بارش بارانهاى سنگين در شمال غرب پاكستان تنها زندگى مناطق قبايلى- ايالت "خيبر پختون" و در تداوم آن بخش هايى از ايالت پنجاب و سند را تحت تأثير قرار نداده است، بلكه پيآمدهاى سياسى آن احتمالاًمهم تر وپايدارتر خواهد بود
سيل سياسي در پاكستان
19 مرداد 1389 ساعت 12:14
بارش بارانهاى سنگين در شمال غرب پاكستان تنها زندگى مناطق قبايلى- ايالت "خيبر پختون" و در تداوم آن بخش هايى از ايالت پنجاب و سند را تحت تأثير قرار نداده است، بلكه پيآمدهاى سياسى آن احتمالاًمهم تر وپايدارتر خواهد بود
از هم اكنون دو پى آمد سيل در پاكستان قابل رديابى شده است:
۱- انتقاد از عملكرد حزب مردم و شخص آصف على زردارى رئيس جمهورى پاكستان.
۲- ظهور كمك هاي مؤثرتر طالبان به مردم آسيب ديده نسبت به كمك هاي دولت.
علت ظاهرى انتقاد، عدم كارايى حزب حاكم مردم و ادامه سفر خارجى زردارى بويژه به انگليس پس از وارد كردن اتهام "صدور تروريسم" كه "كامرون" نخست وزير انگليس در جريان سفر خود به دهلى نو بر پاكستان وارد كرده بود، تصور شده است، أما حقيقت آن است كه موضوع پيچيده تر از اين تصورات است. سفر زردارى از قبل برنامه ريزى شده بود وتغيير ندادن آن يا حداقل كوتاه نكردن آن مى تواند ضعف رئيس جمهورى تلقى شود، منتها بايد رقابت هاى پشت پرده وفشرده تر سياسى وحزبى را در تشديد انتقادها ومهم تر از آن أهداف آن در نظر گرفت واگر نه دولت حزب مردم تمامى توان خود وارتش را در خدمت مقابله با سيل بكار گرفته است. پرسش اكنون اين است كه حزب مردم در آستانه از دست دادن قدرت قرار گرفته است يا نه مى تواند با مشكلات دست وپنجه نرم كند واين مرحله را پشت سر بگذارد.
اهميت اين پرسش در آن است كه نواز شريف و حزب مسلم ليگ شاخه نواز اميدوار است كه در صورت شكست حزب مردم به قدرت باز گردد ودر همين حال ژنرال هاى قدرتمند ارتش نيز بى ميل نيستند كه شرايط داخلى، منطقه اى وبين المللى بازگشت آنها را به قدرت ميسر سازد. بنابراين آوارگان سيل، قطع نظر از جنبه هاى انسانى آن كه واقعاً فاجعه اى بزرگ براى كشورى فقير است، پاكستان را با احتمال جابجائى قدرت حزبى و سياسى اگر نه بصورت فورى وكوتاه مدت، لااقل در انتخابات سراسرى آتى رو به رو كرده است. آنچه حزب مسلم ليگ نواز شريف را اميدوارتر كرده ، بن بست در جنگ آمريكا وناتو در افغانستان است. . گذشته از اين محاسبات ژنرال ها هم در ميان است.
اين واقعيت كه آمريكا، ناتو و دولت كابل لازمه استقرار صلح در افغانستان را همراهى كامل پاكستان بويژه آى اس آي( بخش امنيتي ارتش )مى دانند جاى بحث ندارد، ترديدها در اين باره كه طالبان افغانستان هم چنان از حمايت ارتش پاكستان برخوردارند جدى است. لااقل حامد كرزاى چنين باورى دارد كه صلح در كشورش برقرار نخواهد شد تا بقول او ارتشهاى آمريكا وناتو پناهگاههاى امن سران طالبان در پاكستان را مورد حمله مستقيم نظامى قرار ندهند. بنابراين در اين باره كه دولت حزب مردم از آنچنان قدرت نفوذى برخوردار باشد كه سياست پاكستان را در قبال افغانستان يكدست كند، بايد ترديد كرد و همين ترديد است كه در نهايت جابجائى حزبى قدرت يا نظامى قدرت را در پاكستان توجيه پذير خواهد كرد. اين كه ارتش وطالبان مؤثر ترين نيروى كمك كننده به آسيب ديده گان سيل، و دولت حزب مردم ضعيف ترين تبليغ مى شود، علی القاعده نبايد بدون هدف وامرى تصادفى باشد. هم ارتش مشغول بازسازى موقعيت خود در سايه فرصت ايجاد شده است و هم طالبات با ظهور قدرتمند خود به ميدان عملى يارى رسانى به ميليونها آواره در صدد يارگيرى براى آينده خود هستند.
اگر قرار باشد سياست در پاكستان يكدست و شفاف شود تا صلح در افغانستان امكان پذير و از شكست نظامى ناتو وآمريكا جلوگيرى شود، همكارى ارتش بويژه آى اس آى با دولت حزبي در پاكستان اجتناب ناپذير خواهد بود. اين همكارى دو دستى تقديم حزب مردم و آقاى زردارى نخواهد شد. نواز شريف گزينه بهترى است، تازه اگر ارتش شرط را بازگشت خود به قدرت قرار ندهد. در نگاهى فراتر از پاكستان، وقوع سيل مى تواند در سطوح كلى تر، رقابت هاى منطقه اى وبين المللى را بين منابع و عوامل تأثير گذار ابعاد گسترده ترى بخشد و بحثى را بر ملا كند كه از مدتها قبل و از زمان توافق نظاميان انگليس و طالبان در موسى قلعه حاصل شد و قدرت گرفتن مجدد طالبان در بخش هاى مهمى از افغانستان نتيجه همان سياست است. تفكرى كه در تداوم خود ژنرال بترائوس فرمانده جديد جنگ افغانستان را نيز قانع كرده است كه راه حل نهائى در افغانستان راه حل آمريكائى نيست بلكه راه حلّى انگليسى است.
شك نبايد داشت كه در راه حل انگليس، طالبان به عنوان يك واقعيت پذيرفته مى شود و افغانستان و پاكستان و شايد هم كل جنوب آسيا از آن تأثير پذيرد. انگليس ها با اتكا به تجرييات تاريخى شان در شبه قاره هند به اين واقعيت مهم دست يافته اند كه در كشورى مثل پاكستان از همه داوطلبان قدرت حمايت نمايند، به عبارت روشن تر انگليس در پاكستان همزمان از دولت حزب مردم از حزب مسلم ليگ و از رقيب اصلى حزب مردم، از ژنرال هاى ارتش وبالاتر از آن از بنيادگرائى طالبان حمايت مى كند تا اگر شرايط بهر دليلى ايجاب كرد كه يكى از آنها به قدرت برسد، انگليس حضور خود را تضمين كند، اين سياست در حال به ثمر نشستن است و آمريكائى ها چاره اى جز تسليم شدن به آن ندارند واگر نه بايد آماده تكرار تجربه شكست روسها در افغانستان باشند.
البته در اين معادله انگليس تنها نيست هم چنانكه آمريكا نيز در تلاش است متحدان خود را داشته باشد، معادله را چنين مى توان در نظر گرفت. بنيادگرايان اسلامى در پاكستان وافغانستان تحت عنوان كلى طالب شناسائى شده اند. حزب مسلم ليگ شاخه نواز، عربستان سعودى و انگليس در مقابل آمريكا، حزب مردم پاكستان، دولت كابل و تا حدى هندوستان قرار دارند، در اين معادله ايران بدلايل خاص ديگرى غايب است. حزب مردم پاكستان ودولت كابل هردو در حال باخت بازى پيچيده اى بنظر مى آيند كه در نهايت طالبان را در موقعيت جديدى در افغانستان قرار خواهد داد ودر راستاى آن نيروى نزديك به نوكر طالبان را در پاكستان حاكم خواهد كرد. امرى كه گمان ميرود سيل در شمال غرب پاكستان مى تواند روند آنرا تسهيل كند ومقدارى زمان را به جلو بياندازد. از اين رو نبايد تصور كرد كه زردارى بى گدار به آب زده وسيل بنيان كن ايالت خيبر پختونخواه را نديده است، بلكه برعكس سيل سياسى مهم ترى را مدّ نظر داشته است كه در اظهارات كامرون در دهلى نو برخاسته بود و زردارى را عليرغم تمامى انتقادها به لندن كشاند. اين كه رئيس جمهور پاكستان تا چه اندازه موفق شده باشد دولت محافظه كار انگليس را قانع كند چندان روشن نيست، ولى اگر در تظاهرات پاكستانى تبارها و پرتاب لنگه كفش در جمع هواداران حزب مردم، بطرف زرداري را در نظر بگيريم على القاعده نبايد چندان توفيقى بدست آورده باشد.
بنابراين اگر اتفاق خاصی نيافتد در آينده اى قابل پيش بينى پيشرفت در پرونده شريك سازى يا واگذارى بخش هايى از قدرت به طالبات در افغانستان و باكستان لا اقل در مناطق عشايرى پشتون نشين قابل تصور خواهد بود. در چنين پروژه اى آمريكا، ناتو از شكست نظامى جلوگيرى نخواهند كرد واحتمالاً مى توانند بخش هايى از نظاميان خود را بيرون ببرند وبقيه را در پايگاهاى مطمئن ترى مستقر سازند و به حضور نظامى خود در شكل جديدى ادامه دهند. در پاكستان حزب نواز شريف در مقام مقايسه با حزب مردم از ظرفيت بالاترى براى همكارى با بنيادگراهاى اهل سنت برخوردار است وحمايت عربستان را مى تواند پشت سرخود داشته باشد. در چنين نگاهى سيل پاكستان هرچند فاجعه انسانى است وباعث فقر وآوارگى بيش از 15 ميليون نفر تا همين حالا شده است، در معادلات استراتژيك سياسى منافعى براى جريانهاى سياسى نيز در برخواهد داشت.
ظهور قدرتمند طالبان در كمك رسانى به سيل زدگان حتى مؤترتر از ارتش با آن همه امكانات وتجهيزات را نبايد امرى تصادفى تلقى كرد. طالبان موقعيت را بدرستى دريافته اند و در كنار ملاحظات انسانى دركمك رسانى كه با پاى پياده از كوه هاى سخت با بار و بنه بالا ميروند تا به روستاهاى دور دست كه هيچ كمكى از هيچ منجى دولتى دريافت نمى كنند، كمك و مواد غذايى برسانند محاسبات سياسى وآينده نگرى خاص خود را نيز دارند. ودولت حزب مردم نه اين توان و نه چنين نيروئى را در اختيار دارد تا بتواند كمك هاى سريع و يا حداقل نجات جان محاصره شدگان در سيل را بسرعت طالبان حاضر در صحنه عملى سازد.
دولت حزب مردم هم چنان چشم براه كمك هاى خارجى است كه معمولاً در چنين مواقعى كارساز نيستند وسر و صداى تبليغاتى آن مهم تر از اصل كمك رسانى و امداد و نجات خواهد بود. ارتش پاكستان وارد عمل شده ولى محدوديت منابع و شرايط خاص خود را دارد واگر توجهى را جلب كند آنرا براى روز مباداى خود سرمايه گذارى مى كند ونه براي دولت حزب مردم. بنابراين اين طالبان كه عرق قومى و مذهبي آنها قوى تر از ساير نيرو هاست مى توانند مؤثر تر وارد عمل شوند و سود آنرا خواهند برد.
از طرف ديگر تجربه در گذشته نشان داده است كه كمك هاى خارجى در پروسه ی فساد آميز نظام ادارى قرار مى گيرند و حيف وميل مى شوند، امرى كه در عمل باعث افزايش نارضايتى عمومى مى شود، در چنين نگاهى نيز دوست حزب مردم پاكستان با آزمون جديدى روبروست و با ساختارى كه اين حزب دارد و با ضعف هايى كه در سطح رهبرى آن وجود دارد دشوار مى توان تصور كرد كه از اين گونه آزمونهاى دشوار كاملاً پيروز بيرون بيايد.
در هرحال واقعيت آن است كه سيل در پاكستان خرابى هاى بسيار ببار آورده و زندگى مليونها پاكستانى را تحت تأثير قرار داده است. در اين بين بخش سياسى ونظامى در پاكستان وگروه طالبان محلى در موقعيتى قرار گرفته اند كه بتوانند توجه عمومى را بخود جلب نمايند يا مورد نقد افكار عمومى قرار گيرند. تا اين جاى كار طالبان موثر تر عمل كرده اند.
حزب مردم در ضعيف ترين موقعيت عمل كرده وسفر زردارى به انگليس انتقادهاى جدى به شخص وى وارد كرده است. اين كه حزب مردم از اين شرايط چگونه بيرون خواهد آمد بستگى به آن دارد كه منابع داخلى، منطقه اى وبين المللى قدرت در چه سيرى امكان حركت بيابند. سفر زردارى به لندن در واقع در محاسبه فقط قدرت قابل توضيح مى شود و اگر نه رهبران حزب مردم آنقدر خام نيستند كه حساسيت اوضاع را درنيابند. اگر غير از اين بود سيل حداقل اين بهانه را در اختيار زردارى قرار داده بود كه آنرا بهانه قرار دهد و از سفر به انگليس صرف نظر كند. حضور ولاول زردارى دانشجوى دانشگاه آكسفورد و پسر خانم بى نظير بوتو دركنار پدرش در ديدار با كامرون محاسبات خاص خود را دارد و بحث آينده قدرت را در پاكستان مد نظر دارد وشرايط كنونى را و لو مخاطره آميز، موقتى ارزيابى مى كند. رهبرى حزب مردم بصورت انحصارى در خاندان بوتو مهم تر از تحولات موقتى است. زردارى بدرستى دريافته است كه تثبيت رهبرى در كجاها امكان پذير است ودر كجاها نيست.
اگر قابل تصور باشد كه برندگان سيل پاكستان طالبان، ارتش، و نواز شريف باشند و بازنده اصلى آن حزب مردم باشد در آن صورت قابل فهم خواهد شد كه تحولات سياسى در پاكستان سرعت بيشترى بگيرد. سرعتى كه خواست امريكا، ناتو هم مى تواند باشد تا سياست پاكستان در قبال طالبان والقاعده شفاف تر شود و زمينه مصالحه كلّى در افغانستان فراهم شود. انتشار خبر حضور ملا محمد عمر در كويته وآنهم در حمايت پاكستان نمى تواند امرى تصادفى باشد، بويژه آنكه از قبل اطلاعات در اين باره وجود داشته است، پاكستان وافغانستان در آستانه تحولات جديدى قرار گرفته اند تحولاتى كه ژنرال "پترائوس" آنها را طراحى كرده است و حضور طالبان وب نيادگراهاى اسلامى در قدرت بخش جدائى ناپذير آن است كه در افغانستان و پاكستان هردو عملى مى شود و نواز شريف بهتر از زردارى مى تواند آنرا عملى سازد.
پير محمد ملازهي
کد مطلب: 22912