تاریخ انتشار۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۲۶
کد مطلب : 229479

درآمدی بر سبک زندگی از منظر اسلام و دیگر مکاتب

سبک زندگی اسلامی ناظر به رفتار شخصی ، زندگی جامعه و تکامل اجتماعی است و نیز تامل در مفهوم قرآنی و حدیثی آن می رساند الگوها و ایدئولوژی فراگیری که آیات و روایات برای زندگی تعریف می کند همان سبک زندگی اسلامی خواهد بود.
درآمدی بر سبک زندگی از منظر اسلام و دیگر مکاتب
 
تأملی در ماهیت و چیستی مقولۀ «سبک زندگی اسلامی»

در دوران گذشته بشر بر مبنای امور حقیقی و معنویِ زندگی برای حیات بشری اقدام می نمود، لذا شکل و ظاهر زندگی نقش محوری را ایفا نمی کرد  و جامعه تا این حد به ظاهر و شکل زندگی نمی پرداخت، بلکه هدف رسیدن به اهداف عالی و حقیقی بود، لذا مردم زندگی خود را در عالمی ماوراء این عالم جستجو می کردند، اما دنیای مدرن با محور قرار دادن شکل و ظاهر زندگی، روح و روان بشر را به اینگونه مباحث به عنوان دغدغه ای مهم و راهبردی مشغول کرده است.

بنابر این واژه سبک زندگی، واژه‌‌ای است که ابتدا در فرهنگ مدرنیته مطرح شد زیرا بشریت در دویست سال گذشته موضوعی به نام سبک زندگی در محاورات خود نداشت و اساساً چنین پرسشی در آن زمان‌ بی معنا بود، ولی  امروزه این واژه آنچنان از گفتمان معنایی برخوردار است که باید به ‌طور جدّی به آن پرداخته شود.

اینگونه است که  مقولۀ سبک زندگی و تأمل در رفتارهای روزمره و عادی بشر در نیم قرن گذشته مورد توجه بسیاری از جامعه شناسان، فیلسوفان و اندیشمندان در حوزۀ فرهنگ قرار گرفته است، زیرا مسألۀ قدرت عمومی مردم و تأثیرات متقابل آن بر جامعۀ پیرامونی به ویژه در تقابل با کانون های قدرت و ثروت، اندیشمندان را به تفکر و اندیشه در بسیاری از ابعاد و زوایای زندگی روزمرۀ مردم واداشته است.

با این تفاسیر  باید گفت منشأ مسألۀ سبک زندگی از غرب آغاز شده است و به تبع آن موضوع سبک زندگی در سایر ملل موضوعیت یافته و روح و روان افراد را به خود مشغول ساخته است.

درعصر حاضر جامعه مدرن با تاثیر مستقیم بر بسیاری از جوامع مختلف، سبک و استایل زندگی[1] غربی را برای آن اجتماع به ارمغان آورده است که این امر خود باعث واکنش های بعضاً متضاد و پارادوکسیکال در جامعه هدف شده است
زیرا در دنیای مدرن پیشرفت محوری به عنوان امری کلیدی برای سبک زندگی غربی موضوعیت یافته است که مقوله پيشرفت، محوریت فناوري  بر پايه عرضه و تقاضا صورت می پذیرد، لذا اندیشه پیشرفت گرائی یک آسیب است که کمیت‌گرائی،‌ تجربه محوری،‌ و نیز فنی و فناوری محوری از کارکردهای اصلی اندیشه پیشرفت محوری در  سبک زندگی غربی مطرح شده است.
گفتنی است با بسط و توسعه محوریت پیشرفت در جوامع مختلف، ارزش های انسانی و الهی جایگاه واقعی خود را از دست داده اند و سود محوری جایگزین این ارزش ها شده است، حال با این اوصاف می توان گفت محوریت علوم فنی در سبک زندگی غربی حتی جایگاه واقعی علوم انسانی را تنزل داده است زیرا علوم انسانی بر خلاف علوم فنی انسان را به سمت تعالی رهنمون خواهد ساخت.

 لیکن در سوی دیگر سبک و سیاق زندگی  منبعث از آموزه های اسلامی و  قرآنی قرار دارد که با بهره گیری از آموزه هایی همچون  آیۀ «وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَی الأرضِ هَوْناً؛[2] بندگان (خاص خداوند) رحمان، كسانى هستند كه با آرامش و بى تكبر بر زمين راه مى‏روند»؛ عمق تأثیر اندیشه بر رفتار و سبک زندگی آدمی را به منصۀ ظهور رسانده است، لذا به جرأت می توان مدعی شد  تنها گفتمانی که می تواند در مواجهۀ سبک زندگی غربی به صورت کارآمد و پویا عمل کند اختصاصاً گفتمان سبک زندگی اسلامی است.

بی شک مفهوم سبک زندگی لزوماً نه بر مبنای ایدۀ سود محوری و پیشرفت گرایی غربی و اصالت ماده بلکه بر مبنای اندیشه زندگی حکیمانه تعریف می شود که این مقوله را می توان بر مبنای دین و فطرت بنیان نهاد.[3]
حال بهتر می توان به نقش انکار ناپذیر آموزه های دینی  در تحقق سبک زندگی منطبق بر حیات طیبه اقدام کرد زیرا بدون تحقق مسألۀ شناخت شناسی درعرصۀ دین نمی توان برای تحقق سبک زندگی اسلامی گام برداشت، بلکه توجه اساسی  به فطرت و نیاز به حکمت اسلامی حاکی از  ضرورت ترسیم مقولۀ سبک زندگی بر مبنای دین و فطرت است و الّا دچار اباحه گری خواهیم شد.

از این رو فطرت آيينه‌اي است كه حقيقت در آن وجود دارد «الست بربكم قالو بلی»[4] به اين معناست كه انسان‌ها در وجود خود حقيقت را دارند و فقط مذكِّر مي‌آيد و تذكر مي‌دهد يعني محتوا موافق فطرت است.
همچنین اهتمام به سبک زندگی بدون دخالت دین و فطرت، محوریت را صرفاً به زندگی روزمره و عادی مردم و اباحه گری  خواهد داد ،اما در اندیشۀ دینی و منطبق با فطرت حیثیت وجودی انسان مورد بررسی قرار می گیرد که در این صورت نیاز به حکمت پدید می آید .

با این تفاسیر در مقابل اندیشۀ غریزه محور در سبک زندگی غربی، اندیشۀ حکمت محور شکل می گیرد که برخلاف نگاه زندگی محور به سبک جوامع اومانیستی که اصالت را به غریزه می دهد، لیکن اندیشه حکمت محور توجه به غریزه را معطوف به زندگی کردن مطرح می کند و افراط در آن را امری ناپسند می داند.
حال دربیان چیستی سبک زندگی اسلامی به اجمال می توان عنوان کرد، سبک زندگی اسلامی ناظر به رفتار شخصی ، زندگی جامعه و تکامل اجتماعی است و نیز تامل در مفهوم  قرآنی و حدیثی آن می رساند الگوها و  ایدئولوژی فراگیری که آیات و روایات برای زندگی تعریف می کند همان سبک زندگی اسلامی خواهد بود.

امید است اهتمام همۀ نخبگان در جامعۀ اسلامی در مسیر شناخت چیستی مقولۀ سبک زندگی و  تحقق آن منحصر شود که درصورت اجرای این مهم می توان به معنای واقعی تمدن سازی نوین اسلامی را مدعی شد ، زیرا پیگیری دقیق و حساب شده برای بومی سازی مقولۀ سبک زندگی نیازمند هم فکری همۀ نخبگان درجامعه اسلامی است که مهمترین شاخصۀ در این امر نیز طرح مباحث نرم افزاری و بازتولید معارف اسلامی در جامعه و به تبع آن استقرار و تحقق سبک زندگی اسلامی است.
   
[1] Life Style.
[2] سوره‌ی مبارکه‌ی فرقان، بخشی از آیه‌ی ۶۳.
[3] «فطرت» واژه‌ای عربی بر وزن فِعْلَة از ریشه فطر و به ‌معانی شکافتن و «آفریدن و ایجاد اولیه و بدون سابقه»ابداع است.
[4]  .اعراف، آیه 172.
 
پوشش؛ مقوله­­ ای هویت ساز در سبک زندگی اسلامی

ضرورت تحقق سبک زندگی اسلامی در چند دهۀ اخیر به عنوان یکی از مهمترین شاخصه­ های هویتی تمدن نوین اسلامی مورد توجه قرارگرفته است؛ از این رو لزوم واکاوی اجزاء بنیادین تشکیل دهندۀ آن و تبیین مطلوب و بهینۀ شاخصه­ های وجودی این مسأله می­ تواند دغدغه مندان فرهنگی کشورا را به حصول روش شناسی پایدار در بسط و گسترش آموزه­های دینی و اسلامی در رفتار و زندگی روزمرۀ مردم رهنمون سازد.

بی تردید اصل پوشش به عنوان یکی از مظاهر تمدنی و هویتی این سرزمین به شمار می­ رود لذا برای ترسیم هر چه بهتر ارتباط سبک زندگی و فرهنگ تمدنی و ملی باید مقولۀ پوشش را درنظر داشت؛ در واقع از سبک پوشش یک جامعه می­ توان فهمید استقرار هویتی آن جامعه در چه وضعیتی قراردارد.

حال با این اوصاف می­ توان این پرسش کلیدی را مطرح کرد که به راستی چرا سبک و سیاق  پوشش مردم در جامعه دچار نابسامانی­های متعدد شده است به نحوی که به جرأت می­توان پوشش جامعه را  در واقع آئینۀ تمام نمای پوشش جوامع غربی دانست؟
به راستی اهتمام به بسط و گسترش  لباس ملی و اسلامی در جامعه  و در میان مسئولان فرهنگی کشور در چه جایگاهی  قرار دارد؟ آیا روند موجود درجامعه را نمی­توان آمریکایی یا اروپایی شدن سبک پوشش نامید؟ به راستی سیر تاریخی استحالۀ هویتی در امر پوشش درجامعه از چه زمانی آغاز شده است و راهکارهای برون رفت از این چالش مهم اجتماعی چیست؟

باید اذعان کرد تنوع فصلی و جغرافیایی در ایران گنجینه ای از تعدد تحسین برانگیز سبک پوشش را در جامعه رقم زده است، به نحوی که پوشش منطبق با گرما و سرما در مناطق مختلف کشور و نیز ترکیب زیبایی شناسی فراگیر در پوشش اقوام این مناطق، موجبات رشد و شکوفایی سنت اصیل ایرانی اسلامی را فراهم کرده بود، لیکن بهره گیری تقلیدی از مدرنیته و پذیرش بی چون و چرای مظاهر تمدنی غرب به ویژه در امر پوشش و لباس ، تنوع پوشش­های مختلف اقوام ایرانی را با بحران­های مختلف هویتی مواجه ساخته است که تبعات آن همچنان دامن گیر فضای اجتماعی و مناسبات مردم است.
گفتنی است مواجهه نادرست با غرب به ویژه از دوران مشروطه و پس از آن در دوران سلطنت پهلوی به اوج خود رسید به نحوی که رضا خان  به زعم خود اجرای یکپارچه سازی سبک پوشش ترکیه را با تقلید کورکورانه از غرب درجامعه اجرایی کرد، لذا اصالت پوشش ایرانی اسلامی با پذیرش ناقص  تجدد جوامع غربی دچار افول گردید و اینچنین شاکلۀ تمدنی و هویتی مردم در جامعه مورد هجمه واقع گردید لیکن مسألۀ کلیدی این است که این آسیب مهم اجتماعی حتی در چند دهۀ اخیر نیز همچنان پابرجاست از این رو لزوم ارائۀ راهکار برای برون رفت از این وضعیت نامطلوب توسط نخبگان جامعۀ اسلامی به شدت احساس می­شود.
لذا باید دانست ترویج بی وقفۀ سبک پوشش غربی درجامعه در تضاد کامل با گفتمان اصیل انقلاب اسلامی و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است، آنچنان که مقام معظم رهبری فرمودند؛ «طراحی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت ؛کاری بسیار بزرگ، فاخر، بلندمدت  است  که گفتمان سازی آن در جامعه، لازمه تحقق الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و رسوخ آن در میان نخبگان جامعه است».[1]

حال می­ توان از بدیل این بیانات ارزشمند به این نکته رهنمون شد که ضرورت پی ریزی ارائۀ سند چشم انداز «الگوی ایرانی اسلامی پوشش» باید به عنوان یکی از ارکان مهم و کلیدی در سبک زندگی اسلامی مورد توجه قرارگیرد، زیرا تحقق این مهم در وهلۀ نخست اعتبار اجتماعی افراد یک جامعه را تسهیل و به نوبۀ خود تفاهم اجتماعی را تقویت خواهد کرد که حصول آرامش شدید درجامعه و کاهش تنش­ها و آسیب­های اجتماعی از جمله آثار و برکات اهتمام به گفتمان سازی در مقولۀ پوشش به شمار می­ رود.

همچنین ترمیم مواجهۀ صحیح با غرب و دریافت دقیق مطالعات فلسفی و هویتی غرب و نیز اجتناب از اتکاء به نظریات روشنفکران غرب زده که صرفاً در مسیر ارائۀ شکل صوری و ظاهری غرب تلاش می­ کنند می­ تواند در ایجاد عمق معرفتی ظرفیت­های بی بدیل تمدن هویت ایرانی اسلامی موثر واقع شود.

باید اذعان کرد متأسفانه وابستگی به اقتصاد نفتی و ترویج مصرف گرایی و غفلت از اقتصاد مقاومتی درجامعه توان تفکر و تولید اندیشه ایرانی اسلامی را از نخبگان در ابعاد مختلف سبک زندگی اسلامی بالأخص در مقولۀ زیبایی شناسی  پوشش سلب کرده است که باید برای رفع این نقیصه چاره اندیشی کرد.

همچنین باید متذکر شد رویکردهایی که در سال­های اخیر و تحت عنوان سبک پوشش اسلامی به مردم ارائه می­شود آنچنان قابل پذیرش و قابل دفاع نیست و در تضاد کامل با الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت و منویات مقام معظم رهبری قراردارد زیرا تلفیق کودکانۀ مظاهر پوشش در غرب با صورت اسلامی در واقع همان ارائۀ سبک تمدنی و هویتی غربی است که فقط ظاهر آن دستخوش تغییراتی اندک شده است که می توان به آن بازتولید اسلامی مدرنیسم اطلاق نمود.

 بنابر این راهکار خروج از این بن بست هویتی این است که ضرورت شناخت شناسی سیر تاریخی پوشش درطول تاریخ باشکوه این مرزو بوم و نیز بهره گیری از هزاران سال تمدن ملی و اسلامی و استفاده از آموزه­ های زیبایی شناسانه در باز تولید سنت ایرانی اسلامی شیعی در مراکز و نهادهای مختلف علمی به ویژه حوزه­ های علمیه  و دانشگاه­ها مورد توجه قرارگیرد تا در عمل اصل پوشش به عنوان مقوله ای هویت ساز در سبک زندگی اسلامی ،زمینه ساز تحقق  الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت گردد.   [1] بیانات حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با اعضای شورای عالی مرکز طراحی الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت،14/12/1391.
 
سیرۀ عملی اهل بیت(ع)؛ شاه کلید تحقق سبک زندگی اسلامی

در سال های اخیر واژۀ سبک زندگی  اسلامی به دفعات در عرصه های مختلف نظام اسلامی تکرار شده است، مقوله ای مهم و کلیدی که تا تحقق نیابد نمی­ توان داعیه دار مبارزه با جنگ نرم با دشمنان اسلام بود و تا زمانی که در زندگی مردم اجرایی نشود نمی­ توان این ادعا که خانواده های ایرانی دارای سبک و استیل کاملا ایرانی و اسلامی و برگرفته از فرهنگ ناب شیعی  هستند ، یقیناً غریب به نظر خواهد رسید.
همچنین باید گفت بی شک در هر عصر و زمانه ای باید مقتضیات آن زمانه را مورد توجه قرار داد، لذا سبک زندگی بر مبنای آموزه های دینی برآمده از رفتار و گفتار ائمۀ معصومین امری است که در هر عصر و نسلی قابلیت الگوگیری را داراست و می تواند به آن تمسک جست و در زندگی فردی و اجتماعی آن را به کار بست.
حال تنها در صورت تحقق این امر و انطباق مقتضیات زمان و مکان با آموزه های اهل بیت(ع) می توان داعیه دار ترویج فرهنگ ناب اسلامی در زندگی روزمره مردم شد، ضرورتی که در سیرۀ عملی اهل بیت (ع) باید مورد بازتولید قرارداد، زیرا همۀ متولیان و سیاست گذاران فرهنگی بهتر از من و شما واقف هستند که تا معارف ناب اسلامی به ویژه آموزه ها و سیرۀ عملی ائمۀ معصومین (ع) در زندگی مورد بازتولید  قرار نگیرد نمی توان تنها با شعار ،ادعای تحقق سبک زندگی اسلامی را  در جامعه مطرح نمود .
بدیهی است ما بیش ازآنکه روی زندگی زمینی امامان معصومین (ع) متمرکز شویم روی زندگی آسمانی آنها متمرکز شدیم، بدین نحو که ائمه انسان های خیلی خوب و داراری مقامات بسیارعالی هستند، و مقامی دارندکه برای ما غیر قابل تصور است در حالی که این رویکرد تک بعدی منجر به عدم الگو برداری کامل از ائمه (ع) می شود و دیگر کسی رغبت نمی کند سراغ امامان معصوم(ع) آید و راه و روش چگونه زیستن را در دنیا از این انسان های کامل فرا گیرد، اینچنین است که مقام معظم رهبری ضرورت واکاوی حیات بشری اهل بیت(ع)  را برای تحقق سبک زندگی اسلامی مطرح کرده و فرمودند؛« در زمینه‌ی سیره‌ی این بزرگواران و رفتارهای آنها و اسوه بودن آنها به‌ عنوان یک بشر، چرا، حرف زیاد هست. خیلی حرفها را هم زده‌اند»[1].

در تبیین این مدعا می توان برخی مصادیق مبتلابه ونیز وضع نابسامان جامعه را مورد نظر قرارداد؛ به عنوان مثال در سال های اخیر و پس از رواج مصرف گرایی در جامعه که منبعث از تهاجم فرهنگی غرب است روشی در جامعه حاکم شده است که مصرف گرایی همراه با اسراف  و تنبلی و سستی را رواج می دهد، لذا بسیاری از امراض موجود در جهان امروزی به علت کم تحرکی، عدم فعالیت مفید بدن و مصرف گرایی است، درحالی که اهتمام امامان معصومین(ع) به عنوان الگو های بی بدیل در کار و تلاش درمنزل و اجتماع برای رشد و سعادت و کمال منحصر شده است، به عنوان نمونه در گزارشات تاریخی و در تبیین روش شناسی زندگی حضرت زهرا (س) آمده است؛ وقتی که حضرت سلمان وارد خانۀ حضرت زهرا(س) شد، دید ایشان در حال آسیاب کردن گندم، با آسیاب دستی خود هستند و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) نیز که  بچۀ کوچکی بودند در اتاق گریه می کنند، سلمان با مشاهده این صحنه گریه کرد وگفت اجازه دهید به شما کمک کنم، حضرت زهرا(س) به ایشان فرمودند یا بچه را آرام کن یا اینکه گندم را آسیاب کن  .

حال بهتر می توان به بیانات ارزشمند رهبر معظم انقلاب رهنمون گردید زیرا فضای منزل حضرت علی (ع)  که با مدیریت حضرت زهرا(س) اداره می شود، مملو از کارو تلاش و دوری از تنبلی و سستی است و قطعاً این آموزه می تواند الگوی کامل از لزوم بازگشت به تلاش فرا گیر در فضای خانه و خانواده است، درحالیکه این گزارش ناب تاریخی می تواند برای  وضعیت کنونی جامعه یک معیار و ضابطه باشد، اما در سوی دیگر افکار انحرافی این گزارش تاریخی را به این شکل در آورده است؛ که حضرت سلمان وارد خانۀ آن حضرت (س) شد و دید آسیاب درحال چرخیدن است، گهواره بچه ها تکان می خورد و حضرت زهرا(س) در اتاق دیگر غرق در عبادت و مناجات با خداوند است، هنگامی که این واقعه را برای پیامبر(ص) نقل کردند ایشان فرمودند؛ چون خداوند خیلی زهرا(س) را دوست دارد و مایل است ایشان را همیشه در حال عبادت ببیند لذا ملکی را به نام رافائیل مأمور کرد تا کارهای روزانۀ حضرت را انجام دهد و...  .

بدیهی است با نقل این گزارش هر زنی این ماجرا را بشنود می گوید اگر رافائیل در خدمت من هم باشد کارهای روزانه ام را انجام دهد من هم اوقاتم را با عبادت خدا سپری می کنم.
لذا به نظر می رسد این نوع نگاه ماورایی به سبک و سیرۀ ائمۀ اطهار(ع) که با تحریف و دروغ یک گزارش تاریخی به وقوع پیوست به هیچ عنوان با شاخصه های واقعی سبک زندگی امامان معصومین (ع) هم خوانی ندارد، زیرا مورخین برجسته شیعه تحریف در این گزارش را مورد تأیید قرار دادند، از این رو باید قائل شد در عین حال که فضائل آسمانی  ائمه (ع) نقل می شود آموزه های بنیادین تشکیل دهنده یک زندگی نمونه زمینی را نیز باید مورد تأیید قرار داد، زیرا این انسان های کامل نیز همچون همۀ انسانها نیازمند کار و تلاش برای کسب رزق و روزی و اداره خانه  و نیز تربیت فرزند و تهیۀ معیشت برای زندگی هستند ، که اگر امری غیر از این بود موجبات غیرکاربردی شدن آموز ه های ائمۀ اطهار (ع) را در زندگی انسان ها موجب می شد و از آن پس ائمۀ اطهار(ع) قابلیت الگو شدن را از دست می دادند.
در حالی که این انسان های کامل قابلیت الگو شدن را در بهترین حالت ممکن دارا هستند و در بالاترین درجه سرشار از زندگی زمینی و بشری اند و مانند همۀ انسان ها ازدواج و برای استحکام بنیان خانواده کار می کنند و به دنبال رزق و روزی و کسب می روند و به تربیت فرزند اهتمام  می ورزند و برای مدیریت خانه تلاش و کوشش می کنند.

حال می توان نادرستی برخی اقدامات به ظاهر فرهنگی را در ارایۀ تصویر دست نیافتنی و صرفاً ماورائی و آسمانی و قدسی را دریافت، زیرا تنها ذکر این فضائل بر فرض صحت این گزارشات؛ برشی ناتمام از جمیع آموزه های امامان معصوم(ع) است.
 
[1] بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعى از مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام؛ 11/1/1395.
https://taghribnews.com/vdca0onuo49nuy1.k5k4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی