به گزارش خبرنگار حوزه استانهای خبرگزاری تقریب، هر انقلابی بر پایههای تئوریک خود تکیه میکند و هیچ انقلابی بدون نظریهپردازی مقبول و مورد حمایت تودهها در حوزه اجتماعی به موفقیت و پیروزی نمیرسد.
انقلاب اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست، اما چرا این باور وجود دارد که "انقلاب اسلامی ایران، یک انقلاب فرهنگی بود؟" طرح این سؤال و پاسخ به آن به همان پیشینه نظری بر میگردد که این انقلاب مردمی بر پایههای آن استوار شد.
انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب دینی بود و بر معنویات و خداباوری در حل مسائل اجتماعی تأکید داشت و عموما ادیان الهی برای اصلاح امور جامعه بر تذهیب نفس و اصلاح فرد_ فرد جامعه تاکید میکنند یعنی تحول فردی که در نهایت جامعه شمول می شود و به یک جهت متوجه میشوند و آن داشتن نیت الهی و جهت گیری خدایی و جلب رضایت خداوند است.
به عبارتی رکن نظریه سیاسی انقلاب اسلامی ایران را مردمان دیندار و معتقد و باورمند به نقش دین در سیاست و اداره امور جامعه تشکیل میدهند.
شاکله تفکر سیاسی و اقتصادی یک جامعه را فرهنگ حاکم بر آن جامعه تشکیل میدهد، یعنی دین و اصول و احکام خدشهناپذیر آن، خمیر مایه تفکرات افراد جامعه دینی را تشکیل داده و تا زمانی که این باور و اعتقاد فردی به جهت گیری هدفمند جمعی تبدیل نشود، تحول و انقلابی در درون جامعه ایجاد نمیشود.
پس جامعه ایرانی از هر قوم و مذهبی بر بستری از فرهنگ و نمود رفتاری دینی تأسیس و قوام یافته بود که در آن بستر، رهبران روحانی و دینی توانستند همه رقبای سیاسی غیردینی و لائیک را کنار بزنند و بتوانند نظامی دینی و برپایه اصول و احکام اسلامی بنا بکنند.
اگر چه فرهنگ دینی در شکلگیری این انقلاب مهمترین عنصر موفقیت آن بود اما نقش رهبری مردمی امام خمینی(ره) در شکلدهی انقلابی به این فرهنگ دینی و تحولگرا نیز بینظیر بود زیرا روحانیت در دوره معاصر همیشه به نوعی مخالف ساختار نظام حاکم در ایران بودند اما اغلب آنها روحیه محافظهکارانه در برخورد با سلطه شاهان و سلاطین مستبد داشتند و بیشتر اهل تعامل تا تقابل بودند.
اما امام خمینی(ره) که درک درستی از فرهنگ دینی حاکم بر جامعه داشت و اهل محافظهکاری نبود، توانست فرهنگ حاکم بر جامعه را براساس نهضت امام حسین(ع) و نهضت عاشورایی که الگوی شیعیان ایران بوده است، قوام دهد و کاملا علنی خواستار سرنگونی نظام حاکم شد.
استفاده از این فرهنگ دینی برای اداره جنگ در دوره دفاع مقدس نشان داد که جهتگیری فرهنگی انقلاب اسلامی، سبک و روش سیاسی امام خمینی(ره) بود، چون توانسته بودند فرهنگ دینی حاکم را به یک سرمایه اجتماعی قدرتمند تبدیل کند و اعتماد مردم را همچنان حفظ و در پشت سر خود داشته باشند.
بیتردید زمانی انقلابی بتواند فرهنگ رایج جامعه را به سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی مستمر و پایدار تبدیل کند، چنین انقلابی میتواند قدرتمندتر شده و در مقابل دشمنان پیروز شود.
نکته اساسی و بنیادین نیز اینجا است؛ چون پیروزیهای متعدد بعدی و دوام این انقلاب تا این مدت با وجود دسائس دشمان داخلی و خارجی در سایه سرمایه اجتماعی تولید و حفظ شده توسط رهبری داهیانه تحقق یافته است.
البته در اینجا، نگاه ما به پایههای بنیادین و زیربنایی فرهنگی این انقلاب است که لایههای متعدد آن در باورهای تاریخی مردم ایران حضور و نمود داشته است و نمیتواند با برخی رفتارهای نو و عصری مخدوش شود.
چون گاهی تحولات رخ داده در سطح و پوسته جامعه در حال تحول ایرانی را نظریه نقضی بر فروپاشی و یا ضعف فرهنگی قلمداد میکنند تا انقلاب اسلامی را در گذر زمان از عنصر و خاستگاه فرهنگی آن تهی کنند و موضوعاتی چون حجاب و حواشی مانند "زن ، زندگی ، آزادی" را رقیب فرهنگی و جایگزین سیاسی انقلاب اسلامی وانمود کنند در حالی که همین خاستگاه فرهنگی انقلاب اسلامی بود که بسیار دقیق توانست این حواشی را جمع کند.
خلاصه کلام آنکه، در رویکردی تحلیلی به شکلگیری، پیروزی، قوام و دوام انقلاب اسلامی ایران میتوان عنصر فرهنگ دین باور و جهتگیری دینی و اعتقادی را به عینه مشاهده کرد و سرمایه اجتماعی که محصول اتحاد و همدلی ملت و رهبری بود توانست با حفظ همین اصول مستحکم فرهنگ دینی، سیاست و تدبیر امور جامعه را به شکل قدرتمندی اداره کند و از بسیاری مشکلات و توطئهها به سلامت به سوی موفقیت رهنمون سازد.
هر چند که در حوزه اجرا و امور عمومی نقائص و کژتابیهای بسیاری برخورد میکنیم که باز هم فرهنگ دینی مردم موجب شده است که افراد و گروههای فاسد بسیار زود افشا شده و از حوزه سیاست کنار روند.
انتهای پیام/