شایدبتوان گفت که همزمان با تشکیل اولین هسته هاي جوامع بشری، مالیات نیز پا به عرصه ظهور گذاشته است.تمایل به رهایی ازخطرات ناشی ازحمله حیوانات درنده وحوادث طبیعی وامکان تأمین معاش بهتر، بشر را از زندگی فردی بسوی زندگی اجتماعی کشانید. دراین زندگی جدید برای تأمین وسائل و برآوردن حوائج افراد اجتماع، گریزی نبود جزاینکه پاره ای ازخدمات بصورت جمعی انجام یابد و بدین منظور همکاری تمام یالااقل عده ای از افراد جامعه مورد درخواست قرارگیرد. همکاری افراد در انجام خدمات همگانی باقرارگرفتن نیروی بدنی آنها به اختیار اجتماع آغازشد. باتکامل اجتماع و فزونی نیازهای همگانی، اخذ مالیات نقدی و کالایی متداول گشت.
اشتراک گذاری :
با توجه به اینکه حکومت اسلامی از اهم احکام اسلام و حاکم بر بقیه احکام فرعی است، لذا خداوند متعال برای حکومت، منبع مالی قرار داده است که این منابع مالی همان مالیات های شرعی و اسلامی است.
در نظام اقتصادی اسلام هدف از دریافت مالیات؛ اداره جامعه اسلامی، تأمین نیازهای نیازمندان، حفظ سرمایه ها، اصلاح و تقویت نیروهای مسلح می باشد.
خمس و زکات دو مورد از عمده ترین مالیاتهای اولیه اسلام است که حکومت اسلامی آن را صرف اداره جامعه و پیشرفت و توسعه کشور اسلامی می كند. همچنین هزینه ها و مخارج تشکیلات حکومت اسلامی از محل همین مالیاتها تأمین می شود.
حضرت علی علیه السلام درباره اثرات مالیات در اداره جامعه اسلامی می فرمایند: «ولم یستقم امره الا قلیلا » حکومت، با نابودی مالیات جز اندکی دوام نمی آورد. با اینحال می فرمایند: «ولا تضربن احدا سوطا لمکان درهم» برای گرفتن درهمی (مالیات) کسی را باشلاق نزنید.
اداره ی جامعه و حاکمیت دولت ها بر امور، اقسام گوناگونی دارد و شاید قابل قبول ترین آن ها حکومتی است که از آن «حکومت مردم بر مردم » تعبیر می شود . این حکومت در معنای صحیح خود به این بر می گردد که گروه بسیاری از مردم گرد آمده و اشخاصی را - با واسطه یا بی واسطه - تعیین می کنند و تشریع قوانین را - که در سایه ی آن مردم و دولت امور خود را سامان دهند - تفویض و تنفیذ کرده و اجرای این قوانین را هم به مسؤولان تنفیذ آن واگذار می کنند و آن ها را متعهد می سازند که از این قوانین تجاوز و تعدی نکنند . بنابراین، در چنین حکومت هایی میزان و ملاک و حدود قوانین، در اختیار نمایندگان و برگزیدگان مردم است.
اما در حکومت اسلامی ملاک قوانین و مراعات آن چیزی است که خداوند قرار داده است . وقتی پذیرفتیم ادیان الهی و اسلامی دارای نظام و حکومت هستند، ناگزیر ملاک و چارچوب قوانین در آن، آن چیزهایی است که خداوند قرار داده است .
نکته مهم آن است که ولایت بنابر ادله ی بسیاری به معنای رهبری و زعامت جامعه است. از جمله می توان به آیه اشاره نمود:
انما ولیکم الله والذین امنوا الذین یقیمون الصلوة ویؤتون الزکوة وهم راکعون (۱)
سرپرست و ولی شما فقط خدا و رسول او و آنان که ایمان آورده اند می باشند . همان کسانی که نماز را برپای می دارند و در حال رکوع زکات می دهند .
در این آیه، خداوند متعال رهبری مسلمانان را برای رسول خدا صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام قرار داده است . ولایت اگر چه دارای معنی های متعددی چون: محبت و نصرت است، اما معنای حقیقی و آنچه به طور شایع از آن اراده می شود، سرپرستی امور و قیام به آن است . (۲) گذشته از معنای لغوی ولایت، اخبار بسیاری، در حد تواتر - از شیعه و سنی - ، شان نزول این آیه را امیر مؤمنان علیه السلام دانسته و مراد از الذین امنوا را ایشان می داند . بعضی از این اخبار صراحت دارد که مراد از ولایت در این آیه، رهبری و زعامت است .
دامنه زکات از گستره بالایی برخوردار است و موارد متعددی را شامل می شود ، بنابراین زکات به تنهایی می تواند حوائج نیازمندان جامعه را برطرف کند. در جامعه امروز این پرسش مطرح است که با وجود زکات، مالیات چه جایگاهی دارد و در شرایطی که زکات پرداخت می شود، پرداخت مالیات چه لزومی دارد ؟
همانطور که مالیات به عنوان یک قانون اقتصادی- اجتماعی در تمام کشورها وضع و واجب شده است ، قانون جاودانه زکات نیز در شرع مقدس اسلام به عنوان یک قانون اقتصادی و اجتماعی لازم الاجراء است.
در وضع و تنظیم قانون مالیات به طور معمول دولتها اهداف اقتصادی و اجتماعی و همچنین مصارف متعددی را در نظر دارند تا از طریق وصول آن، شرایط برای رفع بسیاری از نیازها و ضرورتهای اقتصادی و اجتماعی فراهم شود .
به همین ترتیب، حاکمیت اسلامی نیز از محل درآمدهای حاصل از زکات در مواردی چون فی سبیل الله و رفع نیاز محرومان جامعه هزینه می کند .
بنابراین به خوبی می توان دریافت که بین مالیات و زکات هیچ تقابل و تضادی وجود ندارد و هدف از وضع و قانونی کردن آنها، رفع نیازهای عمومی فرد و جامعه به منظور برطرف کردن محرومیتهای فردی، اجتماعی و اقتصادی است .
بی تردید ساخت سد، نیروگاه برق، آبرسانی به مناطق مختلف کشور ، احداث مدرسه، دانشگاه، بیمارستان و دیگر اقدامات این چنینی، همگی فعالیتهای فی سبیل الهی هستند که از طریق اخذ مالیات تحقق می یابند .
مصارف زکات نیز به طور کامل در جهت فی سبیل الله است و رفع نیازهای عمومی را در پی دارد .
اداره دستگاه اجرایی دولت و حکومت اسلامی، ابعاد مختلفی دارد که تقویت هر یک از این موارد زمینه اعتلا و عزت دولت و حکومت اسلامی را فراهم می کند .
تفاوتهای زکات و مالیات
با وجود اصول و ضوابط مشترک بین مالیات و زکات، باید اضافه کرد به دلیل وجود انواع حکومتهای طاغوتی، جبار و غیر متعهد که پیوسته مالیاتهای سنگین و ناعادلانه ای را بر مردم تحمیل کرده و در برخی موارد در مصرف آن نیز اجحافها، تعدیها یا نابخردیهای گزافی را معمول داشته اند، متأسفانه امروزه تصویر زشت و ناخوشایندی از چهره منطقی مالیات ترسیم شده است که مردم از پرداخت این حق مشروع و سازنده ابا و اکراه داشته و آن را یک جریمه و تحمیل تلقی میکنند و نشانه ای از قصد تقرب الی الله و عبادت در آن نمیبینند.
از طرفی زکات به عنوان یک حکم مقدس و مشروع اسلامی به اعتبار طهارت بخشیدن به مال و بخشیدن برکت و تطهیر نفس از بخل و به عنوان شکر این نعمت و تحقق قصد قربت، باعث شده تا این مقوله از هنجارهای دینی و روحانی شود و در عین حال تمامی آثار و تبعات اقتصادی مالیاتهای معاصر را نیز دارا باشد.
اما متأسفانه زکات نیز دچار لطمه هایی شده و مقام و مرتبه بالایی که قادر است تمام نیازها و حوائج طبقه فقیر و مسکین و بسیاری نیازهای دیگر جامعه را تأمین کرده و در بودجه عمومی دولت به منزله یک منبع تأمین مالی و درآمدی قدرتمند و گسترده عمل کند ، مورد بی توجهی بسیار قرار گرفته و تا حدی به فراموشی سپرده شده است .
نقش زکات در برقراری عدالت
عدالت به عنوان مبدأ و مقیاس اصیل عقلی و شرعی حکم می کند همانگونه که در احکام صریح قرآنی و اسلامی این اصل محور واقع شده است، در دیگر احکام استنباطی با قوانین موضوعه مدنی نیز مورد توجه و عنایت کامل قرار گیرد.
در اعتقادات اسلامی ما، عدالت به عنوان یک معیار و مقیاس احکام و قوانین شرعی و اسلامی است، همانطور که قیام آسمانها و زمین براساس عدل بوده است، فلسفه بعثت انبیا و نازل شدن کتب و میزان نیز به عدل و قسط تعریف میشود، به همین دلیل مقام و منزلت عدل، جایگاهی مبنایی و اساسی یافته و جوهره احکام و مقررات وصفی جوامع را تشکیل داده است.
تصویر عدل و عدالت در فضای احکام اقتصادی اسلام از قبیل خمس و زکات به خوبی بیانگر این حقیقت است که تنظیم یک قانون بر مبنای عدالت با چه مکانیزم و کیفیتی میسر خواهد بود.
زکات یک مالیات نسبی است، نه تصاعدی و مطابق یک معیار عادلانه و ثابت، نصابهای زکات وضع شده است که در نتیجه آن تفاوتهای بین صاحبان اقلام مشمول زکات، محفوظ بوده و به هیچ وجه تبعیضی در آن وجود ندارد.
ویژگی های زکات
باید گفت زکات در جوامع اسلامی می تواند به عنوان یک فریضه مقدس دینی، اسلامی و عبادی، که دارای منزلتی عالی بوده و ریشه در اعماق قلوب مسلمین دارد، معرفی و اجرا شود .
زکات یک نظام متقن و جامع است که در آن مانند حج و سایر ارکان دین اسلام، ابعاد متعدد مالی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و عبادی نهفته است. این در حالی است که مالیات فاقد هر گونه محتوای روحانی و باطنی است.
جایگزینی مالیات برای زکات به عنوان عملی که تزکیه روح و روان و همچنین پاکی مال را در پی دارد ، مقایسه ای نابرابری است .
زکات برای کمک به فقرا و ایجاد عدالت اجتماعی و توازن مالی وضع شده است و جمع آوری آن برای حکومت ضروری است و اگر مردم به حال خود رها شوند حقوق فقرا از بین می رود زیرا بسیاری از ثروتمندان زیربار نخواهند رفت.
امروز هم که حکومت اسلامی تشکیل شده است باید زکات را جمع آوری و برای نیازهای جامعه که یکی از آنها فقر است به مصرف رساند.
زکات راهکاری اساسی برای برطرف کردن فقر در جامعه است و چنانچه به درستی جمع آوری، تقسیم و به کارگرفته شد، رونق اقتصادی جامعه را در پی خواهد داشت .