اشاره:مراغي را بايد از اصلاحگران در عرصه مسايل دانشگاه الازهر، قضاوت، و تقريب مذاهب اسلامي دانست. وي همواره همان روش را در پيش گرفته بود كه استادش شيخ محمد عبده به كار ميگرفت
ولادت و تحصيل علم در شهر مراغه از استان سوهاج، در خانوادهاي علاقهمند به علم و دانش در تاريخ ۱۸۸۱/۳/۵ م (و به قولي نهم مارس ۱۸۸۱ مطابق با ۱۲۹۸ هجري قمري) پسري به دنيا آمد كه اسمش را محمدمصطفي گذاشتند. در نوجواني قرآن كريم را حفظ كرد و سپس وارد دانشگاه الازهر شد و از اساتيد بزرگ آن بهرهها برد. وي از نظر سني جوانترين شخصي است كه به درجه علمي «العالمية» رسيده است. محمد مصطفي در ميان ساير دانشپژوهان نفر اول بود و در سال ۱۳۲۲ ه..ق / ۱۹۰۴م. در سن ۲۳ سالگي نزد استاد امام محمد عبده و ديگر علما امتحان داده و از عهده آن به خوبي برآمد و پس از آن، مناصب مختلفي را در الازهر به عهده گرفته است.
ويژگيهاي اخلاقي استاد مراغي از حافظه قوي برخوردار و با هوشمندي ذاتي به استقلال فكري مشهور بود. در رفتار با رقيبان و مخالفان، احترام آنان را حفظ ميكرد. از نفاق و تملق به دور بود. پشتكار و جدّيت زيادي به خرج ميداد، مدام كار ميكرد و احساس خستگي در او پديدار نبود.
تأليفات استاد مراغي آثار زيادي را در زمينه تفسير قرآن، فقه و ادبيات عرب و نيز ارايه برنامههاي اصلاحي، به ويژه برنامههاي مرتبط با دانشگاه الازهر و قوانين خانواده، از خود به جاي گذاشته است. مهمترين آثار علمي برجاي مانده وي عبارت است از:
۱ـ الاولياء و المحجورون؛ اين كتاب شامل مباحث فقهي است و همچنان به صورت خطي در كتابخانه الازهر نگهداري ميشود. وي با ارايه اين مباحث عميق فقهي به عضويت «هيئت كبار العلما» درآمد.
۲ـ تفسير جزء تبارك؛ استاد مراغي اين تفسير را به عنوان مكمل و تكمله تفسير جزء «عم» استاد محمد عبده، قرار داده است.
۳ـ مقالهاي در زمينه وجوب ترجمه قرآن كريم؛
۴ـ مقالهاي براي كنفرانس اديان در لندن با عنوان «الزمالة الانسانية»؛
۵ـ بحثهايي در قوانين اسلامي و مستندات قانون ازدواج به شماره ۲۵ سال ۱۹۲۹؛
۶ـ مباحثي در بلاغت و ادبيات عرب؛
۷ـ جزوههاي درسي مشتمل بر تفسير برخي از سورههاي قرآن كه در مجله الازهر چاپ شده است. اين دروس در مساجد بزرگ قاهره و اسكندريه ارايه شد كه ملك فاروق از سال ۱۳۵۶ تا سال ۱۳۶۴ هجري قمري در آن حضور داشت.
شيخ مراغي در ديدگاه ديگران مرتبه علمي و مقام عالي و برجسته شيخ مراغي بر كسي پوشيده نيست. براي يادآوري بيشتر، سخنان برخي از بزرگان را درباره وي مرور ميكنيم:
الف) دكتر سيد محمد طنطاوي، مفتي الازهر: بهرغم اين كه عمر شيخ مراغي كوتاه بود اما زندگياش نسبت به آثار علمي به جاي گذاشته، طولاني و بزرگ است.
ب) دكتر نعمات أحمد فؤاد: (از ويژگي شيخ مراغي اين است كه) وي بين علوم ديني و علوم طبيعي جمع كرد؛ همانگونه كه به اعجاز علمي قرآن با ضابطه مربوط، معتقد بود. همچنين به ادبيات علاقهمند بود و در اين زمينه، شعر و نثر از او باقي است. وي به مطالعه و تدريس تطبيقي اديان پرداخته تا در ضمن آن چهره درخشان اسلام را معرفي نمايد. او تأكيد مينمود كه پيشرفت علمي و فلسفي قدرت جلوگيري از جنگ و درگيري را ندارد و جهان پيشرفته علمي، شاهد وحشيگري و جنايت است و فقط اسلام ميتواند انسانها را از جنگ و خونريزي باز دارد.
ج) دكتر محمد نايل رئيس پيشين دانشكده زبان عربي و دوست امام مراغي: استاد مراغي يك انقلابي بود كه در مسير حق از كسي هراس نداشت.
مسئوليتهاي اجرايي و علمي ۱ـ شيخ مراغي پس از فارغالتحصيلي در سال ۱۳۲۲ ه. / ۱۹۰۴ م، از سوي استادش شيخ محمد عبده به سمت قاضي منصوب شد تا در شهر «دنقله» كشور سودان به امر قضاوت بپردازد. وي اين مسئوليت را پذيرفت و تا سال ۱۹۰۷ م (به مدت سه سال) به امر قضا اشتغال داشت و از آنجا كه حاكم نظامي انگليس در سودان، به طور مداوم مخالفت و كارشكني ميكرد، وي از سمت خويش استعفا داد و به مصر برگشت.
۲ـ از سال ۱۹۰۷ به بعد در مصر در منصب قضاوت مشغول به كار بود تا اين كه در سال ۱۹۲۳ م. به رياست محكمه عالي شرعي مصر دست يافت.
۳ـ در سال ۱۹۲۸ م. در حالي كه ۴۷ بهار از عمرش گذشته بود به عنوان شيخ الازهر برگزيده شد. وي جوانترين فردي بود كه در تاريخ الازهر، به اين مقام دست يافت.
۴ـ نظرات اصلاحي وي درباره برنامههاي آموزشي و ساختار الازهر با مخالفت ملك فؤاد روبهرو شد و او از رياست الازهر استعفا داد.
۵ـ با اعتصاب و فشار اساتيد و دانشجويان الازهر، ملك فؤاد از نظرش برگشت و بار ديگر شيخ مراغي در آوريل ۱۹۳۵ به رياست الازهر برگزيده شد و پس از ده سال تلاش براي پيشرفت علمي و ديني الازهر، بالاخره در ۲۲ آگوست ۱۹۴۵ دار فاني را وداع گفت.
تفكر اصلاحي و تقريب مذاهب اسلامي مراغي را بايد از اصلاحگران در عرصه مسايل دانشگاه الازهر، قضاوت، و تقريب مذاهب اسلامي دانست. وي همواره همان روش را در پيش گرفته بود كه استادش شيخ محمد عبده به كار ميگرفت. در ذيل به نمونههايي از افكار اصلاحگرايانه او و فراخواني جامعه علمي و دانشگاهي به آموختن و به كارگيري قوانين مترقّي مذاهب و... اشاره ميشود:
الف) اصلاحات قضايي مرحوم مراغي در عرصه تأمين عدالت و اصلاح امور مردم، روش ويژهاي را به كار گرفته بود؛ وي معتقد بود كه قاضي بايد حكمش را از كتاب و سنت قطعي پيامبر۹ اخذ كند و قوانين غيرديني را كنار بگذارد. قاضي بايد از سلطه هر قدرت و حاكمي جز ولايت الهي، رها باشد تا بتواند عدالت را بدون ترس و هراس در جامعه برپا دارد. وي بر اين عقيده بود كه اصلاح قوانين قضايي، نيمي از كار قضاوت است؛ از اين رو كميتهاي را به رياست خودش تشكيل داد تا قوانين مربوط به احوال شخصيه در مصر را دوباره بررسي نمايند. وي اعضاي كميته مذكور را از تقيّد به مذهب خاصي بر حذر داشت.
از آنجا كه قضات مصري فقط بر اساس فقه حنفي حكم ميكردند، استاد مراغي آنان را وادار كرد به آراي مذاهب ديگر توجه نمايند و اگر به مصلحت عموم جامعه بود آن را اخذ كنند. وي به اعضاي كميته گفته بود: «قانوني را وضع كنيد كه طبق مقتضيات زمان و مكان باشد، زيرا شريعت اسلامي از چنان آسانگيري و توسعهاي برخوردار است كه ميتوانيم احكام فرعي آن را در زمينههاي حقوق مدني و جزايي به گونهاي كه براي هر زمان مفيد باشد، اخذ كنيم».
ب) اصلاح الازهر يكي از اموري كه در اولويت كاري شيخ مراغي بود، اهتمام به پيشرفت و تكامل الازهر بود. زماني كه وي مسئوليت اداره الازهر را به عهده گرفت، انجمني تشكيل داد تا قوانين جاري و برنامههاي آموزشي آن را بازنگري نمايند. از سوي ديگر، وي قانوني را به ملك فؤاد اول كه در آن وقت بر امور الازهر اشراف داشت ارايه داد، اما اطرافيان پادشاه اظهار داشتند كه شيخ مراغي قصد دارد الازهر را از تحت اشراف قصر پادشاهي جدا كند، به همين خاطر پادشاه، قانون ارايه شده را رد كرد. استاد مراغي چارهاي نديد جز اينكه از سويي مقررات ويژهاي براي اصلاح الازهر وضع كند و از سوي ديگر از رياست الازهر استعفا دهد. ملك فؤاد، استعفايش را پذيرفت ولي اعتصاب اساتيد و دانشپژوهان كه مدت چهارده ماه به طول انجاميد، ملك فؤاد را مجبور كرد بار ديگر مراغي را به رياست الازهر بگمارد.
پس از بازگشت شيخ مراغي به الازهر، وي سه دانشكده تأسيس كرد كه طول تحصيل آن چهار سال بود و دانشجو در يكي از رشتههاي تحصيلي، متخصص ميشد. اين سه دانشكده عبارت بودند از:
۱. دانشكده زبان عربي؛ ۲. دانشكده شريعت و قانون؛ ۳. دانشكده اصول دين (علم كلام). استاد مراغي تأكيد ميكرد كه در ارايه برنامههاي درسي بايد از تقليد و تلقين پرهيز شده و روشهاي جديد به كار گرفته شود و در امر اجتهاد و نظريهپردازي توسعه داده شود.
وي براي آن كه دانشجويان بتوانند اسلام و فرهنگ اسلامي را به غير مسلمانان برسانند، دستور داد زبان خارجي آموزش داده شود. همچنين با شركت عالمان بزرگ كميتهاي براي افتاء در داخل دانشگاه الازهر ايجاد كرد تا به پرسشهاي ديني افراد و گروهها پاسخ داده شود. و نيز بزرگترين هيئت ديني در جهان اسلام را تشكيل داد كه مركب از ۳۰ عالم ديني بود و شرط عضويت هر يك از اعضا اين بود كه در پياده كردن فرهنگ ديني در جهان سهم به سزايي داشته باشند و رساله علمي كه بيانگر جرئت علمي و ابتكار آنان باشد ارايه دهند.
ج) تقريب مذاهب اسلامي از فعاليتهاي ديگر شيخ مراغي دعوت به تقريب مذاهب اسلامي و نيز نزديك كردن گروههاي مختلف مسلمانان به يكديگر ميباشد. در اين مورد وي تلاش زيادي نمود كه از جمله آنها گفتوگوهاي وي با آقاخان (رهبر اسماعيليه) بود، با اين هدف كه بتواند هيئتي را براي پژوهش ديني تشكيل دهد كه سرلوحه كار آن تعميق روابط بين مسلمانان در تمام جهان باشد و بتواند به نوعي با گروههاي آموزشي در كشورهاي اسلامي همكاري داشته باشد و مسلمانان را به يكديگر نزديك و مرتبط كند گرچه از مذاهب و فرقههاي گوناگون باشند. به دليل اين گونه فعاليتها است كه شيخ مصطفي مراغي به عنوان يكي از پيشگامان تقريب مذاهب در قرن چهاردهم مطرح ميباشد.
وفات شيخ شيخ مراغي پس از گذراندن ۶۴ بهار از عمر شريف خود، در روز چهارشنبه ۱۳ رمضان ۱۳۶۲ (يا۶۴) هجري قمري مطابق با ۲۱ آگوست ۱۹۴۵ به ديار باقي شتافت.