به گزارش گروه مقاومت "تنا"؛ نمونه این ادعا همکاری روسیه و ایران در صحنه سوریه است که نتایج نهایی آن کاملاً بر خلاف خواست آمریکا، انگلیس، فرانسه و متحدان منطقه ای رقم خورده است. ایران و روسیه در یک همکاری مشترک اقدامی بسیار بزرگ و مؤثر را به نتیجه رساندند که سرمایهگذاری کلان غرب به سرکردگی آمریکا و کمکهای مالی کشورهای مرتجع منطقه را بی اثر کرد. همکاری ایران و روسیه همچنین نقش متفاوتی برای آمریکا ایجاد کرد که تبدیل شدن از ناظر بدخواه به یک مهاجم فعال در قبال ایران و روسیه بود که نشان از عدم نتیجهگیری آن در صحنه سوریه و شکست طرحهایش داشت.
ایران و روسیه نیز در شرایطی که هجمه سنگین آمریکا برای تحمیل خواستههایش را مشاهده کردند، به شکلی هوشمندانه همکاریهای خود را بر روی موضوعاتی خاص متمرکز کرده و همواره بر ضرورت حفظ مشارکت تأکید نمودند.
تحلیلگران روسی نیز در مورد این همکاری و حتی اختلافنظرهای موجود در آن اظهار نظرهایی کردهاند که حاصل نگاه فرصت محور و خوشبین به ادامه این همکاری مؤفق است. به عنوان مثال «فئودور لوکیانوف» رئیس شورای سیاست خارجی و دفاعی روسیه در تحلیلی در همین رابطه عنوان میکند که وجود اختلاف نظرها میان ایران و روسیه سبب درک متفاوتی از منافع میشود و این مسئله اجتناب ناپذیر است. زیرا ما در مورد دو قدرت با سنت دیپلماتیک، سیاسی و ژئوپولیتیک بسیار صحبت میکنیم. وی میافزاید که علاوه بر این موارد، سوریه برای ایران و سوریه برای روسیه دو موضوع متفاوت هستند؛ هرچند که اهمیت سوریه برای هر دو کشور بالاست، اما متفاوت است.
آنچه مسلم است اینکه نتیجه مطلوب همکاری ایران و روسیه در سوریه، میتواند مقدمهای برای همکاریهای بیشتر و بهتر میان دو کشور باشد و البته برای تحقق این امر لازم است که دو کشور سطح ارتباطات و همکاریهای خود را در برخی حوزهها از سطح تاکتیکی به سطح استراتژیک ارتقاء دهند. با توجه به صحنه فعلی سوریه نمیتوان انتظار داشت که روابط دو کشور در همکاری در عرصه سوریه به سطح استراتژیک بیانجامد، پس نیاز هست که همکاری و مذاکراتی در دیگر زمینهها شکل گیرد.
این همکاریها میتواند از حوزههای سیاسی و اقتصادی، شکل گرفته و حوزه اقتصادی آن با توجه به تحریم مشترک ایران و روسیه از سوی ایالات متحده آمریکا وجه و توجیه بسیار قویای نیز دارد.
دشمنی ایالات متحده آمریکا با این دو کشور و مخالفت با اراده و خواست آنها که حداقل در مورد ایران گستره بسیار بالای دارد، میتواند زمینههای ایجاد ارتباط استراتژیک و همچنین تداوم آن را بوجود آورده و با توجه به تجربه موفق سوریه میتواند در حوزه ها و صحنه های دیگر نیز توأم با موفقیت باشد.
در مجموع میتوان گفت که این دو کشور اکنون میتوانند نظم نوینی برای جهان در بسیاری از مناطق در دسترس خود تعریف و اجرا نمایند که قطعاً با آنچه در نظر و خواست آمریکا است تفاوت دارد و حتماً برخلاف خواسته آمریکاییها از امنیت، ثبات و منافع بیشتری برای ساکنان جهان برخوردار است.
مجتبی مومنی