به گزارش حوزه سایر رسانههای خبرگزاری تقریب، به نقل از ایکنا، جعفر مروارید، عضو هیئت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد، در گفتوگویی درخصوص مطالعات اسلامی در فضای بینالملل، اظهار کرد: الهیات مسیحی در مسیحیت، جریانی طولانی است، شاخههای مختلفی دارد و با شاخههای جدید تلفیق شده است. مواردی مانند گرایشهای فلسفه، دین، الهیات و سیاست، الهیات و محیط زیست، نگاههای بین رشتهای به الهیات مسیحی و... به دروس سنتی الهیات مسیحی اضافه شده است، در حالیکه در گذشته مطالعات کتاب مقدس، مانند دروس تفسیری که ما در ایران داریم، آن را به نام الهیات مسیحی میشناختند، اما عمده مطالبی که هویت و روح یک رشته الهیات مسیحی را تشکیل میداد مانند عهد جدید، عهد عتیق، بررسی تفاوتهای تفصیلی و... که به تدریج به دلیل احساس نیازی که کلیسا داشت، پدید آمد.
وی بیان کرد: جریان کلیسا در قبل از رنسانس متفاوت است، اما رنسانس که پدید میآید، کلیسا محدود به مراسمات و مناسکات دینی میشود که البته از آن دوران زمان زیادی گذشته است. کلیسا یک نهاد اجتماعی است و در واقع در کنار تولیگریهای دینی در مراسمات مذهبی، بیمارستان، مرکز مشاوره، حزب سیاسی و... را داراست و خود را موظف و مسئول میداند که جزئی انکارناپذیر از شهروندان مدرن باشد و سپس تعدیلات و اصلاحاتی پدید میآید، حال سؤال پیش میآید که کلیسا به عنوان یک نهاد اجتماعی چه تاثیری در الهیات مسیحی و دانشکدههای الهیات مسیحی میتواند داشته باشد؟ لذا رشتههای گوناگون را توسعه دادند؛ تفسیر صرف کتاب مقدس به اجتهاد در کتاب مقدس، ارتباط کتاب مقدس با دنیای مدرن، پاسخگویی به سؤالات مدرن و عرضه سؤالات به متن و تفسیرهای جدید برای تاثیرگذاریهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... لذا بدین صورت فلسفه دین، الهیات و سیاست رشد پیدا میکنند، حقوق اقلیت از جانب کلیسا مطرح و مسئله الحاد نیز مهمترین دغدغه کلیسا میشود.
مروارید اضافه کرد: زمانی، دغدغه الهیات مسیح، اسلام بود، اما هماکنون الحاد است؛ یعنی توافق غیرمکتوب و اشتراک بیان نشده، میان الهیات اسلامی و مسیحی و امامان اسلامی و مسیحی وجود دارد که با الحاد چگونه برخورد کنند. جریان الحاد هم معانی مختلفی دارد، نخست معنای ظاهری آن که از قدیم نیز وجود داشته و در واقع به معنای عدم التزام عملی است و آنچه مهم است، الحاد نظری است نه عملی. به لحاظ نظری، جریان نفی خدا در موارد متافیزیکی است که عمده آن را هم از طریق برهان و شرع انجام میدهند و بهدلیل مسئله شرع، وجود خدا را انکار میکنند. طیفی نیز بهدلیل جریان کیهانشناسی، تکاملگرایی و مسائل ذره بنیادی و نجوم جدید که با زیستشناسی دست در دست هم، خدا را انکار میکنند، یک جریان دیگر هم جریانهای فلسفی اگزیستانسیالیسم هستند که ریشه در اگزیستانس دارد و از آن طریق خدا را انکار میکنند.
عضو هیئت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: حال جریان تجربههای تاریخی جنگهای صلیبی و تجربههای تاریخی ناموفق بودن مدعیان دین در بستهای تاریخی و ادعاها، جریانی قدیمی است که از قدیم هم در فضای مسیحی بوده است. جریان الحاد یک سویه نظری و اکادمیک و همچنین یک سویه اجتماعی دارد که خود را در نهادهای اجتماعی ای تی ایسم(آتئیسم) نشان میدهد، این نهادهای اجتماعی سبک زندگی «ای تی ایسم» را ترویج میکننند که برای جامعه اسلامی خطر است.
معنویت؛ مسئله مشترک میان الهیات مسیح و اسلامی
وی ادامه داد: مسئله معنویت بین الهیات مسیح و اسلامی مشترک است و اینکه یک نهاد یا سیستم دینی که نقشهای اجتماعی ـ سیاسی نیز دارد چگونه میتواند باطن شریعت که الهیات است را حفظ و با مدلهای مختلفی که جامعه نو و جوان مدرن میطلبد، سازگاری پیدا کند. انتظار از دین در نسل جدید با انتظار از دین در نسل قدیم متفاوت است و چگونه میتوان همپای این انتظار بهگونهای جلو آمد که هم مرزهای عقیدتی و هویتی حفظ و هم تفسیری روزآمد از دین ارائه شود. نکته مهم این است که چون دین میخواهد خود را به عنوان یک عنصر تاثیرگذار در این دنیا تعریف کند و علاوه بر آن، بهعنوان یک نقش تاثیرگذار در زندگی دنیایی (چالشهای بنیادی دنیای مدرن، آب، محیطزیست، جمعیت، افسردگی و...) دین میخواهد بگوید من روی این مفاهیم تاثیر میگذارم.
عضو هیئت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: در واقع در این دنیا چگونه میتوان به عنوان یک انسان آرامتر، با اطمینانتر و با طمانینه، زندگی طولانیتری از جهت زیستی سایکولیژیکال با یک ذهن شفاف و روشن از نظر عقلانی با یکسری استانداردها را داشت؟
مروارید بیان کرد: گفتوگوی ادیان(جریان دیالوگ) بیش از آنکه مسئله الهیاتی باشد، یک مسئله راهبردی است؛ یعنی در فضای سیاستگذاریهای بین منطقهای و بینالمللی و تاثیرگذاری فرهنگی، مسئله گفتوگوی ادیان، نوعی ابزار است. یکی از مراکز بزرگ گفتوگوی ادیان، کشور قطر است و قطر داعیه رهبری دارد. در گذشته کشور مصر رهبری فکری کشورهای اسلامی را به عهده داشت، سپس عربستان به عنوان رهبر میخواست خود را مطرح کند و همواره بر سر این موضوع بین کشورهای اسلامی رقابت وجود دارد. قطر و عربستان دو مرکز بزرگ گفتوگوی ادیان هستند، اما در عربستان چگونه گفتوگوی ادیان محقق میشود؟ در حال حاضر عربستان تغییر کرده است و منظور عربستانی است که قبل از این تغییرات بوده و مشخص است که هماکنون راهبرد، یک راهبرد سیاسی است و یک راهبرد فرهنگی یا معرفتی نیست.
گفتوگوی ادیان؛ پروتکلی و سیاسی
عضو هیئت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد افزود: به تعبیری، گفتوگوی ادیان ویترین بیرونی الهیات اسلامی و مسیحی است، یعنی جایی که معارف اسلامی و مسیحی با هم ارتباط پیدا میکنند و جریانات جاری میشود، گفتوگوی ادیان پروتکلی و سیاسی است و نتایج زود بازده دارد.
وی ادامه داد: گفتوگوی ادیان که به طور رسمی در واتیکان، ایران و عربستان، قطر و... وجود دارد، بیشتر مشابه گفتوگوهای دیپلماتیک است که در واقع در این گفتوگوها، پروتکل بر متن و فرم بر محتوا غلبه پیدا کرده که این حاصلی برای تفکر ادیان ابراهیمی ندارد و بیشتر از آن گفتوگوی جهان اسلام و اروپا معنادار و سرنوشتساز خواهد بود، به طوریکه رهبر انقلاب به خوبی و فراست، جوانان غرب و نه نهادهای دینی غرب را مخاطب قرار داده است.
مروارید افزود: رویکرد گفتوگوی تمدنها این است که جوانان مسیحی، یهودی و مسلمان بر سر یک میز بدون تحمیلهای سیاسی، اجتماعی و پروتکلی به گفتوگوی آزاد که حاصل آن به نفع ادیان ابراهیمی است بنشینند، اما ما این موضوع را تبدیل به فرم کردیم، در حقیقت گمشده ما این است؛ ما نیازمند گفتوگوی جوانان هستیم.
انتهای پیام/