به گزارش
خبرگزاری تقریب(تنا)، ما حصل این نشست در ذیل آمده است:
مجری: موضوع همه پرسی اقلیم کردستان از موضوعات جنجالی در عرصه تحولات کنونی منطقه است. به عنوان سوال اول بفرمایید اگر بخواهیم به عوامل و انگیزه های اصلی برگزاری همه پرسی استقلال در اقلیم کردستان اشاره کنیم، کدام عوامل و انگیزه ها مد نظر قرار می گیرد؟
دستمالچیان: موضوع استقلال خواهی اقلیم کردستان را از چند منظر متفاوت می توان مورد بررسی و توجه قرار داد. از منظر هویتی وآرمانی، قوم کرد، قومی است که در دوسه قرن اخیر دارای مطالبانی بوده و برای احیا وحفظ آرمان ها وهویت خود فعالیت هایی را صورت داده است.
ازمنظر سیاسی نیز همواره در طول دو سه قرن اخیر بطور ناخواسته تحت تاثیر تحولات منطقه ای و بین المللی قرار گرفته است.
پس موضوع مطالبه گری قوم کرد که مردمی آزادیخواه و شجاع و مهربان هستند و همواره ازهویت وحقوق از دست رفته خود دفاع می کنند، چیز جدیدی نیست بلکه همواره مورد توجه بوده است. این موضوع بحث جداگانه و مفصلی را میطلبد اما به عنوان یک موضوع جداگانه، هویتی و آرمانی، در چارچوب بحث کنونی ما جای ندارد.
اما آنچه که الان در صحنه سیاسی منطقه مطرح و در پرسش شما هم مطرح بود و بسیار حائزاهمیت است، این که چه عواملی باعث شده، موضوع مطالبه خواهی کردها در این زمان و شرایط خاص به شکل مشکوک وعجیبی اوج بگیرد. یعنی علیرغم مخالفت کامل وبالاجماع جامعه بین المللی و کشورهای منطقه وسازمان های بین المللی نظیر سازمان ملل وشورای امنیت، بر موضوع استقلال اقلیم کردستان تأکید شود و ازطرف دیگر بطور عجیب و شگفت انگیزی آقای بارزانی بر برگزاری رفراندوم و پی گیری موضوع استقلال تأکید کند.
بنظر می رسد دلیل این رخداد را باید در سیاست های استکباری آمریکا درمنطقه و مثلث شومی که در منطقه از زمان حمله داعشی ها و تکفیری ها به سوریه شکل گرفت، جستجو کرد. این مثلث شوم که شامل اسرائیل، عربستان و آمریکا است بعنوان اتاق فکرتحولات منطقه، طراحی توطئه واجرای آن را بعهده دارند واین چیزی نیست که مخفی مانده باشد، هم درمیدان عمل هماهنگی اسرائیلی- سعودی علنی شده وهم درلابلای اظهارات مقامات این کشورها به آن اذعان گردیده است.
باید دید دربستر نا امنسازی منطقه به دنبال چه هستند وچرا و چگونه می خواهند این منطقه را ناامن و بی ثبات کنند .بنظر میرسد ریشه اصلی این هدف را باید در پیروزی مهمی دانست که جریان مقاومت به رهبری حزب الله در سال 2006 به دست آورد و رژیم صهیونیستی را به خاک مذلّت نشاند.
مهمترین اقدامی که حزب الله در این جنگ انجام داد، این بود که با این پیروزی قاطع، توانست خط بطلانی بر تئوری شکست ناپذیری امنیتی اسرائیل بکشد ودرحقیقت لبه تیز این تئوری که بسیار برای آن مهم وحیاتی بود فرو ریخت. یعنی در حقیقت رژیم صهیونیستی وقتی احساس می کند زیر پایش خالی است، باید کاری کند که دیگر در کانون توجهات محورمقاومت قرار نگیرد بلکه فلش توجهات را ازسوی خود به سمت جهان اسلام معطوف نموده و آن را به خود مشغول کند.
موج اول، موجی بود که به رهبری این مثلث شوم وبا همین هدف در سوریه به راه افتاد، وسپس به طرف عراق و بعد یمن آمد تا منطقه را نا امن و بی ثبات کرده و زیرساخت ها را نابود کند. خب این امر چه از نظر نیروهای انسانی و چه از نظر زیربناها و زیرساخت ها، هزینه بسیار سنگینی را برای این کشورها داشت. الان تقریبا سوریه و عراق ویمن نابود شده و باید هزینه های گزافی را بابت بازسازی مجدد آنها پرداخت کرد. بعلاوه اینکه سرمایه انسانی بسیار زیادی در این جنگ شوم از بین رفتند.
خب وقتی با کمک محور مقاومت معادلات طور دیگری رقم خورد و این توطئه شکست خورد؛ آنهم در شرایطی که با حجم سرماید گذاری سنگینی که کرده بودند حتی کسی فکر نمی کرد این طراحی شکست بخورد،پس از شکست های سنگین نظامی داعش و دیگر گروه های تکفیری درحلب وموصل وجرود وعرسال وتلعفر و پس از ناامید شدن در ادامه دادن به این توطئه بنظر میرسد موج دوم بحران آفرینی در منطقه آغاز شده است.
موج دوم بحث دومینوی بی ثبات کردن کشورهای منطقه از طریق تحریک مسائل قومی و اقلیتی ومذهبی برای تجزیه منطقه است.
رژیم صهیونیستی در این باب چند هدف عمده دارد:
اولا از دیدگاه آن ها، سیاست ناامنی منطقه باید ادامه داشته باشد. چرا که برقراری امنیت و ثبات در منطقه برای رژیم صهیونیستی سم مهلک است به محض ایجاد امنیت و ثبات، وخاموش شدن فتنه اختلاف وبرادرکشی مجددا توجه محورمقاومت کاملا به سمت رژیم صهیونیستی معطوف می شود و باز همان مشکلات 2006 برایش پدید می آید.
حال آنکه این رژیم این دفعه دیگر تحمل شکست جدید را ندارد. رژیم صهیونیستی در جنگ سی و سه روزه، جنگ بیست و دو روزه و جنگ پنجاه و دو روزه شکست های سنگین خورده و دیگر نمی تواند خود را در معرض تهدید و خطرمجدد قرار دهد. پس منطقه باید ناامن باشد تاخود بتواند درحاشیه امن قرارگیرد.
دومین راهکاری را که این مثلث شوم برای ناامن ساختن منطقه جستجو می کند آن است که می خواهد از طریق تحریک اقلیت ها، تئوری مشروعیت دهی را برای مشروعیت جعلی خودش را جا بیندازد .
اسرائیل تنها رژیم نامشروع در منطقه است که هم از نظر نژادی وقومی بیگانه و اجنبی است و هم در اقلیت سیاسی قراردارد که در دل دریای مسلمین به صورت یک رژیم جعلی بی هویت و کاملا ناسازگار با فرهنگ و ریشه های مردمی این منطقه، درسرزمین فلسطین به وجود آمده است. لذا برای اینکه خودش را از تنهایی و انزوا بیرون آورد و به وجودش مشروعیت ببخشد، باید به مسایل قومی وتحریک آنها دامن بزند وتا میتواند به تشکیل وتکثیر حکومت های اقلیتی درمنطقه دامن بزند و این گونه تبلیغ کند که نمونه های دیگری از اقلیت ها هم درمنطقه وجود دارند که صاحب حکومت مستقل هستند و ما تنها نیستیم.
در این راستا بحث قومیت کرد، بلوچ، ترک و سایر اقلیت های مختلف قومی و مذهبی مطرح است. تقابل خونین شیعه وسنی ودامن زدن به اختلافات عقیدنی در همین راستا میباشد. لذا باید به موضوع رفراندوم اخیر اقلیم کردستان عراق که با طرز بسیار مشکوک وغیرعادی کلید خورد از همین منظر نگریست.
شاید تنها رژیمی که به صورت لخت و عریان و علنا وبدون هیچ ملاحظه ای ازرفراندم استقلال کردستان عراق اعلام حمایت کرد، رژیم صهیونیستی بود.مواضع مختلفی از ناحیه سردمدان اسرائیلی در حمایت از این موضوع مطرح شد.
لذا من احساس می کنم الان بحث های قومیتی و ملیتی ودامن زدن به آن را باید دراین قالب وچارچوب دید و بقیه توجهات وتحلیل ها را در حاشیه قرارداد . توجهات اصلی باید روی این برنامه های در حال اجرا و رصد کردن آنان متمرکز شود و عوامل دقیق توطئه را شناسایی وخنثی کرد. لذا از این منظر من تعجب می کنم چگونه بعضی از نخبگان بدون توجه به این توطئه بزرگ از استقلال کردستان حمایت وآن را ایران دوم تلقی می نمایند
مجری: کدام عوامل داخلی و منطقه ای به این جریان کمک کرده است؟
دستمالچیان: آنچه زمینه و بستر را فراهم کرد تا اینکه اقدام کردها در شمال عراق به شکل قوی مطرح شود و بصورت سریعتر به رفراندوم بیلنجامد، چند چیز است :
اولین عامل مهم همین اغراض جناح های یاد شده برای ناامن نگه داشتن منطقه است. در واقع عراق و سوریه و یمن سوخته در آتش تکفیری ها هستند
دوم : وقتی دولت های مستقرو مهمی در چنین وضعیتی قرارگرفتند، طبیعی است که ساختارقدرت آن ها تضعیف وناتوان می شود و دیگر نمیتوانند پاسخگوی مطالبات مردم باشند و درنتبجه جنگ افروزان و جناح های صهیونیستی و استکباری راحت می توانند به تحریک استقلال طلبانه اقلیت ها بپردازند و به خصومت های قومی دامن بزنند.
سوم زمینه را ناآرام و بحران آفرینی کردند تا بعد از تضعیف دولت های با ثبات دارای اقلیت در منطقه، بتوانند به موج دوم که دامن زدن به اقلیت های مذهبی و تاریخیمنطقه است برسند. بهرحال وقتی شرایط نامساعد اجتماعی سیاسی را برای حاکمیت های مقتدر بوجودآوردند که نتوانند به رشد وتوسعه انسانی واقتصادی برسند زمینه مستعدی را برای اوج گیری مطالبات مردمی واز جمله مهمترین آنان اقلیت های قومی مذهبی فراهم می آورد
درحقیقت موج اول مهیا کردن زمینه مساعد برای کلیدخوردن موج دوم بود.
مجری: یعنی به نظر شما شرایط ناامن و تنش های منطقه ای، بستر ساز چنین رخدادی شده است؟
دستمالچیان: مسلم است زیرا چنانچه دولت های مرکزی تضعیف شده باشند، سیطره سیاسی نظامی و امنیتی خود را از دست داده و یا تسلطشان کم شده باشد به ناگزیر باید تمام توجه خود را معطوف به بازگرداندن این سیطره بکنند. شاهد بودیم که در شرایطی که دولت عراق برای پاکسازی به موصل وتلعفر وآخرین سنگرهای پاکسازی داعش رسید، رخدادهمه پرسی واصراربر برگزاری عجیب آن شکل می گیرد چرا؟؟.
بنظرم اگر به این چرا جواب داده شود که چطور شد که در آستانه شکست نهایی داعش در عراق به موضوع کردی دامن زده شد، می توان به بسیاری از حقایق مربوطه رسید هستند، بنظر من همه این ها پازل و زنجیره ای است که به همدیگر مربوط است ونمیتوان جدا و منفصل از یکدیگر به آننگریست. باید به این سوال جواب داده شود که به چه منظوری شخصیت های مهم سیاسی امنیتی صهیونیستی آمریکایی فرانسوی سعودی درمنزل هوشیارزیباری اتاق فکر تشکیل داده بودند و طراحی چه چیزی را انجام می دادند
آیا این اجتماع مهم وطولانی چند روزه برای عدم برگزاری رفراندوم بوده یا حقایق پشت پرده دیگری داشته است؟
مجری: از نظر جنابعالی این دیدگاه که دولت عراق در پیدایش این واقعه مقصر است و اهمال ورزی های مقامات بغداد چنین شرایطی را به وجود آورده است تا چه حد به واقعیت نزدیک است؟
دستمالچیان: به نظرم کاملا این مساله برعکس است.بلکه به دلیل مسامحه بیش از حد در امتیاز دادن به کردها وحق خودمختاری به آنان دولت مرکزی باید جوابگو باشد از زمانی که دولت عراق بعد از سرنگونی رژیم صدام تشکیل شد، برادران کرد در همه مناصب و مراحل شکل گیری حکومت جدید حضور داشتند. در شورای ائتلاف رهبری بودند، در تدوین قانون اساسی مشارکت بسیار فعال داشتند، در پروسه سهمیه بودجه برای بخش کردنشین با بذل و بخشش زیادی روبرو شدند و سهمیه های مطلوبی را که دولت عراق برای کردستان تخصیص داده بود را دریافت کردند. البته اهالی کردستان باید سهم فروش نفت کرکوک را به دولت مرکزی بر می گرداندند که هرگز نه تنها اتفاق نیفتاد بلکههیچگونه حساب وکتابی را کردها بدولت مرکزی پس ندادند . خب هیچ گاه از ناحیه دولت عراق در قبال کردها خستی بخرج داده نشد بلکه آنها همواره با دست باز دولت مرکزی دراعطای اختیارات بیش از حدخودمختاری واعطای بودجه روبه رو بوده اند وبرخلاف این رویه، هرگز دولت خودمختار کردی به رهبری بارزانی روی خوش نشان نداد و تا توانست چوب لای چرخ دولت مرکزی گذاشت وبه نهب وغارت ثروت ملی همت گماشت . گفته می شود بین 550 تا 700 هزار بشکه در روز از نفت کرکوک توسط دولت خودمختار فروخته می شود وهبچ حساب وکتابی پس داده نشده است.حتی آقای بارزانی به مقامات مسئول دولت خودمختار نیزجواب مسئولانه نداده است. خب این پول ها کجا رفته است؟ روزی 700 هزار بشکه، کم رقمی نیست. یعنی الان باید به اندازه ای بدهی داشته باشند که نتوانند حقوق کارمندان خود را دهند؟ در حالی که میزانیه دولت هم حدود 10 میلیارددلار است که به آن ها تخصیص داده شده است. این روند نشان می دهد دولت عراق کاملا متوجه مساله کردستان عراق بوده و به خوبی عمل کرده است. خب وقتی دولت مرکزی اختیاراتی را به این منطقه داده که مرزهای هوایی و زمینی اش در دست خودش می باشد و بتواند تشکیلات خودمختار رسمی داشته باشد،آیا همه این ها به نفع کردستان عراق بوده است یاخیر؟.
بنده معتقدم آقای مسعود بارزانی به لطف هایی که از طریق دولت مرکزی به اقلیم کردستان داشت، طمع کرد و مهمتر از آن به وعده هایی که به او داده شد تکیه کرد که قطعا او را زمین خواهد زد. چون کشورهای استکباری پیش از آن به چهره هایی چون مبارک، صدام و مهمتر از همه قذافی وعده داده بودند که از دولت و بقای آنان حمایت می کنند اما در نهایت دیدیم که نابود شدند و به تاریخ پیوستند.
آقای مسعود بارزانی بی تدبیری کرد و چوبش را خواهد خورد. تردیدی وجود ندارد که دست خیانتی که دست های خبیث رژیم جنابتکار صهیونیستی را بگیرد، از سوی خود مردم شریف کرد قطع می شود؛ چون برای آن ها این مساله یک لکه ننگ وعار تاریخی است که رهبرانشان به آرمان ها و هویت ملی آنها خیانت کنند.
مجری: نتایج همه پرسی تا چه اندازه با واقعیت موجود در صحنه اقلیم کردستان تطابق دارد؟ و بیانگر دیدگاههای مردم کرد ساکن اقلیم محسوب می شود؟ برخی می گویند با فشار و فریب بوده است...
دستمالچیان: اولا این همه پرسی از چند ناحیه مخدوش است؛ هم از نظر حقوقی، وهم مشروعیت بین المللی و هم نفس برگزاری انتخابات.
وقتی دولت مرکزی عراق و سایر نهادهای بین المللی و خصوصا دبیر کل سازمان ملل و شورای امنیت، نفس برگزاری وصحت این انتخابات را تایید نمی کنند، خب معلوم است که از اساس، مشروعیت ندارد. نه دولت مرکزی قبول دارد، نه قانون اساسی اجازه می دهد، نه همسایگان رضایت دارند و نه جهات بین المللی آنراقبول دارند. دولت ها و سازمان های بین الملل به طور یکپارچه خطاب به رهبران کرد اعلام کردند که این انتخابات مشروعیت ندارد و شما نباید برگزار کنید. اما برگزار شد.
دوم اینکه انتخابات باید بر مبنای یک سازوکار و با نظارت سازمان های بین المللی ودولت مرکزی برگزار شود که چنین اتفاقی صورت نگرفت. خب نمی شود که همین طوری وبدونهیچ حساب وکتابی صندوق گذاشت وطوعاً وکرهاً از مردم خواسته شود که رأی بدهند. الان یک خبرنگار عراقی با سند و مدرک، چهار برگ رای را در دستان خودش نشان داد. از کجا معلوم است که در انتخابات تخلف نشده باشد. اصلاً مخدوش بودنش به خاطر نبودن سازو کار نظارتی است. در خلال برگزاری این انتخابات، هیچ نظارتی از سوی حکومت مرکزی، جامعه بین المللی وجود نداشته است. پس این نشان می دهد که رفراندوم، مطابق با واقعیات برگزار نشده است.
همچنین باز بعضی شواهد نشان می دهد که در برخی از مناطق اقلیم، کمتر از بیست درصد مردم رأی موافق داده اند.و یا درمنطقه دهوک بیش از ۱۱۰% مردم دررای گیری شرکت داشته پس بوضوح میتوان به مخدوش بودن این رأی گیری پی برد .
در شرایطی که این رفراندوم برگزار شده که به نظر می رسد، نتایج آن اولا واقعی نیست و بعد هم هیچ کارآمدی ندارد زیرا فاقد مشروعیت است. واز همه مهمتر غیر الزام آور بودناین رای گیری است وبه همین دلیل، دولت مرکزی عراق اعلام کرد که نه نتیجه و نه مذاکره درباره آن را به رسمیت نمی شناسد. متأسفانه آقای بارزانی به دلیل هوی و هوس های خودش و اینکه از تاریخ به شکل یک قهرمان بیرون برود، آرمانهای کردی را از بین برد و سوزاند وبه مدت طولانی این آرمانها احیا نخواهد شد. . این انتخابات در یک بستری برگزار کردید که هیچ کس به آن بله نگفت. بنابراین هیچ آینده ای هم نمی توان از این همه پرسی برای اقلیم کردستان متصور شد.
مجری: تحلیلگران بین المللی برای این همه پرسی ابعاد مختلف اجتماعی، امنیتی، نظامی و اقتصادی قائل هستند جنابعالی کدام ابعاد را بیشتر قابل ملاحظه می دانید و به نظر شما دولت های منطقه باید بیشتر به کدام ابعاد بپردازند؟
دستمالچیان: از نظر من در مرحله فعلی، بعد امنیتی بسیار برجسته است. زیرا این موضوع به طور کلی ماهیت امنیتی دارد و در واقع این پروژه برای متزلزل کردن شرایط منطقه ای و ناامن کردن منطقه کلید خورده که بعداً با حمایت سردمدارن رژیم صهیونیستی باید تکمیل شود. این گزاره که گفته می شود قرار است، اسرائیل دوم در کنار مرزهای ایران تشکیل شود امری مبالغه آمیز و دور از واقعیت نیست. آقای مسعود بارزانی که این همه ایران به او و اتحادیه میهنی لطف کرد، نشان دادند که در این ماجرا قابل اعتماد نیستند و وقتی پای مصالح خودشان پیش بیاید به همه گذشته خود پشت پا می زنند. همچنین نشان داده شد تضمین هایشان به متحدانشان خالی و پوچ است. چنانکه منافقین، ضد انقلاب ها و کومله ها را در لب مرز ایران مستقر کردند و به آنها آموزش دادند. بنابراین ما با چنین پیشینه ای بر مبنای چه تضمینی قبول کنیم که روزی، کردستان در اختیار صهیونیست قرار نگیرد. همین الان کلیپ هایی منتشر می شود که نشان می دهد هواپیماهای رژیم صهیونیستی و آمریکا در کردستان نشست و برخاست دارند. خب نمی توان از مساله ای به این اهمیت غافل شد. صحبت های سران رژیم صهیونیستی را مرور کنید. دیروز نتانیاهو گفته است که رفراندوم، ذخیره بسیار خوب و عالی برای ماست. یعنی چه ؟ چه ذخیره ای؟ ذخیره ای که بیایند در کردستان و در قلب منطقه یک اسرائیل دوم درست کنند که هم عراق و هم ایران و هم ترکیه ناامن شود. پس بعد امنیتی اش مهم است والبته احتمال دارد درآینده بعد نظامی هم بخود بگیرد. من تردیدی ندارم اگرکردستان عراق به رهبری بارزانی به حال خود رها شود در طول زمان تبدیل به یکی از پایگاههای مهم نظامی می شود. زیرا استعداد ایجاد خطر و بی ثبات کردن منطقه را دارا می باشد. یعنی دومینوی مطالبه گری اقلیت ها را به وجود می آورد. خب وقتی شما در این دومینو اولین مهره را فرو انداختید، سایرین هم پشت سرش فرو می ریزد. البته بعد از اینکه تمام نقشه های خطرناکشان را اجرا کردند، بحث اقتصادی و رشد و شکوفایی را مطرح می کنند که نشان دهند کسانی که با آنها همراهی می کنند، از وضعیت خوب اقتصادی برخوردار خواهند بود. از این منظر سایر قومیت ها را برای پیوستن به این طرح تشویق می کنند.
مجری: اعلام این نتایج چه معادلات تازه ای را در منطقه رقم می زند و چه تعبیراتی را در معادلات سیاسی نظامی درون عراق ایجاد می کند؟
دستمالچیان: از عراق شروع کنیم. اکنون ساختار سیاسی عراق در یک وضعیت بسیار حساسی قرار گرفته است . از یکطرف هنوز پاکسازی داعش تمام نشده و بعضی قسمت های عراق دردست آنان باقی مانده است وازطرف دیگر درگیر ساماندهی اوضاع داخلی وبرطرف کردن اختلافات برای آماده شدن انتخابات پارلمانی هست وازطرف دیگر الان این موضوع رفراندوم کردی بار مضاعفی را بردوش دولت عراق تحمیل کرده وبیش از گذشته جایگاه آقای العبادی، را زیر سوال می رود پس دولت عراق در یک بن بست بسیار خطرناکی قرار گرفته که باید به سرعت برای مواجهه با آن اقدام کند و باید دید این اقدمات چه تبعاتی خواهد داشت؟ از بعد دیگر، جناح های قدرتمندی که در عراق هستند به خصوص جناح شیعه، بخصوص آقای عمار الحکیم و آقای مقتدی صدر وعلی الخصوص پارلمان به طور مرتب به آقای العبادی فشار می آورند که این جریان باید تمام و تکلیف کرکوک و سایر مناطق متنازع فیه باید معلوم شود. بنابراین دولت عراق به شدت تحت فشار است. موضوع دیگری هم که در ادامه این استقلال خواهی اقلیم مطرح می شود، آن است که تکلیف مناصبی که اکنون در اختیار کردهاست چه خواهد شد؟ منصب رئیس جمهوری، تکلیف هفتاد کرسی نمایندگی پارلمان و آینده سیاسی دولت خودمختارکردستان ازجمله موضوعاتی است که الان درمحافل تصمیم گیری عراقی مورد بحث ونقاش است. اینها بحران هایی است که دولت عراق در آینده نزدیک با آن روبه رو خواهد شد و باید تعیین تکلیف کند زیرا دیگر وقت مماشات و نشستن،و نظاره کردن و ملاحظات قدرت های خارجی نیست. اگر دولت مرکزی اقدامی جدی صورت ندهد، به ضررش تمام خواهد شد. آقای العبادی الان در این شرایط سخت قرار گرفته است. معتقدم در نهایت واقعیت را خواهد پذیرفت تا بتواند موقعیت خود را در انتخابات آینده حفظ کند.
آقای العبادی با گفتن اینکه کرکوک را به آنها نمی دهیم، احتمال حمله نظامی رو قوت بخشید
کرکوک هم از ذخایر بزرگ نفتی خاورمیانه است و بین عراق، اقلیم و ترکیه متناظر فیه است و داستان درازی دارد. در مورد تغییر موازنه در منطقه الان اتفاق خاصی نیافتاده است ولی اگر اثرات و تبعات آن جدّی شود، در آینده به تدریج تحول بزرگی در منطقه رخ خواهد داد زیرا یک دولت مستقل، علی رغم مخالفت کشورهای همجوار تشکیل می شود و به سمت کسب مشروعیت بین المللی می رود و دولتی می شود که در آینده با احتمال حمایت هایی که از آن می شود و همچنین استعدادهای انسانی و سرزمینی که دارد و در عین حال به دلیل چسبندگی اقلیت های دیگر کرد در ایران، ترکیه و سوریه می تواند در جایگاه دولت متوازن کننده معادلات امنیتی نظامی قرار گیرد.
پس شما باید این مساله را از این باب نگاه کنید که در آینده اگر این موضوع جدی شود که احساس من این است که جدّی خواهد شد، توازن منطقه ای به هم خواهد خورد. ولی در مواجهه با آن، شاهد یک آشوب سراسری در منطقه خواهیم بود زیرا اقلیت ها می خواهند جابجا شوند و پشت سرش به طور دائم، ناامنی و بی ثباتی شکل می گیرد. این در حالی است که منطقه خاورمیانه در حال گذار است و از نظم قدیم به نظم جدید منتقل می شود. در واقع منطقه از زمانی که بحران سوریه کلید خورد، شاهد این تغییرات است.
چنانکه اشاره شد، اولین گام برای بی ثباتی، متزلزل کردن سوریه بود، دوم ناآرام ساختن عراق و سوم بحران سازی در یمن بود و چهارم همین اتفاقاتی است که در اقلیم کردستان عراق در حال رخ دادن است. در این راستا بنابر این است که منطقه تقسیم شود و توافق سایکس - پیکوی جدیدی بر اساس آرمان های قومی و اقلیتی تشکیل شود. دامنه این بحران حتی تا عربستان هم خواهد رسید و این کشور را نیز تجزیه می کند.
این یک دورنمایی از اوضاع آینده منطقه است که برای اینکه سایکس پیکوی جدید تشکیل شود، باید این تحولات رخ دهد و به مرورزمان اثری از نظم قدیم دیگرباقی نخواهد ماند. حدس زده می شود دامنه این بحران حداقل یک دوره سی ساله باشد . در چنین فضای گذاری، نقش کشورهای منطقه و بین الملل بسیار برجسته می شود. کنشگران منطقه و بین الملل برای ساختن آینده جدید و برای اینکه هر یک در این آینده سهم خود را داشته باشند، به حداکثر از فعالیت می رسند و ائتلاف سازی می کنند.
الان ائتلاف سعودی- ترکی و سایر جهات غربی در یک محور و ایران – سوریه - لبنان – عراق و یمن و روسیه در محور دیگر قرار دارند و فعل و انفعلات ساختاری منطقه را شکل می دهند. یکی دیگر از مختصات این تحولات آن است که این تحولات تعیین کننده آینده منطقه است. زیرا وقتی شما دارید بحث می کنید که امنیت اسرائیل چه می شود و آیا اصلا باید باشد یا نباشد و بحث مرگ و حیات دو طرف را مطرح می کنید یعنی دو طرف در حالت تعیین سرنوشت و مرگ و حیات می جنگند، این چنین نیست که یک راه حل میانه پیدا کنند می گویند یا شما باید باشید یا ما. عربستان با وجود آن پیشینه محافظه کاری در تاریخ کشورش، الان آشکارا دخالت می کند زیرا دعوا بر سر بقایش است. تحولات آینده چنین رقم می خورد.
مجری: به نظر شما هر یک از دولت های امریکا، روسیه و همچنین کشورهای اروپایی یا دولت های ارتجاعی منطقه در قبال برگزاری این همه پرسی و نتایج آن چه مواضعی اتخاذ خواهند کرد؟
دستمالچیان: درباره این رخداد، یک بازی چند وجهی انجام شد که به نظرم بسیار هوشمندانه بود. به این ترتیب که بسیاری از کشورها منهای رژیم صهیونیستی، در سیاست های اعلامی خود با رفراندوم اقلیم کردستان مخالفت کردند. اما همزمان با این مخالفت ظاهری، بسیاری از چهره ها و شخصیت های سیاسی وابسته به این کشورها از جمله آلمان، آمریکا، فرانسه و سعودی در اربیل حضور یافتند و در این روند به طور مستقیم مداخله کردند. این امر نشان می دهد که این کشورها در یک بازی چند وجهی شرکت داشتند . این کار خیلی حسابگرانه و آرام صورت گرفت.
منزل آقای هوشیار زیباری، اتاق فکر چهره های مختلف سیاسی دنیا شده بود و عکس های آن هم منتشر شد. روسیه از منظر تاریخی و بنا به دلایل مختلف اقتصادی، نظامی و امنیتی در سیصد سال اخیر چشم طمع بزرگی به کردستان داشته است. کردستان موقعیت ویژه ای دارد که دست هر کس باشد، گویی کلید منطقه در دست او قرارخواهد گرفت. موقعیت جغرافیایی، منابع آبی و نفتی که دارد برای بسیاری حائز اهمیت است. روسیه از قدیم نسبت به این موضوع چشم طمع داشته است . ولی ممکن است که اهداف روس ها در این خودمختاری با اهداف امریکا مغایرت داشته باشد
مجری: اگر بخواهیم از مجموع مسائل مرتبط با همه پرسی کردستان عراق جمع بندی کنیم، چه چشم اندازی را می توان برای آن پیش بینی کرد؟
دستمالچیان: موج دوم بحران در خاورمیانه رقم خورده است. عوامل راه اندازی این موج همان کسانی هستند که موج اول را راه انداختند. یعنی مثلث شوم زور، زر و تزویر. راه اندازی این موج کاملا حساب شده است. یکی از موسسات مطالعاتی آمریکا یک بار در سال 2000 و یک بار هم در سال 2006 در گزارشی
به نقل از آقای کیسینجر نوشته بود که «وقت تغییرات خاورمیانه فرا رسیده است و باید بنای کهن و پوسیده فعلی فروریخته شود و در این آوارهای فروریخته شده، آنچه مدنظرمنافع ملی ما است، ساخته شود». آقای کیسینجر در این گزارش می نویسد:«ما مسئول خرابی منطقه نیستیم بلکه مسئول ساختن بنای جدیدی هستیم که می خواهد ساخته شود». بنابراین اکنون در فازی هستیم که این مسئولیت را به عهده کشورهای منطقه گذاشته اند تا خودشان بنای قدیمی را نابود کنند که کردند.
بهار عربی، بهترین مثال برای این روند است. بهار عربی خشم فروخفته ای بود که در سالیان درازی به شکل تحقیر آمیز درسینه مردم عربی بود انباشته شده بودند و آماده انفجار بودند. موسسات استکباری این موضوع را می دانستند واز لحظه انفجار این خشم استفاده کردند. اول هم انرژی بزرگ این طوفان را تخلیه کردند و دوم آنکه عناصر پوسیده و مهره های فاسد را کنار گذاشته و مهره های جدید بر سر کار آوردند. این اتفاقی است که در شرایط کنونی منطقه در حال رخ دادن است. شاید یکی از آخرین جنگ های محور مقاومت و محور استکبار همین جنگی است که الان در منطقه در جریان دارد و جنگ سرنوشت سازی است که باید یکی از طرفین از معادله حذف شوند. این بشارت را بدهم که تا اینجای کار محور مقاومت علی رغم هزینه ها و سرمایه گذاری بسیار کلانی که از سوی استکبار صورت گرفت تا منطقه را بنا به خواسته خود شکل دهند، پیروز شده است.
اما چگونه؟ آنها تلاش کردند محور مقاومت را در باریکه کوچک غزه و جنوب لبنان محاصره و نابود کنند و دولت سوریه را به این دلیل که گلوگاه استراتژیک مقاومت بود، از بین ببرند اما نتوانستند و برعکس شد. جریان مقاومت از محیط کوچک جغرافیای جنوب لبنان بیرونآمد و تا باب المندب گسترده شدند. یعنی سرزمین بزرگ شامات تحت تصرف مقاومت قرار گرفت. دوم اینکه این گروه کوچک به یک محوربزرگ تبدیل شد. سوم این گروه کوچک، آموزش دیده نبود که با جنگهای کلاسیک و اسلحه های مدرن چگونه بجنگد و اکنونآموزش کامل میدانی دیده است.
چهارم محورمقاومت اسلحه هایی به دست آورد که در برابر آنچه که داشت یک به صد است، بنابراین محور مقاومت شامل حال این آیه کریمه شد که:
((ومکروا ومکر الله والله خیر الماکرین))
دشمن با دستان مکر آمیز خودش محورمقاومت را توانمند نمود. یعنی این نهال به یک درخت تنومندی تبدیل شد که تمام منطقه را فرا گرفته است. از این رو از اینجا به بعد محور مقاومت حرفهای زیادی برای گفتن خواهد داشت. خدا در قرآن می فرماید:« خدا را یاری کنید تا ما شما را یاری کنیم». خداوند متعال همچنین یک وعده زیبایی هم به کسانی که او را یاری می کنند، می دهد و می فرماید: «ويُثَبِّت أَقدامَكُم». یعنی «قدمهای شما را آنچنان در زمین محکم می کنیم که هیچ کس نتواند شما را تکان دهد». گاهی وقتها غیر قابل باور است که چگونه بچه های حزب الله و مجاهدین در برابر سیل اسلحه های مجهز نمی ترسند، وبا سرسختی مبارزه می کنند و پیروز می شوند و این همان وعده الهی است.
بهرحال اگر بخواهیم دریک جمله جمع بندی کنیم همین آیه شریفه است
ان تنصرالله ینصرکم ویثبت اقدامکم