به گزارش حوزه بینالملل خبرگزاری تقریب، کارشکنیهای رژیم صهیونیستی در انجام روند مذاکرات هستهای میان جمهوری اسلامی ایران و گروه 1+4 و همچنین تهدیدهای مداوم این رژیم درباره حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران بازتاب گستردهای در رسانههای مختلف داشتهاست.
در همین رابطه روزنامه الکترونیکی «رایالیوم» در یادداشتی به قلم «فرید العمری» نوشت، من هیچ جا ندیده و نخواندهام که در طول تاریخ نظامی و از زمان ایجاد ارتشها، یک فرمانده سیاسی یا نظامی به فرماندهان ارتش خود دستور حمله به دشمن بدهد و این حمله را مدتها قبل از شروع، به آرای عمومی اعلام کند که دوست و دشمن از آن آگاه شوند. مگر این که این حمله، حملهای از روی جنون، بیپروایی و یا شکست سیاسی و نظامی باشد.
این نوع رفتار به معنای عدم قدرت بر حمله و درخواست مداخله برای حل اختلاف و پایان دادن به منازعه از عالم خارج است مثل این که فردی در برابر جمعی از مردم اعلام کند که قصد خودکشی دارد تا دوستان و آشنایان او را از این کار بازدارند.
این همان چیزی است که اسرائیل میخواهد بگوید و جهان را متقاعد کند. آنها قادر نیستند چرخ مذاکرات بینالمللی با ایران در رابطه با برنامههای تسلیحاتی از تعداد نیروهای مسلح گرفته تا سپاه پاسداران، پهپادها، موشکهای دوربرد، برنامههای هستهای و نقشآفرینی آنها در منطقه را متوقف کنند.
دیگر برهیچ دولتی پوشیده نیست که ایران با عقاید سیاسی، نظامی و فرهنگی خود، کابوسی سهمگین برای اسرائیل و مانعی حقیقی در برابر گسترش آزادانه آن است.
باقیماندههای امت عربی برای دستیابی به موجودیت و ادامه حیات خود به عنوان یک قدرت واقعی ولو با امکانات ضعیف، همچنان رویای ایرانی را در سر میپرورانند و هیچ جایگزینی هم برای آن ندارند.
موضع رسمی جامعه عرب، شبیه یک مرده است که در ریکاوری به سر میبرد و حتی موضع اسلامی که روزی مسئله فلسطین را تایید میکرد به دلیل عقبنشینی تقریبا کامل عربی، دیگر به این سمت حرکت نمیکند.
اسرائیل از زمان ایجاد خود تا کنون که بیش از 70 سال از آن گذشته است هرگز با جهان عرب مانور نداد و در حمله به کشورهای عربی تا پایان ماموریتی که در صدد آن بود، سخنی از نیت خود نگفت اما امروز در رابطه با ایران به عنوان یک کشور مستقل و دارای قدرت و حاکمیت و دارای ائتلافهای استراتژیک با چین و روسیه و دیگر کشورهای موثر و دارای سیاستهای مستقل جهان، وضعیت کاملا متفاوت است.
اسرائیل دیگر قادر نیست اقدامی مانند حمله به تاسیسات هستهای عراق و یا حملات بیمقدمه و بیدلیل به کشورهای عربی تحت فرمان خود را تکرار کند.
اسراییل امروز از سرنوشتی که از سوی کشوری به نام ایران به سوی آن میآید در هراس است. کشوری که با سیاستهایی ثابت، اصولی و قاطعانه اداره میشود و مانند کشوری با استراتژی بلندمدت از دولتی به دولت دیگر منتقل میشود.
ایران کشوری مستقل است که بازوهای قوی آن تا گردن اسرائیل کشیده شده است و به دلیل برخورداری از مولفههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و علمی با یک مانع و بیانیه به زانو در نمیآید.
سیاستمداران ایرانی، بازی سیاسی بینالمللی مبتنی بر منافع خود را بلد هستند و به خوبی میدانند که تا زمانی که قدرت کافی برای حفاظت از حق خود و یا گرفتن آن را نداشته باشی، کسی آن را به تو اعطا نخواهدکرد.
اسرائیل دیگر قادر نیست، وضعیت ایرانی را که دائما رو به جلو حرکت میکند، کنترل کند به همین دلیل به جایی رسیده است که سیاستمداران آن میگویند به فرماندهان ارتش خود دستور دادهاند برای جنگی ویرانگر علیه پایگاههای هستهای ایرانی آماده شوند.
اسرائیل در وضعیت انجام حملات پنهانی محبوس خواهد ماند؛ از ترور دانشمندان، نظامیان، سیاستمداران و اقتصاددانان گرفته تا استفاده از دست نشاندههای خود برای انجام عملیات تخریبی شهری یا نظامی، تبلیغات رسانهای علیه دولت ایران و خواستههای نظامی و منطقهای آنها، تحریک آمریکا و اروپا و دیگر دولتهای عربی برای رویارویی با ایران، فشار حداکثری بر ایرانیان برای ایجاد اعتراضات مردمی و تبدیل حکومت این کشور به دولتی همگام و تسلیم در برابر خواستههای آمریکا و غرب.
ایران در برابر حملاتی که به صورت غیر مستقیم به آن میشود، مانند ترورها، آتشسوزیها، انفجارها و حملات سایبری تا کنون خویشتنداری کرده است و بدون آن که از ماهیت پاسخ خود سخنی بگوید به این حملات پاسخ داده است. زیرا آنها عجلهای برای پاسخ دادن به جهانی که علیه آنها توطئه کردهاند، ندارند.
ایرانیان قطعا منتظر هستند تا به مرحلهای برسند که دشمن متقاعد شود، دست برداشتن از اقدامات دشمنمآبانه علیه ایران برای آنها بهتر از آن است که منتظر پاسخ ایرانیها بمانند. پاسخی که تحمل پیامدهای آن را ندارند و این یعنی رسیدن به وضعیت پاسخ برابر.
انتهای پیام/