هشتاد و پنج سال پیش، چند صد نفر از علمای برجستهی دنیای اسلام، شب میلاد پیامبر اعظم (ص) در مراسم افتتاح کنفرانس قدس با سی هزار نفر از اهالی بیتالمقدس، نمازشان را به همان طلبهی نجفی اقتدا کردند که حالا دیگر یک مجتهد علامه بود و بعد پای منبرش نشستند که او سخن از یکدلی و اتحاد مسلمین بگوید و از فردا تمام اعضای کنفرانس، نمازهای پنج وقتشان را به همین آقا اقتدا کردند و یکی دو روز بعد نیز علمای گردآمده در همایش از علامه کاشفالغطاء خواهش کردند که نماز جمعهی آن هفتهی قدس را نیز اقامه کند.
اشتراک گذاری :
به گزارش خبرگزاری تقریب (تنا) خاطرات مرحوم علامه آیت الله محمد حسین کاشف الغطاء تحت عنوان "بند بندِ سرگذشتم " با ترجمه و بازپژوهی استاد علی شمس در موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی در اختیار همه علاقه مندان به پژوهش در باره تاریخ معاصر ایران قرارگرفت.
استاد علی شمس درباره دلایل ترجمه این اثر به زبان فارسی می نویسد:
دفتر خاطرات علامه شیخ محمدحسین کاشفالغطاء را بدین منظور ترجمه کردیم که شمهای از حال و هوای پیشین را درآن بجوییم. میخواستیم گوشههایی از اوضاع اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران، عراق و اطرافشان را در مقطع میان مشروطه و کودتای 28 مرداد، این بار از نگاه یک مجتهدِ مصلحِ آگاه از سیاست و غمخوار امت بنگریم که در خیلی از رویدادها شاهد عینی یا دخیل و بلکه میداندار بوده است.
مرحوم آیةالله علامه شیخ محمدحسین کاشفالغطاء نویسندهی این خاطرات و برادر فقیه وی آیةالله حاجشیخ احمد (مرجع تقلید صاحب نام )، هر دو اهل نجف ، شاگرد ، حامی و دستیار خاص آیةالله العظمی سیدمحمد کاظم طباطبائی یزدی و همچنین وصی شرعی و قانونی و لاجَرَم محرم اسرار آن زعیم عظیم بودهاند.
متن عربی دستنویس این دفتر، پنجاه و چند سال پس از رحلت نویسندهاش یعنی سال 1391 درنجف به تحقیق و چاپ مزین شد. قصهی روزگارش اگرچه پرغصه و سرگذشتش اگرچه پر مصیبت و حزن است اما لابهلای خاطرات تلخش حالوهوای دلچسبی دیده میشود:
در این دفتر میخوانیم که طلبهی عرب نجفی ناگهان در شهر خود نجف، کانون دانش و میعادگاه دانشوران، به فراست میفهمد باید فارسی بیاموزد تا بتواند عالم و مجتهد شود. چراکه بیشتر طلبههای فاضل، اساتید، علما، فقها و حکمای بزرگ نجف ایرانی بودهاند و تقریبا تمام درسها را به فارسی میگفتهاند و در مباحثههای جاندار و نکتهآموزشان فارسی حرف میزدهاند و کوتاه سخن آنکه زبان علم آن روزگار فارسی بوده است.
همچنین میخوانیم که هشتاد و پنج سال پیش، چند صد نفر از علمای برجستهی دنیای اسلام، شب میلاد پیامبر اعظم (ص) در مراسم افتتاح کنفرانس قدس با سی هزار نفر از اهالی بیتالمقدس، نمازشان را به همان طلبهی نجفی اقتدا کردند که حالا دیگر یک مجتهد علامه بود و بعد پای منبرش نشستند که او سخن از یکدلی و اتحاد مسلمین بگوید و از فردا تمام اعضای کنفرانس، نمازهای پنج وقتشان را به همین آقا اقتدا کردند و یکی دو روز بعد نیز علمای گردآمده در همایش از علامه کاشفالغطاء خواهش کردند که نماز جمعهی آن هفتهی قدس را نیز اقامه کند.
درادامه خاطرات میخوانیم که جمعهی نیمهی شعبان همان سال، بزرگان شیعه و سنی شهر صیدا از همین علامهی اهل نجف خواهش کردند نماز جمعهی آنان را نیز در مسجدجامع العمری امامت کند و همهی شهر متفق به مسجد آمدند حتی مسیحیان و کلیمیان! که میگفتند برای شنیدن خطبههایش آمدهایم.
مرحوم مؤلف درمجموع بیش از نصف این دفتر را درباره ایران و ایرانیان نوشته اما روایتش از اوضاع عراق، سوریه، لبنان و مصر هم سخت دلکش و خواندنیست.
کتاب بند بندِ سرگذشتم خاطرات علامه محمد حسین کاشف الغطاء با ترجمه و توضیح و باز پژوهی استاد علی شمس در 448 صفحه در قطع رقعی به تعداد 1500 نسخه به قیمت 14 هزارتومان در اختیار علاقه مندان و پژوهشگران تاریخ معاصر ایران قرار گرفته است.