از همان ابتدای ورود به نیروی قدس برای خواص و بویژه آمریکاییها و اسرائیلیها به معمایی لاینحل تبدیل شد؛ تدابیر او در صحنههای مختلف خاورمیانه اعم از لبنان و عراق و بعد از آن سوریه، نشان داد فرمانده مقاومت، مرد میدان تدبیر و سیاست نیز هست.
وقتی حاجقاسم با تشکیل معاونت سنی و شیعه در حشدالشعبی مخالفت کرد/ روایتی از فرماندهی شجاعانه سردار در جنگ ۳۳ روزه
20 دی 1400 ساعت 9:51
از همان ابتدای ورود به نیروی قدس برای خواص و بویژه آمریکاییها و اسرائیلیها به معمایی لاینحل تبدیل شد؛ تدابیر او در صحنههای مختلف خاورمیانه اعم از لبنان و عراق و بعد از آن سوریه، نشان داد فرمانده مقاومت، مرد میدان تدبیر و سیاست نیز هست.
به گزارش حوزه سایر رسانه ها خبرگزاری تقریب به نقل از فارس، مردم ایران شهید حاج قاسم سلیمانی را از ماجرای داعش و هجوم این گروه تروریستی به سوریه و عراق میشناسند؛ اما خبرگان نظامی منطقه و سیاستمداران دوست و دشمن میدانند قاسم سلیمانی، کسی است که از سالها قبل تمام نیرو و تلاش خود را برای بارور کردن جبهه مقاومت به کار گرفت که ثمره اصلی آن را در نابودی حکومت داعش و عقب رفتن آمریکا از منطقه خاورمیانه هماکنون شاهد هستیم.
حاج قاسم از همان ابتدای ورود به نیروی قدس برای دشمنان به ویژه آمریکاییها و اسرائیلیها به معمایی لاینحل تبدیل شد؛ تدابیر او در صحنههای مختلف خاورمیانه اعم از لبنان و عراق و بعد از آن سوریه، نشان داد فرمانده مقاومت، مرد میدان تدبیر و سیاست نیز هست؛ او را در صحنههای نظامی دیدند و تدبیر او را در عرصه سیاست آزمودند و قاسم سلیمانی مردی بود که همیشه چیزی برای رو کردن داشت.
احمد رضیان، یکی از همرزمان شهید درباره بعضی از تدابیر و سیاستهای شهید سلیمانی در زمان تصدی فرماندهی نیروی قدس سپاه صحبتهای جالبی در گفتوگو با خبرنگار فارس داشت که آن را در ادامه میخوانید:
وی معتقد است حاج قاسم سلیمانی با ورود به نیروی قدس، جبهه مقاومت را هم از نظر تاکتیک نظامی و هم از نظر به کارگیری علم و تکنولوزی برای مقابله با تهدیدهای آینده، توانمند کرد.
رضیان با اشاره به تهدید داعش برای کلیت خاورمیانه تصریح کرد که حاج قاسم از این فرصت برای یکپارچهسازی مردم منطقه عراق و سوریه به خوبی استفاده کرد و توانست آنها در یک جبهه و تحت نظر یک فرماندهی واحد گرد آورد؛ کاری که به نظر اکثر صاحبنظران و متصدیان امور، احتمال تحقق آن نزدیک به صفر بود.
فارس: رویکرد اصلی و اولیه شهید سلیمانی بعد از ورود به نیروی قدس چه بود؟
رضیان: رویکرد اصلی سردار سلیمانی بعد از حضور در فرماندهی نیروی قدس، این بود که این نیرو فقط از لحاظ لجستیکی و تسلیحاتی، جبهه مقاومت را کمک نکند، بلکه تجریه علمی و دانش تکنولوژی را هم منتقل کند تا نیروهای مقاومت در محلی که حضور دارند سلاح و مهمات مورد نیاز خودشان را تولید کنند.
به همین دلیل بعد از ورود حاج قاسم در نیروی قدس، در مبارزات حزبالله بر ضد اسرائیل، جهش ایجاد شد و به تدریج انتقال تجربه و مستشاری نظامی رفت به سمت اینکه خود حزبالله و دیگر گروههای جهادی، کارهای تجهیزات و امکانات را خودشان تولید کنند و همین امر موجب شد آنها بتوانند شدت و میزان حملات خود را بر ضد اسرائیل افزایش دهند.
این کاری که حاج قاسم کرد، به چند جهت راحتتر از قبل بود؛ چون برای انتقال سلاح و مهمات باید کارهایی را انجام داد و شرایطی را از نظر اطلاعاتی لحاظ کرد؛ ولی در انتقال تجربه، این شرایط را لازم نیست در نظر گرفت، چون وقتی تکنولوژی انتقال پیدا کند، خود آن گروه جهادی میتواند این کار را به راحتی انجام دهد؛ این رویکرد اولیه حاج قاسم نسبت به گروههای مقاومت بود و انتقال تجربه و تکنولوژی موجب شد کار دفاع و مبارزاتی مقاومت سرعت گیرد.
فارس: این رویکرد در ادامه حرکت حاج قاسم به چه سمتی پیش رفت؟
رضیان: بعد از یک مدتی که این رویکرد اجرایی و عملی شد، شهید سلیمانی به دنبال اجرای طرح ارتقای سطح دانش و تکنولوژی گروههای مقاومت رفت که این کار هم در مراحل بعدی یعنی بعد از چندسالی که بعضی از تجهزات آماده شد و به نوعی امکانات اولیه مورد نیازشان را خودشان تولید میکردند، ارتقای تکنولوژی هم شروع شد و هنوز هم به روز کردن این تکنولوژیها ادامه دارد؛ این خلاصهای از عملکرد اولیه حاج قاسم در بدو ورود به نیروی قدس بود که برای نیروهای مقاومت انجام داد.
**حاج قاسم کاری کرد اسرائیلیها تحت فشار از جنوب لبنان عقبنشینی کنند
فارس: هدفگذاری اصلی شهید سلیمانی از انتقال تکنولوژی و ارتقا سطح آن چه بود؟
رضیان: با این رویکرد اولیه، حاج قاسم به دنبال هدفگذاری برای خروج اسرائیل از جنوب لبنان بود؛ اگرچه اکثر کارشناسان انتظار داشتند این هدف دیرتر از سال ۲۰۰۰ محقق شود؛ اما وقتی رژیم غاصب صهیونیست دید که اتفاقات به سمتی پیش میرود که ممکن است عقبنشینی آنها با هزینههای بیشتری همراه شود، خودشان تصمیم گرفتند عقبنشینی پیش از موعد را انجام دهند؛ با این که زودتر از موعد و به قول خود رژیم غاصب صهیونیستی بدون فشار صورت گرفت، اما در اصل این عقبنشینی تحت فشار اتفاق افتاد.
رژیم غاصب صهیونیستی گفت اگر ما بیش از این در جنوب لبنان بمانیم شاید مقاومت کاری بر ضد ما انجام دهد که ما مجبور به عقبنشینی شویم و بعد بگوید که من باعث شدم که شما عقبنشینی کنید، اما اگر الان خودمان عقبنشینی کنیم، میگوییم تصمیم خود ما بوده است و دنیا هم این را میپذیرد؛ هرچند که دنیا متوجه موضوع بود، ولی با این عقبنشینی داوطلبانه، کار خود را برای افکار عمومی موجه نشان دادند.
** در عقبنشینی به قدری عجله کردند که سلاحها و تانکهای خود را جا گذاشتند
همان عقبنشینی هم به نفع مقاومت شد و امکانات و تجهیزاتی را از خود به جا گذاشتند که بعدا به دست حزبالله افتاد، حتی در این عقبنشینی اینقدر عجله کردند که خودشان برای خودشان تلفات ایجاد کردند؛ بعدا از سازمان ملل کمک گرفتند که برای مدتی، حزبالله و نیروهای مقاومت به جاهایی که از آن عقبنشینی کردهاند، وارد نشوند تا آنها فرصت پاکسازی آنجاها را داشته باشند؛ این باعث شد که این عقبنشینی هم یک پیروزی برای مقاومت به حساب بیاید و در آخر علیرغم میل طرف اسرائیلی، دنیا آن را به عنوان یک عقبنشینی تحت فشار مقاومت شناخت و این حالت شکستگونهای را برای اسرائیل بوجود آورد.
حاج قاسم حلقه واصل حزبالله و نیروی قدس بود
فارس: در رابطه با رابطه حاح قاسم و حزبالله بگویید.
رضیان: تا قبل سال ۲۰۰۰، ؤزیم غاصب صهیونیستی میخواست با درگیریهایی که با حزبالله داشت نشان دهد که از آن قویتر است، حزب الله هم در مقابل عملیاتهای رژیم صهیونسیتی دست به اقدامات مقابله به مثلی میزد، اما نشان داد که رویکرد مقابله به مثلش تغییر کرده است، مثلا حزبالله اقدام به اسیر کردن چند سرباز صهیونیست کرد و به آنها فهماند که رویکرد مبارزاتی آنها تغییر کرده و اینطور نیست که رژیم صهیونسیتی بزند و برود و حزبالله هم پاسخی ندهد، حاج قاسم در این تغییر رویکرد حزبالله بسیار مؤثر بود.
افرادی که حاج قاسم سلیمانی و از بدنه نیروی زمینی سپاه وارد نیروی قدس شدند، شروع کردند انجام کار نظامی؛ تا قبل از ورود ایشان، کار بیشتر در سطح مستشاری و اطلاعاتی بود، اما بعد از ورود حاج قاسم، کار نظامی و عملیاتی ارتقا پیدا کرد و به همین دلیل عملیاتهای مقاومت و حزبالله هم شدت گرفت.
فارس: بعد از عقبنشینی رژیم غاصب صهیونسیتی از جنوب لبنان، چه شد که این رژیم دوباره جنگ ۳۳ روزه را به راه انداخت؟
رضیان: بعد از سال ۲۰۰۰، گروههای مختلف سیاسی در لبنان دیدند که مقاومت در حال رشد کردن است و از این میترسیدند که بیش از انتظارشان رشد کند و محبوب شود؛ بنابراین دشمنان مقاومت به این نتیجه رسیدند که اولا جلوی رشد مقاومت گرفته شود و دوم اینکه حزبالله را وارد صحنه درگیریهای سیاسی کنند؛ برای این کار رژیم صهیونسیتی و آمریکا مجبور بودند گروههای مخالف حزبالله را تقویت کنند.
آنها شروع به تقویت این نیروها کردند و اینگونه نشان دادند که حزبالله درصدد است با ورود به عرصه سیاسی لبنان، حاکم کل لبنان شود؛ این موجب شد بین نیروهای مختلف سیاسی انشقاق و اختلاف ایجاد شود و در این بین تنها صهیونیستها بودند که میتوانستند از این فضا استفاده کنند.
**رژیم غاصب صهیونیستی برای تأمین امنیت سرزمینی خود، باید فضای داخلی لبنان را به هم بریزد
باید به این نکته توجه کرد که رژیم صهیونسیتی، با اردن، مصر، سوریه و لبنان هم مرز است و چون اردن و مصر کاملا در اختیار سیاستهای صیهونیستها هستند و از جانب آنها، خطری متوجه اسرائیل نمیشود، رژیم صهیونسیتی باید توجه خود را به خط مقاومت یعنی لبنان و سوریه معطوف کند تا بتواند امنیت زمینی خود را حفظ کند؛ بنابراین هدف این رژیم این بود فضای سیاسی داخلی لبنان را به هم بریزد و بعد ضربه خود را وارد کند.
اما سیاست حزبالله این بود که ابدا به دعواهای سیاسی تاحدی که به تنش نظامی منجر نشود ورود نکند که البته این سیاست از جانب جمهوری اسلامی و حاج قاسم هم مورد حمایت قرار گرفت؛ وقتی حزبالله وارد دعواهای سیاسی نشد و صهیونسیتها نتوانستند از این نظر بهره کافی را ببرند، طرح ترور رفیق حریری را پیاده کردند تا از این طریق، فضای داخل لبنان را به ضرر حزبالله وارد تنش کنند.
**در جنگ ۳۳ روزه، حاج قاسم بارها در تا دم مرز رژیم غاصب صهیونسیتی رفت و برگشت
در این وقت اسرائیل که فرصت را مناسب دید جنگ ۳۳ روزه به راه انداخت؛ وقتی جنگ شروع شد حزبالله باید ثابت میکرد که به تمام حرفهای خود برای حفاظت از لبنان پایبند است و قادر است با توانایی خود، جلوی این رژیم بایستد؛ بنابراین دیدیم که با تدبیر حاج قاسم در ابتدای جنگ ۳۳ روزه، حزبالله ناو اسرائیلی را مورد هدف قرار داد و به کلی منهدم کرد.
حاج قاسم در یک قرارگاه کاملی که متشکل از نیروهای عملیاتی مقاومت بود، از نزدیک در داخل صحنه نبرد به همراه دیگر فرماندهان مقاومت، جنگ را هدایت و فرماندهی میکرد؛ حاج قاسم در این ۳۳ روز به کرات در معرض خطر قرار گرفت، چون مرتب بین صور و صیدا در جنوب که در مرز رژیم صهیونسیتی قرار دارند و ضاحیه در رفت و آمد بود؛ حاج قاسم همیشه در صحنه نبرد حاضر بود. حتی برای جنگ ۲۲ روزه هم در لبنان حضور پیدا کرد و از آنجا امورات جنگ را فرماندهی میکرد.
**حاج قاسم در یک سال و نیم ابتدایی جنگ با داعش، تمام تلاش خود را برای یکپارچه کردن نیروهای عراقی و سوری به کار گرفت
فارس: بعد از شکلگیری داعش، رویکرد اولیه حاج قاسم برای اینکه بتواند جلوی داعش را سد کند چه بود؟
رضیان: در ابتدای شکلگیری داعش، رویکرد حاج قاسم این بود که نیروهای همسو با دولت را در عراق و سوریه، تحت یک فرماندهی هماهنگ و یکپارچه کند که این کار یا باید زیرنظر ارتش سوریه انجام میگرفت یا ارتش عراق یا اینکه زیر نظر فرماندهی تحت عنوان جبهه مقاومت؛ این اولین کاری بود که باید انجام میشد و در این زمینه حاج قاسم واقعا خیلی تلاش کرد تا بتواند این اتفاق بیفتد؛ چون عراقیها و سوریها خیلی قائل به این نیستند که با هم یکپارچه شوند.
مثلا وقتی در ایران یک اتفاقی میافتد یک قرارگاه عملیاتی تشکیل میشود که سپاه و ارتش و نیروی انتظامی زیر نظر این قرارگاه تحت یک فرماندهی قرار میگیرند؛ اما در در کشورهای عراق و سوریه به واسطه دیدگاههای مذهبی و قومیتی، نمیتوانند زیر این چتر جمع شوند، چون مثلا در سوریه، مخالفان حزب بعث و علویها حاضر نیستند زیر نظر ارتش سوریه که بعضی هستند، عمل کنند.
حتی عشایر سوری هم که دوست داشتند از کشور خود دفاع کنند، هم با علویها و هم با بعثیها مخالف بودند، بنابراین جمع کردن این گروههای مختلف زیر یک چتر واحد، خیلی سخت بود، ولی حاج قاسم این کار را کرد و این رویکرد اولیه در جنگ با داعش در یک سال و نیم ابتدایی جنگ بود.
حالا وقتی فرماندهی واحد جبهه مقاومت شکل گرفت، همه میگویند ما فقط میخواهیم از مملکت خود دفاع کنیم، به این شکل یک جبهه واحدی بوجود آمد تحت یک فرماندهی که یک دستاورد و کار بسیار بزرگی بود که حاج قاسم آن را به سرانجام رساند.
**حاج قاسم قاطعانه با ایجاد معاونت سنی و معاونت شیعه در حشدالشعبی مخالفت کرد
وقتی در عراق هم حشدالشعبی تشکیل شد، فرماندهان عراقی گفتند ۲ تا معاون برای حشدالشعبی میگذاریم که یکی فرماندهی نیروهای شیعه را برعهده بگیرد و دیگری فرماندهی نیروهای سنی را؛ حاج قاسم با قاطعیت با این کار مخالفت کرد و گفت ما اینجا بحث شیعه و سنی نداریم و همه باید در گردانها و تیپهای مختلف از تمامیت عراق دفاع کنند و این شد که میدیدیم در یک گردان، شیعه و سنی در کنار هم برای دفاع از عراق میجنگند.
**حتی آمریکاییها هم تصور امکان شکلگیری اتحاد را نداشتند
این راهبرد حاج قاسم در یکپارچه کردن نیروهای عراق و سوریه، دقیقا عمل متقابلی بود که علیه داعش انجام شد، چون داعش روز اولی که وارد عراق و سوریه شد از همین اختلافات استفاده کرد و وقتی هم این اتحاد تشکیل شد، جلوی حرکت و پیشروی داعش هم گرفته شد. هیچ کس هم فکر نمیکرد بتوان عراق و سوریه را زیر یک چتر یکپارچه کرد. این حتی برای داعش و آمریکاییها هم غیرقابل پیشبینی بود.
فارس: شهید سلیمانی، یکبار پایان موجودیت داعش را اعلام کرد؛ اما هنوز اقدامات گروههای تروریستی وجود دارد، این به معنای این است که داعش از بین نرفته است؟
رضیان: داعش در ابتدا با اسم تشکیل حکومت وارد شد و حکومت هم تشکیل داد، اما بعد حکومتش از بین رفت و شهید سلیمانی هم پایان همین را یعنی پایان حکومت داعش را اعلام کرد؛ اما داعش به صورت یک گروه تروریستی کوچک هنوز وجود دارد؛ الان داعش هیچ ادعایی برای حکومت ندارد؛ ولی قبلا لاذقیه به عنوان مقر حکومتی داعش رسما اعلام شد و به هر شهری هم که وارد میشدند یک امیر برای آنجا منصوب میکردند، اما این الان وجود ندارد.
**راهبرد حاج قاسم، ایجاد امنیت در ایران از طریق حفظ یکپارچگی و تمامیت ارضی عراق بود
حاج قاسم یکبار در یک صحبت خود با نیروهای مختلف عراقی گفته بود ما نمیگوییم با داعش بجنگید فقط برای اینکه از کربلا و نجف و سامرا دفاع شود، اولویت ما کل عراق است که اگر حفظ شود اینجاها هم حفظ خواهد شد؛ البته حفظ تمامیت ارضی و امنیت عراق، موجب حفظ امنیت ایران میشود و این قطعا در پس ذهن حاج قاسم بود.
وقتی داعش به نزدیکی مرز ما نیاید این یعنی امنیت ما حفظ میشود؛ شما فرض کنید داعش بغداد را میگرفت و از بغداد تا لب مرز ما و تا سلیمانیه میآمد، بسیار راحت میتوانست کردستان و ارومیه و کرمانشاه ما را آسیبپذیر کند و از این جا میتوانست هم ایران را در معرض خطر امنیتی قرار دهد و هم اینکه کارهایی کند که علاوه بر رعب و ترس مردم آن منطقه، احساسات عموم مردم را هم جریحهدار کند؛ خب باید جلوی این گرفته میشد و این سیاستی بود که حاج قاسم دنبال میکرد.
**شهید سلیمانی با انتخاب حلب، میخواست ثابت کند با اتحاد میتوان سختترین کارها را انجام داد
یک اشتباه بسیار راهبردی داعش هم این بود که هرکس که مقابلش قرار میگرفت را اعم از شیعه و سنی و مسیحی را میکشت و این هم برای این بود که فکر میکردند اگر با شدت وارد شوند همه کنار میکشند؛ اما حاج قاسم از این اشتباه استفاده کرد و در جهت عکس به سمت اتحاد همه گروهها حرکت کرد و همین امر موجب شد جلوی داعش گرفته شود.
به عنوان مثال حلب یکی از شهرهای بسیار قدیمی است و بسیار هم قابلیت دفاع دارد؛ اما چطور داعش به راحتی آن را گرفت، به خاطر همین ایجاد رعب و وحشت توانست این کار را بکند؛ اما حاج قاسم اولین جایی را که تصمیم میگیرد از داعش پس بگیرد حلب است و سختترین شهر هم برای پسگرفتن بود؛ حلب شهری است که در موقعیت استراتژیک قرار دارد و پس گرفتن آن برای آزادسازی مناطق بعدی سوریه هم راه را باز میکند. دلیل دیگری هم که حاج قاسم به سمت حلب رفت این بود که میخواست ثابت کند که میشود از طریق اتحاد بین گروههای مختلف، شهری با امکانات و موانع دفاعی بسیار زیاد را آزاد کرد.
تمام این موارد به بستگی به آن یک سال و نیم اول دارد که حاج قاسم تمام تلاش خود را به کار گرفت تا بتواند نیروها را زیر یک پرچم واحد در عراق و سوریه تحت فرماندهی خودش، متحد کند.
**حاج قاسم، بر پایبندی به انتخاب مردم سوریه اصرار داشت
فارس: اگر نکته پایانی مغفولماندهای دارید بفرمائید.
رضیان: نکته پایانی این است که باید بدانیم حاج قاسم به مردم دو کشور و انتخاب آنها خیلی اهمیت میداد؛ بعضی از کشورهای همکار در ماجرای سوریه، بعد از این که اوضاع سوریه تا اندازهای تثبیت شد، زمزمههایی را شروع کردند که بشار اسد باید برود؛ حاج قاسم به شدت و با قاطعیت با این امر مخالفت کرد و گفت باید بشار بماند و تکلیف سرنوشت بشار اسد را مردم سوریه در انتخابات معلوم کنند که البته انتخابات هم برگزار شد و باز هم بشار اسد رأی آورد.
کد مطلب: 533897