يکي از مسائل مورد مناقشه بين مذاهب اسلامي و جريان وهابيت، موضوع زيارت قبور انبيا، اوليا و مومنين است که وهابيها آن را حرام و غير جايز ميپندارند که در برابر آنها، پيروان مذاهب اسلامي با تکيه بر منابع يقيني يعني قرآن و سنت نه تنها اين عمل را حرام نميدانند، بلکه آن را امري مشروع قلمداد ميکنند که در رشد و تعالي معنوي زائر بسيار موثر است. ازاين رو، زيارت همواره از اعمال پسنديده اسلام بوده و در طول تاريخ، مسلمانان به آن عنايت و اهتمام داشتهاند. در منابع روايي متعدد از رسول گرامي اسلام(ص) نقل شده است که فرمودند: «مَن زارَ قَبرِي وَجَبَت لَهُ شَفاعَتِي: هر کس مرا زيارت کند، شفاعتم براي او واجب ميشود.» (کنزالعمال، ج 15: 651) در
به گزارش خبرگزاری تقریب، اين مقاله، مشروعيت زيارت از ديدگاه مذاهب فقهي اهل سنت (حنفي، مالکي، شافعي و حنبلي) بررسي و تبيين شده است که همه آنها بالاتفاق، به جواز آن تصريح نمودهاند. در پايان نيز به چند مورد از مکانهاي زيارتي اهل سنت اشاره گرديده است.
معناي زيارت
زيارت، از ريشه «زَور» و اصل آن به معناي ميل و عدول از چيزي است (ابن فارس، ج 3: 36) كه با انگيزه بزرگداشت كسي و اُنس گرفتن با او به وي روي آورد (فيومي، ج1: 260). برخي «زَور» را به معناي بالاي سينه گفتهاند (خليل بن أحمد، ج7: 379)، يعني وقتي گفته ميشود فلاني را زيارت کردم، يعني با بالاي سينهام، او را ملاقات کردم (راغب، 387). در اصطلاح، نيز زيارت عملي عبادي به معناي حضور در پيشگاه پيشوايان ديني يا نزد قبور آنان يا ديدار از مکاني مقدس يا محترم براي اظهار ارادت و احترام و کسب فيض معنوي است. اين عمل عبادي، نزد همه پيروان مذاهب و به خصوص شيعيان جايگاهي ويژه و اثرات معنوي و ثواب بسياري دارد.
فوايد زيارت
زيارت اقسام متفاوتي دارد که هر کدام از آنها فوايد منحصر به فردي دارد. به عنوان مثال، زيارت خانه خدا فلسفه و آداب ويژهاي دارد که در کتابهاي مربوط به آن به طور مفصل بيان شده است. زيارت مؤمنان و قبور آنان هم رابطهاي دو سويه است که هم براي زائر و هم براي شخص زيارتشونده داراي برکات و فوايدي است. علاوه بر ثواب زياد ديدار مؤمن، در روايات مختلف تأکيد شده که صاحب قبر متوجه حضور زائرانش شده و از حضور آنان خشنود ميگردد. از فوايد ديگر زيارت قبور مؤمنان ميتوان به ياد مرگ افتادن، عبرت گرفتن و آماده اصلاح گذشته شدن اشاره کرد.
انبياء و اوليا، انسانهاي کامل و محبوبترين بندگان نزد خدا هستند که در اوج تقوا و قرب به حضرت حق قرار دارند. محبت ورزيدن به آنان نيز دستور الهي است و دشمني با آنان به منزله دشمني با خداوند است. رسيدن به مقامات قرب الهي بدون دوست داشتن دوستان خدا و پذيرفتن ولايت آنان امکانپذير نيست. از اين بيان ميتوان فضيلت زيارت را دريافت؛ چرا که زيارت از بهترين راههاي ارتباط با پيشوايان دين است که موجب توفيق و جلب معنويت خواهد شد (تهانوي، ج2: 1082). همچنين تکريم آنان، ارتباط قلبي بين زائر و مزور را تحکيم ميبخشد و در حقيقت، موجب استمرار راه و مسير معنوي آنان خواهد شد. آمرزش گناهان، بهرهمندي از شفاعت آنها (کنزالاعمال، ج 15: 651) و برآورده شدن حاجات از ديگر نتايج معنوي است که زيارت اولياي الاهي در پي دارد.
زيارت در تاريخ اسلامي
از دادههاي تاريخي استفاده ميشود که رسول اکرم(ص) هم خود به زيارت قبور بقيع ميرفت و به آنها سلام ميفرمود و هم به ديگران سفارش مينمود. متن زيارت رسول خدا(ص) هم در منابع معتبر آمده است. در مسلم، بن حجاج حديثي را از عايشه نقل نموده است که وي ميگويد: هر موقع آخر شب فرا ميرسيد، پيامبر به سوي بقيع ميرفت و ميگفت: «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ دَارَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ، وَأَتَاكُمْ مَا تُوعَدُونَ غَدًا، مُؤَجَّلُونَ، وَإِنَّا، إِنْ شَاءَ اللهُ، بِكُمْ لَاحِقُونَ، اللهُمَّ، اغْفِرْ لِأَهْلِ بَقِيعِ الْغَرْقَدِ: درود بر شما اى ساكنان خانه افراد با ايمان، خداوند آنچه را به شما وعده داده فردا به شما عطا فرمايد، شما ميان مرگ و رستاخيز به سر مىبريد و ما نيز به شما خواهيم پيوست، پروردگارا اهل بقيع غرقد را بيامرز» (صحيح مسلم، ج2: 669)
همچنين پيامبر(ص) هر سال به زيارت شهداي احد ميرفت و بر آنان درود ميفرستاد و چنين ميفرمود: «سلام و درود بر شما به واسطه صبر و تحملي که از خود نشان داديد! سراي آخرت چه سراي نيکويي است.» (ابن عابدين، ج2: 242) در روز فتح مكه نيز با هزار سوارِ پوشيده از سلاح، قبر مادرش را زيارت كرد و هيچ گاه ديده نشده بود كه مانند آن روز، آن قدر زياد گريه كند (بيهقي، ج11: 469).
فاطمه زهرا(س) با تأسي از رسولالله(ص) هر صبحگاه شنبه به زيارت شهدا ميرفت، آنگاه نزد قبر حمزه ميشتافت و براي او درخواست رحمت و استغفار ميکرد (المستدرك، ج1: 533). امام حسين(ع) پس از آن كه وليد بن عقبه، حاکم مدينه از ايشان خواست تا با يزيد بيعت کند به زيارت جدش رسول خدا (ص) رفت و به ايشان متوسل شد (أحمد، الفتوح، ج5: 18).
عبدالله بن عمر هر وقت عازم سفر ميگرديد، به مسجد مي رفت و نماز مي خواند و سپس به زيارت قبر رسولالله(ص) ميرفت و به حضرت سلام مينمود (ابن أبي شيبة، المصنف، ج3: 576). سرخسي روايتي را نقل ميکند که در آن آمده است که عايشه(رض) مرتب به زيارت قبر نبي(ص) ميرفت (سرخسي، ج24: 10).
بيهقى به نقل از هاشم بن محمد العمرى (از فرزندان عمر بن على) مىگويد: «در مدينه، روز جمعه، صبحگاهان ميان فجر و طلوع خورشيد، پدرم مرا به زيارت قبر شهيدان برد. من پشت سر او مىرفتم تا به مزار شهيدان رسيديم. پدرم با صداى بلند گفت: سلام بر شما كه چون صبورى كرديد، خوب جايگاهى داريد. [اهل قبور] جواب سلام پدرم را دادند كه: سلام بر تو اى ابا عبدالله. پدرم به من نگاهى كرد و پرسيد: تو جواب سلام مرا دادى؟ گفتم: نه. او مرا در سمت راست خود قرار داد و دوباره سلام داد. باز جواب سلام را شنيد، سه بار اين كار را تكرار كرد و هر سه بار، جواب سلامش را دادند، آنگاه پدرم به سجده افتاد و شكر خدا را به جا آورد.» (سمهودي، ج 3: 112)
يحيى به نقل از «عطاف» مىگويد: «خالهام از زنان پارسا و پرهيزكار بود. او برايم تعريف مىكرد كه سوار مركب شدم و بر سر قبر حمزه رفتم، غلام من نيز همراهم بود. در آنجا تا مىتوانستم نماز خواندم و به جز من و آن غلام، هيچ كس ديگرى بر سر قبر نبود. او ايستاده بود و افسار مركب را به دست داشت. پس از نماز، ايستادم و با دستم به قبر حمزه اشاره كردم و گفتم: سلام بر شما، صداى جواب سلام خود را از زير زمين شنيدم. آرى! به همان وضوح كه مىدانم خدا مرا آفريده، صدا را نيز به همان وضوح شنيدم، موهاى تنم سيخ شد، همان لحظه، غلام را صدا زدم و او مركب را آورد و سوار شدم.» (همان، ج3: 111)
ابوعلي غساني از ابوالفتح نصر بن حسن سکتي سمرقندي نقل ميکند که در سال 464 ق نزد ما آمد و اين حکايت را براي ما بيان کرد که در سمرقند، بعضي سالها باران نميباريد و قحطي باران ميشد، مردم بارها نماز استسقاء ميخواندند؛ ولي جواب نميگرفتند. مرد صالحي نزد قاضي سمرقند آمد و به او گفت: من نظري دارم که ميخواهم آن را به شما بگويم، اينکه همه به سمت قبر امام محمد بن اسماعيل بخاري برويم که قبر ايشان در خرتنک (يکي از شهرهاي ازبکستان) است. در کنار قبر محمد بخاري، استسقاء کنيم و اميد است که خداوند براي ما باران ببارد. اين کار را انجام داديم و قاضي طلب باران کرد و مردم در کنار قبر او گريه کردند و طلب شفاعت از صاحب قبر نمودند. خداوند با اين توسلي که ما به قبر بخاري کرديم، باران فراواني را فرستاد به حدي که مردم هفت روز در خرتنک ماندند و راه نبود که مردم بروند.»
زيارت در روايات
روايات مربوط به زيارت در منابع اهل سنت به چند دسته تقسيم ميشود: دسته اول رواياتي است كه از آنها به دست ميآيد كه در يک مقطع زماني خاصي، اصل زيارت قبور ممنوع اعلام شده بود، اما پس از مدتي اين منع توسط پيامبر برداشته شد. حاكم در «المستدرک» به نقل از پيامبر اکرم(ص) آورده است: «قَدْ كُنْتُ قَدْ نَهَيْتُكُمْ عَنْ زِيَارَةِ الْقُبُورِ أَلَا فَزُورُوهَا: شما را از زيارت قبور نهي کردم، از اين پس زيارت کنيد.» (المستدرك، ج1: 530)
دسته دوم رواياتي است كه از زيارت قبور براي زنان، نهي ميكند؛ به عنوان نمونه، «لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ زُوَّارَاتِ الْقُبُورِ» (ابن ماجه، ج1: 502). مستمسك اصلي براي قائلين به حرمت رفتن زنان به زيارت قبر در بين اهل سنت، اين دسته از روايات است. در عين حال برخي مانند الباني سند اين گونه روايات را ضعيف و برخي راويان را متهم مي دانند (الباني، ج2: 370). افزون بر اينکه احاديث متعدد ديگر بر جواز زيارت زنان، دلالت دارد (المستدرك، ج1: 533).
دسته سوم، رواياتي است که امر به زيارت قبور کرده است و اشاره به نهي گذشته ندارد. به عنوان مثال ابوذر از پيامبر نقل ميكند: «زُرِ القُبُورَ تَذْكُرُ بِها الآخِرَةَ: قبرها را زيارت كن كه تو را به ياد آخرت مىاندازد.» (مناوي، ج 3: 162)
دسته چهارم، رواياتي است که ميگويد سنت و سيره هميشگي پيامبر بر زيارت قبور بوده است. اين روايات از ام المومنين عايشه(رض) نقل شده است که پيامبر(ص) هر شبي كه ايشان نزد او بود، در آخر شب به بقيع مىرفتند و آنان مورد خطاب قرار ميدادند و ميفرمودند: «سلام بر شما، خانة قومي مؤمن، آمد شما را آنچه که خدا وعدهتان داده بود» (بستي، ج7: 444)
زيارت از ديدگاه مذاهب
1. مذهب حنفي
بنا به تصريح سرخسي که خود از فقيهان صاحبنام مذاهب حنفي است، ديدگاه احناف رخصت در زيارت قبور هم در حق مردان و هم زنان ثابت است و آنچه در زيارت ممنوع است، بيهوده سخن گفتن است (سرخسي، ج24: 10). شرنبلاني نيز در کتاب «مراقي الفلاح» که آن را بر اساس نظرات امام ابوحنيفه جمعآوري کرده است، ميگويد: «بعضي گفتهاند زيارت براي زنان حرام است، ولي اصح اين است که رخصت زيارت قبور هم براي مردان و هم براي زنان است. پس به قول صحيح براي زنان هم مستحب است.» (شرنبلاني، ج1: 229)
علاءالدين الحصکفي، ميگويد: «زيارت قبر پيامبر(ص) مستحب است و بعضي از علماء گفتهاند، براي کسي که استطاعت دارد، واجب است» (ابن عابدين، ج2: 626)
ملاعلى قارى حنفي در شرح روايت نهي زنها از رفتن به زيارت قبور مىگويد: «ظاهر روايت «نَهَيتُكُم عَن زيارَةِ القُبورِ فَزوروها» عموم را مىرساند و خطاب در «نَهَيتُكُم» و «زوروا» از باب تغليب (غلبه داشتن) است و يا اينكه اصل در خطاب مردان هستند، گرچه فعل آن براى مذكر آمده ولى در واقع هم مردان و هم زنان را شامل مىشود. پس زنان نيز با رعايت شرايط مىتوانند به زيارت قبور بروند.» (قاري، ج4: 1255)
ابن عابدين حنفي در باره زيارت قبور مىگويد: «آيا زيارت قبر پيامبر (ص) براى زنان مستحب است؟ بنا بر قول صحيح، مستحب است و كراهتى هم ندارد. البته در صورتى كراهت ندارد كه شرايطى را كه برخى علما براى زيارت برشمردهاند، رعايت شود. ولى به نظر ما قول درستتر، همان نظر كرخى و ديگران است. بنا بر نظر كرخى، زيارت براى مردان و زنان جايز است و هيچ اشكالى هم ندارد. بنا بر نظر غير كرخى به دليل اينكه اصحاب، بدون هيچ قيد و شرطى گفتهاند كه زيارت مستحب است، پس زيارت براى زنان نيز استحباب دارد، حتى نويسنده كتاب «نثر اللبات» اعتقاد دارد كه زيارت قبور واجب است.» (ابن عابدين، ج 2: 626)
محمدعلي تهانوي، يکي از علماي برجسته و صاحبنام حنفي دربار? فلسفه زيارت قبور اين چنين تفسيري دارد: «وقتي کسي از دنيا ميرود، نفس او مجرد ميگردد و به جهان فراختر ميرود و نفس مجرد مراحل کمال را همچنان در جهان ديگر ميپيمايد. هنگام زيارت چون زائر نزد زيارتشونده ميرود، از گستردگي او بهره ميگيرد و بر کمالش افزوده ميشود. زيارت قبور اوليا و انبيا باعث بخشش انوار فراوان از سوي آن بزرگواران بر زائر ميگردد، چنانکه صاحبان بصيرت آن را مشاهده نموده و بر آن شهادت دادهاند.» (تهانوي، ج2: 1082)
2. مذهب شافعي
محمد بن ادريس شافعي از ائمه بزرگ اهل سنت با استناد به حديثي از رسولالله(ص) به صراحت تمام به جواز زيارت قبور فتوا داده است و گفته است:« وَلَا بَأْسَ بِزِيَارَةِ الْقُبُورِ: هيچ اشکالي در زيارت قبور نيست» (شافعي، ج1: 317) و نيز از وي نقل شده است که ميگفت: «من به ابوحنيفه تبرك مىجويم و هر روز بر سر قبرش مىآيم. اگر مشكلى برايم پيش بيايد، دو ركعت نماز مىخوانم و سر قبرش مىآيم. كنار قبر او، حاجتم را از خدا مىخواهم و هنوز حاجتم بالا نرفته، برآورده مىشود.» (خطيب، ج 1: 445)
ابن حجر عسقلاني شافعي که يکي از بزرگترين علماي اهل سنت است، گفته که حرام شمردن زيارت رسول اکرم(ص)، يکي از زشتترين مسائل ذکر شده از ابن تيميه است، زيرا غير از ابن تيميه، ساير فقها بر جايز بودن زيارت قبور به اجماع استدلال کردهاند (ابن حجر، ج3: 66)
حافظ ذهبي از بزرگان شافعي که همعصر ابن تيميه است ميگويد: «خوشا بحال کسي که در کنار مرقد پيامبر با فروتني درود بر ايشان ميفرستد. اين بهترين زيارت است، به خدا سوگند فرياد زدن و شيون مسلمانان و بوسيدن ديوارها چيزي غير محبت به خدا و رسولش نيست، و محبت به پيامبر(ص) جدا کنند? اهل بهشت و جهنم است. از اين رو زيارت قبر پيامبر(ص) ما را به خدا نزديکتر ميکند.» (ذهبي، ج4: 484)
3. مذهب مالکي
مذهب مالكى اگرچه پيروان زيادى ندارد، ولى در عين حال نظريهپرداز آن مالك بن انس از محدثان و فقهاى بزرگ جهان اسلام است. كتاب موطا وى از اهميت والايى در بين اهل سنت برخوردار است و حاوى نظرات اين رهبر سنى مذهب است كه بر مبناى روايات منسوب به رسولاللّه(ص) ذكر شده است در اين کتاب رواياتي از رسول الله(ص) نقل شده است که مشروعيت زيارت قبور را ميرساند (ابن انس، ج2: 485).
ابن حاج مالکي در کتاب المدخل خود با نقل کلامي از عبدالله بن نعمان قائل به جواز زيارت اهل قبور به خاطر تبرک شد، وي دراين باره چنين نقل مي کند: «براي اهل بصيرت و موعظه يقيني است که زيارت قبور صالحين به خاطر تبرک و موعظه محبوب (مستحب) است، چون برکت صالحان بعد از وفاتشان هم مثل زمان حياتشان ادامه دارد و دعا نزد قبور ايشان و شفيع قرار دادن آنها عملي است که علماي محقق ما از امامان دين انجام ميدادند.» (ابن الحاج، ج1: 255)
4. مذهب حنبلي
هر چند ابن تيميه از حنابله، زيارت قبور اهل بقيع و شهداي اُحد را براي دعا کردن و طلب استغفار جهت ايشان مستحب ميدانست، اما وي بر اين باور است که زيارت قبور پيامبران و صالحين براي طلب حاجت يا دعا از ايشان گمراهي، شرک و بدعت است (ابن تيميه، ج24: 317). ولي در ميان علماي اين مذهب، کساني هستند که بر خلاف ديدگاه ابن تيميه قرار دارند و بر جواز زيارت قبور تأکيد دارند.
ابن قُدامه مقدسى كه دانشورى بسيار مشهور است و به گفته ذهبى كتابى در فقه اهل سنت به جامعيت المغنى وى نگارش نيافته، در مورد زيارت مىگويد: «زيارت قبور براى مردان بنا بر نص صحيح «كنت نهيتكم عن زيارة القبور فزوروها...» مباح است و مخالفى هم براى آن ديده نشده است و نيز اهداى ثواب به ارواح مردگان كه نصوص فراوانى دلالت بر جواز آن دارد، بلااشكال است.» (مقدسى، ج 2: 565-570) وى درباره جواز زيارت قبرها براى زنان نيز مىنويسد: «از احمد بن حنبل در اين باره فتاوى گوناگونى نقل شده است، ولى مسلماً مىتوان گفت كه ابتدائاً با توجه به روايت «لعن اللَّه زوّارات القبور» زنان از آن نهى شدهاند، اما بعداً با صدور روايت نبوى با كلام «فزوروها» كه عام است و بر زن و مرد شمول دارد، بايد گفت كه آن نهى قبلى نسخ شده است.» (همان)
قبرهاي زيارتي
تاريخ اسلام نشان مىدهد كه مسلمانان از گذشته دور تا به امروز، به زيارت قبور اصحاب و مؤمنان مىرفتند و به قبور آنها توسل و تبرك مىجستند. اكنون به برخى از اين موارد اشاره مىكنيم:
1. قبر سلمان فارسى
خطيب بغدادي ميگويد: «قبر آنجناب در نزديكى ايوان كسرى قرار دارد و هماكنون مشخص و معروف است، براى آن بنايى ساختهاند و خادمى هم دارد كه از آن، مراقبت و نگهدارى مىكند. من آن مكان را ديدهام و بارها به زيارت آن رفتهام.» (خطيب، ج 1: 508) ابن جوزى هم مىگويد: «قلانسى و سمنون گفتهاند كه قبر سلمان را زيارت كردهاند.» (ابن جوزي، المنتظم، ج 12: 241)
2. قبر ابوايوب انصارى
وى در سال 52 ه.ق در روم درگذشت. حاكم نيشابورى مىگويد: «مردم از قبرش مراقبت مىكنند و به زيارتش مىروند و به هنگام خشكسالى در كنار قبر وى از خداوند باران مىطلبند.» (المستدرك، ج 3: 518)
3. محمد بن ادريس شافعى
شافعي پيشواى شافعيان در سال 204 ه. ق درگذشت. وى را در «قرافه» صغرى نزديكى مكانى به نام «مقطم» به خاك سپردند و قبرش زيارتگاه مردم است (ابن خلکان، ج 4: 165).
4. احمد بن حنبل
پيشواى حنبليان در سال 241ق درگذشت. ذهبى مىگويد: «مردم به زيارت ضريح او در بغداد مىروند.» (ذهبي، ج 1: 114) ابوبکر بن مکارم ميگويد: «در يکي از سالها قبل از ماه رمضان، باران زيادي آمد، من خوابيده بودم و در خواب ديدم که آمدم کنار قبر امام احمد بن حنبل تا زيارت کنم و مشاهده کردم که قبر او به زمين چسبيده است و اندازه نصف ساق يا دو برابر آن بيشتر از قبر باقي نمانده است. من ناراحت شدم که باران باعث خرابي قبر امام احمد بن حنبل شده است، اما شنيدم صدايي از قبر آمد که ميگويد: نه به خاطر باران قبر من خراب نشده است، بلکه از عظمت خداوند متعال قبر من خراب شده و به زمين چسبيده است، زيرا خداوند عزوجل يک روزي به زيارت من آمده بود.» (ابن جوزي، مناقب، ج 1: 607 و 608)
5. ابوحنيفه
پيشواى حنفىها در سال 150 ه.ق درگذشت. ابن جوزي در اين باره مي نويسد:« در اين ايام، آقاي ابوسعيد مستوفي ملقب به شرفالملک بارگاهي براي ابوحنيفه درست کرد و آنجا را زيارتگاه ابوحنيفه ناميد. براي قبر او ضريح و قبهاي و در کنار او مدرسهاي درست کرد و دستور داد فقها آنجا بيايند و مدرسهايي درست کردند.» (ابن جوزي، المنتظم، ج16: 100)
نتيجه گيري
از مجموع مطالب مطرح در اين نوشتار اين نتيجه به دست ميآيد که به جز جريان وهابيت، مذاهب اسلامي ديگر زيارت قبور را جايز و مشروع ميدانند. در طول تاريخ اسلامي نيز سيره مسلمانان رفتن به زيارت انبياء و اوليا بوده است و آنها نه تنها زيارتگاهها را تخريب نميکردند، بلکه در عمران و آباداني در هر قرن و عصري تلاش مينمودند و سهولتهاي لازم را براي زائرين فراهم ميکردند تا از فيوضات معنوي آن بزرگواران بيشتر استفاده نمايند. بر اين اساس، در بيشتر كشورهاي اسلامي زيارتگاههايي براي علما و اولياي اسلامي ساخته شده که حکايت از مشروعيت آنها در ميان مسلمانان و فقهاي اسلامي ميباشد.
فهرست منابع
1. ابن الحاج، أبوعبدالله محمد بن محمد، المدخل، دارالتراث، بيتا.
2. ابن الحجاج النيسابوري، مسلم، صحيح مسلم، بيروت، دار إحياء التراث العربي، بي تا.
3. ابن أنس، مالك، موطأ، بيروت، دار إحياء التراث العربي، 1406ق.
4. ابن تيميه الحراني، تقيالدين أبوالعباس، مجموع الفتاوى، المدينة النبوية، مجمع الملك فهد لطباعة المصحف الشريف، 1416ق.
5. ابن حجر العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي، فتحالباري شرح صحيح البخاري، بيروت، دارالمعرفه، 1379ق.
6. ابن خلكان، أبوالعباس شمسالدين أحمد، وفيات الأعيان، بيروت، دار صادر، بيتا.
7. ابن عابدين، محمد أمين الحنفي، رد المحتار على الدر المختار، بيروت، دارالفكر، 1412ق.
8. ابن ماجه، أبوعبدالله محمد بن يزيد القزويني، سنن ابن ماجه، دارإحياء الكتب العربية، بي تا.
9. الألباني، أبوعبدالرحمن محمد ناصرالدين، موسوعة الألباني في العقيدة، صنعاء، مركز النعمان للبحوث والدراسات الإسلامية وتحقيق التراث والترجمة، 1431ق.
10. البستي، محمد بن حبان، صحيح ابن حبان بترتيب ابن بلبان، بيروت، مؤسسة الرسالة، 1414ق.
11. البيهقي، أحمد بن الحسين، شعب الإيمان، مكتبة الرشد للنشر والتوزيع بالرياض بالتعاون مع الدار السلفية ببومباي بالهند، 1423 ق.
12. التهانوى، محمدعلى، كشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، بيروت، مكتبة لبنان ناشرون، بيتا.
13. الجوزي، جمالالدين أبوالفرج، المنتظم في تاريخ الأمم والملوك، بيروت، دارالكتب العلمية، 1412ق.
14. الجوزي، جمالالدين أبوالفرج، مناقب الإمام أحمد، دار هجر، 1409ق.
15. الحاكم، أبوعبدالله محمد بن عبدالله النيسابوري، المستدرك على الصحيحين، بيروت، دارالكتب العلمية، 1411ق.
16. الخطيب البغدادي، أبوبكر أحمد بن علي، تاريخ بغداد، بيروت، دارالغرب الإسلامي، 2002م.
17. ذهبي، شمسالدين احمد بن محمد، سير اعلام النبلاء، تحقيق شعيب الارنؤوط، بيروت، مؤسسه الرساله، بيتا.
18. الراغب الأصفهانى، أبوالقاسم الحسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن، محقق: صفوان عدنان الداودي، بيروت، دارالقلم، بيتا.
19. السرخسي، محمد بن أحمد، المبسوط، بيروت، دار المعرفه، 1414ق.
20. السمهودي، علي بن عبدالله، وفاء الوفاء بأخبار، بيروت، دارالكتب العلمية، 1419ق.
21. الشافعي، أبوعبدالله محمد بن إدريس، الأم، بيروت، دارالمعرفه،1990م.
22. الشرنبلالي الحنفي، حسن بن عمار، مراقي الفلاح شرح متن نور الإيضاح، مكتبة العصرية، 1425ق.
23. الصنعاني، أبوبكر عبدالرزاق بن همام، المصنف، بيروت، المجلس العلمي، 1403ق.
24. طريحى، فخرالدين، مجمع البحرين، تهران، مرتضوى، 1375ش.
25. الفراهيدي البصري، أبوعبدالرحمن الخليل بن أحمد، كتاب العين، دار ومكتبة الهلال، بيتا.
26. الفيومي، أحمد بن محمد، المصباح المنير في غريب الشرح الكبير، بيروت، بيتا.
27. القزويني، أحمد بن فارس، معجم مقاييس اللغة، المحقق: عبدالسلام محمد هارون، دارالفكر، 1399ق.
28. الكوفي، أحمد بن أعثم، الفتوح، دار الأضواء، 1411ق.
29. متقي الهندي، علاءالدين علي بن حسامالدين،كنز العمال، مؤسسة الرسالة، 1401ق.
30. الملا الهروي القاري، علي بن (سلطان) محمد، مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، بيروت، دارالفكر، 1422ق.
31. المناوي القاهري، زينالدين محمد، فيض القدير، مصر، المكتبة التجارية الكبرى، 1356ق.