درگیری های مذهبی و قومی و راهکارهای مقابله با آن از منظر قرآن کریم
عاطفه زرسازان تصریح کرد: قرآن کریم در آیات مختلف "بغی" را به عنوان عامل مهم اختلاف های مذهبی مطرح نموده که توان آن را دارد تا مسلمانان را در هم شکند و لباس ذلت و حقارت را بر اندام آنان بپوشاند.
اشتراک گذاری :
به گزارش حوزه فرهنگ خبرگزاری تقریب، عاطفه زرسازان، استاد دانشگاه مذاهب اسلامی در سخنانی در وبینار سی و پنجمین کنفرانس وحدت اسلامی، به عوامل درگیریهای مذهبی و قومی و راهکارهای مقابله با آن از منظر قرآن کریم اشاره کرد و گفت: بخشی از اختلاف عقیدتی برون دینی و درون دینی از پایین بودن سطح آگاهی و جهل مردم و حقایق و پیروی از ظن و گمان ناشی شده است. به تعبیر دیگر جهل و ناآگاهی مسلمانان از عقاید پیروان دیگر مذاهب و از سوی دیگر، ملاک قرار دادن گفتههای عوام به عنوان ملاک و معیار قضاوت درباره آن مذهب و برخوردار نبودن روحیهی پذیرش حقیقت و عدم تسلیم در برابر حقایقی که با دانسته های غلط پیشین در تضاد است، از عوامل درگیریهای مذهبی است. به همین منظور خداوند در مقام نکوهش افرادی که بدون علم سخن میگویند میفرماید: «فلم تحاجون فیما لیس لکم به علم و الله یعلم و انتم لا تعلمون». لذا اگر به آثار و پیامدهایی که جهل و ناآگاهی در ایجاد اختلاف میان توده ها، بروز جنگها، کشتارها و انحرافات اخلاقی داشته، توجه کنیم، متوجه نقش علم و معرفت می شویم. مزین شدن به نور علم موجب می گردد تا آدمی در مسائل مختلف، موانع وحدت و عزت خویش را که با اصل بیداری در تعارض است، از میان ببرد و از اقتدار و حرمت برخوردار شود.
زرسازان در ادامه اظهار داشت: دومین عامل درگیری و اختلاف عدم بکارگیری عقل و اندیشه در امور است. قرآن پیوسته انسانها را دعوت میکند که عقلشان را به کار گیرند و آنهایی که عقلشان را به کار نمیگیرند، از چهارپایان پست تر میشمارد. از این رو قرآن کریم عامل تفرقه و جدایی را ناشی از عدم تعقل دانسته و در یک بیان کوتاه و پرمحتوا میفرماید:«تحسبهم جميعا وقلوبهم شتى ذلك بأنهم قوم لا يعقلون». درست است انسان این قدرت را دارد که دربارهی مسائل مختلف اندیشه کند اما این اندیشهها لزوما حق و ثواب نیستند. عقل میتواند دربارهی تفکرات انسان نظر دهد و میان خوب و بد آنها تفکیک کند. به تعبیر دیگر تفکری که در پرتو نور عقل صورت میگیرد، ممدوح است. انسان عاقل لزوما مساوی انسان اندیشمند نیست و رشد عقل به تفکر عاقلانه است. البته به کار نگرفتن یا کمتر به کار گرفتن عقل و اندیشه در امور، پیامدهای سوئی نیز به دنبال دارد که میتوان از عوامل تفرقه از آنها یاد کرد که مواردی مانند پیروی از تعصبات جاهلانه و خرافی از جمله آنهاست.
او با بیان اینکه برخی از صف آرایی ها در برابر دعوت پیامبران بر اثر این گونه تعصبات جاهلانه و خرافی بوده است، افزود: پیروی کورکورانه از میراث اعتقادی گذشتگان و دنبالهروی از اکثریت علاوه بر آن که سبب میشود اصول و سنن و عقاید نادرست پایدار بماند، از طرف دیگر سبب میگردد آنها دربرابر به هر جنبش اصلاح طلبانه که قصد دنیای کهن را دارد، کمر ستیزه ببندند. نکته حائز اهمیت آن که قران پیروی و تقلیدی را که بر مبنای اندیشه و تعقل و بصیرت باشد، تایید میکند و پیروی کورکورانه و تقلید غیر بصیرانه را مورد مذمت قرار می دهد. ذکر کلماتی همچون افلا تعقلون، افلا تبصرون و افلا یتدبرون در آیات قرآن بهترین دلیل بر ادعای مذکور است. به همین سبب آزاداندیشی از راهکارهای مهم در به کارگیری عقل است که موجب رهایی اندیشه و آزادی آن از جهل و خرافات میگردد .
این استاد دانشگاه همچنین ادامه داد: قرآن کریم از مخاطبان خود میخواهد برای سخنان خویش برهان بیاورند. نکته حایز اهمیت آن که با استماع سخنان مختلف در محیط آزاد تفکر و اندیشه است که انسان به رشد دست می یابد اما در محیطی که تحمل شنیدن سخنان منطقی و مبتنی بر دلیل وجود ندارد، علاوه بر اینکه راه هر گونه پیشرفت و رشد بسته میشود، چه بسا در اثر این کجاندیشی به دوری و اختلاف نیز بینجامد. از این رو اسلام از پیروان خود میخواهد سخنان مختلف را بشنوند، آنگاه بهترینشان را گزینش کنند. از نگاه قرآن چنین افرادی مصداق صاحبان خرد میباشند.
زرسان به مورد دیگری که از پیامدهای عدم تفکر و اندیشه است، اشاره کرد و افزود: از دیگر پیامدهای عدم تفکر، قشری نگری و سطحینگریاست. تردیدی نیست که جزم اندیشی و برخورد سطحی با متون اسلامی به بروز راه حلهای ناقصی منجر میشود که هیچ همسویی با منطق ندارد و سبب تفرقه و چنددستگی میان مسلمانان گشته و به دشمن اجازه میدهد اتهامات ستمگرانه ای همچون عقبماندگی، ارتجاع، جمود و تهجر را به اسلام واردکند. به گواهی تاریخ پیدایش بسیاری از فرقه های فقهی و کلامی میان مسلمانان بر اثر نگرش سطحی به ظواهر آیات بوده است. سومین عامل از عوامل نزاع، خودپرستی است چرا که دوری مسلمانان از اخلاق اسلامی و بیتوجهی به احکام الهی و غفلت از ارزشهای اخلاقی اسلام از جمله عوامل آسیبزا به وحدت اسلامی است که جامعهی اسلامی را از درون میپوساند و به دشمنان این فرصت را میدهد تا از این خلا استفاده کرده و به دامن زدن و ایجاد اختلاف میان مسلمانان بپردازد.
او تصریح کرد: با به کار بستن این روش میتوان امت اسلامی را به رشد و تعالی رساند و از تفرقه و اختلاف نجات داد. از این رو قرآن کریم در آیات مختلف بغی را به عنوان عامل مهم اختلافهای مذهبی مطرح نموده که توان آن را دارد تا مسلمانان را در هم شکند و لباس ذلت و حقارت را بر اندام آنان بپوشاند. مفسران، بغی را به معنای ریاست طلبی، ظلم و تجاوز، عناد، حسد، حرص و دنیا طلبی معنا کردهاند. مراع و جدال نیز از عوامل درگیری و اختلاف بوده و دوری از آن راهکاری است که قرآن برای جلوگیری از تفرقه از آن یاد میکند. در آیات و روایات، جدال به طور مطلق نفی نشده است بلکه به جدال احسن توصیه شده است. خداوند موعظه را با وصف حسنه و جدال را با وصف احسن یاد میکند. یعنی موعظه باید نیکو باشد اما جدال نیکوتر و این حکایت از ظرافت و حساسیت جدال دارد. پنجمین مورد از عوامل درگیری میتوان احترام نگذاشتن به مقدسات مخاطب را عنوان نمود. احترام متقابل در گفت و گو نخستین شالودهای است که سبب کاهش نفرت و تنش در بین اقوام و ملل مختلف میگردد. چنانکه خداوند خطاب به مسلمین می فرماید:« لا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم». تجربه ثابت کرده است اگر مناظرات دینی و کشمکشهای فکری از مسیر اعتدال و رعایت اخلاق نقد خارج شوند، ثمرهای جز افزایش دشمنی، بغض و در نهایت جنگ و خونریزی ندارد. چنانکه خداوند خطاب به مسلمانان میفرماید:« و قولوا لناس حسنا».
او در پایان عدم صبر و تحمل را از عوامل مهم ایجاد درگیری و نزاع دانست و افزود: دشمنان اسلام را طیفهای وسیعی شکل میدهند. این طیف ها در انگیزههای خصومت و نیز در برخوردها یکسان نیستند. برخی بنیاد و اساس خصومت هستند مانند سران کفر و برخی دیگر انسانهای فرودست فکری و اجتماعی میباشند که در تور نامرئی سران کفر گرفتار آمدهاند و به اذیت و آزار مسلمانان میپردازند. پیامبر اکرم در برابر جریان فرودست طیف ناآگاه صبر میکردند و جواب بدی را با بدی نمیدادند، چنان که خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم به ایشان اینگونه میفرماید: «ولا تستوی الحسنة ولا السّیئة إدفع بالّتی هی أحسن فإذا الّذی بینک و بینه عداوة کأنّه ولی حمیم وما يلقاها إلا الذين صبروا» . قرآن کریم هنگامی که روش ملایمت و مسالمت را برای ما برمیگزیند، به نتایج عملی این روش اشاره میکند که دشمنانت را به دوستانت تبدیل میکند که در اندیشه و عمل با تو هماهنگ شوند. سپس در پی آن به این امر اشاره میکند که این روش به شکیبایی زیاد و ایمان قوی نیاز دارد چرا که این روش در برخورد با برتری طلبی دشمن و مشکلات مبارزه، اعصاب قوی و انعطافپذیری شخصیت را میطلبد که زندگی رسول اکرم صلوات الله علیه و آله و سلم بهترین گواه بر این مدعاست.