انتشارات روایت فتح همزمان با انتشار کتاب «آمبولانس پنج ضلعی» برای چهارمین نوبت کتاب «دیدار پس از غروب» را تجدیدچاپ کرد.
>>
از سوی انتشارات روایت فتح انجام شد:
خاطرات امداد در کربلای پنج مکتوب شد/دیدار پس از غروب در چاپ چهارم
مهر , 22 دی 1397 ساعت 9:41
انتشارات روایت فتح همزمان با انتشار کتاب «آمبولانس پنج ضلعی» برای چهارمین نوبت کتاب «دیدار پس از غروب» را تجدیدچاپ کرد.
به گزارش حوزه فرهنگ وهنر خبرگزاری تقریب، انتشارات روایت فتح کتاب «آمبولانس پنجضلعی» را که شامل خاطرات داستانی حمیدبوربور از امداد رسانی در عملیات کربلای پنج است به قلم قدسیه پایینی منتشر کرده است.
حمید بوربور از رزمندگان تحت خدمت در نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که از سال 1364 تا پایان جنگ تحمیلی در جبههها حضور داشته است. ماموریت اصلی وی بازسازی یئککشهای هواپیما در فرودگاهها و پایگاههای هوایی بوده است و از همین رهگذر در عملیاتهایی در ایام دفاع مقدس نیز ورود داشته است.
وی همچنین از همکاران تالیف سه کتاب اعجوبه قرن، انتخابی دیگر و فروغ پرواز در انتشارات نیروی هوایی ارتش بوده است و مدتی را نیز به مدیریت این مرکز و سردبیری مجله صف که ارگان مطبوعاتی ارتش به شمار میرود، مشغول بوده است.
این کتاب در قالب روایتهای داستانی کوتاه خاطرات وی از حضور در عملیات کربلای پنج است که با روایت شهادت برادرش آغاز و پس از آن به نحوه ورود او به جبهه و مواجهاش با جنگ میپردازد.
در بخشی از کتاب میخوانیم: همه خیز رفتند. حمید کنار ودال بود. نگاهی به کل و لای چاله انداخت. چارهای نبود، شیرجه رفت. سرما تا مغز استخوانش فرورفت. بلند شد و دوید. دندانهایش از سرما به هم میخورد. به مدان صبحگاه که رسیدند، دید فقط بچههای آنها نیستند، از همه گردانها در میدان بودند. چند لحظه مبهوت ایستاد و نگاه کرد. چند هزار نفر در میدان استاده بودند. همه جوان، همه آماده رزم. احساس میکرد قلبش محکم شده است.
این کتاب با قیمت 18500 تومان منتشر شده است.
انتشارات روایت فتح همچنین از مجموعه کتابهای مدافعان حرم کتاب زندگینامه شهید مهدی نوروزی را با عنوان « دیدار پس از غروب» به قلم منصوره قنادیان برای چهارمین نوبت منتشر کرد.ا
این کتاب شرحی از زندگی این شهید مدافع حرم است که از زبان همسرش روایت شده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: صبح سر صبحانه اشک در چشمانش جمع شد و گفت: هیچ وقت فکر نمیکردم زنم مانع رفتنم به کربلا بشه. روی کربلا حساس بود. خوب بلد بود چطور با من حرف بزند. گفتم: برو. من نمیخواهم مانعت بشوم. از ته دل راضیام بری. ولی بدون که دلم برات تنگ میشه. بعد هم به شش ماهه امام حسین قسمش دادم که برود. لحنش عوض شد. دستم را گرفت و گفت: برگردم جبران میکنم، کمکاریهام رو توی این چند وقته بنویس، برگشتم جبران میکنم. نمیتوانستم ناراحتیاش را ببینم. دلش زودتر از خودش رفته بود.
چاپ چهارم این کتاب با قیمت 9 هزار تومان منتشر شده است.
انتهای پیام
کد مطلب: 394319