طعن ههای سلبریتی ها به زوار اباعبدالله(ع) که «به جای هزینه اربعین این پولها را خرج فقرا و نیازمندان کنید» هیچگاه فراموش نخواهد شد.
تقابل "سلبریتیسم" و جریان تولید فکر
رسا , 17 آذر 1397 ساعت 12:54
طعن ههای سلبریتی ها به زوار اباعبدالله(ع) که «به جای هزینه اربعین این پولها را خرج فقرا و نیازمندان کنید» هیچگاه فراموش نخواهد شد.
به گزارش حوزه فرهنگ و هنر خبرگزاری تقریب، برای درک بهتر موضوع و مسئله مورد بحث ابتدا باید دو مقدمه را به صورت خلاصه و تا آنجا که برای بحث ما لازم است از نظر خوانندگان محترم بگذرانیم.
مقدمه نخست: نخبگان و تولید فکر
اگر جامعه را به مثابه یک مرکب دارای لایه های مختلف تجسم بکنیم، عمیق ترین لایه آن، تولید فکر و اندیشه است به طوری که اندیشه و فکر تولید یافته در این عمق به لایه های بیرونی پمپاژ می شود. تأثیر مسقیم و غیر مستقیم این لایه بر لایه های دیگر جامعه غیر قابل انکار و تشکیک است، بر این اساس، این عمق باید نشستنگه کسانی گردد که از استطاعت تولید فکر، تحلیل قوی و نگاهی ژرف به مسائل برخوردارند، و این افراد در حقیقت نخبگان جامعه هستند.
این افراد یعنی همان نخبگان جامعه عموما در پشت صحنه فعالیت دارند و معمولا محصول کار آنان که همان فکر و اندیشه است دیده و یا لمس می شود، در صورتی که خود آن فرد ممکن است نزد لایه های بیرونی جامعه ناشناخته باقی بماند و حتی تا آخر عمر جز افراد اندکی، کسی دیگر با چهره وی آشنا نشود، گرچه که ممکن است نام وی را شنیده باشند.
مقدمه دوم: دو رویداد متفاوت
در مقدمه دوم دو رویداد مورد اشاره قرار داده می شود، لیکن قبل از اشاره به آن دو رویداد، به جهت جلوگیری از انحراف ذهن خواننده عزیز باید یادآوری شود که این دو رویداد تنها از باب نمونه و شاهد مثال است و نماینده طیف گسترده ایی از کنشهای مشابه است، پس آنچه که مهم است نه خود این دو مثال بلکه آن کنش و واکاوی آن کنش است که در ادامه خواهد آمد.
رویداد اول: مربوط به خبری است که در شبکه های مجازی پیچیده و آن عبارت است از هزینه های چند و چند ده میلیونی تورهای خارجی که هرچه سال به پایان خود نزدیک می گردد تبلیغات آن بیشتر می شود. این تورهای گران قیمت که همواره مشتریانی خاص همچون طبقه مرفه جامعه و سلبریتی ها دارند در حالی بدون هیچ گونه اِن قُلتی از سوی مشتریان دائمی و خاصشان مورد استفاده قرار می گیرند که سفرهای زیارتی بویژه پیاده روی اربعین که مورد توجه و استفاده عموم جامعه اند از سوی بسیاری از سلبریتی ها آماج حملات گردید.
طعن ههای سلبریتی ها به زوار اباعبدالله(ع) که «به جای هزینه اربعین این پولها را خرج فقرا و نیازمندان کنید» هیچگاه فراموش نخواهد شد در حالی که سفرهای خارجی آنان که ده ها برابر یک سفر زیارتی هزینه در پی دارد، به دلایل گوناگونی شایسته محکوم کردن است.
رویداد دوم: مربوط به انتشار نامه امام جمعه شهرستان بهاباد در فضای مجازی است. ایشان در آن نامه از فرمانده نیروی انتظامی درخواست تقدیر از ماموری را کرده اند که وی را بدون لحاظ جایگاهش و به دلیل تخلف جریمه کرده بود. این رفتار صحیح و منش زیبای امام جمعه مذکور باعث شد تا بسیاری از فعالان انقلابی به انتشار نامه مورد نظر در فضای مجازی بپردازند، اما جای عده ای در این بین بسیار خالی بود. سلبریتی هایی که از قضا دستی در انتشار اینگونه مطالب البته از نوع منفی آن دارند در این قضیه سکوت اختیار کردند. کافی بود تا امام جمعه به جای این کار، از فرمانده پلیس درخواست می کرد که با آن مامور به دلیل عدم در نظر گرفتن جایگاهش برخورد کند، آنگاه همین سلبریتی ها موجی از انتقاد و حمله را در فضای مجازی ترتیب میدادند.
طرح دو پرسش
با حفظ این دو مقدمه فوق باید گفته شود؛ اساسا چرا در این سالها جریان سلبریتیسم در همه جریانات اجتماعی و سیاسی و... در حالی که در اکثر آنها فاقد آگاهی های ابتدایی و اولیه هستند اظهار نظر- در حد و اندازه صاحبان نظر در آن حوزه ها- دارند؟ و چرا جریان سلبریتیسم اکثراً در پدیده ها و رخدادهای منفی اجتماعی حضور می یابد و از رویدادها و موارد مثبت صرف نظر می کند؟
برای پاسخ به این پرسش ها باید رجوع شود به مقدمه نخست. در آن مقدمه گفته شد که عمیق ترین لایه جامعه، تولید فکر و اندیشه است و اندیشه و فکر تولید یافته در این عمق به لایه های بیرونی پمپاژ می شود.
حال باید اضافه گردد که فرهنگ کتاب و کتابخوانی پل ارتباطی مردم با نخبگان جامعه است، متاسفانه در جامعه کنونی این پل تخریب شده و دلیل آن رواج شبکه های مجازی و اجتماعی است. دستاورد آن تخریب و این رواج، بی میلی به مطالعه متن های طولانی و تحلیلی و گسترش فرهنگ کوتاهنویسی و کوتاه خوانی، فرهنگ تصویری، کلیپ، ویدئو و مانند آن است. همین مساله به سلبریتی ها امکان بیشتری برای دیده شدن داده است در حالی که کتاب به نخبگان این امکان را می داد تا با مخاطب خود ارتباط برقرار کنند.
توسعه شبکه های اجتماعی و گسترش سلبریتیسم
شبکه های مجازی مانند اینستاگرام که مبتنی بر تصویر و فاقد متن یا فاقد متن های طولانی و تحلیلی است امکان دیده شدن را از نخبگان بیشتر گرفته و در عوض به سلبریتیها انتقال داده است. با فراگیر شدن و توسعه شبکههای اجتماعی بهخصوص اینستاگرام و رشد صفحات شخصی، پدیده سلبریتیسم چند برابر شد و بستری شد تا سلبریتیها، آزادانه و بدون کمترین محدودیتی درباره همه موضوعاتی که میخواهند، اظهار نظر کنند. این صفحات شخصی به آنها اجازه میداد که پابهپای احساسات هوادارانشان، در مسائلی غریب و بیگانه با حوزه تخصصی نیز به نظریهپردازی بپردازند و برای حتی یک سطر نوشته، هزاران کامنت تحسینبرانگیز دریافت کنند.
با ابراز تأسف باید گفته شود که این شبکه ها حتی آثار منفی در جریان نخبگانی داشته اند به این صورت که آنان را از تولید متن های تحلیلی در رابطه با مسائل اجتماعی به ارائه نظر و موضع گیری و نوشتن چند جمله کوتاه تقلیل داده است و این از ویژگی این گونه شبکه هاست که با توجه به ذائقه بیمارگونه مخاطب که عجین گشته با متن های احساسی و دور از تحلیل عقلی، نویسنده را مجبور می کند که نوشته خود را به یکسری جملات احساسی و یا صرفا اظهار نظر در مسائل اجتماعی تقلیل دهد.
به عبارت دیگر، اکثریت در جامعه کنونی به دلیل بریدگی از مطالعات مفصل و روی آوردن به متن های کوتاه که این خود محصول منحوس این شبکه هاست، همواره در جایی متمرکز می شوند و مخاطب کسانی می گردند که گزیده تر، احساسی تر، خالی تر از مباحث خشک عقلی، فلسفی، منطقی و تحلیلی سخن بگویند، حال آنکه سخن گفتن پیرامون بسیاری از مباحث اجتماعی در قالب این گونه متون کوتاه نمی گنجد و نیاز به مباحث گسترده تر و مفصل دارد که البته این گونه مباحث مفصل نیز در قالبهای موجود شبکه های مجازی با این مخاطب بیمارگونه که ذائقه وی مسموم شده و تحمل خواندن متون طولانی تر و تحلیلی تر را ندارد، نمی گنجد. بر این اساس بسیاری از نخبگان و فعالان انقلابی نیز برای عقب نماندن از این کاروان به تولید متن های کوتاه و چند کاراکتری که مقتضی این گونه متون مباحث عقلی و تحلیلی نیست و بیشتر قالب مباحث احساسی و نهایتا اظهار نظر است اکتفاء کرده اند و در واقع با دائقه مسموم مخاطب همراه گشته اند و این خود عارضه ای است که جامعه نخبگانی بدان دچار شده.
حال به نظر شما چه کسی در این گونه فضاها می تواند جولان بیشتری دهد؟ نخبگان و نویسندگان و اندیشمندانی که تا پیش از این گسترش فضای مجازی با قلمی مفصل و نگاهی عمیق و تحلیلی که مقتضی مباحث و مسائل اجتماعی است در مسائل ورود پیدا می کرده اند؟ نخبگانی که حتی اکنون هم با این گسترش شبکه های مجازی بسیاری از مردم با چهره و نام آنها در مقایسه با یک بازیگر یا خواننده آشنا نیستند؟ همانگونه که گفته شد این شبکه ها بیشتر به نفع سلبریتی ها بوده تا به واسطه شهرت نام و چهره خویش نظرات ناپخته و عامیانه خود را در هر حوزه ای نشر دهند و خود را به عنوان یک مرجع فکری برای جوانان و دنبال کنندگانشان معرفی کنند.
قرار گرفتن سلبریتی ها در جایگاه نخبگان
گسترش فضای مجازی و الزامات و اقتضائات آن و کاهش تأثیرگذاری فرهنگ مکتوب و مطالعه باعث میشود جوانها به دمِ دستترین گروههای فکری موجود بدون در نظر گرفتن سطح و عمق تفکر آنان مراجعه کنند، سلبریتیهایی که با احساسات و عواطف طرفداران خودشان روبهرو هستند و بر مبنای آن پیام می دهند نه پیامهایی براساس اندیشه و عمق افکار؛ کسانی که میتوانند به واسطه شهرتشان سریعتر ارتباط برقرار کنند، البته این سخن به معنای بی اهمیت جلوه دادن سلبریتی ها نیست اما زمانی که یک سلبریتی میخواهد نقش نخبه را ایفا کند، باعث می شود تا فضای فکری جامعه از یک فضای نخبهگرایی به فضای پوپولیستی تبدیل شود و کار به جایی برسد که جای نخبه با سلبریتی در لایه های اجتماعی عوض شود و کسانی در جایگاه و لایه تولید فکر قرار گیرند که کوچکترین شایستگی نسبت بدان ندارند.
رسانهها نیز با حمایت از این هنرمندان و سلبریتیها و اعطای سخاوتمندانه القابی، چون «هنرمند مردمی» و «سلبریتی دغدغهمند» و دادن تریبون به آنها و دعوتشان در هر مناسبتی فضا را باز کردند تا آنها که پیش از این تنها در قاب سینما و تلویزیون دیده میشدند، وارد مسائلی غیر از حرفهشان شوند و در آن مسائل نیز صدایشان به عنوان یک نظریهپرداز، مصلح اجتماعی و نجاتدهنده مردمان تیرهبخت شنیده شود.
علت حضور سلبریتیسم در پدیده ها و رخدادهای منفی اجتماعی
اما در زمینه پرسش دوم و اینکه چرا جریان سلبریتیسم اکثراً در پدیده ها و رخدادهای منفی اجتماعی حضور می یابد، باید گفته شود همان گونه که پیشتر اشاره رفت اکثر پیامهای سلبریتی ها به دلیل عدم سواد و تخصص کافی در حوزه های اجتماعی فاقد بار علمی و تحلیل منطقی و تنها دارای بار احساسی است.
یک موضوع احساسی غالبا برای اینکه در عمق جامعه نفوذ کند و احساسات مخاطب را به غلیان درآورد نیاز دارد تا به مسئله ای پرداخت کند که حس همدردی را در مردم به جوشش در آورد و معمولا معضلات و ناهنجاریهای جامعه بیشتر می تواند این حس را تحریک کند. از این رو یک سلبریتیِ فاقد معلومات در حوزه هایی که ورود کرده به دلیل آنکه قادر نیست تحلیل منطقی و علمی جامعی در آن حوزه ارائه دهد به نشر یک سری پیامهای احساسی و فاقد معیارهای منطقی و عقلائی در آن حوزه بسنده می کند.
مخاطبین این سلبریتی ها نیز بدلیل ذائقه مسموم و عدم حوصله خواندن مطالب تحلیلی مفصل در آن حوزه، به خواندن همین چند جمله احساسی اکتفاء کرده و با لایک کردن آن، موجب شعف نویسنده آن میشوند. حال، سلبریتی متوهمی که خود را در برابر انبوهی از لایک ها پیدا کرده در مقابل مخاطبان و ایضا جامعه احساس وظیفه می کند و با توهم اینکه اکنون به یک مصلح اجتماعی و یا یک نخبه تبدیل گشته به راحتی هرچه بیشتر در سایر مسائل اجتماعی البته بیشتر از سنخ ناگوار و تلخ آن نظریه پردازی می کند.
با این توضیحات تا حدی معلوم می گردد که چرا جریان سلبریتیسم در برابر رویدادهای مثبتی چون نامه امام جمعه مذکور در سطور بالا هیچ واکنشی نشان نمی دهند اما ای بسا که همین امام جمعه حرکتی منفی انجام میداد. نیز مشخص می شود که چرا جریان سلبریتیسم در برابر مسائلی چون هزینه های چند ده میلیونی تورهای اروپایی و امریکایی و ... هیچ پیشنهادی دال بر نرفتن به این سفرها و دادن پول آن به نیازمندان جامعه نمی دهند؛ اما آنگاه که نوبت به سفرهای زیارتی و یا اربعین می شود داد آنها بلند است!
داود موذنیان
کد مطلب: 384137