تاریخ انتشار۱۶ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۵:۵۱
کد مطلب : 180961

بررسي مباني معرفتي وحدت امت اسلامي در آيات و روايات

«وحدانیت خدا، رسالت پیامبر-ص-، اعتقاد به قرآن، قبله ی واحد، محبت اهل بیت-ع- و پایداری در مقابل دشمن مشترک» از جمله برجسته ترین اصول مشترک اعتقادی و ارزشی است که تمام مسلمانان جهان نسبت به آن اتفاق نظر دارند و وحدت اسلامی همواره، بر این مبانی استوار بوده است.
بررسي مباني معرفتي وحدت امت اسلامي در آيات و روايات
چکیده
وحدت اسلامی، از ارزش های بنیادینی است که سهم عظیمی از معارف و آموزه های اسلامی را به خود اختصاص داده و همواره در طول تاریخ پر فراز و نشیب اسلام، بر مبانی خود استوار بوده است. از آنجا که تحقق هر ایده و اندیشه‏ ای باید مبتنی بر مبانی نظری باشد، برای ایده وحدت نیز می توان از مجموع منابع دینی، اساسی اسلامی به دست آورد.
هر چند در آموزه های اسلامی به صورت مدوّن، به تبیین آن پرداخته نشده است. چنانچه تأکید آموزه های اسلامی بر رعایت معیارهای اخلاقی و عملی در رفتار با مسلمانان، گویای اهمیت وحدتی است که بر مبانی اصولی مشترک مذاهب استوار است. «وحدانیت خدا، رسالت پیامبر-ص-، اعتقاد به قرآن، قبله ی واحد، محبت اهل بیت-ع- و پایداری در مقابل دشمن مشترک» از جمله برجسته ترین اصول مشترک اعتقادی و ارزشی است که تمام مسلمانان جهان نسبت به آن اتفاق نظر دارند و وحدت اسلامی همواره، بر این مبانی استوار بوده است.
ایده مقاله حاضر که به روش تحلیلی- توصیفی به نگارش در آمده، این است که مهمترین راهکار تحقق و تحکیم وحدت اسلامی، توجه و تأکید بر مبانی فکری مشترک میان مسلمانان است که بی تردید تأکید بر آن و پرهیز از افتراقات، بستر مناسبی جهت ایجاد تقریب مذاهب فراهم خواهد آورد.

مقدمه
امروزه دشمنان اسلام، نه تنها مسلمانان، بلکه اسلام و قرآن و آرمان های ارزشمند اسلامی را نشانه گرفته‌اند و در این میان برخی افراد جاهل و متعصب با استناد به دلایلی بی‌اساس، همبستگی امت پیامبر-ص- را برهم می‌زنند و از این طریق اسلام‌ستیزان را به اهدافشان نزدیک می‌کنند. بر همین اساس ضروری است تحقیقات و پژوهش های گسترده‌ای در حوزه وحدت اسلامی، با بررسی تمام ابعاد آن، از جمله تبیین مبانی اصولی وحدت اسلامی شکل بگیرد.
جامع‌ترین پشتو‌انه‌های دینی (قرآن و سنت) به وضوح وحدت مسلمین را تأکید می‌کنند و از جانب خداوند رهنمودهای بسیاری در جهت تحقق این امر نازل شده است. یک نکته قابل توجه در وحدت این است که همانگونه که تمامی تعالیم قرآن و سنت، علی رغم اعتبار و اهمیت در جایگاه خود، اما از اهمیت یکسانی برخوردار نیستند؛ مسلمانان نیز با اینکه در باورها و ارزش ها دارای مراتب مختلف هستند، اما در "مبانی" مشترکند. مبانی ای که ریشه در همان باورها و ارزش ها دارد. تکیه بر مبانی وحدت در تقویت همبستگی میان مسلمانان نقش بسزایی دارد، چرا که موجب تقویت اشتراکات مذهبی و تضعیف اختلافات می شود.

تحقق وحدت اسلامی منوط به این است که عالمان دینی و روشنفکران مذهبی، تلاش همه جانبه ای را برای شناساندن اسلام اصیل و اصول و ارزش های دینی مشترک میان مذاهب انجام داده و ضمن تعمیق اطلاعات دینی مردم و إرتقاء سطح فرهنگ مسلمانان جهان، بسیاری از بدبینی ها و تعصبات ناروا را برطرف کرده و زمینه وحدت حقیقی را فراهم سازند. چرا که ناآشنایی پیروان هریک از مذاهب اسلامی به اسلام یا مبانی فکری و دیدگاه های اعتقادی هم، زمینه ساز بسیاری از نفی و طردها و طرح مسائل اختلاف انگیز است و این خطر، تنها، با بحث و بررسی پیرامون مبانی اسلام و تعمیق اطلاعات پیروان مذاهب مختلف در این زمینه از بین خواهد رفت. در این زمینه کلام آیت الله خامنه ای(مد ظله العالی) قابل توجه است:
«اتحاد، به معنای انصراف مسلمین و فرق گوناگون از عقاید خاص کلامی و فقهی خود نیست، بلکه اتحاد مسلمین به دو معنای دیگر است که هر دوی آن باید تأمین شود: اول اینکه فرق گوناگون اسلامی (سنی و شیعه) ـ که هر کدام فرق مختلف کلامی و فقهی دارند ـ حقیقتاً در مقابله با دشمنان اسلام، همدلی و همدستی و همکاری و همفکری کنند. دوم اینکه فرق گوناگون مسلمین سعی کنند خودشان را به یکدیگر نزدیک کنند و تفاهم ایجاد نمایند و مذاهب فقهی را با هم مقایسه و منطبق کنند. بسیاری از فتاوای فقها و علما هست که اگر مورد بحث فقهی عالمانه قرار بگیرد، ممکن است با مختصر تغییری، فتاوای دو مذهب به هم نزدیک شود.( خامنه ای، ۱۳۷۵، ج۲، ص۲۲۹ـ۲۳۰).
در این کلام در قالب مفهوم وحدت، به دو بخش ارزش ها و باورهای مشترک مذاهب اسلامی اشاره شده است. پایداری در مقابل دشمن مشترک، به عنوان یکی از مهمترین ارزش های مشترک، در کنار تقریب باور مشترک مذاهب مورد تأکید قرار گرفته است. از این رو در پژوهش حاضر سعی بر این است که در حد امکان، با توجه به منابع اسلامی مبانی نظری تقریب مذاهب اسلامی مورد بررسی قرار ‌گیرد. به این جهت در ادامه به بررسی مبانی وحدت اسلامی در دو قسمت باورهای مشترک و ارزش های مشترک می پردازیم.

۱.باورهای مشترک
الف).خدای واحد
«توحید» دیدگاهی وحدت گراست و به مثابه مرکزیت نظام تکوین و تشریع امت واحده اسلامی به شمار می رود. قرآن کریم یکی از راه های همبستگی را پیروی از این نظریه دانسته و به آن سفارش نموده است: «أَنَّ هَذَا صِراطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَن سَبِیلِهِ؛ این راه مستقیم من است، از آن پیروی کنید، و از راه های پراکنده (انحرافی) پیروی نکنید، که شما را از طریق حق، دور می سازد»(انعام/ ۱۵۳).
در این آیه خداوند دستور به پیروی از صراط مستقیم نموده که همان توحید است و پیروی از غیر آن را موجب اختلاف و نفاق می داند و بر همین اساس از اهل کتاب می طلبد به کلمه توحید که وجه جامع و مشترک میان آنان و مسلمانان است باز گردند: «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتَبِ تَعَالَوْاْ إِلَی کَلِمَةٍ سَوَآءِ بَینَنَا وَ بَینَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیئا؛ بگو ای اهل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است، که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم»(آل عمران/ ۶۴). در این دو آیه، قرآن کریم مفهوم همبستگی میان مسلمانان، (و حتی با سایر ادیان الهی) را تنها در این چارچوب و با این تفسیر و تبیین پذیرفته است، چرا که از نظر اسلام، صرفاً به اجتماع مسلمانان و اتفاق آنان بر هر مسأله ای نباید قانع بود، بلکه آنچه در این عرصه اهمیت فراوان دارد اتفاق آنان «برای خدا» و «در راه خدا» است.
خداوند روح تمام تعالیم اسلام را «توحید» بیان نموده و آئینی که از این محور فاصله داشته باشد را نمی پذیرد: «إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُواْ دِینَهُمْ وَکَانُواْ شِیعًا لَّسْتَ مِنْهُمْ فِی شَی ءٍ؛آنها که آئین و مذهب خود را پراکنده کردند و به دسته های مختلف تقسیم شدند در هیچ چیز با آنها ارتباطی نداری و آنها نیز هیچ گونه ارتباط با مکتب تو ندارند.»(انعام/ ۱۵۹) در این آیه خداوند این حقیقت را که «توحید» محور و اساس اسلام و آئین وحدت و یگانگی است و از هر گونه نفاق و تفرقه و پراکندگی بیزار است، با تأکید تمام بازگو می کند و به پیامبر-ص- می فرماید برنامه و کار تو هیچ گونه شباهتی با افراد تفرقه انداز ندارد، چون توحید نه تنها یکی از اصول اسلام است، بلکه تمام اصول و فروع اسلام و همه برنامه های دین بر محور توحید است.
امام خمینی(ره) شرط قدرت یافتن مسلمانان را روی آوردن به توحید اعلام نمود: «اگر همه ملت های اسلامی اغراض شخصی را کنار بگذارند و همه با هم به اسلام رو بیاورند و تحت لوای «لاإله إلا الله» باشند، قدرت اول را در دنیا احراز می کنند؛ برای اینکه معنویت اسلام کمک آنهاست و خدای تبارک و تعالی پشتیبان»(خمینی، ۱۳۷۸، ج ۷، ص۱۲۴)؛ امام، وحدت در عقیده را عامل وحدت در عمل می دانند:«باید وحدت کلمه داشته باشیم؛ وجهه ما یک چیز باشد:«الله». اگر دیدید در یک قیامی حزب حزب شد، بدانید خدا در کار نیست. اگر همه با هم متوجه یک نقطه باشند، دعوت به وحدت کلمه است، به وحدت عقیده است. وحدت عقیده، وحدت کلمه می آورد»(خمینی، ۱۳۷۸، ج۵، صص ۵۱۰ – ۵۱۲). امام در جای دیگر عامل دوام وحدت را محوریت الله اعلام نمودند:«اگر برای خدا وحدت داشته باشیم، هر کِیدی در مقابل ما خنثی است؛ برای اینکه این دشمنی دشمنی با خداست؛ وقتی ما برای خدا این کار را کردیم، کسی اگر مخالفت کند، مخالفت با خدا کرده است. این وحدت دوام دار است، چون پشتوانه اش دائم است»(خمینی، ۱۳۷۸، ج ۱۹، صص ۲۰۷ – ۲۰۸).

آیت الله خامنه ای(مدظله العالی) نیز در این زمینه می فرماید: «امروز علاج دردهای کهنه دنیا و زخم های بشریت، بازگشت به خداست (فَفِرُّوا اِلی اللّهَ) باید به خدا برگردند، بشریت باید با خدا و ایمان و معنویت آشتی کند، کسانی که انسان ها را عمداً از معنویت و ایمان و توجه به خدا دور کردند، این نتیجه کار آنهاست. چیزهایی است که برای بشریت پیش می آید، یک روز در این گوشه دنیا، یک روز در آن گوشه دنیا، باید به خدا و معنویت برگردند. علاج دردهای بشریت، توجه به خدا و بازگشت به ایمان است»(مورخ ۲۸ / ۶ / ۱۳۸۰). بنابراین عامل پیوستگی مسلمانان بازگشت به خدا است.

ب).پیامبر اسلام-صلی الله علیه و آله-:
مبنای دیگر وحدت امت اسلامی اعتقاد تمام مسلمانان جهان به نبوت پیامبران الهی و به خصوص پیامبری حضرت محمد-ص- به عنوان آخرین فرستاده خدا است. همه فرق اسلامی قائلند در هر جامعه ای باید یک نفر، مردم را به سوی خدا فراخواند و پیام الهی را به مردم ابلاغ و به عنوان رهبر و هادی انجام وظیفه کند. قرآن کریم نیز ایمان به پیامبران را از ویژگی های مؤمنان معرفی کرده است: «قُولُواْ آمَنَّا بِاللّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَقَ وَیَعْقُوبَ وَالأسْبَاطِ وَمَا أُوتِیَ مُوسَى وَعِیسَى وَمَا أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ: گویید: «ما به خدا، و به آنچه بر ما نازل شده، و به آنچه بر ابراهیم و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل آمده، و به آنچه به موسى و عیسى داده شده، و به آنچه به همه پیامبران از سوى پروردگارشان داده شده، ایمان آورده‏ایم میان هیچ یك از ایشان فرق نمى‏گذاریم و در برابر او تسلیم هستیم.»(بقره/۱۳۶).
دین اسلام بر پایه تعالیم ارائه شده توسط حضرت رسول خاتم-ص- و در قالب کلام الهی قرآن به سامان رسیده است. بر این اساس ریشه شریعت و تمام باورهای ارائه شده در اسلام، نبوت پیامبراسلام-ص- است. خداوند ایمان را دایر مدار اعتقاد به وحدانیت خود و نبوت رسول اکرم-ص- و ایمان به قرآن می داند؛ این سه باور اساسی، خود مستلزم باور به تمامی گزاره های دینی اسلام است: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِیَ أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن یَكْفُرْ بِاللّهِ وَمَلاَئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلاً بَعِیدًا: اى كسانى كه ایمان آورده‏اید، به خدا و پیامبر او و كتابى كه بر پیامبرش فرو فرستاد، و كتابهایى كه قبلًا نازل كرده بگروید و هر كس به خدا و فرشتگان او و كتابها و پیامبرانش و روز بازپسین كفر ورزد، در حقیقت دچار گمراهى دور و درازى شده است.» (نساء/۱۳۶)؛ بازخوانی ایمان در این آیه، نه تنها بر تثبیت ایمان مؤمنان دلالت می کند، بلکه خود نشانی از انسجام درونی دین اسلام و یکپارچگی تمام تعالیم شریعت است(صادقی تهرانی، ۱۳۶۵، ج۷ ،ص ۳۸۲).
این انسجام که خود اشاره ای مستقیم به بازگشتی دوباره به اسلام و دین باوری فردی دارد، سخن از مبانی اعتقادی و عبادی واحدی میان تمام مسلمانان به میان می آورد که عصاره مشترکی از باورهای دینی میان فرق مختلف مسلمان و ملاک اسلام مداری ایشان است.
نکته قابل توجه اینکه خود خداوند نیز رسولش-ص- را محور وحدت عملی مسلمانان معرفی کرد آنجا که فرمود: « وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَاب: و آنچه را فرستاده [او] به شما داد، آن را بگیرید و از آنچه شما را باز داشت، بازایستید و از خدا پروا بدارید كه خدا سخت‏كیفر است» (حشر/۷) این محوریت شامل تمامی گفتار و کردار رسول خدا-ص- است، چه ملاک و معیاری روشن¬تر و آشکارتر از این که خداوند بفرماید هر آنچه که پیامبر-ص- انجام می دهد انجام دهید؟ ملاک سنجش و درستی و نادرستی اعمال، عمل رسول خدا-ص- است. پس باید حول این محور گرد آمد و آن را زمینه ای مؤثر در اتحاد و همگرایی مسلمانان دانست.
بنابراین مسأله اطاعت از پیامبر-ص- و پایبندی به اوامر و تعالیم و احکام آن حضرت موضوعی است که در تحقق بخشیدن به وحدت جامعه و همبستگی مسلمانان نقش بسزائی دارد و آثار معنوی بسیاری بر آن مترتب است. خداوند سنت پیامبراکرم-ص- را تضمین نموده و تأکید دارد که کلام و سنت ایشان، معصوم از خطا است: «وَ مَا ینطِقُ عَنِ الْهَوَی * إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْی یوحَی؛و هرگز از روی هوای نفس سخن نمی گوید آنچه می گوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست.»(نجم/ ۳ و ۴). هر چند آیات فوق، بنا بر قرائن دلالت بر قرآن و وحی الهی می کند(طباطبایی، ۱۳۷۲، ج ۱۹، ص ۲۷ )، با این حال برخی از مفسرین این عصمت کلامی حضرت را به تمام سیره و سنت ایشان سرایت داده اند(حسینی همدانی، ۱۴۰۴، ج۱۹، ص ۷ ؛ بابایی، ۱۳۸۲، ج۴، ص ۵۷۷). از این رو، اطاعت از ایشان در حکم پیروی از خداوند، ایمان به او و ایمان به رسالت الهی است «مَّن یطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَن تَوَلَّی فَمَآ أَرْسَلْنَاکَ عَلَیهِمْ حَفِیظًا؛ کسی که از پیامبر-ص- اطاعت کند خدا را اطاعت کرده، و کسی که سرباز زند، تو را نگهبان او نفرستادیم»(نساء/ ۸۰) بر همین اساس، خداوند اطاعت از پیامبر-ص- و اطاعت از خود را قرین یکدیگر دانسته و هدایت یابی و محبت الهی را بر آن مترتب نموده است:«قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوا فَإِنَّمَا عَلَیْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَیْكُم مَّا حُمِّلْتُمْ وَإِن تُطِیعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ: بگو: «خدا و پیامبر را اطاعت كنید. پس اگر پشت نمودید، [بدانید كه‏] بر عهده اوست آنچه تكلیف شده و بر عهده شماست آنچه موظّف هستید. و اگر اطاعتش كنید راه خواهید یافت، و بر فرستاده [خدا] جز ابلاغ آشكار [مأموریتى‏] نیست»(نور/۵۴). چرا که بدون سنت، نمی توان همه ابعاد آیات قرآن را درک کرد.
حجیت سنت و سیره نبوی-ص- در تمام منابع شیعه و سنی امری مسلم است و نه تنها کلام وحی که توسط حضرت رسول اکرم-ص- بیان می شود عین کلام الهی است، بلکه تمام گفتار، رفتار، کردار و اوامر و نواهی ایشان نیز برای مسلمانان حجت است. بدین سبب قرآن اطاعت از فرمان خداوند و پیامبر-ص- را مایه پیروزی و همبستگی دانسته و می فرماید: «وَأَطِیعُواْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَـزَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ؛ و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت نمائید، و نزاع نکنید، که سست شوید و قدرت و (شوکت) شما از میان برود»(انفال/ ۴۶). قرآن کریم اخطار داده که اگر تنازع کنید، «فشل» می شوید. فشل، به این معنی است که یک ملت، نتواند برای حفظ نظام خود اقدامی کند. مانند زمانی که دشمن به اسلام و بلاد مسلمین حمله کرده و هر روز توسعه می یابد، اما مسلمین در مقابل او فشل و ناتوان هستند(خمینی، ۱۳۷۸، ج۱۶، ص ۳۵ ).
پیامبراسلام-ص- به عنوان اولین منادی‌ وحدت‌، برای‌ تحقق‌ آن‌، سخت‌ترین‌ مصائب‌ را تحمل‌ كرد و نسبت‌ به‌ خطراتی‌ كه‌ امت‌ اسلامی‌ را تهدید می‌كرد هشدار می‌داد. تاریخ‌ اسلام‌ شاهد است‌ كه‌ حضرت چگونه‌ با جلوگیری‌ از افتراق‌، صفوف‌ مسلمین‌ را به‌ بنیان‌ مرصوص‌ تبدیل‌ كرد و از ثمرات‌‌ وحدت‌، به‌ نفع‌ اسلام‌ و تحكیم‌ مبانی‌ سیاسی‌- اجتماعی‌ امت‌ بهره‌ گرفت‌ و به‌ وسیله‌ وحدت، قدرت‌ و عزت‌ اسلام‌ در همه‌ صحنه‌ها اعم‌ از محراب‌ عبادت‌ و میدان‌ جنگ‌ و در همه‌ تحولات‌ اجتماعی‌، سیاسی‌ و اقتصادی‌، جلوه‌گر گردید
. مهمترین عملکردهای تقریبی پیامبر اكرم -ص- عبارتند از:
۱.تأسیس مسجد (قبا) و تأكید بر اجتماع مسلمانان در نمازهای جمعه و جماعت؛ این امر وحدت فكری مسلمانان و نزدیك شدن هر چه بیشتر آنان به یكدیگر را فراهم می كرد(صفار، ۱۳۸۳، ص‏۲).
۲.تشكیل «امت واحده اسلامی» که بر اساس‌ معیارهای‌ قرآنی‌‌،‌ پایه‌ بنیادین‌ ساختار اجتماعی‌‌ است. امت واحده، جامعه ای است که از هدایت رهبر واحدی برخوردار است و در حرکتی همسو به سوی هدفی واحد حرکت می کند(طباطبایی، ۱۳۷۲، ج۲، ص ۱۸۵ ). رسول اکرم-ص- پس از مهاجرت به مدینه، بر مبنای تعالیم قرآن کریم منشوری اساسی تدوین فرمود و قبائل مختلف آن نواحی را به هم پیوند داد و امت واحدی تشکیل شد که محور آن به جای ملیت و نژاد، ایمان به خدا و آخرت و عمل صالح بود(ابن هشام،۱۳۷۵، ج۱، ص ۵۰۱).
جان دیون پورت، دانشمند معروف انگلیسی در بیان این موضوع می گوید: محمد[-ص-] در پرتو اتحاد قبایل پراكنده كوچك، برهنه و گرسنه، كشور خود را به جامعه ای فشرده و با انضباط تبدیل كرد و در میان ملل روی زمین، ایشان را با صفات و اخلاق تازه ای معرفی كرد، و در كمتر از سی سال، امپراتور قسطنطنیه را مغلوب، سلاطین ایران را نابود، و سوریه و بین النهرین و مصر را تسخیر كرد و دامنه فتوحاتش را گسترش داد(دیون پورت، ۱۳۸۸، ص‏۷۷).
۳.ایجاد پیوند برادری میان مسلمانان؛ پیامبر اسلام-ص- عداوتی‌ كه‌ از دوران‌ جاهلیت بین مسلمانان‌ مانده‌ بود را تبدیل‌ به‌ رحمت‌ و الفت‌ نمود. پیمان برادری‌،‌ با درهم‌ و دینار و ارزش‌های‌ مادی‌ به‌ دست‌ نیامد، بلكه‌ این‌ پیمان‌، رنگ‌ الهی‌ داشت‌، همان گونه‌ كه‌ قرآن‌ كریم‌ اینگونه از آن‌ سخن به میان آورده است‌: « وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً مَّا أَلَّفَتْ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَـكِنَّ اللّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَكِیمٌ: و میان دلهایشان الفت انداخت، كه اگر آنچه در روى زمین است همه را خرج مى‏كردى نمى‏توانستى میان دلهایشان الفت برقرار كنى، ولى خدا بود كه میان آنان الفت انداخت، چرا كه او تواناى حكیم استٌ»(انفال‌۶۳). اندیشه اصلی حضرت متحد كردن صفوف مسلمانان و استوار ساختن وحدت آنها برای نابود كردن هر شبهه ای بود كه می توانست آتش كینه ها و عداوت های پیشین را از نو شعله ور سازد(امین،۱۳۷۶، ج‏۱، ص‏۸۷). بدین ترتیب عقد اخوت، باعث ایجاد محبت و نزدیکی میان مسلمانان شد و وحدت گرایی در عمق تعاملات و روابط اقشار مختلف جامعه اسلامی ریشه دواند(سبحانی، بی تا، ص ۲۱۴ ؛ ابن هشام ،۱۳۷۵،ج۲، ص ۱۲۳). به گونه ای که می توان گفت رمز پیروزی و سرافرازی مسلمین در صدر اسلام، همدلی و وفاقی بود که در سایه ایمان به خدا و دل سپردن به پیام آسمانی و نصایح حکیمانه پیغمبر-ص- و دست شستن از آمال و مقاصد قبیله ای و فرقه ای حاصل گشت.
۴.مرجع قانونی بودن رسول اكرم -ص- برای حل اختلافات مسلمین: «فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْ ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُول(نساء/ ۵۹). پیامبر اكرم‌-ص- تمام‌ زمینه‌های‌ فكری‌، اجتماعی‌ و تاریخی‌ اختلاف‌ و نفاق‌ را با بهره‌گیری‌ از تعالیم‌ آسمانی‌ اسلام‌ از بین‌ برد و با بی‌ارزش‌ دانستن‌ معیارهای‌ عصر جاهلی‌، تمایزات‌ و اختلافات‌ فكری‌ و اجتماعی‌ و اقتصادی‌ جامعه‌ را باطل‌، و ارزش‌های‌ الهی‌ را جایگزین‌ آن‌ كرد. چنانچه خداوند نیز اعلام می کند: «وَ مَآ أَنزَلْنَا عَلَیکَ الْکِتَابَ إِلاَّ لِتُبَینَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُواْ فِیهِ؛ ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر برای اینکه آنچه را در آن اختلاف دارند برای آنها روشن کنی»(نحل/ ۶۴). این آیه بیان می کند اگر اقوام و ملت ها، تعصب و سلیقه های شخصی خود را کنار بگذارند و متوسل به پیامبران شوند، اثری از اختلاف باقی نخواهد ماند و پیامبر-ص- نیز برای حل این اختلافات و راهنمائی مردم، از کتاب خدا بهره می جوید.
۵.مبارزه با عادت ها و تعصبات جاهلی؛ سیره پیامبراکرم-ص- نشان می دهد كه ایشان از هر چیزی كه مانع حاكمیت الهی باشد، از جمله عصبیت نژادی و زبانی به شدت نكوهش كرده و می فرماید: «اگر در قلب كسی ذره ای از عصبیت باشد، خداوند او را در قیامت با اعراب زمان جاهلیت محشور می كند»(کلینی، ۱۳۷۳، ج۲، ص ۲۸). چرا که شخص متعصب هرچند به زبان اسلام را قبول داشته باشد، در حقیقت و باطن خود تسلیم حق نمی شود و حق را زمانی می پذیرد كه به نفع خود و قوم و نژادش باشد. اگر دستوری بر علیه ارزش‌ها و باورهای متعصبانه او صادر شود از پذیرش آن سرباز زده، آن را رد خواهد كرد.

ج). كتاب واحد
باور مشترک به این که قرآن موجود در نزد پیروان تمام فرق اسلامی به عنوان اساسی ترین منبع دینی مسلمانان، همان وحی نازل شده بر رسول‌الله -ص- می باشد مبنای دیگر تقریب مذاهب است. در تفکر توحیدی مسلمانان، قرآن به عنوان وحی خطاناپذیر الهی، برترین منبع و ملاک ارزیابی منابع مشترک دیگر است که خداوند، خود را به عنوان حافظ آن معرفی می کند:«إنّا نَحنُ نَزَّلنا الذِّکر»(حجر/۹). وحدت سازی این باور از آن جهت است که همه ی مسلمانان زندگی فردی و اجتماعی خود را بر اساس این کتاب الهی تنظیم می کنند. کتابی که پایه گذار وحدت میان امت اسلامی است و در بیش از ۵۰ آیه به موضوع وحدت و روش های پیش‌گیری از اختلاف و چگونگی ایجاد اتحاد اشاره دارد و در قالب الفاظی چون «اعتصموا» (آل عمران/ ۱۰۳)، «أصلحوا» (حجرات/ ۹و۱۰)، «رابطوا» (انفال/ ۱۱؛ آل عمران/ ۲۰۰؛ کهف/ ۱۴)، «تعاونوا» (مائده، ۲)، «السلم» (بقره/ ۲۰۸)، «اصلاح بین الناس» (بقره/ ۲۲۴؛ نساء/ ۱۱۴؛ انفال/ ۱)، «الّف بین قلوبکم» (انفال/ ۶۳؛ توبه/ ۶۰؛ قریش/ ۱و۲؛ آل عمران/ ۱۰۳)، «امّه واحد» (انبیاء/ ۹۲؛ مؤمنون/ ۵۲؛ آل عمران/ ۷۳؛ حجرات/ ۱۰)، «اخوّت» (احزاب/ ۵؛ حجر/ ۴۷؛ توبه/ ۱۱؛ شوری/ ۲۳)، بر وحدت میان مسلمانان تأکید کرده است.
بر اساس آیات مذکور، کسانی که خدا، پیامبر، کتاب و قبله شان یکی است، بایستی وحدت کلمه داشته باشند؛ چنانچه می‌فرماید: «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُون‏؛ این است امت شما که امتی واحده (یگانه) است [با یک هدف و یک خدا]، و من پروردگار شمایم، پس مرا بپرستید»(انبیاء/ ۹۲) و «وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ؛ و در حقیقت این امت شماست که امتى یگانه است، و من پروردگار شمایم پس، از من پروا دارید». (مؤمنون/ ۵۲) در این دعوت، وحدت به مذهب خاصی محدود نشده و معیار امت واحده، اعتقاد به وحدانیت الهی بیان شده است. از سوی دیگر وحدت امت در ردیف توحید قرار گرفته و پرستش خدا متوقف بر این یگانگی شده است. بنابراین می توان گفت وحدت، یک موعظه ی صرف نیست، بلکه تکلیف است و همان‌گونه که مسلمانان موظفند بر اساس توحید، خدا را عبادت کنند، وظیفه دارند در تحصیل وحدت نیز بکوشند.
قرآن از وحدت به عنوان نعمت یاد می‌کند و از مؤمنان می‌خواهد با یادآوری دوران تفرقه، در حفظ اتحاد بکوشند: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً؛ و همگی به رشته دین خدا چنگ زده و به راه های متفرق نروید و به یاد آورید این نعمت بزرگ خدا را که شما باهم دشمن بودید و خدا در دل های شما الفت و مهربانی انداخت و به لطف خداوند همه برادر دینی یکدیگر شدید».(آل عمران/ ۱۰۳) در این آیه واژه «حبل»، به معنای وسیله ای است که انسان توسط آن به مقصد و حاجت خود می رسد، مانند ریسمانی که انسان با چنگ زدن به آن، خود را از تهِ چاهی نجات دهد(طبرسی، ۱۳۳۳، ج۱ـ۲، ص۸۰۳؛ شوکانی، ۱۴۱۹، ج۲، ص۴۷۴). از عبارت «حبل اللّه» بر می آید که محور وحدت «دین خدا» است؛ نه نژاد، زبان، ملّیت و... ؛(قرائتی،۱۳۸۳، ج ۲، ص ۱۲۴، نك: آل عمران/ ۱۰۳) البته برای عبارت «حبل الله» در این آیه، چندین معنا ذکر شده است، از جمله: عهدالله، اطاعت از خدا، اخلاص در برابر او(سیوطی، ۱۳۶۵، ج۲، ص ۲۷۱)، مکتب توحیدی اسلام، اهل بیت –ع- و قرآن(طبرسی، ۱۳۳۳، ج ۱- ۲، ص ۸۰۵ ).
به نظر می آید بارزترین مصداق «حبل الله» خود قرآن است. چنانچه علامه طباطبایی می گوید: «حبل»(ریسمان) خدا، همان قرآنِ نازل شده از طرف خداست و این آیات قرآن است که (همانند یک ریسمان)، بنده و خدا را به همدیگر وصل می کند... اعتصام به خدا، همان تمسک به آیات خدا و رسولش (کتاب و سنت) است که در آن هدایت تضمین شده است»(طباطبایی، ۱۳۷۲، ج۳، ص ۳۶۹ ؛ ج۴، ص ۳۸۹ ). همچنین سخن رسول خدا-ص- دلیل بر این مطلب است که فرمود: «کِتابُ اللهِ هُوَ حَبلُ الله المَمدودُ مِن السَّماءِ إلَی الارض؛ کتاب خدا، همان ریسمان الهی است که از آسمان تا زمین کشیده شده است»(طبری، ۱۴۱۵، ج ۴، ص ۴۳ ) این آیه(وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً) در دعوت مسلمانان به وحدت، پیام های بسیاری در بر دارد که برخی از روشن ترین آنها عبارتند از:
یک: در عبارت «واعتصموا بحبل الله...» موقعیت مسلمانان در تمسک به کتاب الله و در متحد بودنشان نسبت به یکدیگر، به حالت کسی تشبیه شده که از مکان بلند، به ریسمان محکمی چنگ می زند که مایه امنیت است و از سقوط او جلوگیری می کند(رشید رضا، ۱۳۹۳، ج۴، ص۲۰)؛ و یا حال کسی که در عبور از مسیر بسیار خطرناک و پرتگاه هولناکی، همواره ترس سقوط دارد، ولی با گرفتن طنابی که دو طرف آن در جایی محکم و استوار است، با اطمینان خاطر از آنجا عبور می کند و خود را به مقصد می رساند. مسیر و طریق سعادتی که خداوند در این آیه پیشنهاد می کند شبیه همان مسیر خطرناکی است که تمسک به کتاب خدا (و اسلام) باعث نجات می شود(فخر رازی، ۱۴۲۱، ج۴، ص۱۵۱).
دو: خداوند نحوه تمسک و چنگ زدن به این ریسمان محکم را با واژه «اعتصام» که از ریشه «عصمت» است بیان کرده است؛ با اینکه می توانست آن را با کلمه «تمسّکوا» و یا عبارت های دیگر اظهار نماید. چنین تعبیری این نکته را می فهماند که اگر مسلمانان با وحدت و همدلی تمام و تهی از هرگونه اختلاف و غرض های سوء، به حبل الله چنگ بزنند، باید بدانند که از آفت ها و لغزش ها در امان مانده و بیمه شده اند. به گفته ی سیدقطب، خداوند با اعتصام به این نعمت است که بر مسلمانان صدر اول منت نهاده است. لذا صرف تجمع به هر شکلی مطلوب نیست، بلکه باید بر اساس عصمت باشد(قطب، ۱۴۱۲، ج۲، ص۲۵).
سه: عبارت «واعتصموا» (متمسک شوید)، از یک طرف در قالب فرمان و دستور بیان شده و از سوی دیگر به صورت خطاب جمعی به ملت مسلمان است. از طرف دیگر، همان فرمان عمومی را با کلمه «جمیعا» تأکید کرده تا بفهماند که اولا این تمسک باید دسته جمعی و از سوی همه مسلمانان صورت گیرد؛ ثانیا چون در آیه شریفه هیچ قید زمان و مکانی لحاظ نشده، این تمسک، زمانی در حالات اجتماعی و سیاسی مسلمانان تأثیر مثبت می گذارد که در طول تاریخ و در همه شرایط انجام گیرد. شیخ طوسی آیه را به تمسک دست جمعی معنا می کند(طوسی،۱۴۰۹، ج۲، ص۵۴۹) و شاید همین نکته در آیه باعث شده عده ای از مفسران بر اساس روایاتی، «حبل الله» را به «جماعت» تفسیر کنند(سیوطی، ۱۳۶۵، ج۲، ص۱۰۷؛ طبری،۱۴۱۵، ج۴، ص۳۹) و هدفشان بیان این مطلب است که «جماعت»، خود ریسمان محکم الهی است و کسانی که با هم همسو و هم جهت باشند، نجات یافته اند(زمخشری، ۱۳۶۶، ج۱، ص۴۵۰ـ۴۵۱).
چهار: در این آیه از اتحاد و همبستگی یا رفع اختلافات و درگیری میان پیروان اسلام یا تمسک به حبل الله، به «نعمت» تعبیر شده است. هرچند شأن نزول آیه درباره دو قبیله اوس و خزرج است، ولی خطاب آیه به عموم مسلمانان است (واعتصموا.. جمیعاً) (سیوطی،۱۳۶۵، ج۲، ص۱۰؛ مکارم شیرازی، ۱۳۶۶، ج ۳، ص ۳۸). طبیعی است که خوان این نعمت الهی همچنان گسترده است و کافی است مسلمانان از خود این شایستگی و کفایت را به نمایش بگذارند و از این نعمت بزرگ بهره مند گردند. این نکته که واژه «نعمت» دو بار در آیه ذکر شده، خود دلیل اهمیت فراوان آن است.
مفسر المیزان جمله «و اذکروا نعمت الله علیکم...» را علت دعوت به اعتصام به حبل الله می داند و اینکه خداوند می خواهد پیروان قرآن را به حقیقت دین و سعادتی که دین برای انسان در نظر دارد، آشنا کند و از تقلید و پیروی کورکورانه باز دارد، می خواهد بفرماید: اگر شما را به اعتصام و عدم تفرقه می خوانیم بی دلیل نیست. دلیل اینکه شما را بدان دعوت کرده ایم همین است که خود به چشم خویش ثمرات اتحاد و اجتماع و تلخی عداوت و حلاوت محبت و الفت و برادری را چشیدید و در اثر تفرقه به لبه پرتگاه آتش رفتید و در اثر اتحاد از آتش نجات یافتید. بدانید که این تمسک به حبل الله و اتحاد شما نعمتی از ناحیه ماست و متوجه شوید که تمامی دستورهایی که به شما می دهیم، به نفع شماست و سعادت و رستگاری شما را تأمین می کند. (طباطبایی،۱۳۷۲، ج۳، صص۵۷۲ـ۵۷۵).
پنج: در پایان آیه خداوند پیامد عدم اتحاد مسلمانان را بیان می دارد و خاطر نشان می سازد که از آنچه بر گذشتگانتان (اوس و خزرج) رفته است، عبرت بگیرید؛ آنان بر اثر اختلاف شدید، نزدیک به هلاکت بودند، ولی در سایه لطف خدا و ظهور اسلام نجات یافتند (...وَکُنتُم عَلی شَفا حُفرةٍ مِنَ النّار فَانقَذَکُم ِمنها). جمله «من النار» را برخی به آتش آخرت تفسیر کرده اند(سیوطی، ۱۳۶۵، ج۲، ص۱۰۹)، اما علامه طباطبایی آن را به پرهیز از جنگ و نزاع تفسیر می کند(طباطبایی، ۱۳۷۲،ج۳، ص۵۷۵).

د).قبله واحد:
تمام مسلمانان جهان رو به سوی یک قبله نماز می‌خوانند و در ایام حج به دور یک قبله طواف می کنند. حضرت علی-ع- درباره اهمیت قبله واحد مسلمین می فرماید: «وَ جَعَلَهُ سُبحانَه وَ تَعالی لِلاِسلامِ عَلَما؛ خداوند کعبه را پرچم اسلام قرار داده است»(نهج البلاغه، خطبه ۱). همان طور که پرچم ها رمز اتحاد و یگانگی جمعیت ها و نشانه ی همبستگی آنهاست و بر پا بودن آن علامت حیات آنهاست، کعبه برای اسلام نماد وحدت مسلمانان است و فلسفه قبله، ایجاد وحدت و همسویی میان امت اسلامی است(مطهری،۱۳۸۵، ج ۲، ص ۲۱۶). چرا که اگر در هنگام نماز، هر کسی به یک سمت می ایستاد، گرچه همه رو به سوی خدا بودند، اما ظاهر آنان حکایت از تفرقه داشت. هماهنگی و وحدت ظاهری، تأثیر شگفت آوری در ایجاد وحدت روحی و حقیقی دارد. به همین دلیل در اسلام مقرر شده است که همه ی مسلمانان در شرق و غرب جهان، در هر نقطه و مکان، رو به سوی کعبه نماز بگزارند و پس از مرگ هم رو به سوی کعبه دفن شوند. آیین مترقی اسلام از این طریق، یک وحدت عظیم و جهانی را با محوریت کعبه پی ریزی کرده است(خسروی، ۱۳۸۷، ص ۴۳).
پرستش خدا و تجلّی رابطه بندگی با خدا در قالب نماز، یكی از استوارترین مبانی همسویی مسلمانان است. در هیچ آیینی مانند اسلام چنین برنامه عبادی وحدت آفرینی در اشكال مختلف نمازهای یومیه، عید و جمعه، آن هم به صورت دسته جمعی در یك صف فشرده وجود ندارد؛ بنابراین نماز رو به سوی قبله مشترک، شعار عملی همدلی مسلمانان است(نساء/ ۱۰۳).
حج نیز نمایشی از اقتدار و یکرنگی مسلمانان جهان است. حضرت علی-ع- در اهمیت مسئله حج می فرماید: «الحج تقویه الدین؛ فلسفه ی حج، تقویت دین است»(نهج البلاغه، کلمات قصار ۲۴۹). شهید مطهری در توضیح این کلام می نویسد: «اندک مطالعه در وضع حج، به ما می فهماند که منظور شارع مقدس اسلام از تشریع حج این بوده که مسلمانان به یکدیگر نزدیک تر شوند و وسیله ای به وجود آید که مسلمانان عالم، یکدیگر را در یک نقطه ملاقات کنند و پیوندشان محکم تر گردد و به این وسیله اسلام قدرتمند می گردد(مطهری،۱۳۸۵، ج ۲، ص ۲۱۵).
تمام مسلمانان به نشانه مبارزه با شرك و استكبار و نیز گرامی داشت تلاش های ابراهیم خلیل و فرزند و خانواده اش، سالانه بزرگترین مانور همبستگی خود را به رخ مستكبران تاریخ می كشند؛ مسلمانان در این گردهمایی، با دوركردن تعلقات، از یك سو اقتدار و همسویی خویش را به نمایش می گذارند، و از سوی دیگر با رنگ ها و چهره های مختلف و زبان های متفاوت و مذاهب متنوع، اما هم صدا و همدل و همسو، سر به آستانه یك قدرت یعنی «خدا» می سایند و از این طریق در مقابل همه قدرت ها جز قدرت او می ایستند. قرآن نیز یكی از اهداف حج را برائت از مشركین اعلام می دارد و پیروان اسلام را به این کنگره فرا می خواند تا ضمن همبستگی، از مشركان غفلت نكنند:« وَأَذَانٌ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الأَكْبَرِ أَنَّ اللّهَ بَرِیءٌ مِّنَ الْمُشْرِكِینَ وَرَسُولُهُ فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَیْرٌ لَّكُمْ وَإِن تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّكُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللّهِ وَبَشِّرِ الَّذِینَ كَفَرُواْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ : و [این آیات‏] اعلامى است از جانب خدا و پیامبرش به مردم در روز حجّ اكبر كه خدا و پیامبرش در برابر مشركان تعهّدى ندارند [با این حال‏] اگر [از كفر] توبه كنید آن براى شما بهتر است، و اگر روى بگردانید پس بدانید كه شما خدا را درمانده نخواهید كرد و كسانى را كه كفر ورزیدند از عذابى دردناك خبر ده».(توبه/ ۳). بنابراین حج و نماز رو به قبله واحد، نقطه ی عطفی برای ارتباطات مسلمانان و تقویت روح برادری میان آنان است.

۲.ارزش های مشترک
الف)محبت اهل‌بیت-علیهم السلام-
محبت و ولایت اهل‌بیت پیامبر اسلام-ع- به عنوان یكی از مبانی ارزشی وحدت جامعه اسلامی، گامی مؤثر در مسیر تفاهم شیعه و سنی است. واژه «ولایت» لفظ مشترکی است که هم به فتح واو و هم به کسر آن آمده است. اگر به فتح باشد، مصدر و به معنای محبت و یاری دادن است و اگر به کسر باشد، اسم و به معنای رهبری و سرپرستی می باشد(ابن منظور، ۱۴۰۵، ج۱۵، ص ۴۰۷ ). وِلایت به معنای رهبری، از اعتقادات ضروری و خاص مذهب شیعه است؛ اما وَلایت به معنای دوستی خاندان رسول خدا-ص- مختص مذهب خاصی نیست، بلکه مورد اتفاق تمامی فرق اسلامی است(زمخشری، ۱۳۶۶، ج۴، ص ۲۲ ؛ قرطبی، ۱۴۲۲، ج۱۶، ص ۱۶).
پرداختن به این موضوع در كتاب های اهل سنت، گویای محبت آنها به خاندان رسول خدا-ص- در میان فرق اسلامی است؛ از جمله کتاب های مطرح در این زمینه عبارتند از: ینابیع المودّه از سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی، خصائص از نسائی، العبره فی فضائل العتره از علامه عبدالله حمصی، موده القربی از سید علی حسینی همدانی، نزول القرآن فی مناقب اهل البیت از ابونعیم اصفهانی، فضائل علی از جلال الدین سیوطی، محسن الاظهار فی تفصیل مناقب الائمه الاطهار از حمید الدین بن احمد شهید یمانی، مناقب علی از احمد بن حنبل، مناقب علی بن ابی طالب از ابن غزالی شافعی و ... (قفاری، ۱۴۱۸، ص ۱۰۸؛ قربانی، ۱۳۸۰، ص ۶۴؛ حسینی فیروزآبادی، ۱۳۷۹، ص۷۳).
در برخی تفاسیر اهل سنت، احادیثی نقل شده است كه حکایت از محبت آنان به اهل بیت پیامبر اسلام-ع- دارد. برای نمونه زمخشری در تفسیر الكشاف، از رسول الله -ص- روایاتی نقل كرده است که با مضامین مختلف چنین آمده است: «هر كس با محبت خاندان محمد-ص- بمیرد: شهید مرده است... بخشیده شده مرده است... توبه‌كار مرده است... با ایمان كامل مرده است... بر سنت و جماعت مرده است... فرشته مرگ و سپس نكیر و منكر او را به بهشت بشارت می‌دهند... با نوای شادی به بهشت می‌رود، همان‌گونه كه عروس با هلهله به خانه شوهر می‌رود...دو در از قبرش به بهشت گشوده می‌شود... خدا قبر او را زیارتگاه فرشتگان رحمتش قرار می‌دهد. آگاه باشید كه هر كس با كینه خاندان محمد بمیرد روز قیامت در حالی می¬آید كه بین دو چشم او نوشته شده: از رحمت خدا ناامید است و این شخص كافر مرده است و هرگز بوی بهشت را نخواهد شنید».(فخر رازی، ۱۴۲۱، ج۲۷، ص ۱۶۶).
همچنین نقل شده در حدیثی به نام «سفینه» پیامبر–ص- فرمودند:«مَثَلُ اَهلَ بَیتی مَثَلُ سَفینهِ نوحٍ مَن رَکَبَها نَجی وَ مَن تَخَلَّف عَنها غَرَق(ابن حنبل، ۱۴۳۰، ج ۲، ص ۷۸۵، ح۱۴۰۲ ؛ حاکم نیشابوری، ۱۴۰۶، ج۲، ص ۳۴۳، ح ۳۳۱۲ ؛ طبرانی حنبلی، ۱۴۲۰، ج۴، ص ۴، ح ۳۴۷۸ ؛ متقی هندی، بی تا، ج۱، ص ۱۷۲)»، اهل بیت-ع- همانند کشتی نوح هستند که نجات و هلاکت انسان، بسته به راه یابی و یا عدم راه یابی به آن کشتی است(هیثمی، ۱۴۱۷، ص ۱۸۴). حدیث «ثقلین» نیز در این زمینه، مقبول ترین روایت در فرهنگ حدیثی فریقین است که از سوی سی و چهار صحابی نقل شده و توسط حدود دویست نفر از بزرگان و محدثان اهل سنت نیز گزارش شده که پیامبر اکرم-ص- فرمود:«إِنّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَین: کِتابَ الله وَ عِترَتی اَهلَ بَیتی، اَوَّلُهُما کِتابُ الله فیهِ الهُدی و النّور»(ترمذی، بی تا، ج۲، ص ۳۰۸ ؛ نسایی، ۱۴۰۷،ج۵، ص ۴۵؛ ابن لبی شیبه، ۱۴۰۹، ج۷، ص ۱۷۶ ؛ هیثمی، ۱۴۰۸، ج۱، ص ۱۷۰)، بر پایه دلالت و پیام روشن این حدیث، راه نجات مسلمانان از گمراهی و اختلاف های فکری و حتی سیاسی، و محور و مبنای فهم درست شریعت بعد از پیامبر –ص-، تمسک به دو اصل خطاناپذیرِ قرآن و عترت (ثقلین) است. این دو، تا قیام قیامت از یکدیگر جدا نخواهند شد(هیثمی، ۱۴۱۷، ص ۲۳۰). همان گونه که قرآن از تحریف و تغییر مصون است، اهل بیت عترت-ع- نیز، از لغزش به دور خواهند بود. شاید به همین دلیل است که امام شافعى از امامان بزرگ اهل سنت، معتقد بود كه محبت خاندان رسالت –ص- حكم واجبى است كه خداوند در قرآن دستور داده و براى نشان بزرگى و فضیلت ایشان همین كافى است كه اگر كسى بر آنها در نماز سلام و صلوات نفرستد نمازش ادا نخواهد شد:
یَا آلَ بَیتِ رَسُولِ اللّهِ حُبـكُمُ فَرضٌ مِنَ اللّه فى القرآنِ أَنزَلَهُ
یَكفِیكُمُ مِن عَظِیمِ الفَخرِ أَنّكُمُ مَن لَم یُصَلّ عَلیكُم لا صَلاةَ لَهُ
ترجمه: اى آل محمد محبت شما واجبى است كه خدا آن را در قرآن نازل كرده و همین یك دلیل بر عظمت قدر شما كافى است كه هر كس نماز بخواند و بر شما درود نفرستد نمازش نماز نیست. (المصطاوی، ۱۴۳۰، ص ۶۲).
بدون شک یکی از علل این احترام از طرف مذهب مخالف به اهل‌ بیت‌-ع- این است که ایشان همواره‌ در راستای‌ تحقق وحدت‌ امت‌ اسلامی‌ تلاش‌ نموده‌ و در گفتار و رفتار خود، با محور قرار دادن‌ قرآن‌ و سیره‌ رسول‌ اكرم-ص- در جهت‌ تعلیم‌ معارف‌ دین‌ و حفظ‌ آن در میان‌ امت‌ اسلامی‌ حركت‌ می کردند.
اخلاق حسنه و نوع تعامل ایشان با علمای اهل سنت موجب شد که بسیاری از ایشان از محضر ائمه-ع- استفاده علمی کنند. چنانچه چهار فقیه بزرگ اهل سنت، به طور مستقیم یا غیر مستقیم در محضر اهل بیت-ع- شاگردی کرده و به عظمت علمی ایشان اعتراف داشتند. چنانچه ابوحنیفه در بیان عظمت امام صادق-ع- گفته است: «لَولاَ السِنَتان لَهَلَکَ النُّعمان»: اگر آن دو سالی که نزد امام صادق-ع- شاگردی کردم نبود، هلاک می شدم.(ابن اثیر،۱۴۰۳، ج ۱، ص۱۸۶). مالک بن انس نیز در مورد امام صادق-ع- می گوید: «در علم و عبادت و پرهیزگاری، برتر از جعفر بن محمد هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به قلب هیچ بشری خطور نکرده است»(ابن حنبل،بی تا، ج ۲، ص ۱۱۴؛ حاکم نیشابوری،۱۴۰۶، ج ۳، ص ۱۰۹).
حاکم نیشابوری درباره نقش اهل بیت پیامبر-ع- در وحدت جامعه اسلامی، از ابن عباس روایتی این چنین نقل کرده است:«النُّجومُ أَمانٌ لِأَهلِ الأَرضِ مِنَ الغَرقِ وَ أَهلُ بَیتی أَمانٌ لِأُمَّّتی من الاختلاف. فإذا خالَفَتهُم قَبیلهٌ مِن العَرَبِ اختَلَفوا فَصاروا حِزبَ إبلیس؛ستارگان باعث مصونیت زمینیان از غرق شدند و خاندان من باعث در امان ماندن امتم از تفرقه و پراکندگی اند. هرگاه گروهی از عرب با اهل بیت من مخالفت کنند، به تفرقه و چند دستگی مبتلا می گردند و از حزب شیطان محسوب خواهند شد»(حاکم نیشابوری، ۱۴۰۶، ج۳، ص ۱۴۹ ؛ متقی هندی، بی تا،ج۱۲، ص ۱۰۲).
امروزه نیز می توان با تمسک به سیره اهل بیت –ع-، میان علمای شیعه و سنی رابطه و تعامل برقرار کرد و با پیروی از ایشان، کرسی های علمی را همراه با رعایت اصول اخلاقی و با معیار حق و انصاف و لحاظ مصالح همه مسلمین دائر کرده، به تبادل علمی بپردازند و در نتیجه ی این روابط، انسجام اسلامی میان پیروان دین حضرت محمد-ص- آن چنان استوار گردد که دسیسه های کفار نتواند آن را متزلزل سازد.
ب)پایداری در برابر دشمن مشترک
به یقین یكی از مهم¬ترین مبانی ارزشی وحدت اسلامی، پایداری در مقابل دشمن مشترک و توطئه¬ها و دسیسه-های دشمنان این دین جهانی است. رسول خدا -ص- درباره اهمیت این مسئله می فرماید: «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ یَدٌ عَلَی مَنْ سِوَاهُمْ؛تمام مسلمانان مانند یك دست در برابر بیگانگان متّحدند»(شوشتری،۱۳۶۷، ص‏۷۷). اهمیت این عامل تا حدی است که برخی اندیشمندان اسلامی مقابله با دشمن مشترک را جزء ارکان اصلی در مفهوم وحدت شمرده و وحدت اسلامی را بر طبق این مبنا تعریف می کنند. از جمله امام خمینی-ره- در تعریف وحدت می فرماید:«وحدت به معنای اتحاد و انسجام برای تحقق آرمان های جهانی و عمیق اسلام و بیرون راندن دشمنان متجاوز و ضد اسلام است»(خمینی، ۱۳۷۴، ج۱۹، ص۲). همچنین شهید مطهری قائل است: «وحدت یعنی: متشکل شدن مسلمین در یک صف در برابر دشمنان مشترک»(مرتضی مطهری،۱۳۹۷، ص ۲۳۴).
وحدت مسلمانان همواره از مهم ترین موانع تحقق اهداف استعمار در به اسارت كشیدن آنها بوده است. از این رو است که كارسازترین سیاست استعمار در برخورد با ملت های جهان به‌ویژه جوامع اسلامی، شعار «تفرقه بینداز و حكومت كن»‌ بوده كه امروزه عملا به «تفرقه بینداز و ریشه‌كَن كُن» تبدیل شده است. سیاست استعمار، گسترش تفرقه از طریق انتقال مشکلات سیاسی و عقیدتی، به صحنه‌های عملی و نظامی به بهانه مبارزه با تروریسم است كه زنگ خطری برای جهان اسلام است. بنابراین قرآن به مسلمانان سفارش می کند برای ترساندن دشمنان اسلام، آنچه در توان دارند آماده سازند:«وَ اَعَدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم»(انفال/ ۶۰). حال چه نیرویی برتر از وحدت مسلمانان، موجب ترس دشمنان می شود.
تلاش دشمنان اسلامی در حذف عوامل وحدت‌آفرین بسیار گسترده است، آنها برای اجرای نقشه های خود، گاه از خود مسلمانان بهره می گیرند. شناخت این توطئه¬ها بسیار مشكل و رویارویی با آنها دشوار، اما ممکن است. چنانچه امام خمینی -ره- با گسترش فرهتگ وحدت، بسیاری از دسیسه های مخالفان جهانی وحدت اسلامی را آشكار ساخت و مقصد و اهداف شوم آنان را به همگان شناساند. ایشان در یكی از سخنرانی های خود فرمود:
«دولت¬های استعمارطلب با دولت هایی كه می خواهند ذخایر مسلمین را ببرند، با وسیله های مختلف با نیرنگ‌[های] متعدد، دول اسلامی را اغفال می‌كنند. گاهی به اسم شیعه و سنّی اختلاف ایجاد می كنند... . در دول اسلامی بین طوایف مسلمین به اسم اسلام و به اسم مذهب چیزهایی پخش می‌كنند، تبلیغاتی می‌كنند كه طوایف مسلمین به جان هم بیفتند و با هم اختلاف شیعه و سنی پیدا كنند و آنها به ذخایری كه مسلمین دارند، دست¬رسی پیدا كنند و نتوانند مسلمین كاری انجام دهند»(خمینی،۱۳۷۴، ج۱، ص ۳۲۳). و در جای دیگر می‌فرماید: «... غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامی تان-به خیال خام خودشان- بیرون نبرند، آرام نخواهند نشست. نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شوید و از قطع ارتباط با آنان رنجور، همیشه با بصیرت و با چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر آرام گذارید، لحظه ای آرامتان نمی گذارند»(خمینی،۱۳۷۴، ج ۲۱، ص ۸۶). ایشان وحدت اسلامی در مقابل دشمن مشترک را اقتضای عقل می دانند:«باید با هم باشیم و در مقابل آنها محکم بایستیم؛ و با خودمان رئوف باشیم و در مقابل دشمنانمان، سرسخت؛ این را عقل اقتضا می کند که وقتی عده ای مخالف داریم، خودمان مخالفتمان را کنار بگذاریم تا به وحدت کلمه برسیم»(خمینی،۱۳۷۴، ج۱۸، ص ۲۰۴).
امام خمینی-ره- وحدت را عامل مقابله با دشمن می دانست و می فرمود:«وقتی دست به هم دادیم و همه شدیم یدٌ واحِدَهٌ عَلی مَن سِواه(دست واحد در مقابل دیگران)، اگر دست واحد شدیم، هیچ کس نمی تواند به ما ضرری بزند. آن روز به ما ضرر می خورد که خلل در وحدت ما پیدا بشود». (خمینی،۱۳۷۴، ج۱۷، ص ۳۸۴) و فرمودند «مؤمنون إخوَه هستند. اگر این اخوت ایمانی در سرتاسر کشور ما محفوظ بماند و هر کسی برای خودش توجه به خود نداشته باشد، توجه به مقاصد داشته باشد و خودش را برای مقصدش بخواهد، هیچ کس نمی تواند به این کشور تعدّی کند و اگر خدای نخواسته اخوت ایمانی سست بشود، آن روز است که رخنه می کنند؛ شما را به جان هم می ریزند و استفاده اش را قدرت های بزرگ می کنند. من امیدوارم که اگر با وحدت کلمه و با اخوت ایمانی محکم بایستید، می توانید این کشور را از حوادث دهر حفظ کنید»(خمینی،۱۳۷۴، ج۱۷، صص ۴۳۵).
بنابراین مسلمانان تنها در صورتی می توانند نقش تأثیرگذار خویش را حفظ و از موجودیت خود دفاع کنند و ندای رسالت محمدی-ص- را به گوش جهانیان برسانند که نخست وحدت را در میان افراد جامعه خود استوار کرده باشند، در این صورت است که از هرگونه مواجه با دشمنان عاجز خواهند ماند (حکیم، بی تا، ص ۱۳۵).

نتیجه گیری
وحدت اسلامی برای آن که پایدار و ماندگار شود ناگزیر باید بر مبانی استواری بنیان شود. ایمان به «خدای واحد، پیامبر اسلام-ص-، کتاب و قبله ی واحد» از مهم ترین مبانی معرفتی اعتقادی و «محبت اهل بیت-ع- و پایداری در برابر دشمن مشترک» از برجسته ترین مبانی ارزشی همبستگی مسلمانان است. مسلمانان اتفاق عقیده دارند که قرآن موجود در دست همه پیروان مذاهب اسلامی، وحی خداست، عمل به آن واجب و منکر آن کافر است. قرآنی که صریحا اتحاد و برادری مسلمانان را لازم، و تفرقه و دشمنی میان آنها را نهی نموده است. پس از آنکه قرآن، ملاک تشخیص حق و باطل قرار گرفت، دیگر هیچ عذری برای دشمنی با یکدیگر از مسلمانان پذیرفته نیست. زیرا قرآن جامع بسیاری از اصول و فروع دینی است و امت اسلامی را حول محور باورهای مشترک توحید، نبوت و یک قبله، گرد هم جمع می کند.
همه مسلمانان، حضرت محمد -ص- را به‌عنوان الگو و سنت ایشان را معیار عمل خود قرار می دهند. این باور، نقش عمیقی در تحقق و تقویت تقریب مذاهب دارد. از این رو یکی از مبانی وحدت، باور به وجود نبی اکرم-ص- است.
امروزه مسئله تفرقه شیعه و سنی، علاوه بر اینکه دست آویز غرب جهت مقابله با جوامع اسلامی است، عامل سلب قدرت مسلمانان در جهت رویارویی با دشمنان اسلام نیز محسوب می شود. از این رو مسلمانان بر مبنای دشمن مشترک، بایستی با تحقق وحدت صفی واحد تشکیل دهند تا از نفوذ بیگانگان در امان باشند.

فهرست منابع
*قرآن کریم
*نهج البلاغه.
۱. ابن ابی شیبه، عبدالله بن محمد(۱۴۰۹)، المصنف فی الاحادیث و الآثار، (تحقیق: سعید محمد اللحام)، بیروت: دارالفکر.
۲. ابن اثیر(۱۴۰۳)، جامع الاصول، بیروت: دار صادر.
۳. قرطبی، محمد(۱۴۲۰)، الجامع لاحکام القرآن، بیروت: دارالکتب العلمیه.
۴. ابن حنبل، احمد(۱۴۳۰)، فضائل الصحابه، (چاپ چهارم)، عربستان: دمام.
۵. ابن حنبل، احمد(۱۴۳۳)، فضائل امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب، (تحقیق: سید عبدالعزیز طباطبایی)، قم: موسسه المحقق الطباطبایی.
۶. ابن حنبل، احمد(بی تا)، المسند، بیروت: دارالصادر.
۷. ابن منظور، محمد بن مکرم(۱۴۰۵)، لسان العرب، قم: نشر ادب حوزه.
۸. ابن هشام، عبدالملک،(۱۳۷۵)، سیره ابن هشام، (ترجمه هاشم رسولی)، تهران: کتابچی.
۹. ابوزهره، محمد(بی تا)، تاریخ المذاهب الاسلامیه، قاهره: دارالفکر العربى.
۱۰. امین، سید محسن(۱۳۷۶)، سیره معصومان (۶ جلدی)، (ترجمه علی حجتی كرمانی)، (چاپ دوم)، تهران: سروش.
۱۱. بابایی، احمد علی(۱۳۸۲)، برگزیده نمونه، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
۱۲. ترمذی،محمد بن عیسی(بی تا)، الجامع الصحیح معروف به سنن ترمذی، (تحقیق احمد محمد شاکر)، بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
۱۳. حاکم نیشابوری، محمد بن محمد(۱۴۰۶)، المستدرک علی صحیحین، بیروت: دارالمعرفه.
۱۴. حسینی فیروزآبادی، مرتضی(۱۳۷۹)، سیمای فاطمه -س- در روایات اهل سنت، قم: وثوق.
۱۵. حسینی همدانی، سید محمد حسین(۱۴۰۴)، انوار درخشان ،تهران، کتاب فروشی درخشان.
۱۶. حکیم، سید محمد باقر(بی تا)، وحدت اسلامی از دیدگاه کتاب و سنت، (ترجمه عبد الهادی فقهی زاده)، تهران: تبیان.
۱۷. خامنه ای، سیدعلی(۱۳۷۵)، حدیث ولایت، تهران: سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی.
۱۸. خسروی، محمد علی(۱۳۸۷)، آرمانشهر وحدت، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره).
۱۹. خمینی،روح الله،(۱۳۷۴)، صحیفه نور، تهران: سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی.
۲۰. دیون پورت، جان (۱۳۸۸)، عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، (ترجمه سید غلامرضا سعیدی)، تهران: اطلاعات.
۲۱. رشیدرضا، محمد (۱۳۹۳)، تفسیر المنار، بی جا: دارالمعرفه.
۲۲. زمخشری، محمود بن عمر جار الله(۱۳۶۶)، تفسیر کشاف، بیروت: دارالکتب العربی.
۲۳. سبحانی، جعفر(بی تا)، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، قم: مشعر.
۲۴. سیوطی،عبدالرحمن بن ابوبکر(۱۳۶۵)، الدر المنثور، بیروت: دارالمعرفه.
۲۵. شوشتری، نور الله(۱۳۶۷)، الصوارم المهرقه، تهران: مطبعه النهضه.
۲۶. شوکانی، محمدبن علی(۱۴۱۹)، فتح القدیر، صنعاء: مکتبه الارشاد.
۲۷. صادقی تهرانی، محمد(۱۳۶۵)، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، قم: انتشارات فرهنگ اسلامی.
۲۸. صفار، سالم(۱۳۸۳)، سیره پیامبر -ص- در رهبری و انسان‌سازی، (ترجمه غلامحسین انصاری)، تهران: امیركبیر.
۲۹. طباطبائی، محمد حسین(۱۳۷۲)، المیزان، (چاپ پنجم)، تهران: دارالكتب الإسلامیه.
۳۰. طبرانی حنبلی، ابوالقاسم سلیمان بن احمد(۱۴۲۰)، المعجم الأوسط، (تحقیق: محمد حسن اسماعیل شافعی)، بیروت: دارالکتب العلمیه.
۳۱. طبرسى، فضل بن حسن(۱۳۳۳)، مجمع ‏البیان فى تفسیر القرآن، لبنان: صیدا مطبعة العرفان.
۳۲. طبرى، محمد بن جریر(۱۴۰۷)، تاریخ الطبرى، بیروت: دارالکتاب العلمیه.
۳۳. طبری، محمد بن جریر(۱۴۱۵)، جامع البیان عن تأویل آیات القرآن، بیروت: دارالفکر.
۳۴. طوسى، محمد بن حسن(۱۴۰۹)، التبیان، (تحقیق احمد قیصر عاملى)، بى جا، مکتبة الاعلام الاسلامى.
۳۵. فخر رازی، محمد بن عمر(۱۴۲۱)، التفسیر الکبیر، بیروت: دارالکتب العلمیه.
۳۶. قرائتی، محسن(۱۳۸۳)، تفسیر نور، تهران: مرکز فرهنگی درس‌های از قرآن.
۳۷. قربانی، علی اصغر(۱۳۸۰)، فضائل اهل‌بیت-ع- از دیدگاه اهل سنت، قم، مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما.
۳۸. قرطبی، ابو عبد الله(۱۴۲۲)، تفسیر جامع، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
۳۹. قطب،سید(۱۴۱۲)، فی ظلال القرآن، بیروت: دارالشروق.
۴۰. القفاری، ناصر بن عبدالله بن علی(۱۴۱۸)، مساله التقریب بین اهل السنه و الشیعه،( چاپ پنجم)، ریاض: دارالطیبه.
۴۱. کلینی، محمدبن یعقوب(۱۳۷۳)، اصول کافی، (ترجمه محمد باقر کوه‌کمره‌ای)، چاپ دوم، تهران: اسوه.
۴۲. متقى هندى، على بن حسام الدین(بى‌تا)، کنز العمال، (تحقیق شیخ بکرى حیانى و شیخ صفوه السقا)، بیروت: مؤسسه الرساله.
۴۳. مجلسی، محمّد باقر(۱۴۰۳)، بحارالأنوار،(چاپ سوم) بیروت، مؤسسة الوفاء.
۴۴. المصطاوی،عبدالرحمن(۱۴۳۰)، دیوان امام شافعی، بیروت، دارالمعرفه.
۴۵. مطهری، مرتضی(۱۳۹۷)، یادنامه علامه امینی، الغدیر و وحدت اسلامی، قم: رسالت.
۴۶. مطهری،مرتضی(۱۳۸۵)، یادداشت های استاد مطهری، (چاپ چهارم)، تهران: صدرا.
۴۷. مکارم شیرازی، ناصر(۱۳۶۶)، تفسیر نمونه، تهران: دار الکتب الاسلامیه.
۴۸. نسائی، ابو عبدالرحمن(۱۴۰۷)، سنن النسائی، بشرح الحافظ جلال الدین السیوطی، قاهره، دار الحدیث.
۴۹. هیثمى شافعی، على بن ابى بکر(۱۴۰۸)، مجمع الزواید، بیروت: دارالکتاب العلمیه.
۵۰. هیثمی، ابن حجر (۱۴۱۷)، الصواعق المحرقه، بیروت: الرساله.

دکتر محمّد‌هادی فلاح زاده
استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب قم
راضیه علی اکبری
دانشجوی دکتری دانشگاه ادیان و مذاهب
https://taghribnews.com/vdccexqss2bq4o8.ala2.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی