هر یک از موجودات عالم در سوگ شهادت امام حسین(علیه السلام)، ابراز تأثر و حزن کردند. این عجایب علاوه بر اینکه در کتب شیعه آمده، در کتب اهل سنّت نیز وارد شده است. ابن تیمیه مانند بقیة فضایل اهل بیت (علیه السلام)، این معجزات را نیز بدون دلیل انکار کرده است و گریه موجودات بر امام حسین(علیه السلام) و سرخی آسمان و باران خون و... را کذب دانسته است، ولی بر خلاف گفته او، این اتفاقات در کتب اهل سنت که مورد استناد و اعتماد ابن تیمیه هم هستند، با طرق متعدد ذکر شده اند و امکان وقوع آنها با آیات و روایات اثبات می شود.
به گزارش خبرنگار حوزه استان های خبرگزاری تقریب، متن این مقاله به شرح زیر است:
مقدمه
در باب فضایل اهلبیت(علیهم السلام) فضایل اعجازآمیز آنان مورد انکار ابنتیمیه قرار گرفته است؛ از جمله مسئله تأثر آسمان و زمین از شهادت مظلومانه امام حسین(علیه السلام) که نشان غضب الهی و تذکر و تنبیهی برای مردم بود. لذا لازم است از منظر آیات و روایات، آن را بررسی کرد تا حقیقت آشکار گردد. بدین منظور در کتب اهلسنت علیالخصوص کتب نویسندگانی که مورد قبول ابنتیمیه هستند یا پیرو اویند، این موارد را بررسی میکنیم.
جایگاه امام در نظام هستی
شیعه امام را واسطه فیض الهی بر روی زمین و واسطه بقای موجودات عالم میداند؛ چنانکه ائمه(علیهم السلام) فرمودهاند: «لَوْ بَقیتِ الْأَرْضُ بِغَیْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ؛ اگر زمین بدون امام بماند، فرو میرود». بههمین جهت، شیعه فقدان امام(علیه السلام) را نیز در عالم مؤثر میداند. از طرفی، چون موجودات عالم همه دارای شعورند و خدای خود را میشناسند و او را تسبیح میكنند، حجت خدا در روی زمین را نیز میشناسند و از او فرمان میبرند و در مصیبت او متأثر میشوند.
در شهادت امام حسین(علیه السلام) نیز تمامی عالم گریان شدند، اعم از ملائكه و اجنه و حیوانات و نباتات و جمادات. تمامی مخلوقات، به حسب خلقتشان در غم این امام مظلوم محزون شدند و این مطلب را امام صادق(علیه السلام) در زیارتی بهطور واضح فرمودهاند:
أَشْهَدُ أَنَّ دَمَكَ سَكَنَ فِی الْخُلْدِ وَ اقْشَعَرَّتْ لَهُ أَظِلَّةُ الْعَرْشِ وَ بَكَى لَهُ جَمِیعُ الْخَلَائِقِ وَ بَكَتْ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ وَ مَا فِیهِنَّ وَ مَا بَیْنَهُنَّ وَ مَنْ یَتَقَلَّبُ فِی الْجَنَّةِ وَ النَّارِ مِنْ خَلْقِ رَبِّنَا وَ مَا یُرَى وَ مَا لَا یُرَى.
شهادت میدهم كه خون تو در بهشت جا گرفت و برای آن خون اركان عرش لرزید و جمیع مخلوقات گریستند وآسمانها و زمینهای هفتگانه و هرچه در آنها و مابین آنها بود و هركسی كه در بهشت و دوزخ بود و هرچه دیده میشود یا نامرئی است، بر آن گریستند.
امكان گریه و تأثر موجودات در قرآن و روایات
برای اثبات امکان گریه موجودات از نظر قرآن و روایات، توجه به چند نکته لازم است:
1. شعور و شناخت موجودات
چگونه ممكن است همه موجودات، اعم از ملائكه، جن، حیوان، انسان و حتی جماد و نبات، در غم كسی متأثر گردند و بگریند؟ در پاسخ به این سؤال باید توجه داشت كه شناخت، فرع بر شعور است و تا موجودی شعور نداشته باشد، نمیتواند چیزی را بشناسد. از آیات فراوانی استفاده میشود كه موجودات بدون استثنا دارای شعورند؛ مانند آیاتی كه به هدایت موجودات در امور معیشتشان اشاره دارد: (قَالَ رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَى كُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى)؛ «گفت پروردگار ما آن كسی است كه خلقت هر موجودى را به آن داده و سپس هدایت كرده»، و آیاتی كه یادآور سجده و تسبیح موجودات است: (وَلِلّهِ یَسْجُدُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ)؛«آنچه در آسمانها و زمین است، برای خدا سجده میكند»، (تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالأَرْضُ وَمَن فِیهِنَّ وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدَهِ وَلَكِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ)؛ «آسمانهای هفتگانه و زمین و كسانی كه در آنها هستند، او را تسبیح میكنند و هیچ موجودى نیست، مگر آنكه با حمد خدا، پروردگارش را تسبیح میگوید، ولى شما تسبیح آنها را نمىفهمید».
همچنین آیات و روایاتی كه درباره معجزات انبیا و اولیا(علیهم السلام) ذكر شده، همه دلیل بر شعور داشتن مخلوقات و شناخت ایشان از خدای متعال و پیامبران و اولیا(علیهم السلام) است.
2. تأثر موجودات در سوگ ولیّ الهی
با توجه به مقدمه قبلی، اگر یکی از پیامبران خدا یا یکی از اولیای الهی مظلومانه کشته شود و این موجودات که حجت الهی را می شناسند، در شهادت او متأثر شوند، هیچ امر بعیدی نیست، بلکه در شهادت حضرت یحیی(علیه السلام)، امام حسین(علیه السلام) و برخی دیگر از انبیا و اولیا این امر اتفاق افتاده است. بهترین دلیل، آیه شریفه (فَما بَكَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما كانُوا مُنْظَرین)؛ «آسمان و زمین بر آنها گریه نكردند و مهلت نیافتند» است که دلالت دارد که گریه آسمان و زمین قطعاً امکان دارد اما این قوم فاسق (قوم فرعون) از کسانی نبودند كه بر اثر هلاک آنها آسمان و زمین گریه كنند. برخی مفسران اهلسنّت در ذیل همین آیه، امکان گریه و کیفیت گریه آسمان و زمین را توضیح دادهاند و عجایب اتفاق افتاده بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام) را از مصادیق آن آوردهاند، حتی در روایات اهلسنّت وارد شده كه «آسمان و زمین در سوگ مؤمن چهل روز گریه میكنند» و از پیامبر6 نقل کردهاند: «ألا لا غربة على مؤمن ما مات مؤمن فی غربة غابت عنه فیها بواكیه إلا بكت علیه السماء و الأرض؛ برای مؤمن غربتی نیست. هیچ مؤمنی در غربت نمیمیرد که گریه کنندگانش در کنارش نیستند، مگر اینکه آسمان و زمین بر او میگریند».
شبهه ابنتیمیه
ابنتیمیه معجزات ائمه(علیهم السلام) و تأثیرپذیری مخلوقات از شهادت ائمه(علیهم السلام) را تکذیب کرده است، بهویژه آنچه در شهادت امام حسین(علیه السلام) نقل شده است. او دركتاب منهاجالسنة میگوید:
أَنَّ كَثِیرًا مِمَّا رُوِیَ فِی ذَلِكَ كَذِبٌ، مِثْلُ كَوْنِ السَّمَاءِ أَمْطَرَتْ دَمًا، [فَإِنَّ هَذَا مَا وَقَعَ قَطُّ فِی قَتْلِ أَحَدٍ]، وَمِثْلُ كَوْنِ الْحُمْرَةِ ظَهَرَتْ فِی السَّمَاءِ یَوْمَ قَتْلِ الْحُسَیْنِ وَلَمْ تَظْهَرْ قَبْلَ ذَلِكَ ; فَإِنَّ هَذَا مِنَ التُّرَّهَاتِ، فَمَا زَالَتْ هَذِهِ الْحُمْرَةُ تَظْهَرُ وَلَهَا سَبَبٌ طَبِیعِیٌّ مِنْ جِهَةِ الشَّمْسِ، فَهِیَ بِمَنْزِلَةِ الشَّفَقِ. وَكَذَلِكَ قَوْلُ الْقَائِلِ: "إِنَّهُ مَا رُفِعَ حَجَرٌ فِی الدُّنْیَا إِلَّا وُجِدَ تَحْتَهُ دَمٌ عَبِیطٌ". هُوَ أَیْضًا كَذِبٌ بَیِّنٌ؛
بیشتر چیزهایی كه در این زمینه نقل كردهاند، دروغ است؛ مانند خون باریدن از آسمان که این كار در قتل كسی اتفاق نمیافتد و نیز مثل سرخی آسمان در قتل حسین که چنین حادثهای قبل از او ظاهر نشده است. اینها دروغاند. منشأ این سرخی خورشید است، و امری طبیعی مانند شفق است. و همچنین گفتار کسی که میگوید در روز قتل حسین هیچ سنگی از زمین برداشته نمیشد، مگر اینکه از زیرش خون تازه جاری بود، این نیز دروغ آشکاری است.
تأثرات آسمان و زمین از شهادت امام حسین(علیه السلام)
الف) گریه آسمان و کیفیت آن
شکی نیست که امکانپذیر است آسمان و زمین و دیگر موجودات بر کسی گریه کنند و در سوگ او غمگین باشند، ولی باید توجه داشت که گریه و سوگ انسان، حیوان، آسمان و زمین و هر موجود دیگر به حسب خودشان است. در كتب زیادی از كتابهای اهلسنّت وارد شده كه بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام) آسمان بر آن حضرت گریه كرد؛ چنانکه نقل کردهاند:
قال ابنسیرین: لم تبك السّماء على أحد بعد یحیى بنزكریّا إلّا على الحسین؛
ابنسیرین گفت: آسمان بعداز یحیی بنزکریا(علیه السلام)، برای هیچ کسی جز حسین بنعلی(علیهما السلام) گریه نکرده است.
این روایت با الفاظ مشابه از طریق راویان دیگر مانند ابراهیم، سدی و قره نیز نقل شده است. در این نقلها، اصل گریه بدون اشاره به کیفیت آن ذکر شده است.
طبق روایات، امام حسین(علیه السلام) جان پیامبر بود و در شهادت او تمام عالم غمگین شد و با پیامبر اسلام که در سوگ شهادت امام حسین(علیه السلام) محزون بودند، همراهی کردند که حزن و اندوه عالم در روایات مختلف وارد شده است.
کیفیت و مصادیق غم و اندوه آسمان در شهادت امام حسین(علیه السلام) در منابع روایی و تاریخی به چند صورت مانند باران خون، خورشید گرفتی، سرخی آسمان و تاریکی هوا بیان شده است و ممکن است تاریکی آسمان یک اتفاق بوده باشد که عدهای با کسوف، برخی با سرخی و برخی دیگر با تاریکی آن را وصف کرده باشند. ما در اینجا روایات هر کدام را جداگانه میآوریم.
1. كسوف خورشید
از مصادیق گریه آسمان، اظهار اندوه اجرام آسمانی از جمله خورشید است. گریه خورشید به اینگونه بود كه به امر خداوند متعال، نور آن کم شود و دنیا تاریک یا آسمان سرخ جلوه داده شود تا با این طریق در سوگ عزیز پیامبر خدا شریك باشد. این امر در کتب تاریخی ذکر شده؛ از جمله طبرانی نقل میکند:
حدثنا قیس أبی قیس النجاری، نا قتیبة بنسعید، نا ابنلهیعة، عن أبی قبیل، قال:« لمّا قتل الحسین بنعلیّ رضی اللّه عنه انكسفت الشّمس كسفة حتّى بدت الكواكب نصف النّهار حتّى ظننّا أنّها هی؛
هنگامى كه امام حسین(علیه السلام) به شهادت رسید، خورشید گرفت و آنقدر تاریك شد كه هنگام ظهر ستارههاى آسمان ظاهر گردیدند. از این اتفاق چنین پنداشتیم كه قیامت برپا شده است.
نورالدین هیثمی در مورد سند این روایت گفته است: «رواه الطبرانی وإسناده حسن».
بررسی رجال حدیث
ـ قیس بنابیالقیس: از بزرگان تابعین است که نسایی از او روایت کرده و ابنحبان او را در کتاب الثقات آورده است.
ـ قتیبة ابنسعید: از رجال بخاری است که 308 حدیث از او نقل کرده و از رجال مسلم است که 668 حدیث نقل کرده و از رجال ترمذی، نسایی و ابنماجه است. نسایی در مورد او گفته: «ثقة مأمون» و ذهبی گفته: «الامام الثقة»
ـ ابنلهیعه (عبدالله): از کسانی است که از تابعین اخذ حدیث کرده. اوزاعی، شعبه، و ثوری از او نقل حدیث کردهاند و احمد بنحنبل و دیگران او را ثقه شمردهاند.
ـ ابوقبیل (المعافری): از رجال بخاری و ابوداود و ترمذی و نسایی است. احمد بنحنبل، عثمان بنسعید دارمی، یحیی بنمعین و ابوزرعه، او را توثیق کردهاند و ابوحاتم او را صالح الحدیث دانسته است.
این روایت از طریق یزید بنابیزیاد نیز نقل شده است.
این كسوف، كسوف معمولی که ماه در بین خورشید و کره زمین قرار میگیرد، نبوده تا نماز آیات واجب گردد، بلكه رخدادی بوده كه در آن، آسمان سرخ گردیده و در میانه روز، زمین تاریك شده است؛ همچنان كه اگر قرار باشد عذاب الهی نازل شود، آسمان تاریك و سرخ میشود و بادهای طوفانی میوزد. این حادثه نیز نشان غضب الهی بر این جنایت عظیم بوده است. كسانی كه این حالت را گزارش كردهاند با فهم خود و با مسامحه، از لفظ كسوف استفاده کردهاند. مؤید این مطلب آن است كه كسی نقل نكرده كه در آن زمان نماز آیاتی هم بر مشاهدهكنندگان از جمله بر اهلبیت امام حسین(علیه السلام) واجب شده باشد. به همین جهت این تاریکی آسمان با گفته پیامبر6 كه فرمودند «إن الشمس و القمر آیتان من آیات اللّه .... لا ینكسفان لموت أحد و لا لحیاته؛ خورشید و ماه دو نشانه از نشانههای خداوند هستند و با مرگ و زندگی كسی نمیگیرند»، منافاتی ندارد و این حادثه برای مرگ شخص نبوده، بلکه در آن زمان نشان غضب الهی بوده است؛ چنانكه علمای اهلسنّت نیز به این مطلب تصریح کردهاند كه در بخش سرخی آسمان، ذكر خواهیم كرد.
2. سرخی آسمان
عدهای از راویان نیز به سرخی آسمان که بر اثر غضب الهی بهوجود آمده بوده، توجه داشته و آن را با این تعبیر ذکر کردهاند. این امر در روایات مختلف مورد اشاره بوده است. طبرانی میگوید: «حدثنا محمد بنعبد الله الحضرمی ثنا منجاب بنالحارث ثنا علی بنمسهر حدثتنی جدتی أم حكیم؛ قالت: «قتل الحسین بنعلیّ و أنا یومئذ جویریة، فمكثت السّماء أیّاما مثل العلقة»؛ وقتی حسین(علیه السلام) کشته شد، من جوان بودم که چند روزی آسمان مانند خون بود. هیثمی گفته است: «رواه الطبرانی و رجاله إلى أم حكیم رجال الصحیح؛ رجال این حدیث تا امحکیم، رجال صحیح است».
مضمون این روایت، با الفاظ مشابه از طریق راویان دیگر از جمله عیسى بنحارث كندی، هلال بنذكوان، زید بنابى زیاد، أسود بنقیس،جمیل بنزید و ابنسیرین نقل شده است.
ابناثیر مینویسد:
و مكث الناس شهرین أو ثلاثة كانّما تلطخ الحوائط بالدماء ساعة تطلع الشّمس حتّى ترتفع؛
مردم دو یا سه ماه (بعد از شهادت حسین(علیه السلام)) این صحنه را میدیدند که از طلوع خورشید تا غروب، چنان بود كه گویا دیوارها با خون رنگ شدهاند.
درست است كه سرخی آسمان، در وقت صبح و وقت غروب، امری طبیعی است، ولی سرخی ذکر شده در این روایات، سرخی شدیدی بوده است كه حتی در طول روز نیز مشاهده و قرمزی آن بر دیوارها بوده است. این روایات نمیگویند كه سرخی زمان صبح و غروب (شفق و فلق) نبوده و بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام) بهوجود آمده است.
اینكه در روایات مدت زمان این سرخی متفاوت است، شاید به این علت باشد كه در روزهای اول بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام)، این سرخی شدیدتر و در طول روز بوده و در ماههای بعد كمتر شده و به زمان طلوع و غروب (که قبلا هم بوده) محدود شده است و این راویان هركدام وضع زمانهای مختلف را گزارش كردهاند. این سرخی، عبارت دیگری از همان كسوفی است که راویان ذکر کردهاند به هرحال این سرخی معمولی و طبیعی نبوده، بلكه مدت و شدتش با سرخی در كسوفهای معمولی فرق داشته و نشاندهنده غضب خداوند و برای مردم نیز تعجبآور بودهاست و آنها نیز تغییر در وضع آسمان را احساس میکردند.
چنانكه ابنجوزی از بزرگان اهلسنّت هم گفته است:
لَمَّا كَانَ الْغَضْبَانُ یَحْمَرُّ وَجْهُهُ فَیَتَبَیَّنُ بِالْحُمْرَةِ تَأْثِیرُ غَضَبِهِ، وَالْحَقُّ سُبْحَانَهُ لَیْسَ بِجِسْمٍ، أَظْهَرَ تَأْثِیرَ غَضَبِهِ بِحُمْرَةِ الأُفُقِ حِینَ قُتِلَ الْحُسَیْنُ؛
خداوند جسم نیست، ولی تأثیر غضب خود بر قاتلین حسین(علیه السلام) را با سرخی آسمان نشان داده و این دلیل بر بزرگی جنایت است.
مفسران در ذیل آیه (فَما بَكَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما كانُوا مُنْظَرین) نیز آوردهاند که از مصادیق بکای آسمان، سرخی آن است؛ چنانکه ثعلبی از عطا نقل میکند: «فی هذه الآیة بكاءها حمرة أطرافها» و از سدی نقل میکند: «لما قتل الحسین بنعلی (رضی الله عنهما) بكت علیه السّماء، وبكاؤها حمرتها»؛ یعنی در آیه قرآن، منظور از گریه آسمان، قرمزی آن است.
3. تاریك شدن آسمان
تاریك شدن دنیا هم تعبیری دیگر از واقعه عظیم است كه در شهادت امام حسین(علیه السلام) اتفاق افتاد. در منابع متعدد اهلسنت، این مطلب نقل شده است. ابنعساکر با سند خود از امحیان نقل میکند: «یوم قتل الحسین أظلمت علیناً ثلاثاً». از طریق خلف بنخلیفه نقل شده: «لما قتل الحسین اسودت السماء وظهرت الكواكب نهارا» مضمون این روایت، با الفاظ مشابه، از طریق ابنسیرین نیز نقل شده است.
طبق این روایات، در ایام شهادت امام حسین(علیه السلام) خورشید سه روز کمنور شد؛ بهطوریکه عدهای از آن به کسوف و عدهای به تاریكی و سرخی آسمان تعبیر آوردند. از این حادثه مردم ترسیدند و خیال كردند از مقدمات قیامت است؛ چنانکه در روایتی که از این تاریکی به کسوف تعبیر شده، آمده است: «بدت الكواكب نصف النّهار حتّى ظننّا أنّها هی (أی القیامه)».
4. باران خون
یکی دیگر از مصادیق گریه آسمان در شهادت امام حسین(علیه السلام) که در منابع تاریخی و روایی ذکر شده، این است که بعد از شهادت او از آسمان خون بارید (یا چیزی مانند خون) و مردم آن را به چشم خود دیدند و تعجب كردند و ترسیدند و حتی دیوارها و لباسشان و ظروفشان هم سرخ رنگ شد:
قال مسلم بنابراهیم:حدثنا أم شرف(شوق) العبدیه قالت: حدثنی نضرة الازدیه، قالت: «لمّا ان قتل الحسین بنعلیّ مطرت السّماء دماً فأصبحت وكل شیء لنا ملآن دما؛
نضره ازدیه میگوید: زمانیكه حسین بنعلی شهید شد، از آسمان خون بارید و ما در حالی صبح كردیم که همه چیز پر از خون شده بود.
مضمون این روایت با الفاظ مشابه كه همه بر بارش خون دلالت دارند، از طریق راویان دیگر از جمله امسلمه، سلیم قاضی، امسالم، ابنعباس و ابیسعید نیز نقل شده است.
همچنین خطبه حضرت زینب كبری(علیها السلام) كه در كتب عامه هم نقل شده است، بر این واقعه دلالت دارد. ایشان در خطبه خود در شهر كوفه به باران خون و تعجب مردم از آن اشاره كردند و فرمودند: «أ فعجبتم أن قطرت السماء دما؛ آیا تعجب كردید كه آسمان خون بارید؟»
طبق این نقلها که از راویان مختلف نقل شده، در شهادت امام حسین(علیه السلام) از آسمان خون بارید و این امر نیز از مصادیق گریه آسمان است و این واقعه ناممكن نیست؛ چنانكه یكی ازعذابهای الهی كه بر بنیاسرائیل نازل شد، خون بود:
(فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمُ الطُّوفانَ وَ الْجَرادَ وَ الْقُمَّلَ وَ الضَّفادِعَ وَ الدَّمَ آیاتٍ مُفَصَّلاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً مُجْرِمین)؛
پس طوفان و ملخ و شپش و وزغها و خون را كه معجزههایى از هم جدا بود، بر آنها فرستادیم و باز گردنكشى كردند كه گروهى بزهكار بودند.
در تفسیر این آیه گفتهاند: «فسال النیل علیهم دماً وصارت میاههم دماً و ما یستقون من الآبار والأنهار إلا وجدوه دما عبیطاً أحمر؛ وقتی عذاب خون آمد، رود نیل و همه آبها و چاهها و نهرها برای قبطیان خون قرمز شد». و طبق نقل بزرگان مفسران، باران خون در شهادت حضرت یحیی(علیه السلام) نیز اتفاق افتاده بود. ابنابیحاتم میگوید: «إِنَّ یَحْیَى بنزَكَرِیَّا لَمَّا قُتِلَ، احْمَرَّتِ السَّمَاءُ وَقَطَّرَتْ دَمًا».
مسلماً این ماده قرمز رنگ که راویان از آن به خون تعبیر کردهاند، مثل خون انسان و حیوان نبوده كه نجس باشد، بلكه سرخیای بوده که نشان غضب است و در اینجا بهصورت باران نمایان شده است یادآوری حضرت زینب(علیها السلام) در خطبهاش بهترین شاهد است که مردم آن را دیده و تعجب كرده و ترسیده بودند و چنانكه در بعضی از نقلها ذكر شده، آثار آن در دیوارها و لباسها هم مشاهده میشده است.
ب) گریه زمین
امکان گریه کردن زمین نیز در آیه قرآن و روایات ثابت است؛ چنانکه مجاهد و ابنعباس و قتاده گفتهاند: «هر مؤمن که از دنیا میرود، زمین بر او گریه میکند». این گریه برحسب خلقت خود زمین است. در منابع تاریخی و روایی مصادیقی را برای گریه زمین در شهادت امام حسین(علیه السلام)، ذکر کردهاند که نقلشان میکنیم.
1. جاری شدن خون از زیر سنگها
یکی از مصادیق گریه زمین این بود كه هر سنگی كه از زمین برداشته میشد، از زیر آن خون جاری میشد و این مطلب با طرق و الفاظ مختلف، در كتابهای عامه نقل شده. ابنعساکر با سندش از عمر بنعلی نقل میکند:
قال أرسل عبد الملك إلى ابنرأس الجالوت فقال: هل كان فی قتل الحسین علامة؟ قال ابنرأس الجالوت: ما كشف یومئذ حجر إلا وجد تحته دم عبیط؛
عبدالملک مروان از ابنرأس الجالوت پرسید. آیا در قتل حسین نشانهای بود؟ گفت: در آن روز هیچ سنگی برداشته نشد، مگر اینکه زیرش خون تازه یافت میشد.
مشابه این روایت از طریق دیگران نیز نقل شده است.
و همچنین نقل شده:
عن ابنشهاب قال: ما رفع بالشّام حجر یوم قتل الحسین بنعلیّ إلّا عن دم؛
ابنشهاب میگوید: روز شهادت حسین بنعلی(علیهما السلام)، هیچ سنگی در شام برداشته نشد، مگر از خون.
نیز با این لفظ هم نقل شده كه هیچ سنگی در بیتالمقدس برداشته نشد، مگر اینكه زیر آن خون تازه یافت میشد:
عن الزّهری قال: لمّا قتل الحسین بنعلیّ(رضی الله عنه) لم یرفع حجر ببیت المقدّس إلّا وجد تحته دم عبیط؛
زهری میگوید: زمانیكه حسین(علیه السلام) شهید شد، هیچ سنگی در بیت المقدس برداشته نشد، مگر اینكه زیر آن خون تازه یافت میشد.
در مورد این روایات، چند نكتة گفتنی است:
1. اختلاف این روایات ناشی از آن است که این حادثه در بلاد مختلف روی داده است، و راویان آنچه را كه خود در این شهرها دیده یا شنیدهاند، گفتهاند. ممکن است جاری شدن خون، نشانی برای اهل شام و بیتالمقدس باشد.
2. جاری شدن خون از زیر سنگها، فقط مختص به ایام شهادت امام حسین(علیه السلام) نیست و این واقعه در سوگ سایر اولیای الهی نیز ممكن است اتفاق بیفتد؛ چنانكه در شهادت حضرت امیر المؤمنین(علیه السلام) نقل كردهاند:
عن الزهرى إن أسماء الأنصاریة قالت: ما رفع حجر بایلیاء لیلة قتل علی(علیه السلام) إلا و وجد تحته دم عبیط؛
زهری از اسماء انصاری نقل كرده كه در شب شهادت حضرت علی(علیه السلام)، هیچ سنگی در ایلیا (بیتالمقدس) برداشته نشد، مگر اینكه زیر آن خون تازه یافت میشد.
3. وقتی كه امكان این مطلب با آیه ثابت است و وقوع آن با روایات متعدد به ما رسیده است و بهویژه كه سابقه هم داشته است، جای شكی در مورد آن باقی نمیماند و در مسائل تاریخی، بعد از نقل یك یا دو مورخ، وقوع یك حادثه به آسانی مورد انکار قرار نمیگیرد، ولی این واقعه با اینکه از مورخان و محدثان زیادی و با طرق متعددی نقل شده است، چون فضایلی را برای اهلبیت(علیهم السلام) ثابت میكنند، مورد انكار قرار گرفتهاند، و گرنه اشكال امكانی یا وقوعی ندارند.
2. جاری شدن خون از دیوارهای دارالاماره
نمود دیگر گریستن زمین، جاری شدن خون از دیوار است که نقل شده:
روى من طریق ابنبنت منیع، و عن مروان مولى هند بنت المهلب قال: حدّثنی بواب عبید اللّه بنزیاد أنّه لمّا جیء برأس الحسین بین یدیه رأیت حیطان دار الأمارة تسایل دماً. خرّجه ابنبنت منیع؛
دربان ابنزیاد نقل میكند: هنگامى كه سر مبارك امام حسین(علیه السلام) را در برابر ابنزیاد نهادند، دیدم كه از دیوارهاى دارالاماره خون جارى مىگشت.
نتیجه
این اتفاقات عجیب، نشان از عظمت حادثه عاشورا و عظمت جنایتی است که در آن روز رخ داد. میتوان ادعا كرد كه روایات مربوط به وقوع عجایب بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام)، مستفیض هستند. این علایم، هم نشان از گریه و تأثر موجودات است و هم نشان غضب الهی است و صرف استبعاد نمیتواند دلیل بر انكار این اتفاقات باشد. علت اینکه كسانی مثل ابنتیمیه این امور را انكار كردهاند، بیشتر دفاع از امویان و پنهان کردن جنایات آنها و به جهت داشتن روحیه عثمانیگری اوست.
منابع
- ابن اثیر، عزالدین ابوالحسن علی بن ابی کرم: الکامل فی التاریخ، بیروت: دارصادر، چاپ اول، 1385ق.
ابن تیمیه، عبدالحلیم حرانی: منهاج السنة، تحقیق: محمد رشاد سالم، عربستان: نشر دانشگاه محمد بن سعود، چاپ اول، 1406ق
ابن جوزی، شمس الدین: تذکرة الخواص من الأمة فی ذکرخصائص الأئمة، قم: الشریف الرضی، چاپ اول، 1418ق.
ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی: التبصرة لابن الجوزی، بیروت: دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1406ق.
ابن حنبل، احمد: مسند، تحقیق: شعیب أرنؤوط - عادل مرشد وآخرون، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق.
ابن عساکر شافعی، علی بن حسن: تاریخ مدینه دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت: دارالفکر، چاپ اول، 1415ق.
ابن فقیه، ابوبکر احمد بن محمد بن اسحاق: البلدان، بیروت: عالم الکتب، چاپ اول، 1416ق.
ابن کثیر دمشقی، ابوالفداء اسماعیل بن عمر: البدایة و النهایة، بیروت: داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1408ق.
تفسیر ابن کثیر، بیروت: دارالمعرفة، 1412ق.
بغوی، ابومحمد حسین بن مسعود: معالم التنزیل، دار طیبة، چاپ چهارم، 1417ق.
بلاذری، احمد بن یحیی: أنساب الأشراف، بیروت: دارالفکر، چاپ اول، 1417ق.
بیهقی، ابوبکر احمد بن الحسین: دلائل النبوة، تحقیق: قلعجی، بیروت: دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1405ق.
ثعلبی، ابواسحاق احمد بن محمد: تفسیر الثعلبی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1422ق.
حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله: مستدرک علی الصحیحین، باشراف: یوسف عبدالرحمن، بیروت: دارالمعرفه، بی تا.
خوارزمی، موفق بن احمد: مقتل الحسین، تحقیق: سماوی محمد، قم: انوارالهدی، بی تا.
ذهبی، شمس الدین: تاریخ الإسلام، تحقیق: د. عمر عبدالسلام تدمری، بیروت: دارالکتاب العربی، چاپ اول، 1407ق.
سیر أعلام النبلاء، بیروت: مؤسسة الرسالة، چاپ نهم، 1413ق.
رازی، ابن ابی حاتم عبدالرحمن بن محمد: الجرح والتعدیل، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1371ق.
تفسیر القرآن العظیم، عربستان: نشر نزار مصطفی، چاپ سوم، 1419ق.
زرکلی دمشقی، خیرالدین بن محمود بن محمد بن علی بن فارس: الأعلام، بیروت: دارالعلم للملایین، چاپ پانزدهم، 2002م.
زرندی حنفی، جمال الدین محمد بن یوسف: نظم درر السمطین، نشرمکتبه امیرالمؤمنین(علیه السلام)، چاپ اول، 1377ق.
سیوطی، جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر: حسن المحاضرة فی تاریخ مصر و القاهرة، محقق: محمد ابوالفضل ابراهیم، مصر: دار إحیاء الکتب العربیة، چاپ اول، 1387ق.
صالحی دمشقی، محمد بن یوسف: سبل الهدی و الرشاد، بیروت: دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1414ق.
طبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن احمد: المعجم الکبیر، بیروت: دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1404ق.
طبری، احمد بن عبدالله: ذخائر العقبی، قاهره: مکتبة القدسی، چاپ اول، 1356ق.
طبری، محمد بن جریر: جامع البیان فی تأویل القرآن، محقق: احمد محمد شاکر، بیروت: مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1420ق.
عسقلانی، ابن حجر: تهذیب التهذیب، بیروت: دار الفکر، چاپ اول، 1404ق.
قرطبی، محمد بن احمد: تفسیر القرطبی، بیروت: دارإحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1405ق.
قندوزی، سلیمان بن ابراهیم: ینابیع المودة لذوی القربی، قم: دار الأسوة، چاپ اول، 1416ق.
کلینی، محمد بن یعقوب: الکافی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1365ش.
الکافی، تهران: انتشارات اسلامیه، چاپ دوم، 1362 ش.
متقی هندی، علاءالدین علی بن حسام: کنز العمال، بیروت: مؤسسه الرساله، چاپ اول، 1409ق.
مزی، یوسف بن عبدالرحمن: تهذیب الکمال، تحقیق: بشار عواد معروف، بیروت: مؤسسة الرساله، چاپ چهارم، 1413ق.
مقریزی، تقی الدین: إمتاع الأسماع، بیروت: دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1420ق.
نسایی، ابی عبدالرحمن احمد بن شعیب بن علی: مشیخة النسائی (تسمیة المشایخ)، محقق: شریف حاتم بن عارف عونی، مکه مکرمه: دار عالم الفوائد، چاپ اول، 1423ق.
نیشابوری، مسلم بن حجاج: صحیح، بیروت: دارالجیل و دارالافاق، بی تا.
هیثمی، علی بن ابی بکر: مجمع الزوائد، بیروت: دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1408ق.
واقدی، ابن سعد کاتب: الطبقات الکبری، بیروت: دارالکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق.
انتهای پیام/