تغییر و تحولات در کشورهای عربی یکی از بزرگترین تحولات در تاریخ معاصر جهان عرب محسوب میشود. این تحولات شامل پافشاری ملتها برای رسیدن به آزادی و برپایی حکومتی بر اساس خواست آنهاست.
اشتراک گذاری :
خبرگزاری تقريب (تنا): تغییر و تحولات در کشورهای عربی یکی از بزرگترین تحولات در تاریخ معاصر جهان عرب محسوب میشود. این تحولات شامل پافشاری ملتها برای رسیدن به آزادی و برپایی حکومتی بر اساس خواست آنهاست.
هرگاه این ملتها به اهداف خود رسیدند، در آن صورت تحولاتی که در منطقه به اشکال مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی در حال انجام است، تأثیر مثبتی را بر مسئله فلسطین خواهد گذاشت و با مرور زمان در ایجاد فضای استراتژیک برای حمایت از فلسطین سهیم خواهد بود؛ و این چیزی است که اسرائیلیها آن را خطری جدی در دراز مدت به حساب میآورند.
اما آنچه اهمیت دارد این است که اسرائیل و آمریکا و همپیمانان آنها دست بسته نخواهند ماند و برای حفظ امنیت و منافع خود در منطقه تلاش خواهند کرد. به همین دلیل، این تغییر و تحولات در منطقه گاهی شاهد سناریوهایی است که به پیروزی کامل یا جزئی میانجامد و گاهی با شکست روبرو میشود. دشمنان نیز از این وضعیت آشفته درجهت ایجاد تفرقه و اختلاف مذهبی سوء استفاده خواهند کرد.
تحولات موجود در منطقه یک فوران اعتراض آمیز موقتی نیست که در نهایت توسط نظام حاکم سرکوب گردد، بلکه این تظاهرات در درجه اول حجم بسیار بالایی از مشارکت جوانان را در بر داشته است؛ ثانیاً به جهت اینکه تظاهراتی مسالمت آمیز و تشکل یافته است، ممتاز شده است؛ ثالثاً خواستههای مردم به یک مسئله سیاسی بزرگ تبدیل شد و رابعاً نتایج مثبتی در پی داشته است و موجب تغییر نظام حکومتی در تونس و مصر شده است.
در یمن و لیبی نیز تا کنون تغییرات بزرگی صورت گرفته است، اگرچه در لیبی به دلیل سیاست نظام حاکم، این تغییرات چهرهای نظامی انقلابی به خود گرفته است. در این کشورها بسیاری از سازمانهای دولتی مجبور به بالا بردن سقف آزادیها و ارائه امتیازات سیاسی به مردم شدند.
وضعیت در اردن، سوریه، بحرین، عمان، مراکش و الجزایر نیز به همین منوال است. برخی از کشورهای دیگر چون عربستان سعودی و کویت نیز در اثر اعتراضات مردمی، مجبور به انجام اصلاحات و ارائه تشویقهای خدماتی و اداری شده اند.
از سوی دیگر، مردم این کشورها با استفاده از رسانه و وسایل جدید ارتباط جمعی از جمله فیس بوک و توییتر و ... توانستهاند اعتراضات موجود را پوشش خبری داده و در شبکههای ماهوارهای منعکس کنند.
ملت عرب توانسته است مانع ترس را در هم بشکند و خواسته های خود را به صورتی تنظیم یافته مطرح نماید. این درحالی است که بسیاری از سازمان ها و حکومت های دست نشانده، چهره قبیح خود را از طریق اعمال وحشیانه خود نشان داده اند.
روش رفتاری کشورهای عربی: مشهور است که اسرائیل به دلیل ناتوانی و ضعف و عقب ماندگی کشورهای عربی و اسلامی، به ویژه در منطقه اطراف خود، از نیروی بالایی برخوردار است. لذا ضعف منطقه و تفکیک پذیری آن، تضمینی برای ثبات و استمرار اشغالگری اسرائیل است. همچنین، نبود دولت های دمکراتیک که خواست ملت را منعکس کنند نیز موجب تقویت نیروی این رژیم اشغالگر شده است. این دولت ها تبدیل به یک وسیله برای قلع و قمع ملت عرب و مسلمان شده اند و کمک های آمریکا و غرب نیز بر این اشغالگری افزوده است.
خیزشهای اخیر در جهان عرب، اگر به اهداف خود دست یابند، تأثیرات مهمی را در قضیه فلسطین خواهد گذاشت. زیرا نظام های عربی که دچار چنین خیزشهایی شده اند در مرحله اول اقدام به مرتب کردن چینش داخلی خود می کنند و از وارد شدن به جنگهای نظامی با نیروهای خارجی اجتناب خواهند کرد. در این میان، اسرائیل و هم پیمانانش از این دسته اند. این کار، یک تغییر خاص در مواضع سیاسی محسوب می شود.
لذا به زودی شاهد این رخدادها خواهیم بود: ۱- کاهش محاصره نوار غزه و باز شدن گذرگاه رفح، و اجازه ورود کاروان های کمک رسانی به غزه و همچنین توقف ساخت دیوار فولادی. ۲- اهمیت ندادن به اجرای قرارداد کمپ دیوید و عقب نشینی سیاسی، اقتصادی، امنیتی و فرهنگی رژیم صهیونیستی. این امر موجب رکود عملی این توافقنامه خواهد شد بدون اینکه نیازی به اعلام رسمی در مورد لغو آن وجود داشته باشد. ۳- یک روش متفاوت در تعامل با پرونده صلح فلسطین، که به شکلی جدی منجر به بازسازی سازمان آزادی فلسطین و اصلاح آن بر اساس اصول جدید خواهد شد. ۴- افزایش یا پایان یافتن تأثیر اسرائیل و آمریکا در قراردادهای عربی. این به معنای اولویت مسائل ملی و اسلامی بر فشارهای خارجی است.
اما در درازمدت نیز شاهد این موارد خواهیم بود: ۱- فتح باب نهضت عربی – اسلامی که منجر به تحولات بزرگ اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و حتی نظامی خواهد شد و به طرز وسیعی بر آینده طرح های صهیونیستی در منطقه تأثیر گذار خواهد بود. ۲- تشکیل فضای استراتژیک رسمی و ملی درمنطقه اطراف اسرائیل که تحت پوشش نیروهای مقاومت و دشمن سرسخت رژیم اسرائیل است. ۳- اثر گذاری کشورهای عربی و اسلامی بر قضیه فلسطین.
روش رفتاری فلسطین: اگر تحولات منطقه اثر خود را داشته باشد و سقف مواضع مذاکره ای کشورهای عربی بالا رود، تأثیر منفی بر نیروهای فلسطین خواهد گذاشت و توان استفاده فرماندهان حکومتی در رام الله از فشارهایی که در اثر محاصره نوار غزه بر دولت اسماعیل هنیه وارد می شود را تضعیف خواهد کرد. همچنین ممکن است نیروهای مقاومت به ویژه حماس بیش از پیش مورد قبول و حمایت ملت عرب واقع شوند که در این صورت افقی وسیعتر برای بازگرداندن کیان از دست رفته فلسطین باز خواهد شد. مردم فلسطین نیز از تأیید و حمایت کشورهای عربی برخوردار شده و از امکانات اقتصادی، سیاسی، مردمی و چه بسا نظامی آنان بهره مند می شوند.
روش رفتاری کشورهای اسلامی: این تغییر و تحولات كشورهای عربی چه بسا بر اوضاع جهان اسلام به طور مستقیم تأثیر نداشته باشد. اما در نظام های حكومتی بزرگ به خصوص ایران، تركیه و مصر كه رابطه خود را با اسرائیل قطع كردهاند، تحول عمیقی را ایجاد كرده است. (ایران رابطه خود با اسرائیل را در سال ۱۹۷۹ میلادی قطع نمود، تركیه نیز در حال قطع این رابطه است و رابطه مصر با اسرائیل نیز شاهد پس رفت است) كه این مسئله بر روابط استراتژیك این كشورها در منطقه تأثیر بسزایی خواهد داشت.
این مسئله نشان میدهد كه گرایشهای اسلامی كه مؤید حقوق فلسطینیان هستند از جایگاه مردمی در میان كشورهای بزرگ اسلامی مانند اندونزی، مالزی، پاكستان، نیجریه و ... برخوردار میباشند.
روش رفتاری بین الملل: گمانه زنی برخی از سیاستمداران كه انتفاضه كشورهای عربی توسط آمریكا رهبری میشود، صحیح نیست. این انتفاضهها بیانگر اصالت امت و ملت اسلامی و شوق آنان برای بدست آوردن آزادی و كرامت انسانی است. آنان برای بیان انسانیت خود، با استفاده از این نهضت انقلابی موانع ظلم و استبداد و فساد را از جامعه خود ریشه كن میكنند. لذا سزاوار نیست كه این خواست ملت برای تغییر را محصول اجنبی بدانیم!
روشن است كه آمریكا نسبت به بسیاری از انتفاضهها با سردرگمی مواجه بوده است. آمریكاییها همچون دیگر قدرتهای بزرگ، به یكباره با حجم وسیعی از انتفاضهها و سرعت در تغییر نظامهای حكومتی مواجه شدند؛ اما تلاش كردند كه این وقایع را به نفع خود برنامه ریزی كنند. زیرا از امكانات زیر برخوردار بودند: ۱- پویایی عالی در تعامل با این وقایع از طریق مؤسسات و مراكز تصمیم گیری. ۲- قدرت بالا در به كار گیری از امكانات سیاسی، اقتصادی، نظامی و رسانهای بزرگ. با این وجود، آگاهی ملتها و تأسیس نظامهای دمكراسی واقعی در منطقه، راه را بر استفاده نامطلوب آنان از چنین انقلابهایی بست.
روش رفتاری اسرائیل: اسرائیل در سطح سیاسی، در نگرانی و اضطراب به سر میبرد. چرا كه فرماندهان اسرائیلی، با تهدیدی استراتژیك برای اسرائیل مواجه شدهاند و هرگاه این تحولات تبدیل به فضای حمایتی از مقاومت و برقراری آزادی شود، در موازین نیروهای اسرائیلی خلل وارد میآید.
اسرائیل و نیروهای سیاسی آن، از افزایش گرایشهای راستگرا و افراطی دینی و همچنین از غرور نیروهای نظامی كه منجر به نتایج ناگواری میشود، رنج میبرند.
روشن است كه رؤیای حل و فصل مسالمت آمیز بر اساس شروط اسرائیل به پایان رسیده است و احساس امنیت نیروهای اسرائیلی با شكست آنان در نوار غزه و جنوب لبنان، متزلزل شده است.
از سوی دیگر، اسرائیل و همپیمانانش تلاش میكنند كه از این انقلابها به نفع خود سوءاستفاده كرده و اختلافات ناشی از آن را اختلافات مذهبی و نژادی جلوه دهند و به این وسیله منطقه عربی را به تقسیم بكشانند.
پیشنهاداتی برای شكست طرحهای رژیم صهیونیستی: ۱- تقویت حركتهای تنظیم یافته و مسالمت آمیز در جهت دستیابی به آزادی و دمكراسی. ۲- بیان اینكه خواست ملت برای تغییر نظام، خواست گروه یا حزب خاصی نیست، بلكه خواست تمامی مردم جامعه با هر نژاد و مذهبی است. ۳- اجتناب از درگیریهای مذهبی و نژادی و بستن راهها در مقابل این اختلافات. ۴- قرار دادن فلسطین به عنوان سمبل وحدت امت اسلامی و دوری مردم فلسطین از درگیریهای داخلی. ۵- تسریع در شكستن محاصره نوار غزه و حمایت از منافع فلسطین. ۶- استفاده از نیروهای جوان فلسطینی و عربی و شركت دادن آنها به شكل گسترده در كارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ملی.