یکی از اصول ثابت اندیشۀ سیاسی اخوان المسلمین«تلاش در جهت ایجاد وحدت اسلامی» از طریق تعامل با فرقههای اسلامی و اجتناب از جدال مذهبی است. وحدت گفتمانی در اخوان مبتنی بر شخصیت هایی مانند حسن البنا بود که در کسوت رهبران آن بودند و قدرت را در دست داشتند. از نظر حسن البناء «وحدت» پایه اساسی نهضت است و بدون از میان برداشتن عوامل و عناصر تشتت و تفرقه امت اسلامی، پیروزی نهضت اسلامی میسر نیست.
یکی از اصول ثابت اندیشۀ سیاسی اخوان المسلمین«تلاش در جهت ایجاد وحدت اسلامی» از طریق تعامل با فرقههای اسلامی و اجتناب از جدال مذهبی است. وحدت گفتمانی در اخوان مبتنی بر شخصیت هایی مانند حسن البنا بود که در کسوت رهبران آن بودند و قدرت را در دست داشتند. از نظر حسن البناء «وحدت» پایه اساسی نهضت است و بدون از میان برداشتن عوامل و عناصر تشتت و تفرقه امت اسلامی، پیروزی نهضت اسلامی میسر نیست.
شکل گیری اخوان المسلمین
اخوان المسلمین نتیجۀ بحران خلافت و فروپاشی خلافت عثمانی است؛ در سال 1924 میلادی اتفاقی در ترکیۀ امروز به نام جدایی دولت از خلافت رخ داد و در سال 1926 خلافت عثمانی به عنوان آخرین خلافت اسلامی رخت بربست و روی خرابۀ این تحولات سه جنبش شکل گرفت؛ یکی جنبشی است که امروز به نام سلفی معروف است و در مقابل تجدد موضع میگیرد. هرچند که سلفیگری از قرون قبل وجود داشت و وهابیت آن را تقویت کرده بود. دیگری جریانی اسست که امروز به سکولاریسم خاورمیانه ای مشهور است و امتداد یک نوع تجددگرایی غربی در آن وجود دارد. و سومی جریان اخوانی است که از سال 1926 در ذهن ها بود اما رسماً از دو سال بعد (1928) در مصر تأسیس شد و مشابه آن هم دو سال بعد (1930) در سوریه تأسیس شد و به مرور در اغلب کشورهای اسلامی و حتی ایالات متحده آمریکا، اکثر کشورهای اروپایی و آسیایی شکل گرفت.
اصول راهبردی مرامنامه اخوان المسلمین
جمعیت اخوان المسلمین در ده سال اول تأسیس خود، صبغه سیاسی چندانی نداشت و بیشتر به امور فرهنگی می پرداخت؛ تا آنجا که حسن البنا خطاب به یاران خود می گوید: «جمعيت اخوانالمسلمين به قانون اساسي به عنوان نظام حكومت در مصر احترام می گذارد و هيچ تلاشي براي آسيب رساندن به قانون يا برانگيختن مردم عليه آن و يا منفي يا ناپسند نشان دادن قانون نميكند ... زيرا تهييج و برانگيختن مردم باعث انقلاب ميشود و انقلاب فتنه است و سرانجام فتنه هم آتش و دوزخ». اما در 1931 این سازمان با تکیه بر آرمان فلسطین و دفاع از حقوق اعراب تبدیل به یک سازمان سیاسی فعال شد (مسعودنیا و نجفپور، 1387، 147).
بعد از «مسئلۀ فلسطین»، اخوان ایدئولوژی خود را برای مرحلۀ بعد به شیوهای ارائه کرد که بر توانایی اسلام در اینکه تبدیل به ایدئولوژیی شود، تأکید داشت، همین است که اعلام کردند برنامۀشان بر سه اصل استوار است: «الف) اسلام نظامی جامع و متکامل بالذات است، و واپسین مسیر زندگی در همۀ حوزه های آن است؛ ب) اسلام از دل دو منبع برآمده و بر آنها مبتنی است: کتاب [قرآن] و سنت نبوی؛ پ) اسلام قابل انطباق با همۀ زمان ها و مکان هاست».
بناء سپس نهضت خود را وارث و دگرگونساز اکثر عناصر پوینده در تفکر سنتگرایانه و اصلاح گرایانۀ سنی شمرد و آنرا چنین توصیف کرد: «یک پیام سلفی، یک طریقت سنی، یک حقیقت صوفی، یک سازمان سیاسی، یک گروه ورزشی، یک پیوند علمی و فرهنگی، یک کوشش اقتصادی و یک اندیشۀ اجتماعی». برنامۀ جمعیت از دو بخش تشکیل شده بود: «یکی جهان سازی» نهضت بود؛ که بر ضرورت مبارزهای، نه تنها برای آزادی مصر، بلکه برای همۀ «وطن اسلامی» از سلطۀ خارجی تأکید داشت. آن دیگر وظیفۀ «تأسیس حکومت اسلامی و آزاد در این وطن بود که به اصول اسلام عمل کند، و نظام اجتماعی آنرا اخذ و اصول محکم آنرا تبلغ کند و دعوت خردمندانۀ آنرا در میان مردم بپراکند». و سپس افزوده بود «مادام که این حکومت اقامه نشده، مسلمانان همه در پیشگاه خداوند متعال مقصرند که در استقرار آن کوتاهی کرده اند. این عجز به ناکامی در «شرایط حیرت افزای» زمانه، نه فقط ناکامی مسلمانان، بلکه ناکامی کل بشریت است (عنایت، 1392: 156).
شعار اساسی اخوان المسلمین این است که: «الله غایتنا، والرسول قدوتنا، والقرآن دستورنا، والجهاد سبیلنا، والموت فی سبیلالله أسمی أمانینا ...؛ خداوند هدف نهایی ما، پیامبر رهبر ما، قرآن قانون اساسی ما، جهاد در راه خدا شیوه ما و شهادت در راه خدا بزرگترین آرمان ما است (جنتی، همان، 8). اخوان المسلمین برای خود اهداف کلانی را ترسیم کرده است. اسحاق موسی الحسینی اصول مورد علاقۀ اخوان در زمینه های مختلف را در موارد زیر خلاصه کرده است:
الف) علمی: ارائۀ یک تفسیر دقیق از قرآن و دفاع از آن در برابر تفاسیر نادرست؛
ب) عملی: دعوت مصر و سایر دول اسلامی در جهت اصول قرآنی و تجدید نقش و تعمیق تأثیر اسلام؛ بر این اساس اخوان برای دعوت به حکومت اسلامی مطلوب خود، رساله ای با عنوان «نحو النور» تهیه کرده و برای رهبران برجستۀ کشورهای اسلامی فرستاد. در این رساله اصول و برنامه های اصلاحی اخوان المسلمین مطرح شده بود؛
پ) اقتصادی: عبارت است از گسترش و حفاظت از ثروت ملی، ارتقاء سطح زندگی و تحقق عدالت؛
ت) اجتماعی و خیرخواهانه: شامل برنامه های اخوان برای مبارزه با جهل، بیماری و فقر؛
ث) میهن دوستی و ملیگرایی: شامل برنامه های اخوان المسلمین در جهت آزادسازی درۀ نیل، سپس کلیۀ کشورها و در نهایت همۀ دنیای اسلام؛
ج) انسانی و جهانی: شامل برنامه های اخوان المسلمین در راستای صلح جهانی و تمدن انسانی و بر اساس بنیادهای مادی و معنوی اسلام (مسعودنیا و نجفپور، همان، 148-147).
در ادامه، «وحدت اسلامی» از دیدگاه اخوان المسلمین مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
اخوان و وحدت اسلامی
دعوت به وحدت دو جهان عربی و اسلام و استقلال آنها و عدم جهتگیری آن به سوی شرق یا غرب، یکی از مهمترین اهداف و شعارهای جماعت اخوان المسلمین بود که در آغاز دهه 40 مطرح شد. یکی از اصول ثابت اندیشۀ سیاسی اخوان « تلاش در جهت ایجاد وحدت اسلامی» از طریق تعامل با فرقههای اسلامی و اجتناب از جدال مذهبی است. وحدت گفتمانی در اخوان مبتنی بر شخصیتهایی مانند حسن البنا بود که در کسوت رهبران آن بودند و قدرت را در دست داشتند. از نظر حسن البناء «وحدت» پایه اساسی نهضت است و بدون از میان برداشتن عوامل و عناصر تشتت و تفرقه امت اسلامی، پیروزی نهضت اسلامی میسر نیست.
از دیدگاه حسن البناء نهضت تقریب مذاهب اسلامی بخشی از گستره نهضت وحدت اسلامی است که در خدمت اهداف عالیه نهضت اسلامی است. وی به عنوان یک اندیشمند اهل سنت و مؤسس و مرشد اخوان المسلمین از دیرباز، روابط خود را با علمای شیعه و حوزه های علمیه آنها، برقرار و گامهایی به سوی تقویت جنبش تقریب مذاهب اسلامی برداشت. حسن البناء، یکی از مؤسسان دارالتقریب بین مذاهب اسلامی بود که با مرحوم قمی، مؤسس دارالتقریب در تأسیس آن تلاش زیادی کرد و پس از او نیز رهبران و مرشدان اخوان المسلمین به تأسی از وی و در مسیر او، گام های مثبتی برداشتند. تلمسانی در این باره می گوید:
امام شهید رضوان الله علیه [حسن البناء] توجه خاصی برای وحدت اسلامی داشت و اخوان المسلمین در گذشته و امروز، و در آینده نیز در راه این وحدت خواهند کوشید؛ ولو اینکه در این هدف بزرگ، دچار مشکلاتی بشوند. مسلمانان طبق نص صریح قرآن امت واحدی هستند: و ان هذه امتکم، امه واحده (میرعلی،1385: 41).
از نظر اخوان، اسلام مرزهای جغرافیایی و تفاوتهای قومی و نژادی را به رسمیت نمیشناسد. وطن یک فرد مسلمان، به منطقه جغرافیایی خاص محدود نیست بلکه تمامی مناطق اسلامی سرزمین اوست. آنان به «امت اسلامی ایمان داشته و برای وحدت کلیه مسلمانان و استوار کردن برادری اسلامی تلاش نموده و اعلام میکنند که وطن آنها همه جا و در همان جایی است که یک مسلمان وجود دارد. آنان به نظام خلافت اسلامی اعتقاد، ولی در عین حال باور داشتند که زمینه های سیاسی و اجتماعی آن هنوز هنوز فراهم نشده است و برای رسیدن به این امر مهم نیازمند یکسری انجام امور مقدماتی، از جمله همکاری ملت مسلمان در سطوح گوناگون فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است تا این مهم اجرا گردد. «قبل از برقراری مجدد خلافت، لازم است همکاری جدی مابین تمامی خلق های مسلمان از سطوح فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی برقرار گردد. آنچنان همکاریای که به برقراری پیمان اتحاد بین کشورهای مسلمان بینجامد». محمد غزالی، از اعضای فعال اخوان نیز همانند بنا، هیچ تفاوتی میان مسلمانان نمیبیند و برقراری دولت اسلامی را یکی از آرمانهای خود می داند. او در کتاب من هنا نعلم می نویسد:
اسلام مجموعه ای است از اصول عام، بدون تمایز نژاد و رنگ و ملیت و قابل قبول برای همه. این هدیهای است از طرف خدا برای تمامی انسان ها و عبارت است از یک نظم جهانی که در آن، خدا تنها پادشاه از قلمرو آن است که تفاوتی میان عرب و غیر عرب نیست ... دولت اسلامی تجسم آرمانی است (همان: 42).
سید قطب نیز چنین می اندیشد که اسلام دین وحدت است: یعنی وحدت بخشنده میان همۀ نیروهای هستی، پس ناچار دین توحید است: توحد اله، توحید ادیان دیگر در دین خدا [=دین اسلام]، و توحید رسولان در بشارت دادن به این تنها دین از آغاز فجر حیات: «انّ هذه اُمّتکم امّه واحده و اناربّکُم فاعبدون» (انبیاء/92). پس اسلام دین وحدت بخش میان عبادات و معامله، عقیده و سلوک، روحیات و مادیات، ارزشهای معنوی، دنیا و آخرت، و زمین و آسمان است. و از این وحدت بزرگ همه تشریعات و فرائض آن، و توجیهات و حدود آن و آرای خداوندانِ آن در باب سیاست و حکومت و سیاست مال و توزیع غنیمت ها و غرامت ها، و حقوق و واجبات صادر میگردد، و در این اصل بزرگ اجزاء و تفصیلات دیگر آن نیز مندرج است (حلبی، 1384: 248).
عمر تلمسانی، از دیگر رهبران اخوان، معتقد بود اسلام با هرگونه فرقه گرایی و اختلافات مذهبی مخالف بوده و هدف اصلی اتحاد بین مسلمانان برای دستیابی به اهداف بزرگتری میباشد. از نظری وی، تلاش در راه وحدت جهان اسلام، و آنچه همه کشورهای اسلامی را دربر می گرفت، از اهمّ وظایف اخوان و سپس اتحاد جهان بود؛ همان اتحادی که هدف غایی اسلام است. بر این اساس اخوان السلمین اولین گروهی بود که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، آنرا تأیید و از پناه دادن شاه توسط رژیم مصر انتقاد کرد. این جماعت در سال 57 اعلامیه ای منتشر کرد و انقلاب اسلامی ایران را الگویی برای مبارزات اسلامی خود علیه دولت وابسته و ضد اسلامی مصر دانست و از تمام مسلمانان جهان نیز خواست تا از مسلمانان ایران سرمشق بگیرند.
اخوان نخستین گروهی بودند که بلافاصله پس از پیـروزی انقلاب اسلامی، برای عرض تبریک به ایران آمدند و خـدمت امام خمینی رسیدند. اخـوان بعد از پیروزی انقلاب کتابی تحت عنـوان «خمینی آلترناتیو اسلامی» به قلم فتحی عبـدالعزیز منتشر کرد که در آن آمده بود: «انقلاب امام خمینی، انقلاب یک فرقه اسلامی علیه فرقهای دیگر نیست، بلکه مرکز ثقل ارزشها و اعتقادات مشترکی است که همۀ مسلمانان را به وحدت می خواند؛ همان چیزی که انقلاب ایران برای آن به وقوع پیوست» (فوزی و پایاب، 1390: 92).
نتیجه گیری
یکی از اصول و اهداف مهم اخوان المسلمين، ایجاد وحدت در میان مسلمانان بود که متأسفانه در طول سالیان دراز، دچار آسیب های جدی شده بود. آنان در راه تحقق عملی این مهم، از هیچ اقدامی فروگذار نکردند. رهیافت عملی و نظری این جمعیت، از ابتدای تأسیس، بیانگر این مطلب است. بیانیه ها، مصاحبه ها، سخنرانی ها و اقدامات عملی رهبران این جمعیت نشان می دهد که آنان به دنبال برقراری اتحاد و ایجاد امت اسلامی در سطح جهان اسلام هستند. مهمترین اقدامات آنان در این راستا عبارت است از:
1. مؤسس اخوان المسلمين، حسن البناء، یکی از مؤسسان دارالتقريب بين مذاهب اسلامی نیز بود. او افزون بر اعتقاد راسخ به دارالتقريب، با مرحوم قمی مؤسس دار التقريب در تأسیس أن تلاش زیادی کرد. این نخستین گامی بود که او برای اتحاد اسلامی برداشت.
۲. زمینه های سیاسی - اجتماعی شکل گیری آنان، حاکی از آن است که ایشان در راه حل و رهیافت نظری برای غلبه بر استکبار و استعمار بیگانه و اخراج بیگانگان از وطنشان، تنها راه حل اسلامی را بازگشت به آموزه های اصیل اسلامی می دانستند.
٣. اهداف و اصولی که در اساسنامه و قسم نامه اخوان درج شده و همچنین سخنرانی های مصاحبه ها و بیانیه های رهبران اخوان، همگی بیانگر آن است که مهم ترین هدف آنان، برقراری اتحاد اسلامی به منظور تشکیل امت اسلامی است و جز از این راه نمی توان بر استعمار چیره شد.
۴. اقدامات عملی انجام گرفته از سوی آنان در حوزه جهان اسلام، نظیر ایجاد شعبه هایی در کشورهای سوریه، لبنان، یمن و...، همچنین برقراری ارتباط و همکاری با رهبران حرکت های اسلامی در دیگر کشورها، نظير همکاری این جمعیت با نواب صفوی در ایران خود دلیل دیگری بر اعتقاد و التزام آنان به اتحاد اسلامی است.
5. تلاش همه جانبه جمعیت اخوان المسلمین برای بازپس گیری اراضی فلسطین و اخراج اشغالگران از آن کشور، فعالیت گسترده و ایجاد شعبه های فراوان اخوان در فلسطین و اعتقاد به راه حل اسلامی نجات آن کشور، باز دلیل دیگری بر این مسئله می تواند باشد.
6. عمق وجود تنشها و تنازعات داخلی اخوان المسلمين با رهبران ملی و ناسیونالیست مصر که سرانجام به انحلال و اعدام رهبران اخوان انجامید، همگی بر این مطلب دلالت دارد که آنان با تکیه بر اسلام و اصول اسلامی، خواهان تشکیل امت واحده اسلامی به رهبری خليفه واحد مسلمین بودند و در این راه از هیچ اقدامی دریغ نورزیدند (میرعلی، همان: 52-53).
منابع
فوزی، یحیی و پایاب، بهروز (1390)، مقایسه تطبیقی اشتراکات و افتراقات اندیشه سیاسی جنبش اسلامی سنی اخوان المسلمین در مصر و جنبش اسلامی شیعه در ایران، شیعه شناسی، شماره 36.
مسعودنیا، حسین و نجف پور، سارا (1388)، اخوان المسلمین مصر: از بنیادگرایی اسلامی تا مشارکت دموکراتیک، رهیافت های سیاسی و بین المللی، شماره 19.
عنایت، حمید (1392)، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه بهادءالدین خرمشاهی، تهران: خوارزمی.
حلبی، علیاصغر (1384)، تاریخ نهضت های دینی-سیاسی معاصر، تهران: زوّار.
میرعلی، محمدعلی (1385)، وحدت اسلامی از دیدگاه اخوان المسین، مطالعات انقلاب اسلامی، شماره 6-7.
هاشمی فرا، مجید (1395)، تأثیر جنبشهای اسلامی شمال آفریقا بر رهبران انقلاب اسلامی ایران: مطالعه موردی؛ جنبش اخوان المسلمین، رساله کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی تهران جنوب.