آیت الله اراکی گفت: اگر کسی از خلال فضای مجازی نظم عمومی را به هم زد یعنی نظم جامعه و قانون را مختل کرد، این مفسد است.
>>
سلسله دروس خارج فقه فرهنگ
کسی که به واسطه فضای مجازی نظم را مختل کند، مفسد فی الارض است
مهر , 13 اسفند 1397 ساعت 15:25
آیت الله اراکی گفت: اگر کسی از خلال فضای مجازی نظم عمومی را به هم زد یعنی نظم جامعه و قانون را مختل کرد، این مفسد است.
به گزارش حوزه اندیشه خبرگزاری تقریب، متن زیر مشروح جلسه سی و هفتم درس خارج فرهنگ آیت الله محسن اراکی است که در ادامه می خوانید؛
مقدمه
فرهنگ یک نظام ارزشی است که همه فعّالیتهای ارادی انسان را در برمیگیرد؛ مجموعهای از داوریهای ارزشیِ به هم پیوسته و متکامل درباره کلیه رفتارهای انسانیِ انسان که مجموعه ساختاری هماهنگ و واحدی را شکل میدهند. از سویی فرهنگ خاستگاه رفتارهای ارادی انسانیِ فردی و اجتماعی است و لذا هرگونه تغییر در رفتارهای فردی و اجتماعی، دگرگونی در نظام فرهنگی را میطلبد و نیز هرگونه تغییر در نظام فرهنگی، دگرگونی در شیوههای رفتار انسانی را به دنبال دارد به همین جهت بررسی این نظام اجتماعی از منظر فقه و معارف اهل بیت علیهم السلام ضروری به نظر میرسد. در این سلسله دروس آیت الله محسن اراکی که مکتب علمی نجف و قم را توأماً درک کرده است، به بررسی این مهم میپردازد.
بسم اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الصَّلَاةُ عَلی سَیدِنَا مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیتِهِ الطَّیبِینَ الطّاهِرِین
جرم علنی دادگاه نمیخواهد
بیان شد که دومین عنوان خارج از اصالت الحرمه تقبیح ظلم ظالم در ظلم علنی است. ما بحثمان در باب قضا نیست که بگوییم ادله اثبات جرم چیست وقتی میگویند جهر به سو یعنی باید معلوم بشود حالا چه دادگاه بگوید یا اینکه ظلم معلوم و مکشوف باشد یا ظلمی باشد که لا یشک فی انه ظلم این احتیاج به دادگاه ندارد همیشه گفتهایم قوانین حقوقی هم این را میگوید که جرم علنی دیگر دادگاه نمیخواهد علنی شخص دارد در روز روشن مال مردم را میگیرد و میخورد، در روز روشن جلوی مردم را میگیرد، زورگیری از آنها میکند این دیگر دادگاه نمیخواهد که این جرم علنی دادگاه نمیخواهد چیزی که همه میگویند لا یشک فیه لذا ما گاهی گفتهایم این آقایی که رفت توی خیابان پاسداران علناً و جهرا سه تا نیروی انتظامی را زیر گرفت این اصلاً دادگاه نمیخواست این چه حرف غلطی است مگر هر چیزی دادگاه میخواهد؟ جرم علنی که دادگاه نمیخواهد، فقط اجرا میخواهد که اجرایش به دست حاکم است، هرکسی نمیتواند خودش اجرا کند اجرا به دست قاضی است.
شفاعت کسی که حکم حد بر او ثابت شده جایز نیست
در روایت داریم جایز نیست کسی شفاعت کند در حد، روایتش را میبینیم حد بر یک انسان در یک دادگاه شرعی ثابت میشود حد شرعی بعد طرف بیاید ادعای علم و اجتهاد هم میکند و واسطه میشود که حد خدا اجرا نشود این چه جور فقاهتی است شماها یاد گرفتید؟ چه جور فقیه است همچین آدمی که شفاعت فی حد میکند؟ بله قبل از حکم حاکم یجوز الشفاعة بعد از حکم حاکم لا تجوز الشفاعة بعد از حکم حاکم یعنی تعطیل حدود الله و تعطیل حدود الله از اکبر کبائر است و هر کسی چنین کاری کند فاسد است تعارف هم نداریم، این مطالب واضح است که باید گفت اینها را، جرم علنی که دادگاه نمیخواهد یعنی چه شما برای جرم علنی وکیل تعیین میکنید؟ این را از کجا آوردید؟ از کجای شرع آوردید؟ چرا ملتزم به احکام شرعی نمیشوید خب ما فقه خودمان را داریم حکم خودمان را داریم. ما حرفمان با غربیها بر سر همین است مگر با رژیم شاه اختلاف بر سر چه بود؟ میگفتیم حکم خدا باید اجرا شود حکم خدا این است، جرم علنی دادگاه نمیخواهد جرم علنی است طرف در علن، روز روشن در برابر دهها چشم کسی که اصلاً کاری به کار او نداشته در کنار خیابان ایستاده میآید علناً او را میکشد، یعنی چه دادگاه؟ آن هم وکیل بگیرد تازه وکیلش هم مدعی شما بشود؛ همین کارها را میکنید که دیگران مدعی شما میشوند. شما در این دنیا برای ما مدعی درست میکنید خب نکنید این کارها را، این کارها خلاف است. دادگاه برای آن مواردی است که شبهه در کار باشد قابل شبهه مطرح کردن باشد امکان داشته باشد حق باشد که شاهد میخواهد بینه میخواهد یمین میخواهد این شاهد بینه و یمین برای چه هست؟ مال شیء غیر بین است نه شیء بَیِّن که خودش بینه است.
قاضی فقط در اینجا کارش چه است فقط اجرای حکم است نه قضاوت فقط اجرای حکم، کسی حق ندارد بر او حکم حد اجرا کند بگوید که چون جرمش جرم مشهود است پس من خودم مستقیم وارد عمل میشوم نه باید برد پیش قاضی و اینجا قاضی حکم به اجرای حد میکند اما تشکیل دادگاه و شاهد و بینه و وکیل نمیخواهد. یک روز معطل کردن خلاف شرع است مگر اینکه با یک وجه و دلیل شرعی باشد مثلاً مصلحتی در معطل کردنش باشد یکی از مصالح مثلاً این است که شرکایش را پیدا کنیم اطلاعات از آن بگیریم.
آقایان غربی وقتی مسئله یک جانی پیش میآید، اینجا حقوق بشرشان گل میکند، این میشود بشر؛ جنایتکاران کلان همه میشوند بشرهای مظلوم، حق دفاع دارند، اما آن شعر عربی میگوید که در یک جنگلی به یکی از اینها یک تشری بزند این میشود ظلم اکبر
قعَّت قتل امرئٍ یا مثلاً ظلم امرئ فی غابة این جریمة لا تقتل
اما و قتل شعب کاملة مسئلة فیها نظر
شعر معروف است که میگوید: قعَّت قتل امرئٍ اگر یک کسی از اینها خفه شد و مُرد، دنیا را زیرورو میکنند «جریمه لا تقتل» همه آن جنگل را میسوزاند اما اگر یک کسی بیاید همه مردم را بکشد، این باید دادگاه تشکیل شود «و قتل شعب کاملة» این، مسئله فیها نظر، باید برود دادگاه وکیل باید بگیرد اصلاً نباید معلوم شود که آیا مستحق کشته شدن بوده یا نه
دستگاه دیپلماسی باید از اصل فقهی «مقابله به مثل» استفاده کند
عناوین دیگری هم بود که بحث کردیم گفتیم در مورد قاعده الزام قاعده الزام هم از جاهایی است که استثنا میکند این «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ» یعنی اگر فرض کنید غربیها فحش دادن را حق میدانند آبرو ریختن را میگویند آزادی بیان، آدم وقتی روزنامه دستش است خبر دستش است میتواند آبروی هر کس را بریزد آنها میگویند این آزادی بیان است، پس ما حق داریم آبروی آنها را بریزیم ما به همان قاعدهای که آنها عمل میکنند با آنها این قاعده را عمل میکنیم، نه با خودمان.
قانون مقابله به مثل یک قانون دیگری است این هم بحثش را کردیم «فَمَنِ اعْتَدَی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَی عَلَیْکُمْ» و گفتیم این قانون اعتدی یعنی اعتدی به مثل یعنی آنکه در شرایط عادی حرام است حلال میشود، اعتدوا یعنی همان ظلم همان اعتدایی که اگر آنها نکرده بودند ما نمیتوانستیم بکنیم ما این را اعتدی حساب میکنیم ما این را جرم حساب میکنیم، این را هم بحث کردیم و گفتیم حرمتی را اگر کسی بشکند آن حرمت را برای او نگهداشتن این ظلم به بشریت است یک کسی آدم کشته این حرمت را نسبت به یک نفس بشری نگه نداشته و تو این حرمت را برای خودش نگهداری این خلاف عدل است.
قاعده درستی هم هست این قاعده فطری است نمیخواهیم وارد اصل بحثش بشویم ما فقط داریم عناوین را مطرح میکنیم این از عناوین مستثنا است یعنی آنها آمدند از نظر گفتاری جنایتی در حق ما کردند دروغ گفتهاند به دروغ ما را متهم کردند به یک چیزی، ما هم میتوانیم همین دروغ را در حق آنها بگوییم حرف این است ما دروغ را جایز نمیدانیم تهمت زدن را جایز نمیدانیم اما اگر آنها ما را متهم کردند ما هم میتوانیم متهم شان کنیم همین است، این است دیپلماسی درست اسلامی، دیپلماسی این است.
مستکبران و حامیان آنها هر دو مجرم اند
خب بعد هم گفتیم کافر حربی کافری که در جنگ است کافر یعنی چه؟ کافر حربی یعنی جان و مال و خون و عرض ما را مباح میداند خب یعنی خون و جان مال او هم حرمت ندارد، لا حرمة له. ما اصالت السلم هستیم اصالت الصلح هستیم اصالت العدل هستیم با کسی جنگ نداریم و جنگ را هم حرام میدانیم به کسی نباید آسیبی برسد اما ظالم آسیبرسان را نمیشود برایش حرمت قائل شد. مردمی که حمایت میکنند از یک حکومت ظالم آن مردم حرمت ندارند ما گفتیم حاکم با محکومانی که امرش را اطاعت میکنند حکم واحدی دارند ضعفا و مستکبران هردو در جرم شریک هستند مستکبران مجرم هستند ضعفایی هم که تابع آنها هستند و امر آنها را اطاعت میکنند و آنها را یاری میکنند مجرمند «وَإِذْ یَتَحَاجُّونَ فِی النَّارِ فَیَقُولُ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا نَصِیبًا مِّنَ النَّارِ قَالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُلٌّ فِیهَا إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَکَمَ بَیْنَ الْعِبَادِ» «وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمَ» یا نه آن جای دیگر که شیطان میگوید اول میگوید شیطان که: «وَإِنِّی جَارٌ لَّکُمْ» وقتی کار از کار تمام میشود میگوید: «قَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِنْک إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ» کسی قبول نمیکند از او میگویند همهکاره تویی و کسانی هم که پیروی تو را کردند همان حکمشان حکم تو است
دست درازی به بیت المال که نظم عمومی را مختل کند افساد فی الارض است
گفتیم مفسدان فی الارض، فساد فی الارض یعنی کسانی که نظم عمومی را مختل میکنند حالا یک فسادهای جزئی داریم اینها را من روشن کنم چون این مسئله مهمی است و ما ببینیم فساد یعنی چه؟ مکرر میگویم فساد آیا فساد با قتل یکی است یا نه؟ با سرقت یکی است یا نه؟ چه سرقتی فساد است؟ حالا اگر یک کسی آمد از یک مغازه یک چیزی برداشت و برد سرقتا، خب اینکه حتی حد هم بر او جاری نمیکنیم به این شکل تعزیر میشود در یک جا خوب دقت کنید در مسئله برادران یوسف وقتی به آنها گفتند: «إِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ» بعد اینها چه گفتند: «قَالُواْ تَاللّهِ لَقَدْ عَلِمْتُم مَّا جِئْنَا لِنُفْسِدَ فِی الأَرْضِ وَمَا کُنَّا سَارِقِینَ»
چرا گفتند لنفسد فی الارض یعنی چرا آن سرقتی را که به آنها تهمتزده بودند این را آنها چه گفتند «فساد فی الارض» چرا چون این دستدرازی به بیتالمال است به مال حاکم است مال حاکم یعنی مال همه مردم این فرق میکند با سرقت یک پرتقال از مغازه پرتقال فروشی یا سرقت چند تا تخممرغ از یک تخممرغ فروشی این را خوب دقت کنید چرا فساد فی الارض صدق میکند چون اخلال به نظم عمومی است یعنی اگر حاکم و حاکمیت امنیت نداشته باشد اینجا جامعه امنیت ندارد، دزد زدن به خانه حاکم فرق میکند تا دزد زدن به خانه من و شما نه آنجا اگر حصارش شکسته شد اگر امنیت بیتالمال شکسته شد اینها مسائل اصلی است که باید معلوم بشود برای همه بیتالمال امنیتش یعنی امنیت کل جامعه مراکز حاکمیتی تعدی به آنها یعنی تعدی به کل جامعه و فساد فی الارض چون اخلال به چیست؟ اخلال به امنیت عمومی است اخلال به نظم عمومی است اخلال به نظم عمومی فساد است و لذا حالا اگر کسی هم نکشت از خلال فضای مجازی نظم عمومی را به هم زد یعنی نظم جامعه و قانون را مختل کرد این مفسد است، حتی اگر کسی راهم نکشته، تشری هم به کسی نزده، سیلی هم به کسی نزده این مفسد است، چرا چون نظم عمومی را مختل کرده است مفسدان فی الارضی که نظم عمومی را مختل میکنند حرمت ندارند نه حرمت جانی نه حرمت مالی هیچ حرمتی چون اصل حرمت بهوسیله چه اجرا میشود مسیر قانون که در بین مردم جریان پیدا کند کسی که تخلف از قانون را علنی کند و در بین مردم تخلف از قانون را ترویج کند مردم را وادار کند به چه؟ به اینکه تخلف کنند از قانون حالا یک وقتی با یک نفر با دو نفر این مفسد نمیشود ولی اگر کسی کاری کند که در نظم عمومی جامعه خلل ایجاد شود این میشود مفسد چنین مفسدی حرمت ندارد چرا چون او با اخلال به نظم عمومی همه حرمتها را شکسته است حرمتها با چه نگه داشته میشود حرمت جان مردم حرمت مال مردم حرمت عرض مردم حرمت آبروی مردم با چه نگه داشته میشود؟ با همین قانون با همین قانونی که باید در همه جا سرایت کند اگر کسی کاری کرد به حاکمیت قانون در جامعه صدمه بزند یعنی آن کسی که صدمه میخورد یک نفر و دو نفر نیست کل قانونمندی جامعه مختل میشود این مفسد است.
و صلیالله علی محمد و آله و سلم
انتهای پیام/
کد مطلب: 406380