تشریح نقش استکبار در ترویج افکار و اندیشههای افراطی
رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی سنندج، اقدامات استکبار جهانی برای ترویج افکار و اندیشههای افراطی در کشورهای اسلامی را تشریح کرد.
اشتراک گذاری :
به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری تقریب، دکتر عثمان یوسفی، رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی سنندج در شانزدهمین وبینار از سی و پنجمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی، ضمن تبریک به مناسبت فرا رسیدن هفتهی وحدت و میلاد با سعادت حضرت ختمی مرتبت(ص) و امام صادق(ع)، پیرامون «نقش استکبار جهانی و تاثیر آن در ترویج افکار و اندیشههای افراطی» گفت: اگر مروری بر تاریخ اسلام کنیم، از همان آغاز بعثت رسول الله (ص) مشرکان و کفار مکه، منافقان و یهود که در دستهمستکبران قرار داشتند، رفتارهای متفاوتی را در دوران مکی و در دوران مدنی با پیامبر(ص) و مسلمانان داشتند؛ واژه استکبار در لغت عربی یعنی کسی که احساس خود بزرگبینی دارد و خودش را برتر میداند.
وی ادامه داد:به تعبیر قرآن، طاغوت و طاغوتیان مسیرشان گمراهی، تاریکی و ضلالت است و همیشه سعی بر این داشته اند که مردمان را از آگاهی باز دارند تا در مسیر گمراهی آنها را تبعیت بکنند. در همان عصر رسالت نبوی در دوران مکه و بعد در دوران استقرار رسول الله (ص) در مدینه منوره رفتارهای متفاوتی را شاهد هستیم که در طول تاریخ این رفتارها تکرار شده است؛ از اذیت و آزار جسمی و روانی گرفته تا محاصرههای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی متنوعی که علیه پیامبر(ص) و یاران ایشان اعمال کردند.
یوسفی افزود: در تاریخ اسلام این فرآیند و جریان کماکان به حیات خودش ادامه داده و در قالب جریانهای مهم سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی علیه مسلمانان همیشه دست به اقدام شده و جنگها و خونریزیهای فراوان در جهان اسلام رخ داده است که ریشه در استکبار و سیاستهای شوم تفرقه اندازانه و تفرقهافکنانه آن دارند.
وی تصریح کرد: در دوران معاصر دنیای اسلام، بازهم شاهد بازیهای جدیدی از استکبار جهانی و استعمار غرب و صهیونیسم هستیم؛ زمانی که ابرقدرتهای دنیای اسلام، دولت صفوی و دولت عثمانی بعد از منازعات و درگیریها و رقابتهای سیاسی- مذهبی با همدیگر تقریبا فرتوت شدند و مسیر انحطاط را در پیش گرفتند و در داخل دنیای اسلام و سرزمینهای اسلامی مشکلات و شکافهایی ایجاد شد، در آن سمت مرزهای دنیای اسلام یعنی در دارالکفر و دارالحرب جریان استعمار و جریان استکبار به قدرت رسید.
یوسفی افزود:دولتهای جدیدی مثل امپراطوری تزار روسی، امپراطوری قدرتمند روم که تبدیل شده بود به دولت- شهرهای اروپایی، پرتغالیها، اسپانیاییها، بریتانیاییها و فرانسه و ایتالیا و کشورهای دیگر به فکر این افتادند که جبران خسارتهای تاریخی را کنند و تاوان سختیها و خسارتهای جنگهای صلیبی و درگیریها و رویاروییهای مسلمانان و مسیحیان و یهودیان را در طول تاریخ از مسلمانان بازپس بگیرند؛ این بود که به فکر استعمار و به تعبیر خودشان ساختن دنیای اسلام افتادند و دلیلش هم این بود که خودشان را نسل برتر، فرهنگ خودشان را فرهنگ برتر و فکر و اندیشهی خودشان را نسخه بهتر و اعلاتر برای درمان درد جامعهی انسانی و مسلمان میدانستند.
رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی سنندج ادامه داد: افرادی در قالب مستشارها و جهانگردان با ورود به دنیای اسلام به شناسایی نقاط ضعف و قوت دنیای اسلام پرداختند؛ رشتهی شرق شناسی یا استشراق یا اورینتالیسم شکل گرفت، با این هدف که جوامع اسلامی را بهتر بشناسند و با شناخت ویژگی های فرهنگی، قومی، زبانی و حتی جغرافیایی و اقتصادی و سیاسی آنها بهتر بتوانند در میانشان نفوذ بکنند.
وی تصریح کرد: دنیای غرب از شگردهای متفاوتی استفاده کرده است؛ در دنیای مدرن و در عصر حاضر، کشورهای غرب و استعمار و استکبار با دستیابی به فناوری اطلاعات و شکلگیری بنیان رسانههای جدید، ابزارهای اطلاع رسانی و ایجاد پروپاگاندا و دروغ تبلیغاتی توانستند امواج نوینی را به دنیای اسلام ارسال بکنند و متاسفانه جوامع اسلامی را تا حدودی تحت تاثیر خودشان قرار بدهند. در همان اواخر دولت عثمانی دست به تضعیف حاکمیت مسلمانان در جهان اسلام زدند و اولین کاری که انجام دادند، با همین سیاست تفرقه بینداز و سیادت و آقایی کن، شروع به متلاشی کردن سرزمین های اسلامی نمودند.
یوسفی گفت: قدرت دولت صفویه که مضمحل شد، در ایران اسلامی قاجار بر سر کار آمد که در رویاروییهای نظامی دچار ضعف و انحطاط بود، دولت عثمانی هم که از لحاظ تاریخی قدمت زیادی داشت از درون فرتوت شده بود و در مواجهه با نیروهای غرب ناتوان بود؛ این بود که بعد از سقوط عثمانی واحدهای سیاسی یا دولتهای اسلامی را تحت حاکمیت و قیومیت خودشان شکل دادند و سرپرستی کشورهای مختلف این میراث گرانبهای جهان اسلام را بین خودشان تقسیم کردند. بخشی را به فرانسه، بخشی را به ایتالیا، بخشی را به انگلستان و پرتغال و هلند و دیگر کشورهای اروپایی دادند و سیادت کشورهای اسلامی را بر عهده گرفتند؛ لذا اولین سیاست و شگردشان متلاشی کردن سرزمین های اسلامی بود.
وی تصریح کرد: اقدام بعدی آنها، گماشتن نیروهای وابسته به خود در آن کشورها بود؛ یعنی وابسته کردن دولتهای مستقلی که هیچ منبع درآمدی یا هیچ نیروی کار کارآمدی ندارند و تازه از بدنه دولت عثمانی جدا شده اند و هیچ تجربه ای در حوزه کشورداری و مملکت داری ندارند و فقط مصرف کننده دولتهای غرب بودند.
رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی سنندج خاطر نشان کرد: گام سوم استکبار در جهان اسلام ترویج افکار و اندیشههای افراطی بود. شروع کردند به حزب سازی، جریان سازی و جریانهای سیاسی، جریانهای مذهبی و دینی را در دنیای اسلام آنطور که خودشان میخواستند راهاندازی کردند. قومگرایی یا ناسیونالیسم را در دنیای اسلام ترویج دادند. به کردها،به ترک ها، به لرها، به بلوچها، به عرب ها و نژادها، قومیتها و زبانهای مختلف وعدههای دروغین دادند، مبنی بر اینکه شما را به سیادت کشورهای خودتان خواهیم رساند.
وی ادامه داد: در کنار ناسیونالیسم قومی و قومگرایی شروع کردند به ترویج جریانهای افراطی در دین و مذهب. گرایش هایی که مورد حمایت آنها قرار گرفت، جریان وهابیت و افکار و اندیشههای محمد بن عبدالوهاب در عربستان بود که بخشی از سیاستهای خود آنها بود و در دنیای اسلام پیگیری شد و در قالب جریانهای نوظهور و جریان های متجدد و نوگرا با گرایش غربی در دنیای اسلام شکل گرفت.
یوسفی تصریح کرد: در کنار این پنج اقدام، پروپاگاندا و تبلیغ منفی علیه مسلمانان را در دستور کار خودشان قرار دادند و شروع به تخریب شخصیتهای دینی از جمله شخصیت رسول الله (ص)، صحابی آن حضرت، یاران و خاندان و اهل بیت آن حضرت و ایجاد تفرقه بین خوانشهای مختلف اسلام کردند و مذاهب فقهی و فرق کلامی که برادرگونه در کنار هم سال ها و قرن های متمادی زیسته بودند را به جان هم انداختند.
وی ادامه داد: اقدام دیگر استعمار ترویج کتابها و آثار تفرقهافکنانه بود. با استفاده از مزدوران خودشان در دنیای اسلام و در خارج از مرزهای دنیای اسلام افراد اندیشمندی را اجیر کردند و علیه مذاهب مختلف شروع به ایجاد شبهه و شک و تردید و اهانت و تهمت و افترا نمودند. کتابهایی که علیه مذاهب مختلف نوشته شد و فرهنگ زیسته تقریبی مسلمانان را خدشهدار کرد؛ مسلمانانی که با داشتن ادب اختلاف، برادرانه در کنار هم زندگی میکردند.
رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی سنندج گفت: اقدام بعدی استعمار، شایعهپراکنی بود؛ روایات شاذ مذاهب را برجسته کردند که مثلا امامیه نسبت به اهل سنت این دیدگاه را دارد یا اهل سنت نسبت به شیعه این دیدگاه را دارد؛ در حالی که روایتهای شاذ یا نادرستی است که ممکن است در لابهلای متون روایی هم وارد شده باشد.
وی عنوان کرد: استعمار، جنگ نرم با دنیای اسلام را برتری داد؛ چون در جنگ سخت همین اخیرا هم شاهد بودیم که آمریکا با کمال حقارت و خفت، مجبور به ترک سرزمین افغانستان شد . اما مشخص شد که در جنگ نرم همچنان فعالیتشان ادامه دارد ودر شبکههای ماهوارهای، تلویزیونها، سایتهای اینترنتی، شبکههای اجتماعی مدام در حال ترویج و اشاعهی فرهنگ ضد تقریبی و ضد وحدت دنیای اسلام هستند.
یوسفی ابراز امیدواری کرد، مسلمانان هوشیار و بیدار باشند و جریان بیداری اسلامی و پرچم خیزش بیداری اسلامی همیشه در حال اهتزاز باشد.
وی در پایان گفت: امیدوارم مسیر بزرگان دوران معاصر، از جمله سید جمال الدین اسدآبادی، شیخ محمد عبده،شیخ مصطفی عراقی، شیخ شلتوت، آیت الله بروجردی، آیتالله مدنی، امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری که نقشه راهی برای ما ترسیم کردند، رونق بیشتری داشته باشد و مسلمانان مسیر اعتدال، وحدت، همگرایی و همدلی را در پیش بگیرند.