تاریخ انتشار۱۶ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۳۳
کد مطلب : 193874

نشست تحلیلی با موضوع « بررسی تحولات جاری سوریه و لبنان»(بخش اول)

در نشست تحلیلی خبرگزاری تقریب مطرح شد: آمریکا و اسرائیل همواره تلاش کرده و می کنند تا دامنه اختلافات مذهبی را در کشورهای منطقه گسترش دهند؛ اما اگر دقت کنیم، می بینیم: درک بالای مردم لبنان باعث شده تا سیاست های آمریکا و تبلیغات برای ایجاد اختلاف در این کشور، تاثیری نداشته باشد.
نشست تحلیلی با موضوع « بررسی تحولات جاری سوریه و لبنان»(بخش اول)
     سقوط چند هفته پیش دو شهر سوری «تدمر» و «اریحا» حاصل کدام علل و عوامل بود و چه تاثیراتی بر معادلات سوریه و لبنان گذاشت؟ پیروزی  های اخیر نیروها سوری و لبنانی در ارتفاعات القلمون تا چه اندازه  می تواند، معادلات نظامی را به زیان گروه ها ی تکفیری تغییر  دهد؟ در حال حاضر جنبش مقاومت حزب ا.. اجرای چه راهبردی را در پیش گرفته است؟ این سوالات بخشی از مجموعه سوالاتی هستند که آقای غضنفر رکن آبادی سفیر سابق ایران در لبنان، در تازه ترین نشست تحلیلی خبرگزاری تقریب به آن پاسخ داده است. آنچه در ذیل می خوانید بخش اول از پرسش و پاسخی است که در این نشست تحلیلی مطرح شده است:  
******
سؤال اول:  همانگونه که می دانید، اخیرا  هنگامی که  دو شهر سوری «تدمر» و «اریحا» به دست گروهکهای تکفیری افتاد، رسانه های غربی و رسانه های وابسته به ارتجاع منطقه، از تغییر معادلات سیاسی- نظامی در سوریه سخن گفتند.حال سؤال این است  که سقوط این دوشهر، حاصل کدام علل و عوامل است و چه تاثیراتی بر معادلات سوریه و لبنان گذاشته یا  می گذارد؟
رکن آبادی: لازم است به زمینه هایی که ایجاد شد، برای انجام این عملیات در صحنه میدانی، اشاره کنیم. در سیر تحولات سوریه از ابتدا، بنا بر این گذاشته شده بود که: ظرف سه ماه، نظام سوریه و بشار اسد ساقط خواهد شد. کمیته براندازی نظام که تشکیل شد توسط تعدادی از کشورهای منطقه و با کارگردانی و هدایت آمریکا، علی رغم گذشت بیش از 4 سال، نه تنها  در تحقق چنین اتفاقی موفق نشد، بلکه در سال 2014 شاهد برگزاری یک انتخابات به معنای واقعی انتخابات، آن هم به شهادت شخصیت های بین المللی و هیئت های پارلمانی حاضر در صحنه انتخابات، بودیم؛  حتی در ماه های قبل از انتخابات، شاهد گزارش مرکز تحقیقاتی دانشگاه مریلند آمریکا بودیم که اعلام کردند: 70 درصد مردم سوریه مؤید نظام و بشار اسد هستند. یا مرکز تحقیقاتی قطر که تابع دربار هست، گزارش داد که: اکثریت مردم سوریه، مؤید نظام هستند.  البته برخی با اشاره به انتخاباتی که در دیگر کشورهای عربی برگزار شده، در سلامت انتخابات سوریه نیز، شبهه ایجاد  کرده و می کنند: مثلا می گویند این نتایج، در انتخابات هایی که در  این کشورها برگزار می شود اعتباری ندارد، زیرا  در عراق، صدام حسین با 9/99 درصد آرا انتخاب شد یا در مصر، حسنی مبارک با 9/99 درصد آرا انتخاب شد.  آن ها، طبیعتا این حق را دارند که در نتایج انتخابات بخش قابل توجهی از کشورها  تردید داشته باشند؛ اما در مورد انتخابات سوریه، وقتی خود آمریکایی ها اعلام می کنند که 70 درصد مؤید بشار اسد هستند، دیگر نسبت مشارکت افراد در این انتخابات و اینکه 88 درصد به بشار اسد رای داده باشند، خیلی دور از واقعیت نمی تواند، باشد.
 فشار زیادی بر ایران بود از طرف شخصیت های برجسته بین المللی، حتی آمریکایی ها که از بشار اسد بخواهید در انتخابات شرکت نکند؛ پاسخ می دادیم که چرا شرکت نکند، مگر نمی گویید، محبوبیت ندارد؟ پاسخ این بود که بررسی کردیم اگر کاندیدا شود رای می آورد.
هنگامی که این انتخابات برگزار شد، چند اتفاق مهم رخ داد. قبل از برگزاری،  ما با اروپایی ها جلسات زیادی داشتیم، آنها گفتند: بگویید بشار اسد کاندیدا نشود. بحث این بود که اکثریت می خواهند اسد را؛  نه که خود آنها هم، حرفی برای گفتن نداشتند. نهایتا می گفتند: قانون اساسی این اجازه را می دهد که دو سال خودش را تمدید کند. چرا میخواهد انتخابات برگزار کند؟ ما گفتیم شما که تا دیروز می گفتید ایشان یک لحظه هم نباید سر قدرت باشد، الان چطور شده که حاضر شدید، خودش را دو سال تمدید کند؟  بعد می گفتند در صحنه میدانی اتفاقاتی افتاده که بحث قابل تحقق نیست.  انتخابات برگزار شد و مشارکت گسترده ای خصوصا در حوزه های خارج از کشور که هیچ کس تصور نمی کرد، صورت گرفت؛  نمونه اش ما که در بیروت بودیم با سفیر سوریه که صحبت می کردیم، خودش را آماده کرده بود که در لبنان،  5 هزار نفر در انتخابات مشارکت کنند> اما بر خلاف انتظار وی،  سیل عظیمی از جمعیت، (در شرایط امنیتی بسیار نامساعد تهدید تکفیری ها، مخصوصا داعشی ها، سوال این بود که: چه کسی باید امنیت این صف چند کیلومتری را حفظ کند؟) در شعبه های اخذ رأی تشکیل شد؛  بیش از 150 هزار نفر ،  فقط در جایی مثل بیروت لبنان، شرکت کردند و اکثریت به بشار اسد رأی دادند.
 قبل از آن، رسانه های غربی و ارتجاعی می گفتند: آنها که در خارج هستند عمدتا مخالف بشار اسد هستند؛ ولی دیدیم که بالای 90 درصد به بشار اسد رأی دادند.
بنابراین، ابتدا، این صحنه ها ایجاد شد ،  دوم اینکه  موفقیت های پی در پی را در صحنه میدانی شاهد بودیم، مخصوصا آزادسازی شهر استراتژیک قصیر،  آزاد سازی منطقه حساس و مهم القلمون که در
مجاورت مرزهای لبنان قرار دارد و آزادسازی شهر «یبرود» که بزرگترین شهر در ارتفاعات القلمون است.
گروه های تکفیری تروریستی، شهر یبرود  را طوری برنامه ریزی کرده بودند ( بعد از اینکه تازه از قصیر و القلمون،  ناامید شده بودند) که حداقل برای 10 سال می توانند در اینجا در امنیت کامل به سر ببرند.
اینجا شده بود، مرکز لجستیک فرماندهی تمام ماشین هایی که در ضاحیه بیروت منفجر می شد، اتومبیلی که در مقابل سفارت جمهوری اسلامی ایران منفجر شد. اینها همه در این مرکز بارگذاری می شدند. کارشناسان فنی با شیوه تخصصی همه جای ماشین را پر می کردند از مواد منفجره و منتقل می کردند داخل لبنان، اما دیدیم که چنین شهر استراتژیکی، توسط نیروهای سوریه و به ویژه نیروهای حزب الله آزاد می شود، بدون این که کوچکترین درگیری صورت بگیرد، چون برای اولین بار صابون نیروهای مقاومت به تن تکفیری ها در شهر قصیر خورده بود و فهمیده بودند ایستادن در مقابل این جریان یعنی چه؟
در شهر یبرود  هم سوال کردند که ببینید نیروهای مقاومت هستند د ر بین مهاجمان یا نه؟ وقتی گفتند هستند؛ گفتند سه گزینه بیشتر نداریم:  یا باید اسیر بشویم یا کشته شویم یا فرار کنیم، پس بهتر است قبل از اینکه به ما برسند، فرار کنیم.
همه این تحولات موجب این شد که 3 ماه قبل برای اولین بار در اجلاس وزرای خارجه اروپا در بروکسل نماینده ویژه دبیرکل در امور سوریه طرح خودش را برای حل بحران در سوریه ارائه داد که گفت توقف جنگ وآتش بس را  از حلب شروع می کنیم برای اولین بار شاهدیم که وزاری خارجه اتحادیه اروپا بیانیه ای را کتبی صادر کردند وگفتند: ائتلاف معارض در سوریه صرفا به عنوان یک معارضه داخلی در سوریه است که باید جزئی از حاکمیت باشد و در حاکمیت مشارکت داده شود. در حالیکه تا قبل از این،  حرف همه اینها این بود که این ائتلاف جایگزین کامل نظام سوریه است. حتی تاکید بر شخص بشار اسد.
البته باید بدانیم که نقش اساسی را امریکا بازی می کند در تحولات سوریه؛ خود آمریکایی ها این مطلب را اعلام کردند و جان کری علنی اعلام کرد که مشکلی با مذاکره با بشار اسد ندارم.
این مرهون این بود که: آمریکایی ها به این نتیجه رسیدند و گفتند که ما در سوریه شکست نظامی خوردیم پس چون شکست خوردیم، گزینه دیگری ندرایم جز حفظ نظام سوریه
هم آمریکایی ها و هم اروپایی ها گفتند: سوریه راه حلی جز بشار اسد ندارد؛ چون به این نتیجه رسیدند که «داعش» اسب خودش را زین کرده برای اینکه جایگزین نظام در سوریه شود
داعش را به عنوان یک ابزار خواستند، استفاده کنند به عنوان مرحله گذار و انتقال، نه اینکه داعش بیاید خودش بشود صاحب حاکمیت در سوریه یا هر کشور دیگری در منطقه.
این موضوع با اصول پذیرفته شده آمریکایی ها و کسانی که به عنوان کمیته براندازی نظام در سوریه در سطح بین المللی فعالیت کردند، کاملا در تعارض است
حالا حرف آمریکا این بود که در این دوره 7 ساله که بشار اسد رییس جمهور شده ما کاری نمی توانیم بکنیم و باید منتظر باشیم دوره بعدی انتخابات ریاست جمهوری. شاید تا آن زمان بتوانیم کارهایی را انجام دهیم، معارضین معتدل را آماده کنیم به شکلی که داعش نتواند جایگزین شود
بین گزینه بد و بدتر داعش را بد می دانند  وجمهوری اسلامی را بدتر؛  چون ما را  خطر بالفعل می دانند برای امنیت اسرائیل و داعش را خطر بالقوه
الان آنها در این مرحله بحث شان این است که از داعش استفاده ابزاری می خواهیم بکنیم و بنا این نیست که داعش بخواهد در این کشور به قدرت برسد. داعش اعلام کرده «امارت اسلامی» بدون مکه و مدینه و بیت المقدس معنایی ندارد. هدف غایی آنها عربستان سعودی و فلسطین اشغالی است. هر دو با علم به اینکه در آینده با هم مشکل خواهند داشت، در این مرحله آمده اند به صورت موقت
همه این اتفاقات که رخ داد: داعش به عنوان نماد جریان های تکفیری تروریستی خصوصا آنچه که در یمن و عربستان؛ شاهد هستیم عدم تحقق اهداف عربستان سعودی در حمله به یمن. اهداف اعلام شده که بازگرداندن مشروعیت به منصور هادی به قدرت در یمن؛ عقب نشینی انصارالله از مناطقی که گرفته اند؛ کنار گذاشتن سلاح و .... با توجه به محقق شدن اهداف پایان عملیات طوفان قاطعیت و آغاز عملیات بازگرداندن امید را اعلام می کنیم، همه دنیا خندیدند به این موضوع
منصور هادی که از ریاض بیانیه را خواند، انصار الله هم که در روز 6 فروردین که آنها حمله کردند،30 درصد مساحت قابل سکونت یمن را در کنترل داشت و در روز 27 ام بیش از 70 درصد و امروز که بیش از 60 روز می گذرد،  85 درصد از زمین قابل سکونت یمن را در کنترل دارد
کدام هدف محقق شد؟ دنیا متوجه نشد منظور سخنگوی ائتلاف سعودی چیست؟
با توجه به تمامی این عوامل یعنی فشار سیاسی گسترده که بالاخره غرب و آمریکا به این نتیجه رسید که باید بنا را گذاشت بر اساس بقای نظام و بقای بشار اسد و جلوگیری از اینکه بخواهد داعش به حاکمیت برسد و کنترل داعش و تضعیف داعش و مدیریت کردن داعش. بنابراین تشکیل ائتلاف ضد داعش در همین راستاست، برای مدیریت کردن داعش نه نابودی آن، آنها همچنان به داعش نیاز دارند.
با توجه به این مسائل کشورهایی که به عنوان عضو کمیته براندازی بودند در منطقه تصمیم می گیرند برای اینکه نشان دهند همچنان در صحنه و قوی هستند دوز کار را چند برابر کنند که در شرایط عادی یک سری پیش بینی هایی می شود.
  ( ادامه دارد )
 
 
https://taghribnews.com/vdcjatevxuqehoz.fsfu.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی