نسلکشی در غزه، ارزشها، جهان معنا، اصول و هژمونی تمدن غرب را متحمل شوک بزرگی خواهدکرد.
نویسنده و محقق ترکیهای:
نسلکشی غزه، مسیر جهان را تغییر خواهد داد
yenisafak , 3 مرداد 1403 ساعت 10:43
نسلکشی در غزه، ارزشها، جهان معنا، اصول و هژمونی تمدن غرب را متحمل شوک بزرگی خواهدکرد.
به گزارش حوزه بینالملل خبرگزاری تقریب، پایگاه خبری ترکیهای yenisafak در یادداشتی به قلم "یوسف کاپلان" در خصوص نسلکشی در غزه نوشت: من از همان روزهای اولیه به نسلکشی غزه توجه کردهام و اکنون یادآوری میکنم، ما شاهدیم که کشتار غزه، حمله و نسلکشی دارای پویاییهایی است که مسیر جهان را تغییر خواهد داد. اول از همه، ارزشها، جهان معنا، اصول و هژمونی تمدن غرب متحمل شوک بزرگی خواهد شد. هم تسلط غرب بر جهان و هم مشروعیت آن به طور مفصل و در میان کل جهان غرب و قشر روشنفکر آن مورد بحث و پرسش قرار خواهد گرفت.
ثانیاً، رابطه بیگانهساز، سلطهگر، بردگی، خصومتآفرین، دفعکننده، طردکننده، نادیدهگیرنده، امپریالیستی و سبک ارتباطی که غربیها با جهانهای خارج از خود برقرار میکنند، زیر سؤال خواهد رفت. چه در غرب و چه در مقیاس جهانی. غزه به عنوان سنگ محک عمل خواهد کرد، آینهای که همه چیز را از ابتدا بررسی میکند، همه چیز را زیر سوال میبرد و موقعیت همه را مورد بررسی و نقد شدید قرار میدهد.
غرب چیست؟ معنا و مشروعیت مبانی فلسفی غرب چیست؟ آیا وجود دارد؟ هژمونی غرب بر جهان چگونه محقق شد؟ آیا هژمونی ذهنی تمدن غرب که تقریباً بی چون و چرا در سراسر جهان پذیرفته شده است، ناشی از استحکام فلسفی پایههای آن است؟
آیا در غرب انتقاد وجود دارد؟
در اندیشه معاصر، پایههای تمدن غرب زیر سؤال رفته است. متفکرانی مانند دریدا و فوکو چه میکنند؟ این مردان برای زنده نگه داشتن تمدن غرب، ریشههای خود را میشکافند و گاهی برای تنبیه آنها، «دندان» خود را میکشند. در واقع کاری که انجام می شود تجزیه، تخریب یا از بین بردن نیست، بلکه بازسازی است.
از آنجایی که آنها در دنیای خودشان زندگی میکنند، هیچ چیز ویران، نابود و از دست نمیرود. هر ساختارشکنی تشخیص یک عیب است، اما نه تعمیر آن. در واقع آنها خراب کردند. آنها نمیدانند چه کار کنند. گفتم آنها در دنیای خود زندگی میکنند، اما این دنیای فروپاشیده است. نفس میکشد اما نمیتواند نفس بدهد و دنیایی است که نمیتواند نفسساز باشد.
آنها موجودیت یا بهتر است بگوییم حاکمیت خود را فقط از طریق تسلط حفظ میکنند. وقتی پایهها متزلزل شود و کانون فکری باقی نماند، وقتی سلطهای که در دنیای خودشان، بر زمین برقرار کردهاند، متزلزل شود، هرج و مرج عظیمی پدید میآید و دنیایشان منفجر میشود.
به تعبیر بودریار، اول از همه یک انفجار در دنیای درونی آنها رخ داد. به همین دلیل بی معنایی در دنیای آنها حاکم است. اکنون "انفجار" در حال وقوع است. سلطه آنها در دنیای بیرون در حال فروپاشی است. برتری، موقعیت فکری، ذهنی، مفهومی و اخلاقی غرب در حال فروپاشی در حال حاضر دچار شوک بزرگی شده است. بحران معنا در درون، بحران هژمونی در بیرون. هژمونی مشروعیت، توجیه و اخلاق خود را از دست می دهد.
این انقلاب تاریخ است. برای اولین بار تاریخ در غرب شروع به کار کرد. با در دست گرفتن آینه آن را از تاریخ بیرون میاندازد... سوژههای تاریخ، کسانی که رفتار را تولید میکنند، مسلمانان غزه هستند! میتوانید ببینید؟
نقد واقعاً از الان شروع خواهد شد... انتقاد، بشریت و غربیها را قادر میسازد که هم با حقیقت غرب و هم با حقیقت اسلام روبهرو شوند.
سنت نقد توسعه یافته در غرب، تلاش غرب برای ساختن خود یا به عبارت دقیقتر، ایجاد زمینه ذهنی و اجتماعی است که با اختراع خود روی پای خود بایستد.
مدرنیته عملیات تخریب است؛ ته سلفیگری است؛ بیریشه است، خشکاندن همه ریشهها. اختراع دنیایی دروغین، بیریشه و بیروح و تلاش دشوار برای ساختن جهان تئوریک اختراع شده.
چقدر حق با هگل بود؛ ویرانی خلاقانه، اروپای مدرن را از پیوندهایش، از پیوندهای ایجاد شده توسط شبکههایی که بافته بود، جدا و آن را ریشه کن کرد و یک ریشه، یک شالوده، یک زمین، فضایی ساخت که مصنوعی، کاذب و انتزاعی بود و به لحاظ نظری ابداع شد.
البته مهارت کنترل زمان یا چیز دیگری وجود ندارد. اگر همیشه با اضطراب سلطه رفتار کنید، متوجه میشوید که نمیتوانید خود را کنترل کنید و ترمزهایتان از کار میافتد؛ اما این بعد از اینکه خیلی دیر شد فهمیده میشود. بعد از اینکه دنیای شما در اطراف شما فرو میریزد و حاکمیت خودتان شما را اسیر میکند. تو اسیر سلطهات میشوی؛ اما حتی نمیتوانی آن را ببینی، زیرا سلطهای که بر همه چیز، بر جهان، بر ضعیفان، بر زنان، بر سیاهان، بر دیگران برقرار کردهای، ابتدا تو را مست کرده و سپس قلبت را نابود و کورت کرد.
در این صورت، شما شروع به دیدن انواع ظلم، انواع قتل عام، انواع دزدی میکنید و در مفهومسازی نفیس جک گودی، انواع «سرقت تاریخ» را عادی و مشروع میبینید. دیگر فرصتها و تواناییهای شما برای سؤال از خودتان و بررسی اقداماتتان لغو شده است؛ اما ممکن است شما حتی از آن آگاه نباشید.
بردگی معرفتی افشا و مغلوب خواهد شد
در واقع، از لحظهای که مسلط میشوید، به بردگی میروید: سلطه توهمآمیز خود را نتیجه یک نقطه غیرقابل عبور میبینید. در تمام دنیا چیزی وجود ندارد که ماهیت، درستی، مشروعیت و اخلاق حاکمیت شما را زیر سؤال ببرد. زیرا حاکمیت توهمی و کاذب همه اذهان را فریفته است و با تبدیل هژمونی فکری غرب به هژمونی سیاسی و اقتصادی، اکنون چنان در ذهن شما نقش میبندد که گویی عادی و مشروع شده است. بنابراین، شما برده معرفتی شدهاید؛ اما شما عمق درک آن را ندارید. یا برای شما غیرممکن شده است که ببینید آنچه در حال رخ دادن است، استعمار فکری و بردگی معرفتی است، زیرا دیگر جایگزینی وجود ندارد و هژمونی متجاوز غربی هیچ جایگزینی در بیرون و درون خود باقی نگذاشته است. حتی اگر بتوانید آن را ببینید، اعتراف آشکار برای شما غیرممکن شده است.
اما زمانی فرا میرسد که مشخص میشود، آنچه ما در حال تجربه آن هستیم این واقعیت تکان دهنده است که یک هژمونی ابداع شده ذهن ما را تسخیر کرده است. رویدادی عظیم، سوزان و چشمگیر مانند غزه، که ما را وادار میکند، همه چیز و تمام خاطرات خود را مرور کنیم، آینهای برای ما جلوه میدهد: با تمام جنبهها و حالات مرئی و نامرئی ما را به ما نشان میدهد!
بنابراین، انفجار از درون و بیرون به طور همزمان رخ میدهد: انفجار درونی، آشکار شدن توجیه فکری هژمونی غرب، و فروپاشی و ورشکستگی فکری. سپس، این پرسشگری که بینشی از هژمونی غرب تجربه شده در غرب و در سراسر جهان ارائه میدهد، با یک انفجار بیرونی ادامه مییابد. با تمام برهنگی خود آشکار خواهد شد که چگونه تمدن غربی یک هژمونی ناعادلانه، غیرقانونی، ظالمانه و تجاوزگرانه را در مقیاس جهانی ایجاد کرده است.
بیایید از این منظر به حادثه غزه نگاه کنیم و غزه را مداخله خداوند در تاریخ بدانیم: غزه جایی است که به عنوان آینهای عمل میکند و باعث میشود که تک تک ما، کل بشریت، بپرسند این تذهبون، کجا میروید؟ بیایید ببینیم که غزه به عنوان آینهای برای تمام بشریت عمل میکند، جایی که همه مردم یک به یک به خود نگاه میکنند.
انتهای پیام/
کد مطلب: 643607