به گزارش حوزه بین الملل خبرگزاری تقریب، علیرضا تقوی نیا؛ کارشناس مسایل غرب آسیا در یادداشتی آورده است:
از ابتدا هم مشخص بود که مذاکرات دوحه شکست خواهد خورد و کف خواسته های دوطرف با هم فاصله زیادی دارد.
پرواضح است این جنگ یک پیروز مطلق خواهد داشت و حد وسطی برای آن قابل تصور نیست.
نتانیاهو به چند دلیل در شرایط فعلی احساس قدرت دارد؛ اول این که بعد از ترور اسماعیل هنیه و فؤاد شکر موقعیت او در افکار عمومی جامعه اشغالگر بهبود پیدا کرد.
دوم، به دلیل تعطیلی سه ماهه کنست (پارلمان)، او فعلا خیالش بابت استیضاح، انتخابات زودرس و... تا زمان انتخابات آمریکا راحت است.
سوم، در شرایط کنونی اکثریت جامعه صهیونیستی با وجود اعتراضاتی که به نتانیاهو وجود دارد، جایگزین مناسبی را برای سمت نخست وزیری در ذهن نداشته و قاطبه اسرائیلی ها معتقدند بهترین فرد برای مدیریت اوضاع نتانیاهوست.
نکته دیگری را نیز به گزارهای بالا باید اضافه کرد و آن اینست که نخست وزیر کنونی ادامه حضور خود در قدرت را منوط به تنش آفرینی های مکرر اما کنترل شده می داند و سعی دارد با پشتیبانی غرب، اتکا به نیروی هوایی قدرتمند و توان اطلاعاتی موساد، به دشمنان رژیم متبوعش آسیب زده اما به طرزی که به یک جنگ تمام عیار منتهی نشود.
در این جا نوبت به بازی خوانی محور مقاومت و فرماندهان آن می رسد.
نقطه قوت محور مقاومت کنترل بر گستره جغرافیایی میلیون ها کیلومتر مربعی، نیروی انسانی پرشمار، برتری ژئوپلیتیکی و تسلط بر برخی نقاط حساس جهان، قدرت بالای نیروی زمینی چریکی، موشک ها و پهپادهای پرشمار است.
اما نقطه ضعف این محور بیش از همه اقتصادی است؛ به خصوص در کشورهای ایران، لبنان و سوریه.
در نتیجه ملاحظه و نگرانی محور مقاومت برای ورود به جنگ بیشتر اقتصادی است تا نظامی و سیاسی.
در واقع درگیری با اسرائیل از لحاظ نظامی برای محور مقاومت کاملا امکان پذیر است اما تبعات اقتصادی آن ماجرا را پیچیده می کند.
اما برگ برنده ایران جهت بازدارندگی و جلوگیری از یک جنگ تمام عیار در برابر آمریکا و اسرائیل نه موشک ها و پهپادهایش، بلکه قدرت هسته ای اوست.
اسرائیل و آمریکا بارها از سوی مقامات رسمی و نظامی جمهوری اسلامی تهدید شده اند که ورود به جنگ تمام عیار مساوی است با تغییر دکترین اتمی این نظام.
اگر جمهوری اسلامی احساس کند موشک ها و سایر تسلیحات متعارفش برای او بازدارندگی مناسب ایجاد نکرده، طبیعی است که برداشتن گام به یک پله بالاتر را در نظر گیرد.
در نتیجه باید گفت با توجه به تمایل نتانیاهو به گسترش تنش (اما محدود) و اقداماتی مانند ترور هنیه در تهران، جمهوری اسلامی را ناگزیر از انجام یک واکنش محکم و بازدارنده می کند.
براساس اطلاعاتی که به نگارنده رسیده، حمله جدید ایران از عملیات «وعده صادق» گسترده تر بوده و در آن بیشتر از موشک (به جای پهپاد) استفاده خواهد شد و اماکن جدیدی هدف تسلیحات ایرانی هستند.
زیرا فاصله پهپاد تا اسرائیل چند ساعت بوده اما فاصله موشک ها حدود ده دقیقه است و اصل غافلگیری را بهتر اعمال می کند.
بنابر تفاصیل فوق، کنش هجومی و حمله همزمان ایران، حزب الله، یمن و مقاومت عراق به اسرائیل حتمی ارزیابی می گردد و نکته مهم سطح و کیفیت واکنش صهیونیست هاست که آینده نبرد را تعیین می کند.
این مهم را نیز باید یادآوری کرد که آمریکا به دلایل متعدد که راقم این سطور در یک یادداشت مجزا به آن خواهد پرداخت، وارد جنگ مستقیم با محور مقاومت به نفع اسرائیل نمی شود اما به طور محکم نسبت به این رژیم پدافند اعمال می کند.
انتهای پیام/