تأثیر نقشآفرینی ایران، عربستان و ترکیه در منطقه بر مذاکرات برجامی
نیوِن آنجلیچ، کارشناس مسائل بینالملل گفت: با توجه به شرایط فعلی منطقه، وضعیت با سال ۲۰۱۸ و سال ۲۰۱۵ ـ ۲۰۱۶، زمانی که توافقنامه(برجام) منعقد شد، تفاوت قابل توجهی دارد. ما شاهد سه کشور مسلمان پیشرو در منطقه و با حکومتهای اقتدارگرا هستیم که در کشورهای کمقدرت یا در دولتهای درمانده(Failed States) نفوذ دارند.
اشتراک گذاری :
به گزارش حوزه سایر رسانه ها خبرگزاری تقریب به نقل از ایکنا، آغاز گفتوگوهای ایران و اعضای باقی مانده در برجام، که از جمعه هفته گذشته آغاز شده بود، همچنان ادامه دارد. وضعیت نامعلوم برجام بعد از خروج آمریکا از این توافقنامه، کاهش تعهدات هستهای ایران را در پی داشت. با این همه و بعد از روی کار آمدن جو بایدن، در حالی که به نظر میرسید بازگشت آمریکا به توافق برجام حتمی باشد، اما این کار تاکنون انجام نشده است.
برخی عقیده دارند تغییرات بسیاری که در منطقه غرب آسیا به خصوص در یمن و عراق رخ داده باعث شده است که توافق برجام دیگر کارایی خاصی برای دو طرف به ویژه طرف آمریکایی نداشته باشد. از سوی دیگر به نظر میرسد که مذاکرات اخیر در مورد بازگشت آمریکا به برجام و لغو برخی از تحریمها به تدریج در حال پیشرفت، هرچند به صورت خیلی آرام، است.
نیوِن آنجلیچ(Neven Andjelic)، از کارشناسان مسائل بینالملل عقیده دارد که این مذاکرات نشان داده که امکان بازگشت به وضعیت پنج سال پیش وجود ندارد و تحولات منطقهای شکل جدیدی به خود گرفته است.
نیوِن آنجلیچ، استاد روابط بینالملل و حقوق بشر در دانشگاه ریجِنتس لندن (Regent's London) است. وی از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸ عضو کمیته مشورتی نظام حمایت از حقوق اقلیتها در اتحادیه اروپا بود. از آثار او میتوان به کتاب «بوسنی و هرزگوین: پایان یک میراث»(Bosnia-Herzegovina: The end of a Legacy) اشاره کرد که در مورد تحولات منطقه بالکان به خصوص بوسنی و هرزگوین است. وی در گفتوگو با ایکنا در مورد امکان بازگشت آمریکا به برجام و نقش مسائل منطقهای در این باره صحبت کرد.
در حال حاضر شاهد تحولاتی در مذاکرات بازگشت ایالات متحده به برجام هستیم. فکر میکنید چالشهای بازگشت ایالات متحده به برجام چیست و دلیل اینکه جو بایدن، برخلاف ادعای مبارزات ریاستجمهوری خود، تاکنون به توافق هستهای با ایران بازنگشته است چیست؟
دیپلماسی باید این مسائل را حل کند و سازماندهی مجدد دولت در واشنگتن دی سی زمان میبرد. کنار گذاشتن روند برجام در سال ۲۰۱۸ از سوی دونالد ترامپ باید به صورت گستردهتر بررسی شود. سیاستهای او در خاورمیانه با سیاستهای سنتی دولت آمریكا به مشکل برخورد، متحدان اروپایی را از خود دور كرد و فقط اسرائیلیهای راستگرا را خشنود ساخت.
همچنین باید پشت صحنه دولت ترامپ و گرم شدن روابط بین اسرائیل و چند کشور عربی را بررسی کنیم. عربستان سعودی از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. بنابراین، وضعیت با سال ۲۰۱۸ و سال ۲۰۱۵ ـ ۲۰۱۶، زمانی که توافقنامه (برجام) منعقد شد، تفاوت قابل توجهی دارد. بنابراین مطمئن نیستم که امکان بازگشت به وضعیت پنج سال پیش وجود داشته باشد.
به نظر برخی بازگشت ایالات متحده به توافق هستهای با ایران با سایر مسائل غرب آسیا، از جمله یمن و عراق، مرتبط است. در این باره چه نظری دارید؟
متأسفانه جهان همانطور رفتار میکند که ساموئل هانتینگتون در اوایل دهه ۱۹۹۰ برخورد تمدنها را در نظریههای خود پیشبینی کرد. ما میتوانیم این مسئله را با یک نبرد منجمد در شرق اوکراین، جایی که شکافی بین مسیحیت غربی و شرقی نه تنها قابل مشاهده بلکه احتمالاً سازشناپذیر شده است، مشاهده کنیم[نبرد منجمد در روابط بینالملل، وضعیتی است که درگیری مسلحانه فعال به پایان رسیده، اما هیچ پیمان صلح یا چارچوب سیاسی دیگری این درگیری را حل نکرده است؛ بنابراین، از نظر قانونی درگیری میتواند دوباره شروع شود و محیط ناامن و بیثباتی را ایجاد کند]. بوکوحرام در دهکدههای مسیحی در غرب آفریقا و الشباب در شرق قاره وحشتآفرینی میکنند. در چندین نقطه پرتنش در آسیا تبعیض و اقدامات نسلکشی علیه اقلیتهای مسلمان بومی را میبینیم. چنانکه مردم روهینگیا(مسلمانان میانمار) به دست رژیمی که در اختیار سایر گروههای فرهنگی ـ دینی است، در رنج هستند یا در خاورمیانه، لبنان، به عنوان نمادی از جامعه چنداعتقادی، نه تنها به دلیل نخبگان سیاسی فاسد، بلکه بهطور فزایندهای ضعیف است.
آنچه در غرب کمتر مورد توجه قرار گرفته درگیریهای موجود در کشورهای منطقه خاورمیانه است. در این نقطه اتحادهایی با تفسیرهای مختلف از اسلام شکل گرفته و جنگهای نیابتی در یمن، عراق و سوریه در جریان است. در چنین شرایطی آیا شیعه و سنی میتوانند با اجماع و اتحاد به نقطه اشتراکی برسند؟
در کنار اقتدارگرایی ایران و عربستان، ترکیه سومین قدرت جاهطلبانه در جهان اسلام است و هر سه(ایران، عربستان، ترکیه)، به همراه چندین عامل دیگر، مستقیماً در سوریه و غیرمستقیم در عراق و با ترکیب متفاوتی از سطح درگیری در یمن نقش دارند. بنابراین سه کشور مسلمان پیشرو در منطقه و با حکومتهای اقتدارگرا وجود دارد که در کشورهای کمقدرت یا در دولتهای درمانده(Failed States) نفوذ دارند.
فکر میکنید سایر مسائل مانند روابط ایران و عربستان چقدر میتواند در این مذاکرات مهم باشد؟
سعودیها از دهها سال پیش مشتری غرب هستند، در حالی که سیاستهای آنها با ارزشهای اساسی غربی مانند حقوق بشر، برابری، دموکراسی و حاکمیت قانون در تضاد است. این روابط به دلایل استراتژیک و اقتصادی برای دههها تحمل شده است. ایران نیز پس از انقلاب سال ۱۹۷۹، خود را در کتاب سیاه آمریکا و غرب قرار داده، چراکه منافع اقتصادی و استراتژیک غرب بهویژه ایالات متحده را تحت تأثیر قرار داده است.
در نتیجه دو ملت مسلمان قدرتمند با حکومتهای اقتدارگرا وجود دارند، اما یکی به عنوان شریک غرب شناخته میشود و دیگری مطرود است. درگیری بین این دو(ایران و عربستان) باعث فرسودگی اقتصاد و بروز شکافهای داخلی در جوامع یکدیگر میشود. فکر میکنم فشار جامعه مدنی در غرب مسئله عربستان سعودی را به عنوان شریک غرب در دستور کار قرار داده و چندین حادثه طی سالهای گذشته در رسانهها برجسته بوده است، از جمله ترور مخالف رژیم عربستان سعودی(جمال خاشقچی). بنابراین، سعودیها به طور فزایندهای به عنوان رژیم مسئلهدار شناخته میشوند. البته این مسئله از نظر اقتصادی برای غرب جذابیت دارد. در همین حال، ایران از تحریمها رنج میبرد و باید در روابط خود با غرب تجدید نظر کند.
بدین ترتیب، هر دو کشور در یک موقعیت قرار میگیرند و این امر ممکن است آنها را به سمت مذاکره در مورد روابطشان و توقف جنگهای نیابتی سوق دهد. از سوی دیگر و برخلاف درگیریهای بین تمدنی، وجود یک شکاف بین دو جامعه اسلامی ممکن است بسیار بزرگ باشد و دو ملت مسلمان را وارد درگیری دائمی آشکار یا نامحسوس کند.
به طور کلی، فکر میکنید سیاستهای بایدن در مورد موضوعات مختلف منطقه غرب آسیا چقدر موفق بوده است؟
شاید خیلی زود باشد که درباره سیاستهای او قضاوت کنیم. بایدن تاکنون نشان داده که در صورت لزوم از درگیر کردن ایالات متحده آمریکا ابایی ندارد و مسلماً سیاستهای نامنظم خارجی دوره ترامپ اکنون به تاریخ پیوسته است. توقف فروش اسلحه نشانه روشنی است كه سعودیها، امارات و دیگران در درجه اول باید در سیاستهای خارجی خود در یمن تجدید نظر کنند. شاید ما باید سیاستهای باراک اوباما را در زمان معاون بودن بایدن بررسی و سعی کنیم که شباهتهایی را بیابیم.
با این حال، سیاستهای تردیدآمیز اوباما در مداخله کردن دنبال نمیشود. همچنین بایدن مجدداً کمکهای خارجی به فلسطینیها را آغاز کرد که نشانه مهمی (تغییر در سیاست خارجی آمریکا) برای منطقه و هر کسی است که دولت اسرائیل را تشکیل داد.
به نظر شما احتمال بازگشت ایالات متحده به برجام چقدر جدی است و چه زمانی اتفاق میافتد؟
بایدن گفت که وقتی ایران فعالیت هستهای خود را کاهش دهد، ایالات متحده به توافق باز خواهد گشت. فکر نمیکنم اصرار تهران برای لغو تحریمها قبل از بازگشت ایران (به وضعیت اولیه در برجام) ثمری داشته باشد. ترامپ دیگر در کاخ سفید نیست و تیمی جدی و متشکل از کارشناسان و سیاستمداران برای تصمیمگیری از رئیسجمهور حمایت میکنند. ایران باید پس از چهار سال از امکان مذاکره با بازیگران منطقی (دولت بایدن) استفاده کند. چالشهای نظام بینالملل هرچه باشد، ایالات متحده هنوز قدرت غالب به حساب میآید و اکنون دوباره به روال سنتی هدایت میشود و بازیگران منطقهای در حال بازگشت به عنوان متحدان سنتی آمریکا هستند که همیشه با سیاست ترامپ در قبال ایران مخالف بودند. در نتیجه این امر امکان عقبنشینی از برخوردها، تحریمها و احیای برجام را فراهم میکند.