داستان از زمانی آغاز می شود که ماموران عضوگیری القاعده به صبحی عبد، از اهالی فلوجه، نزدیک شده و از او درخواست می کنند که شبکه آنها بپیوندد.
مارهای خوش خط و خال
داستان کسانی که به القاعده پیوسته و از آن جدا شده اند
برگرفته از گزارش محمد القیسی از بغداد , 1 شهريور 1389 ساعت 16:57
داستان از زمانی آغاز می شود که ماموران عضوگیری القاعده به صبحی عبد، از اهالی فلوجه، نزدیک شده و از او درخواست می کنند که شبکه آنها بپیوندد.
خبرگزاری تقريب(تنا):
صبحی می گوید: آنها به من گفتند که می خواهند ایالات متحده آمریکا را از عراق بیرون کرده و کشور را آزاد نمایند، سپس یک حکومت اسلامی که متضمن زندگی شاد برای عراقی هاست، تاسیس نمایند. آنها ادعا کردند که نگران زندگی عراقی ها هستند.
صبحی عبد چند سالی را عضو این گروه بود. او مواد منفجره دست ساز (آی ای دی) و بمب هایی که جان چندین غیرنظامی و مامور امنیتی عراق را گرفته، ساخته بود.
اما تصویر زیبایی که این افراد برای او به وجود آورده بودند، به زودی تبدیل به کابوس شد. صبحی اظهار می دارد: بسیار زود فهمیدم که همه حرف های آنها دروغ بوده. تنها چیزی که دیدم، چند سر و اعضای تکه تکه شده بدن عراقی هایی بود که در پی انفجارها جان خود را از دست داده بودند. تروریست ها فاصله ای بسیار بعید از اسلام داشتند. تنها عایدی من از تروریسم، تاسف بود و بی خوابی. من از جامعه خود دور افتاده بودم.
صبحی به سال ۲۰۰۵ دستگیر شد و نسبت به ارتکاب اعمال تروریستی و کمک به القاعده مجرم شناخته شد. وی۵ سالی را در زندان سپری کرد و چند ماه پیش به خاطر خوش رفتاری آزاد شد.
صبحی عبد هم اکنون در حال نوشتن کتابی است که به نظر خودش برای جوانانی که قصد الحاق به القاعده را دارند، حاوی اطلاعات ارزشمندی خواهد بود.
وی می گوید: سعی می کنم که اشتباهم در پیوستن به القاعده و همکاری با این شبکه را از هر راهی که مقدور باشد، جبران نمایم.
از قرار، عنوان کتاب صبحی عبد " مارهای خوش خط و خال " خواهد بود. وی درباره انتخاب این اسم اینگونه توضیح می دهد: به خاطر اینکه تروریست ها از مذهب و شعارهای زیبای وطن پرستانه برای انجام عملیات جنایتکارانه خود سوء استفاده می کنند، چنین عنوانی به ذهنم رسید.
صبحی می افزاید: در این کتاب در مورد وحشیگری تروریسم سخن به میان خواهد آمد. این کتاب به جوانان نشان می دهد که چگونه انجام اعمال تروریستی به زندان، مرگ و به انزوا کشیده شدن از جامعه منجر خواهد شد.
عبد همچنین در تلاش است که یک سازمان اجتماعی برای گردهم آوردن کسانی که توبه کرده اند و از اعمال خود در القاعده پشیمان شده اند، ایجاد کند. او قصد دارد تا کنفرانس ها و سمینارهایی جهت آگاه سازی جامعه نسبت به اهداف القاعده، تاکتیک ها و روش های آنها برای کنترل ذهن جوانان، برگزار نماید.
امروز، صدها نفر مانند صبحی عبد توسط نیروهای عراقی دستگیر یا کشته شده اند. برنامه ای که از دو سال پیش جهت سرکوب القاعده آغاز گردیده، کشته شدن و دستگیری بسیاری از رهبران ارشد القاعده مانند ابو عمر البغدادی، رهبر حکومت اسلامی عراق و دستیارش ابو ایوب المصری را در پی داشته است.
ژنرال قاسم عطا، سخنگوی فرماندهی عملیات بغداد، می گوید: ما مصمم هستیم تا همۀ تروریست ها را شکست دهیم و به آنها ضربات مهلکی را وارد آوریم. ما به آنان فرصت بازسازی سازماندهی تروریستی خود و تهدید امنیت کشورمان را نخواهیم داد. اعضای القاعده به هر کجا هم که سرک بکشند، ما آماده روبرو شدن با آنها هستیم.
هنگامی که القاعده نام یک رهبر جدید را در تاریح ۱۶ مه اعلام کرد، نیروهای امنیتی عراق پیش بینی کردند که او دیگر فرصتی پیش رو نخواهد داشت.
ژنرال عطا خاطرنشان می کند: عملیات نظامی برای تعقیب همۀ رهبران جدید القاعده ادامه خواهد یافت و سرنوشت آنان مانند سرنوشت اسلافشان خواهد بود.
به موازات برنامه امنیتی، جواد البولانی، وزیر کشور وقت عراق، از اعضای تحت تعقیب شبکه های تروریستی خواست که خود را به سرویس های امنیتی معرفی کنند و در ازای این کار، از برخورد خوب و دادگاه منصفانه برخوردار شوند. از آن زمان تاکنون، تعدادی از افراد تحت تعقیب خود را تسلیم کرده اند.
عبدالحسین الشمری، رئیس پلیس دیاله، می گوید: بیشتر کسانی که خود را معرفی کرده اند از اعمال خود پشیمان هستند و احساس می کنند که چه اشتباهات بزرگی را مرتکب شده اند. در مرحله بعد، به آنان فرصت برگزاری سمینارهایی داده خواهد شد، تا با جوانان صحبت کرده و از تجربه سخت خود در طول همکاری با القاعده بگویند.
زهیر غالب العبیدی، یکی از اعضای پیشین یک گروه مسلح، تاکید می کند: هر بار که می خواستیم از دست آنها فرار کنیم، تاسف خود را اعلام کرده و به خانه هایمان برویم، آنها ما را به بریدن سر و آویزان کردن سرهایمان از تیرهای برق تهدید می کردند؛ کاری که نمونه آن به کرات انجام پذیرفته است.
العبیدی که چهار سال در زندان مرکزی محبوس بوده، آرزو می کند که ای کاش در این دام گرفتار نیامده بود. او می گوید: هیچ چیزی از خدا نمی خواهم به جز اینکه زمان را پنج سال به عقب برگرداند تا من با استفاده از تجربه کنونی خود، در دام القاعده و تروریسم نمی افتادم.
العبیدی در یک نبرد مسلحانه با نیروهای عراقی مجروح شد و به همین خاطر، یکی از پاهای خود را از دست داد. وی تاکید می کند: این اتفاق به من ثابت کرد که فریب خورده ام. دست به این کار زدم تا چه چیزی را به دست بیاورم؟
وی می گوید: تصمیم گرفتم القاعده را ترک کنم، چون فهمیدم که آنها مانند آتشی هستند که از افراد درون خود تغذیه می کنند. آنها به هیولایی تبدیل شده و از شعارهای زیبا و وطن پرستانه ای که از آن دم می زدند، دور شده اند.
زهیر نیز می خواهد اشتباه خود را با دادن مشاوره به نیروهای امنیتی در استان انبار در مورد راهبردهای گروه های مسلح، محل های ملاقات تروریست ها و محل هایی که سلاح های خود را پنهان می کنند، جبران نماید.
وی تاکید می کند: می دانم چه اشتباه بزرگی مرتکب شده و به مردم خود و کشورم چه آسیب هایی زده ام. امیدوارم که تاسف من انگیزه ای برای خدمت به عراق باشد.
عیسی خلیفه، ۳۵ ساله، نیز به اتهام عضویت در یک گروه مسلح، 5 سالی را زندانی بوده و به تازگی آزاد شده است. وی می گوید: من همه چیز خود یعنی همسرم، بچه هایم و خانه ام را به خاطر همکاری با آنها، از دست داده ام و چیزی جز نفرت مردم را به دست نیاورده ام.
عیسی می کوشد که زندگی خود را بازسازی کند. وی تاکید می کند که بهترین روش اظهار ندامت و پشیمانی، نصیحت کردن جوانان محل در مورد خطر فریب خوردن به خاطر شعارهای پر زرق و برق تروریست ها می باشد.
عیسی خلیفه با همان لهجه محلی عراقی خود می گوید: برادران من مواظب باشید! حتی یک لیوان آب هم به دست آنها ندهید، حتی به آنها سلام هم نکنید! بدانید که آنها استحقاق این را هم ندارند!
کد مطلب: 24182