به گزارش حوزه استان ها
خبرگزاری تقریب(تنا)، حمیدرضا مظاهری سیف، کارشناس مسائل سیاسی و دینی، در سخنانی به تحلیل جنبشها و دینهای جدید که در چند دهه اخیر در جهان مطرح شدهاند پرداخت.
وی این جنبشها را در کشور خود "معنویتهای نوظهور" یا "عرفانهای نوظهور" مینامد، در حالی که در سطح جهانی از آنها با عنوان "دینهای جدید" یا "جنبشهای دینی جدید" یاد میشود.
منابع مختلف، از جمله دایرهالمعارفها و مراکز مطالعاتی گوناگون، برای بررسی این جریانها ایجاد شدهاند، اما آمار دقیقی در رابطه با تعداد این جنبشها وجود ندارد.
مظاهری سیف به دایرهالمعارفی به نام New Religious Movement: Challenge and Response اشاره میکند که حدود چهارده سال پیش منتشر شده و در آن گفته شده است که بیش از ده هزار دین یا جنبش دینی جدید در سطح جهان وجود دارد.
همچنین، مؤسسهای به نام "این فورم" در انگلستان که قریب به چهل سال است بر روی این موضوع کار میکند، آمار حدود پنج هزار دین جدید را اعلام کرده است.
این جنبشها ممکن است وارد کشور ما نیز شده باشند. برخی از آنها شناسایی شدهاند و برخی دیگر هنوز ناشناخته هستند.
بیش از ۳۰۰ مورد از جریانها نوظهور در ایران شناسایی شده است
دستکم بیش از ۳۰۰ مورد از این جریانها در ایران شناسایی شده است، اما این تعداد همچنان کامل نیست و موارد بسیاری وجود دارد که شناسایی نشدهاند.
مظاهری سیف به ویژگیهای خاص این جریانها اشاره میکند و میگوید که آنها یک سلسلهمراتب درونی دارند و ارتباط خاصی با اعضای خود برقرار میکنند.
این نوع ارتباط باعث میشود که اعضا از ارتباط با دیگران محدود شوند و در واقع کنترل شوند.
در این ساختارها، اعضا از شیوههایی برای کنترل و هدایت به کار گرفته میشوند. با گسترش رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی، این جریانها به شیوههای مختلف از جمله برگزاری سمینارها، دورههای آموزشی و ارائه خدمات اجتماعی تلاش میکنند تا در فضای عمومی رقابت کنند و به تأثیرگذاری خود ادامه دهند.
جنبشها نوظهور به دنبال جذب افراد متعصب و محدود نیستند
وی تأکید میکند که برخلاف فرقهها، این جنبشها به دنبال جذب افراد متعصب و محدود نیستند، بلکه به دنبال جلب مخاطبان گستردهتری هستند. در این جنبشها، رهبر خاصی وجود ندارد و اعضا در سطوح مختلفی قرار دارند، برخی از آنها نزدیک به رأس هرم قرار دارند و برخی دیگر در درجات پایینتر فعالیت میکنند.
این در حالی است که ساختارهای فرقهای معمولاً یک رأس مشخص دارند و تمامی اعضا تحت هدایت یک رهبر قرار میگیرند.
در کشور ما، صدها یا شاید هزاران جریان معنوی نوظهور وجود دارند. برخی از این جنبشها شناختهشده و تأثیرگذار هستند. به عنوان مثال، یکی از این جنبشها "تفکر نو" است که آموزههای اصلی آن شامل "قانون جذب"، "قدرت ذهن"، "تأثیر تصورات ذهنی بر کائنات" و "چگونگی رسیدن به خواستهها از طریق قدرت درونی" است. این جنبش در اواخر قرن نوزدهم در آمریکا بهعنوان یک دین جدید به نام New Thought Religion یا New Thought Movement ایجاد شد.
جنبشهای دیگری مانند جریان "هندویسم جدید" نیز در سطح جهانی و در کشور ما گسترش یافتهاند.
این جنبشها معمولاً با مفاهیمی چون یوگا، مراقبه، و فلسفههای جدید مرتبط هستند.
علاوه بر این، "موج کرهای" که در ابتدا بهطور ظاهری به موسیقی و فیلمهای کرهای مرتبط است، در لایههای عمیقتر، به یک باور متعصبانه تبدیل شده و حتی نوجوانان زیادی را تحت تأثیر قرار داده است. این افراد به شدت در مقابل نقدها و چالشها از خود واکنش نشان میدهند، مشابه به رفتار متعصبان دینی.
کدام جنبش های نوظهور در ایران در حال گسترش است؟
مظاهری سیف به گسترش موجهای معنوی جدید در سطح جهان اشاره کرده و میگوید که ما هماکنون با "موج بودیسم جدید" روبهرو هستیم که در حال گسترش در ایران و سایر نقاط جهان است.
حمیدرضا مظاهری سیف، کارشناس مسائل سیاسی و دینی، در سخنانی به بررسی ورود و گسترش جنبشهای معنوی نوظهور در ایران پرداخته و تأکید میکند که هرچند حساسیتها نسبت به این جریانها از دهه ۸۰ آغاز شد، اما ورود آنها به کشور به زمانی پیش از این باز میگردد.
جنبش نوظهور یوگا
وی به ورود جریانهای معنوی جدید در دهه ۴۰ اشاره میکند، زمانی که یکی از جنبشهای تأثیرگذار هندویسم به نام "هارِر کریشنا" وارد ایران شد. این جنبش که در دهههای ۴۰ و ۵۰ میلادی گسترش یافت، یک برداشت جدید از هندویسم ارائه داد که بهویژه برای افرادی که با افسردگی و مشکلات زندگی روزمره دست و پنجه نرم میکردند، جذابیت داشت.
آموزههای این جنبش بر اساس شادی و پرستش کریشنا، یکی از خدایان هندویسم، بود و اعضای آن شادی و رقص را به عنوان عبادت به کریشنا تقدیم میکردند.
این جنبش در کشورهای مختلف موجی گسترده بهوجود آورد و پراپکوپادا، رهبر این جنبش، دو بار به ایران سفر کرد و در تلویزیون ملی ایران سخنرانی کرد.
او در تهران معبدی تأسیس کرد و جنبش یوگا را که مبتنی بر پرستش کریشنا بود، در ایران گسترش داد.
حمیدرضا مظاهری سیف به ادامه فعالیتهای جنبشهای معنوی نوظهور در ایران اشاره میکند و میگوید که در دهه ۵۰، اولین کتابهای اوشو به زبان فارسی ترجمه و منتشر شد. کتابهایی مانند "یوگا، ابتدا و انتها" که مجموعهای از سخنرانیهای اوشو بود، در کشور رواج یافت.
جریان اوشو در دهه ۸۰ به قدری گسترش یافت که حتی در شهرستانهای دوردست نیز مخاطبان زیادی داشت. این جنبش که همچنان در ایران فعالیت دارد، در بسیاری از کافهها و مکانهای عمومی از طریق کتابها و آموزههای معنوی خود دنبالکنندگان زیادی را جذب کرده است.
جنبش نوظهور عرفان سرخپوستی
در دهه ۵۰ همچنین آثار کارلوس کاستاندا، نویسنده مکزیکی، در ایران ترجمه و منتشر شد. این آثار که شامل فلسفهای از نوع عرفان سرخپوستی بودند، در دهههای ۶۰ و ۷۰ مخاطبان زیادی پیدا کرد و همچنان به عنوان یکی از جنبشهای معنوی نوظهور شناخته میشود. با گذر زمان، این آثار دیگر اجازه نشر نداشتند و در دهه ۸۰، فعالیتهای مربوط به این جریانها محدود شد. پس از کارلوس کاستاندا، فردی به نام دون میگویل رویز به گسترش آموزههای مشابه ادامه داد و کتابهایش از جمله چهار میثاق و میثاق پنجم به فارسی ترجمه شدند و در دهههای اخیر منتشر شدند.
حمیدرضا مظاهری سیف به حضور همچنان فعال این جنبشها در فضای مجازی نیز اشاره میکند. اگرچه جریان عرفان سرخپوستی به اندازه برخی دیگر از جنبشهای معنوی نوظهور گسترده نیست، اما همچنان ریشههای عمیقی در کشور دارد. این جریان، که ابتدا در دهه ۵۰ و ۶۰ با آثار کارلوس کاستاندا آغاز شد، نوعی عرفان مبتنی بر مصرف مواد روانگردان (LSD) را تبلیغ میکرد. به گفته وی، در کنار فروش آثار کاستاندا، قرصهای LSD به عنوان "قرص عرفان" در آمریکا تولید و در ایران نیز منتشر میشد. برخی از افرادی که در آن دوران این مواد را مصرف کرده بودند، تأثیرات خاصی از آن گزارش میدادند.
جنبش نوظهور"گوردن میلتون"
حمیدرضا مظاهری سیف به یکی از تحلیلگران غربی به نام "گوردن میلتون" اشاره میکند که جنبشهای معنوی نوظهور را به پنج یا شش دسته تقسیم کرده است. یکی از این دستهها به "دینهای مواد" اختصاص دارد که به مصرف مواد روانگردان و استفاده از آنها در مراسم معنوی میپردازند. این دینها بهویژه در فضاهای بسته و تحت نظر استادان خاص خود، مکاشفات معنوی را تجربه میکنند. این نوع دینها امروزه در برخی نقاط جهان، از جمله ایران، همچنان حضور دارند. به عنوان مثال، در یکی از کافههای کرج به نام "کافه سایکدلیک"، که به معنی کافه روانگردان است، خدمات مربوط به مواد روانگردان ارائه میشد. این کافهها با نامهایی همچون "یوفو کافه" (کافه بشقاب پرنده) خود را معرفی میکردند و مواد روانگردان مانند LSD بهعنوان ابزارهای معنوی در آنجا به فروش میرسید.
در ابتدا باید اشاره کرد که جریان یوگا به عنوان یک پدیده در کشور ما از زمانهای گذشته، بهویژه در دهههای اخیر، بهطور گستردهای وارد شده است. اگرچه نام "یوگا" به طور رسمی در ابتدا در منوهای موجود در کشور مطرح نمیشد، ولی افرادی که به آن علاقهمند بودند میتوانستند با مراجعه به منابع مختلف، به فراگیری و تمرین یوگا بپردازند. این جریان از ابتدا با تأکید بر آموزههای هندوئیسم، به ویژه برکیشناپرستی، وارد ایران شد.
قویترین و رسمیترین جریان، یوگا در ایران در حال گسترش است
اما اگر بخواهیم به شکل سازمانیافته و قانونی به این جریان نگاه کنیم، باید گفت که قویترین و رسمیترین جریان یوگا در ایران بهطور چشمگیری در حال گسترش است. در حال حاضر، این جریان در برخی از دانشگاهها واحدهایی در این زمینه ارائه میدهد و حتی پایاننامههایی در نقد و ترویج یوگا نوشته میشود. یوگا نه تنها بهعنوان یک ورزش برای سلامتی بلکه بهعنوان یک فلسفه و مکتب معنوی در حال ترویج است. این جریان در سطح جهانی بهطور فعال در حال رشد است و اهداف خاص خود را دنبال میکند. در این زمینه، هدف ما این است که یک تحلیل کلی و جامع از این جریانها ارائه داده و بهطور دقیقتری به مخاطبان کمک کنیم تا درک بهتری از ابعاد مختلف یوگا و تأثیرات آن بر فرهنگ و دین داشته باشند.
یوگا در ابتدا ممکن است بهعنوان یک ورزش برای سلامت و تندرستی شناخته شود، و در این زمینه هم کتابهای زیادی در کشور ما منتشر شده است که به بررسی آثار سلامتبخش آن پرداختهاند. این کتابها شامل مباحثی چون "یوگا و بیماریهای قلبی"، "یوگا و خستگی مزمن"، "یوگا و ایج"، "یوگا و کمردرد"، "یوگا و اماس"، "یوگا و سردرد" و "یوگا و دیابت" هستند. بهطور کلی، بیش از پنجاه کتاب در این زمینه در ایران وجود دارد که اکثر آنها به زبان فارسی ترجمه شدهاند.
در بررسی دقیقتر این کتابها، متوجه میشویم که تقریباً تمامی این آثار توسط تیموتی مکال، استاد یوگا و پزشک عمومی آمریکایی، نوشته شده است. جالب است که این نویسنده تنها یک کتاب با عنوان "یوگا بهعنوان پزشکی" دارد که در آن ادعا میکند یوگا میتواند به درمان مشکلات مختلفی از جمله کمردرد و ایجز کمک کند. این کتاب بهطور گستردهای در ایران ترجمه و منتشر شده است و در نتیجه، تصوراتی نادرست و مبنای علمی نادرستی از یوگا بهعنوان یک روش درمانی در ذهن بسیاری از افراد شکل گرفته است.
در ایران، مسعود مهدویپور یکی از افرادی است که تلاشهای زیادی در دهه هفتاد برای رسمی کردن یوگا انجام داد. این تلاشها به ویژه از زمانی که یوگا توسط پروپولپادا، پایهگذار جریان یوگا در ایران، وارد کشور شد، ادامه یافت. در نهایت، یوگا بهطور رسمی به فدراسیون ورزشهای همگانی وارد شد و در تمامی استانها و کمیتههای ورزشی گسترش یافت. یکی از آثار مهدویپور در این زمینه کتابی است با عنوان "آنچه یک معلم یوگا باید بداند"، که بهطور واضح ارتباط یوگا را با بیداری معنوی و فلسفههای خاص آن نشان میدهد.
در کنار این افراد، مجله "دانش یوگا" که بیش از بیست سال است در کشور منتشر میشود، نیز به بررسی ابعاد مختلف یوگا پرداخته است. این مجله در طول این مدت، حدود دویست شماره منتشر کرده و مطالب مختلفی در زمینههای مختلفی چون سلامتی، خودشناسی، معنویت و فلسفه یوگا ارائه کرده است. جالب است که بیش از پنجاه درصد از محتویات این مجله به مباحث معنوی و معرفی عرفانهای هندی و فلسفه یوگا اختصاص دارد.
در این راستا، افراد دیگری مانند برزو قادری نیز بهطور مفصل به جنبههای معنوی یوگا پرداختهاند و آموزههای یوگا را نه تنها بهعنوان یک ورزش، بلکه بهعنوان یک فلسفه و راه معنوی مطرح کردهاند. تفاصیل و آموزههای یوگا در هند بیشتر بهعنوان فلسفه و عبادات معنوی در نظر گرفته میشوند و نه صرفاً بهعنوان یک روش ورزشی.
بهطور کلی، جریان یوگا در کشور ما فراتر از یک ورزش ساده است و جنبههای معنوی و فلسفی آن همزمان با ابعاد جسمانی آن در حال ترویج است. این مسأله نیازمند تحلیل دقیق و آگاهی بیشتر از مخاطبان است تا بتوانند تشخیص دهند که این جریان تا چه اندازه با فرهنگ و دین ما همراستا است و چه خطراتی ممکن است برای هویت دینی و فرهنگی جامعه ایجاد کند.
کتاب "راه یوگا" که به بررسی یوگا در سطح جهانی پرداخته، به صراحت اشاره میکند که یوگا در تمام دنیا به دو شاخه اصلی تقسیم میشود: ویشنوپرستان و شیوپرستان. این نکته بسیار مهم است که در کشور ما، یک کتاب تعلیمی – نه ترجمهای – نوشته شده که میگوید در همه جا، از جمله در ایران، یوگاکاران به این دو دسته تقسیم میشوند. اما ما این پدیده را اغلب به عنوان یک ورزش تلقی میکنیم. دلیل این که یوگا توانسته چهره خود را بهعنوان یک فعالیت ورزشی و سلامتی معرفی کند، به تاریخ ورود آن به کشورهای غربی برمیگردد.
در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، یوگا بهطور گسترده وارد غرب شد، ابتدا در آمریکا و سپس به دیگر کشورهای جهان. در این دوران، یوگا با واکنش شدید مسیحیت مواجه شد. کلیسای واتیکان علیه یوگا بیانیهای صادر کرد و آن را بهعنوان یک آیین مشرکانه محکوم نمود. در پاسخ به این اعتراضها، کسانی که یوگا را به غرب معرفی میکردند، بهتدریج چهره آن را تغییر دادند و آن را بهعنوان یک ورزش و روش سلامتی، با تأکید بر تناسب اندام، زیبایی، جوانی و شادابی پوست ارائه کردند. این رویکرد، ویترین جدیدی از یوگا بود که امروزه با آن آشنا هستیم.
اما کسانی که به یوگا وارد میشوند، بهزودی متوجه میشوند که آنچه بهعنوان یوگا مدرن شناخته میشود، در حقیقت شاخههای مختلفی دارد. در کشور ما نیز آثار و روشهای مختلف این جریانها بهطور رسمی آموزش داده میشود. اگر در فضای مجازی جستجو کنید، خواهید دید که بسیاری از باشگاههای یوگا در ایران، مانند باشگاههای ستیانانده یا آینگر، بهطور رسمی سبکهای مختلف یوگا را تبلیغ میکنند. این نشان میدهد که یوگای موجود در ایران همان یوگای هندی است و این تصور که یوگای ایرانی با یوگای هندی تفاوت دارد، یک تصور نادرست است.
آموزش یوگا برای کودکان، خود یکی از خطرات جدی و آسیبزا برای نسلهای آینده است
متاسفانه، حتی یوگا برای کودکان نیز در حال آموزش است که این موضوع، خود یکی از خطرات جدی و آسیبزا برای نسلهای آینده است. علاوه بر این، ما شاهد گسترش جریانهای بودیسم جدید نیز هستیم. این جنبش، ابتدا با آثار تیکنات هان در ایران مطرح شد، که کتابهای او از دهه 70 میلادی به فارسی ترجمه و منتشر شد. تیکنات هان امروز یکی از برجستهترین نویسندگان و معلمان در این حوزه است، و آثار او مانند "راه و رسم آرامش" و "فقط راه برو" در کشور ما بهطور گسترده منتشر میشوند.
مشکل اساسی در اینجا این است که بودیسم بهطور کامل خود را بازتعریف کرده است. در این مکتب، هیچگونه باور به خدا وجود ندارد. برخی از شاخههای آن حتی بودا را به مقام خدایی رساندهاند و به نوعی او را پرستش میکنند. بهطور کلی، در بودیسم هیچ مفهومی از خالق جهان و آسمانها وجود ندارد. در این مکتب، معتقدند که برای رسیدن به معنویت و آرامش باید ذهن را از تمامی افکار و احساسات رها کرده و به وضعیت "شونیتا" (خلاء) دست یافت، جایی که همهچیز پوچ و بیمعناست. این باورها بر پایه این تصور بنا شدهاند که تمامی استرسها و اضطرابهای انسان ناشی از تعلقات دنیوی و فریبهای حسی است. بهعبارتی، آنچه که ما بهعنوان حقیقت و واقعیت درک میکنیم، در حقیقت هیچ است و تنها ذهن ما است که آن را میسازد.
همچنین، باور به تناسخ در بودیسم وجود دارد. آنها اعتقاد دارند که تا زمانی که تمایلات و تعلقات دنیوی از بین نروند، فرد در یک چرخه بیپایان از تولد و مرگ قرار دارد و تا زمانی که این چرخه شکسته نشود، فرد در بدنهای مختلف در این دنیا دوباره به دنیا میآید. برای شکستن این چرخه، باید به حالتهای خاصی از سکوت و مدیتیشن دست یافت تا انسان به درک صحیحی از حقیقت و معنای زندگی برسد.
این دیدگاهها و آموزهها بهتدریج در جوامع مختلف، از جمله ایران، گسترش یافته و در قالب کتابها، باشگاهها و دورههای آموزشی به مردم ارائه میشود.
بررسی مفاهیم نیروانا و مدیتیشن در بودیسم و تأثیر آن در جهان امروز
حمیدرضا مظاهری سیف، کارشناس مسائل دینی و سیاسی، در تحلیل مفاهیم معنوی و فلسفی بودیسم گفت: "جهان در نظر بودیسم خالی است و هیچ چیز واقعی نیست. همه چیز پایانپذیر است و نهایت ارفان بودایی رسیدن به 'نیروانا' است. نیروانا به لحظهای اشاره دارد که فرد پس از عبور از مراحل مختلف، به آرامش و رهایی دست مییابد. این لحظه به مثابه آتشی است که پس از خاموش شدن کامل آن، شعلههای آخرین آن نیز از بین میرود."
وی در ادامه افزود: "نیروانا هنگامی اتفاق میافتد که آخرین شعلههای آگاهی، تصور و تمایلات در فرد خاموش شوند. در واقع، هدف مدیتیشن در بودیسم رسیدن به چنین مرحلهای از رهایی است. امروز در دنیا، مفهوم مدیتیشن به عنوان ابزاری برای کاهش استرس و دستیابی به آرامش مطرح شده است، اما این مفاهیم در نهایت ریشه در بودیسم دارند."
مظاهری سیف همچنین اشاره کرد که در ابتدا، آموزههای بودیسم ممکن است برای بسیاری سختفهم باشند و افراد با مقاومت روبهرو شوند. "ممکن است ابتدا گفته شود که جهان خالی است و نه خدا وجود دارد، نه آسمان و نه زمین، بلکه همه اینها تنها ساختههای ذهن انسان هستند. اما این مفاهیم به تدریج و در مراحل بعدی آموزشهای بودایی به افراد منتقل میشود."
این کارشناس دینی همچنین به آثار افرادی چون تیکنات هان اشاره کرد که در برخی از کتابهای خود به لایههای عمیقتر فلسفی و معنوی بودیسم پرداخته است. به گفته او، در حالی که برخی آثار تنها به مدیتیشن و روشهای مختلف آن میپردازند، در آثار دیگر مانند "کلیتهای ذهن"، "نه ترس" و "موجزه توجه آگاه" این مفاهیم بهطور عمیقتر مورد بحث قرار میگیرند.
مظاهری سیف به ظهور جریانهای جدید بودیستی در غرب اشاره کرد و گفت: "مثالهایی از این دست عبارتند از خانم پامالیشدرون، نویسنده آمریکایی که پس از تبدیل به راهب بودایی، مفاهیم بودیسم را به زبان امروزی ترویج میکند. او که پیش از این مسیحی بود، اکنون در تلاش است تا آموزههای بودیسم را در قالبهای جدید و قابل فهم برای مخاطبان غربی معرفی کند."
وی همچنین به فعالیتهای ریوه اوکاوا، استاد ژاپنی بودیسم، اشاره کرد که با تأسیس مؤسسهای تحت عنوان 'علم شاد زیستن' و گسترش معابد بودایی در سطح جهان، جنبههای مثبت بودیسم را به جای جنبههای رهایی از رنج، تبلیغ میکند. به گفته اوکاوا، رهایی از غم و غصه موجب زندگیای پر از شادی میشود و او این مفاهیم را در قالب "دانش شادی" ترویج میکند.
انتهای پیام/