع) و جنگ های ایشان توسط عبدالله بن عمر، محمد بن مسلمه انصاری و اسامه بن زید و سعد بن ابی وقاص و باردیگر، در ارائه نظر پیرامون مطلب کلامی که مرتکب گناه کبیره کافر است یا مومن که حد وسط میان اعتقادات آن زمان یعنی خوارج و مرجئه بود و قایل به منزلۀ بین المنزلتین بودند.
معتزله دارای اصول منزله بین المنزلتین، نفی صفات از خداوند متعال، اختیار انسان و...می باشند.
معتزله در دوران کوتاه حکومت یزید بن ولید مورد حمایت قرار گرفتند اما به طورکلی در عصر بنی امیه روابط خوبی با دستگاه حکومتی نداشت. در اوایل حکومت بنی عباس حالت بی طرفی یافتند، اما در عصر منصور و به ویژه مامون که خود با فلسفه و کلام آشنایی داشت مورد توجه ویژه قرارگرفتند و نزدیکی معتزله به دربار عباسی چنان قوت گرفت که مامون و پس از او معتصم و واثق خود را معتزلی خواندند. درهمین جریان، مسئله
خلق قرآن شدت گرفت و این سوال مطرح شد، آیا کلام خدا از صفات فعل است و مخلوق و حادث یا از صفات ذات است و خالق و قدیم می باشد؟
به اعتقاد معتزله، قرآن مخلوق و حادث است و اعتقاد به قدیم بودن قرآن کفر است و در مقابل آن، به اعتقاد اهل حدیث، قرآن قدیم است. مامون به تشویق و حمایت از معتزله دستور صادر کرد که معتقدان به قدمت قرآن باید تادیب شوند. در پی همین فرمان، افراد زیادی ازجمله، احمد بن حنبل پیشوای اهل حدیث به زندان افتادند.(برنجکار، 111-110)
ازآنجا که اعتزال بر مبنای پیروی از احکام عدل و منطق بود در میان عامه مردم نیز به سرعت پیروان زیادی یافت. طایفه برامکه نیز از پیروان بحث های
عقلی و فلسفی بودند و طبعاً در ترویج اینگونه افکار می کوشیدند.(پیشوایی،501)
اما آنچه از معتزله در عصر امام رضا (ع) مطرح است، اعتقادات آن ها پیرامون خلق قرآن است.
زیرا دو مذهب مطرح اهل سنت در نقطه مقابل یکدیگر در دو عصرهارون و مامون ایستادند. درعصرهارون، در حمایت از نظریه قدیم بودن قرآن معتزله و درعصرمامون، درحمایت از نظریه مخلوق بودن قران، اهل حدیث مورد تأدیب و آزار واقع می شدند. در چنین شرایطی، تبیین اعتقاد امامیه و ترویج آن در میان اصحاب و پیروان تشیع امری دشوار وخطرناک می نمود.
کلام امامیه نه با عقل گریزي اصحاب حدیث و حنابله موافق بود و نه با عقل گرایي افراطي و جدلي معتزلي همسو بود و با جمود گرایي اشعري و نادیده گرفتن نقش تعقل نیز همراهي نمي نمود. (جعفریان، 451)
در این جدل معتزله و اهل حدیث، امام رضا (ع) مي کوشید تا موضع خود را تبیین نماید. از این رو، بخش عمده اي از روایاتي که از حضرت رضا (ع) نقل شده است در موضوعات کلامي و در قالب پرسش و پاسخ و مناظره است که در دوره ولایت عهدي امام رضا (ع) وضوح بیشتری یافت.
مامون به انگیزه محصور ساختن امام در بعد علمي، ایجاد زمینه برای شکست امام در مناظرات ، مشغول ساختن امام در مناظرات و ایجاد خلاء و کاستن از حضور سیاسي ایشان وجاهت و ارزش بخشیدن به خلافت خود به برگزاری مناظره دست مي زد.
علامه مجلسي(ره) مي گوید: طایفه امامیه معتقدند که کلام خداوند متعال حادث است و از اصوات و حروف ترکیب یافته و قائم به غیر حق تعالي است و معناي متکلم بودن خدا در نزد آنان این است که خداوند حروف و اصوات را در جسم ایجاد مي کند. اما عملکرد امام در قبال این مسئله جالب توجه است زیرا امام به صراحت نظر خود را در این باره بیان نمي فرمایند و اصحاب و یاران خویش را نیز از بحث و جدل در این امر باز مي دارند (سعیدی مهر، 260) در حالي که در مسئله رویت خداوند،گناه کبیره، عدل الهي و جبر و اختیار حضرت به مناظره و مباحثه مي پرداختند و توحید را به بلیغ ترین صورت در خطبه هایشان شرح و بسط دادند و در پاسخ به عقیده معتزله در بخشوده نشدن مرتکب گناه کبیره به آیه پنج سوره رعد استناد می نمایند. خداوند مي فرمایند: « خداوند تو گناه مردم را مي بخشد» و در باب رویت و تجسم خداوند با وجود اعتقاد اهل حدیث درباره آن مي فرمایند:«هرکس خدا را به آفریدگانش تشبیه نماید، مشرک است و هرکس براي خدا مکان قائل شود، کافر است».(جعفریان، 153)

3.3 . راهبردهاي سیره عملي امام رضا (ع) در جهت تقریب مذاهب
امام رضا (ع) تقریب مذاهب را هیچ گاه پذیرش و سکوت در مقابل اعتقادات و نظرات دیگر مذاهب نمي دانند. بلکه تعامل صحیح و احتجاج بر اساس نظرات و اعتقادات خودشان را سرلوحه خویش قرارمي دهند و اصحاب و یارانشان را از تسریع در پذیرش یا نفي انکار عقاید سایر مکاتب باز مي دارند و مي توان اقدامات امام رضا(ع) را در جهت حفظ اصالت شیعي و اسلامي و رفع شبهات، کوشش در جهت هدایت آنان از مکاتب انحرافي را طبق چندین روش و راهکار بیان نمود.

1.3.3 . سیره عملي امام(ع )در پاسخ گویي به شبهات و سوالات
مامون در هر فرصت و به هر مناسبت به طرح سوالات و پرسش و پاسخ با حضرت مي پرداخت. سوالاتي در باب قسیم نار و جنه بودن امام علي(ع)و کیفیت آن، عصمت انبیا(ع) با توجه به آیات قرآن که گاه معارض با این مطلب به نظر مي رسد و رویت خداوند و تجسم الهي(معروف الحسني، 422) که حضرت به سئوالات و شبهات وی پاسخ می دادند.از دیگر اقدامات امام رضا(ع)، مي توان به نشست هاي و بحث هاي کلامي حضرت اشاره کرد.
یزید بن عمر شافعي نقل مي کند، از امام رضا(ع) در مرو پرسیدند: امام صادق(ع) مي فرماید: نه جبر است و نه اختیار بلکه امري میان این دو است
یعني چه؟ امام رضا)ع( فرمود : « یعني اینکه راهي است تا آنچه فرمانشان داده اند، انجام دهند و آنچه را نهي شدند، انجام ندهند».
عرض کردم : آیا خداوند در این کار مشیت و اراده در مورد طاعات، اراده خدا و مشیت دارد؟ فرمود: « در مورد طاعات،اراده خدا و مشیت او بر آن است که فرمان دهد و در انجامشان بندگان را یاري کنند و اراده و مشیت او در معصیت ها و گناهان نهي از آن و به خشم آمدن از انجام آن و مجازات براي
 ارتکاب آن هاست».(همان، 424)
امام رضا(ع) علاوه بر مناظرات و پاسخ گویي به سوالات کلامي، در ابواب مختلف فقهی نیز بیانات متعددی داشتند.از دیگر تالیفات امام، کتابي است در طب که به درخواست مامون نگاشته شده است .و از دیگر تالیفات ایشان، صحیفه الرضا و محض الاسلام و شرائع الدین را مي توان نام برد. اگرچه برخي علما در انتساب آن به امام شک کرده اند. به هرحال، اگر تالیف امام نباشد روایات آن به ایشان اسناد دارد و تفاوت فاحشي حاصل نمي گردد. (همان، 428)
امام (ع) کاملا آگاهانه ابتدا تشیع و مسائل آن را براي شیعیان تشریح می نمودند. سخنان ایشان و اقامه حجت بر وجود و ضرورت امامت به اتکاي عقل و نقل بود.
مناظرات حضرت با واقفي ها نیز با استفاده از شرح روایات امامان گذشته در جهت روشن شدن و رفع ابهام از سایر شیعیان و اصحابشان بوده است. مسائل درون دیني و تفاوت ها با سایر فرق مانند بحث رویت خدا و...که محل نزاع میان معتزله و اهل حدیث بود با اتکا به برهان و استناد به منابع مورد قبول هر دو فرقه مانند قرآن وسنت نبوی انجام می گرفت.
امام در مقابل سایر ادیان نیز با منابع مورد قبول آنان چون انجیل و تورات و زبور به حل مسائل و احتجاج مي پرداختند و بر خلاف عملکرد خلفاي عباسي، حرکت امام رضا (ع) جز در قبال واقفیه مغرض که عم ال حکومتي بوده و به مسموم ساختن افکار و اندیشه شیعي مي پرداختند از درتکفیر، رد، طرد و نفي نبود بلکه با جذب آنان و ایجاد فضاي پرسش و پاسخ با آنان همراه شده و سپس، به قدرت برهان و حقانیت خویش آنان مغلوب مي ساختند.

2.3.3 . دعوت به تفکر و تعقل و اندیشه و تاکید به آن
 حسن بن جهم از امام رضا(ع) نقل مي کند:«دینداري که  عقل ندارد اعتنایي به او نیست» (کلیني،11)
در موضع دیگر مي فرمایند:« علم، قلب ها را از جهل بیرون می سازد و به آنان حیات مي بخشد و دیدگان را از تاریکي بیرون مي آورد و به آن ها نور مي دهد. علم، بدن ها را از ضعف و ناتواني مي رهاند و به آن ها نیرو مي بخشد. علم، بنده را به جایگاه شایستگان و مجالس نیکان و درجات عالي دنیا و آخرت مي رساند. به واسطه علم پروردگارعبادت مي شود و صله رحم محقق مي گردد. حلال و حرام شناخته مي شود، علم پیشگام عمل است و عمل پیروي آن، سعادت مندان از علم بهره مي گیرند و شقاوتمندان ازآن محرومند. خوشا به حال کسي که خداوند بهره علم را بر او حرام نکرده است و به تعبیر امام رضا(ع)،اصل انسان همان علم است، اصلي که باید به آن برسد».
تنها معیار در شناخت امور، همان علم بدیهي است و این علم بدیهي تنها از طریق عقل شناخته مي شود. تجربه و روایت و نقل در حصول آن اثري ندارد. بنابراین، معرفت حقیقي در گرو عقل است و در این خصوص، امام رضا(ع) مي فرماید:« عقل است که انسان راستگو با آن شناسایي مي شود و راستي و گواهي مي شود و نیز دروغ گو شناخته شده و دروغ او گواهي مي گردد». ابن سکیت مي گوید: به خدا سوگند این پاسخ تمام است.
(کلیني، ح 20 ) زیرا در سایه شناخت خداوند و اسماء او چون ربوبیت و ... مي توان پیامبر صادق را از کاذب شناخت. اما شناخت خداوند تنها به برکت عقل خالص و پاک و برهان است و خداوند، چیزي برتر از یقین به انسان عطا نکرده است.

3.3.3 . استدلال از طریق مبادي عقلي در کلام امام رضا(ع)
امام نه تنها دعوت به تفکر وتعقل می کردند بلکه خود نیز در مباحث و مناظرات خود تکیه بر عقل داشتند زیرا بر پایه استدلال عقلایي کلیه منکران ناچار به تسلیم هستند. از این رو، در تمام مباحثات اعتقادي و کلامي امام رضا (ع) استدلال را بر پایه عقل مي نهند، مگر آنکه ابتدا نقل ومستندکلامشان را بر پایه عقل اثبات نماید و به آن اقرارگیرند، سپس ازآن بهره جویند. نمونه اي از استدلال امام با شیوه به کارگیري مبادي عقلي دربارهاراده الهي است. درپاسخ به این سئوال که آیا اراده عین ذات الهي است یا زائد بر آن؟ امام رضا(ع) در پاسخ سلیمان مروزي،کلامي مشهور خراسان که معتقد بود، اراده خداوند عین ذات او نیست ولي غیر از خداوند هم نیست! مي فرمایند: اي جاهل، هنگامي که مي گویي اراده
خدا عین ذات او نیست بایستي چیزي غیر او باشد، هنگامي که مي گویي اراده چیزي غیر از ذات نیست باید عین آن باشد. (صدوق، 453) و در اینجا، برهان حضرت بر مبنای اصل عقلی امتناع جمع عینیت و غیریت که دو امر نقیض اند و قابل رفع و جمع نیستند، استوار است .
سیره عملي امام رضا(ع) در ارائه برهان براي هر اصل کلي در معارف الهي و استناد به مبادي تصدیقي خاص و عام بوده است و همان گونه که از مبادي بدیهي تصدیق در استدلال عقلي استفاده مي نمودند به کار گیري آن در اسلوب منطقي کلام را نیز مي پسندیدند.(عطاردی، ا /7)

1.3.3 . مناظرات و احتحاجات امام رضا(ع )
چنانچه اشاره شد در بسیاري از موارد اختلافات ناشي از جهل است و تعصب مذهبي، زاده نگاه کورکورانه و عدم شناخت نسبت به سایر مذاهب و تسریع در نفي و طرد آن است .یکي از اقدامات ویژه امام رضا(ع) که در عصر ایشان مرسوم شده بود، مناظره و احتجاج است.
امام رضا(ع) در مناظره با تکیه برشناساندن صحیح عقاید اسلام و تشیع و مبناي هر یک در صدد ایجاد دانش و بینش نسبت به آن و آماده سازي زمینه پذیرش آن است. مناظرات براي امام مانند مامون در جهت برتري جویي و تفوق بر سایر عالمان و توجیه انتخاب ولایت عهد صورت نمي گیرد. زیرا در بسیاري مواقع در همین احتجاجات مورد تایید مامون، خود او نیز مورد سوال و انکار قرارمي گیرد و ابزاري در جهت شناساندن عقاید شیعه و اسلام، دور ساختن اذهان مسلمانان از تعصبات بیهوده و جهت گیري هاي تكفیري و ... مي باشد.
از سوي دیگر، این عملکرد امام پاسخ گویي صریح به علمایي است که امروزه، مناظره را معارض با تقریب مذاهب و آفتي در راستاي آن مي دانند. به نظرآنان، مناظره مخل و فاصله انداز است. حال آن که هر امري بدون رعایت شرایطش مذموم است. حتي سکوت و محو شدن مذهب ها و عقاید حقیقي مذهب شیعه در جهت تقریب مذاهب عملکرد درجهت گرایش به بي دیني است تا حرکت در مسیر و حدت دیني باشد. شرط اساسي تقریب مذاهب، ایجاد شناخت و آگاهي نسبت به مذاهب است نه حذف و محو مذاهب یا یک مذهب در جهت رفع اختلافات فرهنگي و کلامي و عقیدتي آن مذهب با سایر مذاهب که امکان پذیر نیزنبوده و رأى و نظري باطل است.

3.3.3 .پاسخ هاي مجمل و نهي از بحث بیهوده
امام رضا(ع) با حرکت در همه ابعاد در جهت روشن گري دیني و پاسخ گویي عقلي و اقناع اذهان مسلمانان و پیروانشان در برخي مواضع که سبب آشوب و اغتشاش مي شد و بار عقیدتي خاصي دارا نبود، صریحا نهي از دخول در بحث مي نمایند. ایشان مطلب را به نحو مجمل و به کفایت بیان فرموده و از هر تفصیل و ایجاد تشنج حذرمي كنند. چنانچه در باب خلق قرآن، پیروانشان را از جدل و بحث بیهوده نهي مي سازند و آنان را به تعمق در
مسائلي چون توحید و ... دعوت مي نمایند. (گلپایگاني،205/2) این حرکت امام را مي توان به دو سبب: 1- حفظ جان علویان و شیعیان 2- نزاع سخت معتزله و اهل حدیث در این مسئله دانست .
پیرامون مورد اول، هارون موافق قدمت قرآن بوده و مخالفان این امر را به فتواي ابن حنبل و ابوحنیفه کافرمي شمرد و نسبت به زنداني و مجازات آنان اقدام مي كرد .
شیعیان و علویان به واسطه انتسابشان به امام و تبعیت از ایشان مورد آزار و شکنجه قرار داشتند. به گونه اي که هارون به صراحت مي گوید: تا كي من نسبت به آل ابوطالب صبركنم، به خدا من آن ها و پیروانشان را مي كشم. فخري مي نویسد: رشید از خدا نمي ترسید و رفتارش با خاندان علي و فرزندان دختر پیامبر بدون جرم ظالمانه بود و قسم خورد که آن ها و پیروانشان را مي کشد.(قرشي، همان، 323 ) از این جهت، ورود آنان دراین بحث کلامي مي توانست مزید بر علت شده و جان آنان را به خطر اندازد و بحث دیگر، نزاع تکفیري اصحاب تسنن بر علیه یکدیگر بود و مسئله خلق قرآن از حالت کلامي خارج شده و جنبه سیاسي و تکفیري یافته بود. هر خلیفه مطابق اعتقاد خود به فتواي رئیس مذهب موافقش، پیروان مذهب دیگر را کافر و مشرک شمرده و جواز قتل و تأدیب آنان را صادر مي نماید. عمل امام، عملي فرهنگي و علمي بود. پس ایشان مداخله در نزاع سیاسي را بیهوده شمرده و از آن منع مي كردند. در عصر حاضر نیز بسیاري از مطالب و عقاید موجود در هر مذهب حالت سیاسي یافته که با بیان آن در جامعه مشترک اسلامي و نزد سایر مذاهب باعث برانگیخته شدن احساسات و ایجاد دشمني گردد و باید درجه اهمیت آن را نسبت به وحدت و تقریب
اسلام سنجید و اهم و مهم نمود.

3.3.3 .دوری جستن و بی طرفی در حرکت های نظامی
شورش ابوالسرایا، از جمله مهم ترین شورش های زمان امام رضا (ع) است که دویست هزار مبارز در این شورش کشته شدند. رهبر این شورش، ابتدا محمد بن ابراهیم معروف به طباطبایی بود که سپس با پیوستن ابوالسرایا که ازسرداران مامون بود، انسجام و گسترش یافت. ابوالسرایا شورش را بر ضد بنی عباس اعلان نمود و لشکرش را به نینوا فرستاد و زیارتی طولانی بر قبرامام حسین (ع) نمود. سپس با دعوت از زید به قیام، خطبه طولانی خواند و با ستایش اهل بیت (ع) و بیان ظلم و ستم های كه بر آنان رفته بود، هدف خود را انجام دستورهای الهی، دفاع از دین و یاری اهل بیت (ع) اعلام) نمود.(پیشوایی، 486)
این حرکت ابتدا با موفقیت های بسیار و تسخیر کوفه و پیروزی بر لشگر حسن بن سهل همراه بود. اما با درگذشت  محمد بن ابراهیم، لشگر تنزلزل یافت. حسن بن سهل با بازگشت به بغداد تجدید قوا كرد.این بار هرثمه فرماندهی را به عهده گرفت و با شکست دادن حاکم منصوب ابوالسرایا در مدائن به سوی کوفه حرکت نمود. با شکست سنگین شورش ابوالسرایا، او به حاکم خراسان پناهنده شد. زمانی که حسن بن سهل به او امان داد، وارد مدائن شد اما حسن بن سهل حکم قتل و اعدام او را صادر نمود.(شریف قرشی، 321)
به طورکلی، زندگی سیاسی در زمان امام رضا (ع) مضطرب و هرج و مرج درآن شایع بود و شورش بر ضد حکام عباسی در برخی موارد با شعارحق خواهی و دفاع از اهل بیت (ع) ادامه داشت.
نکته شایان ذکر آن است که حضرت در هیچ یک از موارد اقدام نظامی آنان را تایید و یا حمایت نفرمودند بلکه در قبال تمام آنان سکوت اختیار نمودند.
این اقدام با دو هدف حفظ جان علویان با توجه به قلّت جمعیتی آنان و از سوی دیگر، عدم مهیا بودن شرایط و زمینه های جهاد در زمان مذکورصورت مي گرفت.
به هر حال، حضرت با ملاحظه شرایط از اقدام بی نتیجه که موجب قتل و خونریزی میان مذاهب و عقاید و جناح هاي متفاوت شود پرهیز می نمودند و در راه اصلاح این روابط و تفاوت ها کوشیدند.

منابع
علاوه بر قرآن کریم
1- اصفهانی، راغب(بی تا). مفردات راغب، بیروت: موسسه الاعلمی.
2- ابن ندیم(بی تا). الفهرست، قاهره: المکتبه التجاریه الکبری .
3- ابراهیم، حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده،تهران: انتشارات جاویدان، چاپ چهارم
4. امین، سید محسن( 1376). سیره معصومان، ترجمه علی حجتی کرمانی،تهران: انتشارات سروش.
5- برنجکار، رضا( 1384 ).آشنایی با فرق اسلامی، قم: انتشارات طه.
6- پیشوایی، مهدی( 1383). سیره پیشوایان، قم: موسسه امام صادق (ع).
7- تیجانی، محمد( 1380). آن گاه که هدایت شدم، قم: انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی.
8-  جعفریان، رسول( 1380 ).حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، قم: انتشارات انصاریان.
9- جوادی آملی(1383). فلسفه الهی از منظر امام رضا (ع)، قم: نشر اسراء.
10- ربانی گلپایگانی، علی( 1378). کلام استدلالی، قم: مرکز جهانی علوم اسلامی.
11 - سعیدی مهر، محمد(1388 ). آموزش کلام اسلامی، انتشارات سپهر.
12 – سپهر، عباسقلی خان ( 1342). ناسخ التواریخ،کتاب فروشی اسلامیه.
13- شهرستانی، الملل و نحل( 1402 ه.ق). تحقیق سید محمد گیلانی، بیروت:دارا المعرفه.
14- شریف قرشی، باقر ( 1382 ). پژوهشی دقیق در زندگی امام رضا(ع)،ترجمه سید محمدصالحی، انتشارات دارالکتاب الاسلامیه.
15- طه حسین ( 1340 ).آیینه اسلام، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران: شرکت انتشار.
16- شیخ صدوق( 1404 ق). عیون اخبار الرضا(ع)، بیروت : موسسه الاعلمی.
17- شیخ صدوق ( 1370 ). توحید صدوق، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
18- عطاردی، شیخ عزیز الله( 1406 ق). مسند امام رضا، الموتمر العالمی للامام الرضا (ع).
19- عمید، حسن(1369 ). لغت نامه عمید،تهران: انتشارات امیر کبیر.
20- غرویان، محسن( 1382 ). درآمدی بر فرق اسلامی، قم: انتشارات دارالعلم.
21- قمی(ره)، شیخ عباس( 1386 ). منتهی الامال، انتشارات آدینه سبز.
22- کشی، رجال کشی، (بی نا)، (بی تا).
23- کلینی( 1426 ). اصول کافی، بیروت : انتشارات الاعلمی.
24- معروف الحسنی، هاشم( 1386 ). زندگی دوازده امام، ترجمه محمد مقدس،تهران: انتشارات امیر کبیر.
25- مجلسی( 1407ه ق ). بحارالانوار، دارالاحیاء لتراث اهل بیت(ع)

 
https://taghribnews.com/vdcji8e8muqeyaz.fsfu.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی