حوزه جامعه خبرگزاری تقریب:ماموستا دکتر رحمن غریبی، محقق، پژوهشگر و معاون فرهنگی هنری مساجد کردستان یادداشتی با عنوان دشمن شناسی صهيونيزم با تكيه بر انديشههای سياسی امام خمينی «ره» دارد که بخش دوم آن در ادامه می آید:
امام يك خطر بزرگ فرهنگي را گوشزد فرمودند:
«ذخاير ما اين جوانها هستند. جوانهاي ما را دارند اغفال ميكنند؛ دارند به آنها تزريق ميكنند كه هر بدبختي شما داريد از اسلام است.»
امام خميني ضمن نكوهيدن فسادگريهاي شاه و يهوديها در ايران، سكوت برخي از روحانيون و طلاب را به باد انتقاد گرفت و از آنها خواست كه دستكم با نوشتن يك نامه اعتراضآميز، با اين فسادگريها مقابله كنند:
«اگر علماي ايران دستهجمعي اعتراض كنند، همهشان را ميگيرند؟ همهي علماي ايران را ميگيرند و اعدام ميكنند يا تبعيد ميكنند؟ اگر از تمام مملكت ايران، علماي ايران- كه اقلاً 150/000 نفر معمّم در ايران دارد و آن همه مُلا و مرجع و حجتالاسلام و آيتا... دارد- اگر اين اعتراض بكنند و اين مهر سكوت آنها امضا حساب ميشود- اين مهر را بردارند، سكوت را بردارند، همهي آنها را از بين ببرند، اولش خوب بود مرا از بين ببرند. نبردند از بين؛ صلاحشان نميدانند. اي كاش صلاحشان بود! من ميخواهم چه كنم اين زندگي را؟ مرگ بر اين زندگي من!»
استراتژي ايجاد «اسرائيل بزرگ»
يكي ديگر از اهداف حضرت امام خمينی (ره) در جريان مبارزه با خطر يهود، مقابله با استراتژي توسعهطلبانهي اين غدهی سرطانی در منطقه و جهان اسلام بود كه از آن، با عنوان «ايجاد اسرائيل بزرگ از نيل تا فرات» ياد می شود:
«ما مكرّر گفتهايم كه اسرائيل، اين جرثومهي فساد، به قدس و بيتالمقدس اكتفا نخواهد كرد؛ و اگر مهلت داده شود، تمام دول اسلامی در معرض خطر است.»
استراتژي «اشغال سرزمينهاي زرخيز خاورميانه» رؤياي ديرينهاي است كه سران امروز نيز با گستاخي بدان اصرار ميورزند.
حضرت امام، سهلانگاري و نابخردي برخي از سران كشورهاي اسلامي در قبال استراتژي توسعهطلبانه صهيونيسم را از مشكلات بزرگ جهان اسلام دانسته، فرمودند:
«از اول گفته است كه «اسرائيل بزرگ» بايد تحقق پيدا بكند؛ بايد فلسطين به كلي از بين برود؛ تمام جاهايي كه دست اسرائيل است، اينها لاينفك از اسرائيل است، اسرائيل بزرگ يعني «از نيل تا فرات» يعني تمام منطقهاي كه عربنشين است. حجاز هم جزء اين بايد باشد؛ مصر هم جزء اين است. و اينها (سران عرب) نشستهاند آنجا، دارند تماشا ميكنند، عدهي كثيرشان هم همراهي ميكنند و اسرائيل را ميخواهند بشناسند و امثال ذلك اينها يك مصيبتهايي است كه در قرن ما واقع شده است. و معالأسف، مسلمين يعني حكومتهاي اسلامي، بيتفاوت هستند. و آنها نميگذارند كه كشورهاي خودشان، مردم عاديشان، راجع به اينها صحبت بكنند.»
سيطرهی جهاني يهود
از ديگر محورهاي مبارزات حماسي حضرت امام(ره)، افشاي طرحها و توطئههای يهود براي يافتن نفوذ و سيطرهی جهاني بود:
«من نزديك بيستسال است كه خطر صهيونيسم بينالملل را گوشزد نمودهام و امروز خطر آن را براي تمامي انقلاب اصيل اسلامي ايران، نه تنها كمتر از گذشته نميدانم، كه امروز، اين زالوهاي جهان خوار با فنون مختلف براي شكست مستعضفان جهان قيام و اقدام نمودهاند. ملت ما و ملل آزاد جهان بايد در مقابل اين دسيسههاي خطرناك، با شجاعت و آگاهي ايستادگي نمايند.»
در اين بخش از مقال، نخست بايد ميزان عمق و گستردهگي خطر صهيونيسم را دريافت و دانست كه چرا حضرت امام بر آن بود كه يهود و صهيونيسم جهاني بيشاز هر جريان يا پديدهاي براي جهانيان خطرناك است. آنگاه، بايد ديد كه چرا در اكثر بيانات و پيامهاي حضرت امام، آمريكا و قدرتهاي بزرگ جهان در رديف يهود و صهيونيسم جهاني جاي گرفتهاند.
طبق مدارك معتبر، در كشورهاي آمريكايي و اروپايي قدرت و صنعت، ابزارها و اهرمهاي كليدي يا در دست اقليتي يهودي قرار دارند و يا در قبضهي نهادها و شبكههاي وابسته به يهودند. البته از ديد بعضي روشنفكران و فرنگرفتهگان، موارد مزبور در رديف «فرضيههاي توطئه» جاي دارند؛ اما با مراجعه به اسناد و مدارك روشن، ميتوان به نتيجهاي متقن دست يافت.
در جهان امروز، كم نيستند سازمانها و محافل و احزاب و گروههايي كه با پوششهاي گوناگون و گاه با شعارهاي خيرخواهانه در راستاي اهداف يهود ميكوشند. سازمانها و محافل رسمي بينالمللي، هم چون سازمان ملل و شوراي امنيت، كميسيون حقوق بشر، بانك جهاني، يونسكو، و صندوق بينالمللي پول، از نفوذ اين جماعت مصون نيستند. بهعلاوه برخي بنيادها و مجامع قدرتمند پنهان يا نيمه پنهان نيز هستند كه عمدتاً زير سلطهي يهوديها قرار دارند. گرچه اين مجامع براي عموم چندان شناخته شده نيستند، اما در سرنوشت بسياري از ملتهاي جهان تأثير اساسي دارند.
در دوران معاصر، تصميمات اين مجامع مستقر در مناطق و اماكن مخفي جهان – از قصر «لاكسنبورگ» در نزديك «وين» گرفته تا «كاخ فرهنگستان بروكسل»؛ از سالن محرمانهي «فيكسينگ» در لندن تا «پاگواش» كانادا و از مقر دفتر «كميسيون سه جانبه» در ساختمان «بنياد كارنگي». كنار دفتر سازمان ملل متحد در واشنگتن تا شعبههاي آن در توكيو و پاريس- به منظور پايهگذاري «سلطنت جهاني يهود»، بسيار اساسيتر و مهمتر از تصميمات رؤساي دولتهاي رسمي جهان است.
بر اين اساس، سياستمدار مشهور يهودي و نخستوزير پيشين بريتانيا، «بنيامين ديزرائيلي»، سخن به گزاف نگفته است:
«كساني كه بر جهان حكومت ميكنند، بسيار متفاوت از شخصيتهاي مشهوري هستند كه افراد بيخبر از پشت صحنه، تصور ميكنند.»
همانگونه كه پيش از اين اشاره شد، در مراكز سياسي و تصميمگيري جهان، بهويژه در دولتهاي مقتدر آمريكايي و اروپايي، يهوديها و ماسونيها، سمتهاي حساس را بر عهده دارند يا از پشت پرده امور را هدايت ميكنند. براي ارائهي تصويري روشن، ميتوان به ساختار سياسي و اقتصادي و فرهنگي و نظامي- اطلاعاتي آمريكا اشاره نمود. طبق اسناد غربي، در آمريكاي امروز، صهيونيستها، ايالات و شهرهاي بزرگ و بازارهاي عمده را در دست دارند؛ دو مجلس سنا و كنگره را به ميل خود اداره ميكنند؛ و مراكز بزرگ سينمايي مانند «هاليوود»، خبرگزاريهايي همچون «آسوشيتدپرس» و «يونايتدپرس». مطبوعات و راديو و تلويزيون، و بانكها و مؤسسات بزرگ بانكي و مالي را در چنگ دارند. به اعتراف نويسندگان غربي، اكثر شهروندان آمريكايي همان نظرگاهي را نسبت به جهان دارند كه از طريق وسايل ارتباط جمعي صهيونيستي آمريكا تبليغ ميشود.
در هر دو حزب دموكرات و جمهوريخواه قدرت و نفوذ اصلي از آن يهوديهاست. اين واقعيت، حداقل پس از جنگ جهاني دوم، كاملاً آشكار شده است. از دوران رياست جمهوري «ترومن» تا امروز، تسلط صهيونيسم بر كاخ سفيد و ديگر مراكز سياستگذاري آمريكا سايه گسترده است. اين، حقيقتي است كه حضرت امام، بيشتر و پيشتر از هر كسي، آن را بيان كرده است:
«آمريكا دشمن شمارهي يك مردم محروم و مستضعف جهان است. آمريكا براي سيطرهي سياسي و اقتصادي و فرهنگي و نظامي خويش بر جهان زير سلطه، از هيچ جنايتي خودداري نمينمايد. او مردم جهان را با تبليغات وسيعش- كه به وسيله صهيونيزم بينالملل سازماندهي ميگردد- استثمار مينمايد.»
خطر تأثير تبليغات شبكهها و مراكز تبليغي و خبري آمريكا بر ذهن و ديدگاه جوامع، از نكات قابل توجهي است كه هيچگاه از ديد حضرت امام پنهان نماند:
«در بين ما هست، در بين شما هم هست افرادي كه همان مسائلي را كه آنها ميخواهند – همان مسائلي كه در غرب گفته ميشود- آنها در بين جامعهي خودشان تبليغ ميكنند و ميگويند؛ همانطوري كه مطبوعات آمريكا، مطبوعاتي كه تحتنظر مستقيم صهيونيسم هستند ... مينويسند.»
اگرچه پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، بساط صهيونيستها از اين كشور برچيده گشته و سلطهي آنها در اين آب و خاك پايان يافته است، ليكن محافل قدرتمند يهودي-صهيونيستي جهان، يك لحظه در دشمني و توطئةگري بر ضد ملت مسلمان و انقلابي ما كوتاهي نكردهاند و انواع دسايس را براي انهدام پايههاي نظام نوپاي اسلامي به كار بستهاند. ايجاد آشوب در گوشه و كنار مملكت، طراحي توطئهي كودتا و براندازي، محاصرهي اقتصادي، فتنهانگيزي فرهنگي، و برافروختن آتش جنگ تحميلي از جملهي اين دسايس بودهاند. در مقابل، حضرت امام با بيداري و هوشياري، به مبارزات و افشاگريهاي خود بر ضد آمريكا و صهيونيستها ادامه ميدادند و پرده از فتنهها و دسايس شيطاني آنها برميداشتند:
«ما امروز فكر بكنيم در دنيا چه خبر است؛ تكليف ما در مقابل دنيا چه چيز است. همين جنگ تحميلي را درست كردند [تا] نقشهاي كه صهيونيستها دارند عملي بشود: از يك طرف نگذارند اسلام تحقق پيدا كند. اگر اسلام در ايران تحقق پيدا كند- و قهراً در ممالك ديگر هم خواهد رفت و رفته است هم- آن وقت، آن بساط آنها، بساط صهيونيستها، برچيده ميشود.»
ادامه دارد...