کتاب «قدرت و دانش در ایران دوره ی اسلامی» می کوشد با نگرش به ساخت و روابط قدرت در دوره ی اسلامی، رابطۀ آن با دانش سیاسی را بررسی کند. در این کتاب، ماهیت دانش سیاسی ایران از خلال رابطۀ قدرت/دانش مورد بررسی قرار گرفته و سعی می شود به این سؤالات پاسخ داده شود: ماهیت دانش سیاسی در ایران دورهی اسلامی چیست؟ گفتمانهای دانش سیاسی چگونه ظاهر شدند؟ آیا میتوان ظهور آنها را بر مبنای بستر اجتماعی و ساختار قدرت تبیین و تحلیل کرد؟ چه نسبتی میان دانش سیاسی و قدرت در هر دوره وجود دارد؟ نظریهپردازان این دانش کداماند؟
به گزارش خبرگزاری تقریب، کتاب «قدرت و دانش در ایران دوره ی اسلامی» می کوشد با نگرش به ساخت و روابط قدرت در دوره ی اسلامی، رابطۀ آن با دانش سیاسی را بررسی کند. این کتاب با استفاده از نظریه – روش تحلیل گفتمان، دانش سیاسی مسلمانان، یعنی فلسفه سیاسی و شریعت نامه های سیاسی را بازتاب ساخت کلی قدرت می داند. شجاع احمدوند، مؤلف کتاب، در این باره می نویسد:
«اندیشه ی سیاسی ایران در دوره ی اسلامی از زوایای مختلفی بررسی شده است. اکثر این مطالعات به لحاظ معرفت شناختی بر مبنای تقدم نظر بر عمل، یا تأثیر تحولات ذهنی در شکل دهی به ساختار قدرت انجام شده اند این تحقیقات با غفلت از سنت، آن را نقی می کنند یا به تفسیری عصری از آن پرداخته اند. سنت یا تراث سیاسی از مبانی معرفتی تمدن جدید اسلامی است که کمتر مورد مطالعه انتقادی قرار گرفته است».
این پژوهش به لحاظ معرفت شناختی از دو منبع مهم بهره گرفته است؛ نخست، خرده گفتمان های دانش در دوره ی جدید. «منطق این پژوهش تحول تبعیتی دانش از قدرت است، بر این اساس متناسب با تحول ساخت قدرت و تکنیک های آن، صورت بندی نوینی از دانش متناسب با آن ضهور خواهد کرد».
منبع دوم روش شناختی این تحقیق، رویکرد فوکویی است. «اندیشه سیاسی اسلامی در دوره جدید نسبت به دوره میانه با کژتابی های ایدئولوژیک مواجه شد. پای داشتن در سنت کهن اقتدارگرایی از سویی و رسوخ برخی از ارزش های غربی از سوی دیگر، توهماتی را نسبت به توسعه و تجدد به شیوه ی مغرب زمین، در میان روشنفکرانی ایجاد کرد. ظهور چنین گفتمان یا شبه گفتمان هایی امکان بهره گیری از اندیشه های میشل فوکو، متفکر معاصر فرانسوی را میسر می سازد».
این کتاب مشتمل بر مقدمه، سه بخش و نتیجه گیری است.
در مقدمه ضمن ارائۀ طرح کلی، فرضیه ها، درباره متغیرها و روش های کلی بحث شده و به کلیاتی در ارزیابی شیوه ی کار، سوابق تحقیقاتی موجود و برخی منابع مهم پژوهش پرداخته شده است؛ بخش نخست، به چارچوب نظری اختصاص دارد. در فصل اول، با تکیه بر مورد ابن خلدون، شرایط امکان دانش سیاسی در بستر قدرت بررسی شده است؛ در فصل دوم، ضمن نقد روش های سنتی و شرق شناسی، نظریه –روش تحلیل گفتمان برگزیده شده است. روش سنتی با تکیه بر مورد غزالی، تبیین می شود که دانش را نه متاثر از شرایط عینی و بیرونی، بلکه آن را در نفسانیات عالم می داند و ارتباطی میان قدرت و دانش قائل نیست. این روش در نقطه مقابل دیدگاه این کتاب قرار دارد و چون بر تقدم فضل متقدمان استوار است، با نگاه عقل محور عصر جدید فاصله دارد.
بخش دوم به بررسی قدرت و دانش در ایران دوره ی میانه اختصاص دارد؛ فصل سوم با تکیه بر خصال ماهوی، نیروها و نهادهای سلطنت، ویژگی تغلب و اطلاق قدرت را در گفتمان سنتی باز می نماید؛ فصل چهارم با تکیه بر نامدارترین چهره ی فلسفه ی سیاسی ایران، ابو نصر فارابی، ضمن تاکید بر قدرت عقلانیت سنتی ایران، ابعاد و مختصات دانش رئیس محور و اقتداری آن را باز می نماید؛ فصل پنجم، نیم نگاهی به اندرز نامه ها، سیاست نامه ها و فقه سیاسی در حکم ستون دیگر دانش سیاسی در ساحت نقلی خواهد انداخت.
بخش سوم اختصاص به مطالعه ی قدرت و دانش در ایران دوره ی جدید دارد؛ فصل ششم تداوم سلطنت مطلقه پس از مغولان تا دوره ی جدید و ظهور و گسترش اندیشه های جامعه و خرد گریز را مطالعه می کند؛ فصل هفتم، تصادم با تمدن مغرب زمین را به مثابه ی متغیری جدید در حوزه ی مناسبات فکری ایران تبیین می کند؛ فصل هشتم به دانش سیاسی متاخر ایران می پردازد. این فصل در مقابل وجه نخست کژتابی ها که در هیئت اقبال به غرب در فصل قبل مطالعه شد، پدیده ی ادبار به غرب و تجدد گریزی مکنون در آن را باز می نماید. «خلاصه و نتیجه گیری» نیز با توجه به پرسش و فرضیه ی پژوهش، نکاتی را در مقام نتیجه گیری خواهد افزود.
مشخصات کتاب:
شجاع احمدوند، قدرت و دانش در ایران دوره ی اسلامی، تهران: نی، 1395.