سردار محمدعلی حقبین، فرمانده لشکر عملیاتی ۱۶ قدس گیلان از تلاش نیروها و گردانهای گیلانی در جریان عملیات کربلای ۵ و چگونگی حفظ منطقه بوارین در این عملیات میگوید.
رزمندگان گیلانی در عملیات کربلای ۵ چگونه "جزیره بوارین" را تصرف کردند؟
باشگاه خبرنگاران جوان , 1 بهمن 1397 ساعت 20:09
سردار محمدعلی حقبین، فرمانده لشکر عملیاتی ۱۶ قدس گیلان از تلاش نیروها و گردانهای گیلانی در جریان عملیات کربلای ۵ و چگونگی حفظ منطقه بوارین در این عملیات میگوید.
به گزارش حوزه جامعه خبرگزاری تقریب، عملیات کربلای ۵ یکی از عملیاتهای مهم در جریان جنگ ایران و عراق بود که با ۱۵ روز فاصله در پی عملیات کربلای ۴ انجام شد و آغازی بر پایان جنگ ایران و عراق بود.
در همین راستا با سردار محمدعلی حقبین فرمانده لشکر عملیاتی ۱۶ قدس گیلان که به عنوان جانشین گردان کمیل لشکر ۱۶ قدس گیلان در عملیات کربلای ۵ حضور مؤثر داشت به گفتگو نشستیم.
لطفاً پیرامون عملیات کربلای ۴ و ۵ و همینطور نقشآفرینی لشکر ۱۶ قدس گیلان در این عملیاتها توضیح بفرمائید؟
قبل از هر چیزی بنده معتقدم که بعضی مواقع، برخی افراد تحلیل و اظهار نظراتی راجع به عملیات کربلای ۴ و ۵ ارائه میدهند که با اصل داستان تفاوت دارد یا حتی ممکن است این افراد نظامی نباشند در حالی که مساله جنگ و عملیات است و بهتر است که تحلیل و بازگو کردن این مساله توسط مفسرین جنگ و برخی نظامیها یا حتی هدایتکنندههای عملیات که در این عملیاتها شرکت و تجربه داشتند، انجام شود و بنده به عنوان عضوی که توفیق داشته و از روزهای ابتدای جنگ در عملیاتهای مختلف مانند کربلای ۵ حضور داشته و شرکت کردهام درباره مساله کربلای ۴ و ۵ صحبت میکنم.
توضیحاتی در راستای چگونگی عملیات کربلای ۴ و نتیجه این عملیات بفرمائید.
به طور طبیعی آماده شدن برای یک عملیات بزرگ از سوی ما یا حتی عراقیها نیازمند یک برنامه زمانبندی بود و فراهم کردن زمینههای مناسب برای انجام و ورود به یک عملیات بسیار اهمیت داشت که حداقل ۳ یا ۴ ماه زمان جهت آماده شدن برای یک عملیات نیاز بود و از سوی دیگر باید نیروها بر اساس عملیات مورد نظر آماده شده و آموزش میدیدند؛ بنابراین قبل از آغاز عملیات باید سطح آبی، خشکی، ارتفاع زمین، میزان مهارت نیرویها برای ورود و عبور از رودخانه و یا موانع مختلف، میزان کاربلدی نیروها در خاکریز و کانال، میزان فعالیت و پای کار بودن نیروها و بسیاری از مسائل دیگر حتماً مورد بررسی قرار میگرفت و بعد نیروها جمعآوری شده و به گردانها فرستاده میشدند و بر اساس منطقه عملیاتی موردنظر آموزش میدیدند.
در مرحله بعد برای آنها لباس، سلاح و تجهیزات مربوط به آن عملیات آماده شده و به نیروها تحویل داده میشد و از سوی دیگر قبل از آغاز عملیات تعدادی از نیروهای رزمنده که جزء نیروهای اطلاعات بودند، هماهنگیهای مربوط، منطقه عبوری عملیات، رفت و آمدها و دیگر اطلاعات مرتبط نسبت به مسیر عملیاتی و منطقه مورد نظر را شناسایی و بررسی میکردند و این مساله بسیار اهمیت داشت.
وقتی ما تصمیم میگرفتیم که در یک منطقه عملیاتی وسیع بیش از ۱۰ کیلومتر عرض عملیات کنیم و تعداد ۱۰ گردان نیز وارد عمل شوند پس به طور طبیعی باید میزان مهمات، آوردن و استقرار توپخانهها و هماهنگی با نیروی هوایی و دیگر پشتیبانیها باید حتماً قبل از عملیات انجام شود و زمینههای مربوط به عملیات فراهم شود و در جریان عملیات کربلای ۴ نیز دشمن از رادارهای قوی، امکانات مختلف و توان زیادی برخوردار بود.
از سوی دیگر، کمک منافقان به دشمن یکی از پشتیبانیها و امتیازات آنان بود و بسیاری از ترددهای نیروهای ایرانی، حجم بالای لشکر را در شهر اهواز و دیگر مناطق مشاهده میکردند تا اینکه گاهی نقشهها و اطلاعات ما لو میرفت و طبیعی بود که ما برای آغاز عملیات باید یک منطقه مانند طلاییه و شملچه و یا حتی خسروآباد را انتخاب میکردیم.
لطفاً درباره مسائلی که سبب شد تا نیروهای ایرانی در جریان عملیات کربلای ۴ با عدمالفتح روبهرو شوند، توضیح بفرمائید.
در جنگ پیروزی همراه با شکست وجود دارد بنابراین نمیتوان همیشه پیروز بود و در جریان عملیات کربلای ۴ فقط درصد کمی از نیروها و گردانهای ایرانی ورود کردند و مابقی سالم بودند؛ درصدی از نیروها به خرمشهر رفته و سالم برگشته بودند و این مساله بسیار مهم بود و دشمن انتظار نداشت که ما بعد از فاصله زمانی کوتاه نسبت به عملیات کربلای ۴، یک عملیات بزرگتر مانند کربلای ۵ را آغاز کنیم.
یکی از نکاتی که وجود داشت نیروهای ما قبل از آغاز عملیات کربلای ۴ و مواجه شدن با عدمالفتح در این عملیات، مدت زمان طولانی به مرخصی نرفته بودند و این مساله با توجه به سختیهای زیادی که در منطقه جنگی وجود داشت مانند سختیهای سرما و گرما، کمبود آذوقه غذایی و حتی مشکلات شخصی خارج از منطقه جنگی که برخی از نیروها داشتند و بسیاری از این افراد دارای خانواده و زن و فرزند بودند و مشکلات مستأجری و خانه و دیگر مسائل نیز روی دوش آنان بود که به طور طبیعی باید مدتی به مرخصی رفته و مشکلات خود را حل میکردند و سر و سامان میدادند.
اما به مرخصی نرفتند و همه اتفاقات را پشت سر گذاشتند و این نشاندهنده ایثار و هنر نیروهای ایرانی و مردم ایران بود که درست در زمانی که نیروهای ایرانی از عملیات برگشته و سلاحها را تحویل داده و برگه مرخصیها را دریافت کرده بودند، همان زمان اعلام شد که همه مرخصیها لغو شود و نیروها برای عملیات بعدی آماده شوند بنابراین این یک ایستادگی و مردانگی بزرگ نیروهای ایرانی بود که با وجود اینکه برگه مرخصی را دریافت کرده بودند و خانوادهها منتظر آنان بودند، اما همگی سریع برگشتند و سلاحها را تحویل گرفتند.
حتی بنده به خاطر دارم که در فردای آن روز اعلام شد کسانی که متأهل هستند میتوانند به مدت یک هفته به مرخصی بروند و سریع برگردند، اما در گردان ما تعداد اندکی، حدود ۱۰ نفر که مشکل داشتند به مرخصی رفته و بعد از یک هفته سریع برگشتند و بقیه همچنان ماندند و این ایستادگی و مردانگی باید در تاریخ ثبت شود در حالی که بسیاری از ارتشهای دنیا با قوانین مختلف خود از این روحیه با ویژگیهای خوب برخوردار نیستند.
لطفاً پیرامون ابعاد، زوایا، شرایط حاکم بر عملیات کربلای ۵ و چگونگی تلاش فرماندهها و نیروهای ایرانی در جریان این عملیات مهم توضیح بفرمائید؟
نیروهای ایرانی برای عملیات کربلای ۵ آماده شدند که این عملیات نیز ادامه عملیات کربلای ۴ به شمار میرفت؛ در آغاز عملیات از سمت شلمچه وارد شدیم و به سمت راست اروندرود رسیده و در آن مسیر حرکت کردیم و از طرفی دشمن در این مناطق بسیار سرمایهگذاری کرده و موانع سخت و عجیب و غریبی ایجاد کرده بود مانند میدان مین وسیع و ایجاد سیمخاردارها و دیگر موانعی که شرایط عبور نیروهای ما را از این مناطق در روز بسیار سخت کرد و حتی موانع سیم خاردارها به نوعی بود که وقتی با استفاده از انبردستهای بزرگ و سیمچین، تصمیم به برش این سیمها میگرفتیم متوجه میشدیم که سیمهایی به آن اتصال دارد که دارای بیش از هزار و ۱۰۰ ساچمه بودند و به محض برش سیم منجر به آسیبدیدن و مجروحیت افراد و یا هر جنبدهای میشد.
از طرفی ما با تمام شرایط و موانع سخت باید از این مناطق عبور میکردیم که خود نیازمند توان زیادی بود و در ادامه با وجود فشارهای دشمن، نیروهای ما کار بسیار بزرگی انجام دادند؛ در خط مقدم کانالهای زوجی وجود داشت که در ادامه به شکل مثلثی بودند و دشمن از همه طرف به این کانال فشار آورده و حمله میکردند و شرایط حرکت کردن در مسیر برای ما سخت شده بود، گاهی نیروهای ما فرصت خیز پیدا کردن در مقابل فشار زیاد تیرباران دشمن را پیدا نمیکردند، سر و صدای بسیار زیادی در منطقه حاکم شده بود و حجم آتش عراقیها به حدی زیاد بود که زمین به لرزه افتاده بود.
با توجه به اینکه شما در آن زمان بهعنوان جانشین گردان کمیل در عملیات کربلای ۵ حضور داشتید، نقش لشکر ۱۶ قدس گیلان و دیگر گردانهای گیلانی در جریان این عملیات را چگونه دیدید؟
با وجود حجم بالای آتش و فشار دشمن در منطقه عملیاتی کربلای ۵، شب بیست و سوم عملیات نیز فرا رسید و نوبت به فداکاری گردانهای گیلانی رسید از جمله گردان ما که گردان کمیل نام داشت به همراه دیگر گردانها نظیر گردان میثم، امام حسین (ع)، سلمان، سردار جنگل، حمزه و گردان ابوالفضل بود که یکی پس از دیگری آمدند، جنگیدند و تلفات دادند، تلاش کردند و مأموریت ما در گردان کمیل این بود که وارد جزیره بوارین شویم و بقیه گردانها نیز خطشکن بودند؛ بنابراین شرایط سخت بود و وضعیت بهگونهای نبود که تصور کنیم دشمن در پشت خاکریز است و در جای دیگری مستقر نیست و ما هم با یک الله اکبر آنان را فراری دهیم بلکه با شرایط سخت منطقه نظیر موانع سخت، میدان مین، آتش و فشار و سنگرسازیهای مستحکم دشمن روبهرو بودیم و باید جزیره بوارین را گرفته و حفظ میکردیم تا اینکه گردان میثم به محض ورود به جزیره بوارین با تلفات سنگینی مواجه شد و بازگشت و بعد از این گردان، گردانهای امام حسین (ع) و گردان کمیل نیز وارد شد.
گردان ما که گردان کمیل بود وارد جزیره بوارین شد و از بین رودخانههای اروند کبیر و صغیر و از یک سمت جزیره بوارین وارد شده بودیم و برخی از خاکریزها در آن منطقه از دشمن گرفته شده بود و دشمن به ناچار به یک سمت دیگر رودخانه به عقب رانده شد و ما نیز یک گروهان را به یک سمت جزیره بوارین فرستاده و گروهان دیگر را دل جزیره مستقر کردیم که از آن ناحیه موفق نشدیم و با وجود فشارهای دشمن ناچار شدیم که یک گروهان را از داخل رودخانه و برای حمله از پشت به دشمن بفرستیم.
در انتهای جزیره بوارین، جادهای کنار رودخانه اروند کبیر بود و در آنجا یک پل وجود داشت و کنار آن پل، موتورخانه و پمپاژ نیز بود و عراقیها در آنجا از محدودهای برخوردار بودند و نیروهای خود را آماده در ماشین قرار داده بودند و نمیدانستند که ما به آنان نزدیک شدهایم و ما زمانی که موفق به شکستن خط نخست دشمن شدیم، اعلام کردیم که موفق شدیم و بین ۲ اروند کبیر و صغیر کاملاً مسط شدیم و در اینجا به عراقیها فشار زیادی وارد کردیم.
عراقیهای داخل ماشین، کلافه شده بودند و برخی از آنان در حالت گیجی نمیدانستند که به کدام طرف فرار کنند و به محض پیاده شدن از ماشینها با فشار تیرباران نیروهای ایرانی مواجه میشدند و برخی از عراقیها از سمت دیگری در حال تیراندازی و در حال عقب رفتن بودند و با تمام این شرایط اعلام شده بود که قرار است لشکری برای کمک به سمت ما حرکت کند، ولی هنوز نرسیده بود و ما نیز تماس گرفته و جویای وضعیت لشکر کمکی میشدیم؛ بنابراین ما بر جزیره بوارین مسلط شدیم و تصمیم به عملیات پدافند در پشت رودخانه گرفتیم و همچنان در ۳ طرف در حال عملیات پدافند بودیم تا اینکه نزدیک اذان صبح متوجه حمله دشمن از پشت به خود شده و دوباره تماس گرفتیم و جویای وضعیت لشکر کمکی شدیم و اعلام کردیم که شرایط برای ما سختتر شده و یک فرمانده گروهان و چند تن از افراد نیز به شهادت رسیدند؛ در نهایت به ما اعلام شد که لشکر کمکی میرسد.
بنابراین موافق این مساله که شرایط سختی برای حفظ جزیره بوارین در پیش رو داشتید و عملیات کربلای ۵ به نوعی در جریان جنگ تحمیلی سرنوشتساز بوده هستید؟
بنده در آن زمان جانشین گردان کمیل بودم و جنگ در آن شرایط جزیره بوارین، کاملاً به حالت تن به تن درآمده بود که ما مجبور به عملیات پدافند از بین جزیره شدیم و با وجود اینکه تلفات سنگینی به عراقیها وارد کرده بودیم؛ در یک مدت زمانی کوتاه ۱۰ یا ۱۵ نفر از افراد و نیروهای ما نیز به شهادت رسیدند و با حاکم شدن این شرایط سخت، در حال چارهاندیشی برای حفظ و یا برگشتن بودیم در حالی که عراقیها همچنان در مقابل ما بودند.
درگیری با عراقیها همچنان ادامه داشت تا اینکه متوجه شدیم نیزارهای فراوانی در آن منطقه وجود دارد که محدوده آن به دلیل رفت و آمدهای زیاد کمی صاف شده بود بنابراین با شهید املاکی تماس گرفته و ایشان نیز همراه با شهید همدانی به ما رسیدند و ما اعلام کردیم که با توجه به فشار عراقیها از سمت دیگر جزیره که به ما وارد میشود، نمیتوان در این منطقه ماند.
همچنان در حال چارهاندیشی بودیم که به ما از عقب اعلام کردند که هرطور شده باید منطقه بوارین حفظ شود و ما از جزئیات ماجرا اطلاعی نداشتیم که بعدها متوجه شدیم که شهید همدانی با آقای محسن رضایی صحبت کرده و آقای رضایی در جواب گفته بودند که اگر میخواهند برگردند، میتوانند این کار را انجام دهند، اما آنجا سرزمین رسول الله (ص) است.
ما این قضیه را زمانی متوجه شدیم که آقای محسن رضایی در مراسم تشییع پیکر شهید همدانی در حال سخنرانی بودند و به خاطرهای در زمان جنگ اشاره کردند و گفتند که در آن زمان وقتی آقای همدانی به نزد ما آمدند و گفتند که جزیره بوارین تصرف شده، بسیار خوشحال شدیم و در ادامه شهید همدانی بزرگوار گفتند که با وجود تصرف، اما نمیتوان این منطقه را حفظ کرد و آقای محسن رضایی به شهید همدانی گفتند که میتوانید برگردید، اما آن منطقه، سرزمین رسول الله (ص) است و شهید همدانی نیز همیشه به آقای محسن رضایی اشاره میکرد که آقا محسن بنده سرزمین رسول الله (ص) را حفظ کردم.
با تمام این جوانب و با وجود اینکه قرارگاه به این نتیجه رسیده بود که حفظ این منطقه شدنی نیست، اما ما همچنان برای حفظ منطقه بوارین در آنجا ماندیم و یک روز برای نخستین بار، به وقت صبح علیه دشمن عملیات کردیم و گردان را حرکت داده تا بغل خاکریزها و در آنجا جادهای وجود داشت که کمی بلند بود و در ادامه یکی از گردانها که در صبح عملیات کرده بود و شکست خورده و برگشت؛ گردان دوم که شهید بامروت در آن حضور داشت نیز در منطقه ورود کرد و گردان کمیل نیز همچنان در حال خمپاره زدن و فشار آوردن به دشمن بود.
منطقه و محدودهای در جزیره بوارین وجود داشت که عراقیها آنجا حضور داشتند و گردان سوم که از لرستان بود، ورود کرده و باز با تلفات سنگین مجبور به بازگشت شدند در نهایت گردان کمیل در منطقه بوارین با وجود شرایط سخت آب و غذایی و دیگر مسائل حضور داشت تا اینکه متوجه هلیکوپتر عراقیها شدیم که در نزدیکی ما و در ارتفاع پایینتر در حال گشت زدن بود تا حدی که خلبانهایش را میدیدیم و از بالای سر ما عبور کرده و به سمت جبهه ایران میرفتند و نمیدانستند ما که در این منطقه حضور داریم، ایرانی هستیم.
هلیکوپتر عراقی در حال رفتن بودند که یکی از نیروهای بسیجی با آر پی جی به سمت هلیکوپتر عراقی شلیک کرد، ولی به هلیکوپتر عراقی که در ارتفاع پایینتری آمده بود، برخورد نکرد و در نهایت هلیکوپتر عراقی به سمت ما بازگشت و به شناسایی مشغول شد و رفت، اما بعد از ساعتی و از جایی که این هلیکوپتر با دیگر نیروهای عراقی در ارتباط بود و با خبر شده بود که نیروهای ایرانی در منطقه بوارین هستند، همراه با دیگر هلیکوپترها به این سمت آمده و از چپ و راست به ما فشار وارد کردند.
لطفاً جزئیات و زوایای تلاش گردانهای گیلانی در عملیات کربلای ۵ و تلاشهایی که منجر به حفظ منطقه بوارین شد را تشریح بفرمایید.
ما در حالتی قرار گرفتیم که آتش دشمن بسیار زیادتر شد، ولی همچنان در حال عملیات پدافند بودیم و از امتیاز جانپناه گرفتن در پشت نخلهای بسیار بزرگی که در این منطقه وجود داشت استفاده کردیم و این نخلها قبل از عملیات سرزنده و سالم بودند و موقعیت منطقه هم به گونهای بود که فقط خشکی نبود؛ بنده به همراه دو نفر از دیگر دوستان در حال چارهاندیشی بودیم و در ادامه جهت کاهش تلفات و حفظ جان نیروهای خودی، تعدادی از آنان را به سنگر فرمانده تیپ برده بودیم که چندین سنگر مستحکم در آنجا قرار داشت.
به خاطر دارم که شرایط برای ما سختتر شده بود و از طرفی هلیکوپترهای عراقی دوباره آمدند و یک موشک در فاصله نیم متری من و با چند ثانیه تأخیر منفجر شد و بنده به محض منفجر شدن آن مجروح شدم، اما بقیه نیروها همچنان مقاومت کردند تا در نهایت جزیره بوارین با تلاش و کوشش بسیار از نیروهای ایرانی و ایثار و از خودگذشتگی شهدا حفظ شد و این منطقه در تسلط کامل ما بود.
یکی از افتخارات نیروهای رزمنده و گردانهای گیلانی تلاش در جهت حفظ جزیره بوارین در جریان عملیات کربلای ۵ است و تلفات بسیاری هم دادیم، اما همه گردانها به همراه گردان میثم و امام حسین (ع) زحمت بسیاری کشیدند و گردان کمیل نیز در ادامه موفق به حفظ منطقه بوارین شد و کمکی که به ما از قبل اعلام شده بود نیز رسید و یگان جدید دیگری اضافه شد و لشکر، کمکی از پشت عملیات را آغاز کرد و همزمان گردان کمیل در سمت دیگری عملیات کرده تا سرانجام به منطقه "ام طویل" رسیدیم.
از شاخصههای عملیات کربلای ۵ میتوان به خاموش کردن موتور جنگی عراقیها اشاره کرد و آنان با تلفات زیادی مواجه شدند و از سوی دیگری فرماندهان ایرانی، بسیار خوب طراحی و برنامهریزی کرده بودند و آتش توپخانه نیروهای ایرانی نیز در این عملیات فوقالعاده بود، زیرا برای نخستین بار، حجم بالایی از مهمات و گلولههای ساخته شده ایرانی در جریان این عملیات استفاده شد و منجر به تلفات سنگین برای عراقیها شد.
بعد از کربلای ۵، عملیاتهای تکمیلی دیگری نیز آغاز شد و ایثار و ایستادگی و همدلی نیروهای ایرانی در مواجهه با شرایط سخت قابل ستایش بود؛ یک پیروزی بزرگ در جریان عملیات کربلای ۵ برای نیروهای ایرانی و مردم ایران به ارمغان آمد و بعد از جریان عملیات کربلای ۵، جنگ با یک شگرد جدید توسط نیروهای ایرانی ادامه یافت و به عملیات والفجر ۱۰ و دیگر عملیاتهای مهم رسید و در نهایت منجر به قطعنامه ۵۹۸ و خاتمه جنگ شد.
پس با توجه به فرمایشات شما میتوانیم عملیات کربلای ۵ را یکی از عملیاتهای تأثیرگذار و سرنوشتساز برای پایان جنگ ایران و عراق بدانیم؟
بله قطعاً. عراقیها تصور میکردند که نیروهای ایرانی بعد از مواجه شدن با عدمالفتح در عملیات کربلای ۴ و اتمام این عملیات به مرخصی میروند و عملیات جدیدی را بهزودی آغاز نمیکنیم و عراقیها نیز به مرخصی رفتند در حالی که ما سلاح و تجهیزات در خرمشهر و جاهای دیگر جاسازی کرده بودیم و آغاز عملیات کربلای ۵ در فاصله زمانی کوتاه موجب غافلگیری نیروهای عراقی شد.
اوضاع ما در روزهای ابتدایی عملیات کربلای ۵ بسیار متفاوت بود، اما در روزهای آتی، عراقیها نیروهای خود را بازگرداندند و فشار آوردند و از سوی دیگر یگانهایی را اضافه کردند که میزان آمادگی آنان کم بود و تلفات سنگینی دادند، زیرا چارهای جزء مقاومت و فشار آوردن نداشتند.
بنابراین ایران در جریان این عملیات به دروازههای بصره رسید، در این باره توضیح بفرمائید.
بله نیروهای ایرانی حتی به نزدیکی یکی از بزرگترین کارخانههای بصره رسیدند و به آن مکان دید داشتند و عراقیها نیز با وجود تلفات سنگینی که دریافت کرده بودند، حجم سلاح و تجهیزات خود را افزایش داده و با استفاده از مزدورانی که از کشورهای مختلف آورده بودند، سعی کردند تا از روند پیشروی نیروهای ایرانی بکاهند، اما ما همچنان پیروز میدان بودیم و شهید کشاورز یکی از شهدای شاخص لاهیجانی در جریان عملیات کربلای ۵ بود.
انتهای پیام/
کد مطلب: 396913