به گزارش خبرگزاری تقریب، وقف نامه مفصل و زیبایی روی نسخه از سیره ابن هشام که کتابت آن در یمن بوده و به ایران انتقال یافته، نوشته شده که جالب است. این کتاب توسط شاه سلطان حسین صفوی، پس از افتتاح مدرسه چهارباغ اصفهان، وقف آن مدرسه شده، و شرایطی برای حفاظت کتاب، امانت دادن آن و مسائل دیگر در این وقفنامه آمده که خواندنی است.
وقف نامه زیر روی نسخهای از سیره ابن هشام است که در سال ۱۱۲۰ وقف کتابخانه مدرسه چهارباغ شده است. این کتاب، به همراه شمار زیادی دیگر که روی همه آنها متنی برای وقف آنها نوشته شده (و به این مطلب در داخل همین وقف نامه هم اشاره شده) پس از تأسیس مدرسه چهارباغ، از سوی شاه سلطان حسین وقف شده است. نام واقف رسما در متن همین شاه صفوی آمده و مهر او نیز در پایان آمده است، مُهری که در بیشتر وقف نامههایی که برای این کتاب نوشته شده، دیده میشود.
وقف نامههای یاد شده، با عبارات مختلف نوشته شده است، برخی کوتاه و برخی مفصل تر است. این وقف نامه، اندکی مفصل است و در آن چنان که شاهدیم، عین یک رساله کوچک، ابتدا تحمیدیه مفصلی آمده، و سپس از تدارک کتابهای وقفی برای مدرسه چهارباغ یاد شده و آنگاه از وقف کتاب سیره ابن هشام سخن به میان آمده، و آنگاه از شرایط آن یاد شده که ما آنها را شماره گذاری کرده ایم و البته در اصل این شمارهها نبوده است. در بخش تحمیدیه، پس از ستایش خدا و رسول، از اسامی کتابهای شاخص فقهی شیعه مانند مدارک، مسالک الافهام و متهی المطلب و … و برخی از آثار شیعی معروف این دوره مانند حیات القلوب و زاد المعاد یاد شده است.
در پایان، ضمن تأکید بر جنبه وقفیت کتاب و شروط خاصی که پادشاه برای حفظ و حراست از آن گذشته، از خوانندگان کتاب خواسته شده است تا برای پادشاه دعا کنند. لازم به یاد آوری است که القاب ویژه شاه در ابتدا و انتهای این وقف نامه دیده شده و دعای برای دولت او و این که متصل به دولت امام زمان (ع) باشد، در همان آغاز آمده است.
نوع کتابهای وقف شده برای مدرسه چهارباغ، آثار دینی معروف شیعه، و به خصوص آثاری است که در همین دوره صفوی نوشته شده است. در میان آنها، آثار اهل سنت اندک است، مگر آن که کتاب لغت یا چیزی شبیه به آن باشد. بیشتر این آثار وقفی مدرسه چهارباغ، که اکنون نزدیک به هزار نسخه آن در سالهای اخیر از اصفهان به تهران منتقل شده و اکنون در کتابخانه ملی نگهداری میشود، آثاری است که به دستور شاه در همین دوره کتابت شده است. طبعا همه چنین نیست، اما بسیاری از آثار کتابت شده در همین دوره است.
نسخهای که این وقف نامه روی آن نوشته شده، یک اثر سنی و کتاب معروف ابن هشام تحت عنوان سیره النبی (ص) است. این کتاب، کتابت اصفهان نیست، بلکه اثری یمنی است که به این شهر رسیده است. این که آیا آثار یمنی مانند این به صورت منظم و با برنامه به اصفهان میآمده یا مثلا حجاج در مکه و مدینه خریداری کرده به این شهر میآورده اند، روشن نیست و چیزی در این باره روی نسخه نیامده است.
بر اساس یادداشتی که روی صفحه آخر این کتاب نوشته شده، این کتاب در ربیع الثانی سال ۱۱۱۱ در اختیار قرار گرفته و در ربیع الثانی سال ۱۱۲۰ «در مدرسه مبارکه جمع» شده است. در این عبارت از کتاب سیره النبی و این که تألیف عبدالملک بن هشام است، و حتی خصوصیات نسخه و کاغذ آن و نیز جلدش یاد شده است.
اما شرایط وقف کتاب که آنها را با شماره مشخص کردهایم، در باره نگهداری، امانت، اختیارات مدیر کتابخانه، گرفتن قبض از اشخاص، گرفتن رهن برای بردن سفرهای دور یا برای کسانی که به آنها اطمینانی نیست، زمان نگهداری کتاب، و حفاظت از آن، سخن به میان آمده است. نکته مهم این است که کتاب نباید از اصفهان خارج شود، هرچند این قاعده، در باره کتابهای ادعیه که به کار زائران عتبات میخورد، مستثنا میشود.
متن وقف نامه کتاب سیره ابن هشام
حمدی که واقفان اسرار ملک و ملکوت، و ثنایی که عارفان معالم قدس و جبروت، گزارش آن را دیباچه صحایف معرفت و دانایی دانند، و ادای آن را مقدمه کتاب فهم و شناسایی خوانند، خداوند علاّم الغیوب را رواست که آیات وحدت ذات بی چون و آثار قدرت کامله از قیاس بیرون را، به بنان قلم «کُن فَیَکون» بر اوراق لیل و نهار و صفحات اجزای روزگار تحریر و بیان فرمود تا طالبان علوم ربّانی و جویندگان معارف ایمانی، به کنوز حقایق دانشوری و رموز دقایق هنر پروری، راه برده، عالِم احکام کتابهای آسمانی، و کاشِف اَستار از وجوه الفاظ و معانی گردند؛
و رسائل صلوات تامّات و مجموعههای تسلیمات نامیات، وقف مسکن رسول مبین، و صاحب مقام امین، و اوصیای گزین و اولاد معصومین او ـ صلوات الله علیهم اجمعین ـ را شاید، که به تعلیم اصول و فروع دین، و ارشاد به حق الیقین، صاحبان مدارک و افهام و سالکان مسالک پیروی ائمه انام را به منتهی المطلب فوز ابدی و حیات القلوب سعادت سرمدی رسانیدند، و به هدایت کافیه و دلالت وافیه، سبق جوانان مدرسه ایجاد و وظیفه خواران زاد معاد را قابل مراتب عالیه ایمان، و ساکن حجرات بهشت جاویدان گردانیدند.
اما بعد؛
کشّاف مضامین صدق مفاد شرح این مقاصد خیر بنیاد است که، چون نوّاب کامیاب خلایق مآب شاهنشاه دین پناه، ظل إله المنصور المویَّد من عند الله، بانی مبانی شریعت پروری، مشیّد ارکان معدلت گستری، باسط بساط عدل و داد، ماحی آیات جور و بیداد، بنده خاکسار آستان سیّد انبیا، چاکر دربار سرور اولیا، خادم عتبات ائمه اثنی عشر، مروّج سنن سنیّه حضرت خیر البشر ـ علیهم صلوات الله الملک الاکبر ـ واسطه نظام لیالی و ایّام، شیرازه ی اوراق دهور و اعوام، گردون رفعتی که عنوان منشور باهر النور شهریاریش، به طغرای غرّای «قُلِ اللّهم مالک المُلک تُؤتی الملک من تشاء» مطرّز و موشّح است. آسمان شوکتی که دیباچه ی فرمان فرمانفرمایی و جهان داریش به سرلوح «وآتیناهُ مُلکاً عَظیماً» مزیّن و منقّش است. صاحب نسب بزرگوار نبوی، فایز حسب با اعتبار علوی، پشت و پناه اهل ایمان، مظهر آثار لطف و احسان، سلطان سلاطین زمان، پادشاه پادشاه نشان، السلطان و الخاقان بن الخاقان ابوالمظفر ابوالمنصور شاه سلطان الحسین الصفوی الموسوی الحسینی بهادرخان ـ مدّ الله تعالی ظلال معدلته علی مفارق الانام، و جعل دولته متّصله بدوله صاحب الزمان ـ علیه الصلوه والسلام ـ پیوسته انتشار قواعد علوم دین مبین، و اشتهار شعایر شرایع ملت مستبین، حضرت سیّد المرسلین ـ علیه افضل صلوات المصلّین ـ و تکثیر علمای دیندار و ترفیه ی طالبان علوم سعادت و تهیئه ی اسباب تحصیل و تمهید مایحتاج تکمیل آن قوم نبیل را منظور نظر انور کیمیا اثر، و مرکوز ضمیر منیر حق پرور عدالت گستر نموده، و از خالص مال حلال مدرسه عدیم المثال در جنب چهارباغ دارالسلطنه اصفهان ـ صانها الله تعالی عن طوارق الحدثان ـ به جهت سکنی و ماوای ایشان احداث و بنا فرموده اند، و به فضل خالق انام آن نیکو مقام رتبه اتمام یافته،
لهذا از جمله تهیئه اسباب تحصیل آن فریق توفیق نشان که تیسیر آنها منظور آن خسرو اهل زمان است، این کتاب «سیره النبی» را با سایر کتبی که در ظَهر هر یک وقفیه به همین شرح مرقوم گردیده است، قربه الی الله تعالی و طلبا لمرضاته، وقف صحیح لازم مژبد شرعی و حبس صریح جازم مخلّد ملی نمودند، بر شیعیان اثنی عشریه ـ کثرهم الله تعالی بین البریّه ـ به این نهج که،
[۱] همیشه در ضبط و تحویل کتابداری که به جهت مدرسه مبارکه مزبوره تعیین میشود، بوده، هر یک را طلبه عظام سکنه مدرسه مذکوره که محتاج به آنها باشند، به تجویز مُدرّس مدرسه مزبوره بگیرند، و به قدر احتیاج نگاه داشته، از آن منتفع شوند و زیاده از قدر احتیاج نگاه ندارند.
[۲] و اگر کسی از شیعیان غیر ساکنین آن مدرسه محتاج به آنها باشند و خواهد، بعد از تجویز مدرّس قبض به مُهر مُدرّس به کتابدار مذکور سپارد، و کتاب را گرفته به قدر احتیاج نزد خود نگاه داشته، از دارالسلطنه اصفهان بیرون نبرد، و اگر مُدرّس خاطر از او جمع ننماید و مناسب داند، رهن از او گرفته کتاب را به او دهد؛
[۳] و هر یک از کتب مزبوره که بردن آن به مشاهد مشرّفه به جهت زیارات و سایر اعمال مرغوبه و عبادات مناسب باشد، اگر کسی خواهد و محل اعتماد مُدرّس باشد یا رهن دهد، بعد از تجویز مدرّس، و قبض به مهر او جایز است که آن کتاب را به موعد معین به نحو مزبور از اصفهان بیرون برد، و بعد از انتفاع و رفع رجوع بازآورده، به کتابدار سپارد؛
[۴] و به هر تقدیر در محافظت آن از تضییع و تلف کمال اهتمام و سعی نمایند و مادام که در اصفهان باشد، هر شش ماه یک مرتبه به نظر مدرّس رسانند تا خاطر خود را از وجود و ضایع نشدن آن جمع نماید، و هرگاه بازخواهند و مُدرّس اذن جدید دهد، باز برده، به نحو مسطور از آن بهره یاب گردند.
[۵] و مُدرّس مدرسه مبارکه مزبوره در باب منتفع شدن ارباب احتیاج، بل کافّه طلبه ی علوم و شیعیان از آنها و ضبط از تلف و ضایع شدن نهایت سعی و اهتمام در هر یک از مراتب مزبوره فوق به لوازم آن قیام نماید.
[۶] و اعلیحضرت واقف ـ حرسه تعالی من جمیع المخاوف ـ شرط شرعی فرمودند که کتب مزبوره را نخرند، و نفروشند، و نبخشند، و رهن ننمایند، و در عرضه زوال و انتقال درنیاورند، و جمعی که به جهت انتفاع آنها را نگاه میدارند، معطل نگذارند.
و هرگاه اهل علم از آنها منتفع شوند در اوقات شریفه آن ولی نعمت عالمیان، و قبله گاه جهانیان را به دعای خیر یاد نمایند. تغییر دهنده وقف مزبور به لعنت و نفرین حضرت رسالت پناهی و ائمه معصومین ـ صلوات الله علیهم اجمعین ـ گرفتار گردد. «فَمَن بدّله بعد ما سمعه، فانّما اثمُهُ عَلی الذین یُبدّلونه ان الله سمیع علیم».
و اعلیحضرت واقف ـ جعله الله تعالی امنا من جمیع المخاوف و واقفا علی سبیل الهدی فی کلّ المواقف ـ ثواب این وقف را قربه الی الله تعالی هدیه نمود به ارواح مطهّره حضرات مقدّسات سدره مرتبات عرش درجات ـ علیهم السلام ـ که اوّل ایشان حضرت رسول امین مختار جناب ربّ العالمین مقصود از ایجاد افلاک، مخصوص به خطاب لولاک خاتم انبیا محمد مصطفی ـ صلی الله علیه و آله و سلم، و آخر ایشان خاتم اوصیا،هادی راه هدی به امر خدا غایب آمر و زمان را صاحب، امام به حق، پیشوای مطلق، حجّه الرحمن صاحب الزمان ـ صلوات الله و سلامه علیه ـ است.
و کان تحریر ذلک فی شهر ربیع الثانی من شهور سنه عشرین و مائه بعد الالف من الهجره النبویه المقدسه علی مهاجرها الاف صلوه و سلام و تحیه