پیشنهادات فرانسه برای میانجیگری در مذاکرات خاورمیانه
"نیکلا سارکوزی"، رئیس جمهوری فرانسه گام دیگری در حل مسائل خاورمیانه در پیش گرفته است. از این پس، "ژان کلود کوسران" به عنوان نماینده فرانسه باید بر مذاکرات میان سوریه و رژیم صهیونیستی نظارت کند.
اشتراک گذاری :
روشن است که بررسی این فرانسه پیش از معرفی فرستاده ویژه خود، برای جلب حمایت سوریه، اسرائیل و ایالات متحده با این کشورها مذاکراتی انجام داده است.
پاریس امیدوار است که کوسران، که پیشتر به عنوان سفیر سابق فرانسه در دمشق و قاهره فعالیت میکرد، در ماموریت خود موفق شود.
روابط میان سوریه و فرانسه در طول آخرین سال ریاست جمهوری "ژاک شیراک" به تیرگی گرایید. در همان زمان، و همزمان با تهاجم آمریکا به عراق و امتناع از فرانسه از حمایت از این کشور، پاریس از واشنگتن نیز فاصله گرفت.
بعضی از چهرههای کنگره در زمان دولت بوش به عمیقتر شدن این شکاف و جدایی دامن زدند به این شکل که شیرینی های فرانسوی را از فهرست مواد غذایی خود حذف و پاریس را از مشارکت در قراردادهای بازسازی عراق که با دولت های خارجی بسته میشد، کنار گذاشتند.
با این حال، کمتر از یک سال پس از تهاجم سال ۲۰۰۳، فرانسه یک بار دیگر به حرکت در کنار بوش پرداخت. با تلاش های ایالات متحده و فرانسه، شورای امنیت سازمان ملل در دوم سپتامبر سال ۲۰۰۴قطعنامه ۱۵۵۹ را تصویب کرد که بر اساس آن، بر خروج نیروهای سوری از لبنان تاکید شده بود.
قطعنامه فوق در زمانی تصویب گردید که ایالات متحده در فکر این بود که پس از عراق به سوریه حمله کند. در آن زمان دمشق برای متوقف کردن دخالتهایش در عراق جنگ زده تحت فشار زیادی قرار داشت.
تنها ۵ ماه پس از صدور قطعنامه، و در حالی که بعضی از لبنانیها آن را بد یمن دانسته و عده دیگری از آنان خوشحالی خود را از شرایط جدید به وجود آمده پنهان نمیکردند، "رفیق حریری"، نخست وزیر سابق لبنان، ترور شد.
حریری دارای طیف وسیعی از روابط دولتی و شخصی با فرانسه و ژاک شیراک بود. ایالات متحده بود سریعاً سوریه را به دست داشتن در این ترور متهم کرد و فرانسه سفیر خود از دمشق را فراخواند.
هنوز فرانسه مذاکره با لبنان را موضوعی دردسر ساز به حساب آورده و از آن اجتناب میکرد که جنگ سال ۲۰۰۶ و لشکر کشی اسرائیل به لبنان آغاز شد؛ جنگی که اسرائیل در آن متحمل شکست سخنی شد. بعدها فرانسه به دست داشتن در این فتنه متهم و شریک این مناقشه تلقی شد.
نتیجه این جنگ نقش بزرگی در شکل دادن به طرح «خاورمیانه جدید» جورج دبلیو بوش داشت و در نهایت، واشنگتن به فرانسه فشار آورد تا ادامه مذاکرات و تلاش برای ایجاد آشتی را متوقف سازد.
از سال ۲۰۰۸ (آغاز ریاست جمهوری اوباما)، سارکوزی آزاد بود تا به وصله و پینه کردن روابط خود با سوریه بپردازد. وی "بشار اسد"، رئیس جمهور سوریه را برای سفر به پاریس و حضور در اجلاس سران کشورهای مدیترانه دعوت نمود. این دعوت ثابت کرد که سارکوزی در پایان دادن به اختلافات موجود عزم خود را جزم کرده است. به علاوه این دعوت نشان داد سوریه و رئيس جمهور آن دیگر در فهرست مظنونان ترور حریری نیستند.
سوریه، در زمانی که همگان آن را تسلیم فشار آمریکا و فرانسه می دانستند، وارد مذاکرات غیر مستقیم با اسرائیل با میانجی گری ترکیه گردید. این اولین دور مذاکرات پس از توقف آن در سال ۲۰۰۰ بود که گفته میشد ۹۰ درصد از اختلافات بین اسرائیل و سوریه طی آن حل و فصل شدهاند. آخرین دور مذاکرات قبلی در پایان جلسه گفتگو بین کلینتون و "حافظ اسد"، رهبر فقید سوریه، بی نتیجه به پایان رسیده بود.
دلیل بی نتیجه ماندن مذاکرات سال ۲۰۰ این واقعیت بود که اسرائیل به اندازه کافی اجازه مشارکت کلینتون در مذاکرات را نمیداد.
مذاکرات غیر مستقیم آنکارا، با تهاجم گسترده اسرائیل به نوار غزه در دسامبر ۲۰۰۸ و ژانویه ۲۰۰۹ متوقف گردید. ترکیه از سرگیری مذاکرات و ادامه نقش میانجی گری خود را به بازگشت اوضاع غزه به حالت عادی مشروط نمود.
حمله اخیر اسرائیل به کاروان حامل کمک های انساندوستانه به غزه موجب شد شروع مجدد مذاکرات تقریبا به امری غیر ممکن تبدیل گردد.
نه سوریه و نه اسرائیل اعتراضی به میانجیگری ترکیه یا فرانسه نداشتند تا هر یک بتواند دیگری را در ادامه بحران مقصر جلوه بدهد.
سوریه خواستار عقب نشینی اسرائیل به سواحل طبریه بود.
این در حالی است که اسرائیل قوانین سختگیرانهای در مورد عقب نشینی از مواضع کنونی خود به تصویب رسانده و مرزهای کنونی را به عنوان قلمرو خود قلمداد کرده است.
توافق سوریه با میانجیگری فرانسه عمدتا با هدف حفظ روابط دو جانبه انجام گرفته و این کشور مکررا گفته است که آمریکا باید بر مذاکرات با اسرائیل نظارت نماید.
باید اذعان داشت بدون مشارکت واشنگتن، ایفای نقش فرانسه در مسئله نیز فایده چندانی نخواهد داشت. این مسئله مایه تأسف است، زیرا ایالات متحده در سیاست خاورمیانهای خود همواره به دنبال ایجاد تک صدایی و نوعی انحصار بوده است.
آیا پیشنهاد فرانسه برای میانجیگری بین سوریه و اسرائیل منجر به پیشرفت مذاکرات خواهد شد؟ یا داستان قدیمی شروع مذاکرات با هدف ممانعت از دستیابی به هرگونه نتیجه گیری دوباره تکرار خواهد گردید؟
به نظر می رسد تلاش های پاریس در راستای حفظ نقش سنتی خود در خاورمیانه صورت میگیرد به ویژه آن که بسیاری از دولت های غربی معتقدند سوریه کلید حل و فصل مسائل داخلی لبنان است.
دور کردن سوریه از ایران دستور کاری است که ایالات متحده و فرانسه مصرانه پیگیر آنند و اسرائیل نیز پیوسته در مسیر پیوستن به این کمپین دو جانبه و تحقق آن فعال است.
با این حال دمشق به تعهد خود نسبت به حفظ روابط خوب با ایران تاکید ورزیده و امیدواری دولت های غربی و اسرائیل را در ایجاد خصومت بین این دو کشور به نا امیدی کشانده است.
در حال حاضر پاریس و واشنگتن امیدوارند از طریق مذاکرات مستقیم بین سوریه و اسرائیل با میانجیگری فرانسه و گفتگوهای مشابهی میان دولت خودگردان فلسطین و اسرائیل با میانجیگری ایالات متحده، بر ایران فشار وارد کنند.
با این حال، این مذاکرات بی نتیجه در آینده می تواند به تعمیق وضعیت بحرانی کنونی منجر شود.
بشار اسد بر این اعتقاد استوار است که صلح با اسرائیل ناممکن و غیر قابل تصور است زیرا نه تنها دولت کنونی اسرائیل مواضعی بیش از حد رادیکال اتخاذ کرده، بلکه افکار عمومی اسرائیل نیز راستگراتر از آن است که محلی برای امیدواری وجود داشته باشد.
نوشته: محی الدین ساجدی منبع: پرس تی وی ترجمه: سعید پاکتچی