ایران در تاریخ معاصر، به هیچ کشوری حمله و کشوری را اشغال نکرده است در حالی که غرب در چند صد سال اخیر، مدام در حال حمله به کشورهای جهان و اشغال آن ها بوده است.
کریس بمبری خبرنگار مشهور بریتانیایی
اکنون زمان مناسب برای شناخت اسلام، ایران و تمدن ایرانی فراهم شده است
تنا-لندن
خبرنگار تنا- لندن , 17 بهمن 1393 ساعت 14:36
ایران در تاریخ معاصر، به هیچ کشوری حمله و کشوری را اشغال نکرده است در حالی که غرب در چند صد سال اخیر، مدام در حال حمله به کشورهای جهان و اشغال آن ها بوده است.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران بعنوان یک واقعه مهم تاریخی نه تنها موجب تغییر مسیر تاریخ ایران شد، بلکه به صورتی آشکار معادلات ومناسبات قدرت در عرصه بین المللی را نیز تحت الشعاع قرار داد و اینک پس از سی وشش سال همچنان علاقه مندان ودوستداران انقلاب اسلامی ، تولد آن را جشن می گیرند و تحلیلگران ،اندیشمندان و مورخین جهان ، ابعاد گوناگون این واقعه تاریخی را مورد نقد وبررسی قرار می دهند.
به گزارش خبرنگار تقریب (تنا) از لندن ، در ایام مبارک دهه فجر مراسم گوناگونی به مناسبت گرامی داشت سالگرد انقلاب اسلامی در شهرهای مختلف بریتانیا برگزار می شود.
درمراسمی که دریک مؤسسه فرهنگی در لندن برگزار شد،آقای کریس بمبری تحلیلگر مسائل خاورمیانه، فعال رسانه ای و خبرنگار مشهور اسکاتلندی به تشریح سابقه روابط سیاسی ایران با غرب از پیش از انقلاب اسلامی ایران تا زمان حاضر پرداخت .
وی با دقت نظر، تیز بینی ونگاه بی طرفانه به حوادث تاریخی ایران ،جهان وخاورمیانه تحلیل واقع بینانه ای از اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران به مخاطبان خود ارائه داد .
گزارش کامل سخنرانی بمبری ترجمه شده و به این است .
کریس بمبری سخنان خود را با ذکر تاریخچه ای از روابط سیاسی ایران با غرب در دوران پیش از انقلاب آغاز کرد وگفت: روابط ایران و آمریکا، از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979، با بدبینی همراه بوده است. برای ریشه یابی این بدبینی، باید اهمیت ایران را برای واشنگتن و غرب، در زمان شاه یاداور شد. در آن دوران، ایران در کنار اسرائیل، متحد اصلی آمریکا در منطقه خاورمیانه بود؛ دفتر مرکزی سیا در تهران قرار داشت؛ شاه، مانع مهمی بر سر ملی گرایی کشوهای عربی بود که در کشورهای مصر و یمن آغاز شده بود؛ ارتش شاه در سرکوب قیام های مردمی در عمان و کشورهای حاشیه خلیج فارس، دست داشت.
از سوی دیگر، غرب بین ایرانیان، محبوب نیست. پنج سال پیش از مشهورترین مداخله غرب در امور داخلی ایران، یعنی کودتای آمریکایی- انگلیسی علیه حکومت مردمی دکتر مصدق، انگلیس به جنوب ایران لشکر کشیده و برای منافع اقتصادی و سیاسی اش، استقلال ایران را نقض کرده بود.
پس از کودتا علیه مصدق و روی کار آوردن دوباره شاه نیز آمریکا، انگلیس و متحدانشان، به حمایت از شاه و ارتش وی مشغول شدند .
آمریکا و انگلیس در دهه 1970، شاه را تشویق کردند که در پی انرژی هسته ای باشد و همان گونه که تونی بن، وزیر وقت انرژی انگلیس در خاطراتش نوشته است، وی به ایران رفت تا شاه را متقاعد کند که صنعت هسته ای را راه بیندازد.
وی سپس به مقطع پیروزی انقلاب اسلامی وآغاز تنش در روابط غرب با ایران پرداخت ودلایل تیره گی روابط را اینگونه توصیف کرد:
انقلاب اسلامی ایران در سال 1979، آمریکا و متحدانش را تکان داد و بعدها با اشغال سفارت آمریکا و بحران گروگان گیری، آمریکایی ها را تحقیر کرد. البته آمریکا نیز پس از انقلاب، دشمنی کرد، پول هایی را که از ایران بابت فروش اسلحه گرفته بود، پس نداد، اموالی را که شاه از مردم ایران دزدیده بود، برنگرداند. احساس حقارت آمریکا در پی بحران گروگان گیری، با تحقیر شدن آمریکا در جنگ ویتنام قابل مقایسه است.
در حالی که آمریکا و غرب در پی تنش با ایران بودند، سیاست خارجی ایران در 36 سال گذشته، پیگیر مدارا و دوری از تشنج بوده است. البته صداهای ناساز و سخنان متناقض از درون ایران نیز گهگاه شنیده می شد. ایران در تاریخ معاصر، به هیچ کشور حمله نکرده و کشوری را اشغال نکرده است در حالی که غرب در چند صد سال اخیر، مدام در حال حمله به کشورهای جهان و اشغال آن ها بوده است. آخرین حمله آمریکا به ایران، سرنگون کردن هواپیمای مسافربری ایران بر فراز خلیج فارس بود که در حمایت از صدام صورت گرفت.
این خبرنگار اسکاتلندی درباره اصول سیاست خارجی ایران در حال حاضر و تنش های موجود در خاورمیانه وعلل بروز آن می گوید: دکتر ظریف، وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران، در سخنانی شفاف، اصول حاکم بر سیاست خارجی ایران را برشمرده است. براساس سخنان این مقام رسمی ایران، تامین و تعمیق استقلال، ترویج و تحکیم وحدت داخلی، تثبیت و توسعه امنیت ملی و تسهیل توسعه با ثبات و دراز مدت کشور، از اصول سیاست خارجی ایران است.
وی می افزاید ایران به معنای واقعی واژه، مستقل است و بدون وابستگی به قدرت ها و فارغ از آنچه نظم نوین جهانی خوانده می شود، وظایف خود را به عنوان عضو مسوول در جامعه جهانی، با در نظر گرفتن منافع ملت ایران، صورت می دهد. در این توصیف عقلانی و منطقی، اولویت با نیازهای ملت و دولت ایران است.
روابط پر تنش ایران و آمریکا، در سالیان گذشته، پیچیده تر شده و بر روابط ایران با همسایگان نیز اثر گذاشته است. این روابط توام با سوء ظن، با برنامه های هسته ای ایران، متشنج تر شد. اخیرا افراد و گروه های خشونت طلب غیر دولتی در عراق، سوریه، یمن، لبنان و لیبی، فعالیت هایی را پی گرفته اند تا طرحی ضد ایرانی و ضد شیعی را دنبال کنند. هدف از این طرح، گسترش اسلام هراسی، ایران هراسی و شیعه هراسی است و می خواهند ایرانیان را تهدیدی علیه صلح و امنیت خاورمیانه معرفی کنند. این گروه ها که شامل طالبان، القاعده و داعش است، با حمایت های رقیبان ایران منطقه، در پی بی ثباتی در ایرانند.
شاید توافق هسته ای ایران و غرب، با میانجی گری دولت هایی همچون دولت برزیل، بتواند زمینه را برای رفع بدبینی ها فراهم آورد و امید داریم در سال های پایانی ریاست جمهوری باراک اوباما، چنین توافقی حاصل شود.
اگرچه با تسلط جمهوری خواهان بر هر دو مجلس آمریکا، این موضوع تا اندازه ای، دشوارتر شده است. غربی ها نباید فراموش کنند که ایرانیان چه خاطره بدی از دخالت های غرب در کشورشان دارند. دولت های غربی همچنین به سخنان مسوولان ایرانی، از جمله نظر رهبر ایران که بارها اعلام کرده اند که این کشور در پی ساخت سلاح هسته ای نیست و آن طرح را اسلامی نمی داند، توجه نمی کنند. ایران اساسا در پی خاورمیانه ای عاری از سلاح هسته ای است.
کریس بمبری سپس با اشاره به سوابق فرهنگی ، تمدنی و توانایی های علمی ایرانیان، به تشریح ظرفیت ها وموقعیت ویژه وبرجسته جمهوری اسلامی ایران برای تاثیر گزاری در معادلات جهانی ونیز علاقه مندی و توانایی ایران برای حل وفصل بحران های موجود در خاورمیانه پرداخت وگفت:
ایرانیان، ملتی محترمند و قدر احترام را می دانند. ایران حتی در شرایطی که تحریم شده است، رفتاری محترمانه با غرب دارد و با صبر و حوصله مایل است درباره موضوع هسته ای، به توافقی دست یابد.
سیاست خارجی کنونی ایران، مبتنی بر میانه روی است اما آمریکایی ها از درک آن عاجزند. یکی از علل ناتوانی آمریکایی ها در درک سیاست های ایران، این است که اکنون دیپلمات های ایرانی، انگلیسی را بهتر از دیپلمات های آمریکایی حرف می زنند و در مدیریت افکار عمومی، موفق ترند.
لازم به یاداوری است که رئیس جمهور روحانی، فارغ التحصیل دانشگاهی در اسکاتلند است. منظور از میانه روی در سیاست خارجی ایران، علاقه به گفتگو، تعامل سازنده، درک متقابل و اولویت دادن به امنیت ملی است که در پاره ای از موارد، به خطر افتاده است. همه ما ترور دانشمندان هسته ای ایران وحملات پراکنده افراد خارجی از کشورهای همسایه به مرزهای ایران را به یاد داریم.
اولویت دیگر سیاست خارجی ایران، حمایت از فلسطین است.
حمایت از فلسطین، در درون اصل فراگیرتری مبنی بر حمایت از مظلومان جهان قرار می گیرد. به همین علت، ایران رژیم صهیونیستی را به رسمیت نمی شناسد. امام خمینی از آغاز انقلاب، اسرائیل را نادیده گرفت و من معتقدم ایران، در ماه ها و سال های اخیر، بیش از همه کشورهای عرب، از مقاومت مردم فلسطین حمایت کرده است. غرب مدام در تلاش است تا متحدان ایران را در منطقه محدود و ایران را مسوول همه اقدامات آن ها معرفی کند. اگرچه ایران از حماس حمایت می کند، حماس دست نشانده ایران نیست کما این که در ماجرای سوریه، تنش هایی میان ایران و حماس روی داد. به نظر من، حماس قدردان کمک های ایران نیست. حزب... هم آلت دست ایران نیست بلکه در پی استقلال و امنیت لبنان است. حکومت اسد هم در مشت ایران نیست و ایران همیشه گفته آماده است درباره وضعیت سوریه و آینده آن کشور، گفتگو کند.
بررسی سیاست های جمهوری اسلامی ایران نشان می دهد که تنش، به نفع ایران نیست و ایران از فرقه گرایی در خاورمیانه سود نمی برد. برخلاف ایران، یکی از همسایگانش یعنی عربستان سعودی، مسوول قدرت گرفتن داعش است و منابع مالی عربستان سعودی، اکثرا از منابع غیر دولتی، به دست داعش می رسد. عربستان سعودی، در درگیری های فرقه ای در دیگر کشورها از جمله لبنان نیز دست دارد و برخلاف تبلیغاتش، در بحرین نیز تشنج می آفریند اما تلاش می کند تا ایران را مسوول درگیری ها و ناآرامی های بحرین نشان دهد در حالی که قیام مردمی در بحرین، ناشی از اقدامات رژیم آل خلیفه است که با نقض اصول دموکراسی، دیکتاتوری را مستقر کرده است.
ایران به صورتی ناخواسته، وارد بحران رو به گسترش عراق شده است. ورود ایران به بحران عراق، نه ناشی از اهداف امپریالیستی یا منافع استعماری است بلکه دو علت روشن دارد: داعش همان گونه که تهدیدی علیه جهانیان است، تهدید مستقیم علیه ایران است و عراق، برای همه شیعیان، از جمله ایرانیان، مهم است. ادامه کشتار گسترده شیعیان عراق، اگرچه برای غربی ها مهم نیست، برای ایرانیان اهمیت دارد.
غربی ها برای کشته شدن 17 نفر در هفته های اخیر در پاریس، اخبار و گزارش های فراوان منتشر و مناسبت های متعدد برپا کردند اما کشتار روزانه شمار فراوانی از مردم عراق، برای غربی ها مهم نیست.
با در نظر گرفتن سیاست خارجی معقول ایران، عجیب است که غرب کماکان از کمک های ایران برای حل مشکلاتش، بهره نمی برد. در نشست ژنو برای حل بحران سوریه، ایران دعوت نشد و در ائتلاف ضد داعش غرب، ایران جایی ندارد. غرب زیان بی توجهی به توانایی های ایران را می پردازد. اکنون چین در حال طراحی برنامه ای است که با دعوت از قدرت های شرق جهان، از جمله هند، ایران و روسیه، گروهی را شکل دهد که توازن قدرت را در جهان، بر هم خواهد زد. این تشکل که از چین آغاز و در ایران، کامل می شود، قدرت غرب را به چالش خواهد کشید و غرب ناچار خواهد شد برای رابطه با قدرت های نوظهور در شرق، به ایران روی آورد تا میانجی تعامل غرب با این قدرت ها شود.
اگرچه نظریه جنگ تمدن ها مدت ها در غرب حاکم بود و به نظر می رسید که حوادثی همچون کشتار در نشریه شارلی ابدو در فرانسه، به این تنازع دامن خواهد زد، اکنون زمان مناسبی برای شناخت اسلام، ایران و تمدن ایرانی فراهم شده است.
نقش ایرانیان در رشد دانش بشری و شکل گیری تمدن جهانی، ناشناخته مانده و قدر هنر و فرهنگ ایرانی، دانسته نشده است. بدون کمک اسلام و ایران، تمدن غربی نمی تواند رشد کند. سفارت خانه های ایران و انگلیس در این دو کشور باید گشایش یابد تا مردم کشورها بتوانند از کشورهای یکدیگر بازدید کنند و با فرهنگ و تمدن موجود، آشنا شوند. غربی ها باید به ایران بروند و مهربانی مردم این کشور را حس کنند و با واقعیات زیبای ایران، آشنا شوند. دولت های غربی نیز باید یاد بگیرند که با ایرانیان، براساس احترام متقابل سخن بگویند.
کد مطلب: 181627