انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری ترکیه سرانجام با پیروزی «رجب طیب اردوغان» و حزب متبوع او آک پارتی به پایان رسید و به این صورت رویای طیف های مختلف اپوزیسیون ترکیه برای شکست دادن اردوغان بار دیگر با شکست رو به رو شد. 4 حزب جمهوری خواه خلق، خوب، سعادت و دموکراتیک خلق ها در انتخابات اخیر کوشیدند اردوغان را از سر راه بردارند ولی بار دیگر اردوغان پیروز ماجرا بود. به نظر می رسد اصلی ترین عوامل شکست ائتلاف اپوزیسیون ترکیه در انتخابات اخیر، علی رغم مهیا بودن زمینه برای پیروزی می توان در چهار دسته کلی «عدم اجماع ایجابی»، «کنش سیاسی ضعیف»، «استراتژی انتخاباتی ناکارآمد» و سرانجام «عدم آسیب شناسی مناسب» احصا کرد.
انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری ترکیه سرانجام با پیروزی «رجب طیب اردوغان» و حزب متبوع او آک پارتی به پایان رسید و به این صورت رویای طیف های مختلف اپوزیسیون ترکیه برای شکست دادن اردوغان بار دیگر با شکست رو به رو شد. 4 حزب جمهوری خواه خلق، خوب، سعادت و دموکراتیک خلق ها در انتخابات اخیر کوشیدند اردوغان را از سر راه بردارند ولی بار دیگر اردوغان پیروز ماجرا بود. اپوزیسیون درصدد بود که معرفی چند کاندیدای دارای گرایش های سیاسی متفاوت، ملی گرا، چپ گرا، اسلام گرا و همینطور کُرد بخش مهمی از آرا را به خود معطوف کرده و مانع از پیروزی اردوغان در دور نخست شوند. از سوی دیگر نیز ائتلاف اپوزیسیون ملت که روابطی غیر رسمی با حزب دموکراتیک خلق ها داشت نیز تلاش می کرد مانع رسیدن اکثریت کرسی های پارلمان به ائتلاف جمهور شود. با این حال اپوزیسیون در هر دو انتخابات شکست های شدیدی را متحمل شد. از یک سو رجب طیب اردوغان با 52.5 درصد آرا در همان دور نخست به پیروزی رسید و از سوی دیگر ائتلاف دست راستی جمهور متشکل از آک پارتی و حزب حرکت ملی موفق به کسب 53 درصد کرسی های پارلمان (344 کرسی) شدند.
در مقابل مجموع رأی «محرم اینجه»، کاندیدای حزب جمهوری خواه خلق، «مرال آکشنر»، کاندیدای حزب خوب، «تمل کارامولا اوغلو»، کاندیدای حزب سعادت و همچنین آرای «صلاح الدین دمیرتاش»، کاندیدای زندانی حزب دموکراتیک خلق ها روی هم رفته به زحمت به 47 درصد کل آرا می رسد. همچنین کرسی همکاری نسبتاً پنهانی ائتلاف ملت با ه.د.پ نیز روی هم رفته منجر به این شد که 189 کرسی به احزاب ائتلاف و 67 کرسی نیز به ه.د.پ برسد که روی هم رفته 256 کرسی بالغ می شود. در مقاله حاضر خواهیم کوشید عوامل اصلی شکست های مداوم نیروهای اپوزیسیون ترکیه در برابر حزب عدالت و توسعه و رجب طیب اردوغان را تحلیل کنیم.
علل شکست مداوم اپوزیسیون
به نظر می رسد اصلی ترین عوامل شکست ائتلاف اپوزیسیون ترکیه در انتخابات اخیر، علی رغم مهیا بودن زمینه برای پیروزی می توان در چهار دسته کلی «عدم اجماع ایجابی»، «کنش سیاسی ضعیف»، «استراتژی انتخاباتی ناکارآمد» و سرانجام «عدم آسیب شناسی مناسب» احصا کرد. موارد فوق به صورت مفصل در ادامه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
عدم اجماع ایجابی
انتخابات ریاست جمهوری اخیر ترکیه از این منظر که نقطه عزیمت گذار به نظام ریاست جمهوری به حساب می آمد، اهمیت وافری داشت. نیروهای اپوزیسیون در سال های اخیر که ائتلاف دست راستی احزاب عدالت و توسعه و حرکت ملی، منجر به تضعیف نهادهای دموکراتیک و خدشه دار شدن استقلال قوا انجامیده بود از اقبال بیشتری در جامعه برخوردار شده بودند و گسترش نارضایتی ها به نفع اپوزیسیون پیش می رفت. از سوی دیگر نیز اوضاع نابه سامان اقتصادی ترکیه نیز باعث وزید باد موافق به پرچم مخالفان شده بود. در نتیجه به نظر می رسد، نیروهای اپوزیسیون با مدیریتی بهینه می توانستند حرف های زیادی در برابر احزاب حاکم داشته باشند.
در همین راستا پیروزی های لب مرزی اردوغان در همه پرسی اصلاحات قانون اساسی و نیز انتخابات ریاست جمهوری اخیر نیز نشان می دهد که اختلاف دو طرف فاحش نبوده است و برای مثال کمپین آری در جریان همه پرسی تنها با اختلافی یک درصدی از کمپین آری شکست خورد و رجب طیب اردوغان نیز با رأیی 2 و نیم درصد بالاتر از 50 توانست پرونده انتخابات را در همان مرحله نخست ببندد.
مقدمات اجماع طیف های مختلف اپوزیسیون اردوغان در جریان همه پرسی اصلاحات قانون اساسی به وجود آمد. اپوزیسیون در این همه پرسی موفق شد آرای 24 میلیون ترکیه ای را به دست آورد که اندکی بیش از 48 درصد مجموع آرا بود. با این وجود «کمپین نه» جنبشی سلبی بود و از نیروهایی تشکیل شده بود که تنها در آنچه نمی خواستند اشتراک نظر داشتند. این کمپین شامل لیبرال ها و چپ گرایان آوانگارد، ملی گرایان ناراضی از ائتلاف حرکت ملی با اردوغان، طرفداران حزب جمهوری خواه خلق، کردهای مخالف اردوغان و علوی های ترکیه بود. مرزهای ایدئولوژیک موجود میان این طیف ها همکاری از موضعی ایجابی را برای آن ها به شدت دشوار می کرد.
با اعلام تصمیم برگزاری انتخابات زودهنگام که اردوغان برای گرفتن عامل زمان از نیروهای اپوزیسیون بدان اقدام کرد، حزب جمهوریت تلاش کرد با نشان دادن برخی نرمش های موضعی و موسمی به ائتلافی برای ارتقای توانایی اپوزیسیون شکل دهد. لحظه تأثیرگذار «انتقال 15 نماینده از حزب جمهوریت به حزب خوب» که منجر به تأیید کاندیداتوری مرال آکشنر در انتخابات ریاست جمهوری شد نیز یکی دیگر از مهم ترین تلاش های اپوزیسیون برای هماهنگ سازی استراتژی ها بود. سپس چهار حزب جمهوریت، خوب، سعادت و دموکرات از تشکیل ائتلافی با عنوان «ائتلاف ملت» خبر دادند.
قانون انتخاباتی جدید به احزاب اجازه می داد در انتخابات پارلمانی با یکدیگر ائتلاف کرده و برای ورود به پارلمان نیازی به این نداشته باشند که از حد نصاب 10 درصدی بگذرند. با این حال اختلافات ایدئولوژیک نیروهای مختلف مانع از آن شد در سایر زمینه ها نیز ائتلاف ملت استراتژی هماهنگی را در پیش بگیرد. مخالفت آکشنر و ملی گرایان با شراکت ه.د.پ در ائتلاف به خاطر در هراس از ریزش رأی ملی گرایی نیز در همین راستا ارزیابی می شود.
از سوی دیگر اندک آشنایی با فضای سیاسی و اجتماعی ترکیه گویای این واقعیت است که عمده آرا در این کشور دارای جهت مندی خاص و سوگیری مشخصی است و به طور متوسط روندی پایدار دارد. از این شهروندان ترکیه ای، با ایرانیان تفاوت قابل توجهی دارند. زیرا در ایران و به طور خاص نتایج انتخابات ریاست جمهوری در روزهای پایانی و از طریق کشیده شدن اقشار خاکستری رقم می خورد.
اما در ترکیه وضعیت به گونه دیگری است؛ برای مثال در انتخابات مختلف پس از سال 2003، آک پارتی معمولاً از رأی 40 درصدی برخوردار بوده است و حزب جمهوری خواه خلق نیز معمولاً 25 درصد آرا را در سبد خود می بیند. همچنین تحلیل نتایج چند انتخابات اخیر از جمله دو انتخابات ریاست جمهوری 2014 و 2018 و انتخابات پارلمانی سال های 2015 و 2018 و نیز همه پرسی اصلاحات قانون اساسی در آوریل 2017 نشان از آن دارد که احزاب اپوزیسیون برای به دست آوردن بیش از 50 درصد آرا و پیروزی در انتخابات راهی بجز جذب آرای اقشار محافظه کار و مذهبی - که پایگاه سنتی حزب عدالت و توسعه به شمار می آید - ندارند. تکروی های اردوغان و تلاش او در راستای شخصی سازی قدرت در سال های اخیر باعث شده بود بخشی از اقشار مذهبی نسبت به او مردد شوند و تنها به دلیل نداشتن آلترناتیو مناسب بار دیگر به او رأی دهند. از این رو احزاب اپوزیسیون می توانستند با در پیش گرفتن استراتژی مناسبی بخشی از این اقشار را به سوی خود بکشانند.
معضل اپوزیسیون در این خصوص اشتهار به مشی سکولار و غرب گرایانه است. این گرایش باعث می شود دسترسی به رأی اقشار محافظه کار و مذهبی ترکیه برای احزابی نظیر حزب جمهوری خواه خلق و نیز حزب خوب اگر نگوییم غیر ممکن، بسیار دشوار شود. این احزاب برای گرفتن رأی اقشار مذهبی نیازمند به کار گیری گزینه هایی هستند که بتواند اقشار مذهبی را تحریک کند، در حالی که معمولاً اقشار مذهبی از شعارهای اپوزیسیون به هراس می افتد تا جلب آن شود. البته تلاش محرم اینجه در انتخابات اخیر تا حدی نشان از حرکت به این سمت و سو را داشت ولی به هیچ عنوان کافی نبود.
گزینه طلایی اپوزیسیون
بهترین و نتیجه گرا ترین سناریو برای اپوزیسیون ترکیه در انتخابات ریاست جمهوری قرار گرفتن پشت سر کاندیدایی بود که بتواند بخشی از رأی عدالت و توسعه را به اپوزیسیون انتقال دهد. این گزینه طلایی برای اپوزیسیون کسی نبود جز «عبدالله گل»، رئیس جمهور پیشین ترکیه. گل یکی از سه پایه گذار اصلی آک پارتی به حساب می آید و سال ها به عنوان سیاستمداری محافظه کار سابقه فعالیت سیاسی دارد.
حتی بسیاری از احزاب سکولار ترکیه نیز برای او احترام قائل هستند. از سوی دیگر نیز انتقادات ملایم او نسبت به عملکرد حزب حاکم و اردوغان باعث تمایز او از هم حزبی های پیشینش شده بود. همچنین تلاش تمل کارامولااوغلو، رهبر حزب اسلامگرای سعادت برای به میدان آوردن گل نیز باعث شد نام رئیس جمهور یازدهم ترکیه بیش از پیش در افواه مطرح شود.
نظرسنجی هایی در سه ماه فوریه، آوریل و می 2018 درباره انتخابات ریاست جمهوری ترکیه برگزار شده عبدالله گل نیز بعضاً به عنوان یکی از کاندیداها مطرح بوده است. میزان رأی او در این نظرسنجی ها بین 5 تا 15 درصد (البته در رقابت با تعداد زیادی از کاندیداها) متغیر است. اگرچه این میزان چندان قابل توجه نیست، اما باید در نظر گرفت که میزان (دست کم) 5 درصدی مذکور رأی کدام بخش جامعه است؟
به طور مشخص وقتی عبدالله گل، در نظرسنجی ها با اردوغان، «کمال قلیچداراوغلو»، «مرال آکشنر» و شخصیت هایی مانند «احمد ترک» رقابت کند طبیعتاً نباید انتظار داشت که طرفداران احزاب دیگر از او در برابر کاندیدای حزب خود حمایت کنند. اما در عین حال همین میزان نشان می دهد که گل می تواند بخش مهمی از رأی محافظه کاران و مذهبی ها را از حلقوم آک پارتی خارج کند. در واقع رأی 5 تا 15 درصدی وی در نظرسنجی های آن مقطع دقیقاً رأی بخشی از اقشار مذهبی است که یا دیگر دل خوشی از اردوغان نداشته و به دلیل فقدان آلترناتیو مناسب باز هم به او رأی می دهند و یا اینکه در رقابت میان اردوغان و گل مردد شده و نمی توانند دست به انتخاب بزنند.
همچنین نظرسنجی هایی که رقابت عبدالله گل و اردوغان را در مرحله دوم ترسیم می کردند نشان می داد که قشر بزرگی از مشارکت کنندگان (نزدیک به 20 درصد) گزینه «نمی دانم» را انتخاب می کنند. این امر نیز گواه دیگری بر این مدعا است که از اقشار محافظه کار و مذهبی در رقابت میان اردوغان و گل مردد می شوند. نکته طلایی که می توانست اپوزیسیون را در این انتخابات نجات دهد به میدان فرستادن گل بود.
اگر رأی 47 درصدی مجموع کاندیداهای اپوزیسیون را تحلیل کنیم خواهیم دید که بین 35- 40 درصد این رأی، رأی حزبی، طیف های مختلف اپوزیسیون ترکیه بوده است. به این ترتیب چنانچه احزاب اپوزیسیون از عبدالله گل به عنوان کاندیدای واحد حمایت می کردند، دست کم رأیی به این میزان را از پایگاه های خود به او انتقال می دادند. از آنجا که گل در میان اقشار محافظه کار نیز دارای احترام است به طور مشخص او می توانست دست کم 10 درصد طرفداران آکپ را به سوی خود جذب کند و در چنین حالتی اگر کار در مرحله نخست به نفع او به پایان نمی رسید، قطعاً به دور دوم کشیده می شد.
انتخاب گزینه ای مانند عبدالله گل، دقیقاً همان اقدامی است که می توانست، ائتلاف اپوزیسیون را از حالت سلبی، به فاز ایجابی وارد کند. در واقع اپوزیسیون با تعدیل تمنیات خود نسبت به قدرت در کوتاه مدت می توانستند مانع بزرگ اردوغان را از پیش رو بردارند و با تشکیل دولتی فراگیر، طرح نویی در سپهر سیاسی ترکیه دراندازند. در صورت شکست اردوغان و آک پارتی، احتمال جدایی بسیاری از سرمایه گذاران و گروه های شکل دهنده بدان از این حزب و نیز شکل گیری گروهی از ناراضیان آن به دور عبدالله گل بالا می رفت.
اما نیروهای اپوزیسیون با قرار گرفتن در زندان ایدئولوژی های رنگارنگ خود موفق به این مهم نشدند و نتوانستند از مرزهای قالبی خود برای به دست آوردن پیروزی فراتر بروند.
کنش سیاسی ضعیف
کنش سیاسی در تعریف موسع خود به هرگونه عملی گفته می شود که به طور مستقیم یا غیر مستقیم معطوف به اهداف و مسائل سیاسی باشد. اما مراد ما در اینجا از این مفهوم، برداشتی حرفه ای تر از آن است. کنش سیاسی بدین معنا در برابر واکنش سیاسی قرار می گیرد. در واقع به هر اقدام سیاسی که باعث تغییر اجباری در محاسبات رقبا شود و آن ها را وادار سازد از موضعی واکنشی و بدون برخورداری از فاعلیت و استقلال کامل پاسخ دهند، کنش سیاسی گفته می شود.
برای مثال و در مورد سیاست در ترکیه مثال های فراوانی را می توان از کنش و واکنش سیاسی یافت. برای مثال وقتی در آستانه انتخابات پارلمانی سال 2011 حزب جمهوری خواه خلق که به کمالیسم و سکولاریسم شهره است برای جذب آرای اقشار مذهبی در چند شهر اقدام به پخش روسری میان بانوان حاضر در میتینگ ها کرد.
یا می توان به عنوان مثال دیگر از اقداماتی صحبت کرد که در بحبوهه عملیات ضد کودتا پس از کودتای نافرجام سال 2016 انجام شد. آک پارتی برای سرکوب منتقدان «لایحه لغو مصنویت نمایندگان متهم به حمایت از تروریسم» را به پارلمان آورد، حزب جمهوری خواه خلق در هراس از اینکه وصله حمایت از تروریسم را بخورد، با وجود مخالفت اصولی خود بدان رأی مثبت داد و زمینه لازم برای لغو مصونیت 11 نماینده کُرد را فراهم ساخت. در واقع در این لحظه خاص، آک پارتی موفق به کنش سیاسی شده و اپوزیسیون را به واکنش سیاسی وا داشته است. واکنشی که لحظه طلایی دیگری را به نام آک پارتی رقم می زند.
مورد خاص راهپیمایی عدالت که توسط حزب جمهوریت ترتیب داده شد و در خلال آن مخالفان حد فاصل شهرهای آنکارا و استانبول را درنوردیدند، یکی از معدود اقدامات کنشگرانه اپوزیسیون ترکیه به شمار می آید. عدم تکیه بر قالب های ایدئولوژیک و کمالیستی حزب جمهوریت در این راهپیمایی باعث شد تعداد بسیار زیادی از مردم در آن شرکت کنند. گستردگی این راهپیمایی باعث شد تا سران آک پارتی از موضعی واکنشی آن را تقبیح کنند و حرفی برای گفتن نداشته باشند.
اما مثال های انگشت شمار باعث نمی شود، واقعیت کلان موجود در این مورد را نادیده بگیریم. در 15 سال گذشته آکپ و رجب طیب اردوغان در اکثر لحظات تأثیرگذار سیاسی، موفق به کنش سیاسی و راندن نیروهای اپوزیسیون به ساحت واکنش سیاسی شده اند.
همچنین هیچگاه نیروهای رنگارنگ اپوزیسیون از حزب جمهوریت گرفته تا کُردها و نیز ملی گرایان (تا پیش از پیوستن حزب حرکت ملی به ائتلاف اردوغان) نتوانستند خود را به مردم ترکیه به عنوان نماینده همه طیف ها معرفی کنند. همچنین این احزاب هیچگاه نتوانستند برنامه هایی برای اداره کشور در سطح عدالت و توسعه ارائه کنند و خود را به عنوان آلترناتیو آن معرفی نمایند.
برای نمونه پس از انتخابات هفتم ژوئن 2015 که آکپ 40 درصد آرا را به دست آورد و تنها 258 نماینده خود را توانست به پارلمان بفرستد. سه حزب جمهوریت، حرکت ملی و دموکراتیک خلق ها نیز روی هم رفته 292 کرسی را به دست آوردند و می توانستند در صورت ائتلاف کابینه ترکیه را به دست بگیرند، اما ملی گرایان با تأکید بر تروریستی بودن حزب دموکراتیک خلق ها حاضر به تشکیل ائتلاف با این حزب نشد و تنها فرصت عملی به دست دست آمده برای به حاشیه راندن آکپ از دست رفت. در واقع گیر کردن احزاب اپوزیسیون در چنبره قالب های ایدئولوژیک موجب شد آن ها الزامات گذار از احزابی محدود به پایگاه های محدود و خاص به یک دولت فراگیر را درک نکنند. در صورتی که چنین کابینه ای تشکیل می شد، شاید می توانست الگویی آلترناتیو را برای اداره ترکیه به مردم این کشور بدهد.
همچنین کارنامه آک پارتی و نیروهای اپوزیسیون نیز (دست کم تا سال 2014) تفاوتی فاحش را نشان می داد. نیروهای اپوزیسیون یادآورد کابینه های ضعیف ائتلافی دهه 1990 و تورم افسار گسیخته آن دوران هستند در حالی که آکپ در اذهان قشر وسیعی از مردم نماد ثبات سیاسی، دموکراسی و توسعه اقتصادی است. همچنین قشر قابل توجه مذهبی ها و محافظه کاران این کشور نیز آکپ و اردوغان را نماد آزادی های مذهبی خود و اپوزیسیون را سمبل سیاست های سکولاریستی تحمیلی می دانند. در نبود آلترناتیو اسلامگرای قدرتمند می توان پیش بینی کرد که اقشار مذهبی ترکیه در انتخابات مختلف آتی نیز به آک پارتی و کاندیدای این حزب رأی دهند.
استراتژی انتخاباتی ضعیف
نیروهای اپوزیسیون ترکیه از هنگام پیروزی لب مرزی اردوغان در جریان همه پرسی 17 آوریل 2017 عزم خود را برای شکست او در انتخابات آتی جزم کردند. نخستین شخصیتی که کوشید نام خود را برای این امر مطرح کند، مرال آکشنر معاون پیشین حزب حرکت ملی بود. او گروهی از اعضای این حزب را رهبری می کرد که از ائتلاف دولت باغچه لی با اردوغان ناراضی بودند. پس از تلاش نافرجام این گروه برای عزل باغچه لی از ریاست حزب، همه این افراد از حزب حرکت ملی اخراج شدند. آکشنر سرانجام در اکتبر 2017 حزب جدید خوب را تأسیس کرد و کوشید با نام این حزب وارد رقابت انتخاباتی شود.
آکشنر رفته رفته به شهرهای مختلف می رفت و برای حزب جدید تبلیغات می کرد و می کوشید خود را به عنوان مسیری جدید معرفی کند. نکته جالب این بود که اردوغان به صورت ارادی سعی کرد با آکشنر و ائی پارتی وارد چالش نشود و هیچ گاهی نامی از آن ها نبرد، زیرا نمی خواست جامعه تصور کند آکشنر بدیل اردوغان است. از سوی دیگر اما، حملات به حزب جمهوریت و کُردها با شدت زیادی ادامه می یافت.
اردوغان حتی به رسانه های تصویری ترکیه اجازه نمی داد نامی از آکشنر ببرند. زن آهنین ترکیه فرصت قابل توجهی برای حضور در شبکه های تلویزیونی دولتی نمی یافت. همچنین با کاندیداتوری محرم اینجه، کاندیدای حزب جمهوریت و عملکرد نسبتاً خوب او، رفته رفته آکشنر به محاق رفت. برخلاف آکشنر، در همه شبکه های تلویزیونی به روی اینجه باز ماند و او در برنامه های زیادی شرکت کرد.
در واقع اردوغان در صورت رویارویی با آکشنر هم خود را با گروهی از اقشار ملی گرا سرشاخ می ساخت و هم با بخشی از طرفداران راست میانه اصطکاک پیدا می کرد، اما حمله به محرم اینجه، قلیچداراوغلو و کُردها، بازی انتخابات را در رقابت سنتی راست و چپ متبلور می ساخت. رقابت راست میانه و چپ میانه در ترکیه اغلب با پیروزی راست گرایان همراه می شود و چپ ها معمولاً نمی توانند نظر اکثریت را جلب کنند.
همچنین نکته قابل توجه دیگر نیز این بود که اردوغان موفق شد در طول کارزار انتخاباتی، رقابت سیاسی با محرم اینجه را تبدیل به مسابقه ای شخصی کند. اینجه که در اوایل ورودش به کوران رقابت ها سعی می کرد به اردوغان توهین نکند در چندین نوبت مورد توهین های شخصی اردوغان قرار گرفت و رفته رفته او نیز تلاش کرد پاسخ تهمت های رئیس جمهور را بدهد. شخصی سازی رقابت اگرچه باعث شد طرفداران ایدئولوژیک ج.ح.پ، سکولارها و چپ گرایان و تا حدودی نیز کُردها به وجد بیایند، ولی در عین حال نیز این امکان را از اینجه گرفت که بین اقشار مذهبی نفوذ کند. در واقع اردوغان با شخصی سازی قدرت دوگانه راست گرا – چپ گرا و سکولار – مذهبی را زنده کرد. در نتیجه اقشار محافظه کاری هم که از او رضایت چندانی نداشتند، دیگر بار صفوف خود را پشت او مستحکم کردند.
نکته سوم در این زمینه را می توان شباهت شعارهای کاندیداهای اپوزیسیون دانست. محرم اینجه و هم مرال آکشنر اساس شعارهای خود را بر دال هایی نظیر «نجات دموکراسی»، «احیای نظام پارلمانی»، «عضویت در اتحادیه اروپا» و «حل مسائل قومی» استوار کرده بودند. حتی تمل کارامولااوغلو و نیز دمیرتاش نیز از درون زندان همین شعارها را دنبال می کردند. طبیعیتاً نمی توان انتظار داشت که شعارهای مشابه کاندیداها باعث جذب شمار قابل توجهی از مردم شود. در مورد آکشنر مانور دادن نسبی بر مسئله کردها و صحبت به میان آوردن از لزوم حل و فصل این مسئله نیز باعث ریزش آرای او در میان ملی گرایان شد. به همین دلیل بود که برخلاف انتظارات، حزب حرکت ملی موفق شد بار دیگر بیش از 11 درصد آرا را به دست بیاورد.
عدم آسیب شناسی از شکست ها
از سال 2003 که آک پارتی در ترکیه به قدرت رسیده، احزاب اپوزیسیون هر بار شکست هایی که متحمل شده اند را به انواع و اقسام دلایل بیرونی معطوف کرده و کمتر زمانی را می توان یافت که این احزاب در راستای اصلاح عملکرد خود بر بیایند. این بار نیز با وجود شکست اپوزیسیون در دستیابی به هر دو هدف عمده خود، تقریباً هیچ یک از احزاب مخالف اردوغان نشانه ای از شکست و لزوم آسیب شناسی از علل آن را در اظهارات پس از انتخابات ترکیه از خود بروز نداده است. «کمال قلیچداراوغلو»، رهبر حزب جمهوری خواه خلق که اکنون با درخواست های فزاینده ای برای استعفا رو به رو است، پس از پیروزی اردوغان با نخوتی عجیب از تبریک به رئیس جمهور منتخب خودداری کرد و گفت: «من به دیکتاتور تبریک نمی گویم!» او همچنین با فرار از پذیرش شکست گفت: «نتایج انتخابات برای ما قابل قبول است. در وضعیت فوق العاده و بسیج امکانات نابرابر دولتی و بسیاری از دیگر عوامل به دست آوردن این نتایج هم پذیرفتنی است.»
همچنین محرم اینجه که عملکرد قابل قبولی از خود در کارزار انتخاباتی برجا گذاشت و توانست 5 درصد بیشتر از رأی 25 درصدی پایگاه خاص ج.ح.پ را به خود اختصاص دهد نیز کشیده نشدن انتخابات ریاست جمهوری به دور دوم را ناشی از اولاً ناتوانی دیگر کاندیداها و احزاب در به دست آوردن رأی بیشتر و ثانیاً محدود بودن فرصت 50 روزه ای دانسته که برای تبلیغ در اختیار داشت و می گوید: «میخواهم در انتخابات بعدی رای از هر دو نفر یک نفر را به دست آورم. در این دور از انتخابات از هر سه نفر یکی به من رای داده است. 15 میلیون رای کم نیست.» این در حالی است که هم او و هم قلیچداراوغلو از پیروزی قاطع در انتخابات سخن به میان می آوردند.
از سوی دیگر «اومید اوزداغ»، معاون حزب خوب نیز عدم توفیق این حزب را ناشی از ائتلاف با حزب جمهوری خواه خلق دانسته و می گوید: «باید تنها با احزاب دموکرات و سعادت ائتلاف می کردیم. این دو حزب نیز با ما هم نظرند.»
در حالی که اردوغان و آک پارتی در معدود دفعاتی که نتوانسته اند موفقیت کامل به دست آورند نیز سعی در آسیب شناسی علل ناکامی های خود به عمل آورده اند. برای مثال در انتخابات هفتم ژوئن 2015، آک پارتی چند ماه مشی ملی گرایانه در پیش گرفت و موفق شد در انتخابات تکراری نوامبر بخش مهمی از رأی ملی گرایان را به دست بیاورد و 316 نماینده خود را به پارلمان بفرستد.
در نهایت می توان گفت که اردوغان و آک پارتی در انتخابات اخیر نه جذابیت گفتمانی سابق را داشتند و نه طراوت و انرژی قبلی را ولی با برخوردار شدن از اشتباهات پرشمار اپوزیسیون و استراتژی انتخاباتی نسبتا مناسب، دیگر بار موفق به شکست دادن مخالفان شدند. در واقع این پیروزی بیش از آنکه معلول توانمندی های اردوغان باشد، پیامد ناتوانی های اپوزیسیون است.