نشست «اسلام و تشيع در اسپانيا؛ گذشته، حال و آينده» به همت پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات با سخنراني دكتر سيد احمدرضا خضري، عضو هيئت علمي دانشگاه تهران و رايزن فرهنگي سابق ايران در اسپانيا برگزار شد.
دكتر خضري در نشست «اسلام در اسپانيا» تأكيد كرد:
گرفتار شدن در دام فساد و ابتذال؛ عوامل اصلي سقوط مسلمانان در اندلس
11 بهمن 1389 ساعت 19:58
نشست «اسلام و تشيع در اسپانيا؛ گذشته، حال و آينده» به همت پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات با سخنراني دكتر سيد احمدرضا خضري، عضو هيئت علمي دانشگاه تهران و رايزن فرهنگي سابق ايران در اسپانيا برگزار شد.
به گزارش خبرنگار تقريب(تنا)، در اين نشست كه پيش از ظهر امروز (دوشنبه) با حضور جمعي از دانشجويان، پژوهشگران و خبرنگاران رسانههاي مختلف برگزار گرديد، دكتر خضري طي سخناني با اشاره به روند ظهور اسلام در اسپانيا و ورود مسلمانان به اين سرزمين، به بررسي فراز و نشيبهايي كه مسلمانان در اندلس داشتند پرداخت و در ادامه، دلايل افول اسلام در اسپانيا و اخراج آنان از شبه جزيره ايبري را برشمرد.
وي در اين زمينه به سه عامل به عنوان عوامل اخراج مسلمانان از شبه جزيره ايبري اشاره كرد و گفت: عوامل طبيعي، جغرافيايي يا ژئوپلتيكي شبه جزيره ايبري يكي از اين عوامل و در واقع مهمترين عامل در اين زمينه است. اگر نقشه جهان را به صورت كلي تصور كنيم، خواهيم ديد كه تقريبا تمام سرزمينهاي اسلامي به صورت پيوسته و متصل هستند و هيچ نقطه انفكاكي وجود ندارد. تنها نقطه جدا مانده از جهان اسلام، اندلس و جزيره سيسيل است كه هردو به دليل همين جدايي، بعد از مدتي از پيكره جهان اسلام جدا شدند.
اين استاد دانشگاه، همچنين به وجود سلسله كوه های عظيم در اين شبه جزيره اشاره كرد و گفت: اين رشتهكوهها مانند سلسله كوه های پيرنه در شمال، اسپانيا را به پناهگاهي امن براي شورشيان و مخالفان حكومت تبديل كرده است. همين كوهها در زمان قدرت اسلام در اسپانيا، مركز حضور مسيحياني بودند كه خواستار بازپسگيري اسلام از مسلمانان بودند.
خضري در ادامه با اشاره به عوامل دروني و داخلي در ميان مسلمانان فاتح اسپانيا به عنوان يكي ديگر از عوامل افول حكومتهاي اسلامي در اسپانيا، گفت: انگيزههاي فتح اندلس خالصانه و مبتني بر مباني ديني و اسلامي نبود و فاتحان اغلب داراي انگيزههاي غنيمتجويانه و كسب شهرت داشتند؛ اين موضوع را به خوبي ميتوان در روشي كه موسي بن نصير در فتح اندلس داشت مشاهده كرد. وي كه غلام خود طارق بن زياد را براي فتح اندلس گسيل كرده بود، وقتي سرعت پيروزي او را ديد، براي آنكه فتح اندلس به نام طارق ثبت نشود، خود راهي ايبري شد و پس از ورود به اندلس به جاي تقدير از طارق، او را در سياهچال انداخت.
وي تصريح كرد: مسيحيان وقتي اين انگيزهها را ميديدند، به مسلمانان به چشم منجي نگاه نميكردند؛ حال آنكه مسلمانان پس از ورود به ايران، به چشم منجي ديده شدند و ايرانيان به سرعت با مسلمانان همراه شده و حتي اسلام را دين خود ميديدند.
خضري درعين حال تأكيد كرد كه با وجود اين نوع نگاه، بسياري از مسيحيان در اندلس مسلمان شدند و حتي شخصيتهاي بسيار برجستهاي از اين منطقه به اسلام هديه شد از جمله ابن عربي، ابن رشد و اطبا و منجمان بسيار بزرگ ديگر.
وي در اين زمينه به موضوعات ديگري چون ابتذال فكري و معنوي فاتحان مسلمان اندلس، گرايش بسيار زياد و مسابقهگونه فاتحان مسلمان اندلس به سوي مسيحيت، افتادن به دام فسادهاي اخلاقي، گرفتار شدن به عشق دختران مسيحي، افتادن به ورطه تكفير يكديگر، آزار بسياري از انديشمندان مسلمان مانند ابن خلدون و ابن خطيب و مجبور كردن آنها به ترك اندلس و سوزاندن آثار و كتب آنان، كشتار بسياري از مخالفان و گرفتار شدن به رقابتهاي خانداني، قبيلهاي و سياسي اشاره كرد.
رايزن فرهنگي سابق ايران در اسپانيا، همچنين به عوامل بيروني سقوط مسلمانان در اندلس اشاره كرد و گفت: مسلمانان هرگز نتوانستند سلطه مسيحيان را به طور كامل در اندلس از ميان ببرند و در اوج قدرت مسلمانان، نواحي شمال اين سرزمين در دست مسيحيان باقي ماند؛ مسيحياني كه صبورانه مترصد فرصتي بودند تا مسلمانان را مجبور به ترك اندلس كنند. همين صبر و انگيزه آنان باعث شد كه در اواخر قرن چهارم و اوايل قرن پنجم بخشهاي عمدهاي را از مسلمانان پس گرفته و آنان را به جنوب اندلس محدود كنند.
وي ادامه داد: در اين ايام، جنگهاي صليبي آغاز شد و پاپ به عنوان رهبر مذهبي به مسيحيان وعده داد كه هركس در راه بازپسگيري سرزمينهاي مسيحيان از مسلمانان كشته شود، شهيد است. اين در حالي بود كه مسلمانان تنها بر نصف شبه جزيره ايبري حكومت داشتند و همين منطقه نيز ميان ۳۱ حكومت مسلمان تقسيم شده بود كه به دوره ملوكالطوايفي معروف است.
خضري اضافه كرد: تنها دو حكومت در فاصله سالهاي ۴۸۱ تا ۵۷۸ با نام حكومت مرابطون و حكومت موحدون توانستند حضور مسلمانان در اندلس را در قرن ۹ تداوم ببخشند و از سقوط زودهنگام مسلمانان در اندلس جلوگيري كنند در غير اين صورت اندلس بايد در همان قرن پنجم سقوط ميكرد. بعد از سال ۵۷۸ هم دوباره بخش مسلمان اندلس به صورت ملوك الطوايفي اداره شد تا اينكه در نهايت، مسلمانان به جنوبيترين بخش اندلس در سرزميني به وسعت ۶۰۰ در ۵۰ كيلومتر منحصر شدند. در اين بخش حكومت بنينصر با مركزيت شهر قرناطه يا همان گرانادا تشكيل شد و اوج شكوفايي گرانادا و ساخت كاخ الحمرا در اين سالها بوده است.
خضري با اشاره به اينكه پس از اين سالها، با اتحاد ميان حكومت آراگون و كاستيل و ازدواج سياسي فرديناند و ايزابلا، كل شبه جزيره ايبري به تصرف مسيحيان درآمد، گفت: پس از پايان يافتن تسلط مسلمانان بر اندلس، فرماني از سوي حكومت مسيحي صادر شد با اين عنوان كه مسلمانان ميان سه راه مسيحي شدن، ترك اندلس و كشته شدن به انتخاب يكي مختارند. اين شد كه بسياري از مسلمانان كه در اندلس ريشه دوانده بودند، شيوه تقيه را پيشه كردند و خود را ظاهرا مسيحي خواندند و حتي در مراسم مسيحيان در كليسا شركت ميكردند.
اين استاد دانشگاه در پايان با بيان اينكه، در زمان فيليپ دوم پادشاه اسپانيا كه معاصر شاه عباس صفوي بوده و روابط خوبي هم با حكومت صفويه داشته است، فرماني صادر شد كه تمام مسلمانان مسيحي شده اسپانيا بايد اسپانيا را ترك كنند و اينگونه شد كه در قرن ۹ هجري، مسلمانان در اندلس سقوط كردند. بسياري از اين مسلمانان به مراكش امروزي، الجزاير، تونس و حتي برخي به ايران آمدند. از اين جا به بعد فعاليتهاي مسلمانان در اين ايبري و اندلس ممنوع شد.
خضري در بخش ديگري از سخنان خود با اشاره به وضعيت مسلمانان در اسپانياي امروزي گفت: دولت اسپانيا در حال حاضر هرگز حاضر نيست آمار درستي از تعداد مسلمانان در اين كشور ارائه دهد و هرگز عددي بالاتر از ۵۰۰ تا ۶۰۰هزار نفر را در اين زمينه اعلام نكرده است ولي به صورت كلي ميتوان جمعيت مسلمانان اسپانياي امروز را چيزي حدود يك ميليون نفر تخمين زد كه بخشي از آنها مهاجرند و بخشي هم اسپانياييهايي هستند كه مسلمان شدهاند.
وي افزود: امروز در اغلب ايالتها و شهرهاي اسپانيا مسلمانان حضور دارند و خوشبختانه اتحاديه مجامع اسلامي اسپانيا نيز تشكيل شده كه رئيس آن يك فردي اسپانياييتبار است كه مسلمان شده و تأكيد دارد كه تحت تأثير انقلاب اسلامي ايران به اسلام گرايش پيدا كرده است.
خضري با اشاره به مراكز مذهبي مسلمانان در اسپانيا گفت: دو مسجد بزرگ در مادريد وجود دارد كه يكي با حمايت عربستان سعودي اداره ميشود و ديگري تحت حمايت سوريه و مراكش است. مسجدي كه با حمايت عربستان اداره ميشود داراي كتابخانه، مدرسه علميه، فروشگاه حلال و مدرسه مدرن است. در مالاگا نيز مسجد عظيمي تحت حمايت عربستان سعودي فعال است. در آلمريا، در گرانادا و بارسلون هم مساجد كوچك و بزرگ فعال هستند.
وي با اشاره به وضعيت شيعيان در اسپانياي امروز، گفت: شيعيان در اسپانيا نزديك به ۵۰ هزارنفر هستند كه اغلب از ايران، عراق، پاكستان و لبنان به اين كشور رفتهاند و خوشبختانه در سطح نخبگان و شهروندان بسيار خوب اين كشور محسوب ميشوند؛ به ويژه ايرانيان در اين زمينه پيشتاز هستند.
کد مطلب: 38572