به گزارش خبرنگار حوزه استان های خبرگزاری تقریب، محمد حسین مختاری در مقاله ای به تبیین موانع وحدت اسلامی با تاکید بر دیدگاه علمای مذاهب اسلامی پرداخت:
مقدمه
لزوم بازخوانی همگرایی تاریخی امت اسلامی و بازشناسی تهدیدها، چالشها، امکانات و فرصتها، از ملزومات راهبردی تحقق وحدت امت اسلامی است؛ به ویژه آنکه اذهان تاریخی مسلمانان گواهی میدهد ممالک اسلامی در اعصار گذشته به رغم برخورداری از امکانات بالقوه و بالفعل مادی و معنوی نتوانسته اند به اتحاد و انسجام پایدار دست یابند.
این چالش با ورود وهابیت و جریانات واپسگرای تکفیری که به جمودگرایی فکری و خشونت دامن زده است، بزرگترین چالش جهان اسلام در چند دهه اخیر را ایجاد کرده است. افراطگرایی و اندیشه های تکفیری و فرقه گرایی، قدرت های استکباری را در آتش افروزی در جوامع اسلامی به شدت گستاخ کرده است، به گونه ای که نظام کفر جهانی با ایجاد و حمایت از گروه های تکفیری در برپایی جنگهای نیابتی، به نام اختلافات مذهبی کمر به نابودی امت اسلام بسته است.
حقیقت آن است که نسیم خردگرایی و تعاملات میان فرهنگی و مذهبی در جهان اسلام وزیدن گرفته است و در این میان، آموزه های وحدت بخش قرآن کریم، تلالو زیبای وحدت در سیره نبوی، انسجام گرایی در سیره اهلبیت علیهم السلام و نیز رویکردهای وحدت محور علمای مذاهب اسلامی، به ویژه اندیشه ها و آرمانهای وحدتبخش امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری به عنوان سلسله جنبان وحدت و بیداری اسلامی، چشماندازی روشن بر تارک بلند وحدتگرایی در جهان اسلام افکنده است.
بنابراین وحدتگرایی در امتداد مسیر الگوهای ماندگار، ارتقای وحدت پایدار و نقشه راه دستیابی به وحدت اسلامی است که با عزم و اراده پیروان مذاهب اسلامی در بهره گیری از فقه و کالم میان مذهبی مقارن و ظرفیت عظیم مسلمانان در رویارویی با جریانات ضد اسلامی به منصه ظهور خواهد رسید. در این میان افق مشترک .
نقش استراتژی تقریب در تحقق وحدت اسلامی. چشم انداز وحدت در ایمان به پروردگار متعال، پیامبر اکرم(ص) و قرآن کریم و نیز کعبه به عنوان قبله گاه و آماج حج مسلمانان، اصول ثابتی است که جوامع اسلامی را در وحدت هدف، وحدت آیین، وحدت رهبری و وحدت عقیده، گرد خود آورده است.
وحدت جهان اسلام ناشی از چشمانداز مسلمانان در تحقق امت واحده اسلامی است. این آرمان با چالشهای فراوانی مواجه است، ولی توجه بسیاری از اندیشمندان جهان اسلام را به خود واداشته و تفکر در مورد نوسازی تمدن اسلامی را موجب شده است. بنابراین، اندیشمندان جهان اسلام در صدد شناسایی آسیب ها و چالش های همگرایی و وحدت جهان اسلام برآمده اند.
از طرف دیگر، روندهای موجود، حاکی از واگرایی ملموس در جهان اسلام است و موضوع وحدت و همگرایی در جهان اسلام امری آرمانی است که دغدغه نخبگان دینی و حکومتی و اندیشمندان فکری جهان اسلام است که با تلفیق و توجه توأمان به مؤلفه های عینی و ذهنی میتوانند تقویت وحدت مسلمانان را 3 فراهم آورند. با توجه به شرایط حاکم بر جهان اسلام، وحدت اسلامی در دوران معاصر به عنوان ضرورتی اجتناب ناپذیر در تعیین سرنوشت مسلمانان در عرصه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مطرح شده است که مورد تأکید قرآن و ائمه معصومان(ع) است و شکوفایی و توسعه امت اسلامی را فراهم میآورد.
با نگاهی به تاریخ اسلام، چنین استفاده میشود که همواره فعالیت های معصومان(ع) در راستای ایجاد وحدت و اجتناب از تفرقه در امت اسلامی بوده است و در این راه دشواری های زیادی را متحمل شده اند.
بر طبق نظر ساورسفلی(1393) وحدت و همدلی میان امت اسلامی از دیرباز مورد توجه بوده است. عالمان، مصلحان و احیاگران اندیشه دینی همواره بر این نکته تأکید داشته و شکوفایی مجدد تمدن اسلامی و اعتالی معنوی و مادی دولتهای اسلامی را در گرو اخوت اسلامی براساس باورهای مشترک دینی و قرآنی دانسته اند.
وحدت و انسجام مسلمانان را میتوان به سالهای نخستین بعثت پیامبر(ص) مرتبط نمود که در نخستین سال ورود به مدینه میان مهاجران و انصار پیمان برادری بست و در جنگ احد نیز که علائمی از اختلاف میان اصحاب احساس میشد: و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده نشوید! و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دلهای شما، الفت ایجاد کرد، و به برکت ِ نعمت او، برادر شدید! ِ و شما بر لب حفره ای از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد؛ این چنین، خداوند آیات خود را برای شما آشکار میسازد، شاید پذیرای هدایت شوید.
با تأمل در رفتار و اعمال دشمنان اسلام که با تزویر، زر و زور سعی در تفرقه افکنی در جامعه اسلامی و با تمامیت خواهی و خودبزرگ بینی سعی در انشقاق امت اسلامی دارند، بر محققان جوامع اسلامی الزام است ضمن توجه به راهبردها و سوء نیت های دشمنان مرتجع، به عوامل مؤثر بر وحدت اسلامی مبادرت نمایند. در پژوهش حاضر، با توجه به وقایع امروز جهان، نگارنده سعی در شناسایی موانع وحدت اسلامی با تأکید بر دیدگاه علمای مذاهب اسلامی دارد.
مفهوم شناسی وحدت و تقریب مذاهب اسلامی وحدت در لغت به معنای یگانگی، یکپارچگی و یکی 7 اما در اصطلاح عبارت است از: اشتراک شدن است، گروهی در یک مرام و مقصد؛ اشتراک همه افراد یک ملت در آمال و مقاصد که دین و مذهب را شامل 8 با تعریف مذکور، این مفهوم به دست میآید میگردد که وحدت، اتحاد همه مسلمانان برای رسیدن به هدفی واحد، مشترک و بزرگ است، در عین داشتن برخی اختالفات که باید تحت الشعاع آن هدف عظیم قرار گیرد و نیز تالش همه مسلمانان برای اتحاد در مقابل دشمنان اسلام، و همچنین ایجاد وحدتی بین مسلمانان از جنس اسلام است؛ یعنی وحدتی اسلامی که لوازم آن ایجاد تفاهم و همبستگی کلی اسلامی در فرایندی مشخص است.
همچنین نتیجه هرگونه اقدامات سیاسی و بینالمللی آن، هماهنگ نمودن مسلمانان به سوی انسجام اسلامی بوده و ای ّ جاد الفت، مودت و همگرایی در بین جامعه اسلامی را منجر میگردد. بنابراین وحدت به معنی ایجاد سازوکارهای همگون، در عین داشتن برخی اختلافات است.
مقصود از وحدت اسلامی این نیست که فرقه های اسلامی به خاطر اتحاد اسلامی، از اصول اعتقادی و غیراعتقادی خود صرف نظر نمایند و تنها مشترکات را بپذیرند؛ زیرا این کار نه منطقی است و نه عملی. چگونه ممکن است از پیروان یک مذهب خواست که به خاطر مصلحت وحدت اسلامی، از فلان اصل اعتقادی یا عملی خود که به اعتقاد آنان جزء اسلام است، صرفن ظر نمایند؟ یعنی از او بخواهیم به خاطر اسلام، از جزئی از اسلام چشم بپوشد و این امر در نهایت، وحدت اسلامی با مفهوم غیرممکن است. تقریب مذاهب اسلامی گره خورده است.
تقریب اسم مصدر به معنای نزدیک کردن و نزدیک گردانیدن است. تقریب در مفهوم عام، جنبش نزدیکی ادیان است و در مفهوم خاص، حرکتی است که علمای مذاهب اسلامی آن را پایه گذاری کرده اند و هدف از آن نزدیک ساختن شیعیان و اهلسنت به یکدیگر و رفع اختالف و گاه خنثی کردن دشمنی مسلمانان، به منظور متحد کردن آنان است. بنابراین مقصود از عنوان تقریب مذاهب اسلامی، تقریب پیروان مذاهب اسلامی است؛ زیرا تقریب دو مذهب، بدون در نظر گرفتن اتباع مذهب معقول نخواهد بود. تقریب مذاهب اسلامی، تقریب بین اتباع مذاهب، از راه بحث هاى علمى، کالمى، تفسیرى، حدیثى، اصولى و فقهى است و تقریب حقیقی با اجتماع عالمان و اندیشمندان مذاهب اسلامی برای طرح مسائل نظرى اجتهادى در فضای سالم و به دور از تعصبات، امکانپذیر است. اجتماع علما و اندیشمندان براى دستیابى به حقایق و واقعیت های اسلام و همچنین درک و فهم رسالت امت اسلام در جهان معاصر، جهت بهرهمندی پیروان مذاهب میباشد.
شایان ذکر است که تقریب به معنای دست شستن از ارزشهای مذهبی نبوده و نیست و هیچیک از علمای اسلام چنین برداشتی از تقریب ارائه نکرده اند، بلکه همواره بر اصول ثابت ارزشهای دینی و مذهبی تأکید داشته اند. بنابراین مفهوم تقریب مذاهب، همگرایی پیروان مذاهب مختلف در عین وجود اختلافات مذهبی است؛ زیرا حذف اختلاف و تنوع فکری و مذهبی نه ممکن است و نه مطلوب؛ آنچه مطلوب و شدنی است، یافتن راهبردهای نظری و عملی برای مدیریت صحیح پدیده تعدد باورهای مذهب و جلوگیری از آسیب ها و پیامدهای زیانبار واگرایی اسلامی است.
به گفته استاد مطهری، تقریب و وحدت به معنای یکی شدن مذهبی، اصال عملی نیست؛ زیرا وقتی در خود شیعه در مسئله فقاهت وحدت ایجاد نمیشود، چطور انتظار داریم همه فرقه ها را یکی کنیم؟ شهید مطهری در این زمینه میگوید: «اینکه همه فرقه ها جمع شوند و یک مذهب شوند و به خاطر اتحاد اسلامی از اصول اعتقادی و یا غیراعتقادی خود صرفنظر کنند، نه منطقی است و نه عملی ... بنابراین مقصود از تقریب، احیای اصل قرآنی اخوت و حذف موانع ساختگی روانی وحدت در میان شیعه و سنی است. امام خمینی(ره) شیعه و سنی را یکسان دانسته و معتقد است همه باهم برادر و برابرند: ما با مسلمین اهل تسنن یکی هستیم، واحد هستیم، مسلمان و برادر هستیم ... قضیه شیعه و سنی اصال در کار نیست. همچنین باید گفت: جایگزینى واژه (تقریب) به جای کلمه (وحدت) نشان میدهد این حرکت، انحلال یا ادغام مذاهب نیست، بلکه مقصود این است که مذاهب، با حفظ استقلال و ماهیت خود، به یکدیگر نزدیک شوند؛ یعنی پایه های اساسی و اصول بنیادی این حرکت بر مسائل اصلى اسلام که مورد اتفاق همه مسلمانان است، متکى بوده و هست.
از این رو، در تفکر دینی، هرگز مراد از تقریب مذاهب و وحدت جهان اسلام کنار نهادن هیچیک از مذاهب نیست. مقام معظم رهبری مراد از وحدت اسلامی را همزیستی مسالمت آمیز پیروان مذاهب اسلامی تعریف کرده و میگوید: مراد ما از وحدت اسلامی، یکی شدن عقاید و مذاهب اسلامی نیست.
میدان برخورد مذاهب و عقاید اسلامی و عقاید کلامی و عقاید فقهی که هر فرق های عقاید خودش را دارد و خواهد داشت، میدان علمی است، میدان بحث فقهی است میدان بحث کلامی است و اختلاف عقاید فقهی و کلامی میتواند هیچ تأثیری در میدان واقعیت زندگی و در میدان سیاست نداشته باشد. مراد ما از وحدت دنیای اسلام، فرمان خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید! و نزاع و کشمکش نکنید، تا سست نشوید، و قدرت و شوکت شما از میان شما نرود.
یعنی تنازع و اختلاف نباشد، قرآن می فرماید: واعتصمو بحبل الله جمیعا و لا تفقوا : و همگی به ریسمان خدا، قرآن و اسلام، و هرگونه وسیله وحدت، چنگ زنید، و پراکنده نشوید .... اعتصام به حبل الله برای هر مسلمان یک وظیفه است، اما قرآن اکتفا نمیکند به اینکه ما را به اعتصام به حبل الله امر کند، بلکه به ما میگوید که اعتصام به حبل الله را در هیئت اجتماع داشته باشید. جمیعا، همه باهم اعتصام کنید و این اجتماع و این اتحاد یک واجب است. مقصود این نیست که مذاهب، در یک مذهب حل شوند. بعضی کسان برای اینکه اتحاد مسلمین را تحصیل نمایند، مذاهب را نفی میکنند. نفی مذاهب مشکلی را حل نمیکند، اثبات مذاهب، مشکلات را حل میکند همین مذاهبی که هستند هرکدام در منطقه خودشان، امور معمولی خودشان را انجام دهند اما روابطشان را با یکدیگر حسنه کنند.
اگر ما میگوییم که شیعه و سنی در کنار هم قرار بگیرند؛ یعنی شیعه، شیعه بماند، سنی هم سنی بماند، ما چه موقع به عالم تسنن گفتهایم که منظورمان از وحدت این است که شما شیعه بشوید؟ ما چنین چیزی نگفته ایم. هرکس خواست شیعه بشود از طریق علمی و از راه مباحثات عالمانه شیعه بشود، آنها هم آزادند که بروند کار خودشان را بکنند ما نمیگوییم شما مذهبت را عوض کن، ما میگوییم شیعه و سنی باید همیشه سر عقل باشند همچنانکه بحمدالله در دوران انقلاب اسلامی در کشور ما مشاهده شد. وحدت یعنی اینکه پیروان این دو مذهب باهم برادر باشند و احساس برادری بکنند، نه اینکه شیعه، سنی و سنی، شیعه بشود، بلکه وحدت به معنای احساس برادری است و اینکه هر طرفی احساس کند که دیگری هم مسلمان است و حق اسلامی او را بر گردن خود احساس کند و متقابلا او هم به همین ترتیب عمل نماید.
وحدت اسلامی در میان علمای مذاهب اسلامی
با تأمل در سیر تاریخی ایجاد وحدت و تقریب در بین مسلمانان، درمییابیم علمای ربانی مذاهب مختلف اسلامی در گذشته و حال، با شناسایی و رفع موانع موجود، در مسیر گسترش روزافزون وحدت مسلمانان گام برداشته و اثبات نموده اند که مشکلات بین مسلمانان، نه تنها مشکلاتی ریشه ای و بنیادین نیست، بلکه در بسیاری از مبانی نظری و عمیق اسلامی دارای اشتراک فراوانی هستند.
به رغم شدت گرفتن اختلاف فکری علمای مذاهب گوناگون، تعامل میان فرهنگی با چاشنی محبت و همدلی، به وفور نزد علمای اسلامی مشاهده میشود. برخی از ایشان فقه مذاهب دیگر را تدریس میکردند و روشهای مذاهب دیگر را به مذهب خود تعمیم میدادند و برخی نیز از یکدیگر اجازه نقل حدیث طلب میکردند. در این راستا، مجموعه آثار بسیار غنی در عرصه فقه تطبیقی و نقل دیدگاه های دیگران وجود دارد.
تعامل میان فرهنگی در قالب دادوستد علمی از قبیل آموزش، تدریس، گفتگو، مباحثه، بهره گیری از منابع و پژوهش ها و نقد دیدگاه های یکدیگر صورت میپذیرفت. از جمله، شیخ صدوق در سرزمینهای گوناگون به گشت و گذار میپرداخت و در محضر علمایی با مذاهب مختلف از جمله حاکم ابومحمد بکر بن علی حنفی شافعی24 و ابومحمد محمد بن ابی عبدالله شافعی فرغانی حضور مییافت. شیخ مفید در بغداد به گفتگو و مباحثه با علمایی از همه مذاهب میپرداخت25 و همواره در صدد آموختن بود.
شیخ طوسی در کتاب الخلاف از دیدگاه های دیگر مذاهب از جمله مذهب شافعی در کمال بیطرفی بهره برده است، تا جایی که سبکی گمان برده او از علمای مذهب شافعی است و او را در ردیف علمای ایشان ذکر کرده است. هرچند خود اعتراف کرده که وی فقیه شیعه و از مصنفان آنها است، ولی میگوید: به مذهب شافعی گرایش داشت. شیخ طوسی به نقل از امام صادق(ع)، میگوید: اگر موردی پیش آمد و حکم آن را در روایات نقل شده از ما نیافتید، به آنچه از امام علی(ع) روایت شده، روی آورید و به آن عمل کنید. همچنین ابنفوطی از علمای اهلسنت حنبلی، به عنوان شیعه شناخته شده است.
خطیب بغدادی نیز یادآور شده که سیره سلف اهلسنت، بهره گیری از روایات شیعیان ثقه است. شیخ طوسی از علمای اهل سنت همچون ابوالحسن بن سوار مغربی، محمد بن سنان و قاضی ابوالقاسم تنوخی بهره میگرفت. ابن ادریس از علمای بزرگ شیعی، به مجموع های از علمای اهلسنت درس میداد. شهید اول با علمای دوره خود زندگی میکرد و مجالس وی غالبا از جمهور علما اهلسنت که با آنها حشر و نشر زیادی داشت، خالی نبود.
او در یکی از اجازه های نقل روایت خود، گفته است که از حدود 40 شیخ از علمای اهلسنت روایت میکند. از علمای شاخص در زمینه گفتگوی میان فرهنگی باید به شیخ شلتوت عالم، فقیه، مفسر و مجاهد مصری که یکی از پیشگامان فرهنگ تقریب در میان جوامع اسلامی بوده است و نیز آیت الله بروجردی مرجع تقلید وقت شیعیان، اشاره کرد. آیت الله بروجردی، آنقدر به این مهم اصرار داشت که در کشور مصر، همایش تقریب مذاهب برگزار کرد و 50 تن از عالمان سرشناس اهلسنت را به آن فراخواند.
اصرار بر همین اعتقادات بود که باعث شد شیخ شلتوت که بنیانگذار دانشگاه الازهر مصر است، فتوایی تاریخی را مبنی بر اینکه عمل کردن به قول ائمه اطهار(ع) مجزی است، صادر کند و بر مقبولیت عمل شیعیان صحه بگذارد. شیخ شلتوت، پس از این ملاقاتها، فتوای تاریخی خویش را در به رسمیت شناختن مذهب جعفریه اثنی عشری اعلام میدارد: عمل کردن به دستورات مذهب جعفریه که به مذهب امامیه اثنا عشریه معروف است، مانند سایر مذاهب اهل سنت، شرعا جایز است. میتوان این فتوا را بزرگترین رویداد در روابط بین مذاهب در قرن اخیر دانست.
از علما و بزرگان اهل سنت در عصر حاضر میتوان به شیخ محمد غزالی، علامه اقبال لاهوری، علامه مودودی پاکستانی، حسن البناء، سید قطب مصری و مولانا عبدالعزیز اشاره کرد. همچنین از بزرگان شیعه میتوان از امام خمینی، امام موسی صدر، شیخ محمدجواد مغنیه، استاد مرتضی مطهری، آیت الله سید محمود طالقانی و آیت الله سید محمد حسینی بهشتی نام برد. مقام معظم رهبری در امر گفتگو و اتخاذ مواضع وحدت بخش در میان مسلمانان، جزء سرآمدان روزگار معاصر میباشد.
ایشان در پاسخ به استفتایی از سوی علمای شیعه منطقه احساء عربستان سعودی، مبنی بر اینکه نظر خود را درباره اهانت و توهین به همسر پیامبر ام المؤمنین عایشه اعلام کند، فرمود: اهانت به نمادهای برادران اهل سنت از جمله اتهام زنی به همسر پیامبر عایشه حرام است. این موضوع شامل زنان همه پیامبران میشود. ایشان در باب گفتگوی بین مذاهب مختلف مسلمانان فرمود: علماى شیعه و سنى باهم جلسه بگذارند، تفاهم کنند، باهم حرف بزنند.
ما کارهاى مشترکى داریم. شما فقه خودت را تبیین کن، تدریس کن، شما هم فقه خودت را تبیین کن، تدریس کن. شما فقه جعفرى بگو، شما فقه شافعى بگو. عقایدتان را داشته باشید، اما کارهاى مشترک هم میتوانید بکنید. فرهنگ گفتگو، نقش شگرفی در پیشبرد اهداف تقریبی ایفا خواهد نمود، بنابراین ضرورت آن برای همه مسلمانان آشکار است. از این رو، تعاملات میان فرهنگی در عصر حاضر و بازگشت علمای مذاهب اسلامی به رویکرد تسامح محور علمای پیشین، میتواند بسیاری از توطئه های دشمنان اسلام مبنی بر ترویج فرقه گرایی را بی اثر نماید.
نتیجه گیری
هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی و تبیین موانع وحدت اسلامی با تأکید بر دیدگاه علمای مذاهب اسلامی میباشد. بدین منظور به مصاحبه با خبرگان این حوزه پرداخته شد و داده های جمع آوری شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و در نهایت 12 مؤلفه در این خصوص به تأیید رسید:
1 اندیشه های تکفیری: جوامع اسلامی در حال حاضر در وضعیت بغرنج و بسیار حساسی قرار گرفته اند؛ زیرا جریانهای تکفیری با نادیده گرفتن دشمنان اصلی اسلام و مسلمانان، در پی دشمن تراشی میان مذاهب اسلامی و شعله ور شدن آتش جنگهای مذهبی در جوامع اسلامی برآمده اند. هرگونه اقدام علیه وحدت مسلمانان و ترویج اندیشه های افراطی و تحریک احساسات مسلمانان علیه یکدیگر، اقدامی مزدورانه و مطابق با خواسته های قدرتهای استکباری است. حال این پرسشها مطرح میشود که چه جریانی اعم از شیعه و سنی، با ترویج اندیشه های افراطی و اختالف افکن در پی مزدوری دشمنان اسلام میباشد؟ نقش جریانهای تکفیری در بحرانهای منطقهای چیست؟ نقش چهره هایی که با برچسب عالم اسلامی و با نطقه ای تفرقه انداز خود در کشورهای اسلامی با عنوان شیعه متعصب و نیز سنی متعصب در پی آتش افروزی مذهبی میان مسلمانان میباشند، چیست؟
2 وهابیت: فرقه وهابیت به دنبال ترویج و نشر اندیشه ها و افکار گمراه کننده خود در میان کشورهای اسلامی است که این امر منجر به وارونه جلوه دادن اسلام ناب ـ که منطبق با فطرت انسانها است ـ خواهد شد، بنابراین شناخت جریانهای ضدتقریبی، میتواند در زدودن افکار خرافی و مقابله با بدعت ها و فرقه گرایی در جهان اسلام و در نهایت معرفی اسلام راستین نقش مهمی داشته باشد. چنین تفکراتی، به علت وجود مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، به مناطق مسلمان نشین مختلفی نیز رسوخ نموده است که بعضا شاهد حضور تروریستهای تکفیری از این حوزه جغرافیایی در بحران سوریه و دیگر کشورهای اسلامی میباشیم؛ زیرا حمایتهای مالی گروه های افراطی و تکفیری از برخی مناطق فقیرنشین، به عنوان ابزار مهم در راستای نفوذ فکری تبلیغی وهابیت به متن جوامع اسلامی است. القای اندیشه های سلفی، از مهمترین اهداف نفوذ جریانهای تکفیری در میان کشورهای اسلامی است. از این رو، مقابله علمای اسلامی با این اندیشه ها، میتواند از نفوذ خرافات و بدعت های خطرناک در اسلام جلوگیری نماید.
3 فرقه گرایی: در سالهای اخیر قدرتهای استکباری با اجرای پدیده تکفیر برای ممانعت از پیشروی موج همگرایی امت اسلامی که در رأس آن نظام اسلامی قرار داشت، به برجسته سازی برخی اختلافات فرعی و کم اهمیت میان شیعه و سنی و القای غیرقابل رفع بودن اختلافات میان مذاهب اسلامی پرداختند. پدیده موهوم فرقه گرایی با رویکرد رجوع خیانت بار به عقبه تاریخی صدر اسلام و با برداشت برشی از تاریخ اسلام و مسلمانان، برای افزایش خصومت ها میان شیعه و سنی برپا گردید، این توطئه خطرناک از سوی عاملان آن، منجر به آتش افروزیهای فراوان در جوامع اسلامی گردیده است.
4 اندیشه های افراطی: وجود اختلاف و تفرقه از سوی برخی افراطیون اعم از شیعه و سنی، منجر به طمع ورزی دشمنان اسلام علیه دین و موجودیت کشورهای اسلامی شده است. با تعمق در برخی اقدامات گروه های افراطی که در پی نهادینه کردن خشونت در میان مسلمانان هستند، درمییابیم افراطیون با حمایت های مالی فراوان از سوی برخی گروه های معاند اسلام و نیز از سوی برخی افراد مغرض و وابسته به بیگانگان و با گسترش بسیاری از رسانه های تفرقه افکن، در صدد ایجاد اختلاف و تفرقه میان مسلمانان برآمده اند و با بزرگنمایی برخی اختلافات میان مذاهب اسلامی، به ایجاد دشمنی میان مسلمانان و کشورهای اسلامی و غفلت از دشمن اصلی اسلام دامن میزنند، این نوع مواضع تفرقه افکنانه که غالبا با ژست دفاع از آموزه های اسلامی از سوی گروه های تندروی مسلمان صورت میگیرد، باعث شده دشمنان اسلام با نفوذ در بین گروه های مختلف افراطی، در پی شعله ور کردن جنگ و درگیری میان مسلمانان باشند که وجود اختلافات متعدد مذهبی در میان جوامع اسلامی و بحران های مختلف مذهبی و اتخاذ مواضع خصمانه برخی علمای اسلامی علیه یکدیگر، خود مؤید این ادعا است.
5 جنگ های مذهبی: آمریکا و اسرائیل با هدف تضعیف جبهه مقاومت، با طرح انجام عملیات تروریستی و با کمک گروه های تکفیری در جهان اسلام، به دنبال فتنه انگیزی و ایجاد جنگ مذهبی میان مذاهب اسلامی هستند. نباید از یاد برد که وجود اختلافات مذهبی و سیاسی در جهان اسلام، در نهایت به سود دشمنان اسلام تمام خواهد شد و آمریکا بر مبنای راهبرد بیثبات سازی در خاورمیانه و با هدف ایجاد فتنه و جنگهای مذهبی، در نهایت تقویت رژیم مضمحل شده اسرائیل را دنبال کرده است. حوادث سوریه، لبنان، یمن، عراق و دیگر کشورهای اسلامی به هم مرتبط است؛ زیرا ایجاد آشوب و درگیری در این کشورها منجر به تضعیف و حتی نابودی وحدت اسلامی و در نتیجه حفظ منافع اسرائیل خواهد گردید. بنابراین تحولات کشورهای اسلامی بر همدیگر تأثیر خواهد داشت و ضرورت ارتقای وحدت اسلامی در مقابله با توطئه های دشمنان اسلام بیش از گذشته باید مورد توجه قرار گیرد.
6 بی ثبات سازی کشورهای اسلامی: بدیهی است جوامع اسلامی به شدت مورد تهاجم انواع توطئه های دشمنان قرار گرفته اند. این تهاجم ها که با راهبرد تفرقه و اختلاف در کشورهای اسلامی صورت میگیرد، در واقع با تضعیف گفتمان مقاومت، بیثبات سازی جهان اسلام را دنبال میکنند. بنابراین ضرورت اتحاد و همبستگی عمیق در صفوف مسلمانان بیش از هر زمان احساس میشود، اتحادی که تفرقه و دودستگی را از میان بردارد و هدف ها را به یک جهت سوق دهد. برای رسیدن به این مهم، اجتناب از طرح شعارگونه وحدت اسلامی، امری ضروری است؛ زیرا تحقق وحدت به معنای تمام کلمه و در ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مورد نظر است.
7 تحریف بیداری اسلامی: به عنوان مثال، آزادی دیکتاتور سابق مصر و بی اعتنایی به خواسته انقلابیون مبنی بر لغو معاهده کمپ دیوید، و جایگزینی دولتهای غربگرا در برخی کشورهای صاحب بیداری اسلامی انجام گرفته است، یقینا در راستای تحریف بیداری اسلامی صورت میگیرد. دشمنان اسلام، به هیچ عنوان با بیداری اسلامی ملتها به خصوص انقلاب مردم بحرین، مصر، یمن، تونس و لیبی موافق نیستند؛ زیرا آن را به عنوان فروپاشی حکومت و قدرت خود احساس میکنند. از این رو برای حفظ تاج و تخت سیستم پادشاهی خود، به اقدامات پیشگیرانه فراوان همچون تقویت همکاری های دوجانبه با دشمنان و وادادگی بیشتر در مقابل آنان، از طریق ارائه امتیازات بیشتر و مبادلات کلان تجاری با آنها روی آورده اند. همچنین اعمال نفوذ در بدنه دولتهای برآمده از بیداری اسلامی، ترویج اسلام سکولار و حمایت از آن و مبارزه با اسلام سیاسی، از جمله راهبردهای مهم آنها است.
8 تروریسم خوب و تروریسم بد: استکبار جهانی و مدعیان دروغین حقوق بشر با ترسیم پدیده ای مضحک با عنوان تروریسم خوب و تروریسم بد، در واقع حمایت بیشائبه خود را از گروه های تکفیری ً رسما اعلام نمودند. طرح شعار مقابله با داعش رویکرد فریبکارانه ای است که برای لاپوشانی طرح تروریسم خوب و تروریسم بد در منطقه صورت میگیرد، به ویژه آنکه بدانیم تروریستهای تکفیری با دلارهای نفتی برخی کشورها و حمایت تسلیحاتی غرب، و نیز پادویی برخی دولتهای سازشکار، فجیع ترین جنایتها را در حق مردم منطقه روا داشته اند.
9 مبارزه با تروریسم، دروغ بزرگ ائتلاف آمریکایی: بدیهی است ایجاد ائتلاف از سوی حامیان اصلی تروریسم در منطقه تحت عنوان مقابله با داعش، نه تنها برای نابودی گروه های تکفیری صورت نمیگیرد، بلکه حمایت های مستمر و مؤثر قدرتهای استکباری از تکفیریها در سوریه، عراق، یمن و دیگر کشورهای اسلامی، مصداق بارز دروغ بزرگ دولت آمریکا در مبارزه با تروریسم و افراطیگری است. مانور تبلیغاتی آمریکا در مبارزه با داعش از سوی حامیان تروریسم از یکسو و عقبه ننگین آمریکا و رژیمهای مرتجع عربی در تجهیز داعش از سوی دیگر، آنها را دچار پارادوکس عجیبی کرده است. امیدواری به ائتلاف قدرتهای غربی برای نابودی تروریسم ساده اندیشی است، بلکه باید تأکید نمود این ائتلاف در میدان نبرد، نه تنها برای نابودی تروریسم اقدام جدی و واقعی از خود نشان نمیدهد، بلکه در عمل تدابیری برای تقویت این گروه های تروریستی اتخاذ کرده است.
10 داعش، دست پرورده آمریکا: هدف از تشکیل داعش نیز به آشوب کشیدن منطقه و تجزیه کشورهای اسلامی و در خدمت منافع آمریکا درآمدن منابع کشورها با حضور حداکثری آمریکا در منطقه میباشد. برای ریشهیابی پیوند داعش با دولت آمریکا، شواهد بسیاری وجود دارد که هرکدام از آن نشانه ها به تنهایی برای اثبات این مدعا کافی است، اما اعتراف آشکار و رسمی مقامات رسمی آمریکا، مبنی بر اینکه آمریکا در پس پرده تأسیس گروهک داعش است، و نیز افشاگری های کارمند سابق سیا که نشان میدهد آمریکایی ها و هم پیمانانش با رمز لانه زنبورها داعش را تشکیل دادند، خود به تنهایی میتواند به عنوان مؤید این مدعا مورد نظر قرار گیرد.
11 تضعیف محور مقاومت: تضعیف و حتی نابودی کشورهای حامی مقاومت، از مهمترین راهبردهای آمریکا و متحدانش در منطقه است. به ویژه آنکه جبهه کفر به سردمداری آمریکا و متحدانش، در موضع ذلت و حقارت قرار گرفته و با توجیه شکست های متعدد خود در نبرد با سوریه و عراق و ضعف در عرصه دیپلماسی، با طرح سناریوی متعدد در راستای تضعیف محور مقاومت، در صدد توجیه افتضاحات اخیر خود در منطقه برآمده است. ترس و واهمه آمریکا و قدرتهای غربی از پیروزی جریان مقاومت، ناظر بر تقویت وحدت امت اسلامی است که منافع اسرائیل را نیز به خطر انداخته است. توطئه دولتهای غربی برای تداوم حمایت از تروریسم، بر محور مدیریت گروه های تکفیری علیه جبهه مقاومت به ویژه ایران، حزب الله لبنان، سوریه و عراق است.
12 توهین به پیامبر(ص): توهین و تهاجم علیه اسلام در طول سالهای اخیر و به طرق مختلف، به طور فزاینده ای از سوی جریانات وابسته به شبکه های صهیونیستی دنبال میشود، رسانه های غربی به عنوان اهرم اجرایی قدرت های استکباری برای مقابله با اسلام واقعی، از همه توطئه ها علیه امت اسلامی بهره میگیرند که در سالهای اخیر این امر با استفاده از رسانه های غربی در توهین به پیامبر(ص) رقم خورده است.
مدتی است موج اسلام گرایی در غرب به راه افتاده است که با گرایش های مختلف به مذاهب متعدد اسلامی در حال وقوع میباشد که در نوع خود جالب به نظر میرسد؛ زیرا پس از آشکار شدن ماهیت لیبرالیسم و مارکسیسم، دیگر غرب پاسخگوی خأل ایجاد شده در زندگی مردم ناشی از نفی خدا نیست، همچنین آثار زشت این دو مکتب مادی که در قالب جنگ و خونریزی با اسم آزادی و نیز بی عدالتی، بیچارگی، تحمیل مسائل روانی، بی خانوادگی و از هم پاشیدگی اجتماعی هنجارها، خود را بروز داده است، همه و همه موجب شده تا اسلام برای مردم غرب پدیده ای جذاب، جدید و دارای ظرفیت های فراوان در پاسخگویی به نیازهای فطری جوامع بشری به شمار آید.
همچنین کاهش رغبت مردم به کلیسا و آموزه های مسیحیت، به رغم برخورداری از امکانات فراوان در سطح دنیا قابل توجه است؛ زیرا کارنامه غیرقابل قبول کلیسا در بعد نظری و عجز از پاسخگویی به نیازهای فکری جوامع بشری و نیز خبط و خطاهای سنگین کلیسا در مسائل اخلاقی، فضای یأس و ناامیدی و نابسامانی های روحی را در غرب پدید آورده است.
بنابراین گسترش اسلام در میان توده های مردمی و تعمیق شناخت تازه مسلمانان از اسلام، خود به عنوان برگ برنده نفوذ اسلام واقعی و اصیل میتواند در تداوم موج اسلامگرایی در غرب مهم و حیاتی به نظر آید. نظام سلطه غرب برای تداوم سیطره خود بر سرزمینهای اسلامی دیگر، به رویکرد سخت افزاری همچون پیاده کردن نیروی نظامی به کشورهای اسلامی و استقرار ناوهای هواپیمابر جنگی در خلیج فارس و دیگر نقاط روی نخواهد آورد، بلکه راهبرد جنگ نرم و ترویج اختلاف افکنی در جوامع اسلامی از طریق توهین به پیامب(ص) میتواند بهترین نتایج را برای دشمنان اسلام به همراه داشته باشد.
پدیدآورنده : محمدحسین مختاری نشریه مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی بهار و تابستان 1399 - شماره 53 (ج/ISC)