کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

نگرشي تطبيقي به تقريب مذاهب وناسيوناليسم(2)

12 مرداد 1389 ساعت 10:40

اشاره؛درقسمت اول مقاله كه سه بخش كليات، تعاريف و ارتباط دومقوله تقريب مذاهب و ناسيونايزم با يكديگر را شامل مي شد، به بررسي ناسيوناليسم وريشه تاريخي واجتماعي آن، همچنين انواع سياسي،اقتصادي وفرهنگي ناسيوناليسم بالاخره پيامدهاي مثبت ومنفي آن پرداخته شد.
سپس باتعريف تقريب مذاهب،خاستگاه و جايگاه و روندحركت آن در اسلام بانگاهي تطبيقي با ملي گرايي مقايسه صورت پذيرفت و اكنون به آسيب ها وراهكارهاي تقريب مذاهب مي پردازيم .



بخش چهارم: تقريب و وحدت‌‌اسلامي ، آسيب‌ها و راهكارها

۱ـ آسيب‌شناسي وحدت و تقريب مذاهب
التقاط عقيدتي، تفكر خودخواهانه، نگاه ناسيوناليستي به قوم، نژاد، مذهب، دين، عصبيت جاهلي، فخر فروشيها، قوم‏گرايي‌ها از يك طرف، ظهور و گسترش مكاتبي چون ناسيوناليسم، سكولاريسم، پلوراليسم، ‌اومانيسم و ليبراليسم و...از سوي ديگر بگونه اي از آسيب‌هاي تحقق وحدت مسلمين خواهد بود، كه در دو گروه عمده عوامل بيروني و عوامل دروني قابل بررسي است.

الف‌ـ عوامل بيروني
۱ـ استعمارگران و سلطه هژموني سياسي؛ تفرقه افکني استعمار در کشورهاي اسلامي و کوشش براي تأمين منافع اقتصادي و سياسي‌شان باعث دامن زدن به اختلافات مذهبي، فرقه‌اي و نژادي ميان مسلمانان شده است، و از راه دولت‌ـ ملت سازي، ايجاد وابستگي فکري و اقتصادي و به کار گرفتن افراد وابسته در قسمتهاي حساس، زمينه‌ي جدايي کشورها و ملّت‌هاي مسلمان را فراهم مي‌آورند.

۲ـ سلطه اقتصادي غرب و ليبراليسم؛ سلطه اقتصادي غرب، ديگر عامل تفرقه و جدايي است. در گذشته مسلمانان بر مهم‌ترين راه‌هاي دريايي و جاده ابريشم مسلط بودند، امّا اينک شاهراه‌هاي تجاري در دست قدرت‌هاي غربي است. بنابراين اقتصاد دنياي اسلام به غرب وابسته است، اينجاست كه نه تنها مانع رشد اقتصاد بلكه مانع همكاري و همدلي مسلمانان مي‌شود.

۳ـ هجوم فرهنگي غرب بر جوامع اسلامي؛ قدرت‌هاي استعماري، با تسلط بر شبکه‌هاي ارتباطي، رسانه‌هاي جمعي، الكترونيك، اينترنت، مراكز فرهنگي، علمي‌ـ آموزشي و دانشگاه‌هاي كشورهاي اسلامي در صدند كه آداب، رسوم و آموزه‌هاي فرهنگ خود را تزريق كنند، و رواج دهند. اين امر باعث کج فهمي و دور افتادن از حقيقت اسلام، ترک احکام اسلام و تعطيل شدن حدود اسلامي، تنگ نظري در علوم مذهبي، مسخ ارزش‌هاي عقيدتي و اخلاقي و نابساماني در پذيرش آموزهاي ديني خواهد شد.

ب‌ـ عوامل دروني
۱‌ـ تعصبات کور مذهبي در بين مسلمانان؛ اين امر مسلمانان را از تلاش براي نزديک‌سازي به همديگر وشناخت صحيح يكديگر باز مي‌دارد، و باعث ايجاد فاصله بين پيروان مذاهب اسلامي‌ مي‌گردد.

۲ـ استبداد حاكمان سياسي، ديوار بلند بي‌اعتمادي؛ ظلم و اجحاف حاكمان كشورهاي اسلامي از علل عمده نارضايتي و اختلاف در جوامع مسلمين قلمداد شده است، چون به‌نام اسلام و آموزه‌هاي اسلامي اعمالي را جهت نيل به منافع‌شان انجام مي‌دهند، كه مسلمان اصيل و حاكميت اسلام ناب بگونه زير سؤال مي‌رود، و اين‌جا است كه جو بي‌اعتمادي ايجاد مي‌شود.

۳ـ بي‌توجهي مسلمانان به مسائل روز جهان اسلام؛ مسلمانان در دنياي امروز نقطة اصلي اتکاي خود را گم کرده‌اند. مسلمانان، اينک با پديده‌اي به نام تجدد و مدرنيسم مواجه شده‌اند، که بدون هيچ زمينه‌ي بايد آن را هضم کند. تنها راه نجات مسلمانان «بازگشت به‌خويشتن اسلامي» است. آنان به مسائل مهم دنياي اسلام نظير مسأله فلسطين، کشمير، لبنان و...با بي‌مبالاتي برخورد مي‌كنند، و اين خود با عث دوري مسلمانان مي‌گردد.

۴ـ ناسيوناليسم؛ اين پديده همان‌طور كه چندي قبل تبيين شد، رسيدن به «وحدت اسلامي و تقريب » را با مشکل مواجه مي‌کند، چون با تلقي ناسيوناليستي، مردم هر کشوري خود را برتر از همه مي‌دانند و همة امکانات و منافع را براي خود مي‌خواهند. اين نوع «ملي‌گرايي» ماهيت «اخوت اسلامي» را تضعيف مي‌کند و به «امت اسلامي» آسيب مي‌رساند.

۵ـ انحطاط فکري و فرهنگي مسلمانان؛ غرب در قرون وسطي دوران رکود را سپري مي‌کرد، دامنه تمدن اسلامي تا دورترين نقاط جهان امتداد يافته بود. ناآگاهي مردم از عوامل مهم حضور استعمار، باعث ظهور استبداد و بروز هرج و مرج و انحطاط فكري شد، اين زمينه‌اي شد تا در اوايل قرن بيستم، کشورهاي اسلامي از هم دورتر و دورتر شوند، و ديوار بي‌اعتمادي بلندي بعنوان يك فرهنگ، در بين افراد كشور و مسؤولين كشوري و در بين مردم نسبت به همديگر بوجود آمده است، همه نسبت به بي اعتماد و ظنين‌اند، كه انديشة اتحاد به آرزويي محال تبديل ‌مي‌گردد.

۲ـ راهكارهاي تحقق تقريب مذاهب اسلامي

الف‌ـ اصول عام و فراگير

۱ـ تكيه بر وحدت كلمه و اشتراكات مذهبي؛ مسلمانان در اعتقاد به قرآن، پيامبر، قبله‏ و...اشتراك دارند، و عقل و شرع اقتضا مي‏كنند كه بر مشتركات فراوان تكيه كنند، و از برجسته‏كردن‏ اختلافات جزيي پرهيز گردد، و وحدت کلمه داشته باشند: «قُلْ يـأَهْلَ الْکِتَـبِ تَعَالَوْا إِلَي کَلِمَة سَوَآءِم بَينَنَا وَبَينَکُمْ...؛[۶۸] بگو:‌ اي اهل کتاب، بياييد به سوي سخني که ميان ما وشما مشترک است...»

۲ـ دوري از اختلافات و تسليم به امر خدا؛ «وَ مَن يسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَي اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَي;[۶۹] کسي که قلب و جان خود را تسليم خدا کند و در آستان پروردگار سر تسليم و اطاعت فرود آورد در حالي که محسن و نيکوکار باشد به دست‌گيره محکمي چنگ زده است». سيد جمال الدين اسدآبادي مي‌فرمايد: « من نمي‌گويم كه: به همه كشورهاي اسلامي يك نفر حكومت كند, زيرا اين كار بسيار مشكل است, ولي اميدوارم كه حاكم و سلطان همه ملت‌هّاي مسلمان, تنها قرآن باشد و عامل وحدت و يگانگي آن‌ها دين آن‌ها. با اين وحدت هر پادشاهي مي‌تواند در كشورش براي حفظ حقوق ديگر كشورهاي اسلامي كوشش كند; زيرا حيات او به حيات آن ديگري و بقايش به بقاي ملّت ديگر مسلمان بسته است.[۷۰]

۳ـ حفظ حرمت يكديگر؛ افزون بر مقدسات مشتركي كه همه مسلمانان از آن برخوردارند، يكسري اعتقادات هم‏ از مختصات هر مذهب است. نبايد پيروان مذاهب اسلامي مقدسات يكديگر را مورد هتك‏ و اهانت قرار دهند و به تحريك يكديگر بپردازند. اگر پيروان اسلام حرمت يكديگر را نگاه‏ ندارند، يكي از نتايجش آن است كه دشمنان قسم خورده اسلام مقدسات مشترك همه‏ مسلمانان مثل قرآن كريم، رسول اكرم‏(ص) و اماكن مقدس آنان را مورد اهانت قرار مي‏دهند.

۴ـ گفتگوي رهبرانِ مذاهب اسلامي و ايجاد تعاون و همكاري؛ تفاهم و همدلي علماي مذاهب اسلامي و كاستن از سوء تفاهمات، اصل مهم ديگري است، اين امر بدون گفتگوي مستمرّ و ارتباط سالم علمي و فرهنگي‏ مداوم امكان‏پذير نيست. «المؤمن من اهل الايمان بمنزلة الرأس من الجسد؛ يألم المؤمن لاهل الايمان كما يألم الجسد لما في الراس»[۷۱] مؤمن نسبت به اهل ايمان چون سرنسبت به تن است، مؤمن از رنج مومنان رنجور شود چنانكه تن از رنج سر رنجور گردد. «المؤمن للمؤمن كالبنيان المرصوص يشدّ بعضه بعضاً»[۷۲] مؤمن نسبت به مؤمن مانند بنايي محكم است كه اجزاي آن يكديگر را استحكام مي‌بخشد. قطعاً براي جهان اسلام «گفتگوي بين‏ مذاهب اسلامي» بر «گفتگوي بين اديان و تمدن‏ها» تقدم دارد. حج بهترين فرصتي است كه مي‏تواند ارتباط و همفكري عالمان‏ و نخبگان جهان اسلام را فراهم سازد.

۵ـ گفت‌وگوي علمي، زمينه ساز وحدت؛ نخبگان و انديشمندان مذاهب مختلف، در سايه وحدت و آرامش، بستر علمي و تحقيقاتي را گسترش دهند. چرا که در اين بستر علمي، نتايج باورنکردني به دست آمده و مي‌آيد. براي مثال در همين فضاي وحدت بوده که شيخ محمد شلتوت، رئيس دانشگاه الازهر مصر، با پژوهش در مذهب شيعه در فتواي مشهور خود مي‌گويد: «مذهب جعفري معروف به مذهب شيعه امامي اثني عشري، مذهبي است که تعبد به آن، همانند: ساير مذاهب اهل تسنن، شرعاً جايز است...».

۶ـ تعميق روابط كشورهاي اسلامي و حذر نمودن از كينه‌توزي نسبت به همديگر؛ «لاتباغضوا و لا تحاسدوا و لاتدابروا و كونوا عبادالله اخوانا...»[۷۳] نسبت به يكديگر بغض و حسد نداشته باشيد و بر همديگر پشت نكنيد، بلكه بنده خدا و برادر ديني باشيد. براي هيچ مسلماني جايز نيست كه بيش از سه روز متوالي برادر ديني‌اش را به قصد كينه و عداوت ترك نمايد. كاهش اختلافات و تنش‏ها يكي ديگر از اصول لازم الرعايه بين كشورهاي مسلمان است.

۷ـ قرآن کريم و نبوت پيامبر اکرم(ص) دو عامل مهم اتحاد؛ قرآن، کتاب جامع و کامل با سه مقوله: اخلاق، عقايد و احکام، پرچم هدايت را به دوش کشيده و همواره اين ندا را به‌گوش جهانيان مي‌رساند که اگر مسلمانان در زير سايه اين پرچم جمع شوند، هدايت و رستگار مي‌شوند. و نيز نبوت پيامبر(ص) و رهبري واحد، يكي ديگر از عوامل وحدت شيعه و سني است، چنان‌چه در آيه چهل‌وشش انفال به آن اشاره شده است.

۸ـ تکيه بر شخصيت حضرت علي(ع)؛ شيعه و سني مي‌توانند با تبيين شخصيت علي(ع) به نتايج قابل ملاحظه‌ي دست يابند; همان شخصيتي که ابن ابي الحديد مي‌گويد: «چه بگويم در حق کسي که از ديگران بر هدايت پيشي گرفت و به خدا ايمان آورد و او را عبادت نمود; در حالي که تمامي مردم سنگ را مي‌پرستيدند».

۹ـ تنظيم منشور وحدت اسلامي و ارائه راهكارها؛

منشور وحدت اسلامي خود قانون اساسي خواهد بود تا ملل و كشورهاي مسلمان بر اساس آن يك اتحاديه عظيم را شكل دهند، و بر مبناي اصول تعريف شده انسجام خويش را به جامعه جهاني تعريف كنند. بعلاوه مي‌توان برخي راهكارهاي تحقق وحدت را در عناوين ذيل برشمرد:
۱ـ گفتگوي علمي بين عالمان شيعه و سني درمورد اختلاف‏نظرهاي فقهي و سياسي
۲ـ تاسيس نهادهاي پژوهشي براي نظارت و كنترل برداشتهاي نادرست و جلوگيري از تحريف معنوي قرآن و سنت
۳ـ تاسيس مركزي براي شناخت و معرفي دقيق اهل‌بيت(ع) و شبهه‏زدايي از زندگي آنان و جلوگيري از تحريف سيماي عترت(ع)
۴ـ گسترش فرهنگ انس با قرآن و حديث
‏ ۵ـ اهتمام به خودسازي و تقويت مساجد و نماز و...
۶ـ دفاع از آزادي انديشه و بيان در چارچوب قرآن و سنت
۷ـ حمل گفتار و رفتار مؤمنين بر صحت و پرهيز از اتهام بيجا
۸ـ امر به معروف و نهي از منكر در جامعه اسلامي ۹ـ احياي ‏روحيه خودباوري و نفي غربزدگي.

ب‌ـ راه‌کار وحدت و تقريب مذاهب در انديشه امام خميني(‏ره)

۱ـ ايجاد نظام فکري‌ـ فرهنگي

انحطاط فکري و اعتقادي مسلمين و سلطه قدرت‏هاي استعماري و رژيم‏هاي استبدادي جز در پرتو زدودن ريشه‏هاي انحطاط و توليد نظريه‌هاي ناب كاربردي امکان‏پذير نيست. مسلمانان با مشتركاتي چون تاريخ، فرهنگ و سياست، مي‏بايد بازگشت ‏به اصالت تاريخي و فرهنگي را سرلوحه حرکت‏خود قرار داده ومؤلفه‏هاي هويت ديني و ملي را به خوبي شناسايي و دروني نمايند.[۷۴] نظام فکري امام خميني; از سه مفهوم اساسي تشکيل يافته بود: «اسلام‏»، «استقلال‏» و «آزادي‏». به اعتقاد امام خميني; بحران اصلي جهان اسلام معلول فاصله گرفتن دولت‏ها و ملت‏هاي اسلامي از آموزه‏هاي حيات‏بخش اسلام و قرار گرفتن مسلمين در تحت ‏سلطه قدرت‏هاي غربي و شرقي و نيز اعمال خودکامگي از سوي رژيم‏هاي مستبد و وابسته است.[۷۵] به عقيده او تنها «اسلام» ناب محمدي است که مي‏تواند پرده‏هاي مرزهاي جغرافيايي، علايق ملي، منافع فردي و وابستگي‏هاي فرهنگي را کنار زده و بدون تعلق رنگ و نژاد، تمامي را در مرکز واحد گردآورد.[۷۶] شيوه‌هاي تعميم و تعميق نظام فکري و ايجاد باورهاي جهان شمول را در ذيل مرور مي‌كنيم.

الف‌ـ فعال شدن نخبگان ديني و ملي در عرصه عمل؛ براي توسعه و تعميق نظام فکري‌ـ فرهنگي و تبليغاتي اين امر ضروري مي‏نمايد. نخبگان ديني در حوزه تعميق انديشه ديني و نخبگان ملي (روشنفکران متعهد) در حوزه تعميق فرهنگ ملي، نقش رهبري کننده را به عهده دارند.[۷۷]

ب‌ـ توسعه و تحکيم پايگاه‏هاي تبليغي و روابط اجتماعي 
نخبگان مذهبي وملي که مسؤوليت اجراي طرح «تعميم و تعميق‏» را به عهده دارند، پايگاه‏هاي سنتي تبليغ و باورسازي به دليل نفوذ و جايگاه مردمي داشتن و نيز سلطه ديرينه و سنتي نخبگان ديني بر آن‏ها و همچنين هزينه‌بر نبودن آن‏ها در شرايط ويژه طفوليت نهضت‌فکري‌ ‏اسلامي، بيش‏تر مورد توجه قرار مي‏گيرد.[۷۸] امام خميني; به عمق نقش اجتماعات ديني چه در بعد انديشه‏سازي و چه در بعد اجتماع‏سازي به خوبي پي‏برده است. از جمله او «حج‏» را نه يک عمل عبادي صرف، بلکه يک گردهمايي تمام عيار براي همه مسائل بين‏المسلمين مي‏داند; از انجام عبادات فردي گرفته تا بازگشت‏به هويت جمعي اسلامي و مرکز تصميم‏گيري‏هاي سياسي،[۷۹] (محل اجتماع سران دول) و ارائه طرح‏هاي کارشناسي از سوي کارشناسان و متخصصان جهان اسلام.[۸۰]

۲‌ـ راهكار سياسي‌ـ عملي

الف‌ـ دولت‏ها؛ «ما حرف‏مان اين است که دولت‏ها بيايند... همه رئيس‏جمهورها بنشينند پيش هم و حل کنند مسائل‏شان را. هر کس سر جاي خودش باشد، لکن در مصالح کلي اسلامي، در آن چيزي که همه هجوم آورده‏اند به اسلام در او با هم اجتماع کنند، جلوشان را بگيرند و آسان هم هست.»[۸۱] ايشان بر آن است كه اگر دولت‌هاي اسلامي بخواهند، به يك تقريب و همگرايي اساسي مي‌رسند.

ب‌ـ ملت‏ها؛ «ملت‏ها خودشان بايد در فکر اسلام باشند، مأيوسيم ما از سران اکثر قريب به اتفاق مسلمين، لکن ملت‏ها خودشان بايد به فکر باشند و از آن‏ها مايوس نيستيم.»[۸۲] امام معتقد است كه محوريت مردم، در امر اتحاد با هماهنگي دولت‌هاي اسلامي از اهميت خاصي برخوردار است.

نتيجه گيري
مباحثي كه پيرامون تقريب مذاهب و ناسيوناليسم مطرح گرديد، ما را به نتايج ذيل رهنمون مي‌شود.

۱ـ مباني خدا محوري و اهدافي كه در اسلام در راستاي وحدت انساني، كرامت و رستگاري بشر مطرح است، با مباني ناسيوناليسم كه اومانيستي و به اصطلاح انسان محور است، و اصالت نژاد، قوم و يا نظام حكومتي خاص را بر پايه احساسات عاطفي و رواني، مطرح مي‌كند، كاملاً در تضاد است. چون خداوند كريم برتري انسان‌ها را در تقوي مي‌داند،‌ نه در نژاد و قوميت.[۸۳]

۲ـ در ايجاد وحدت و تقريب مذاهب، دو موضوع «حفظ اسلام» و «حفظ وحدت اسلامي»، بايد در كنار هم مورد توجه خاص قرار گيرد و هيچ كدام را نبايد فداي ديگري كرد. همة مسلمانان وظيفه دارند كه دين اسلام را حفظ و گسترش دهند.

۳ـ منظور از «وحدت انسان‌ها و تقريب مذاهب» توحيد اعتقادي نيست، بلكه آنان همدلي داشته و به حقوق يكديگر احترام بگذارند و مصالح متقابل را رعايت كنند، و فرقه‌هاي اسلامي به‌طور صحيح يكديگر را بشناسند[۸۴].

۴ـ ايمان و توجه به خداي واحد، الفت انساني، فضائل و ارزش‌هاي بشري، آفرينش از «نفس واحده» را مي‌توان از مباني وحدت ياد نمود.

۵ـ قرآن كريم، يكي از عوامل تقريب مذاهب و وحدت، خلقت انسان‌ها را از «نفس واحده» مي‌داند.[۸۵]‌ نه تمايزاتي چون قوم، حزب، مليت. چنانچه آية يك سورة نساء، بر مفهوم نفس واحده تاكيد دارد.

۹ـ ناسيوناليسم پيامد‌هاي مثبت و منفي در جوامع انساني دارد كه تأثيرات منفي ناسيوناليسم بيشتر از مثبت آن است.

۱۰ـ از راه‌كارهاي تقريب مذاهب، گفت‌وگوي انديشمندان مسلمان، توجه به مشتركات، و به فرموده امام خميني(ره) برگشت به‌خويشتن خويش و نفي سلطة استكبار را مي‌توان ياد كرد.
والسلام 

نوشته: قربانعلي هادي فوق ليسانس فلسفه و كارشناسي حقوق و علوم سياسي.

منبع: فصلنامه انديشه تقريب، ش ۱۵،

پي نوشت ها: 

[۶۸] . آل عمران،۶۴.

[۶۹] . لقمان،۲۲.

[۷۰] . العروة الوثقي/۷۲ـ ۷۳; زعماء الاصلاح/۸۴..

[۷۱]. نهج الفصاحه، ج ۳/۶.

[۷۲]. صحيح مسلم، ج ۴، ص ۱۹۹، نهج الفصاحه، ج۳ ص۱۰۳.

[۷۳]. لؤلؤ و مرجان، ج۸.

[۷۴] . تبيان (وحدت از ديدگاه امام خميني)، دفتر پانزدهم، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، ص ۱۷۵.

[۷۵] . در جست‏وجوي راه از کلام امام، دفتر ۱۴، امير کبير، ۱۳۶۲، ص ۳۴۰.

[۷۶] . مجموعه آثار کنگره بررسي مباني فقهي امام خميني، ج‏۱۳، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام، ۱۳۷۴، ص ۴۵.

[۷۷] . در جست‏وجوي راه از کلام امام، دفتر هشتم، ص ۲۸۵.

[۷۸] . صحيفه نور، ج‏۶، ص‏۴۹.

[۷۹] . صحيفه نور، ج‏۱۳، ص‏۱۲۶.

[۸۰] . همان، ج ۱۸، ص‏۲۳۶.

[۸۱] . صحيفه نور، ج ۱۸، ص ۱۹۵.

[۸۲] . در جست‏وجوي راه از کلام امام، دفتر پانزدهم، ص‏۱۷۹.

[۸۳]. حجرات/۱۳.

[۸۴]. انفال، آيه ۴۶.

[۸۵]. نساء، آيه ۱.





کد مطلب: 22338

آدرس مطلب :
https://www.taghribnews.com/fa/article/22338/نگرشي-تطبيقي-تقريب-مذاهب-وناسيوناليسم-2

خبرگزاری تقریب (TNA)
  https://www.taghribnews.com