نگرانی عمده رهبران اسرائیلی در حال حاضر، مهارت بالای رزمی ارتش سوریه و همپیمانان آن است. یک قاعده کلی در عرصه نظامی مطرح میشود که میگوید وقتی ارتشها در جنگی پیروز میشود باید جنگ دیگری را شعلهور کنند تا این مهارت و تجربه خود را مورد استفاده قرار دهند و از درسهای جنگ و دور کردن آن از سیاست بهرهمند شود.
به گزارش خبرگزاری تقریب، «عبدالباری عطوان» تحلیلگر برجسته جهان عرب در سرمقاله روزنامه «فرامنطقهای» رایالیوم نوشت: بعد از 8 سال جنگ مخرب در سوریه، که قرار بود ارتش جمهوری عربی سوریه را خسته و نیز نظام حاکم را سرنگون کند، سطح نگرانی در میان کشورهایی، که از این جنگ، به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، حمایت میکردند، افزایش مییابد. ما اینجا از اردن، رژیم اشغالگر اسرائیل، ایالات متحده آمریکا و برخی کشورهای عربی حوزه خلیجفارس صحبت میکنیم.
از آغاز سال جاری «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر اسرائیل، برای دومین بار به مسکو پرواز میکند تا با «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهوری روسیه دیدار و از وی درخواست کمک کند. آن هم زمانیکه ارتش سوریه به سیطره کامل بر استان «درعا» و استقرار نیروهایش برای نبرد در جبهه جولان اشغالی نزدیک شده است.
قبل از سفر نتانیاهو به پایتخت روسیه، چند روز پیش «ایمن الصفدی» وزیر خارجه اردن وارد مسکو شد و با همتای روسی خود «سرگئی لاوروف» دیدار و از وی درخواست کرد میانجیگری روسیه با گروههای معارض مسلح در جنوب سوریه از سرگرفته شود. او متعهد به عقبنشینی این گروهها از بیشتر شروطشان، تحویل یکباره تسلیحات و خروج از مناطق تحت اشغالشان در جنوب درعا متعهد شد. وزیر اردنی خواستههای خود را مطرح کرد و بعد از بمباران شدید( از سوی) روسیه، بلافاصله ازسرگیری مذاکرات به جریان افتاد و پیام این وضعیت واضح است: هیچ راهی به جز برونرفتی که بر سر میز مطرح میشود، وجود ندارد؛ یعنی سناریوی غوطه شرقی، یا تحمل نتایج و عواقبهای مخالفت و سرکشی.
اردن خواهان راهحلی سریع برای بحران جنوب سوریه و بازگشت حاکمیت سوریه بر گذرگاه مرزی «نصیب» جهت تحقق این دو هدف اصلی خود است: نخست تضمین تزریق 400 میلیون دلار به صندوق بودجه اردن از طریق اخذ مالیات بر کالاها و کامیونهایی که در حال تردد در این مسیر هستند، نکته دوم، طولانی نشدن مدت بسته بودن مرزهای اردن به روی 200 هزار آواره است که نیمی از آنها در لب مرز سوریه هستند و منتظرند تا اردن از این تصمیم خود (بستن مرز) صرفنظر کند.
بسته شدن مرزهای اردن به روی آوارگان «بالقوه» سوری تنها به این دلیل نیست که هزینه مالی سنگینی را در نتیجه ورودشان به اردن، که با بحران شدید اقتصادی روبهرو است- هر چند سازمان ملل متحد و کشورهای کمککننده وعدههایی مبنی بر پرداخت بسیاری از تعهدات مالی خود شدهاند- به دولت این کشور تحمیل میکنند، بلکه دلایل کاملا امنیتی نیز دارد.
نگرانی اسرائیل بسیار بزرگتر از همتای اردنیاش است؛ تمامی تهدیدهای اسرائیلی، که از زبان نتانیاهو و وزیر جنگ او «آویگدور لیبرمن» مبنی بر جلوگیری از حضور نیروهای ایرانی یا نیروهای وابسته به حزبالله لبنان در اراضی سوریه صادر شده، در تحقق اهدافش شکست خورده است و نتایج معکوسی به همراه داشته است.
نگرانی عمده رهبران اسرائیلی در حال حاضر، مهارت بالای رزمی ارتش سوریه و همپیمانان آن است. یک قاعده کلی در عرصه نظامی مطرح میشود که میگوید وقتی ارتشها در جنگی پیروز میشود باید جنگ دیگری را شعلهور کنند تا این مهارت و تجربه خود را مورد استفاده قرار دهند و از درسهای جنگ و دور کردن آن از سیاست بهرهمند شود.
اسرائیلیها میخواهند جبهه نوار غزه از طریق توافق (آتشبس) طولانیمدت آرام باشد تا به جبهه خطرناکِ شمالی سرگرم شوند؛ برای اینکه این رژیم نمیتواند همزمان در دو جبهه وارد جنگ شود. موید این امر صحبت و سخنهای گستردهِ این روزها درباره «صلح اقتصادی» در نوار غزه، است که بارزترین عنوان آن اجرای پروژه احداث نیروگاه، تاسیسات آب شیرینکُن، احداث بازار آزاد در «رفح» مصر برای کاستن از آلام انسانی دو میلیون جمعیت این باریکه و رقابت میانجیگرهای مصری، قطری و آلمانی در این عرصه است.
مهمترین موضوع در دستور کار رایزنیهای نتانیاهو با میزبانش یعنی پوتین در روز چهارشنبه آینده، اوضاعِ پس از نزدیک شدن پایان بحران سوریه است. برای ما پیشبینی نتایج و خروجی این سفر دشوار است ولی در مقایسه با دیدارهای قبلی، قدر مسلم آن است که نتانیاهو با اطمینان خاطر به تلآویو بازنمیگردد و طبق عادت، نتانیاهو فهرستی از درخواستها را تقدیم میکند ولی پوتین فقط معدودی از آنها را اجرا میکند.